كشور شهر دو در شديد توفان
!قشنگه تهران ميگن
چشمگير شمار و زنان عليه مردان خشونت
آن قربانيان
قتلهاي قربانيان از دفاع كميته عضو توسط
خانوادههاي انصراف دلايل شد تشريح زنجيرهاي
قتلهاي دادگاه در حضور مقتوليناز
زنجيرهاي
پيمان روزنامه مسئول مدير دادگاه جلسه
شد برگزار يزد
اعتراض عصر و صبح روزنامه دو به آغاجري
كرد
به پاسخ در تهران استان دادگستري رئيس
جز چيز هيچ به :روزنامهنگاران صنفي انجمن
شرعي و قانوني وظيفه انجام و عدالت اجراي
انديشيم نمي
شد منتشر آفتاب
بازتاب
شهر ارتفاعات در افغاني شرور سه هلاكت
مشهد
كارگر خانه جوابيه
كشور شهر دو در شديد توفان
واقع بجنورد شهرستان پنجشنبه روز بعدازظهر شديدي تندباد
هواشناسي اداره مسئول.درنورديد را خراسان شمال در
در حدود 160كيلومتر را تندباد اين سرعت حداكثر بجنورد
.كرد اعلام ساعت
اين وزش:گفت اسلامي جمهوري خبرگزاري به يعقوبي مهري
.رخداد گرم و سرد هواي توده خاطرجابجايي به شديد تندباد
شهر در درختان برخي شدن شكسته سبب شديد تندباد اين وزش
.شد بجنورد
از اسلامي جمهوري خبرگزاري از نقل به ديگري گزارش
شمال به سرد جبهههواي يك ورود بهدنبال است حاكي آستارا
استان شمال در شهرستانآستارا شديدي بسيار توفان كشور ،
روز ظهر حوالي از كه توفان اين.درنورديد را گيلان
آن سرعت و ادامهداشت ساعت چهار مدت به شد آغاز پنجشنبه
.ميشد بالغ ساعت در كيلومتر به 75
حداقل 5 ظرف آستارا در توفان شديدترين اين اهالي بهگفته
خسارتهاي بادگرم توفان اين جريان در.گذشتهاست سال
مناطق در و وارد مسكونيفرسوده اماكن به زيادي بسيار
.شد كاملتخريب بهطور منازل از برخي سقف شهري و روستايي
!قشنگه تهران ميگن
كار معيشتبايد گذران و زندگي اداره براي بگوييم اگر
چون نكردهايم ، عنوان تازهاي كردحرف كار و داشت
امري هرحال به روزي ، كسب لحاظ به كار ، به پرداختن
و تامل قابل ميان اين در آنچه اما.است اجتنابناپذير
و شاغل شخص فيزيك و سن موقعيت و چگونگي ميباشد ، بررسي
و خود مخارج به يافتن دست براي فرد كه است كاري نوع نيز
آن انجام به ناگزير اطرافيانش ، زندگي هزينه آن ، متعاقب
.است
امري زندگي براي "كار" آمد ابتدا در كه همانطور البته
فرد كدام توسط كار اين اينكه اما است ، شده شناخته بديهي
موقعيتي چه با و جامعه از قشري كدام و سني گروه چه يا و
.نمود كامل توجه بدان بايد كه است نكتهاي پذيرد ، صورت
جامعه ، افراد از گروهي توسط كردن كار وقتي مثال عنوان به
ما ديدگاه نوع ميگردد مطرح نوجوانان يا كودكان مانند
بديهي منطق آن با كردن ، كار و كار درباره طبيعي بهطور
.كرد خواهد تغيير دارد ، وجود كار مساله با ارتباط در كه
يا و نوجوان و كودك همچون مظلومي قشر توسط كار كه چرا
كاملا گونه به را قضيه كلي شكل جوانان ، خاصتر ، بهطور
اقدام البته.كرد خواهد جدا بديهي ، منطق اين از متفاوتي
موارد اكثر در حتم طور به كه موجودي ناخواسته يا عمومي
و خانه چارچوب از نوجواني يا كودكي سنين در ميشود مجبور
طبيعي زيباي دنياي به و درآمده به مدرسه و خانواده شايد
به حجرهاي و كارگاه يا مغازه در بر زده ، پا پشت خويش
مطمئنا دردهد تن اجباري بيگاري عبارتي به گاه يا و كار
به ناخواسته ، فقري و اقتصادي مشكلات سري يك بروز براساس
اما !است پذيرفته صورت شده ، پايمال و ضعيف فرهنگي همراه
به ولي اساسي ، و مهم مساله يك عنوان به اينجا در كه آنچه
