؟ باشيم معتدل فردي چگونه
در شركت متهمان علني محاكمه جلسه دومين
برلين كنفرانس
بر ديگر بار روزنامهنگاران صنفي انجمن
تهران استان دادگستري رئيس با مناظره
كرد تاكيد
شخصيتهاي از نفر از 40 بيش نامه
زنداني روزنامهنگاران به مطبوعاتي
كرد غذا اعتصاب به تهديد زيدآبادي احمد
؟ باشيم معتدل فردي چگونه
رواني -روحي تعادل بر موثر عوامل
تعيينكنندهاي نقش روان بهداشت در كه عاملي مهمترين
شخص تصور عبارتي به و خود شكلگيري چگونگي ميكند ، بازي
انسان هستي كل شخصيت ، مركز بهعنوان "خود".است خويش از
و كرده تبيين را حركتهاياو و داده قرار شعاع تحت را
نيرويي خويشتن.تعيينميكند را او رواني چگونگياوضاع
باعث داشته ، همنگه به متصل را شخصيت نظام كهكل است
.ميگردد فرد ثبات تعادلو وحدت ،
و برداشت از است عبارت خودپنداري":ميگويد [1980 كوئين
سلامتي ، :شامل برداشت ايندارد خود از فرد كه تصوري
مختلف قسمتهاي در ضعف و ديگران بر تاثير ظاهري ، وضعيت
را او تصور زيادي اندازه تا "خود" از انسان تصور ميشود ،
و مثبت "خود" از تفكر اگر.ميكند تعيين محيطش راجعبه
برعكس اگر و است رواني سلامت داراي شخص باشد ، متعادل
رواني لحاظ از او باشد ، نامتعادل و منفي شخص خودپنداري
اين و است آموختني "پنداره خود".ميشود شناخته ناسالم
فراواني اهميت از اطرافيان و والدين فرد ، براي موضوع
او گذشته تجارب به خود درباره فرد تصور.است برخوردار
كودكي ، دوران خانوادگي ، مناسبات:مانند بازميگردد ،
پنداري خويشتن...و خود درباره ديگران ارزيابي و قضاوت
دارد ، معكوس رابطه افراد سن با ولي است تغيير قابل هميشه
و بيشتر او در تغيير امكان باشد كمتر شخص سن چه هر يعني
با انسان رابطه در بايد را خويش به نهادن ارج.است بيشتر
اين.كرد جستجو نوجواني و كودكي دوران در بخصوص جامعهاش
:ميشود تقسيم بخش چند به ارتباط
رفتار به بستگي خود از تصور منشا:اطرافيان عكسالعمل -1
خود ديدن براي انسان.دارد كودكي دوران در بخصوص ديگران
از يكي مادر و پدر.ميكند توجه ديگران واكنشهاي به
در ارزشمندي احساس و "خود" تصوير شكلگيري منابع مهمترين
.هستند كودكان
فاكتورهاي ديگر از ديگران با قياس:مردم با مقايسه -2
.است خود از تصوير در تعيينكننده
در فرد كه ميآيد پيش زماني هويت بحران:نقش ايفاي -3
فرد يعني "هويت".شود سردرگمي دچار نقش ايفاي يا انتخاب
[1976 گافمن.كند تعريف را خود اجتماعي نقش براساس
اما انتخابي ، است امري ابتدا نقش يك انتخاب":ميگويد
".ميشود آدمي شخصيت از قسمتي به تبديل مدتها از بعد
كه ميكند زندگي مختلفي افراد با انسان:همانندسازي -4
خود" او و هستند مطرح همواره كودك براي الگو عنوان به
.ميسازد مدلها اين آميختن درهم براساس را "ايدهآل
ميپردازد همانندسازي به بيشتر خود همجنس والدين با كودك
روانشناسان.ميشود روشن بيشتر او جنسي نقش راه اين در و
بزرگ نامشروط و مثبت توجه احساس با كه كودكي:معتقدند
طوري به ميداند ، ارزشمند را خود شرايطي هر در ميشود ،
و رهاست و آزاد نيست ، تهديدكننده برايش تجربهاي هيچ كه
خود بالقوه استعدادهاي و بپردازد خود تحقق به ميتواند
.است فعال و انعطافپذير شخصيتي داراي.بپروراند را
فرد "متعادل انسان":ميگويد [18931970 پرلز فردريك
انسان اين ميشود يادآور پرلز.است زمان اين و مكان اين
درمييابد و ميكند زندگي هستي لحظه در ايمني احساس با
پس به نگريستن به نيازي و است لحظه همين واقعيت تنها كه
آينده اوهام و گذشته رويدادهاي زنداني.ندارد را پيش و
او ميپذيرد و ميشناسد را قدرتش و ضعف نقاط.نيست
بر را مشكلات و ميگيرد بهعهده را خويش زندگي مسئوليت
بيروني منبع هيچ يا و همسر تقدير ، مادر ، و پدر دوش
.نميپذيرد را ديگري هيچكس مسئولت نيز و نميگذارد
دنياي با حال عين در و ميكند بيان را خشمش آشكارا
اين و مكاني اين انسان.دارد ارتباط كاملا پيرامونش
