گرفتني؟ يا است كردني رعايت حق ،
عوامل از مردسالاري ، و زنان عليه خشونت
آفريقا در ايدز گسترش
دادگاه متهمان راي حكم صدور رغم به
نميشود برليناعلام كنفرانس
منصفه هيات از تهران دادگستري رئيس
كرد تشكر مطبوعات
هيات اصلي رسالت :مطبوعات منصفه عضوهيات
است مطبوعات حقوق استيفاء منصفه
گرفتني؟ يا است كردني رعايت حق ،
عادت باشيم آنان جزء هم ما شايد كه انسانها از بسياري
ميآيد پيش كمتر.باشد ما جانب به حق هميشه كه كردهايم
نباشد ما با حق اگر حتي بدهيم ديگران به را حق كه
دقيقا و داشت وجود اوليه انسانهاي زمان از گروهي زندگي
اجتماع اينگرفت شكل اجتماع بودكه بعد به هنگام همان از
و علائق با و يكديگر دركنار كه است انسانهايي از متشكل
اجتماعي هر.ميدهند زندگيادامه به مختلفي سليقههاي
كه است مشخصهاي حقوق و قوانين داراي بدوي جوامع حتي
اين پيشرفته درجوامع.ميكند فرق آن ودرجه نوع تنها
بدوي و قبيلهاي استودرجوامع شده وضع و مدون قوانين
.است قبيله آن افراد قبول مورد و رايج سنتهاي بيشتر
مقبوليت جامعه ، نوع دو هر در قوانين اين مشخصه بارزترين
كدام هر قوانين اين.است قوانين اين بودن لازمالاجرا و
وضع و گرفته شكل فردي ويا جمعي حقوق از حمايت براي
.شدهاند
بهكار گوناگون معاني به "حقوق" واژه فارسي زبان در
:جمله از ميرود
زندگي اجتماع در كه جهت آن از براشخاص كه مقرراتي مجموع
كه جهتي از اشخاص روابط بر قواعدي.ميكند ميكنندحكومت
حقوق را قواعد اين مجموع كه ميكند حكومت جامعهاند عضو
.مينامند
اما ميدهد نشان را حقوق قانوني جنبه بيشتر تعريف اين
چنين است نظر مورد بيشتر ميان دراين كه حقوق لفظي تعريف
كس هر اجتماع در نظم حفظ و مردم روابط تنظيم براي":است
خاصي توان كه است ديگران برابر در خاصي امتيازات داراي
حق را توانايي و امتياز اينميبخشد فرد به نيز را
تقسيم فردي حقوق و عمومي حقوق بخش دو به كه مينامند
حق بيان ، آزادي حق حيات ، حق مالكيت ، حق:مثل ميشود
"... و زوجيت
هر داراي ميكند زندگي هم دراجتماع كه آنجا از فردي هر
تامين به نياز است فرد يك كه آنجايي از.است حقوق نوع دو
معاش تامين و آسايش امنيت ، احساس قبيل از خود فردي حقوق
رعايت نيازمند ميگيرد قرار اجتماع در كه آنجا واز دارد
در وي عمومي حقوق البته استكه خويش عمومي حقوق احقاق و
رعايت با تنها عمومي حقوق اين.است ديگران باحقوق ارتباط
فردي حقوق داراي و هستند اجتماع در كه انسانهايي تك تك
حقوق نميتواند فردي هيچ.مييابد تحقق ميباشند نيز
تنها آن رعايت بدون و خوددانسته فردي راحق ديگران عمومي
هر گذاشتن پا زير با كه چرا بينديشد خود حق بر حقوق به
آسايش سلب نوبت ، رعايت عدم قبيل از عمومي حقوق از كدام
صحبت بلند صداي با حتي و خود آرامش تامين منظور به ديگري
را موردي بهترين.ميشود تعرض ديگران فردي حقوق به كردن
اجتماع در و كرد اشاره آن به ميتوان اينباره در كه
اتوبوسهاي است عيني هم بسيار و دارد وجود هم ما امروزه
.است واحد شركت
ازحمل نيمي تقريبا كه است عمومي نقليه وسيله يك اتوبوس
جرات به وسيله اين از.دارد عهده به را شهري نقل و
همه آيا اما.ميكنند استفاده اقشار تمام كه گفت ميتوان
آيا و ميشناسند را خود فردي حقوق حريم افراد اين
كنند؟ رعايت را عمومي حقوق چگونه ميدانندكه
ميشود باعث عمومي نقليه وسيله يك عنوان به اتوبوس وضعيت
به جمع اين افراد همه كه گيرد قرار درجمع افراد فرديت كه
بدون گاهي اما.دارند را آن از استفاده حق مساوي نسبت يك
آن اصلي وعلت ميكنند تعرض ديگران حق به بدانند اينكه
.باشد عمومي حقوق از آگاهي عدم شايد
اتوبوس داخل در سينا بيمارستان پزشكيار شاهلو ، صديقه با
مردم از بسياري":ميگويد وي ميكنم صحبت مورد اين در
چنداني اهميت آن براي و نميگيرند جدي را عمومي حقوق
