گرهي تك جهان
دانشگاه استاد سريعالقلم محمود دكتر با گفتوگو
( پاياني بخش )
سريعالقلم دكتر با گفتوگو نخست شماره در :اشاره
اساسي شاخصهاي غربشناسي ، در تفكيك و تعريف چون موضوعاتي
به غرب كنوني نگاه شدن ، جهاني روند در ايران جايگاه غرب ،
ابتدا كه شد عنوان و مطرح ايران نسبي مزيتهاي و ايران
و مصنوعي شناخت و خطاست ديدن يكپارچه صورت به را غرب
و كنيم ديناميك و پويا بايد غرب به نسبت را خود مكانيكي
آن كانون در كه گرهاي تك جهان اين به نسبت بايد آن ضمن
شناخت به دارد ، قرار آمريكا بهويژه و غرب
بر علاوه كه شد مطرح همچنين يابيم ، دست واقعبينانهتري
داخلي اجماع بر مبتني كه واحدي استراتژي به رسيدن شناخت ،
پاياني بخش در.ضروريست باشد دمكراتيك روشهاي و راه از
كه ميشود عنوان اولويتها ، تقسيمبندي ضمن گفتوگو ، اين
كه است اقتصادي بخش در غرب با ما برخورد حوزه مهمترين
دارد ، خود دنبال به را اجتنابناپذيري پيامدهاي امر اين
در بهويژه آمريكا و اروپا رفتار ميان تمايز به همچنين
:ميگذرد نظرتان از كه شده پرداخته خارجي سياست بخش
انديشه گروه
ميان اين در ؟ چيست غرب با منطقي ارتباط ضرورتهاي *
دارند؟ يكديگر با تفاوتهايي چه اروپا و آمريكا
غرب بدون نميتوانيم خود علمي و اقتصادي حيات براي ما -
همكاري به نياز سياسيمان ، حيات براي ما.كنيم زندگي
داريم ، كلاني سرمايههاي فرهنگي لحاظ از ما البته و داريم
يك به را فرهنگي كلان سرمايههاي اين كه اين به مشروط
.كنيم تبديل اجتماعي نظام
خيلي سرمايههاي تاريخ ، و هنر فرهنگ ، حوزه در ما چون
توجهي قابل ارزشي نظام با همچنين داريم ، اختيار در وسيعي
.بسازيم منظر اين از را خود مدل ميتوانيم داريم ، كه
حد چه تا ما كه است اين به معطوف بازسازي اين بنابراين ،
.ميكنيم دنبال را پيچيده غربشناسي
نگاه در آمريكا بگويم بايد سوالتان دوم بخش به پاسخ در
تنشهايي اين و نيست روابط تقسيم به حاضر كشورها به خود
اين از دارد ، وجود هند و چين با آمريكا روابط در كه
خود روابط حاضرند اروپاييها اما.ميگيرد نشات خاستگاه
ميخواهيد شما ميگويند آلمان و فرانسه.كنند تقسيم را
سپس و كنيد برقرار سياسي يا اقتصادي فرهنگي ، روابط ما با
اين آمريكا اما ميخواهيد؟ رابطهاي نوع چه كه ميپرسند
.نميكند را سوال
است ، مجموعه يك شما با ما ارتباط كه ميگويد آمريكا
.است فرهنگي و سياسي اقتصادي ، سبد داراي كه مجموعهاي
تضادهايي به دوم پهلوي زمان در آمريكا رفتار كه اين دليل
زيرا.است همين انجاميد انقلاب به نهايتا كه شد منجر
را خود نظامي اقتصادي ، ارتباطات نبودند ، حاضر آمريكاييها
.كنند جدا ايران سياسي نظام بر مطلق تسلط از ايران با
.كنند عوض هم را ايراني فرهنگ ميخواستند آنها
حركت مسيري در واقعا ما اگر معتقدم من احوال اين با
ديگر عبارت به و شود قوي ايران در شايستهسالاري كه كنيم
فرهنگ همچنين و باشيم داشته قوي فوقالعاده مجلس يك
تعادل نوعي طرف به غرب با ارتباط در را جامعه عمومي
هويت برروي آن از بيشتر حتي و موازي بهطور و ببريم
بگيريم ، را تفريط و افراط اين جلوي و كنيم كار ايراني
اروپا ديگر تفاوت.ميكند پيدا برما تسلط زمينه كمتر غرب
بين فاصله اين.است آنان علمي فاصله به مربوط آمريكا و
با ديگر عبارت به.است قرن نيم حدود چيزي آمريكا و اروپا
انتخابهايسختي با ما كشور مولفه ، اين به توجه
غرب با قاعدهمندي چارچوب به بخواهيم اگر روبهروست ،