به و شسته دست محيطي حمايت از نفس حمايت براي زماني
رفتارش.نميجويد توسل بيروني ارزشهاي و معيارها
و است واقعي خود منعكسكننده و است طبيعي و خودانگيخته
ساختن هدف زيرا نميپردازد ، خوشبختي تعقيب به او بالاخره
موجود واقعيت تنها از توجه و نيرو كردن منحرف خوشبختي
.است "هماكنون" يعني
:رواني تعادل در موثر عوامل
زندگي داشتن براي را مهم عامل چهار روانشناسي علماي
صورت در معتقدند آنها.دانستهاند الزامي پويا و متعادل
اساسي پايههاي بهعنوان كه] موارد اين از يك هر فقدان
مسير در زندگي انتظار نميتوان [مطرحند رواني بهداشت
.داشت انتظار را شادابي و سازنده صحيح ،
بعد دو "اجتماع در انسان زندگي بنياد":اجتماعي روابط -1
ميخواهد انساني هر اينكه اول:است شده تنيده درهم
احترام و تاييد مورد باشد ميخواهد و هست كه همانگونه
خود همراهان طبيعي و ذاتي بهطور آنكه دوم.بگيرد قرار
.كنند تاييد هستند كه راهي همان در را
طبيعتا انسان":ميگويد روانشناسي كارشناس رحماني دكتر
بودن جمع ميان در به ميل اينكه يعني شده آفريده اجتماعي
ياد فرد يعنيطبيعي و فطري كاملا است مسالهاي
و جامعه را اين و هست بلكه باشد اجتماعي كه نميگيرد
است منوط اجتماعي روابط سطح و ميزان.ميكند شكوفا محيط
كه داريم نيازهايي يكسري ما اينكه اول:متعددي عوامل به
ديگر طرف از و ميگيرد شكل ديگران با ارتباط و تقابل در
محيط و ديگران طرف از كه هست روانشناختي متعدد نيازهاي
خود از تعريف مولفههاي از يكي و ميشود برآورده
سطح هرچه.آن داخل روابط و گروه به ما تعلق به برميگردد
رواني اوضاع از طبيعتا باشد ، معقول و منطقي ما ارتباط
و تاثير در دائما ما.بود خواهيم برخوردار رشدي به رو
در اگر پس هستيم ، ديگران و محيط با متقابل ارتباط و تاثر
خود مهم اين گيريم ، قرار سالمتري اجتماعي محيط و گروه
ميتواند وگرنه است رواني روحي ، تعالي و رشد عامل
اگر.[بزهكار گروههاي به تعلق]كند عمل تخريبكننده
و ابرام تغييرمكان و هجرت تعبيري به نباشد رشدزا اجتماع
".دارد تاكيد
كه نميشود ناشي اين از انسان بزرگي":ميگويد برنر هيزل
در آدمي نشان بلكه عطاكنند ، او به والايي مقام خارج از
سالم روابط ".است خويش خلاق خود انسان كه است اين گرو
در:الف:از عبارتند كه است ويژگيهايي داراي اجتماعي
و است ساده و طبيعي شكل به ارتباط فردي بين روابط
.ميكنند لمس و درك را يكديگر ديدگاههاي
.است منطقي ديگري از خواستههايشان و انتظارات:ب
.دارند توجه ديگري ، خشنودي و رشد به فعالانه:ج
تامين "بودن خود" جهت در را ديگري آزادانه يك هر:د
هر سالم ، رابطه در.ندارند ديگري كنترل در سعي و ميكنند
داشتن و نهاده ارج همديگر اختيار و اراده به طرفين از يك
تلقي اهميت و ارزش با را خودشكوفايي راستاي در رشد و هدف
به ديگري "فرديت" به نگذاشتن اهميت و احترام.ميكنند
با را خود فرد به منحصر هستي كيفيت انسان ، كه معناست اين
نظر از تنها نه فرديت.نميكند عوض ديگري چيز هيچ
صفاتي ميتواند بلكه ميشود تلقي ارزشي با ويژگي اجتماعي
در آنكه حال.دربرگيرد هم را باشد اشتباه و نادرست كه را
يكديگر به كه هستند آن جستجوي در ، افراد بينفردي روابط
را خود فرد منحصربه و متمايزكننده صفات و خصوصيت
.كنند تثبيت آنرا و بياموزند
كار تو و مشغولم خود بهكار من":دارد معروفي شعار پرلز
طبق كه نيستم دنيا اين در آن براي من بده ، انجام را خودت
نيستي دنيا اين در دليل بدان تو و كنم زندگي تو انتظارات
و منم من ، و هستي تو تو ، .كني زندگي من انتظارات طبق كه
و جالب بسيار دريابيم را يكديگر ما تصادفا اگر
را زيادي كار نميتوان نشد ، چنين اگر بود ، خوشايندخواهد
".داد انجام مورد اين در
هيچ":مينويسد دورانت ويل:معنوي روحاني ، نيازهاي -2
".است نبوده ديني اعتقاد از خالي بشر ، تاريخ در دورهاي
