حركت شعر
زيباييآفريني عامل شش و بديع
حركت شعر
از".است معاصر جوان شاعران از "پاشا ابوالفضل" :اشاره
نقد در نقبي" نيز و "راه در راههاي" و "ديروز همه آن
معاصر نقد حوزه در نو ديدگاههاي و نظريات حاوي كه "امروز
كه "شعر و حركت" مجموعه در وي.اوست آثار جمله از است ،
پرداخته حركت شعر مورد در بحثي به است ، انتشار آستانه در
و است "حركت شعر" هفتاد دهه شعر بيشتر كه است معتقد و
.ميشوند محسوب حركت شعر شاعران نيز دهه اين شاعران غالب
.است مساله همين تبيين ميگذرد ، نظرتان از آنچه
ادبيات گروه
از برخي متاسفانه كه دارد وجود عناويني ما شعري جامعه در
" عناوين ، اين جمله از.مياندازد اشتباه به را افراد
شعرها اين.برد نام ميتوان را "حجم شعر" و "موج شعر
بيانيهها اين بررسي و نقد كه -دارند بيانيه يا مانيفست
البته شاعران از برخي -نيست گفتار اين حوصله در
چه تا حال -بگويند شعر بيانيهها همان طبق خواستهاند
بحث اين موضوع در هم باز شدهاند ، موفق اندازهاي
در بيانيه مجموع ، در كه كنم اضافه بايد پس -نميگنجد
نوعي براي ويژگيهايي كسي كه معناست بدان ما شعري جامعه
امضا را آن زير ديگر عدهاي و او خود و برميشمارد شعر
بيانيه همان مفاد طبق ميكوشند بعد به آن از و ميكنند
يا "حجم شعر" فرض به ميشود اين اسم حال.بگويند شعر
مانيفست كه شعر از انواعي با حركت شعر اما..."موج شعر"
شعرهاي اول ، كه است اين فرقها از يكي.ميكند فرق دارند
حالي در كردم ، معرفي را آنها من بعد و شدند سروده حركت
تنظيم از بعد هستند متكي مانيفست به كه شعرهايي اغلب كه
مانيفست ، به متكي شعرهاي علاوه به.ميشوند نوشته مانيفست
كه گفت ميتوان حتي و دارند هم به بسياري شباهت
حركت شعر چند اگر كه حالي در هستند ، هم از رونوشتهايي
شبيه هم به تنها نه كه ميبينيم بگذاريم هم كنار در را
آنجا از قضيه اين.دارند تفاوت هم با بسيار بلكه نيستند
نيست كمي ،"حركت شعر" ايجاد عامل كه ميگيرد سرچشمه
استحاله همانا كه -كيفيت تغيير عامل لذا.است كيفي بلكه
همين براي.است فرد به منحصر بلكه نيست تكرار قابل -است
شبيه هم به كه كنيم پيدا حركت شعر دو نميتوانيم هيچگاه
.ندارد بدل نسخه حركت شعر كه كرد اذعان بايد حتي باشند
برخي معرفي و كشف بلكه نيست بيانيه يك "حركت شعر" نظريه
شاعري حتي -شاعري هيچ.است هفتاد دهه شعر دستاوردهاي از
اين از صرف آگاهي با نميتواند -باشد گفته شعري چنين كه
برخاسته "حركت شعر".بگويد شعري چنين بار ديگر ويژگيها ،
شاعران روي كه است جهان و ايران دوره اين خاص شرايط از
و كنند خبر را يكديگر آنكه بدون ايشان و گذاشت تاثير
پس.گفتند را دوره اين ويژه شعرهاي باشند ، گرفته تصميم
قرار شرايط تاثير تحت هم باز است ممكن شاعران همين
و باشد اين خلاف است ممكن و بگويند "حركت شعر" و بگيرند
شعر" معرفي كه اينجاست نكته.نگويند شعري چنين ديگر
بلكه نبود شعر اين شاعران به دادن امتياز معناي به "حركت