با كه است آن ميشود مطرح اجمال بهطور اندك ، فرصت دليل
دراز عمري كه نوجوانان و كودكان كار دنياي كاذب شكلگيري
شناسنامه در پشتسر ، هم را ساله چند و چندين سابقهاي و
و كودكان اين آينده دارد ما جامعه نظير جوامعي كاري
رقم چگونه ميگردند ، محسوب جبري شاغلين كه نوجوانان
و امروز ديروز ، نوجوان كودك هر اينكه نه مگر خورد؟ خواهد
بود؟ خواهد فرداها و فردا جوان امروز ، نوجوان هر
زندگي يك حداقلهاي از برخورداري اينكه نه مگر باز و
زمينههاي در نسبي ، رفاه با همراه معمولي و معقول و سالم
حق...و فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ، مسائل همچون مطرحي
نيز ما جامعه حساس و خاص سني گروههاي اين حياتي و مسلم
!است؟
* * *
!خالهات؟ خونه اومدي مگه بچه ، آهاي -ميزند فرياد اوستا
ميرسه سر طرف الان.ببينم روبيار فرانسه آچار اون بدو
تحويل تخم و اخم عالم يه كردن درست دير ساعت نيم واسه و
!ميده ما
آچارهاي ميان از را بزرگي تقريبا آچار و ميدود پسرك
.برميگردد نزداوستا دو ، حالت به باز و برداشته ديگر
بعد و مياندازد سالش و كمسن شاگرد به نگاهي اوستا
هول عقب به را او و گرفته او دست از را آچار ناگهان ،
:ميگويد و داده
خواستم؟ رو آچار اين مگه خدا ، خنگ -
را آچار اين خودش آخراوستا !بگويد چه كه درميماند بچه
كاملا.ميشود جمع پسرك چشمان در اشك !بود خواسته
فشاري اشكهايش ، شدن سرازير از جلوگيري براي او كه پيداست
خودش به را درمانده آدمهاي بر زندگي تلخ فشار از بدتر
!ميكند وارد
...شور مرده...هي -:ميزند فرياد ديگر يكبار اوستا
بايد تو !كردن مهندسي كاراي به روچه تو ننه ، بچه اوهو
كاري هيچ عرضه !كني جمع اشغال و پشتت بندازي كيسه يه بري
چطوري رسيدم ، اينجا به كردي خيال !نون حيف نداري رو
آدماي بهخدا -...شماها حال كردم حمالي -حمالي رسيدم؟
!خوردم؟ توسري چقدر..من اما !!خوشبختن الان
با و ميكشد سرك كارگاه ديگر بهطرف بلافاصله اوستا
:ميزند فرياد دورگهاي صداي
...اصغر -آهو اصغر آهاي-
-:ميشود بلند كارگاه گرفته غبار و تاريك اعماق از صدايي
يا شاگرد يك يافتن از اوستامطمئن-اومدم...اوسا چيه
صورت به حتي را او نياز مورد آچارهاي كه متخصص دستيار
هي ، - ميگويد و كرده بچه روبه !ميشناسد خوبي به غيبي ،
وردار ، صدي يه سردخل ، بپر حال !نبودي بلت كه روهم اينكار
ببينم برگرد زودي و بگير دبش بربري نون تا دو جلدي
!نه؟ يا هستي اينكاره
كرده قوز كه حالي در اشك ، از خورده باران چشماني با پسرك
دخل طرف به و ميدهد استاد تحويل بلند نيمه چشم يك است
قول به يا پول ، مخصوص كشوي كردن باز محض به او.ميرود
:ميگويد لب زير و ميكند فسي فس دخل ، همان معروف
چرخ بذار...نبودم مجبور اگه نون ، لقمه يه شي مار زهر -
!ميگم بهت اونوقت..بخرم مادرمو خياطي
خيابان طرف به و برميدارد دخل داخل از كهنه صدي يك پسرك
بشود ، متوجه اينكه بدون.است مناسبي فرصت.ميافتد راه
سرميگذارد پشت را كوتاه چهارراه دو يكي.ميروم دنبالش
آرام پسرك.ميرسد خلوت تقريبا و پردرخت خياباني به و
بسيار ويلايي خانه يك مقابل در كه كوچكي باغچه كنار به
مينشيند ، آن سكوي روي و ميرود دارد ، قرار زيبا ، و بزرگ
احساسي.ميدهد دست من به خاصي احساس منظره اين ديدن با
؟!غمگين يا باشم بيتفاوت آن به نسبت بايد نميدانم كه
نزديكش لبخندي با ميگيرم ، او با صحبت به تصميم ناگهان
