!نميزند؟ پر هم "دال" كه وقتي
شد؟ تلخ ما كام به حج شيريني چگونه
شما نامههاي به پاسخ
!نميزند؟ پر هم "دال" كه وقتي
رامسر بزرگ هتلهاي بستن حاشيه در
روزنامه اول صفحه بزرگ تيتر و عكس ماه آذر دوشنبه 14
هنوز شهر قديميساز و بزرگ هتل دو تعطيلي از خبر همشهري
محيط بهداشت رعايت عدم" نيز علت.داد را رامسر زيباي
سال به رامسر كازينو عمارت و قديم هتل".شد اعلام "زيست
در كه رامسر زيباي شهر بناي تجديد با همزمان شمسي 1310
به سال 1312 در و گرديد بنا بود معروف سختسر به عهد آن
مهندس نفر يك آن نقشهپرداز و مهندس و رسيد بهرهبرداري
با كه بود غريبيان نام به آلمان در تحصيلكرده ارمني
جديد هتل"... و "ساخت را آن آلماني مهندسان همكاري
و گرديد بنا..شمسي سال 1331 به ويلاها از يكي درمكان
قديم 67 هتل عمر از (1)"رسيد بهرهبرداري به سال 1339 در
كه است از 20سال بيش و ميگذرد سال چهل جديد هتل و سال
حال ميشوند ، اداره مستضعفان بنياد نظر زير هتل دو اين
شده اعلام كه قدر همين و نداريم كاري آن اداره چگونگي به
رودخانههاي وارد ميكروبي فاضلابهاي مكعب متر هزار 730
فاجعه عمق كه بدانيم است كافي ميشوند هتل دو اين همجوار
كيلومتر سه از كمتر دريا تا هتل دو اين فاصله.كجاست تا
چرابيماري كه گرفت نتيجه ميتوان بهراحتي و است
رامسر.ميكند پيدا اشاعه (2)منطقه در انساني و گوارشي
و بينظيرترين از يكي جغرافيايي نظر نقطه از
كافي كه چرا است ، جهان بلكه و ايران مناطق تماشاييترين
چشمها ، نگاه چرخش با و بايستيم هتل دو همين تراس در است
درياي و زيبا ساحل جنگل ، از پوشيده كوههاي شاهد همزمان
كه داريد سراغ را ايران از منطقه كدامبود آبي هنوز
ييلاق طبي ، فراوان آبگرمهاي همراه به را جاذبهاي چنين
و دهها و "معدني آب" زيباي منطقه جواهرده ، سحرانگيز
سازمان كه اين باشد؟ زيباداشته و خيالانگيز نقطه صدها
را شهامت اين اخطار و تذكر سالها از پس زيست محيط حفظ
اقتصادي سازمانهاي بزرگترين از يكي جنگ به كه است داشته
پرسيد بايد اما گرفت ، نيك فال به را آن بايد برود ، كشور
به اقدام (3)".نميزند پر هم "دال" كه وقتي چرا":وگفت
و سال فصول سردترين در هم آن كرديد ، هتل دو اين تعطيلي
از هميشه از خاليتر هتل دو اين كه رمضان مبارك ماه در
تعطيلي به اقدام وتابستان عيد هنگام به چرا هستند؟ مسافر
گل يك با مگر و بيفتند فكر به مسئولين تا نشد هتل دو اين
بنياد مسئولين هتل دو اين بستن با كه گيرم ميشود؟ بهار
در را "سپتيك چاه حفر و فاضلاب تصفيه سيستم" شدند مجبور
شد ، بازگشايي هتل دو اين دهندومجددا قرار خود كار دستور
چه شهر اين در ديگر پنهان و پيدا وحشتناك آلودگي با
بدانيد تا بزنيد "رجايي شهيد" كوي به سري ميكنيد ،
هر با و ميشوند دفن دريا ساحل در چگونه شهري زبالههاي
شايد.ميگردند پلا و پخش چگونه دريا موج و باران بارش
فكر به شهر اين شهرداري مسئولين كه است دليل همين به
و رودبار جفت جنگلهاي از بخشي تملك با افتادهاندكه
!كنند جلوگيري زبالهها شدن پلا و پخش از آن ، تخريب
و فرهنگ كدام در !زباله؟ دفن براي جنگل تخريب
در گرفت؟ سراغ ميتوان را بكري فكر چنين دائرالمعارف
