قرآن در تدبر و تفسير
تدبر به را انسان همواره آياتش ضمن در كريم قرآن :اشاره
در تدبر عدم خاطر رابه او و كرده تشويق قرآن در تفكر و
براي لوازمي و شرايط چه اما.است فرموده مذمت الهي آيات
، قرآن در تدبر تبيين ضمن حاضر است؟مطلب ضروري قرآن فهم
مورد را راي به تفسير از پرهيز نيز و تدبر لوازم و شرايط
.است داده قرار بحث
معارف گروه
(1)"اقفالها قلوب علي ام القرآن يتدبرون افلا"
يا نميكنند ، تدبر قرآن در آيا":ميفرمايد تعالي خداي
دنيا سعادت ضامن كه كريم قرآن "است شده زده قفل دلها بر
جمعي و فردي مصالح اساس بر احكامش و شده انسان آخرت و
ما و است فهم قابل ما براي آيا است ، استوار انسان
را آن دستورالعملهاي و كرده درك را آن مفاهيم ميتوانيم
پيامبر جز و است بشري فهم از بالاتر قرآن يا بنديم ، بكار
آن مفاهيم درك به قادر ديگري كسان عليهمالسلام ائمه و
.نيستند
قرآن در تفكر و تدبر به را انسان آياتش ضمن در كريم قرآن
آيات در تفكر و تدبر عدم خاطر به را او و كرده تشويق
كننده ، بيان راهنما ، نور ، را ، خود و فرموده مذمت الهي
.است كرده معرفي شفابخش و رحمت دهنده ، بشارت روشنگر ،
سنت اهل و شيعه طريق از توجهي قابل روايات ديگر طرف از
عليهم معصومين به مختص قرآن فهم آنها در كه شده نقل
ميباشد اختلاف مورد آنچه واقع در.است شده دانسته السلام
خير؟ يا فهميد ميتوان را مجيد قرآن ظواهر آيا كه است اين
و موانع چه است؟ ضروري قرآن فهم براي لوازمي و شرايط چه
زمان اين در دارد؟ وجود قرآني مفاهيم فهم در محدوديتهايي
تعصبات و خارج از جدي خطري بيگانه فرهنگهاي هجوم كه
و كرده تنگ را عرصه داخل از مقدسماب گروهي بيپايه
معارف ميتوان آيا شده ، مشكل ناصواب از صواب تشخيص
قرآن نخورده دست و پاك و زلال سرچشمه از را حقهالهي
بجا را آله و صلياللهعليه پيامبر سفارش و نمود دريافت
الليل لقطع الفتن عليكم التبست فاذا":فرمود كه آورد
شب همچون فتنهها كه هنگامي(2)"بالقرآن فعليكم المظلم
شما بر بپوشانند شما بر را حقيقت و آورند روي شما بر تار
.كنيد تمسك قرآن به كه باد
عليك ونزلنا":ميفرمايد قرآن معرفي در تعالي خداي
"للمسلمين بشري و رحمه و هدي و شيء لكل تبيانا الكتاب
هر حقيقت تا كرديم نازل تو بر را آسماني كتاب ما" (3)
براي باشد بشارت و رحمت و هدايت و كند روشن را چيزي
".مسلمانان
آري"(4)"مبين كتاب و نور الله من قدجاءكم":فرموده نيز و
".است آمده شما سوي به خداوند از روشنگر كتابي و نور
اليكم انزلنا و ربكم من برهان جاءكم قد الناس ايها يا"
سوي از برهاني راستي به مردم اي"(5)"مبينا نورا
آشكار نوري شما براي و شد نازل شما براي پروردگارتان
".فروفرستادم
شفاءلما و ربكم من موعظه قدجاءتكم ايهاالناس يا"
سوي از مردم اي"(6)"للمومنين رحمه و هدي و فيالصدور
و رهنمود و دلها شفابخش و شما براي پندي پروردگارتان
".است آمده مومنان براي رحمتي
قرآن نزول اهداف از يكي را قرآن در تدبر ديگر آياتي در
كتاب":ميكند معرفي آن اهداف مهمترين از يكي بلكه
(7)"اولوالالباب ليتذكروا و آياته بروا ليد مبارك انزلناه
آيات در تا فرستاديم فرو تو رابر آن كه مبارك است كتابي"
".گيرند پند آن از خردمندان و كنند انديشه آن
كريم ، قرآن در تفكر و تدبر به امر بر علاوه ديگر آيه در
و نموده سرزنش و مذمت نميكنند تفكر قرآن در كه را كساني
يتدبرون افلا":است شده زده قفل دلهايشان بر فرموده
تدبر قرآن در آيا"(8)"اقفالها قلوب علي ام القرآن
"است؟ شده زده قفل دلها بر يا نميكنند ،
نقل سنت اهل و شيعه طريق از توجهي قابل روايات طرفي از