پيشامدي چنين انتظار كه پسرك.سلام -:ميگويم و ميشوم
.سلام -:ميگويم دوباره.ميكند نگاهم متعجب ندارد ، را
و كلام با و ميكند جور و جمع را خودش.ميترسد پسركمي
:ميدهد جواب فاصلهدار حالتي
!داري؟...چيكار !م...لا..-س -
بودم ، تاكسي منتظر خيابان كنار كارگاه ، جلوي من:ميگويم
.تا اومدم دنبالت.ديدم تورو ناراحتي و اوستا و آچار قضيه
...!نشستم اينجا اومدم من نگي اوسام به تروخدا -
ميزنه؟ ميكنه؟ چيكار مگه بدونه ، اگر اما.نميگم نه ، -
به من كه ميداره ورش خيال اين بعد امانميزنه نه ، -
!علافي ميرم كار جاي
اينجا؟ اومدي خريدن نون بهجاي چرا حالا -
.ناراحتم آخه -
اوسات؟ از
.نه -
كي؟ از پس -
...ديگه خب -
.بگم نميرم كه من.ديگه بگو -
چيكار؟ ميخواي -
عكسم تازه ، .بنويسم ميخوام راستشبدونم دارم دوست-
بگيرم؟ ازت ميتونم
.بنويس ميگي راست اگه اما...نگير عسك...نه...نه-
ميگي؟ راست
نگيرم؟ عكس چرا حالا بله ، -
.زدم حرفي من بفهمن مادرم و اوسا نميخوام آخه -
اوسا پيش هم مادرت مگه ببينم ، ولي نميگيرم عكس باشه ، -
!!ميكنه؟ كار
ميشود باز لحظهاي براي پسرك چهره حرف ، اين شنيدن با -
:ميگويد و ميخندد قاه قاه ناگهان و
چطوري پس !كنه تعمير ماشين نميتونه كه زن !!زنه مادرم -
فرمون همه به اوسا تازه !كاركنه؟ اوسا واسه ميتونه
غلط !كنه كار اوسا واسه ننهام نميذارم من نه ، !ميده
!بده فرمون ننهام به كه ميكنه
تعريف خودت از برام زودي حالا.كردم شوخي بابا ميگويم ،
.تو وهم دارم كار من هم كه كن
!بگم؟ چي -
.ميكني زندگي باكي داري ، سال چند كجايي ، اهل بگو برام -
بگم؟ بازم ميكني ، كار چرا نه ، يا رفتي مدرسه
زندگي ننهام با -:وميگويد ميكند فكر كمي پسرك
ميخواس دلم خيلي يعني.رفتم مدرسه دوم كلاس تا.ميكنم
بودم ، ننهام شكم تو من وقتي آخه.نشد اما.بخونم بيشتر
!كار سر ميره من مث اينجا وقت اون.ميآدتهران بابام
ماشين؟ تعمير كاري؟ چه -
بلد قشنگ خيلي بابات ميگه ننهام.ميساخته خونه نه ، -
براي تازه و داشته كار هميشه همينم واسه !بچينه بودديوار
هيچ ديگه ماه نه هشت ، بعد اماميفرستاده پول ننهام
رو جايي چون و ميزاد منو ننهام !نميشه بابام از خبري
و ميميره اونم سال دو بعد !مادربزرگم خونه ميره نداشته
.بيرون بياييم خونهاش از ميشيم مجبور ما
نبود؟ خودش مال خونه مگه چرا؟ -
تو هم داره نيگه منو هم ميشه مجبور ننهام بعد نه ، -
.كنه كار خونهها
چيكار؟ -
كرده كار بسكه مادرم.ميشم بزرگ بعدمن.ديگه خونه كار -
من نوبت وقت اون.بيكار كار ديگه.ميشه مريض بوده
و ميرفتم درو كمك گاهيام.خشتزني رفتم مدت يه.ميشه
واومديم شد بهتر وقت چند بعد ننهام ميداشتم ، ور بار
كه نكرديم پيداش اما.كنيم پيدا بابامو شايد تا تهران
!نكرديم
تهراني؟ وقته چند -
.ميشه سالي سه -دو -
بودين؟ كجا قبلا -
به اشاره) اين مثل خونهاي يه ميره مادرم حالام.اراك -
پانداره كه پيرزنه يه از يعني.ميكنه كار (ويلايي خانه
.ميكنه داري نيگه
ميكنين؟ زندگي كجا -
!شادآباد اونور -
ميكنه؟ كار كجا مادرت -
خيلي.شهره بالاي.خونه اين مثه جايي يه..كه گفتم -
...برده دفعه چند منو آخه.بزرگه خيليام قشنگه ، خيلي
.دارن قشنگم چيزاي و قشنگن همه آدماشم تازه
مثلا؟ -
..نميدوني كه دارن موتورايي يه پسرا...آهان... مثلا -
كه ميزنه برق برق اينقده..قشنگه خيلي ماشينهاشونم.
