تجدد و سنت
انواع تجدد ، و سنت بررسي محور برسه حاضر مقاله :اشاره *
حاصل كه سنت ناتمام طرح و ايران در تجدد و سنت مواجهه
تجدد ، و سنت بررسي در.است بناشده است ، قبلي فرضهاي پيش
در همچنين.ميشود ارائه سنت از برداشت نوع چهار حداقل
انتقادي ، مواجهه نوع پنج تجدد و سنت مواجهه انواع
قرار بررسي مورد راهبردي و ، تلفيقي تطبيقي انتقالي ،
استدلال سنت ، ناتمام طرح يعني آخر بخش در ميگيرد ،
شيوه همچنين دريدا واسازي و هابرماس روانكاوي و بازسازي
.ميشود مطرح سنت با برخورد
انديشه گروه
تجدد و سنت بررسي
"Tradition" پرسيدند آمريكايي فيلسوفي از ":سنت كدام *
هر كه است آكاردئون مثل واژه اين:گفت جواب در وي چيست؟
مثل نيز سنت.بنوازد موسيقي چندين آن با ميتواند كسي
شكل چندين به را آن ميتوانيم يعني ;است موسيقي ساز همان
(1)".كنيم معني
تصور ميتواند سنت از برداشت نوع چهار حداقل حال عين در
تاريخي ، فرهنگي ، مذهبي ، عناصر مجموعه از تركيبي -الف.شود
را خاصي زندگي شيوه" كه خاصي نگرشهاي و آداب و رسوم
اين.هستند يكساني گفتماني قواعد واجد و ميدهند تشكيل
اين به است ، ناآگاهانه و ناانديشيده اصولا زندگي شيوه
پيش از وصفي عنوان به آن اجزاي و عناصر مجموعه كه معني
سنت از تعريف اين ميتوان (2)"ميشوند پذيرفته شده داده
حد تا كه زمينهاي مفروضات يا پارادايم نوعي با برابر را
.دانست ميروند بالا جهانبيني
كسي سنتي فرد":(سنتي جامعه سنتي ، فرد) زيستن سنتي -ب
كردارهاي متن در بنگرد ، خود به بيرون از بيآنكه كه است
(3)"نينديشد هم خود زيست شيوه درباره و كند زيست سنتي
انديشيدن آگاهانه معني به سنتگرايي":گرايي سنت -ج
كه است شرايطي در بويژه سنتها ، كاربرد فوايد درباره
اين به.ميگيرند قرار خطر معرض در و تهديد مورد آنها
بيروني موضعي و دارد فرق زيستن سنتي با سنتگرايي معني ،
سنتگرايي ، علاوه به.ميشود محسوب سنت خود به نسبت
.ميكند تعبير نو از و تعريف باز را خود موردنظر سنتهاي
را ديگري عناصر و حفظ را عناصري گفتمان ، عنوان به يعني
ملاحظه با و بيرون از كه است كسي سنتگرا..ميكند حذف
آن از تا ميبرد ، پناه بدان يا ميگرايد سنت به مدرن وضع
ياري است ، آفريده مدرن دنياي وي نظر به كه مسائلي حل در
(4)".بگيرد
پي در" كتاب انتشار جهت به ديدگاه اين:فلسفه در سنت -د
اهميت ايشان.است شده جدي خيلي اينتاير مك نوشته فضيلت
نسبتا داده ، سنت از كه تعريفي و داده سنت بحث به زيادي
و فضيلتها فهم معني به سنت او نظر از.است پيچيده
سنتگرا.است تاريخي فرايند و جامعه يك به مربوط خيرهاي
عنوان به را آن و ميكند برجسته خيلي را سنت كه است كسي
(5)".ميآورد حساب به آرمان يك
"سنت" هميشگي و جايي همه حقايق" مجموعه به سنتگرايان
مرادشان ميكنند ، صحبت "سنتگرايي" از وقتي و ميگويند
تعلق هميشگي و جايي همه حقايق مجموعه اين به كه است اين
هاكسلي آلدوس...دارند عملي و نظري التزام و خاطر
كتاب مدخل در ،(1894-1963) انگليسي نقاد و رماننويس
مهمترين) بخش سه به را مهم حقايق اين جاودانهاش فلسفه
،(فلسفي يا) بعدالطبيعي ما (سنتگرايان موردنظر حقايق
".ميكند تقسيم اخلاقي و (شناختي انسان يا) شناختي روان
(6)