هر چگونه ندارد ، ساخت مجوز صنعتي كارخانه هيچ كه شهري
تا (4)ميكنند ، "بيابان را جنگلهايش" سال و ماه و روز
رودهاي بستر به نگاهي آيا بسازند؟ ويلا و جديد هتلهاي
"چالكرود و صفارود نسارود ، رود ، ترك" همچون شهر اين زيباي
تن هزاران تخليه محل چگونه بدانيم تا انداختهايم
غيرخانگي و خانگي فاضلابهاي و است سال طول در زباله
اين عمومي حمامهاي آيا ميشود؟ سرازير آنها به تماما
با همراه را خود فاضلاب چگونه كه كردهايم كنترل را شهر
ساختهاند؟ رودخانهها روانه كه سالهاست گازوئيل و مازوت
چرا بپرسد كه است داده را زحمت اين خود به كسي آيا
و ميشوند كمتر و كمتر سال هر منطقه اين زيباي جنگلهاي
را "ايران شهرهاي عروس" مسماي با عنوان كه سرزميني
و شكن هيزم تيشه" از بايد جنگلهايش ميكشيد يدك روزگاري
بايد چرا دهد پاسخ كه هست كسي آيا بنالند؟ (5)"نجار اره
رفيعتر كاخي تا تراشيد را نسارود و صفارود بين جنگلهاي
معركه اين در و ساخت؟ پيوسته تاريخ به "كاخسازان" از
مراتع ، و جنگلها سازمان همچون طويلي و عريض سازمانهاي
حكم... زيست ، محيط حفاظت سازمان طبيعي ، منابع
!خودهستند تيم باخت شاهد فقط كه دارند را تماشاگراني
بسازند ، ويلا تا ميتراشند را مزارعش و جنگل كه شهري
روانه را جوان هزاران فصلي پنهان و پيدا بيكاري كه شهري
كارهاي به مسافرپذير فصول در ويا ميكند بزرگ شهرهاي
برنجش كشتزارهاي كه شهري ميكند ، وادار كاذب و سطحي
افزونتر مصرفكننده و كاخنشين تا ميشود كمتر روزبهروز
رامسر.نميشود حل هتل دو و كاخ يك بستن با دردش شود ،
ميزند ، "لهله" كمآبي از تابستانها خزر ، درياي دركرانه
رودخانههاي برروي كوچكي مخزني سد ساخت فكر به كسي چرا
براي آب ومردم نشوند خشك كشتزارهايش تا نيست شهر اين
كسبه ميدهد اجازه رامسر شهرداري چرا باشند؟ داشته خوردن
تخليه محل را صفارود رودخانه رامسر ، وبازار پل دو ميان
هاي"روغن تعويض" بر كنترلي چرا سازند؟ خود زبالههاي
و ودهها ميكنند؟ چه خود سوخته روغن با كه نيست شهر
يكي صحيح مديريت و رسيدگي صورت در رامسر ديگر؟ چراي صدها
ريشه به تيشه چرا شد ، خواهد كشور توريستي قطبهاي از
نيز خودمان براي كه ميكنيم ويران راچنان خانه و ميزنيم
نااميدم ، كه من هست؟ شنوايي گوش آيا نباشد ، استفاده قابل
.باشد كندكه خدا
حدادي نصرالله
:پانوشتها
ص رامسر ، تاريخي جغرافياي و تاريخ سيدمحمدتقي ، سجادي ، -1
معين ، 1378 انتشارات 250 ،
ص 3 ماه ، آذر دوشنبه 14 همشهري ، -2
فارسي ضربالمثل مترادف ميشود ، گفته سكوت و خلوتي هنگام
.ميباشد "نميزد پر هم پرنده"
برگ يك پژمردن از صحبت" مشيري فريدون زندهياد تعبير -4
".ميكنند بيابان را جنگل واي نيست ،
اعتصامي پروين زندهياد از ديگري زيباي تعبير هم باز -5
جورتبرزار از روز ، يكي باغ در "كه شنيديد قصه آن در
".سپيدار بناليد
شد؟ تلخ ما كام به حج شيريني چگونه
زمان و شب تهران 11 به جده از شماره 1562 پرواز زمان
محاسبه با.بود شده اعلام بامداد دقيقه و 45 ورود 2
بايد كه مادرم سال و سن و گمرك تشريفات احتمالي ، تاخير
حساب ميكند ، ترك را هواپيما كه باشد نفراتي آخرين جزو
.باشيم فرودگاه در هواپيما نشستن از پيش بايد كه كرديم