ميخواي...ديدم خندهدار چيز يه روزيام يه...نميدوني
كنم؟ تعريف برات
...آره -
ماشين يه با و بود نشسته نو قشنگ ماشين يه پشت پسره يه -
...واي !ميداد مسابقه بودن ، توش قشنگ دختر تا دو كه سفيد
!بود باحال خيلي..ميخنديدن و ميزدن قيژقيژدور هي
چي !ميپرسم.ميشوند گرد تعجب از چشمانم لحظهاي براي
!!دادنشون؟ مسابقه بود؟ باحال
!!ماشيناشون چرخ قيژقيژ..بابا نه -
مدرسه؟ بري نميخواد دلت ميكنه ، كار مادرت كه حالا خب -
!ندارم حوصله اما چرا ، -
راستي كني؟ كار اوسات اين پيش ميخواي همينطور چي؟ پس -
اصغرآهو؟ گفت كارگاه تو آقاهه اون به چرا اوسات ببينم
بهش همين واسه !ميدوه آهو مثه آقا اصغر ميگه اوسا آخه-
.اصغرآهو ميگن
كني؟ چيكار ميخواي بالاخره ببينيم بگو حالا خب-
!نميدونم -
ميگيري؟ حقوق چقدر -
چرخ ننهاميه واسه و كنم جمع ميخوام.تومن ده ماهي-
.كنه خياطي اراك ، برگشتيم هروقت تا بخرم خياطي
برگردين؟ ميخواين مگه -
آره-
چرا؟ -
ميگن فقط.نيست خوبم تازهنيست خبري كه تهران تو آخه -
!قشنگه تهران
نيست؟ خوب چرا اما !باشه حالا كه قشنگي -
!جوريان يه آدماشم.كثيفه خيلي هواشم.شلوغه خيلي آخه -
جوريان؟ چه يعني -
...ميخوان هميشه و نيستن مهربون بيشترشون...ديگه خب-
تهران مال ميبيني ، كه آدمايي اين همه ميكني فكر تو -
هستند؟
.ديگه آره خب نميدونم ، -
مثل.ديگهاند شهرهاي مال بيشترشون اينها.ديگه نه د -
.مجبور منتها ديگه ، وخيليهاي آهو اصغر مثل اوسا ، مثل تو ،
!نيست خبري كه اينجا شهرهاشون؟ برنميگردن چرا پس...ا -
.مجبورن شون خيليها..كه گفتم -
دارم دوست خيلي تازهاشم ، .نيستم مجبور ديگه من اما-
ميكنه ، خياطي مادرم برگرديم ، اگهخودمون شهر برگردم
شدم بيكار كه وقتيام.مدرسه رفتم منم شايد وقت اون
قرمزاي كرم مثه آدماش.شلوغه خيلي تهران.كشاورزي ميرم
قيژ و بوق صداي فقط توخيابوناشم !پيچيدهشدن هم تو باغچه
خيليام گذشته ، اينا از !هواس كثيفي و ودود ماشينها قيژ
يا بسه.نيست خبري هيچ تهران تو اينكه خلاصه.گرونيه
بگم؟ بازم
ميكني؟ فكر چي خودت -
.گفتم كه رو هموني -
رو؟ چي -
فقط.نيست خبري هيچ تهران تو بابا ، برگردين كه رو اين -
!قشنگه تهران ميگن
رستم مشهدي فاطمه
چشمگير شمار و زنان عليه مردان خشونت
آن قربانيان
با قياس در زنان عليه مردان خشونت :اجتماعي گروه
جنگ ، يا و رانندگي سانحه مالاريا ، سرطان ، چون بيماريهايي
در عضو نقص بروز موجب يا و ميگيرد قرباني بيشتري شمار
.ميشود جهان ، جمعيت نيمه اين ميان
تاسيس تازه گروه يك بروكسل ، از آلمان خبرگزاري گزارش به
ميكند ، مبارزه خانگي خشونت عليه كه "سفيد روبان"به موسوم
اروپا اتحاديه دولتهاي سران براي ارسالنامهيي با
سكوت قرن چندين شكستن بايدبه اتحاديه اين رهبران:افزود
.كنند كمك مورد اين در
مشكلي بهعنوان زنان عليه خشونت":است آمده نامه اين در
منفي تاثيري ما اقتصادي عملكرد و زندگيسياسي بر عمده
".است ما جوامع ساختاراجتماعي نابودي حال در و گذاشته
مبارزه براي اجتماعي بسيج نيز و قوانين وضع بنابراين ، "
".ميرسد نظر به مشكلضروري اين با
طي اجتماعي امور در اروپا كميسر دايامانتوپولو خانم
سياستهايي بهاتخاذ خواست اروپايي دولتهاي سخنانياز
ارائهكمك و مقصران مجازات زنان ، از حفاظت" با ارتباط در
.كنند اقدام ،"خشونتها گونه اين قربانيان به
مردان و زنان براي امن محلي بايد كه خانه":افزود وي
".ميشود تبديل زنان براي محل بهخطرناكترين اكنون باشد ،
قتلهاي قربانيان از دفاع كميته عضو توسط
خانوادههاي انصراف دلايل شد تشريح زنجيرهاي
قتلهاي دادگاه در حضور مقتوليناز
زنجيرهاي
كميته عضو دانا ، رئيس فريبرز دكتر :اجتماعي گروه