و ميشود يافت كس هر نزد در مذهبي احساسات
.ميكند وارد او زندگي در روزافزون نيروي يك
وقتي ميرود ، باد بر اميدها همه زندگي نبرد در كه هنگامي
كار به دست مذهبي احساسات ميكند ، پشت آدمي به دنيا كه
جوان را ما كه ميسازد برپا هيجاني و شور چنان ما در شده
دگرگون بوده تار و تيره كه را ما دروني زندگي و كرده
شويم قائل قاطع معني يك مذهب براي بخواهيم اگر ميسازد
معنوي حرارت و پرشور پردامنهو ميدان را آن بايد
بر مذهب بارز اثرات.است كرده غلبه چيز همه بر دانستكه
:از عبارتند زندگي
و نيكويي آن ظاهري آثار كه باطني آرامش و اطمينان:الف
.است بيدريغ احسان
محض رحمت گويي كه ميگردد طعمي و مزه داراي زندگي:ب
با و شاعرانه نشاط از سرشار زندگي يك شكل به و ميشود
.درميآيد دليرانهاي بهجت و سرور
ضمن فرد كه است مذهب در احساسي و عميق حكمت توكل:ج
در را كار پايان و نتيجه خود اخلاقي و شرعي تعهدات انجام
خود براي حالت صحيحترين را او اراده و دانسته خدا دست
كار نتيجه و است خود عمل مسئول تنها مومن فرد.ميانگارد
ناراحتيها و مشكلات در بنابراين.ميداند دوست بدست را
نيرويبرتر به تكيه اين.ميكند توكل او به نشده ، مضطرب
قدرتيشگرف انسان در دارد رابسامان چيز همه ميتواند كه
اختيارات تمامي متوكل فرد.همراهدارد به عميق آرامشي و
مهربانتر ، عاقلتر ، نيروي وميداند سپرده خداوند به را خود
خواهد انتخاب شيوه بهترين به را او صلاح برتر و مسلطتر
صلاح بهترين نيز را ناملايمات سختترين بنابراين.كرد
.ميپذيرد ممكن شكل زيباترين به را آن و دانسته خود
فائق غمانگيز و ماليخوليايي مزاجهاي بر مذهبي عواطف
به و.ميبخشد پايداري و مقاومت حالت روح ، به و آمده
درخشندگي ، ارزش ، بشري ، زندگي معمولي و عادي خيلي چيزهاي
ايمان كه وقتي":ميگويد تولستوي.ميدهد نور و گرمي
زندگي آن با آدمي كه بشمريم نيروها از دستهاي راجز
".است زندگي كامل سقوط ايمان فقدان ميكند ،
از عبارتست مذهب":ميگويد فرانسوي دانشمندان از يكي
با اراده و شعور كمال در مضطر ، روح يك معامله يا رابطه
و داشته بستگي قدرت آن با ميكند احساس كه مرموز قدرتي
دعا راه از فقط خدا با ارتباط اين.اوست بهدست سرنوشتش
كه قديمي بررسي يك ".ميگيرد انجام او درگاه به نماز و
در":ميدهد نشان گرفته صورت [1966 "دوركيم اميل" توسط
شكل ملي اساس يا خانواده مذهب براساس ساختارش كه جوامعي
در كه پژوهشي در ".است بوده نادر بسيار خودكشي گرفته ،
تحقيق يافتههاي [واسمارت 1985 آدلف] شده انجام انگلستان
سوء كاهش در كليسا در شدن حاضر كه است مساله اين بيانگر
حدود 14 [1985 "هاگز" و "لورچ""بوده موثر دارو مصرف
همه در كه دريافتند و قراردادند بررسي مورد را جوان هزار
دارو مصرف سوء از پايينتري درصد سنتي مذهبي گروههاي
درصد از ليبرال مذهبي گروههاي اكثر كه درحالي داشت ، وجود
".برخورداربودهاند دارو مصرف سوء بالايي
:ميگويد روانشناسي ارشد كارشناس عراقي نجم لعيا خانم
و بالقوه ماهيتي روحانيت و معنويت به بنيادين گرايش"
طول در زمان هميشه انسان اينكه يعني.دارد خدايي و فطري
و توجه با.داشته مذهبي گرايشات و بوده خداجو تاريخ ،
دين ، شناسان باستان يافتههاي به عنايت
يعني.دارد هوشورز انسان از بيشتر قدمتي ورز دين انسان
و ابزار ساختن براي هوش از اينكه از قبل انسان اينكه
رواني سلامت.است بوده دينورز كند ، استفاده محيط تغيير
".ميشود كاملتر ديني گرايشات و مذهب با تنها اساسي و صرف
در كه روانشناسي صاحبنظران برجستهترين از يكي يونگ
:كه است معتقد داشته دامنهداري و عميق مطالعات دين زمينه
روح تظاهرات عموميترين و قديميترين از يكي دين"
روانشناسيكه هرگونه است بنابراينواضح است ، انساني
باشد ، انسان روانيشخصيت ساختمان با سروكارش
يك تنها كهدين ، بگيرد ناديده را حقيقت نميتوانداين