اين بر بنا بوديم دلواپس بيشتر مادرم ، كهنسالي خاطر به
باران.افتاديم راه فرودگاه طرف به 2بامداد ساعت
از پس كه چرا بود شادماني مايه اين و ميباريد سيلآسايي
بر الهي نعمت نزول شاهد حالا اضطرابآور ، خشكسالي يك
و آبگرفتگي شهر جاهاي بعضي در اگر بوديم ، كشورمان پهنه
بزرگ نعمت اين ارزش از چيزي داريم ، مرور و عبور كندي
سالن در زيادي جمعيت رسيديم فرودگاه به وقتي.نميكاهد
جاي اصطلاح به و بود شده جمع (جديد ساختمان) حجاج
با دختركي خندان چهره جمعيت ميان در.نبود سوزنانداختن
كوچك دستان در زيبايي گل دسته كه مشكي چادر و سفيد مقنعه
و اميد هزاران با هم او.ميكرد توجه جلب بود ، ظريفش و
دوربينهاي.ما همچون بود ، عزيزي ورود منتظر شوق ،
بودند فيلمبرداري سرگرم سالن كنار و گوشه در فيلمبرداري
و سالن تنگي.ميآمد چشم به گل زيباي دستههاي جا ، همه و
و تنهزدن و باشد مشكل حركت كه بود شده موجب ظرفيت كمبود
از كه گاهي.بيفتد اتفاق سرناگزيري ، از خوردن تنه
آنسو به جمعيت نگاه ميشد ، بلند صلوات صداي گوشهاي
گذشت از پس !آمدند:ميگفتند خود به همه و ميشد معطوف
حجاج كه كردند اعلام سالن خروجي در ماموران ساعت يك حدود
طرف آن به سيلآسا جمعيت ميآيند ، سالن بيروني در طرف از
همچنان باران.رفتيم بيرون سالن از همه و برداشت خيز
و باران زير بايد مردم.نبود چارهاي.ميباريد سيلآسا
بالاخره ، .باشند عزيزانشان ورود انتظار در نردهها پشت
نفر يك دقيقه هر 5 فاصله به و شدند وارد حاجيان نخستين
چون كهنسالي زن براي ميدانستم چونميآمدند آنها از
مشكل بار حمل و دستي چرخ تهيه باران اين زير در مادرم
كمك او به و بيابم راهي بلكه تا كردم تلاش بسيار است ،
بيپاسخ هم ماموران از كمك تقاضاي و نشدم موفق اما كنم
حجاج از دسته نخستين ورود از بعد لحظههايي.ماند
از ديگري گروههاي كه كردند اعلام دست اشاره با ماموران
و شد كشيده سو آن به جمعيت ناچار به ميشوند وارد سو آن
آخرين آسا ، سيل باران زير در.ميباريد همچنان باران
بودند شده خيس باران از مستقبلين مثل كه حاجيان از دسته
زير در كه همينطور شديم ، مادرم دلواپس بيشتر.آمدند
تا ميدويديم سو آن و سو اين به نگران چشمان با و باران
با و باران از خيس.ديدم را مادرم ناگهان بيابيم را او
داخل به شتابان را او.ميلرزيد سرما از گلو در بغض
عزيزي استقبال به كه تلخ شب آن پيامد.برديم اتومبيل
كه چرابود ناگوارتر و تلختر ما براي بوديم ، رفته
از يكي يو.سيآي بخش به شديد ، بيماري علت به مادرم
و رواني فشار همه اين براستيشد منتقل بيمارستانها
هماهنگي ، عدم از ناشي كه خانواده يك براي اقتصادي هزينه
دارد؟ پاسخي چه است...و تجهيزات نبود
تهران از م.م خانم
شما نامههاي به پاسخ
:مينويسيد نامه همشهري براي اگر
پر كه ديگري وسيله هر و خودنويس خودكار ، رابا نامه -1
استفاده نوشتن براي مداد از و بنويسيد باشد خوانا و رنگ
.نكنيد
كاغذ يكطرف در را خود نظر مورد مطالب و نامهها-2
.بنويسيد
و اصلاح امكان كه كنيد ، تنظيم راطوري سطرها فاصله -3
.باشد داشته وجود ويرايش
در چاپ براي ارسال تاريخ و محتوا به توجه با نامهها -4