با گو و گفت در زنجيرهاي قتلهاي قربانيان از دفاع
طريق از پرونده دم اولياي:داشت اظهار ايسنا خبرنگار
عمل به پرونده از نقص رفع كه شدهاند متوجه خود وكلاي
كماكان بودند ، گرفته آن به وكلا كه ايراداتي و نيامده
.است باقي
اعلام نيز مسلح نيروهاي قضايي سازمان رئيس كه همانطور
سعيد بازجوييهاي و محاكمات از زيادي بخشهاي شايد كرده
اعلام متهمان كه حالي در نشده ، منعكس پرونده در امامي
اخذ امامي سعيد از را خود دستورات كه كردهاند
.ميكردهاند
ديگردر افراد از بازجويي وكلا ، اظهارات مطابق:ويافزود
وكلاي و دم اولياي استنباط نتيجه در و ندارد وجود پرونده
به 4 محدود را پرونده ميخواهد دادگاه كه است اين آنها
امامي ، سعيد) متهم سه و (مختاري و پوينده فروهرها ، ) مقتول
رفته بين از نيز متهمان از يكي كه كند (عليخاني و موسوي
به را اتهامات ديگر متهم دو كه است حالي در اين.است
.ميكنند معرفي آمر را او و انداخته امامي سعيد گردن
قواي روساي مداخلههاي و سخنان به اشاره با دانا رئيس
تاكيد پرونده ، به دادن سامان و سر براي قضاييه و مجريه
از و است ملي زنجيرهاي قتلهاي پرونده كه اين با:كرد
متفاوت كارشناسي گروه چندين و است برخوردار بالايي اهميت
هدف هم ديگر سوي از آوردهاند ، عمل به بررسي آن روي بر
و دم اولياي اما كردند توصيف براندازي را قتلها اين از
بايد عاملان و آمران مراتب سلسله كه معتقدند ديگر بسياري
بردن بين از آنها هدف چون باشد ، نفر چند اين از بيشتر
.است بوده سياسي مخالفان و بيان آزادي انديشه ، آزادي
:كرد تصريح زنجيرهاي قتلهاي قربانيان از دفاع كميته عضو
ملي را پرونده كنيم ، توجه كه نظرات اين از كدام هر به
دادگاه ميخواهند كه سال دو از بعد حال.يافت خواهيم
چند و زنداني متهم دو ناگهاني و يكدفعه دهند ، تشكيل
اين سئوال.كردند تنيآزاد كفالت قرار با را ديگر متهم
ميكنند برخورد اينگونه چرا است ملي پرونده اگر كه است
.كردند معطل را دم اولياي سال دو چرا پس نيست ملي اگر و
كه آنجا تا مقتولان خانوادههاي:كرد خاطرنشان رئيسدانا
كه شدهاند امر اين متوجه بودند ، پرونده مطالعه به مجاز
باشد ، نيست موجود پرونده درون در بايد كه آنچه نهتنها
-زرافشان ناصر- وكلا از دادگاهيكي تشكيل آستانه در بلكه
حداقل بايد قضايي دستگاه كه حالي در.كردند بازداشت را
چنين در وكيلي چنين كه ميداد نشان را خود هوشياري اين
خود مقتولان خانوادههاي كه آن ضمن نشود ، بازداشت زماني
اتهام با (عبادي شيرين خانم) پرونده وكيل ديگر كه شاهدند
.است شده روبهرو نوارسازي
با زنجيرهاي قتلهاي قربانيان از دفاع كميته عضو
ابتدا (پرونده وكيل) زرافشان ناصر كه موضوع اين يادآوري
به بازداشت قرار با وبعد توماني ميليون وثيقه 20 قرار با
كه پرونده متهم حدود 1617 اما:افزود شد ، فرستاده زندان
.شدهاند آزاد تني كفالت قرار با داشتند ، مباشرتي احتمالا
پايان در زنجيرهاي قتلهاي قربانيان از دفاع كميته عضو
اجراي خواستار زنجيرهاي ، قتلهاي دم اولياي:كرد تصريح
هستند ، واقعي آزادي و صلح تضمين و ملي امنيت تامين عدالت ،
و داده انصراف دادگاه اين در شركت از اين بر بنا
.كردهاند واگذار قضايي دستگاه به را همهچيز
پيمان روزنامه مسئول مدير دادگاه جلسه
شد برگزار يزد
يزد پيمان روزنامه مديرمسئول دادگاه جلسه :اجتماعي گروه
دادگستري چهار شعبه در منصفه هيات حضور با پنجشنبه روز
.شد برگزار شهر اين
يزد استان جوان خانه مسئول شكايت ابتدا دادگاه ، جلسه در
چاپ به روزنامه در كه مقاله نويسنده مسئولو مدير از
قرائت را خود متهمان ، دفاعيه سپس و قرائت بود رسيده
و متهمان و شاكي نظرات شنيدن از پس دادگاه رئيس.نمودند
