ملي وحدت و طبيعي ميراث
نامه ايران
ملي وحدت و طبيعي ميراث
:درآمد
دگرگون و طبيعت در آدمي تصرف فرآورده معنا ، يك در فرهنگ
.است وي معنوي و مادي نيازهاي و خواستهها جهت در آن كردن
هميشه ولي است ، طبيعت زاده خود آدمي چه اگر اينرو از
بر اگر چه سيركند طبيعت نظم و سامان موازات به تا كوشيده
آسيب فرجام به (آدمي) او خود كند ، حركت مسير اين خلاف
و طبيعي محيط مقتضيات شناخت فرهنگ پايه براين.ديد خواهد
آن شناختي طبيعت فراشد با سازگاري امكانات آوردن فراهم
و است خود خاص فرهنگ گسترشدهنده طبيعي ، محيط هر.است
و شيوه ايجاد به آن با تنگاتنگ پيوند و تعامل در انسانها
يك به شما است كافييازيدهاند دست خويش زندگاني ساخت
ببينيد نزديك از و برويد سردسير برعكس يا گرمسيري نقطه
بناها ، معماري خانهها ، ساخت در ناحيهها آن ساكنان كه
زندگاني گذران شيوههاي و آيينها اعتقادات ، باورداشتها ،
ره محيطي زيست امكانات و شرايط برپايه اندازه چه تا
.سپاردهاند
عاملهاي پايه بر صرفا نميتوان را فرهنگي تحليل البته
عوامل اين بلكه داشت ، استوار جغرافيايي و طبيعي
به و فرهنگي حركت و پويش نوع جهت در تنها ميتوانند
چه.گيرند قرار توجه مورد فرهنگساز بسترهاي پايه عنوان
مجموعهاي فرهنگ يك رشد و گسترش پيدايي ، بررسي در آنكه
گذارده پژوهش به بايد فراتاريخي و تاريخي عوامل از ديگر
.شوند
طبيعي ميراثهاي واقع در و طبيعي محيط پاسداشت رو اين از
و تاريخي بناهاي جمله آن از و فرهنگ الهامگر كه
كه است مسائلي از است ، جهان سراسر در بشري يادمانهاي
.نگريست بدان جهاني چشماندازي عنوان به بايد امروزه
;ميرشكرايي محمد آقاي سخنراني متن ميآيد پي از كه مطلبي
گشايش در است ، فرهنگي ميراث مردمشناسي پژوهشكده رئيس
تا چهارده كه "طبيعي ميراث و فرهنگ" همايش نخستين
سپاس با.شد ايراد تبريز در گذشته سال ماه مهر شانزدهم
.گذاردند ما اختيار در را متن اين كه ايشان از
ملي وحدت پيرامون است سخني نمود ، خواهم ارائه كه مطلبي
آغاز پرسش يك با را سخنم.طبيعي -فرهنگي ميراث عرصه در
:ميكنم
كساني چه يا كسي چه را علي مقدس نام با چشمههاي همه اين
و باورها ناميدند؟ نام بدين زمانهايي يا زمان چه در
آمد؟ پديد كي طبيعت ، شده فرهنگي يادمانهاي اين قصههاي
از هيچ كسي نشست؟ سرزمين اين مردم فرهنگ جان در چگونه و
وحدت آئينه در را ، آن جلوههاي اما.نيست آگاه راز اين
بعد در بوم ، و مرز اين مردمان جهانبيني جامعيت و ملي
.ديد ميتوان سرزميني گستره و زمان
بالايي اهميت از هميشه شفاهي سنت ايران ، فرهنگ در
"اوستا".ايران قديم ديني كتاب حتي است ، بوده برخوردار
كه حالي در.شد منتقل سينه به سينه سال ، ساليان نيز
.درآمد نگارش به بعد قرن چندين "ودا" هنديش خواهر
نامي كوههاي مانند نيز ، طبيعي ميراث شاخص جلوههاي