حكم بشر ، افراد از بسياري براي بلكه.نيست اجتماعي پديده
كه مردمي اخير سال سي طي در.دارد را شخصي مهم مساله يك
صدها كردهاند ، مراجعه من به متمدن كشورهاي تمام از
نيمه كه من بيماران تمام بين در.نمودم معالجه را بيمار
ميگذرانيدند ، را سال از 35 بالاتر سنين يعني حيات دوم
كردن پيدا به مربوط بالاخره مشكلش كه است نشده پيدا يكي
ميتوانم اطمينان با.نباشد زندگي به نسبت ديني عقيده
كه بودند شده بيمار جهت آن از آنها از يك هر كه بگويم
كردهاند اعطا خود پيروان به عصري هر زنده اديان را آنچه
باز را ديني عقيده كه آنهايي و بودند داده دست از
".نشدند درمان واقعا هيچكدام نيافتند
تصنيفها ، اشعار ، در بارها و بارها را كلمه اين:عشق -3
و ميبريم بكار روزمره گفتوگوهاي و سينما داستانها ،
اساسي عوامل از يكي عنوان به آن از روانشناسي علماي حتي
چيست؟ عشق از منظور.كردهاند ياد رواني تعادل حفظ در
عشق كه است شديد چنان ما همه در محبت به اساسي نياز
و علاقه جلب احتياج يا ميل تسلط تحت ناآگاهانه غالبا
علاقه عامل عشقي رابطه هر در.ميگيرد قرار ديگران محبت
جسماني وسايل به ما.دارد وجود نيز خود شخص به عشق و
كارهايي چه ما براي معشوق داريم ميل كه ميدهيم نشان
انكار را عشق خودخواهي جنبه هم اگر تازه و دهد انجام
عشق كه كنيم تكذيب نميتوانيم را حقيقت اين اقلا كنيم
لذت و داشتن دوست غريزه با ما همه.دارد متقابل جنبه
به عشقنهادهايم وجود عرصه به پا زندگي موهبت از بردن
زنده به عشق زندگي ، خود به عشق از عبارت وسيعترش معني
به وابسته عشق نوع اين.است زندگي ادامه به عشق و ماندن
يك خودبهخود بلكه نيست ، ما از خارج مقتضيات يا و اشخاص
نگراني و جسماني رنج كه نيروست منبع يك يعني است ، ماهيت
زندگي به نسبت حقيقي عشقميسازد تحملتر قابل را روحي
دو هر كه هنگامي است ، زن و مرد بين پاك عشق لازمه نخستين
باخانواده را خويشتن باشند پيبرده عشق عميق معني به طرف
خود با يافتو خواهند موافق و همكارانهماهنگ و دوستان و
و خواهندبرد بهسر آرامش و صلح آندر آفريننده و جهان و
ضعيفخواهد و است نسبي شاعرانه اساسي ، عشق پايه اين بدون
.بود
دارد ادامه
در شركت متهمان علني محاكمه جلسه دومين
برلين كنفرانس
اتهامات به رسيدگي براي علني جلسه دومين :اجتماعي گروه
سوم شعبه در يكشنبه برلينروز كنفرانس پرونده متهمان
.آغازشد مقدس حسن قاضي رياست به انقلاب دادگاه
عنوان تحت برلين كنفرانس ايرنا قضايي خبرنگار گزارش به
جمهوري در طلبي اصلاح حركت انتخابات ، از پس ايران"
خانه در امسال ماه فروردين تاريخ 19 از "اسلامي
" بنياد توسط آلمان پايتخت برلين شهر در جهان فرهنگهاي
تاسيس آلمان سبزهاي حزب بوسيله كه "آلمان در بل هاينريش
.شد برگزار شدهاست ،
به ايراني شخصيت چند حضور با بود قرار كه كنفرانس اين
اعتراضات دليل به دوم ، روز از شود ، برگزار روز سه مدت
كار ادامه از آلمان ، ضدانقلابمقيم گروهكهاي هواداران
.بازماند خود
رضا حميد پرونده به دادگاه ديروز جلسه در
حاج خديجه صدر ، سعيد ، دانا رئيس فريبرز ، پور جلايي
.شد شهلاشركترسيدگي مقدمو ديني
برگزاري اهداف به اشاره با مدعيالعموم نماينده شريفي
امنيت عليه اقدام" را پنجنفر اين اتهام برلين ، كنفرانس
از همكاريعناصري با برلين كنفرانس تشكيل طريق از كشور
كمونيستي وحدت سازمان و آلمان سبزهاي حزب و ايراني اتباع
طريق از نظام عليه تبليغ و خلق فدايي چريكهاي و ومنافقين
ترور و ناامني خفقان جو القاي و اينكنفرانس در سخنراني
رد" را شركت شهلا سومخانم اتهام نيز و "كشور داخل در
رسيدگيو خواستار ازدادگاه و كرد عنوان "اسلامي حجاب
.شد متهمان مجازات
به خواست شركت شهلا از سپس قاضي دادگاه جلسه ادامه در
.بپردازد خود از دفاع
:پرسيد شركت از تهران اسلامي انقلاب دادگاه سوم شعبه رئيس
اتهام البته:افزود داريد؟وي قبول را خود اتهامات آيا