اين مورد در خواست ، منصفه ازهيات شاكي ، رضايت اعلام
مشورت ، از پس منصفه هيات اعضاي.كنند نظر اعلام پرونده
عمومي اذهان وتشويش اكاذيب نشر مشمول را شده چاپ مقاله
.دانست مبرا اتهامات كليه از را متهمان و نداد تشخيص
پي در يزد پيمان روزنامه مديرمسئول اركان محمدمسعود
مقاله نويسنده اتفاق به شهر اين جوان مسئولخانه شكايت
حضور دادگاه در اتهام برايتفهيم گذشته ماه آذر در 12
چاپ را احضارش علت وي.شد آزاد ضمانت قيد با و يافت
جوانانذكر امور متوليان با درددلي عنوان با مقالهيي
پنجم و بيست در روزنامه شماره 463 در كه كرد
.رسيد چاپ به ماه آبان
اعتراض عصر و صبح روزنامه دو به آغاجري
كرد
مدرس تربيت دانشگاه استاد آغاجري سيدهاشم :اجتماعي گروه
اسلامي ، نقل جمهوري خبرگزاري به نمابري ارسال با تهران
عصر ، و روزنامهصبح دو توسط قدر ليالي مراسم در را سخنانش
پرونده يك براي مدركسازي جهت در جديدي سعي و مخدوش
اطلاعيه اين در اسلامي انقلاب مجاهدين سازمان عضو.خواند
و عامدانه تحريف روزنامه ، دو انتخابيهر تيتر:است گفته
ضدديني ، توطئهآميز طرح به كمك و من سخن عامدانه غير يا
.است اينجانب عليه
سر بر مراسم ، آن در من سخنان:است كرده تاكيد وي
آن محتوي نابودي و شكل حفظ حكومتعلوي ، از سوءاستفاده
خود ضد به حكومتعلوي امري ، چنين تحقق صورت در كه است
چنانچه است خواسته روزنامهها ، اين از ويشد خواهد تبديل
ميتوانند هستند زمينه دراين شفاف رساني اطلاع به مايل
خود برايمخاطبان موجود سخنراني نوار روي از را مطلب اصل
.كنند چاپ
به پاسخ در تهران استان دادگستري رئيس
جز چيز هيچ به :روزنامهنگاران صنفي انجمن
شرعي و قانوني وظيفه انجام و عدالت اجراي
انديشيم نمي
كل رئيس عليزاده عباسعلي حجتالاسلام :اجتماعي گروه
شاهرودي آيتالله به نامهاي در تهران استان دادگستري
روزنامهنگارانپاسخ صنفي نامهانجمن به قضائيه قوه رئيس
.داد
:است آمده نامه اين از بخشي در ايرنا گزارش به
تضعيف كه داشتهباشند توجه گروهي رسانههاي و روزنامهها
چيزهايي پخش از و است اسلامي موازين خلاف بر قضائيه قوه
.كنند احتراز قضاست مقام توهين يا و تضعيف كهموجب
هيچ جزو قضات كه است بديهيات از:است آمده نامه اين در
به قضاوت و قضا مقام در نيستند ، خاصي وجناح گروه و دسته
.دارند ديدمساوي احزاب و دستجات گروهها ، همه
جناحي هر:است آمده تهران استان دادگستري رئيس نامه در
ميداند ، مرتجع و واپسگرا را مخالف حزب مصلحو را خودش
هستند ، طرفدار و احزابعضو و گروهها اين در كه افرادي
روشها و برنامهها همان اساس بر آنان فكري بافت
مجلس در چه باشند ، كجا هر در لذا و شكلميگيرد
بخواهند اقتصادي مراكز چهدر و دولت در چه قانونگذاري ،
بلكهناخودآگاه بيديني و بيتعهدي روي از نه نخواهند يا
.نيست ممكن كنند ، نظر اظهار بيطرفانه بخواهند چند هر
را كلينتون آمريكا ، قضايي دستگاه:است آمده نامه اين در
اين دنيا در و كشاند محاكمه ميز پاي به وضعكذايي آن با
آمريكا مردم و امادولتمردان شد ، بلند سروصدا همه
قضاييخودشان دستگاه تضعيف جهت در كلمه يك بههيچوجه
.نكردند ابراز
و سخنرانيها در روز هر:است آمده نامه ادامه در
به گاهي كردن ، حيثيت هتك انتقادبيمورد ، عمومي تريبونهاي
گاهي و قاضيميآورند بر روحي فشار تفحص ، و تحقيق عنوان
قاضي عليه جامعه طرف از افرادي سرگشاده نامه بصورت
به پاسخگويي براي كميسيونها به دعوت گاهي سخنميگويند ،
به موارد بعضي در و جناح ، آن و اينگروه به وابسته افراد
نظر از قضاوت و حرمتقاضي است همين آيا ديگر ، مجامع ساير
اساسي؟ قانون و اسلام
زمان از البته:است آمده عليزاده حجتالاسلام نامه در