همين مانند جمعي محلهاي در رفتارشان و نيستند قائل
بلند صداي با كه كسي.ميدانند شخصي بيشتر را اتوبوس
ربطي ديگران به مساله اين كه ميكند فكر شايد ميخندد
به البته كه نيفتاده جا ما مردم بين در مساله اين.ندارد
".است مربوط هم فرهنگ و زندگي منطقه
فضاي از گاه عمومي وسيله دراين ديگران حقوق رعايت عدم
نوبت رعايت بدون فردي.ميشود آغاز اتوبوس صف يعني خارج
ديگران اعتراضهاي مقابل در و ميشود اتوبوس وارد ديگران
اكثر واژه بااين "ميشويم سوار سرپايي" كه ميكند عنوان
كه است اين آن ومعني هستند آشنا سوارها اتوبوس
اتوبوسها طويل صف به نگاهي اگر اما بنشينيم نميخواهيم
بياندازيم ، هستند شلوغ هم بسيار معمولا كه آنها وداخل
از خيلي كه چرا است توجيه يك تنها گفته اين كه ميفهميم
زودتر براي ايستادهاند اتوبوس صف در مدتها كه كساني
مثل مكانهايي داخل در.اند قانع هم سرپاايستادن به رسيدن
علت به كه است مسافراني از پر اوقات اغلب كه اتوبوس
ميكنند احساس را يكديگر نفسهاي گرماي زياد بسيار نزديكي
ديگران حقوق رعايت كه است نزديكي همين علت به درست و
.ميشود الزامي
ديگران افرادتوسط حقوق رعايت عدم هميشه فضاهايي درچنين
استفاده صدالبته كه اتوبوس مثل خاصي وسيله در.دارد وجود
گرفته صندليها سلامت حفظ از حقوق رعايت اين دارد عمومي
در كه موضوعي.ميشود شامل را نزدن حرف بلند صداي با تا
"هال ادوارد".است شخصي حريم تعريف ميرسد ذهن به اينجا
هر يا و انسان هر" كه است معتقد آمريكايي جامعهشناس
ديگران به كه است متصور قلمرويي خود براي زندهاي موجود
اين در كه وموضوعاتي ميدهد را آن از عبور اجازه سختي به
".است كاملاشخصي نيز ميشود مطرح حيطه
هم شما براي وشايد است شده تداعي هم شما براي قضيه اين
حد از بيشتر غريبهاي اينكه براي اوقات گاهي كه آمده پيش
وي از يا و كشيده عقب كمي را خود است شده نزديك شما به
و اجبارا اجتماعي كه شلوغ فضاهاي در.گرفتهايد فاصله
افراد شخصي حريمهاي (اتوبوس) ميشود تشكيل بيهدف
شرط اولين.ميشود جمع به وتبديل ميرود بين از تقريبا
اين بايد و است ديگران حقوق رعايت جمعهايي چنين در حضور
نميشود ديده اتوبوس در تنها مساله اين.شناخت را حقوق
نانوايي ، صف فروشگاه ، قبيل از عمومي مكانهاي ساير در بلكه
در كه آدمهايي همين وتوسط است رويت قابل.. و خيابان
اين ريشه.ميشود تلقي بياهميت دارند قرار اجتماع اين
تربيتيافتگي ونوع شخصيت در ديگران حقوق به بيحرمتي
خانواده به ميتوان هم باز منظور اين به.است آنان
آن در فرد كه است جمعي اولين كه خانوادهاي همان بازگشت ،
كه فرداست شخصيت خشت اولين خانوادگي تربيت.مييابد حضور
اين كه كساني تنها و ميرود كج ثريا تا شود نهاده كج اگر
رفتار نوع.هستند والدين ميسازند راست يا كج را بنا
كودك اگر مييابد تجلي كودكان در دقيقا والدين
اعضاي ديگر جانب از خود حقوق رعايت با همواره درخانواده
به همگان كه گيرد قرار فضايي در يا باشد مواجه خانواده
رعايت را ديگران شخصي حقوق ميگذارندو احترام يكديگر
احترام ديگران به كه ميآموزد خودنيز طبيعتا ميكنند ،
.كند رعايت را آنها حقوق و بگذارد
را افراد ناهنجاريهاي ريشه روانشناسان از بسياري
با دركودكي كه رفتارهايي معتقدند ميدانندو دركودكي
بزرگسالي در كه است رفتارهايي پايه ميگيرد انجام بچهها
پدرش يا مادر كه ميبيند كودكي وقتي.ميزند سر آنان از
ديگران با اجتماع در ميكنند ، بيحرمتي هم به خانه در
ميگيرند ، ناديده را ديگران حقوق و ميكنند بدرفتاري
اهميتي ديگران كه شد خواهد بزرگ تفكر اين با ناخواه خواه
آنان با ميداند خودش صلاح كه طور هر دارد ندارندواجازه
.كند رفتار
است اين ميرسد ذهن به باره اين در كه ديگري مهم نكته
عادت باشيم آنان جزء هم ما شايد كه انسانها از بسياري كه
ميآيد پيش كمتر.باشد ما جانب به حق هميشه كه كردهايم