با و ميگيرند قرار نوبت در اولويت ترتيب به صفحه اين
روزنامه ، كم فضاي و ارسالي نامههاي زياد تعداد به توجه
تكراري موضوعات داراي كه نامههايي درج از ناچار به
بازنشستگان مشكلات مثال ، عنوان به.ميشود اجتناب باشند ،
ارسال همشهري براي نامه چندين طي و مشترك موضوع صورت به
مطرح گروه يك يا نفر يك قول از مشكلات اين وقتي.ميشود
تكرار به نياز كوتاه زماني فاصله يك در حداقل شود ، چاپ و
دربرگيرنده كه نامهها از برخي همچنيننميباشد آن
حقوقي و حقيقي اشخاص عليه اتهاماتي يا حقوقي ادعاهاي
نباشد مكفي دلايل و اسناد با همراه كه صورتي در ميباشد ،
.نميكنند پيدا درج امكان و نبوده بررسي قابل
نامههاي درج به "پيامها و نامهها" ميان از ستون -5
اختصاص تلفني پيامهاي از بخش آن" همچنين و كوتاه
نداشته وجود "مردم با ستون در آنها درج امكان كه مييابد
عمومي روابط جمله از ديگري ارتباطي مجاري از يا و است
.شدهاند دريافت همشهري روزنامه
تهراني محمدي شهيد دانشجوي گرانقدر پدر
گراميداشت در كه پرمعنايي و زيبا شعر خاطر به سپاس ضمن
شما بلند شعر از بيت دو سرودهايد ، شهيدان خاطره و ياد
شما سرشار و سليم ذوق گوياي خود كه ميكنيم رانقل
:شهداست از درتجليل
شهيدان تابان شمع نور ز
ايران ملك رسم و راه فروزان
ما تا سوخت شمعي همچو وجودش
پويا و جويا خود راه نورش ز
فرهنگ خيابان -ساري شهر از خانم يا آقا
مناظر عكسهاي تا كردهايد آمادگي اعلام كه همچنان اگر
نقاشي صورت به را همشهري در شده چاپ چشماندازهاي و
از نمونه يك است كنيد ، كافي ارسال ما براي و كرده بازسازي
از استفاده براي لازم بررسي تا بفرستيد را نقاشيهايتان
.گيرد صورت شما ارسالي اثر
كاشان-حاجيزاده حميدرضا آقاي
مطالب چك قانون به مربوط مشكلات و مسايل مورد در
مذاكرات به توجه با.است شده درج صفحه اين در گوناگوني
ديدگاه به اگر قانون ، اين احتمالي تغييرات خصوص در مجلس
آن درج به نسبت تا فرمائيد ارسال رسيدهايد ، تازهاي
.شود اقدام
تهران -صمدي جمشيد آقاي
لطفا ميباشد ناخوانا خشكسالي درباره شما مفصل مطلب
قابل تا بنويسيد خلاصهتر و واضح صورت به را خود مطالب
.باشد بهرهبرداري
ساري -فدايي آقاي
آخر صفحه در كشور هواي وضعيت نقشه در كه بااصلاحاتي
عزيز هموطنان ساير و شما نظر آمد ، عمل به همشهري
.است شده تامين مازندراني
بهشتي شهيد دانشگاه -محسني -شاكري عبدالرسول آقاي
پيامدهاي درباره شما پراحساس و زيبا مطلب ارسال بابت
وفور با امسال پائيز الحمداللهمتشكريم خشكسالي ناگوار
اميدواريم و هستيم روبهرو كشور سراسر در وباران برف
.باشد پيش در پرمحصول و خرم پرآب ، تابستاني و بهار
فومن -گشت دهستان -سندي احدالله آقاي
"بگيريم جدي را خشكسالي" عنوان تحت شما ارسالي مطلب از
چندين زمينه اين در چراكه نيافتيم ، بهرهبرداري امكان
اميدواريم.است شده درج همشهري زيست محيط صفحه در مقاله
فراهم نيز شما نوشته از استفاده مجال آينده ، فرصتهاي در
.گردد
تهران -خاكي فرهاد آقاي
زيست محيط و طبيعت از دفاع در را شما زيباي شعرهاي
از ممكن فرصتهاي در ميكنيم ، سعيبرديم لذت و خوانديم
.كنيم استفاده همشهري زيست محيط بخش در شعرها اين
|