شعر دستاوردهاي مهمترين معرفي به:ميكنم تاكيد هم باز
هم ديگري شعرهاي هفتاد ، دهه در.داشت اختصاص دوره اين
پس.هستند موفقي شعرهاي اما نيستند ، "حركت شعر" كه داريم
همانگونه بلكه نيست هفتاد دهه خلاصه معناي به حركت شعر
دهه همين شعر از دفاع براي بحث اين طرح گذشت ، آن ذكر كه
در -هفتاد دهه شعر از دفاع كه مدتي از بعد.آمد ميان به
نيز حركت شعر بحث طبعا گرفت شدت -آن وسيعتر معناي
گذاشت فزوني به رو نيز آن علمي جنبههاي كشف و شد جديتر
اينها همه و شدند علاقهمند آن به بيشتري عده كه آنجا تا
حتي و تشويق زمينه اين در بيشتر نوشتن به مرا كه بود
.كرد ملزم
حركت شعر را شعري اينگونه نام چرا كه جاست اين سوال اما
و حركت مقاله خواندن زحمت كه ازافراد ، عدهاي گذاشتم؟
فرض خواندند ، سرسري را آن كه آن يا ندادند خود به را شعر
و فراز يا حركت:يعني حركت شعر كه گذاشتند اين بر را
سر از كه كساني نميدانم !زمان طول در شعر فرود
برخورد نظريه اين با سهلانگاري سر از يا راحتطلبي
به آن ، دانستن بدون ميدادند اجازه خود به چرا ميكردند
ربطي حركت شعر كه كنم تاكيد بايد پس !بپردازند؟ اظهارنظر
شعري بلكه ندارد مختلف دورههاي طول در شعر حركتهاي به
اين در بيشتر توضيح براي البتهاينجا و اكنون ويژه است
تاريخي حركت يك ما:است درست كه بيفزايم بايد باب ،
مرور به شعر كه است اين تاريخي حركت.داريم شعر درخصوص
.دارد هم فرود و فراز البته و ميگذارد پيشرفت به رو زمان
يا ركود دچار خود تاريخي حركت در شعر گاهي مثال براي
.شد توقف دچار "بازگشت دوره" در شعر مثلا ميشود توقف
برخورد نيز تحولي حركتهاي با گاهي شعر ، تاريخي حركت در
شاملو كار يا نيما كار نمونه ، عنوان به.ميكنيم
به عطف نقطه شعر تاريخي حركت در كه بودند تحولي حركتهاي
حركت يك توضيحات ، همين با نيز "حركت شعر".ميآيند حساب
بگوييم ميتوانيم برآييم تمثيل مقام در اگر.است تحولي
طبيعي مسير كه است رودخانه يك جريان مثل تاريخي حركت كه
اين در تحولي حركت هرگونه و ميپيمايد را خود بديهي و
يادگرديسي شتاب يا تفاوت كه است آبشار يك مثل رودخانه
نظر "حركت" كلمه به كه دلايلي از يكي پس.ميشود محسوب
.بود همين داشتم
"جهش شعر" را شعري گونه اين كه بود آن بهتر شايد البته
مهمترين آنكه بهويژه ميناميدم ، "استحاله شعر" يا
به آن سازنده واحدهاي از يكي كه است اين حركت شعر ويژگي
ميدادم نامهايي چنين را شعر اين اگر.ميرسد استحاله
بنابر اما.ميرفت ميان از سوءتعبيرهايي چنين شايد
شعري گونه اين آمد خواهد پي در آن بيشتر توضيح كه دلايلي
از بسياري افتاد ، جا نيز اسم اين ناميدم ، "حركت شعر" را
حركت مقاله پيشداوري ، هيچگونه بدون هم علاقهمند شاعران
اين پس.برآمدند بيشتر دانستن پي در و خواندند را شعر و
و پختهخوار شاعران شبه يا شاعران تنها ، كه بگويم را
وگرنه كردند ، تعبير سوء و پيشداوري به شروع راحتطلب ،
