شناخت بوميكردن ابزار هرمنوتيك ،
:اشاره *
سوال ، اين سر بر جدال ميشود؟ محسوب علم انساني علوم آيا
بود معتقد ويكو كه است كرده ايجاد را گوناگوني نحلههاي
محاسبه قابل علم با تنها علم ، كسب قدرت بر علاوه انسان
.دارد كنندهاي تعيين نقش وي در خودآگاهي و شعور و نيست
طبيعي علوم روش طبيعي ، و روحي علوم ميان تمايز با ديلتاي
اين مقابل در است كرده جدا يكديگر از را روحي و انساني و
و ايستادند تاويلي جريان مقابل در ميل و كنت تفسير ،
معرفتي حيث از طبيعي علوم و انساني علوم ميان گفتند
براي ميل و كنت برخلاف ديلتاي ندارد ، وجود تفاوتي شناختي
هرمنوتيكي يا تاويلي روش اجتماعي ، و انساني علوم مطالعه
خود تكامل تاريخ طول در تاويلي روش.ميكند پيشنهاد را
در آنچه ولي كرد سرايت نيز طبيعي علوم حوزههاي به حتي
از بومي تفسير و تاويل بحث كرد ، پيدا اهميت كنوني شرايط
رو اين از است ، آن تاريخي انباشت به توجه با پديدهها
بومي مساله با هرمنوتيكي روش ميان ارتباط به حاضر مقاله
.ميپردازد شناخت كردن
شناسايي آوردن دست به از است عبارت مختصر تعبير به شناخت
كار هر همچون شناختن.خويشتن يا پيرامون جهان مورد در
با ما كه ابزارهايي.است ابزار نيازمند ديگري نظاممند
و علمي روشهاي برسيم ، شناسايي به ميتوانيم آن كمك
آزمايشگاه ، :مثل هستند مادياي ادوات و ابزارها
در را اصلي نقش همواره علمي روشهاي.غيره و ميكروسكوپ
ادوات از استفاده حتي زيرا ميكنند ، بازي شناخت فرايند
.آنهاست از استفاده چگونگي از اطلاع به مشروط خود مادي
دانش ، گوناگون رشتههاي پيرايش و علوم شاخههاي گسترش با
و انساني علوم از را خود راه تدريج به طبيعي علوم
اين.يافتند دست سريع پيشرفتي به و كردند جدا اجتماعي
"علم" عنوان به انساني علوم اساس بسياري كه شد باعث مساله
اين دانشمندان از بسياري اذهان لذا.بردند سوال زير را
علوم ميتوان آيا كه بود آن به معطوف ابتدا از رشتهها
اين اگر و خير؟ يا آورد حساب به علم را اجتماعي و انساني
ميتوان آيا ميآيند ، حساب به علوم جزو معارف از دسته
علوم به كه كاربرد به علوم اين مورد در را روشهايي همان
استقرايي آزمايشگاهي ، روشهاي كلا ميشوند؟ اطلاق طبيعي
معطوف نظريههاي پيشبرد در تاريخيگري ظهور...و آماري و
بررسي در مكتب اين.است كرده فراواني كمك شناخت به
.ميداند تاريخ با را اصالت اجتماعي و انساني پديدههاي
نهادها ، كه است معتقد كه است نظريهپردازي نخستين "ويكو"
خلاصه و سياسي نظامهاي و زبانها رسوم ، و آداب حقوق ،
به فرهنگي و تاريخي دريافت تتبع با انساني علوم موضوعات
يا شعور نيست ، علم فقط انسان ويكو ، نظر به.ميآيد دست
و قصه و شعر آفريننده علم ، بر علاوه كه هست نيز خودآگاهي
يا فلسفه نميتوان كه داد نشان ويكو.است تخيل ديگر صور
آن.داد قرار تحليل مورد "هندسي" شيوه به را انساني علوم
و طبيعي علوم از را انساني علوم معرفتشناسي بنياد كه
با ديلتاي.است "ديلتاي ويلهلم" ميكند ، جدا رياضي
كه است معتقد طبيعي علوم و روحي علوم به علوم تقسيمبندي
از.جداست طبيعي علوم روش از روحي يا انساني علوم روش
يا هرمنوتيكي روش انساني يا روحي علوم روش ديلتاي نظر
شلاير ولف ، چون كساني ديلتاي از پيش البته.است تاويلي
و بودند كرده هموار ديلتاي براي را راه بوك اگوست و ماخر
تاريخ ، و طبيعت ميان تقسيمبندي با درويزن ديلتاي از پيش
.دارد سروكار تفهم با دومي و تبيين با اولي كه است معتقد
داد ، نشان كامل بهطور را تمايز اين كه كسي همه اين با