را قرآن فهم و شده منع قرآن ظواهر به اخذ آنها در كه شده
.دانستهاند عليهمالسلام معصومين به مختص
رحمهالله طبرسي شيخ و صافي تفسير در كاشاني فيض مرحوم
از صحيح خبر:فرمودهاند مجمعالبيان تفسير در عليه
رسيده السلام عليهم ائمه و آله و عليه صليالله پيامبر
بالاثر الا لايجوز القرآن تفسير ان":فرمودند كه است
با مگر نيست جايز قرآن تفسير"."الصريح النص و الصحيح
."صريح نص يا صحيح اثر
قرآن كس هر"."اخطا فقد الحق فاصاب برايه القرآن فسر من"
.است خطاكار برسد واقع به هم اگر كند تفسير خود راي به را
كس هر"(9)."فيالنار مقعده فليتبوء برايه القرآن فسر من"
".است آتش در جايگاهش كند تفسير خود راي به را قرآن
قرآن فهم معتقدند كه هستند اخباريون شيعه علماي بين در
ميان در يا آنها بر قرآن كه است كساني به مخصوص
.است شده نازل خانوادهشان
:ميفرمايد باره اين در عليه رحمهالله طوسي شيخ مرحوم
كلام و خدا كلام بين نيست جايز كه است اين ما نظر"
است ممكن چگونه باشد ، داشته وجود ضديتي و تناقض پيامبرش
اينكه و است (10)مبين عربي اينكه به كند توصيف را قرآن
از ولي مردم براي است بيان و ميباشد قومش (11)لسان به
است ، شبيه معما به بيشتر اين و نشود فهميده چيزي ظاهرش
فرموده مدح خداوند و است منزه وصفي چنين از قرآن كه
نمودهاند ، سعي قرآن معاني استخراج بر كه را اقوامي
:فرمود چنانچه
(12)"منهم يستنبطونه لعلمهالذين"
مذمت قرآن معاني در تفكر و تدبر ترك بر را افرادي و
.است (13)فرموده
فيكم تارك اني":فرموده وآله عليه صليالله پيامبر
"بيتي اهل عترتي ، و الله كتاب الثقلين ،
قرار اگر و است حجت خدا كتاب كه است اين روايت اين مفهوم
".باشد حجت ميتواند چگونه نشود فهميده چيزي قرآن از باشد
(14)
كه حديث سه آوردن از بعد مجمعالبيان در طبرسي شيخ مرحوم
اين در":ميفرمايد راي به تفسير مورد در گذشت آن ذكر
به نموده تشويق را مردم سبحان خداوند:بگوييم بايد باره
مدح و نمود هموار ايشان بر را راه و قرآن از استنباط
پشت كه را كساني و قرآن از استنباط بر را اقوامي كرده
مطالبي و."فرموده مذمت قرآن از استنباط به كردهاند
بعد و فرموده بيان هم ايشان است گفته طوسي شيخ آنچه نظير
حديثي من از گاه هر":فرمود (ص)رسول حضرت:ميافزايد
آن بود موافق اگر خدا ، كتاب به كنيد عرضه را آن شنيديد
به بزنيد را آن بود خدا كتاب مخالف اگر و بپذيريد را
است حجت خدا كتاب كه ميكند بيان حديث اين و "ديوار سينه
چگونه.غيرصحيح از صحيح حديث تشخيص براي است مرجعي و
سقيم از صحيح حديث تشخيص براي مرجعي خدا كتاب است ممكن
بنابراين نباشد ، مفهوم معنايش قرآن خود كه حالي در باشد
من" حديث اينكه بر ميكند دلالت شد ذكر كه دلايلي
بودن صحيح فرض بر "خطا فقدا فاصابالحق برايه فسرالقرآن
اينكه بر را آن كنيم حمل بايد و است متروك ظاهرش سند
آن الفاظ شواهد به و كند حمل خود راي به را قرآن كه كسي"
به بازهم دريابد را حق چه اگر ننمايد عمل و نكند توجه
(15).است رفته خطا
عمل از ناهيه اخبار:ميفرمايد باره اين در نائيني مرحوم
عليرغم ولي متواتر ، بلكه هستند مستفيض چه اگر كتاب به
.است بيگانه ميكنند ادعا اخباريون آنچه با آنها كثرت
دلالت كه رواياتي-هستند1 دسته دو بر روايات اين
رواياتي -واستحسانات20 راي به تفسير از منع بر ميكنند
ظواهر به عمل در استقلال از منع بر ميكنند دلالت كه
.بيت اهل به مراجعه بدون كتاب
:جواب
عبارت تفسير زيرا نيست ، تفسير تحت در مندرج ظواهر به عمل
ندارد حجابي هيچ كه ظاهر شامل پس قناع كشف از است
