كنيد روشنتر را مدارس كتابخانههاي چراغ
ميتوانم آيا:پزشكي دانشجوي يك استمداد
برخيزم؟ بستر از
را گوشمان پشت توانستيم سرانجام و..
ببينيم
كنيد روشنتر را مدارس كتابخانههاي چراغ
طرحي مبناي بر بايد كشورمان جوان جمعيت به توجه با *
به را اثرگذار و مناسب كتابهاي آسان راههاي و مشخص
ببريم نسل اين ميان
بيمضايقه كه است آن حق موضوع ، عنوان به ورود از پيش
توليدبشر و اختراع تاثيرگذارترين و برترين كتاب بگويم
يافتهها انتقال اصلي ابزار كتاب.است جهان تاريخ درازاي
نيامده يا آمده دنيا به نسلهاي به انسان دريافتهاي و
هم را فرزانگان هنر و دانش كتاب.بود خواهد و بوده
كتاب اگر.ميرساند بالندگي به را آنان و ميبخشد اعتبار
جا بشر بيدانشي و ناداني نميگرفت پا چاپ صنعت و نبود
و ميبرد فرو خود تيره باتلاق در را انسان و ميكرد خوش
و تامل و تفكر كتاب.ميزد رقم برايش اندوهباري سرنوشت
را انسان كتاب ميدهد ، تعليم خود خواننده به را ژرفنگري
نگاه او به و ميرساند فرزانگي به و ميكند تحليلگر
و زر كيسههاي نو ، قباي فهيم كتابخوان ميدهد ، عالمانه
منزلت و برتري موجد ملاكهاي را دلگشا باغ و رفيع عمارت
خصلتهاي و دانايي و آدم آدميت به او تنها نميداند ، كسي
كتابخوان.است تحسينآور و مهم برايش و مينهد ارج شريف
آنچه حال هر به.دارد روشناييها و ميشود چراغ نهايت در
داناييهاي و كتاب بيزوال بركات از همه آمد گفته به
راه آغاز در كه امروز جهان اما و است كتاب از برآمده
ملاكهايش كشوري هر در ميرود پيش ميلادي سوم هزاره
اين از يكي.است شده شناخته و معين صحيح تعالي و پيشگامي
به ميزان چه مردمانش كشور آن در بدانيم كه است آن ملاكها
(تيراژ) شمارگان قلمرو آن در دارند ، عادت كتاب مطالعه
توانستهاند چگونه و است تعداد چه به كتاب انتشار و چاپ
به كنند ، حل خود مردم بين را كتابخواني ترويج مساله
دانايي توانمند بال با امروز دنياي محسوستر عبارت
پيش روشنتر افقهاي سوي به پژوهش و كتاب از برآمده
و مشكلات توانسته بهتر است آگاهتر كه ملتي ميرود ،
مسير ، اين در چنان برخي حتي كند ، برطرف را خود نيازهاي
و ترقي در ديگر ملل براي كه كردهاند عمل موفق و نيكو
كه ما گرانمايه وطن.شدهاند مناسب سرمشق ترقيخواهي
و ميستايد را انساني اخلاق و فضيلت آگاهي ، علم ، همواره
مقايسه در متاسفانه دارند ، جهاني شهرت عالمانش و اديبان
چاپ ميزان كتابخوان ، فراوان تربيت جهت از پيشگام ملل با
نويسندگان ، مولفان ، رضامندي عدم و سال در كتاب نشر و
و كتاب شمارگان بودن پايين لحاظ از ناشران حتي و مترجمان
اين.است روبهرو فراوان مشكلات با هنوز آنان اندك منافع
از كتاب هفته گراميداشتهاي و مناسبتها در بويژه معضلات
و شده تبيين و تشريح ودقيقتر جامع طور به دانش اهل جانب
تاكنون چرا اما گرديده ، معلوم تنگناها و كاستيها همه
و كرد تلاش بايد نشده فصل و حل ريشهدار طور به مشكل اين
.شناخت را كار گرههاي يا گره
بر بايد كشورمان جوان جمعيت به توجه با اول وهله در