جبهه يك با و باشيم داشته داخلي سامان ميبايست برسيم ،
آمريكاييها ، با خصوص به كنيم ، صحبت غرب با داخلي مشترك
در ميكنند ، برخورد مسايل با تحريم نگاه با آنها چون
را كشوري اروپاييها شنيدهايد حال به تا شما آيا كه حالي
نكني را كار اين اگر ميگويند اماآمريكاييها كنند ، تحريم
ديگر عبارت به ميكنيم ، تحريمت و ميكنيم را كار اين ما
با آمريكا همين اما ميكنند برخورد شرطي مسائل با هميشه
با هند زيرا بكنند ، برخورد اينگونه قادرند كمتر هنديها
رسيدگي خود مسايل به قوي مجلسي با و قوي مشترك جبهه يك
بايد كشور اين دولت و دارد قوي مجلسي هند ، ) ميكنند
بنابراين (دهد انجام مجلس تصويب با را خود اقدامات
بلكه نيست ، طرف وزير چند و نخستوزير يك با تنها آمريكا
.است طرف نيز كشور اين مجلس با
منطقه اين بر آمريكا امنيتي ، ازنظر فارس خليج حوزه در
جزء را خودشان اروپائيها اكنون كه حالي ، در است حاكم
روابطشان بيشتر اروپائيها ، .نميدانند سلطهگر كشورهاي
آمريكا اما.كردهاند تعريف اقتصادي نظر از دنيا با را
سياسي ، حاكميت نظامي ، حاكميت توان كه است كشوري تنها
كه است كشوري تنها دارد ، اقتصادي حاكميت و فرهنگي حاكميت
.باشد كشورها داخلي اوضاع گردان صحنه ميخواهد
به اصولي طور به فوق ، موارد بر علاوه ميتوان آيا *
دو اصولي تجميع مانع كه بود فرهنگياي تعارضات دنبال
ميشود؟ شرق و غرب فرهنگ
خود ، داخلي رقيب يا مختلف فرهنگهاي ميان در اسلام -
فرهنگ با غرب فرهنگ كه ميرسد نظر به و است مسلط فرهنگ
خيلي تعارض وجود.دارند تعارض هم با جاهايي در اسلامي
مساله.است تناقض و تعارض از مملو بشري زندگي.نيست مهم
پهلوي دوره در تعارض اين.است مهم خيلي تعارض اين مديريت
بر پهلوي و ايران بر غرب سياسي تسلط با ولي داشت وجود هم
مذهبي همغلظت ايران ، مردم.ميشد مديريت ايران مردم
و مصاديق.كنند زندگي خوب خيلي ميخواهند هم و دارند
اين.ميبينند غربي نمادهاي در را كردن زندگي خوب مظاهر
دولتمرد عنوان به روشنفكر ، عنوان به ما.است تعارض نوعي
و اجتماعي مجموعه كه كنيم قبول بايد شهروند عنوان به و
مديريتي منطق تناقضات اين و است تناقضاتي دچار ما فرهنگي
.باشد طور اين نبايد بگويد فردي است ممكن.ميخواهد
بنده ذهن از بيرون واقعيات.نيستند ملاك فردي ترجيحات
.است جامعه هدايت و برنامهريزي و مديريت ملاك
مي ارزيابي چگونه را آمريكا با موجود اقتصادي روابط *
كنيد؟
جدي خيلي را آمريكا و ايران اقتصادي فعلي روابط من -
كند پيدا گسترش بخواهد روابط اين زماني اگر.نميبينم
هم آنها خود و بود نخواهد امكانپذير سياسي روابط بدون
سياسي روابط بدون اقتصادي ، روابط كه داد نخواهند اجازه
.يابد گسترش
البته ميدانند ، يكديگر ملزوم و لازم را دو اين آنها
در "داماتو" قانون كه زماني مقطع تا ما كشور سياست
ارتباطات براي منعي هيچ ما كه بود اين شد ، تصويب آمريكا
روابط آمريكا خود واقع در.نداريم آمريكا با اقتصادي
اين ميكنم فكر من.كرد تحريم و تعطيل هم را اقتصادي
ما و بياورد دوام نميتواند هميشه ما گزينشي برخورد
.كنيم تفكيك همديگر از را ارتباط اين عناصر نميتوانيم
بينيد؟ مي چگونه را ايران و آمريكا روابط آينده *
منظور اگر.بشود تفسير واقعا بايد "رابطه"لغت اين -
مسائل جزئيات با كسي هر كه است ديپلماتيك عادي روابط
مسائل چه ميداند دارد ، آشنايي آمريكا و ايران
واقتصادي تاريخي سياسي ، مالي ، حقوقي ، پيچيده فوقالعاده
آمريكائيها كه كاري اما.است نهفته قضيه اين حوش و حول
