مذهب عليه مذهب
2 تناقض چندين و نامه يك
عدالت يا است عدالت مقياس دين آيا:ميفرمود مطهري شهيد *
مقياس دين بگوئيم كه ميكند اقتضا مقدسي.دين مقياس
.نيست طور اين حقيقت اما است ، عدالت
"تناقض چندين و نامه يك" مقاله نخست شماره در :اشاره *
نامه به كشور وزارت سياسي معاون تاجزاده مصطفي پاسخ كه
مطهري شهيد آثار نشر بر نظارت شوراي و مطهري علي دكتر
شيوه جمله از بود پاسخ تهيه اصلي علت كه مباحثي است ،
اسلامي جامعه همايش در شركتكنندگان بعضي برخورد
از مطهري دكتر غفلت واسطه به كه تناقضهايي و دانشجويان
نامه در و بود آمده بوجود تاجزاده سخنان نوار به مراجعه
مشاهده مطهري شهيد آثار نشر بر نظارت شوراي غلاظ و شداد
معرفي مذهب عليه مذهب استفاده نشانههاي و مطرح ميشد ،
پيرامون زاده پاسختاج ادامه شماره اين در.گرديد
شهيد استاد آثار ميان فكري و گفتاري و رفتاري تناقضهاي
نشر بر نظارت شوراي و مطهري جوابيهعلي با مطهري مرتضي
مذهب از ابزاري استفاده شيوه ادامه و مطهري شهيد آثار
.ميگذرد نظرتان از مذهب عليه
انديشه گروه
تاجزاده مصطفي
استاد.كنم مطرح ديگري منظر از را موضوع دهيد اجازه -6
بود باور اين بر "بشر حقوق" و "عدالت اصل" مورد در مطهري
را شرع و عقل تطابق قانون كه است اصلي همان عدل اصل":كه
- اسلامي فقه نظر از يعني ;است آورده وجود به اسلام در
ميكند ايجاب عدل كه شود ثابت اگر - شيعه فقه ولااقل
ظلم باشد ، چنان اگر و چنان نه باشد چنين بايد قانون فلان
هم شرع حكم بگوئيم بايد ناچار است ، عدالت خلاف و است
داده ، تعليم خود كه اصلي طبق اسلام شرع زيرا.است همين
.نميشود خارج طبيعي و فطري حقوق و عدالت محور از هرگز
حقوق فلسفه پايه "عدل" اصل توضيح و تبيين با اسلام علماي
تاريخي ناگوار پيشامدهاي اثر در اينكه گو نهادند ، بنا را
توجه.دهند ادامه بودند ، كرده باز كه را راهي نتوانستند
و ذاتي اموري عنوان به عدالت اصل به و بشر حقوق به
وسيله به بار اولين قراردادي ، قوانين از خارج و تكويني
بنا آنها را عقلي و طبيعي حقوق پايه.شد عنوان مسلمين
ادامه را خود كار آنها كه بود چنين مقدر اما نهادند ،
فيلسوفان و دانشمندان قرن هشت تقريبا از پس و ندهند
اختصاص خود به را افتخار اين و كنند دنبال را آن اروپايي
به اقتصادي و سياسي و اجتماعي فلسفههاي سو يك از ;دهند
را ملتها و اجتماعات و افراد ديگر سوي از و آورند وجود
سازند ، آشنا آنها انساني حقوق و زندگي و حيات ارزش به
جهان چهره و آورند وجود به انقلابها و وحركتها نهضتها
آيا.(صفحه 124 اسلام ، در زن حقوق نظام) "كنند عوض را
حقوق ، كه بشر انقلاب مردميترين پيروزي از پس سال بيست
به اسلامي ايران شريف شهروندان براي را كرامت و آزاديها
از هميشگي سوءاستفادههاي برخي دليل به آورد ، ارمغان
به و خواند غربي را آنها بايد امروز بشر ، حقوق يا آزادي
كرد؟ نفي مطلق طور