و مناسب كتابهاي آسان راههاي و مشخص طرحي مبناي
كتابخواني تدريج به و ببريم نسل اين ميان به را اثرگذار
نهادها اكنون هم است درستكنيم تبديل ملي عادت يك به را
تعداد و اعتبارات تناسب به مختلفي وسازمانهاي بنيادها و
توسعه و كتابخواني ترويج به كشور سطح در خود كارگزاران
خود حد در نيز كارشان حاصل و مشغولند كتابخانهها تدريجي
جذب مراكز اين ولي است ، مثبت كاملا و تاثيرگذار
تمام در و نيست ما جوان جمعيت نياز پاسخگوي كتابخوان ،
وجود عمومي كتابخانه نياز مورد تعداد به روستاها و شهرها
حداقل اندازه به هم كتابفروشي مناطق برخي در حتي ندارد ،
گمان ما كوچرو عشاير بچههاي يا و نميشود ديده نياز
داشته هم كتاب قفسه چند كلاسهايشان چادر كنار در نكنم
معضل اين حل راههاي موثرترين از يكي اين بنابرباشند
مدارس كتابخانههاي توجه قابل و كارساز تقويت و بازنگري
.است كشور
در كامل طور به خانوادهها عملكرد نتايج به نميتوان چون
كردن كتابخوان در آنان از برخي گرچه بست دل مسير اين
كه است اين واقعيت بودهاند ، اما هم موفق خود فرزندان
حساب به آگاهي و تفكر و بحث و درس اصلي جاي مدرسه تنها
اگر.دارد ماندگار فراگيريهاي براي مناسب فضاي و ميآيد
و كارساز راهكارهاي و طرحريزيها با دلسوزان و مسئولان
خستگيناپذير ومشاركت شاگردان والدين ، جدي حمايت جلب
برپا مدارس در مجهزي كتابخانههاي بتوانند مدارس مديران
سوي به را شاگردان ادبيات معلمان بويژه معلمان و كنند
كتاب از بهرهگيري راه و داده سوق تحقيق و پژوهش كتاب ،
شاگرد براي را شدن كتابخوان و بياموزند آنان به را
كتابخوانان نيز خود معلمان و بدانند امتياز بزرگترين
مدرسه تپنده قلب كتابخانهها ندارم شك باشند پرشوري
خود درس بيشتري رغبت با شاگردان كتاب مدد به و ميشوند
حتما مهم اين انجام در نيز والدين و خواند خواهند را
بر در مدارس كتابخانه آنكه شرط به بود ، خواهند مددرسان
خواست به باشند ، موضوع تنوع با كتابها بهترين دارنده
جذابتر براي فراواني ابتكارات و شود توجه هم شاگردان
پيش در با سال هر و آيد عمل به نيز كتابخانه محيط كردن
تجهيزات و كتاب لحاظ از كتابخانه رسيدگي روشهاي گرفتن
و كتاب حرمت روز هر كه شود عمل گونهاي به و تقويت
شود پيدا درخشاني دورنماي چنين اگر.رود بالاتر كتابخانه
سامان را مهم اين بتواند ما زحمتكش و بردبار وزارتخانه و
بيست قريب از توجهي قابل درصد بود خواهد قادر دهد ،
به و كند تربيت كتابخوان را كشورمان دانشآموز ميليون
فرهنگي تحول سزاوارترين ترتيب اين به و دهد تحويل جامعه
.ميگيرد صورت ما زادبوم در
بچههاي كمك با آمديم سالي مدرسه دوران در هست يادم
در جشنوارهاي يا جشني مجلس معلمان ، حمايت و هنرمند
كرديم ، دعوت هم را بچهها اولياي داديم ، ترتيب مدرسه
روز آن در.پختيم رشته آش برايشان هم پذيرايي براي
و شادي و شور و كتاب درباره سخن و بود نمايش ماندگار
چه هر بوديم خواسته هم بچهها والدين از خوب ، لحظههاي
ما كتابخانه به و تهيه خوشموضوع و خوب كتاب ميتوانند