و زريوار درياچههاي و دماوند و الوند و سبلان و تفتان
و باورها با عمدتا اينها ، مانند و هامون و اروميه
فرهنگي هويت رسمها ، و آيينها چارچوب در و اعتقادات
هم برپايي و ملموس آثار آنها كنار بر اگر و ميكنند پيدا
سرچشمههاي از را خود ملموس عينيت و تجسم ;دارد وجود
و تختجمشيد.گرفتهاند شفاهي سنت و مردم فرهنگ عناصر
ديگرها ، و ديگرها و سلطانيه گنبد و چغازنبيل و سليمان تخت
و وحدت موجب آنها ، جسماني هيئت و بنا لحاظ به كدام ، هيچ
و ذهن در آنها ، كه اعتقادي ، فضاي اما.نشدهاند ملي وفاق
در را ملي وحدت رشتههاي دارند ، جاي آن در مردم انديشه
.ميآورد فراهم آنها فرهنگي پيله
آن از شناختي پيش ، سال صد تا آثار اين از يك هيچ درباره
.داشتيم وفاق و وحدت امانداشتيم داريم ، امروز كه گونه
تقدس همان با.است "آب حرم" سليمان ، تخت تكاب ، مردم براي
كورش قبر نام به چيزي مردم پيش ، سال صد تا مقدس حرمهايي
كه ميشناختند ، را سليمان در ما مشهد اما.نميشناختند
كه را فرنگي جهانگرد زن آن كه بود چندان زنانهاش حرمت
دشت زنان (ديولافوا مادام) بود كرده تن به مردان لباس
سند او سفرنامه).افكندند بيرون مقدس مكان آن از مرغاب
.است نشسته آنها بر كه حادثهها آوار لايهلايه و (است
و همگون زمانه شرايط با نوبت ، به نوبت را كهن تقدس آن
.است داده پيوند رويين لايههاي با و كرده همساز
آثار ، اين امروزي شناخت با جسماني صورتهاي بنابراين
پيوند در اينها همه طرفي از.نيستند ملي وحدت جانمايه
و ماسوله خانههاي ساخت و بافت.هستند طبيعت با تنگاتنگ
طبيعي -فرهنگي ميراثهاي ميمند ، و كندوان صخرهاي معماري
زمينهساز دارند كه عيني و ملموس صورت همه با اما هستند ،
گلي آت درياچه از كه سفيدي اسب اما نميشوند ، ملي وحدت
-فرهنگي ميراث گلياش آت درياچه هم و سبلان هم كه)سبلان
قصهها در چنانكه سال از نامعلومي هنگام به (است طبيعي
پيوستگي ، و پيوند.ميجهد بيرون درياچه آب از است آمده
سفيد اسبهاي با اسطورهاي تاريخ در اسبهاي با آن
با ما زمانه به تا و آبها آسماني ايزدان گردونههاي
اسبهاي با و مقدسان چهرههاي نقاشيهاي سفيد اسبهاي
نهفته خود در را ديرين يادهاي كهن خاطرات كه قصههايي
.دارند همسازي و پيوند دارند
همدان ، زره سيستان ، هامون درياچههاي بر نيز (زره) نام
ايران نقاط ديگر در آن ديگر صورتهاي و مريوان زريوار
تقدس از دريا برابر در كه اوستايست "زريا" واژه بازمانده
.ميكند حكايت دريا
در كدام هر پراكندگي و مقدس نامواژه اين و سفيد اسب آن
سر از سرزمين اين شفاهي سنتهاي و فرهنگي لايههاي عمق
تاريخ چرخشهاي و بزنگاهها در و ميكنند حكايت وحدت
تا نيز رازشان و نيستند پيدا خود كه مينمايند رخ چنان
را زمان آوار لايهلايه تا و نشناسيمشان خوب
چهرشان از فرهنگشناسانه بهتر كلام به و مردمشناسانه