نامي نيز حركت شعر و چيزي ناميدن براي است نشانهاي اسم ،
.هفتاد دهه اعتناي قابل شعر از گونهاي براي است
اصطلاح چند درباره مطلب ، شدن روشنتر براي است بهتر
و حركت شاعران:از عبارتند اصطلاحات اين.بدهم توضيح
.حركت شعر شاعران و دستهجمعي حركت شاعران تغيير ،
تغيير و حركت شاعران.الف
شاعران همان را آنها ميتوان كه -شاعران از عدهاي
قناعت خود يافتههاي به معمولا -ناميد راحتطلب
ديگري عده اما برنميتابند را جديد تئوريهاي و ميورزند
از بزرگي بخش غالبا و نوجويياند پي در هميشه كه هستند
پوست اصطلاح ، به و ميكنند جدا خود از را قبلي يافتههاي
نيز و پنجاه دهه اواخر از كه شاعراني بين در.مياندازند
نام چند پرداختند ، شعرشان جدي ارايه به شصت دهه اوايل از
و حركت به يعني زمرهاند ، همين از كه برشمرد ميتوان را
احمدي ، مسعود:از عبارتند عده اين.دادهاند بها تغيير
علي سيد و لنگرودي شمس محمد ساري ، فرشته باباچاهي ، علي
به توجه كه شد ثابت -هفتاد دهه در -بعدها البته.صالحي
نبود ، ميزان يك به شاعران اين شعر در تغيير و حركت
به حركتها از بعد ساري و لنگرودي شمس كه بهطوري
كلاسيك درونمايه با شعري به نيز احمديرسيدند ايستايي
هفتاد ، دهه شاعران از تاثير با باباچاهي اما.آورد روي
به توجه با هم صالحيكند تغيير و حركت توانست خوبي به
اما كرد تغيير بدون حركتي پيشيناش يافتههاي و داشتهها
.نرسيد ايستايي به
و نيما توصيههاي آغاز ، همان از نيز هفتاد دهه شاعران
با علاوه به داشتند ، نظر در را شعر مهم تئوريهاي ديگر
تغيير و حركت با لذا بودند ، روبهرو جديد زيستي شرايط
اين با پس.ميدادند بها حساسيت اين به و ميسرودند شعر
تغيير ، و حركت شاعران كه ميكنم كوتاه را سخن ملاحظات
قرار ترديد مورد را قبلي يافتههاي كه هستند شاعراني
موقعيتهاي به كه آن تا ميكنند پوستاندازي و ميدهند
هفتاد دهه در ويژه به و شصت دهه در.برسند شعري جديد
.فراوانند دست ، اين از شاعراني
جمعي دسته حركت شاعران.ب
بدون آنها:دارند نيز ديگر حركت يك هفتاد دهه اماشاعران
روي دستهجمعي حركت يك به كنند خبر را يكديگر كه آن
شعر كه كردند آغاز را شعر گفتن جايي ، از يعني.آوردند
"نيما" كار در ويژگي اين.ميرسيد پايان به قبل دهههاي
كه كرد شروع جايي از را خود شعر گفتن ،"نيما":بود هم
در هفتاد دهه شاعران آري.ميرسيد پايان به كلاسيك شعر
آنكه بدون داشتند ، نظر تغيير و حركت به كه حال عين
توجه مورد را جديدي دستاوردهاي باشند كرده خبر را يكديگر
.بود آنها دوره شرايط از برگرفته كه دادند قرار
.ميشود متفاوت نيز رويكردها ميكند تغيير شرايط وقتي
شرايط كه است "زمستان فصل" گفته اين براي مثال سادهترين
سردتر هوا و ميكند تغيير قبل فصلهاي به نسبت جوي ،
لباس كنند خبر را يكديگر آنكه بدون مردم آنگاهميشود
شرايطي چنين هفتاد دهه در ما شعري جامعهميپوشند گرم
متوجه را شرايط و نيازها سالها آن جوان شاعران:داشت