انقلاب دادگاه صلاحيت از خارج اسلامي حجاب رد و انكار
.شد خواهد ارسال عمومي محاكم به اتهام اين و است اسلامي
ميخواهم ابتدا و ندارم قبول را خود اتهام:گفت شركت
.كند صحبت وكيلم
اظهارات به توجه با:گفت "شركت" وكيل نصيري حسين محمد
دارد وقت به نياز دفاع تدارك مدعيالعموم نماينده شريفي
.نميخواهم استمهال من البته ولي
مجازات قانون ماده 498 به مدعيالعموم نماينده استناد وي
تبليغ و كشور امنيت عليه اقدام اتهام مورد در اسلامي
و جمعيت دسته ، عنوان به ماده اين در آنچه:گفت نظام عليه
من موكل زيرا ندارد مصداق من موكل مورد در است آمده گروه
.است كرده شركت كنفرانس اين در ميهمان عنوان به
حجاب از تاريخي تحول يك خود درسخنراني موكلم:گفت نصيري
است نبوده حجاب ماهيت موكلمبرروي بحث.توضيحميدهد را
است گفته بنده موكل افزود وي.است آن نحوه درخصوص بلكه
جاي ميتواند سكولار زنان در وانگيزه ديني استدلال
لحظه دراين.شود واقع موثر و بگيرد را اجبار بكارگيري
اگر كه است اين حجاب از من منظور:گفت شركت شهلا
لباس صورت به نه و كامل طور به را حجابواقعي ميخواهيم
در ترويج و تبليغ وسيله امربه اين بايد باشيم داشته رسمي
.كند پيدا استقرار ما جامعه
حجاب به مربوط اتهام به رسيدگي اينكه به اشاره با قاضي
در بايد اتهام اين:گفت نميشود دادگاهبررسي اين در
از حاضر درحال شما و رسيدگيقرارگيرد مورد عمومي دادگاه
نظام عليه وتبليغ ملي امنيت عليه اقدام در شركت اتهام
.كنيد دفاع
را ملي امنيت عليه اقدام قصد تنها نه بنده:گفت متهم
ايراني زنان وبالندگي رشد كه بود اين بلكههدفم نداشتم
.كنم مطرح كنفرانس در را
وزيرامورخارجه ، خارجي درسفرهاي اينكه به اشاره با وي
مجامع به وارشاداسلامي فرهنگ ووزير جمهوري رياست
مقامات اين:كردهاندگفت حمله آنان به گروهي بينالمللي
در: افزود وي.دادهاند ادامه سخنانشان به حال آن در
.آمدم بيرون جلسه از زشت شعارهاي شروع محض به دوم جلسه
ادامه هوچيگري اگر بودم كرده شرط قبلا كرد تاكيد وي
سخنراني موضوع:افزود وي.كرد سخنرانينخواهم كند پيدا
:گفت وي.گذشتهبود سال يكصد طول در زنان دستاوردهاي
تبليغات از بسياري برلين كنفرانس در شده مطرح مسائل
را گفتن سخن حق و آزادي نبود ازجمله ايران منفيعليه
بازگشته وطن به سخت كارزاري از ما:افزود وي.كرد خنثي
قرارگيريم ، دلجويي و تشويق اينكهمورد بجاي اما بوديم
به خواستمهاجمان مورد كه گرفت صورت برخوردي همان
.بود كنفرانس
مانند احزابي ندهيم گزارش ازكشورمان ما اگر:گفت شركت
درپايان وي.داد خواهند گزارش ايران كمونيستاز حزب
.صادركند را تبرئهاش حكم خواست دادگاه رئيس از سخنانش
جمهوري به كه هتاكيهايي درمقابل كاش اي:گفت قاضي
.ميكرديد مقاومت ميشد اسلامي وارزشهاي قرآن اسلامي ،
شما گفت قاضي به خطاب متهمان وكلاي از يكي هنگام دراين
ادعاهاي دادگاه درجلسه شما اما بيطرفباشيد ، بايد
هرگونه بايد قاضي:افزود وي.ميكنيد راتكرار مدعيالعموم
جلسه پايان از راپس مدعيالعموم ادعاي مورد در اظهارنظر
.كند مطرح دادگاه
قاضي به خطاب متهمان وكلاي از ديگر يكي زرافشان ناصر
داريم دوست ما و است متهم با مقابله شمانوعي سخنان:گفت
جلسه ادامه در.كنيد بيطرفاظهارنظر يك جايگاه در شما كه
از خواست مقدم ديني حاجي خديجه از قاضي دادگاه ،
عليه تبليغ و ملي امنيت عليه اقدام خصوص اتهاماتشدر
.كند دفاع اسلامي نظام
قبول را منتسبه اتهامات اينكه به اشاره با مقدم ديني
جمعيت يك طرف از برلين كنفرانس در وي شركت:گفت ندارد ،
محيطي زيست زمينه در فعال و سياسي غير
را خود فعاليت سال 1372 از:كرد خاطرنشان وي.است بوده
حكومتي نهادهاي طرف از و كردم شروع محيطي زيست جمعيت در
.كردهام دريافت تقدير لوحهاي نيز
زيست مسايل زمينه در وي سخنراني كه كرد تاكيد مقدم ديني