در قاضي كار بر نظارت براي شده تشديد هم والان بوده قديم
انتظامي دادسراي قبيل از واحدهاينظارتي قضائيه قوه درون
قضائيه ، قوه رياستمحترم ويژه بازرسي قضات ، قضات ، ارزشيابي
دارند ، وجود كشور ، ديوانعالي كشور ، كل دادستاني
خيلي و باشند بايد و هستند نظارتي و قانوني اينهامراجع
تحت گروههايي و افراد اينها وصفهمه است ، با مفيد هم
حكمي چنين كهچرا ميكنند سئوال قاضي از مختلف عنوانهاي
آيا نمودهاي ، اتخاذ چرا تصميمي چنين و كردهاي ، صادر
و بيطرفي از خروج عدم و عدالت ، اجراي توقع وضع بااين
است؟ بواقع مقرون چقدر داشتن ، قاضيانتظار از حق ، احقاق
كه شما:است آمده اصلاحات مدعيان به خطاب نامه ادامه در
فرهنگي مسئولان نيز و ميدانيد ، متوليمطبوعات را خودتان
دشمن پايگاه به كهتبديل روزنامهاي 15- اين 10 كشور ،
وانقلابي مسلمان كه است اين شما ادعاي كرديد ، چكار شدند ،
دادگستري داريد ، قبول را ،(ره)شكن بت خميني امام هستيد ،
اگر لااقل كنيد ، استقبال بايد بست را دشمن كهپايگاه
از نداريد قبول را قضايي ودستگاه اسلامي جمهوري قانون
.بگيريد ياد آمريكا مردم و چرچيل
خودم طرف از:است افزوده خود نامه در عليزاده حجتالاسلام
ما كه ميكنم عرض تهران استان قضاتدادگستري قاطبه و
و قانوني وظائف به داريم ، قاطعانه حضور صحنه در همچنان
جناح و وگروه حزب هيچ وامدار چون نموده ، عمل خودمان شرعي
انجام و عدالت اجراي جز چيزي هيچ به و نبوده ، خاصي
ملامتكنندگان ملامت از و نينديشيده شرعي و وظيفهقانوني
كرده حركت وجه ، قصد ، با مسير دراين و نداشته ، هيچهراسي
بزرگ خداي به را وخودمان دانسته معبد را ، دادگاه و محل و
.سپردهايم
مسئول:است آمده تهران استان دادگستري رئيس نامه ادامه در
مناظره به را بنده قبل چندي صنفيروزنامهنگاران انجمن
محل در دادگستري اقداماتقانوني توجيه و تبيين براي
اين از كردند ، دعوت روزنامهنگاران صنفي انجمن
جمهوري سيماي مناظره محل گفتم ولي كردم دعوتاستقبال
.كارشما دفتر نه باشد اسلامي
رهبري ، معظم مقام به:است آمده نامه اين از بخشي در
بسيجيان اسلام ، علماي شهدا ، خانواده
راگناهكار خود كه كنم عرض ايران فداكار ملت و بركف جان
ندارند ، انقلابي و ديني سوز كه افرادي با چرا كه ميدانم
معين انقلاب و اسلام كه قانوني وظيفه چرابه بستم ، پيمان
معظمله كه برسد بهجايي كار بايد چرا نكردم ، عمل كرده
مسامحه اينقدر بايد چرا شود ، بلند مظلومانهشان ناله
در اگر شود ، دشمن پايگاه به تبديل كهروزنامهها كنيم
ما نكردند عمل كه سوم و دوم تذكر از بعد اول روز همان
ناچار كه نميكشيد بهاينجاها كار ميكرديم قانوني اقدام
طبققانون بودند دشمن پايگاه كه روزنامه تا چند شويم
بلند فرياد و داد كنار و گوشه از بعدا كه كنيم برخورد
.شود
شد منتشر آفتاب
به آفتاب ماهنامه شماره نخستين :اجتماعي گروه
منتشر سحرخيز عيسي مسئولي مدير و صاحبامتيازي
.شد
بر درآمدي عنوان با مطالبي نشريه اين شماره نخستين در
محسن) انتصابي حكومت ،(علويتبار عليرضا) چپ نوسازي
،(اطهاري كمال) خودكامگي و شهري برنامهريزي ،(كديور
ضعيفترين زنان ،(صالحخو قاسم) انقلاب پادزهر اصلاحات
و (عادلخواه فريبا) اسلامي دموكراسي زنجير حلقه
رسيده چاپ به (سلطاني ابراهيم) سروش عبدالكريم دينشناسي
.است
اين در همكاران به را "آفتاب" انتشار همشهري روزنامه
.دارد موفقيت آرزوي آنان براي و ميگويد تبريك نشريه
بازتاب
!مردم سوي به اتهام انگشت
گذشته از رسيده ارث به فرهنگ در ناپسندي عادت و غلط شيوه
حركت و حادثه و اتفاق هر در كه است كرده رخنه ما كشور در
به را اتهام انگشت ميدهد رخ جامعه در كه برانگيزي پرسش