مايه و بود خوب كمكهايشان روز آن در انصافا.كنند هديه
به ابتكار و مراسم اين برپاكنندگان ما شد ، بيشتر دلگرمي
مسئولان جانب از كتابخانه تقويت و جمعآوري به كمك لحاظ
.گرفتيم قرار كتبي تشويق مورد
مواجهه و روستايي از درديدار روزي كه است اين ديگر خاطره
ده بچههاي براي من آقا گفت من به شاگردي شاگردان ، با
من دائي:داد جواب چطور ، پرسيدم.كردهام درست كتابخانه
ما ديدار به كرج از وقت هر است دوست كتاب و كتابخوان يك
مرا و ميآورد كتاب تا دو يكي برايم حتما ميآيد
همين با رسيد فكرم به وقت يك است كرده كتابخوان
.كنم درست كتابخانه ده بچههاي براي دارم كه كتابهايي
من كتابخانه از ميخواهد كس هر گفتم مدرسه در بچهها به
حداقل كه است اين شرطش بشود كتابخانه عضو و كند استفاده
كمكم.كند كمك كتابخانه اين به بيعيب و خوب جلد يك
نزديك حالا ما كتابخانه و آوردند هم كتاب آمدند بچهها
بچهها از هم هفته از معين روزهاي.دارد كتاب جلد صد به
روز آنميدهم آنها به ديگري كتاب يا و ميگيرم پس كتاب
كتابخانه به هم من دادم قول و كردم تشويق سخت را پسرك آن
كردن داير با و نكردم فراموش را قول اين و كنم كمك آنها
.گذاشتيم كتابخانه آن روي را دوست كتاب پسرك نام كتابخانه
از و باشيم داشته زياد روستازادگان اين از اميدواريم
كتابخوان هم ما خود توان قدر به و بگيريم درس حركتشان
و كتابخوان ما همه چرا نباشد نگران كسي و كنيم تربيت
.نيامدهايم بار دوست كتاب
مكوندي حسينعلي
ميتوانم آيا:پزشكي دانشجوي يك استمداد
برخيزم؟ بستر از
دوره گذراندن مشغول اكنون و پزشكيام هفتم سال دانشجوي
علت به سال 1378 ماه ارديبهشت در.ميباشم انترني
جمله از شديد ، جراحات و شكستگي دچار ناگوار سانحهاي
لگن و راست پاي استخوان تكهاي چند و وخيم و شديد شكستگي
اراك شهرستان در درمان ادامه در و آن متعاقبشدم خاصره
در شديد عفونت دچار استخوان ، جراح سهلانگاري علت به
مزمن عفونت به تبديل اكنون كه شدم شكستگي و زخم ناحيه
به راستم پاي دوباره امسال ارديبهشت در.است شده استخوان
اراك در پيدرپي جراحي عمل عليرغم و شكست عفونت همين علت
جوش عفونت علت به و است گچ در پايم همچنان تهران ، و
درآمد كم خانوادهاي از چون حال اين در.نميخورد
اكنون رساندم دانشگاه به را خود بسيار مشقت با و ميباشم
اينكه جاي به و شدهام بستري منزل در معلول يك همچون
باشم ، افتادهام كار از و پير مادر دست عصاي و نانآور
افتادگي كار از و واقعه اين !ميكند پرستاري من از او
.است گذاشته من بردوش را سنگيني بسيار هزينههاي نابهنگام
...و خيريه موسسات مسئولان ، از كنوني وضعيت از نجات براي
استمداد باشند داشته را بنده حق در مساعدت توان كه
خود سلامتي بازيابي با پروردگار اميد به تا.ميكنم
ادا ملتم و جامعه به را خود دين پزشك يك عنوان به بتوانم
.كنم
دستجردي رستمي مجيد
در دانشجو اين مدارك تصوير و تلفن شماره و نشاني *
.است محفوظ همشهري
را گوشمان پشت توانستيم سرانجام و..