در كه آمارهايي در:كرد تاكيد وي.بودهاست محيطي
توسط كه ملي رسمي آمار از حتي كردم ارائه كنفرانس
به فقط بلكه نكرده استفاده نيز ميشود ارائه مسئولان
دلسوزان:گفت مقدم ديني.كردم استناد جهاني آمارهاي
نقاط وهم ميبينند را مثبت نقاط هم كه هستند كساني مملكت
.را منفي
دفاع در مقدم ديني حاجي خديجه وكيل پناهي شريعت سيدسعيد
چرا كه كنيم متهم را فردي نميتوانيم:گفت خود موكله از
ديدگاهي با ديگري خارجي فرد كه است كرده شركت جلسهاي در
.است كرده شركت جلسه همان در خاص
ما مثل همه كه كنيم شركت جلسهاي در اگر:گفت پناهي شريعت
.ندارد معنايي كنفرانس و همايش كنندديگر فكر
ابراز اساسي قانون اصل اساس بر اينكه به اشاره با وي
نميتواند محيطي زيست مسايل طرح:افزود است ، آزاد عقيده
.شود قلمداد ملي امنيت عليه اقدام
تنزل اينقدر را ملي امنيت شان بايد آيا:گفت پناه شريعت
آن در اخلال مصداق را محيطي زيست مسايل بيان كه دهيم
ايرادي ابتكار خانم به كسي اگر:كرد تاكيد وي.بدانيم
است؟ زده برهم را كشور امنيت آيا ميكند وارد
سخنان از تعبير بدبينانهترين در:گفت مقدم ديني موكل
كشور اجرايي مديريت مشكلات ضعف سخنانطرح آن موكلهام ،
نبايد آيا:افزود وي.است بوده محيطي زيست مسايل زمينه در
سوي از كنفرانس برگزاري از كنفرانس ، پيش به مربوط اطلاعات
ميشد؟ ارائه كنفرانس در شركتكنندگان به ذيربط مراجع
اركان از را نظام مساله بايد:كرد تاكيد پناهي شريعت
كرد ، صحبت اجزا مورد در كسي اگر و بدانيم جدا آن واجزا
.كرد مرتبط نظام امنيت با را آن فوري نبايد
موارد قرائت با بعدازظهر جلسه ادامه در مقدس حسن قاضي
موارد آيا:گفت وي به خطاب پور ، جلائي حميدرضا اتهامي
ياخير؟ داريد قبول را خود اتهامي
.ندارم قبول مطلقا:گفت پور جلايي رضا حميد
پور جلايي.كند دفاع خودش از خواست پور جلايي از قاضي
در كه است ماه شش كه بگويم بايد چيز هر از قبل:گفت
اين بايد خود ، از دفاع براي و ميبرند را ما كشورآبروي
را آن جمله جمله تا دهند قرار اختيارمن در را ادعانامه
سخنان:افزود وي.باشم داشته اختيار در دفاع براي
اعادهحيثيت دادگاه از و است باطل اساس از مدعيالعموم
.ميكنم
كنفرانس براي مقالهاي من:گفت پور جلايي
عنوان با برلين
در جامعه حاملان طلبانمسلمان اصلاح "
اصلاحطلبان خود نقد ديگر عبارت به كه نوشتم "برگيرنده
.است رسيده چاپ به آلمان مطبوعات در كه است بوده
شده چاپ كنفرانس زمان مقارن شما مطالب اگر:گفت قاضي
اين ولي ميكنم قبول را آن سند عنوانيك به من باشد
در كه باشد چاپشده و نوشته كنفرانس از بعد شايد مقاله
.كرد استفاده شما عليه ميتوان صورت اين
شما برائت موجب مقاله اين:گفت مدعيالعموم نماينده
طي كه اتهامي موارد از يكي به پاسخ در پور جلايي.نيست
:گفت ،"هستيد برلين كنفرانس شماتشكيلدهنده " شده گفته آن
يك فقط من تشكيلدهم ، كنفرانس كه هستم چكاره من
.بودم كنفرانس اين در شركتكننده
معني شما بدون برلين نشست:گفت العموم مدعي نماينده
.ندارد
دعوت به و موسس نه هستم شركتكننده من:گفت پور جلايي
كنفرانس اين در است فرهنگي موسسه يك بلكه هاينريش بنياد
شما كه اسامي و ديگرانندارم با ارتباطي هيچ و كردم شركت
شخصي اطلاعات با من:افزود وي.نميشناسم اصلا برديد نام
در نداشتم ، كنفرانسشركت اين اول جلسه در و رفتم آنجا به
نداشتيمكه شرايطي ما آمد ، بوجود درگيري كه هم دوم جلسه
.بدهيم را آنان جواب نخواهيم ما و شود بياحترامي ما به
گنجي آقاي جاي به دقيقه مدت 20 به نيز ازدرگيري بعد روز
.كردم سخنراني
نبوديد اول روز در كه شما:گفت پور جلايي به خطاب قاضي
ميكنيد؟ وارد خدشه سخنانمدعيالعموم به چطور
سخن نظام بنياد تغييرات خصوص در كجا من:گفت جلاييپور
هيچ در نوشتهام ، مطلب صفحه داخلكشور 600 در من.گفتم
از آنجا در من و ندارد وجود موضوعي چنين مطالب اين كجاي
.كردم دفاع نظام