جريان تاويلي ، يا تفهمي جريان اين مقابل در.بود ديلتاي
آراي با و نوزدهم قرن همان از كه شد آغاز هم ديگري اصلي
با آن از اينجا در و گرفت شكل كنت اگوست و ميل استوارت
معتقد پوزيتيويستها.ميكنيم ياد پوزيتيويسم كلي عنوان
حيث از طبيعي علوم و انساني علوم ميان كه بودند
قابل طبيعي علوم روشهاي لذا و نيست تفاوتي معرفتشناختي
رشد با ميرسد نظر به.هست نيز انساني علوم به اطلاق
قرار محاق در پوزيتيويستي آراء اكنون تاويلي ، نظريات
.گرفتهاند
يا تاويلي روش اجتماعي و انساني علوم مطالعه براي ديلتاي
تاريخ طول در تاويلي روش.ميكند پيشنهاد را هرمنوتيكي
.كرد سرايت نيز طبيعي علوم حوزههاي به حتي خود ، تكامل
دارد ، اهميت مقاله اين براي منحصرا اينجا در آنچه
.است شناخت كردن بومي مساله با هرمنوتيكي روش ميان ارتباط
حتي و ندارد طولانياي سابقه متدولوژي شناخت ما كشور در
و تلاشها مدد به ميشناسيم خويشتن از ما آنچه
گرفتن وام خود.گرفتهايم وام غرب از كه بوده نظريههايي
مشكل نباشد ، محض تسليم و تقليد با توام كه شرطي به
نظريههايي چنين كه است آن اساسي مشكلنيست برانگيز
.كنند پيدا دست اجتماعي پديدههاي عمق به نتوانستهاند
حيطه در خصوص به كه) شناخت كردن بومي مساله كه جاست اين
يافتن".ميشود مطرح (ميكند پيدا اهميت انساني علوم
.باشد خودمان تاريخي تجربه از برخاسته كه زباني و فرهنگ
خواهد تركيبي خلاق ، انديشه هر مانند زباني ، و ذهن چنين
خواستهاي و سوداها و قديم فردي و قومي خاطره از بود
به.نيست كارساز گذشته متون بازخواني صرف.جديد دگرگوني
شكافتن يعني اين و دارد بيشتري اهميت گذشته آوردن سخن
و زبانشان كردن حلاجي ساختشان ، شناختن آنها ، پود و تار
درك با ميتواند كاري چنين.آنها فلسفي مبادي و مباني
زباني و ذهني ما براي زمانهاش ، با متن هر ميان رابطه
قيد از هم و است فارغ سنت قيد از هم كه آورد فراهم نقاد
ميتواند شناختي و دانش چنين غرب ، به چرا و بيچون تعبد
پشتوانهاي حال عين در و باشد داشته بومي بوي و رنگ
(ص 8 ميلاني ، عباس از نقل به) "باشد داشته جهاني
.كند فراهم را پشتوانهاي چنين ميتواند فلسفي هرمنوتيك
بازخواني به معطوف تنها كه روشي ميان ميبايد حال اين با
به را آنها متون ، خواندن با بنادارد كه روشي و است متون
و زمان و فرهنگ از تابعي را متني هر معناي و بكشد نقد
اين بنابر.گذاشت تفاوت كند ، تلقي قرائت زمان تاريخ
:شد تمايز به قايل هرمنوتيك نوع دو ميان ميتوان
متن به رويكرد با هرمنوتيكي روش -1
تفسيري هرمنوتيكي رويكرد -2
از غرض دارد ، ساله هزار سنتي ايران در كه اول شيوه در
مقصود بهتر ، تعبير به يا آن مقصود براي جستجو متن ، كاوش
مورد متن غرض ، دست ، اين از تفسيري هر در.است متن مولف
در متن كه چارچوبهايي در تنها بايستي مفسر و است نظر
.است مولف مقصود كردن پيدا هدف.كند حركت ميگذارد اختيار
. دارد كشور در بسياري طرفداران نيز اكنون شيوههم اين
گرفتن نديده.است آن تاريخمندي عدم در شيوه اين ضعف
و ميكند تحميل متن بر را محدوديت زمانمندي متن ، تاريخي
هيچ ديگر متن نظر ، مورد كاركردهاي شدن منحل با بدينسان
دوم ، رويكرد.داشت نخواهد آيندگان و امروزيان براي سخني
فلسفي موضوع گونهاي با درآن كه است تفسيري رويكردي
كه بندهايي و قيد در مفسر معني بدين.مواجهيم تاريخيگرا
برجا پا كند ، تعيين را آنها ثغور و حدود است ممكن متن
به تنها تاويل شيوه ، اين در اولي با مقايسه در.نميماند
موضع از اساسا پديدهها بلكه نميرود ، كار به روش صورت