افكار نظر از كه است اين ميدهند ، انجام حاضر حال در
تاريخي ، موانع به مربوط موارد درباره دارند آنها عمومي
را آنها تا ميكنند فضاسازي كشور دو بين سياسي و رواني
نميتوان سياسي ، روابط بدون كلاسيك ، طور به ولي بردارند
.نشست اقتصادي روابط گسترش اميد به
تبيين و تعيين گرو در شدن جهاني بحث كنوني شرايط در *
ما كشور در آيا.است غرب بخصوص خارج جهان با صحيح رابطه
در باشد سياستمداران راهنماي بتواند كه تئوريكي كار
است؟ گرفته صورت اينباره
اطلاع دانشگاهي شخص يك عنوان به بنده كه آنجايي تا -
بيرون دنياي با ما ارتباط كه است همين براي.خير دارم
ما جامعه از بخشي است ، چندگانه كردم ، عرض كه گونه همان
معقول ارتباط ديگري بخش ندارد ، ارتباط اين به علاقهاي
را وابسته كاملا ارتباط يك هم ديگري بخش ميخواهد ،
يك نتوانيم تا شده باعث نگاهها مجموعه اين و ميطلبد
را ايران... و انرژي وضعيت.باشيم داشته ملي استراتژي
و "كنيا" ما يعني است ، كرده تبديل بينالمللي كشور يك به
باشيم علاقهمند چه كه هستيم كشوري ما نيستيم ، "بنگلادش"
بينالمللي و دنيا قدرت مراكز توجه مورد نباشيم ، چه و
.هستيم
به بشدت ما ملي امنيت امروز كه ميكنم فكر حتي من
ملي امنيت ديگر عبارت بهاست متصل بينالمللي ارتباطات
بدست منطقهاي ارتباطات طريق از منطقه ، اين در صرفا ما
غرب با قاعدهمند و منطقي ارتباطات بدون.نميآيد
باشيم خاورميانه منطقه در تاثيرگذار كشور يك نميتوانيم
دنياي و عربستان تركيه ، نظير كشورهايي با درستي روابط و
.باشيم داشته... و تركمنستان با مركزي آسياي در و عرب
منطقهاي ايران ، ملي امنيت تامين منابع ديگر ، عبارت به
آن روي ايران تاريخي رفتار كه بينالمللياند نيستند ،
در وقت هيچ كنيم نگاه تاريخمان به اگر ما ميگذارد ، صحه
هميشه و نداشتهايم اتكايي قابل و ثبات با شركاي منطقه
از منطقه در نفوذگذاريمان و ملي امنيت تامين براي ما
و امريكا اروپا ، با ارتباط در خود بينالمللي ارتباطات
ايران حاضر حال در بنابراين ، كردهايم ، استفاده آسيا يا
آن ، ژئوپليتيك كه رسيده نقطهاي به مجددا خود تاريخ در
.ميكند ديكته را ايران خارجي سياست رفتار
داريم؟ تئوريكي ضعفهاي چه وادي اين در شما اعتقاد به *
نيستيم ، غربي مختلف مدارهاي تفكيك به قائل ما اينكه يكي -
تعيين را مليمان استراتژي اولويتهاي ما اينكه دوم
سياسي كشور يك ميخواهيم نميدانيم ما يعني نكردهايم ،
از خارج البته) اقتصادي يا فرهنگي كشور يك يا باشيم ،
حوزهها همه در بخواهيم كه نداريم مقدوراتي ما (مرزها
را نگراني اين ايراني شهروند يك عنوان به من.باشيم فعال
در دوم دست قدرت يك به آينده سال ده در ما كشور كه دارم
قدرت اسرائيل و پاكستان.شود تبديل خاورميانه منطقه
هستهاي قدرت بالقوه بهطور تركيه و عراق.هستهاياند
تركيه ، مثل كشورها از بعضي ثروت ميروند ، شمار به
است ، افزايش حال در بهشدت اسرائيل و امارات عربستان ،
فقدان دليل به بالا ، قوي پتانسيلهاي با ايران اما
حال در ملياش قدرت و ملي ملي ، ثروت استراتژي و برنامه
كه موضوع اين تشخيص به برميگردد ضعفها اين.است تقليل
چه در ما جامعه اساسا و گرفتهايم قرار تاريخ كجاي در
فكر بينالمللي چقدر و است گرفته قرار جديدي شرايط
، بودهاند تمدنساز كه هستند ملتي ايرانيها ميكند ،
خيلي جهانياش ذهن فاز و ميكند فكر بومي -جهاني ايراني
ما تئوريك ضعفهاي كه دارم اعتقاد من. است قوي