درباره مطهري شهيد اجتهادي ديدگاه از نظارت شوراي آيا
از عدالت اصل":ميفرمود كه نيست ، مطلع ،"عدالت"
منطبق او بر چيز چه ديد بايد كه است اسلام مقياسهاي
سلسله در نه است احكام علل سلسله در عدالت.ميشود
آنچه بلكه است ، عدل گفت دين آنچه كه اينست نه.معلولات
است عدالت بودن مقياس معني اين.ميگويد دين است عدل
است عدالت مقياس دين آيا كه كرد بحث بايد پس.دين براي
دين بگوئيم كه ميكند اقتضا مقدسي.دين مقياس عدالت يا
آن نظير اين.نيست طور اين حقيقت اما است ، عدالت مقياس
شد رايج متكلمين ميان عقلي قبح و حسن باب در كه است چيزي
دين مقياس را عدل يعني شدند ، عدليه معتزله و شيعه و
از يكي عقل دليل همين به.عدل مقياس را دين نه شمردند ،
.(صفحه 15 اسلامي ، اقتصاد مباني)."گرفت قرار شرعيه ادله
مفاهيم اسلام ، نظر از" ميكند تصريح مطهري استاد وقتي -7
ماديگري ، به گرايش علل) "است بوده آزادي مساوي هميشه ديني
اجتماعي اختناق با ديني مفاهيم بودن مساوي و (صفحه 204
سوي به ايشان دادن سوق و دين از افراد گريزاندن" عامل را
"دارد خدايي رنگ چه هر و خدا و مذهب با ضديت و ماترياليسم
تصريح و ميداند (صفحه 182 ماديگري ، به گرايش علل)
"انسانيت جوهر و الهي موهبت عاليترين آزادي" كه ميكند
نظارت شوراي ،(صفحه 43 اخير ، سال صد نهضتهاي بررسي) است
مردم و آزادي اصل مطهري انديشه از دفاع نام به حقي چه به
استاد آن ديدگاه ديگربه يكبار ميكند؟ نفي را سالاري
است ، آزادي دين اسلام":كنيد نظر آزادي درباره بزرگوار
ميبايد كس هر.است افراد همه براي آزادي مروج كه ديني
است صورتي چنين در تنها و باشد آزاد قلمش و بيان و فكر
.داد خواهد ادامه را پيروزي صحيح راه اسلامي انقلاب كه
جامعه وقت هر كه است داده نشان گذشته تجربههاي اتفاقا
برخوردار - سوءنيت روي از ولو - فكري آزادي نوع يك از
در بلكه نشده ، تمام اسلام ضرر به امر اين است ، بوده
محيط ما ، جامعه در اگر.است بوده اسلام سود به نهايت
كه بهطوري بيايد ، بهوجود عقايد و آراء برخورد آزاد
و كنند مطرح را حرفهايشان بتوانند مختلف افكار صاحبان
تنها كنيم ، مطرح را خودمان نظريات و آراء مقابل در هم ما
رشد بيشتر چه هر اسلام كه بود خواهد سالمي شرايط چنين در
.(صفحه 9 اسلامي ، انقلاب پيرامون)."ميكند
نكته اين به مطهري شهيد آثار نشر بر نظارت شوراي ظاهرا
هر":متعهد انديشمند آن باور به كه است نكرده توجه اساسي
اعتماد و اعتقاد و ايمان خود ايدئولوژي به كه مكتبي
آزادي و انديشه آزادي طرفدار بايد ناچار باشد ، داشته
خود به اعتمادي و ايمان كه مكتبي هر عكس به و باشد تفكر
گونه اينميگيرد را انديشه آزادي جلو باشد ، نداشته
نگه فكري خاص محدوده يك در را مردم ميخواهند مكاتب
وضعي همان اين.كنند جلوگيري افكارشان رشد از و دارند
اين در.ميبينيم كمونيستي كشورهاي در امروز ما كه است
ايدئولوژي بودن آسيبپذير از كه وحشتي بهدليل كشورها