كجا من:گفت خود اتهامي موارد از ديگر يكي خصوص در وي
مستعار نام با ميتوانيد كه كردم محاربخطاب گروههاي به
محض دروغ بنده ايناتهام و بزنيد قلم ايران مطبوعات در
حضور كنفرانس اين در نفر هزار دو تعداد:افزود وي.است
بودند؟ محارب گروههاي همهاينها آيا داشتند
توضيح ايران مطبوعات به راجع من:كرد اضافه جلاييپور
مطلب داشتند مساله انقلاب با اول از كه كساني كه دادم
اتهام خصوص در وي.نميكنيم چاپ روزنامه در را آنان
اسلاميايران جمهوري عليه كجا من:گفت نظام عليه تبليغ
مساوي ايران اسلامي جمهوري كه بود اين من دفاع.زدم حرف
.نزدم حرفي نظام عليه بندهنيست گروهفشار با
كه كند مطرح را دفاعيه آخرين خواست پور جلايي از قاضي
دادن قرار اختيار در با قاضيخواست از پور جلايي
و تكميل را دفاعيه لايحه بتواند "مدعيالعموم ادعانامه"
.دهد قرار دادگاه اختيار در
هرگونه خواست دانا رئيس و شركت خانم از پايان در قاضي
پس:گفت شركت خانم وكيل كه كنند مطرح دارند خود از دفاعي
خود دفاعيه لايحه مدعيالعموم ادعانامه ملاحظه از
.ميدهم قرار دادگاه اختيار در و راتنظيم
مطالب ملاحظه از پس:كرد اعلام نيز دانا رئيس وكيل
دفاع ، آخرين بر علاوه مدعيالعموم ، نماينده ادعانامه
.كرد دادگاهخواهيم تقديم نيز را دفاعيه لايحه
بر ديگر بار روزنامهنگاران صنفي انجمن
تهران استان دادگستري رئيس با مناظره
كرد تاكيد
پاسخ در روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس :اجتماعي گروه
برگزاري آماده كرد اعلام تهران استان دادگستري نامه به
.است تهران استان دادگستري رئيس با شرط و بيقيد مناظره
انجمن به نامهاي ارسال با تهران دادگستري عمومي روابط
برگزاري شرايط فراهمآوردن كه بود كرده اعلام صنفي
دادگستري رئيس اعلامي شرطهاي نمودن لحاظ با مذكور مناظره
درپي.ميباشد (مزروعي) جنابعالي عهده بر تهران استان
قاعدتا:كرد اعلام روزنامهنگاران صنفي انجمن نامه اين
تحقيق در بايد مناظره گذار شرط عنوان به تهران دادگستري
هيچ مناظره در شركت براي كه صنفي انجمن نه بكوشد شروط
.ندارد شرطي
عمومي روابط درخواست به پاسخ در همچنين انجمن اين
ديدار جلسه فيلم اختيارقراردادن در بر مبني دادگستري
سال در تهران استان دادگستري رئيس با مطبوعات سردبيران
:كرد اعلام گذشته
محترم كل رئيس با روزنامهها سردبيران جلسه درمورد
مجددا نيز تاريخ 1/9/78 در تهران استان دادگستري
برگزاري براي عليزاده آقاي موكد شرط كه ميشود يادآوري
اين گذشته سال در روزنامهها سردبيران با گفتگو و نشست
خبرنگار حضور بدون و بسته درهاي پشت در جلسه كه بود
ملاحظه براي صنفي انجمن نيز دليل همين به ;شود برگزار
نيز حضار از و ننمود جلسه مذاكرات ضبط به اقدام شرط ، اين
ملتزم دادگستري محترم كل رئيس درخواست به كه كرد تقاضا
آن مذاكرات درج از تنها نه نيز روزنامهها لهذا باشند ،
چنين انجام خبر چاپ از بلكه ورزيدند خودداري جلسه
.كردند اجتناب كل در نيز گفتگويي
صدابرداري ضبط يا و فيلمبرداري دوربين آن در كه جلسهاي
كه باشد داشته نواري يا فيلم ميتواند چگونه نبود ،
گيرد؟ قرار رسانهاي يا فرد اختيار در آن محتويات
از اصرار با خود كه عليزاده آقاي جناب است تعجب جاي
خواستار حال داشت درخواستي چنين حضار و انجمن مسئولان
نيز ما نظر به حال عين در.است جلسه آن محتواي انتشار
انتشار نميشد مطرح عليزاده آقاي سوي از شرط اين چنانچه
فعلي زمان در چه و زمان همان در چه گرفته صورت مذاكرات
.گردد عمومي افكار تنوير موجب و بوده بخش آگاهي ميتوانست
شخصيتهاي از نفر از 40 بيش نامه
زنداني روزنامهنگاران به مطبوعاتي
و فرهنگي چهرههاي از نفر از 40 بيش :اجتماعي گروه
پوشيدن از خواستند زنداني روزنامهنگاران از مطبوعاتي
.نكنند استنكاف زندان لباس
دوستان واصله اطلاع طبق:است آمده گروه اين نامه در