از پارهاي به آگاهانه گرايش سنتگرايي ، از مراد اگر"
متجدد انسان عقايد و آراء برابر در درست كه عقايد و آراء
معنوي و فكري مسلك اين كه گفت بايد باشد ، ميگيرد قرار
(19511886) فرانسوي عارف و حكيم عالم ، رنهگنون دست به
احيا و گرفت نام يحيي عبدالواحد اسلام به ايمان از پس كه
البته...است كمتر قرن يك از سابقهاش بنابراين و شد
شوان ، فريتيوف كوماراسوامي ، گنون ، مانند سنتگراياني دفاع
لينگز ، مارتين اسميت ، هيوستون بوركمارت ، تيتوس
نيدلمن وجيكوب نرشابورن ، لرد هاكسلي ، آلدوس ماركوپاليس ،
دفاعهايي نظير چيزي نبايد دين و خالده حكمت و سنت از را
(7)".كرد تصور ميشود دين و سنت از ما محيط در كه
به بايد تجدد و سنت اصطكاك و برخورد نقاط فهم براي
.يافت دست نيز تجدد از تعريفي
مفهوم چند در ميتوان را تجدد انديشه":(مدرنيته) تجدد *
اومانيسم ، عقلگرايي ، :كرد خلاصه زير شرح به اساسي
تاريخي كارگزاري برابري ، آزادي ، فردگرايي ، ليبراليسم ،
.بيحدوحصر پيشرفت و ترقي واصل انسان معرفت داعيه انسان ،
را تجدد برافكن بنيان و انقلابي پروژه اجزاي اينها ،
آنها از يك هر بايد تجدد درست فهم براي و ميدهند تشكيل
.شود آشكار آنها اهميت تا كنيم دنبال منطقي نهايت تا را
جز تمايزي ، و خصوصيت هر نفي متضمن تجدد معنا ، اين به
.كرد داوري انسان درباره آن براساس بتوان كه است انسانيت ،
(8)"
هجدهم سده را مدرنيته پيدايش زمان نظريهپردازان ، اكثر"
نوشتههاي برجسته ، نمونه) دانستهاند روشنگري روزگار و
كه بود دوراني هجدهم ، سده واقع در (اينتايراست مك السدير
و شد پايهريزي مدرنيته دستاوردهاي از دفاع نظري مباني
فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، سياسي ، زمينههاي تمامي در
"مدرنيته خودآگاهي" را آن برخي كه شد زاده پديدهاي
در را مدرنيته پيدايش همزمان كساني البته.خواندهاند
كردهاند جستجو رنسانس روزگار يعني دور ، نسبتا گذشتهاي
مورد اين در بي آرنولدتوين اشاره.(توينبي اشپينگلر ، )
مدرنيته تاريخ در را دوران سه او زيرا است ، توجه شايان
از رنسانس ، دورههاي ترتيب به را آنها و كرده جدا هم از
خوانده نوزدهم سده تا هفدهم سده و هفدهم سده تا رنسانس
ظهور را مدرنيته دوره سه هر مشترك مشخصه توينبي...است
(9)".است دانسته فردباوري گرفتن قدرت و
-است گذارنده كه دورههايي ملاحظه بدون تجدد درك و فهم
نيز و -(10)فراتجدد يافته ، سازمان تجدد ليبرال ، تجدد
چندان دارد سنت و جهان انسان ، به كه نگاهي از جداي
.بود نخواهد راهگشا
را سنت مورد در تجدد ديدگاه است مناسب چيزي هر از پيش
چيست؟ سنت از منظور ميپرسيم تجدد ادبيات دركنيم مطالعه
مداوم گفتوگوي در و فراروي متني يا گذشته از سخن آيا
است؟ امروز با
:مينويسد "غرب تحول و آمدي روز" مقاله در هاجسيون مارشال
خيالي رسوم به مقيد سنتي جامعه از ما عصر رايج تصور"
و بقا نيز ابتدايي بسيار جامعه يك در حتي...نيست بيش
زيرا.آنهاست مداوم تحول گرو در فرهنگي سنتهاي كارآيي
كنند برآورده را نيازها برخي مداوم بطور بايد سنتها اين
.كرد نخواهد حفظ را آنها اجدادي حيثيت و اعتبار صرف وگرنه
(11)"
از يكي شايد بودلر ، شارل مدرنيست ، پيشاهنگان بين در