مردم كه ميشود ساخته طوري راديوها حتي دارد ، وجود رسمي
بعدي يك نتيجه در.بشنوند را ديگر كشورهاي صداي نتوانند
."بيايند بار ميخواهند ، زمامداران كه آنچنان قالبي و
.(صفحه 9 اسلامي ، انقلاب پيرامون)
نام به كه تبليغاتي مورد در بخواهيد اگر اين بر علاوه
و حقوق كردن محدود درصدد تشيع ، و اسلام از دفاع
شهيد عقيده هستند ، شهروندان قانوني و مشروع آزاديهاي
آن منظر از را اسلام تاريخ افتخارات و بدانيد را مطهري
كي شما":كنيد دقت جملات اين به دريابيد ، فرزانه استاد
مردمش همه كه مملكتي در كه ديدهايد عالم تاريخ در
آزادي اندازه آن مذهبيها غير به دارند ، مذهبي احساسات
و بنشينند مكه در يا (ص)پيامبر مسجد در بيايند كه بدهند
را خدا بزنند ، ميخواهد دلشان كه آنطور را خودشان حرف
...و حج و نماز شوند ، پيامبر پيامبري منكر كنند ، انكار
اما نداريم ، قبول را اينها ما بگويند و كنند رد را
در.كنند برخورد آنها با احترام نهايت با مذهب معتقدان
به و داريم فراوان درخشان نمونههاي اين از اسلام تاريخ
اگر.بماند باقي توانست اسلام كه بود آزاديها همين دليل
را خدا من ميگفت و ميآمد كه كسي جواب در اسلام صدر در
اسلامي ديگر امروز بكشيد ، و بزنيد ميگفتند ندارم قبول
با كه است مانده باقي دليل اين به اسلام.نداشت وجود
پيرامون)."است شده مواجه مختلف افكار با صراحت و شجاعت
.(صفحه 14 اسلامي ، انقلاب
!مطهري علي دكتر آقاي جناب
بيانيه كه ميدانيد منصفانه آيا فوق ، مراتب به توجه با
با ضديت موضع از مطهري شهيد آثار نشر بر نظارت شوراي
شهروندان مدني سياسي ، حقوق تخطئه و سالاري مردم و آزادي
ناحق به محترمي شخصيت به مقاله اين در اگر شود؟ صادر
تحريف دين و واقعي دين ميان فرقي" چرا كه گرفتهايد خرده
اصل و كرده اتخاذ را شيوه همان خود چرا ،"نيست قائل شده
يا) استقلال نمودهايد؟ تخطئه را سالاري مردم و آزادي
جاودان شعار دو (فردي استقلال يا) آزادي و (ملي آزادي
اسلامي جمهوري نظام در بايد كه است اسلامي انقلاب
پاي به نيز مطهري شهيد همچون بزرگاني خون و گردد نهادينه
گونهاي به نظارت شوراي بيانيه بايد چرا.شد ريخته آنها
آرمانهاي اصل شورا آن كه گردد برداشت چنين كه شود نوشته
ميكند؟ نفي را فوق
ابراز "روحانيت منهاي اسلام تز" گسترش از خود نامه در -8
نگراني دل به را شما توجه دهيد اجازه.كردهايد نگراني
كه كسي و مطهري شهيد دوستداران از يكي عنوان به خود بزرگ
و كرده ياد بزرگ متفكر اين از خويش سخنرانيهاي نوع در
و نمايم جلب است ، آراسته وي نظرات و آراء به را كلامش
ارائه و روحانيت و نظام و اسلام از بد دفاع كه اين
دافعهانگيز كلام يك در و غيرجذاب و بيمنطق خشن ، تصويري
به غيرضروري و منطقي غير تهاجم و يكسو از دين از
ديگر ، سوي از اسلام نام به انساني و فطري ارزشهاي
سابقالذكر تز و سكولاريسم رشد براي را زمينه بيشترين