شناسي غرب جهانشناسي ، خودشناسي ، ما اينكه به برميگردد
نميتوانيم نداريم ملي اجماع اينكه خاطر به و نكردهايم
به آرام آرام فعلي وضعيت از و كنيم مشخص افق خودمان براي
حوزه در را مشكلات اين عمده من كنيم ، حركت مطلوب وضع طرف
حوزه در عمدتا ما تئوريك فقر يعني ميبينم ، دولتمردي
حركت نو روشهاي و نو فكر با بايد حكومت.است دولتمردي
طول سيسال آن ، تحقق و فكر يك نيست كه صفويه زمان.كند
ما.هستند تحول حال در روزانه انديشهها و افكاربكشد
زندگي جهاني ظرف چه در اصلا كه كنيم مطالعه بايد
و تحقيقاتي مراكز در بايد سوالها گونه اين.ميكنيم
را كشور مديريت تا شود ايجاد تصميمگيري درحوزههاي
.كند هدايت
غرب ، با دررابطه تئوريك و دولتمردي ضعفهاي كردن برطرف *
مورد در تصميمگيري و مناسبات در ميتواند حد چه تا
باشد؟ تاثيرگذار خارجي سياست
غرب و خود از منسجمي و شفاف و روشن تعريف يك به ما اگر -
ميرسد ، سياسي و فكري ثبات به سرعت به ما جامعه برسيم ،
شخص يك عنوان به من بگويم كه باشد جالب برايتان شايد
دانشجويان سوي از بارها و بارها هفته ، طول در دانشگاهي ،
بحران يك دچار ما كه ميشود من از سوال اين همكاران و
ايراني ، فرهنگ از بخش كدام هستيم ، كجا ما هستيم ، هويت
بالاخره غرب اينكه و است خوب ديني تفكر از تفسير كدام
حالي ؟در كرد رد يا پذيرفت بايد را غرب بد ، يا است خوب
هندي جوان ندارند ، را مشكل اين چيني و كرهاي هندي ، كه
از بايد كه ميداند راحتي به دارد خود از كه تعريفي با
در برگردد ، بومياش فرهنگ به بايد كجا و كند استفاده غرب
اينكه نكردهايم ، مشخص را اينها ثغور و حدود ما كه حالي
ما همه تكليف كه است اين گذاشت خواهد اثري چه ميفرماييد
كشور حركت و ميرود دارد كجا ما جامعه كه شد خواهد مشخص
را غرب و خود از تعريف بتوانيم اگر ما است ، مسيري چه در
حل اصلي ، مباحث اين مشتقات برسانيم اجماع و انسجام يك به
.كنيم عمل واقعبينانه بايد رابطه اين در و شد خواهد
عميق مكتب يك بلكه نيست ، سياسي شارلاتانيسم واقعبيني ،
معقول حركت يعني.است ساخته را آلمان و ژاپن كه است فكري
.است موجود كه آنچه قبول و درك با آينده به حال از
شروع بايد كجا از بالاخره ضعفها اين بردن بين از براي *
كرد؟
سوال اين با وقتي توسعه ، تخصصي متون در ما ببينيد ، -
يا ميگوييم داريم ، آن براي جواب دو ميشويم ، روبهرو
ميگوييم وقتيدولت يا كند اقدام امر اين به بايد جامعه
جدي حزب چندين با كه است جامعه تشكلهاي منظورمان جامعه ،
ايران ، در دولتمردي كه زماني تا و ميكند پيدا معني
را تلاطمات و بلاتكليفي اين نكند پيدا حزبي ريشههاي
در كس هر و شود تقسيم احزاب به جامعه اگر.داشت خواهيم
آن در و كند پيدا را خود فرهنگي گرايش حزب ، يك قالب
با حزب ، چند بدهد اجازه نيز ما سياسي سيستم كند ، فعاليت
بدهند ، طرح آزادانه و بيايد بوجود امنيت و قانون و قاعده
هم با بعد و بريزند برنامه كشور مديريت براي و كنند فكر
جامعه اگرشد خواهد حل مسايل اين از بسياري كنند رقابت
در حزبي سنت ما كه است اين علت است ضعيف حزبي نظر از ما
نقش قدرت حوزه در كه داريم گروه و دوره نداريم ، كشورمان
ادامه بخواهد غيرحزبي مكانيزم اين اگر اما دارند ، نفوذ و
گروهها و دورهها اين زيرا ندارد كارآمدي باشد ، داشته
اساسنامه و ، تشكيلات حضور جامعه در و باشند شفاف بايد
پيدا عضويت گروهها اين در بتوانند مردم تا باشند داشته
.كنند
آزادي اسماعيل:وگو گفت
|