چندين از كنند ، خبر را يكديگر كه آن بدون آنگاه و شدند
از قسمتي در و كردند شروع را خود شعري حركت مختلف ، مبدا
حركت" من را جمعي دسته اقدام اين.پيوستند هم به مسير
.ناميدم "جمعي دسته
از كه ميشود ناشي جا آن از شده ياد نيازهاي و شرايط
جديدي اتفاقات جهان و ايران در بعد ، به پنجاه دهه اواخر
ديگر عوامل و جنگ شروع و اسلامي انقلاب پيروزي.افتاد
اغتشاشات فرهنگها ، ميان آسانتر ارتباط قبيل از جهاني
و قوي كشورهاي ميان بيشتر فاصلهگيري جهاني ، جديد
كره تدريجي شدن گرم اوزون ، لايه شدن سوراخ ضعيف ، كشورهاي
ذهنيت كه شد باعث ديگر عامل هزاران و جمعيت افزايش زمين ،
بگويم كه است آن درستتر يا.كند پيدا تغيير شاعران
است ممكن البته.بگيرد شكل ديگر گونهاي به شاعران ذهنيت
نسلهاي شاعران ذهنيت در عوامل اين چرا كه كند سوال كسي
آن كه است همين اهميت حايز نكته نگذاشت؟ تاثير پيش
"گرفته شكل" حالتي ذهنيتشان كه بودند سني در شاعران ،
.كنند توجه چيزهايي چنين به نميتوانستند ديگر و داشت
تاثير تحت راحتي به سالها آن جوان شاعران ذهنيت اما
شاعران طرف از شعرشان البته و ميگرفت قرار شرايط
!ميشد محكوم انديشه فقدان و معنا فقدان به قبل نسلهاي
حركت شعر شاعران.ج
:بودند روبهرو حركت واژه با جنبه سه از هفتاد دهه شاعران
كه اين ديگر داشتند ، توجه تغيير و حركت به كه اين يكي
در كارشان كه اين سوم و بودند جمعي دسته حركت شاعران از
هم آن و ميآمد حساب به تحولي حركت يك شعر ، تاريخي حركت
"حركت" گونهاي به آن سازنده واحدهاي كه بود شعري سرودن
.ميرسيد دگرديسي به يا استحاله به يا جهش به كه ميكرد
آن به توجه با و حركت كلمه ظرفيتهاي به توجه با من پس
مرتبط كلمه اين با ديگر جنبه سه از هفتاد دهه در شعر كه
.ناميدم "حركت شعر" را شعر نوع اين بود ،
آن ، شاعران و ميشود آغاز هفتاد دهه از حركت ، شعر بحث
دسته حركت و تغيير و حركت -حركت شاعران از زيرمجموعهاي
و حركت شاعران درباره است بهتر.ميآيند حساب به -جمعي
:بدهم بيشتري توضيح حركت شعر شاعران
هفتاد دهه اصيل و حرفهاي شاعران همه "حركت شاعران"
حركت به نيز و تغيير و حركت به كه هستند
شاعران از را خود كسي اگر پس.دادهاند اهميت جمعي دسته
حركت به نيز و تغيير و حركت به بايد بداند هفتاد دهه
يعني زمان اين شاعر وگرنه باشد داشته توجه دستهجمعي
زندگي ساليان همين در كه آن ولو نيست هفتاد دهه شاعر
حركت شعر شاعران كه بيفزايم بايد حال.باشد كرده
حركتهاي بر علاوه كه هستند حركت شاعران از زيرمجموعهاي
به.ميشود ديده كارشان در نيز تحولي حركت شده ، ياد
بعد تا باشد حركت شاعران از بايد ابتدا شاعر ديگر ، عبارت
شاعران از حركت شعر شاعران يعني.بگويد حركت شعر بتواند
يعني.نيست صحيح قضيه اين عكس اما ميآيند ، حساب به حركت
حركت شعر شاعران از نميتوانند الزاما حركت شاعران
حركت شاعران از عدهاي تنها كه بگويم بايد.باشند