بيشتر اينجا در تكيه اين بنابر ميشوند نگريسته تاويلي
خواه باشد ، مقدس كتاب متن ، اين خواه متن ، تا است مفسر بر
رويكرد در كه ميرسد نظر به.اجتماعي كردارهاي يا جامعه
به ابتدا از كه مواجهيم معنا تحميل گونهاي با اول نوع
حاليكه در است ، زمانمند و شده فرض پيش از مقصودي دنبال
از نمونهاي.ندارد جايي معنا تحميل دوم ، نوع رويكرد در
مشاهده "گپرتس كليفورد" آثار در ميتوان را اخير رويكرد
جاي به انساني ، جوامع شناخت كار در":او نظر بهكرد
فرهنگها اين به بايد پيشين ، و نظري ساختهاي تحميل
شيوه اين در."بگويند سخن خود براي خود كه داد اجازه
صورت اين در.كرد مشاهده تاريخي بستر در را متن بايستي
ما با توانست خواهد همواره و بود خواهد تازه همواره متن
مك جرج".است متن گويي سخن همين كليدي ، نكته.بگويد سخن
دوم و اول نوع رهيافت ميان تفاوت كه دارد اعتقاد "لين
از معنا اول ، نوع رويكرد در.است نهفته نكته درهمين تنها
است پرسشگري مورد ، اين از مثال.ميشود تحميل ابتدا همان
سخن اجازه خود مخاطب به اما بيايد ، كردن پرسش براي كه
مفاهيم از بسياري كه دارد اعتقاد مكلين.ندهد گفتن
و "هابرماس" ارتباطي كنش نظير شناخت ، در امروزي
متن يا مخاطب به يا..و "رولز جان" سياسي ليبراليسم
ميدهند ، را اجازه اين اگر يا نميدهند گفتن سخن اجازه
تحميل متن به را دلخواه معناي تحميلي ، رويكردي با
و كردن پرسش دوم ، نوع رويكرد در مقابل ، در.ميكنند
كه گفت ميتوان پاورقي در) دارند را اصلي نقش شنيدن
يك آراي تحميل به منجر نخواهد چنانچه تمدنها گفتوگوي
ميتواند رهيافت اين ذيل در تنها شود ، ديگر طرف بر طرف
در باشيم ، متن مقصود و معنا دنبال به اگر و (باشد مطرح
انتقالش با متن مقصود و معنا زيرا كردهايم ، گم ره واقع
البته و است متن از ما تفسير مهم است ، شده برآورده ما به
متن براي خوبي مخاطبان آنكه مگر نميشود ممكن تفسير اين
سخن متن كه بگذاريم":ميگويد گيرتس همچنانكه و باشيم
متن بر را هژموني معناگونهاي تحميل با آنكه نه بگويد ،
هيچ اين بنابر.نماييم سكوت به مجبور را آن و كنيم تحميل
است تابعي متني هر معناي.نخواهدداشت مطلقي معناي متني
تفسيري هر اين بنابر و متن قرائت زمان در حاكم فرهنگ از
.بود خواهد حاكم فرهنگ و تاريخ و زمان تابع
حال متن ، به تفسيري رويكرد مزاياي به توجه با اما
ارتباط و پرداخت دانش كردن بومي چگونگي پرسش به ميتوان
شناخت.كرد درك بهتر را شناخت كردن بومي و هرمنوتيك ميان
از ميدانيم خود از چه آن ايران در نيست ، شدني بينظريه
شيوههاي قالب در هم آن است ، بوده غربيان چشم دريچه منظر
سيستمها ، نظريه همچون نظريههايي چارچوب در و غربي شناخت
در همگي كه...و ساختگرايانه ماركسيستي ، نظريههاي
.ميگيرند شكل غربي انديشه شيوههاي و مفاهيم چارچوب
ايران اجتماعي پديدههاي تبيين در چه اگر فوق نظريههاي
متن به رويكرد در اما برداشتهاند ، موثري قدمهاي
.ندادهاند گفتن سخن اجازه هرگز "ديگري" به اجتماعي ،
تغذيهكننده كه ايران فكري جامعه بر شيوهها اين تحميل
يكي:است شده دوجانبه هژموني و سركوب باعث بوده آنها
حالي در خودمان سوي از ديگري و مقابل طرف سوي از تحميل
كه آن علمي و نيافته تدوين شكل به هرمنوتيك در كه
صورت به كم دست ايران سنتي علمي جامعه در گفت ميتوان
كردن آزاد براي ظرفيتهايي است ، شده شناخته كاملا روشي
وجود مقابل طرف به دادن سخن امكان و شده سركوب معناي
در بهخصوص و ايران سنتي علمي جامعه در شيوه ايندارد
متني رويكرد يعني اول شيوه به همواره علميه حوزههاي