قول به و عملكردشان اما.نيست آشكار ما بر برنگيريم
اين است آشكار و پابرجاست كاركردشان و نقش مردمشناسان
شفاهي سنت و مردم فرهنگ عناصر مجموعه در كاركردشان و نقش
قومي همبستگي و ملي وحدت در ما كه است چيزي آن اصلي هسته
از خارج كه ميكند بروز چنان گاه گه و ميبينيم ايران در
.مينمايد انتظار
عناصر پنهان كاركرد موارد اين در كه اينجاست مطلب راز
نهفته رشتههاي همين و مينمايد رخ فرهنگ نهان و ماندگار
و يگانه كل يك ايران سرزمين گوناگون مجموعه از كه است
.است آورده پديد همگون
.ميپردازم ديگر نمونه به
اين ايران سرزمين همه كنار و گوشه در كه ندانيم همه شايد
خواب به سال از نامعيني لحظه در آبها كه دارد وجود باور
ما مردم فرهنگ در فراگير باور اين از حكايتها ميروند ،
با درآميخته لحظهاي خاص لحظه اين جا همه در.دارد وجود
ظهر سال ، تحويل ساعت ماننداست مقدس لحظههاي و روزها
شب و رمضان مبارك ماه در احيا شبهاي نوروز ، شب عاشورا ،
سنت امروز و بود مقدس زمان يك روزگاري كه زمستان اول
رسم قالب در است بوده آفتاب و مهر تولد روز كه آن قدسي
اين همه تيمن و تبرك و تقدساست مانده باقي يلدا شب
سنت در آب نهفته جلوههاي از يكي مشترك وجه لحظهها
ايران سراسر در آن پراكندگي و است مردم فرهنگ و شفاهي
.است ملي و قومي وفاق و وحدت ناپيداي بافت از ديگري نمونه
سنتهاي و رسمها باورها ، در است فراوان گونه اين از
در طبيعي ، -فرهنگي ميراثهاي مصداقهاي همه به مربوط
و جنگل و كوه و درياچه و چشمه از طبيعت گوناگون جلوههاي
.گوناگون حيوانات و گياه
بنگريم طبيعي - فرهنگي ميراثهاي به منظر اين از اگر
را علي نام مقدس چشمههاي چگونه و چرا كه دريابيم شايد
و مكان گستره در فرهنگي پيوندهاي اين.گرفتهاند خود بر
و يكپارچه بافتي كه تنيدهاند هم در چنان زمان بعد در
بودن ريشهدار.آوردهاند پديد امروز تا گذشته از همگون
انسان دستاوردهاي انطباق و زمان گذر در داشتن استمرار و
آثار گونه اين برجسته ويژگي و خصلت طبيعت پديدههاي و
.است طبيعي -فرهنگي
***
آيا.ميكنم باز اختصار به را ديگري بحث سخن پايان در
طبيعي ميراث يا طبيعي -فرهنگي ميراث طبيعت ، جلوههاي همه
.هستند
قابليت كه يافت طبيعي عارضه يك ميتوان كمتر كه اين نخست
اما باشد ، داشته را طبيعي ميراثهاي شمار در گرفتن قرار
در شده داده تعريفهاي بنابه.باشد نداشته فرهنگي جايگاه
مشخصه و ويژگي طبيعي ، و فرهنگي ميراث كنوانسيون
منحصر و نادر همچون خصلتهايي و صفات طبيعي ، ميراثهاي
زيستگاه تعريف اين بااينهاست مانند و بودن زيبا بودن ،
گورخر زيستگاه و است باقي آن از معدودي كه مهاجر درناي
اين از نمونههايي و سرباز رودخانه تمساح و ايران كوير
دارند يا داشتهاند انواع اين كه ويژگيهايي سبب به گونه
به سپس و است شده آنها زياد جمعيت رفتن ميان از موجب و