حركت شاعران ديگر البته و بسرايند حركت شعر توانستهاند
.بگويند شعري چنين روزها همين از روزي دارد احتمال نيز
زيباييآفريني عامل شش و بديع
كاميار وحيديان تقي دكتر با گفتوگو
و علوم در ورزانه انديشه تعمق و عالمانه بازنگري :اشاره
از يكي است رسيده ما به گذشتگان از كه گونهگون فنون
مشغول خود به را خرد صاحبان كه است فعاليتهايي مهمترين
.است كرده
اخيرا كه است ادبيات حوزه در فنون ، اين از يكي"بديع"
از كاملتر ، گاه و گريخته و جسته شكل به جديد نظريههايي
.است شده مطرح آن مورد در صاحبنظران سوي
كه است صاحبنظران اين جمله از كاميار ، وحيديان تقي دكتر
مجموعهاي "زيباشناسي ديدگاه از بديع"كتاب انتشار با
اصول پايه بر كه كتاب اين دركردهاند ارائه منسجمتر
با ميكند تلاش است ، نگارنده شده تدوين زيباشناختي
زيباييآفرين عوامل ادبي ، ترفندهاي تحليل و طبقهبندي
:آفريني زيبايي عامل شش اساس بر كتاب اين.بكاود را آنها
بودن چندبعدي بزرگنمايي ، بودن ، تناسب ، غيرمنتظره تكرار ،
.است شده تنظيم واستدلال
به بديع كتاب نويسنده ميآيد ، پي از كه گفتوگويي در
كارنامه در.ميپردازد مورد اين در نظراتش از برخي تحليل
دانشگاه ادبيات استاد كاميار ، وحيديان تقي دكتر علمي
.ميخورد چشم به مقاله و 58 كتاب مشهد ، 12 فردوسي
ادبي ترفندهاي از يكي را بديع ادبيات ، قديم علماي *
كلام آرايش علم را آن خود كتاب در تفتازاني ;ميدانستند
نه است بلاغت توابع از ترفند اين كه است قايل و ناميده
.دارد رواج بديع از تعريف اين نيز امروزه آن ، جزو
بديع از نظريات اين خلاف تعريفي خود كتاب در حضرتعالي
.دهيد توضيح را آن كردهايد ، ارايه
بايستي كلام كه است اين است ، نهفته تعريف اين در آنچه -
وانهادن با آن از پس تا باشد داشته ذاتي زيبايي نوع يك
چنان.دهد جلوه زيباتر را آن بديعي ، زيباسازانه ترفندهاي
سه رابه آرايهها و ترفندها اين گذشته ادباي گفتيد ، كه
تاي دو كه كردهاند تقسيم بديع و بيان و معاني بخش
بودند معتقد آنانميشوند منشعب بديع از آن نخستين
بديع در اما هستند ، ذاتي بيان علم و معاني علم ترفندهاي
رواج گستردهاي شكل به نظريه اين نيز هنوز.نيست طور اين
درست نظر به سخن اين كه است اين واقعيت اما.دارد
بوجود بديعي ، فنون از برخي مطالعه با كه چرا نمينمايد ،
مثال ، عنوان به ميبريم ، پي آنها درون در ذاتي زيبايي
يعني دارند ، ذاتي زيبايي ايهام و غلو چون آرايههايي
بيت اين وقتي است ، زيبا ترفندها اين خود فينفسه
:راميخوانيم
گريم زار چنان محمل دنبال به
نشيند گل در ناقه گريهام از كه
ميريزيم اشك قدر آن يعني ;ميبينيم آن در ذاتي غلو يك
است عميق قدري به گل اين و ميشود تبديل گل به خاكها كه
.كند تردد نميتواند و ميكند گير آن در محملش با شتر كه
پس.نميشود ميسر واقعيت در كاري چنين يك كه است پرواضح
احساس كه.دارد ذاتي زيبايي خود ترفند اين از استفاده