امتناع زنداني لباس پوشيدن از كه گرفتهاند تصميم زنداني
رسيدگي مراحل در حضور امكان تصميم اين نتيجه در و ورزند
اگرچه است ، يافته كاهش محترم خانوادههاي با ملاقات و
زندانيان حقوق استيفاي جهت در زنداني دوستان فعاليت
خاص تصميم اين درباره كه آنچه ولي است تقدير قابل سياسي
خانواده ، به كه است حقوقي ناديدهانگاشتهشدن است ، مطرح
ديگر سوي از.ميشود مربوط شما والدين و فرزندان و همسر
قضاوت به وابسته.. و لباسها و مكانها حيثيت و اعتبار
با شما مورد در كه است ، جامعه فرهيختگان و عمومي افكار
كشور اين فرهيختگان و مردم قاطبه كه گفت ميتوان قاطعيت
لباس پوشيدن بنابراين.ميشمارند محترم را شما زحمات
موجب باشد ، دوستان تخفيف سبب آنكه از بيش زندان ،
پيشنهاد رو اين از.شد خواهد زندان لباس به اعتباربخشيدن
اقتضا كه هرجا و بازجوييها و ملاقاتها در كه ميكنيم
استنكاف عادي موارد ساير و زندان لباس پوشيدن از دارد
آزادي راه در كه كساني بدانند آزادي مخالفان تا نورزيد
خارهاي سرزنشهاي از باكي برميدارند ، گام خويش جامعه
.ندارند مغيلان
كريم اسلامي ، يدالله آقاجري ، هاشم آرمين ، محسن
حسين بورقاني ، احمد اسماعيلي ، امين حميد ارغندهپور ،
حميدرضا تهراني ، رضا پورعزيزي ، سعيد پناهنده ، هومن پايا ،
سيد حكمت ، علي جلالي ، محمدرضا رجايي ، عليرضا جلاييپور ،
عيسي زهدي ، محمدرضا تركماني ، ديني علي حيدري ، كاظم محمد
شيركوند ، سعيد سينايي ، وحيد سلطاني ، ابراهيم سحرخيز ،
حسين قادري ، حاتم ميبدي ، فاضل محمدتقي صفاييفر ، عباس
رحمانقلي قدياني ، ابوالفضل قزويني ، حميد قاضيان ،
عموزاده فريدون سرخي ، عرب فيضالله عبدي ، عباس قليزاده ،
كاشي ، جواد غفاري ، مسعود علويتبار ، عليرضا خليلي ،
مظفر ، محمدجواد مزروعي ، علي كديور ، محسن كاوياني ، حميدرضا
.واحدي مجتبي سيد و نوروزي كامبيز ناصري ، عبدالله
كرد غذا اعتصاب به تهديد زيدآبادي احمد
وجود عدم به اعتراض در زيدآبادي ، احمد :اجتماعي گروه
عدم صورت در كه است گرفته تصميم اوين زندان در امنيت
.كند غذا اعتصاب مسئولان پاسخگويي
بازداشت در ماه مرداد از 17 كه روزنامهنگار زيدآبادي ،
صورتي در:گفت همسرش با ملاقات در بهسرميبردديروز موقت
يك گذشته هفته مشكوك حمله مورد در زندان مسئولان كه
توضيح اوين زندان رازيني ترور متهمان از يكي به زنداني
.زد خواهد دست غذا اعتصاب به ندهند روشني
اعضاي از "عاملي رضا" گذشته هفته سهشنبه وي گفته به
در است متهم رازيني ترور در داشتن دست به كه مهدويت گروه
به "ع-منصور" نام به ديگر زنداني يك چاقوي ضربات با خواب
چاقو ضربات.است شده منتقل زندان بهداري به و مجروح شدت
از روز چند از پس وي.است زده آسيب وي سينه و گردن سر ، به
جراحات از ناشي صدمات اما است شده منتقل بند به بهداري
رفتار دليل به قبلا ضارب ميشود گفته.ميدهد آزار را او
انفرادي به مدتي اوين سالن 3 زندانيان اعتراض با و مشكوك
به انفرادي از مجددا سهشنبه روز و بود يافته انتقال
رضا روز همان در و ميشود بازگردانده سالن 3 سلول 72
از بلافاصله و ميدهد قرار حمله مورد خواب در را عاملي
است محلي اوين زندان سالن 3 سلول 72.ميشود متواري سالن
.ميگذراند آن در را خود موقت بازداشت زيدآبادي ، احمد كه
به.بسرميبرد هواخوري در همسلولياش شدن مضروب هنگام وي
از تن چند همراه ديروز محسنياژهاي زيدآبادي ، گفته
صحبتهايي و رفتهاند مذكور بند به زندان مسئولان
.كردهاند
تلفناين زندانيان اعتراض پي در و حادثه روز از همچنين
گفتوگو در زيدآبادي همسر محمدي ، مهديه.است شده قطع بند
ديروز ظهر از داشت قصد زيدآبادي:گفت ما خبرنگار با
و درخواست با ولي كند ، آغاز را خود غذاي اعتصاب (يكشنبه)
اصل كميسيون سوي از موضوع پيگيري تا را امر اين من اصرار
.انداخت تعويق به مجلس قضايي كميسيون و 90
|