در ارزشي ويژه جايگاه از بودنشان كمياب و نادر همان سبب
مصداق زيستگاهشان نتيجه در.شدهاند برخوردار فرهنگ
مانند مواردي اما است شده طبيعي -فرهنگي ميراث تعريف
اين شمول از خارج است كميابي حيوان نيز آن كه زرد گوزن
.ميگيرد قرار دايره
با طبيعي ميراث تمايز وجه فرهنگي بار داشتن بنابراين
و مكان فرهنگي ، بار.است طبيعي زيست ميحط و بوم زيست
خارج طبيعي زيست محيط شمول دايره از را طبيعي عارضه
نام شايان را آن و ميشود آن كيفي تغيير موجب و ميكند
فرهنگي بار اين و طبيعي -فرهنگي ميراث نام.ميكند ديگري
رفتاري صورتهاي و جسمي صورتهاي متفاوت شاخه دو از ناشي
هر سبلان ، كوه و ماسوله روستاي مثال عنوان به.است فرهنگ
بافت با طبيعت ماسوله در.هستند طبيعي -فرهنگي ميراث دو
و افسانهها و باورها با سبلان در و است همساز معماري و
.است آميخته كهن اسطورههاي
.است متمايز نيز فرهنگي ميراث از طبيعي -فرهنگي ميراث
.ميطلبد را ديگري معيارهاي نيز آن از حفاظت و ثبت شناخت ،
نامه ايران
نوروزنامه
خيام ابراهيم عمربن به منسوب /نوروزنامه:كتاب نام
-چاپ1379 نوبت و تاريخ /حصوري علي:كوشش به /نيشابوري
. تومان بها500 /چشمه:انتشارات /اول
نوروز آيين پيدايي فلسفه و چگونگي شرح كه نوروزنامه كتاب
و رياضيدان فيلسوف ، به منسوب بوده ، ايرانيان ميان در
رساله شماري خيام ، از.است نيشابوري خيام نامدار سراينده
واقع در و نيستند جامع و كامل هيچكدام كه مانده باقي
خيام به آنها از برخي انتساب درستي در كه شده سبب آنچه
-شايد حال عين در و كوتاه ساده ، مطالب دارند ، روا ترديد
رسالههاي اين در ابتدايي -امروزيان ما نظر از البته
كه معتقدند پژوهشگران از برخي رو اين از.باشد خيامي
ميخواسته خيام كه بوده پيشنويسهايي رسالات اين شايد
بحث به مستند و مفصل طور به را آنها از يك هر بعدا
در كتاب اين كه آمده نوروزنامه ، كتاب مقدمه دربگذارد
نويسنده و دارد نام "نوروز حقيقت كشف در رساله" واقع
ايران در را كهنسال آيين اين وجودي فلسفه تا كوشيده
و نوروز شكلگيري چگونگي درباره خيام آنچه.كند دنبال
از حاكي درآورده ، نگارش به آن پيرامون رسوم و آيينها
بازمانده روايتهاي و اسطورهها به وي دقيق نسبتا آگاهي
به ميتواند شده ياد كتاب روي هر به.دارد كهن رسم اين
در آن تحول سير و نوروز شناخت در مهم منابع از يكي عنوان
.شود قلمداد ايران
جهاني ايران و ايراني جهان
محسن:نويسنده /جهاني ايران و ايراني جهان:كتاب نام
.تومان بها3150 /چاپ1379 تاريخ /مركز:ناشر /ثلاثي
از است پژوهشي ،"جهاني ايران و ايراني جهان" كتاب
در كاركردي ساختگرايي و فرهنگي انسانشناسي چشمانداز
نويسنده.تاريخ سير در ايرانيان فرهنگي كنشهاي و رفتارها
انسانشناسي و جامعهشناسي حوزه زبردست مترجمان از خود كه
منشهاي از كلي دورنماي يك باترسيم كتابش پيشگفتار در است