متن تاريخي قالب يا Context كه شيوهاي.است داشته سابقه
بسته و منجمد صورت به را آن و مياندازد نظر از را
مشاهده نيز دوم نوع از تلاشهايي گاه البته.مينگرد
بحث در.هستند بررسي و اهميت حائز خود جاي در كه ميشود
يا شيوه كه نيست آن اصلي مسئله شناخت ، كردن بومي از
آن گاه آن و كنيم آغشته بومي لعاب و رنگ به را نظريهاي
كار به پديدهها تبيين در بومي نظريهاي عنوان به را
كردن پيدا شناخت ، كردن بومي در كه ميرسد نظر به.گيريم
براي تلاش سپس و سنت يك بطن در نظريه يك تاريخي ردپاي
در چه هرمنوتيك ميرسد نظر به.دارد اهميت آن كردن پويا
.است خصوصيتي چنين حائز آن روشي نوع در حتي و فلسفي نوع
نظر در يعني آن ، نمودن پويا و شيوه اين گرفتن پيش در با
مفسر ، به توجه و چشماندازگرايي تاريخ ، قالب در متن گرفتن
آن بر علاوه و ميشود اجتناب معنايي تحميل گونه هر از
زيرا.ميشود برداشته "شناخت كردن بومي" راه در قدمي
معرفتشناختي پلوراليسم و تكثرطلبي نوعي حاوي كردن بومي
نمونه ، براي.ميشود مشاهده كمتر ديگر شيوههاي در كه است
پلوراليسم و تكثرطلبي نوعي واجد كه پساساختارگرايي در
متفكر ذهن يا "سوژه" انحلال خطر با است ، فوقالعاده
البته.نيست قائل شانيتي هيچ "مفسر" براي كه مواجهيم
معرض در همواره كه غربي جامعه سوژه مورد در امر اين شايد
در مسلما اما كند ، صدق دارد ، قرار اطلاعاتي بمباران
ايجاد حال اين با.نميكند صدق سنتي جامعه سوژه مورد
نداشتن و آن بودن ايستا به توجه با نگرش اين در تحول
.است ضروري لازم ، تبييني و معرفتشناختي ابزارهاي
با همزمان كه است آن هرمنوتيكي ، پوياي تفكر ديگر مزيت
به كه "خودي"ميشود ممكن نيز خويش شناخت پديده ، شناخت
پديده ، با تعامل در ميتواند شود ، نگريسته تاريخي صورت
.باشد تفهيم و فهم فرايند در مشكلات از بسياري راهگشاي
از بلكه خود ، از تنها نه ايستا ، رهيافت يك در كه حالي در
بنابر و نميشود حاصل معتبر و درست فهمي نيز پديدهها
زيرا باشد ، پيشرو مشكلات و مسائل پاسخگوي نميتواند اين
در.رفت متن سراغ به نميتوان ذهن در پرسشي داشتن بدون
اما.داشت نخواهد گفتن براي چيزي هيچ متن صورت اين
را خود دريچههاي متن برويم ، متن سراغ به پرسش با چنانچه
خالي ذهنگفت خواهد سخن ما با و گشود خواهد ما روي به
بومي.نميكند درك چيزي پديدهها غرابت از هرگز پرسش از
به بازگشت هست ، نيز خود به بازگشت گونهاي شناخت ، كردن
سلب او از را گفتن سخن اجازه تاكنون كه اي"ديگري"
.ايم نگريسته ديگر شخصي عينك با را آن همواره يا كردهايم
"افقها امتزاج" گونهاي ،"گادامر" تعبير به كار اين براي
عبارت به آينده و حال گذشته ، افقهاي امتزاج.است لازم
اين كارگيري به.امروزي نگاهي با تاريخ در كاوش ديگر
و تمدن فرهنگ اجتماعي ، پديدههاي فهم در نگرش
بومي جهت است تلاشي هم (متن عنوان به همگي)معرفتشناختي
پيگير و فراوان و جدي تلاش به نياز البته كه شناخت كردن
بتواند كه معرفتشناختياي طريقه نهادن بنياد هم و دارد
پويا و عملي راهكارهاي مواجهه ، مورد مسائل با همگام
.دهد ارائه
صادقي فاطمه *
:منابع فهرست
،"انساني علوم به مربوط نظريههاي" ژولين ، فروند ، -1
.تهران ، 1372 دانشگاهي ، نشر مركز كاردان ، محمد علمي ترجمه
محمدسعيد ترجمه ،"هرمنوتيك علم".ريچارد10 پالمر ، -2
.تهران ، 1376 هرمس ، كاشاني ، حنايي
مراد ترجمه ،"انتقادي حلقه" ديويد ، هوي ، كوزنز -3
.تهران ، 1371 گيل ، انتشارات فرهادپور ،
ديگر ، نشر ،"ايران ستيزيدر تجدد و تجدد"عباس ، ميلاني ، -4
.تهران ، 1378
|