ببينيم
وقت سردبير صالحيار آقاي به كه بود سال 1345 ماه اسفند
به كه محمدمصدق دكتر مزاجي وضع رسيد خبر اطلاعات روزنامه
وخامت به رو ميبرد سر به احمدآباد روستاي در تبعيد حال
حافظ ، خيابان] تهران نجميه بيمارستان به را وي و گذارده
.بردهاند [هتل پارك مقابل حافظ ، - جمهوري پل انتهاي
بودم حوادث صفحه وقت دبير كه من به را جريان صالحيار
چنين به "تاريخ" تحصيلات داشتن دليل كهبه من.داد اطلاع
عكس كنوني دبير] محمدي حاج محمود بودم علاقهمند وقايعي
كردم مامور را فناييان فرزين آقاي و [ايران روزنامه در
نجميه بيمارستان مقابل به اطلاعات روزنامه جيپ يك با كه
خود جاي از و بنشينند جيپ در روز شبانه همانجا و بروند
بعد ساعتي.نرود دست از خبر و عكس تا نخورند تكان
هم روزنامه اين و شد قضيه متوجه -ما رقيب -كيهان روزنامه
.فرستاد آنجا به جيپ و عكاس خبرنگار ،
ايجاد به ما گروه براي ساواك ماموران بعد ، روز دو يكي
"هراسمنت" به دست امريكاييان قول به و پرداختند مزاحمت
ماموران.كنند ترك را آنجا و بترسند تا زدند گروه اين
به كسي چه كه است مربوط چه خبرنگار به كه ميگفتند ساواك
فوت يا ميشود خوب لحظهاي چه و ميآيد مصدق دكتر عيادت
كه ميگفت و ميكرد رد را آنها حرف ما گروه و !ميكند؟
به را ما گروه ميخواستند بار يك حتي.است همين ما كار
ولي دهند ، تحويل پليس به ترافيك براي خطر ايجاد اتهام
و نرفت بار زير تهران دادستان با تماس از پس محل كلانتري
نجميه ، بيمارستان مقابل خود توقف با ما كه نكرد قبول
.كردهايم خطر ايجاد (عموم)جامعه براي
آگاه ساواك ماموران ارعاب و تهديد از كه من چهارم ، شب
متوجه ساواك ماموران.رفتم خبرنگاران گروه نزد بودم شده
دكتر فوت اعلاميه دولت ، :گفتند و آمدند من پيش و شدند
آن از بيش شما و است كرده آماده سطر سه دو در را مصدق
تلف اينجا را خودتان وقت چرا نيستيد ، انتشار به مجاز
و بپاييم را شما چشمي چهار كه ميشويد سبب و ميكنيد
درست شما حرف اگر:گفتم آنها به.بگماريم اضافي مامور
دولت سطري چند اعلاميه از بيش كه نگذارند حالا و باشد
يكروز ، خلاصه و بعد سال ده ديگر ، سال پنج بنويسيم چيزي
نميشود كه را كشور تاريخ.نوشت خواهيم را قضايا مشروح
خواهد مشروحا را مصدق دكتر رويداد "تاريخ".كرد سانسور
براي كافي مدارك تا ماند خواهيم اينجا در ما و نوشت
خودمان آينده سالهاي در هم شايد.كنيم تهيه تاريخنويسان
و مرداد كودتاي 28 يا و او فوت سالروز مناسبت به بتوانيم
ماموران.بنويسيم روزنامه در مطالبي دست ، اين از مواردي
روز آن ببينيد بتوانيد را گوشتان پشت اگر:گفتند پاسخ در
!ديد خواهيد هم را
كار پايان تا كه گفتم گروه به شنيد و گفت اين پايان در
روز تا گذشت سالها قضيه اين از.نخورند تكان جايشان از
اعضاي به روز اين در.(پيش سال هفت) سال 1372 مرداد 28
كه گفتم و كردم تلفن دارند مطبوعاتي فعاليت هنوز كه گروه
سالروز چهلمين مناسبت به كه بخوانند را همشهري روزنامه
اين صفحه 6 براي مشروحا را قضيه مرداد ، كودتاي 28
سال] مرداد و 31 شماره 30 دو در كه نوشتهام روزنامه
ميآيد يادت:گفتم محمدي حاج به.ميشود چاپ[1372
پشت اگر گفتند ما به نجميه بيمارستان مقابل شب آن كه
درباره بشود كه هم را روزي آن ببينيد بتوانيد را گوشتان
.ديد خواهيد بنويسيد مطلب مصدق دكتر
يك شماره دو در تمام صفحه دو كه بود بار نخستين اين
.مييافت اختصاص مرداد كودتاي 28 به روزنامه
حكومت دوران رويدادهاي درباره فرصتي هر در هم ، پس آن از
ايران روزنامه در "تاريخ از برگي" ستون در مصدق دكتر
...و نوشتهام
كيهانيزاده نوشيروان دكتر
|