گسست و نقادي همچون مدرنيته" برنامه كه باشد كساني اولين
نه مدرن چيز هر كه گفت بودلرمي".نپذيرفت را "سنتها از
"ميجنگد (امروز) كنوني موقعيت با بلكه (ديروز) سنت با
(12)
كردن عوض شكل سنتي ، و كهنه عناصر حضور" ديدگاه اين در
بنيان نو ، و امروزي عناصر كنار زندگيشان تداوم و آنها
(13)".است مدرنيته
او.ميشود دنبال نيچه توسط بيشتري ترديد با نگاه اين
همچون ما به مدام كه سنت با نبرد اين مگر":ميپرسد
فرهنگ كدام است؟ تازه چقدر ميشود ارائه مدرنيته ويژگي
را كهن شيوههاي انكار كه داريد سراغ را زندگي شيوه با
(14)".نياورد حساب به خود فضيلت
در سنت جايگاه از "گيدنز آنتوني" روايت بين اين در
"مدرنيت پيامدهاي" كتاب در او.است تامل قابل مدرنيته
مدرنيت مفهوم ذاتي سنت با تضاد" كه ميكند تاكيد ابتدا
و مينامد "كنش انديشانه باز نظارت" را خود روش او."است
گيدنز.كند نگاه سنت موضوع به زاويه اين از ميكند سعي
و است احترام مورد گذشته سنتي ، فرهنگهاي در":مينويسد
در را نسلها تجربه كه آن خاطر به دارند ، ارزش نهادها
تلفيق شيوههاي از يكي سنت.ميبخشند تداوم و برميگيرند
مكاني -زماني سازماندهي با كنش بازانديشانه نظارت
هر و است مكان و زمان با برخورد وسيله سنت.است اجتماعي
آينده و حال گذشته ، تداوم رشته در را خاص باتجربه فعاليت
با خود نوبه به نيز تداوم رشته اين و ميدهد جاي
سنت.ميگيرد ساختار شونده تكرار اجتماعي عملكردهاي
بايد دوباره تازهاي نسل هر براي زيرا نيست ، ايستا يكسره
(15).شود اختراع
نه ميكند ، ارائه سنت درباره گيدنز آنچه كه اين سادهتر
آن ، كامل نهادن كنار و نفي يا و گذشته توضيح و تفسير باز
.است مكان و زمان با آن پيدرپي مواجهه و بازانديشي بلكه
آن تعريف در تنها ميگويد ، سخن سنت از وقتي مدرنيته ،
نيز خود شناساندن براي تعريف اين از بلكه نميشود متوقف
.ميكند استفاده
.است تجدد اساسي غيريتهاي از يكي سنت" زاويه اين از
سنتي جامعه و سنت مفهوم كه است تجدد ظهور با بهطوركلي
عنوان به سنتي جامعه و سنت مفهوم خلق.ميشود پديدار
تجدد و سنت.است تجدد و فهمي خود لازمه مقايسه ، ابراز
تبييني آنكه بدون ميكند ، پاره دو را انسانيت بدينسان
نيست ، مدرن آنچه.شود عرضه مفروض ، كلي تقابل اين از جامع
و وضع نخست سنتي جامعه.ميشود افكنده سنت اردوگاه در
.ميشود طرد تجدد عقل دايره از بيروني ، عنصر عنوان به سپس
يكي و است تجدد ذهنيت تاريخ از جزيي سنت ، و سنتي جامعه
انطباق.ميدهد تشكيل را تجدد عصر در فرد هويت ازحدود
و ندارد اهميت اينجا در آن مصداق با سنتي جامعه مفهوم
ايدئولوژيك نيازمنديهاي از سنتي جامعه مفهوم اين ، بلكه
(16)"...برميخيزد خودشناسي براي تجدد
سنت از تعريف كدام تجدد ، دورههاي تناسب به كه سوال اين
بررسي در تجدد انديشه عناصر همراه به است نظر مورد
خواهد مطالعه ايران در تجدد و سنت مواجهه انواع و چگونگي
.شد
تجدد و سنت مواجهه انواع -2
نظري و تاريخي قالب دو در تجدد و سنت مواجهه انواع
تطبيقي -انتقالي 3 -انتقادي 2 -باشد1 گونه ميتواند 5
.راهبردي -تلفيقي 5 -4
:انتقادي -1
ليبرالي تجدد دروازه از" كه بود كشورهايي جمله از ايران
شاهد نوزدهم سده سالهاي نخستين (17)"شد تجدد عصر وارد