.آورد وجود به را آن است توانسته واژهها گزينش با شاعر
.ميكنيد رد مورد اين در را قدما نظريه كل به شما پس *
از را بديعي آرايههاي تمام معتقدم ، اما نه ، كل طور به -
زيبايي منظر از بايستي نگريست ، نميتوان ديدگاه يك
آن بر علاوه من ، نظر به.كرد طبقهبندي را آنها شناسانه
تقسيمبندي نوع سه دارند ، ذاتي زيبايي كه صناعات از دسته
از گرفتن ياري بدون كه آنها نخست ، ;دارد وجود ديگر
اين كمك امابه.زيبانيستند زيباييآفرين ، ترفندهاي
حشو مطلع ، حسن مانند ، ;ميشود مضاعف زيباييشان شگردها
اما دارند مختصري زيبايي كه آنهايي ديگر ، ..و مليح
ذوبحرين مانند ، .ميگردد مشخص تصادف به فقط آنها زيبايي
اگر باشد ، وزن دو داراي نميتواند واحد آن در شعر يك كه
وزن كه بخوانيم وزني در را آغازين بيت يا مصراع تصادفا
محور در كه ميگردد مشخص صورتي در فقط نباشد ، شعر اصلي
آن متوجه الا و باشد متفاوت ادبياتديگر با عمودي
آرايشي زيبايي كه است آرايههايي آن ، سومين و نميشويم
يكي ;ميشوند تقسيم بخش دو به خود البته كه دارند
ذاتي زيباييهاي حد در كمابيش آنها زيبايي كه ترفندهايي
چندان كه آرايههايي ديگر و... و سجع جناس ، مانند ، است ،
...العجزو الي ردالصدر مانند ، نيستند ، زيبا
بديع كتابهاي در كه نكنيم فراموش نيز را نكته اين البته
زيبايي اصلا كه بردهاند نام را صناعات برخي گذشته ،
;نميآيند شمار به شاعرانه شگردهاي مقوله از و ندارد
گونه اين ساختن چه اگر نقطه ، بدون نظم ساختن مانند ،
در زيبايي هيچگونه ولي نيست ، آسان بيمحتوا نظمهاي
و ناظم بيمار ذهن نتيجه حقيقت در و نميشود ديده آنان
.است بلاهت
نگرشي ميكنيد ، تاكيد برآن پيوسته شما كه نكاتي از يكي *
مهمترين كه ميدانيم ;است ادبي آرايههاي به زيباشناسانه
را آن است ، زيبايي مساله همين شعر ، شعريت تعريف در عامل
.كنيد بررسي
زبان ميان تمايز نقطه ميكنيد ، اشاره كه همانطور بله ، -
عنصر همين هنر و شعر زبان با اطلاعرساني و خبر
آن حال است ، ارتباط برقراري ابزار زبان.است زيباشناسانه
آفريني زيبايي و عواطف دادن نشان براي آن از شاعر كه
ميآميزد زيبايي با را زبان شعر حقيقت در.ميجويد بهره
عاطفي فرايندي به و كرده خارج خبري خشك حالت از را آن و
بايد البته.ميكند تبديل هنرمند مكنونات تبيين براي
و لذت ايجاد موجد هنر در زيبايي كه باشيم داشته توجه
در زيبايي با آن ميان بايد و است واحد احساسات تلقين
ميشود تعريف زشتي و زيبايي حوزه دو در فقط كه طبيعت
تعريف يك نميتوان هنرمندان زيبايي از.شد قايل تفاوت
ايجاد كه را عواملي فقط بلكه داد دست به مطلق و واحد
را زبان كه ترفندهايي.برشمرد ميتوان را ميكنند زيبايي
عوامل اين از تا چند يا يك بر بايستي ميكنند شعر به بدل
نظم ، به ميتوان آن جمله از باشد ، استوار آفرين زيبايي
توازن ، و كثرت در وحدت تنوع ، تكرار ، هماهنگي ، تناسب ،
.كرد اشاره...و شگفتانگيزي