اين در خويش نگرش شيوه بازنمود آنگاه و ايرانيان فرهنگي
.ميپردازد مساله اين گوناگون ابعاد بررسي به پژوهش
و همزماني نگرش با نخست كه است اين نويسنده نگارش شيوه
موقعيتهاي در ايران مردم امروزينه رفتارهاي به توجه با
كه معنا بدين.ميپردازد آنها تاريخي تحليل به گوناگون
به ميتوان رفتارها اين همه پس در است معتقد نويسنده
او.پيبرد ايرانيان ذهنيت در جهانگرايانه نگرش و رويكرد
بيگانه مانند روزمره رفتارهاي از نمونههايي باآوردن
غربي ، لباسهاي به سنتي پوشاك و لباسها سريع تغيير دوستي ،
باور اين به...و ايراني يك سوي از فرهنگها گفتوگوي طرح
شده حاصل دفعي و شبه يك نميتواند رفتارها اين كه است
از تدريجي و آهنگ دراز روندي وجود نيازمند بلكه باشد ،
به.است ايران جامعه در فرهنگي الگوهاي تحولات و تغيير
پيوند راه سر در گرفتن قرار دليل به ، ايران نويسنده باور
به تا باستان دوران از غربي ملتهاي و آسيا شرق ، ملتهاي
ايرانيان.است داشته اقتصادي و فرهنگي مهم نقش امروز ،
و جهاني آنچه به خود بومي و ملي مرزهاي از فراتر هميشه
و سازنده عناصر هميشه ايران و ميانديشند است فرامرزي
آميزه اين و جذب خود رادر جهان فرهنگهاي و تمدنها برتر
موقعيت ايناست نموده منتقل ديگر اقوام و ملتها به را
ايجاد فكر به را ايرانيان جهان ، در ايران استراتژيك
از.است انداخته جهان در بازرگاني اقتصادي ، شاهراههاي
در ابريشم جاده و شاهي جاده به ميتوان آن نمونههاي
داشت ، نيزادامه اسلامي دوره تا اخير مورد كه باستان دوران
و داد تجاري كالاهاي تنها شاهراهها اين در.كرد اشاره
در فرهنگي و تمدني روندهاي و جريانها بلكه نميشد ، ستد
به ايرانيان كه است معتقد نويسنده و ميگرفتند شكل آنجا
نقش فرهنگها ، اين انتقالدهندگان و جريانسازان عنوان
به دارد نويسندهاشاره اينرو از.داشتهاند آشكاري
برخوردار متغيري بسيار پويش از هميشه ايرانيان اينكه ،
نقطهاي به ازنقطهاي زيادي جغرافيايي تحركات و بودهاند
از دليل به امروزه ولي.داشتهاند فرهنگسازي براي ديگر
فرهنگي تحول نبض كه ابريشم جاده چون شاهرگهايي دادن دست
امپراتوري شدن حائل دليل به و ميداد بازتاب را جهان
ميان روسيه نيز امروزه و بعد به صفويه دوره از عثماني
بوته در حدي تا ايرانيان فرهنگساز نقش آن غرب ، و ايران
گفتوگوي طرح همه اين با ولي است گرفته قرار تاريكي
دليل نيز (خاتمي آقاي) ايراني يك سوي از امروزه فرهنگها ،
كه است قوم اين نزد در جهانگرايانه منش و رويكرد آن وجود
در تاريخي نشيبهاي و فراز وجود عين تا كوشيده هميشه
پرسش اين روي هر به.برساند انجام به را مهم اين درونش ،
راستاي در هميشه ايرانيان آيا كه است باقي خود قوت به
ديگر اينكه و بودهاند قائل جهاني رسالتي خود براي تاريخ
توجه و آگاهي مساله اين به اندازه چه تا ملتها و فرهنگها
داشتهاند؟
|