به (نوگرايي) غربگرايي اين.بود ايران غربگرايي آغاز
عباس شاهزاده آن بنيانگذار نام با همواره اروپايي شيوه
براي.است بوده همراه (18331788) 1203-ميرزا 1249
صورت اقداماتي (Modernization) نوگرايي اين به رسيدن
شد ، استخدام انگليس و فرانسه از نظامي رايزن.گرفت
به 1231(1815) و 18111228) سالهاي در دانشجوياني
و نوين ارتش يعني جديد نظام يك.شدند اعزام انگلستان
سال 1812 در تبريز در چاپخانهاي و شد بنيان وظيفه نظام
(18)"...آمد بوجود
ايران ورود محصول حدودي تا چه اگر ايران مشروطه انقلاب
گسترده جنبشهاي دنباله و نتيجه و ليبرالي تجدد دروازه به
انديشمندان و مشروطهخواهان تلاشهاي نيز و مشروطهخواهي
كه داد نشان مشروعه و مشروعيت اماپسوند بود ، ايراني
خواهد (19)"آن سياسي فلسفه" سطح در ليبرالي تجدد به ورود
ميكند ادعا "حامدالگار" كه بود دليل همين به شايد و بود
كمتر كه بهگونهاي نوگرايي جريان معرفي براي ملكمخان
قرار -ايران در سنت غالب وجه عنوان به -دين مخالفت مورد
برقرار آشتي مدرنيت و شريعت بين تا ميكند تلاش بگيرد
(20).كند
خود بحراني سالهاي به بهتدريج كه ليبرالي تجدد بنابراين
ميشد ، نزديك يافته سازمان تجدد يعني بعدي دوره به ورود و
پيدا هماهنگي ايران در حاضر خاص تاريخي سنت و آگاهي با
(سنتي زيست سنتي ، فرد سنتي ، جامعه) سنت برخورد نوع و نكرد
.ماند باقي مقاومتآميز و منفي انتقادي ، پيوسته آن با
"غربي -سنتي" دوگانه با مواجهه نوع اين بر حاكم رابطه
در ميتوان را مواجهه نوع اين شاخص.ميشود شناخته
اگر.كرد جستجو خويشتن به بازگشت و غربزدگي ضد جنبشهاي
ميخورد ، چشم به سالهاي5742 در جنبش اين ادبيات عمده چه
نيز مشروطيت ودوره انقلاب ، پيروزي از پس درسالهاي اما
.است مثال قابل
كيايي منصور نادر:از تنظيم و تهيه
دارد ادامه
: پانوشتها
شماره 1817 ، نظر ، و نقد وتجدد ، سنت محمد ، لگنهاوسن ، -1
ص 6
ص شماره 1817 ، نظر و نقد تجدد ، و سنت حسين ، بشيريه ، -2
5
ص 9 منبع ، همان -3
صفحات 65 همان ، -4
ص شماره 1817 ، نظر و نقد وتجدد ، سنت محمد ، لگنهاوسن ، -5
6
شماره 1615 ، نظر ، و نقد ، سنتگرايان مصطفي ، ملكيان ، -6
ص10
ص 2322 منبع ، همان -7
و نقد محدوديتها ، و غيريتها:تجدد حسين ، بشيريه ، -8
ص 447 شماره 1110 ، نظر
صفحه 2726 مركز ، نشر مدرنيته ، معماي بابك ، احمدي ، -9
و نقد جهان ، سطح در تجدد امواج گسترش حسين ، بشيريه ، -10
ص 73 شماره 1817 ، نظر
رجايي ، فرهنگ غرب ، تحول و روزآمدي مارشال ، هاجسون ، -11
ص پاييز 72 پانزدهم ، كتاب اجتماعي علوم ويژه فرهنگ مجله
14
ص نشرمركز ، انتقادي ، انديشه و مدرنيته بابك ، احمدي ، -12
36
ص 11 منبع ، همان -13
صفحه 11 مركز ، نشر مدرنيته ، معماري بابك ، احمدي ، -14
نشر ثلاثي ، محسن مدرنيت ، پيامدهاي آنتوني ، گيدنز ، -15
ص 4744 مركز ،
نظر و نقد ومحدوديتها غربتها:تجدد حسين ، بشيريه ، -16
ص 447 شماره 1110 ،
منبع ، ص 93 همان -17
عصر در ايران سياسي مطبوعات عبدالرحيم ، حسين ، ذاكر -18
ص 28 تهران ، دانشگاه انتشارات مشروطيت ،
ص 450 روزنه ، نشر مدرنيسم ، و سنت صادق ، زيباكلام ، -19
ص 445 منبع ، همان -20
|