تجربيات براساس و هستند زيباشناسانه معيارهايي اصول ، اين
زبان بر را شاخصهها اين هرگاه است ، آمده دست به هنري
بديع علم علماي.كردهايم شعر به تبديل را آن بيفزائيم
انجام علمي محورهاي براساس را بديعي ترفندهاي تقسيمبندي
علم ادب و شعر كه چرا نمينمايد ، درست البته كه دادهاند
زيبايي را هنر جوهر و ميگنجند هنر مقوله در بلكه نيستند
.ميدهد تشكيل
ساخت در بايستي را شعر شعريت گرايان ساختار نظر از *
عوامل گرفتن قرار نحوه ديگر عبارت به.كرد جستوجو زبان
وجود به را شعر كه است زباني عناصر و دهنده تشكيل
عناصر قراردادن چگونگي در كه است علمي نيز بديع.ميآورد
مفهوم يك كرديد ارائه زيبايي از كه را تعريفي.دارد حضور
چگونگي.يافت درساختار را آن نميتوان و دارد معنايي
.كنيد بيان را دو اين تلقين
در نه است آن ساخت در شعر شعريت معتقدم هم من ببينيد ، -
نداشته دربر را معنايي مطلب هيچ شعري است ممكن آن ، مفهوم
و نامتعارف است زباني شعر ، زبان.باشد زيبا ولي باشد
كار به آن براي را آشناييزدايي اصطلاح امروزه كه غريب
و استفاده بيگانهسازي از كه آنگاه زبان اينميبرند
زيبايي من نظر بهمييابد شعري ماهيت كند ، غرايب ايجاد
ارتباطي مفهوم و معنا به چندان است مطرح بديع در كه
سازي بيگانه و آشناييزدايي همين نتيجه در بلكه ندارد ،
شدن چيده نحوه در زيبايي حقيقت در.ميآيد وجود به
و باشد بديعتر ترتيب اين چقدر هر.ميشود فراهم واژگان
.بود خواهد زيباتر كند ، عدول زباني متعارف هنجارهاي از
زيبا ساختار و زبان در شعر كه است نخست وهله در اين
ترتيب يك يعني ميآيد ، وجود به آن از پس معنا ميشود ،
كه داشت توجه بايد.ميشود ديده آن در تاخر و تقدم
در است ممكن حال ميآيد ، پيش متقدم بخش در بديعي زيبايي
با معنايي زيبايي حال هر به.نه يا باشد زيبا معنا
.ندارد ارتباطي ميآيد وجود به ساختار در كه زيبايي
عليزاده مهدي:از گفتوگو
همايوني نگارخانه
تا ساعت 16 از /آذر تا 29 /همايوني شهلا نقاشي نمايشگاه
مقدم ، فرشي دانشگاه ، كوي شمالي ، اميرآباد:نشاني /19
.تلفن8008171 /پلاك 14
سيحون نگارخانه
درآمدي پيش" اميدوار عطاءالله دكتر هنري آثار نمايشگاه
و تا 13 ساعت 10 از /دي اول تا آذر از 27 /"سوم هزاره بر
چهارم ، كوچه خالداسلامبولي ، خيابان:نشاني /تا 19 15
.تلفن8711305 /شماره 30
اثر نگارخانه
ساعت از /دي پنجم تا /دهقان منصور منوچهر نقاشي نمايشگاه
خيابان دركه ، خيابان:نشاني /تا 21 و 15 تا 12 10
.تلفن2407772 /پلاك 7 احمدپور ،
سبز نگارخانه
ساعت 9 از /آذر تا 30 /كار آتليه گروهي نقاشي نمايشگاه
پارك مقابل وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 19 و 15 تا 13
.تلفن8711311 /شماره 1068 ساعي ،
سياوش نگارخانه
از /دي هشتم تا آذر از 29 /حجازي سهيل نقاشي نمايشگاه
كوچه فراهاني ، مقام قائم:نشاني /تا 30/20 ساعت 30/17
.تلفن8728245 /واحد 14 پلاك 17 ، شهدا ،
|
|