مسئول عنوان به جنابعالي اگر بود خوب چه.است كرده فراهم
نقش خصوص در را مطهري استاد عميق تحليل نظارت شوراي
اظهار سپس و مرور بيديني و مادهگرايي پيدايش در كليسا
كه ماترياليسم موج اين":ميفرمود كه آنجا.ميكرديد نظر
به و است بوده غرب دنياي در بيشتر و شده پيدا دنيا در
و همه است ، آورده وجود به بشر براي مكتبهايي خود دنبال
خشونتها و نادانيها مقابل در است شديدي عكسالعمل همه ،
را كليسا جريمههاي داريم الان ما.كليسا كجرويهاي و
كليسا غلط تفسيرهاي و نادانيها و جهالتها ميپردازيم ،
و اختناق و عقايد تفتيش همچنين و روح و قيامت و خدا از
اين به را دنيا كه بود كليسا دمكراسي و آزادي ضد روش
يا كه كرد مطرح خود برابر در را سئوال اين و كشانيد حالت
را خدا بايد من يا.را كليسا يا بپذيرم را علم بايد من
يا بپذيرم را خدا بايد يا.را مرفه زندگي يك يا بپذيرم
ميان.را دمكراسي يا بپذيرم را خدا بايد يارا آزادي
و خدا ميان اگر كه است بديهي و كرد برقرار تضاد اينها
مردم اكثريت شود ، داده قرار تضاد بشر ، فطري نياز صدها
طرز همين و گرفتند و گرفت خواهند را فطري نيازهاي طرف
به دنيا در را ضدخدايي و ماترياليستي موج كليسا برخورد
ديدگاه به باتوجه(صفحه 116 اخلاق ، فلسفه) "آورد وجود
و مادهگرايي گسترش زمينه در فرزانه شهيد آن روشن
كه انديشيدهايد موضوع اين به تاكنون آيا بيديني ،
و سوء تاثيرات چه دين ، متوليان و مدعيان برخي عملكرد
است؟ داشته مردم گوناگون قشرهاي بين در مخربي
سوء تبليغات با همسو كه است اصراري چه نميدانم من
داشتهاند اصرار اكثرا كه اخير قرن چند در مستشرقين
پيشرفت اصلي علت و كنند معرفي خشن ديني را اسلام
به توجه بدون و بخوانند شمشير و زور را آن حيرتانگيز
بر عدهاي امروز ،(ص)اكرم پيامبر بودن "للعالمين رحمه"
اين با همچنين.ميكنند تاكيد اسلام بودن "پرور خشونت"
توام آن عارف و فرزانه رهبر پيام و اسلامي انقلاب مشي كه
مشاركت" و "معنويت و سياست" ،"اسلاميت و جمهوريت" كردن
همگان و بود "ديانت و اخلاق با توام شهروندان سياسي
بر كلام" ،"گلوله بر گل" پيروزي را اسلامي انقلاب پيروزي
عدهاي امروز چرا ناميدهاند ، "شمشير بر خون" و "سلاح
و شمشير و وگلوله سلاح دين عمدتا را اسلام دارند اصرار
كنند؟ معرفي خشونت
!مطهري علي دكتر آقاي جناب
ويژگيهاي بر علاوه فقيدش ، رهبر كه است مفتخر انقلاب نسل
پرچم كه بود سياستمداري نخستين خويش ، فرد به منحصر
راي ميزان" و درآورد اهتزاز به ايران در را "جمهوريت"
نهادينه نظام اركان همه استقرار و ايجاد در را "است ملت
حاكميت حق مبناي بر نيز اسلامي جمهوري اساسي قانون.كرد
تائيد به و تدوين مردم راي از قوا همه شدن ناشي و ملت
ايران ملت كه است ما افتخار بسي مايه همچنين.رسيد ملت
تجاوز همواره آزاده ، و جانباز شهيد ، هزاران تقديم رغم به
به دوره آن از و خواند "تحميلي" جنگ را عراق بعث رژيم