خالي شانه مسئوليت بار زير از و ميگيريم ديگران سوي
.ميكنيم
چندين ميگذرد ، معبري از كيلومتر يكصد سرعت با قطاري -
از بيش ميگيرد ، را نفر هشت جان و درمينوردد را خودرو
را جامعهاي و شهر ميكند ، بيمارستان روانه را نفر 10
سازمان درد ، و خسران همه اين كنار در و ميسازد ماتمزده
و بدهد اطلاعيه كه ميداند دراين را راه سادهترين مسئول
غافل.كند مسئوليت سلب شده مرتكب احتمال به كه قصوري از
شهرونداننظارهگر تيزبين چشمان روز روشنايي در آنكه از
طريق از ديدهاند كه را آنچه و واقعيت و هستند ماجرا
.گفت بازخواهند دارند ، اختيار در كه تريبونهايي
يك و مهندس دو ميريزد فرو شهر يك در فاضلاب كانال -
نظارتي نقش اينكه از فارغ ميبازند ، جان افغاني كارگر
پيمانكار سراغ به مقدمه بي باشيم قائل مسئول سازمان براي
.ميشكنيم او سر بر را كوزهها و كاسه تمام و ميرويم
سازمانها ، و رود پيش صورت همين به وضع اگر:نتيجه
بر مبني دولت محوري شعار رغم به نهادها و ارگانها
بسا چه كنند ، خالي شانه مسئوليت بار زير از پاسخگوبودن
سازماني ، تنها نه كه شود همگاني و فراگير آنچنان امر اين
به بلكه نداند ، مسئول ملت مقابل در خودرا جرياني و فردي
.عامل تا شود معلول متوجه وقايع گونه اين در تقصير عكس
عضو مقصر بشنويم كه بود نخواهد بعيد شرايطي چنين در
جريحهدار را عدهاي احساسات سخنانش با كه است شهر شوراي
.بزنند دست او ترور به تا واداشته را آنها و كرده
براي بسترساز و لازم مولفههاي از بخشي نبريم ازياد
خطا ، به اعتراف شفاف ، اطلاعرساني مدني جامعه تحقق
كردن پشتاست جامعه مقابل در پاسخگوبودن و مسئوليتپذيري
در را مردم رويگرداني و عمومي افكار قهر مولفهها اين به
.داشت خواهد پي
اسدي عباس
شهر ارتفاعات در افغاني شرور سه هلاكت
مشهد
افغاني ، مسلح اشرار باند يك اعضاي از تن سه :اجتماعي گروه
اقدام و شده پنهان مشهد اطرافشهرستان ارتفاعات در كه
ماموران توسط ميكردند ، روستاييان آزار و اذيت به
.رسيدند هلاكت به انتظامي
خراسان ، انتظامي ناحيه سياسي عقيدتي عمومي روابط گزارش به
كوههاي رشته از عربها كلاته ارتفاعات در بانداشرار اين
شب پنجشنبه كه گزارش اين برپايه.داشتند حضور داق قلعه
باند شد ، شناسايي نمابر اسلامي جمهوري خبرگزاري براي
هفت طي مردمي اطلاعات كسب از پس افغاني ، مسلح اشرار
.گرفت صورت گسترده اطلاعاتي شبانهروزكار
ماموران توسط منطقه پاكسازي در حاكيست ، كه گزارش اين
مقداري و مهمات و سلاح زيادي مشهد ، مقادير انتظامي منطقه
كه نگاريهايي انگشت در:ميكند اضافه گزارش.شد كشف ترياك
داراي آنها كه شد ، گرفت ، مشخص صورت شده هلاك اشرار از
.بودهاند مخدر مواد حمل و ناامني و شرارت متعدد سوابق
كارگر خانه جوابيه
تجمع" عنوان با آبان مورخ 29 صفحه 14 در خبري چاپ پي در
از پس "آتيه نشريه در نامه يك چاپ بخاطر اعتراضآميز
اسلامي شوراهاي عالي كانون سوي از جوابيهاي يكماه حدود
مربوط قسمتهاي كه است رسيده روزنامه به كشور سراسر كار
اعتقاد هم ما قطعا...ميشود درج عينا همشهري خبر به
ولي برد كارشناسي مجامع درون در را مسئله حل بايد داريم
وجود آمده بعمل توافقات به نسبت تعهدي هيچگونه وقتي
به بهجز راهي ميشود پيشه عناد موضع عملا و ندارد
افكار تنوير و جامعه در طرح براي موضوع كشيدن خيابان
...نميماند باقي مسئولين و عمومي
طرح بر مبني ادعايش عليرغم آتيه هفتهنامه متاسفانه..
مهم اين نهتنها كارگري مجامع پيشنهادي و انتقادي نظرات
.نميكند هم را مطبوعات قانون رعايت بلكه نكرده اجرا را
تشكلات جوابيههاي درج از نشريه اين اينكه ادعا سند
...كرده امتناع كارگري
|