كه است راي به تفسير شده نهي تفسير كه بخصوص نميشود ،
.ميباشد استحسانات و شخصي نظر به محتاج
حجيت از ميكنند ادعا اصوليون آنچه:دوم دسته جواب در
از بعد كتاب ظواهر به عمل از است عبارت كتاب ظواهر
از فحص از بعد و بيت اهل از است شده وارد آنچه به مراجعه
مستقل طور به كه است نكرده ادعا هيچكس و مخصصات و مقيدات
(16).نمود عمل كتاب ظواهر به است جايز
تفسير به كه صافي تفسير در رحمهاللهعليه كاشاني فيض
دارد ، مقدمه دوازده تفسير شروع از قبل است ، معروف روايي
ميكند ، بحث آن فضيلت و قرآن به تمسك درباره اول مقدمه
از روايتي "كافي" كتاب از كاشاني فيض مرحوم مقدمه اين در
اين در كه ميكند نقل آله و عليه صليالله اكرم رسول
نيز و قرآن به تمسك به ميكند سفارش اكيد طور به روايت
در ولي جسته استناد مجيد قرآن از آياتي به منظور همين به
رواياتي همان "راي به تفسير از منع" عنوان با پنجم مقدمه
و.است كرده استناد آنها به و آورده گذشت آن ذكر كه را
(ع)معصومين ائمه از و (ص)پيامبر از نيز و:مينويسد چنين
بالاثرالصحيح الا لايجوز تفسيرالقرآن ان":است شده روايت
"والنصالصريح
عدم بر مبني شده نقل روايات اين امثال ديگري روايات و
ائمه بيان از استفاده با مگر قرآن تفسير جواز
تناقض اين رفع براي كاشاني فيض مرحوم سپس.عليهمالسلام
مقدمه در كه آياتي يا روايات كه نماند مخفي:ميفرمايد
ريسمان به تمسك به شده امر آنها در كه كرديم ذكر اول
عرضه حديث نيز و آن معاني و آيات در تدبر و تعمق و قرآن
فاحملوها ذووجوه القرآن" حديث و قرآن به احاديث كردن
عليهالسلام علي حضرت از حديثي نيز و "علياحسنالوجوه
تفسير از كردند منع حضرت كه ميكند نقل آن ضمن در كه
اعطا آنان به را قرآن فهم خداوند كه كساني توسط مگر قرآن
."فيالقرآن فهما عبدا الله يوتي الاان" باشد كرده
را قرآن هركس "فسرجملالعلم فهمالقرآن من" فرمود نيز و
و آيات ساير و است كرده پردهبرداري علوم جمله از بفهمد
ذكر پنجم مقدمه در آنچه با متناقض زمينه اين در روايات
اهل و رسولش و خدا اخلاص در از هركس زيرا نيست ، كرديم
در باتتبع باشد ، منقاد و مطيع و كند اطاعت را او بيت
از پارهاي بر و كند كسب آنان از را خود علم آنان آثار
حاصل برايش علم در رسوخ كه بهطوري شود آگاه آنان اسرار
آگاه امور حقايق به و ميگردد باز دلش چشمهاي شود ،
از ميتواند او و ميشود وي همراه يقين روح و ميگردد
بعضي و بشناسد را آن غرائب از بعضي و كند استفاده قرآن
(17).كند استنباط را آن عجايب از
چيست؟ تفسير از مقصود
است تبيين و ايضاح معناي به "فسر" ريشه از لغت در تفسير
.مبالغه با همراه منتها است ، معنا همين به هم تفسير كه
(18)
معني كشف معناي به لغت در تفسير:آمده مجمعالبحرين در
است "سفر" مقلوب كه "فسر" از كه است آن اظهار و لفظ
(19).شده گرفته
چيزهاي سفر در چون و است كشف معناي به هم سفر واقع در
ظاهري و مادي كشف "سفر" منتها ميشود شناخته ناشناخته
ريشه از تفسير و است باطني و معنوي كشف "فسر" ولي است
نمايان و معنا كشف معناي به رفته تفعيل باب به كه "فسر"
كشف حقيقت در تفسير دانشمندان گفته بنابه.است آن شدن
كه ميرود كار به مواردي در و است مقصود وجه از قناع
و تفسير با كه باشد خفايي سخن در و باشد پوشيده مقصود
در تفسير ، به نياز پس گردد ، روشن مقصود و شود آشكار بيان
اين كه آمده كريم قرآن در محكمات ، در نه است متشابه آيات
و اصل را محكمات و است متشابهات و محكمات بر مشتمل كتاب
منع متشابهات پيروي و تبعيت از و داده قرار قرآن اساس