زيرا كرد ، ياد مقدس "نبرد" مثلا نه و مقدس "دفاع" نام
ما عزيز ميهن به كسي اگر و نداشت اصالت جنگ آنان نظر به
وجه هيچ به اسلامي جمهوري نظام و ما ملت نميكرد ، تجاوز
.شود جنگ وارد خود همسايگان با كه ندارد و نداشت بنا
غربي ، تئوريسينهاي برخي كه عصري در مفتخريم نيز اكنون
پس آمريكا ، خارجه امور وزير سابق معاون فوكوياما جمله از
"ليبرال دمكراسي" كمونيسم ، سقوط و شرق بلوك فروپاشي از
نظام نوع يافتهترين تكامل و آخرين و "تاريخ پايان" را
تبليغ جوامع كليه محتوم سرنوشت را آن و ميخوانند سياسي
اساسي قانون چارچوب در است كرده اراده ايران ميكنند ، ملت
منحصربهفرد و جديد الگوي رهبري ، مقام هدايت با و
كه مدلي ;كند ارائه جهانيان به را "ديني مردمسالاري"
بين در بهخصوص بينالملل ، سطح در را زيادي چشمان
مباهات باعث همچنيناست كرده خيره خود به ما ، همسايگان
و درايت با منتخبشان جمهور رئيس كه است ايراني هر
تز مقابل در را "تمدنها گفتوگوي" نظريه آيندهنگري ،
آمريكايي نفوذ صاحب سياستمدار هانتينگتون ، تمدنهاي جنگ
جمهوري پيام و تنشزدايي را اسلامي ايران مشي و كرد مطرح
و ملي عزت حفظ با ،"تفاهم و دوستي و صلح" را اسلامي
نظر در با نيز و فوق مراتب به توجه با.خواند ما اسلامي
افزايش و جهان سطح در اسلامي ايران كمنظير موقعيت گرفتن
چرا نيست معلوم گذشته ، سال سه در نظام مردمي مشروعيت
تفرقه و خشونت طبل بر گسترده و مستمر صورت به عدهاي
آيا ميگويند؟ سخن ملت اكثريت شدن منحرف از و ميكوبند
تند براي تلاش جاي به حساسي ، شرايط چنين در نيست بهتر
و كفر به يكديگر كردن متهم و اجتماعي سياسي ، فضاي كردن
و همدلي وحدت ، با يكديگر ، دست در دست التقاط ، و بدبيني
همان درواقع كه "همهجانبه اصلاحات سمت" به روشنبيني
و پيشرويم است ، "پايدار و متوازن همهجانبه ، توسعه"
زنيم؟ رقم اسلامي ايران براي بهتري فرداي
و التقاط خطر از بيانيه محترم نويسنده دلمشغولي -9
نكته اين به توجه بذل اما است ، درك قابل و موجه غربزدگي
حتي را ، اسلامي جمهوري كه ديگري خطر كه است ضروري نيز
نفي و اخباريگري و تحجر ميكند ، تهديد قبلي ، خطر از بيش
به دستكم دين ، از برداشتي و روش چنين و است عقلگرايي
است خطرناك اسلام از غربزده و التقاطي تفسيرهاي اندازه
، و التقاط كنارنقد در اخباريگري ، و تحجر نقد بنابراين و
.است الزامي دو هر برابر در هوشياري
استبداد ،"اخباريگري" مخرب نقش مورد در مطهري استاد
اين بر اسلام عالم در عقل انداختن حجيت از نيز و فكري
موضوع و بود باقي فكر آزادي و حريت اگر":كه بود باور
هم شيعه بر و نميآمد پيش عدل اهل بر سنت اصحاب تفوق
اجتماعي فلسفه حالا ما بود ، نرسيده اخباريگري مصيبت
دچار و بود شده بنا اصل اين بر ما فقه و داشتيم مدوني
اقتصاد مباني) ".نبوديم كنوني بنبستهاي و تضادها
.(صفحه 170 اسلامي ،
دارد ادامه
|