و مذمت ميكنند متشابهات از متابعت كه را مردمي و فرموده
به مختص را آن تاويل و متشابهات به علم و فرموده ملامت
(20).داده قرار علم در راسخون
از اعم علما بين زيادي اختلاف متشابه و محكم تعريف در
مختصر اين در آن شرح كه دارد وجود اصوليان و مفسران
است اصول علم بزرگ علماي از كه انصاري شيخ ولي نميگنجد ،
(21).محكماتميداند از را ظواهر و نصوص
احتمال و باشد قطعي دلالتي معنا بر لفظ دلالت هرگاه:نص
از آياتي قرآن در.ميگويند نص آن به نرود آن در خلاف
.ميشوند شمرده نص زنا و قذف ارث ، قبيل
دلالت لكن و است روشني و واضح معناي داراي چه اگر:ظاهر
ولي ميرود آن در خلاف احتمال زيرا است معناظني بر لفظ
.نميكنند اعتنا بدان عقلا كه سست و مرجوع است احتمالي آن
.دانستهاند موول و مجمل شامل را متشابهات
واقع در يعني نباشد ، معنا در ظهوري برايش آنچه:مجمل
بلكه نيست ، آشكار و روشن دلالتش خود بخودي كه است لفظي
اجمال نمايد ، معين و آشكار را آن كه دارد بياني به نياز
و "عين" همچون مشترك الفاظ مانند است مفرد لفظ در گاهي
است جمله در اجمال گاهي و "مختار" مانند يا و "قرء"
الانعام بهيمه لكم احلت" تعالي خداي فرموده مانند
آيات در و است مجمل آن مخصص كه (22)"عليكم الامايتلي
.است آمده آن بيان ديگر
بر را لفظ نتوانيم دلايلي و قرائن بنابه اگر:موول
و غيرظاهر معناي به صورت اين در كنيم حمل آن ظاهري معناي
ميگويند ، تاويل اصطلاح در را اين و ميكنيم حمل مرجوع
(23)"عليالعرش استوي ثم":تعالي خداي فرموده مانند
كار به متعددي موارد در قرآن در تاويل كه نماند ناگفته
علامه و دارد فرق شده ذكر معناي با آن معاني و رفته
آل سوره آيه 6 زير در تاويل درباره مفصلي بحث طباطبايي
در شكي هيچ و است قطعي نصوص حجيت.است كرده عنوان عمران
با اصوليان ولي است اختلاف ظواهر حجيت در اما نيست ، آن
اين مهمترين كه ميكنند ثابت را آن نقلي و عقلي ادله
.است عقلا سيره ادله
اختصاص تفسير باشد حجت كتاب ظواهر كه بنابراين حال هر به
بر لفظ حمل كه است پرواضح كه موول و مجمل به ميكند پيدا
بر لفظ حمل يا و معنا چند يا دو بين از معاني از يكي
با مگر نيست ممكن كسي براي صحيح وجه بر ظاهر خلاف معنايي
.معصومين از يا قرآن خود از بياني
معناي بر لفظ حمل:ميفرمايد عليه رحمهالله انصاري شيخ
بر نيست تفسير مصاديق از عرفي و لغوي معاني يعني ظاهريش
به تفسير است عنه منهي آنچه بپذيريم را اين كه هم فرض
حمل نه است شخصي نظرات و استحسانات براساس كه است راي
از مقصود بنابراين.لغوي و عرفي معناي بر قرآن ظواهر
:معناست دو اين از يكي راي به تفسير
يكي بر آن حمل يا و ظاهر معناي خلاف معنايي بر لفظ حمل
و نظرسطحي مجرد به ميشود داده آن در كه احتمالي دو از
(24).است حاكم او بر كه سنتي فكر
در تدبر اولا كه شد دانسته شد گفته آنچه به توجه با
كه راي به تفسير با است ماموربه كه آن معاني فهم و قرآن
از جداي مقوله دو اصولا و است متفاوت است عنه منهي
روايات و آيات دسته دو اين بين بنابراين پس همهستند ،
.ندارد وجود تضادي و تنافي
شخصي نظرات و آرا انسان كه است عنه منهي تفسيري:ثانيا
به توجه با والا دهد دخالت قرآن مقصود بيان در را خود
نيست مذموم تنها نه شد ذكر مفسر براي كه آدابي و شرايط
يك واقع در راي به تفسير.است شده هم سفارش بدان بلكه
و آرا و تمايلات ميكند سعي شخص يعني است ، تطبيق نوع
است تفسيري اين و دهد تطبيق قرآن آيات با را خود نظرات
.است مذموم و شده نهي كه
قرآن گلستان:منبع
.است موجود دفترروزنامه در پانوشتها *
|