اين.نباشد ما با حق اگر حتي بدهيم ديگران به را حق كه
مقابل نقطه درست ميشودكه مربوط آدمها خودخواهي به مساله
كه ميآيد پيش كم بسيار خودخواه انسان.است ديگرخواهي
هميشه كه گفت ميتوان وحتي بخواهد ديگران براي را چيزي
حقوق رعايت خاطر همين وبه ميداند محق امري هر در را خود
انتظار هميشه كسي چنين نميپندارد لازم را ديگران برحق
هيچ معمولا باشنداما داشته صحيحي رفتار ديگران كه دارد
است ممكن.نميدهد ديگران با خود رفتار نوع به اهميتي
در خود بلند صداي با نكند ، رعايت را ديگري نوبت وي خود
حقوق ديگري نحو هر به شودو ديگران مزاحم عمومي اماكن
خودوي با كسي اگر اما كند ، خدشهدار را ديگران عمومي
امر اين.رفت خواهد آسمان به فريادش كند رفتار اينگونه
خود به هميشه را حق نادرست يا درست كه است اين خاطر به
فرد خانوادگي تربيت نوع ردپاي ميتوان هم باز.است داده
كه است آموخته كودكي از كسي شايدچنين.ديد امر اين در را
رفتار وهمين زور به حتي كند تصاحب را چيز همه ميتواند
اجتماع در بايد كه هنگامي و بزرگي در وي كه شده باعث
نتواند و داشته همراه خود با را عاداتي چنين يابد حضور
حضور او محدود خانواده اعضاي آن در كه اجتماعي با را خود
مال يا و دهند قرار اختيارش در خواست او چه هر كه ندارند
ديگران اعتراض با همواره صورت اين در بداندكه خود
.بود خواهد روبهرو
او فردي امتيازات مييابد حضور دراجتماع فردي وقتي
حضور اجتماع در كه آنجايي از اما بود خواهد وي همراه
مينمايد الزامي ديگران امتيازات و حقوق رعايت مييابد
در وي فردي امتيازات با عمومي حقوق اين است ممكن اما
فردي مثلاكند ايجاد تعارض نوعي فرد براي و باشد تناقض
ديگر سوي از و دارد مقصد به رسيدن براي بسياري عجله كه
نوبت رسيدن و اتوبوس يا تاكسي صف در ايستادن براي
وي به او فردي امتياز;بدهد ازدست را خود وقت نميتواند
برسد ، مقصد به و شده تاكسي سوار كه ميدهد را اجازه اين
تا كند صبر بايد پس است ديگران ميان در كه آنجايي از اما
صف قبيل از مواردي در ميتوان را مورد اين.برسد وي نوبت
از عبور حتي و نانوايي صف فروشگاه ، از خريد همگاني ، تلفن
حقوق رعايت عدم اين اوقات گاهي.ديد نيز سبز و قرمز چراغ
موارد از بسياري در اما است ناآگاهي از ناشي ديگران
ديگران حقوق شدن پايمال باعث قضيه كردن تلقي بياهميت
ميشود مربوط ناآگاهي به مساله اين اگر.ميشود اندك ولو
اين رسانهها و مدارس خانوادهها ، بايد باره اين در كه
دوم مورد اگر اما.دهند قرار عموم ختيار درا را آگاهي
دارند اجتماع در افراد كه عمومي حقوق رفتن بين از باعث
يا فردي چنين با افراد خود بايد ميشود ديگران توسط
ميدانند زرنگي نوعي را ديگران حقوق رعايت عدم كه افرادي
كه را جمله اين جاي بتوان تا دهند ، تذكر و كرده برخورد
رعايت حق" كه جمله اين با را "دادني نه است گرفتني حق"
بودن تعارفي ملتي مابه.كرد عوض "گرفتني نه است كردني
كه حقوقي درچنين را تعارف كه است خوب چه پس هستيم معروف
.ببنديم كار به است واجب ما همه بر آن كردن رعايت
سامعي ويدا
عوامل از مردسالاري ، و زنان عليه خشونت
آفريقا در ايدز گسترش
ملل ، سازمان كشاورزي و خواربار سازمان :گروهاجتماعي
و مردان ، بيبندوباري برضدزنان ، خشونت:كرد اعلام (فائو)
روستايي درمناطق ايدز بيماري اپيدمي گسترش به مردسالاري
.ميكند كمك ،"ميرود پيش هشداردهنده باسرعتي" كه آفريقا
:افزود رم در فائو دفتر ، فرانسه خبرگزاري گزارش به
به ابتلا ميزان كه دارد حكايت آن از نيز اجتماعي عوامل
سه آفريقا در دخترانروستايي و زنان درميان بيماري اين
.است پسران و مردان برابر
به گسترش درحال هشداردهنده بنحوي بيماري اين همهگيري
غذايي مواد توليد توقف با همراه دورافتادهترينروستاها ،
.است روستايي حياتكميتههاي تهديد و مناطق اين در
در عاملي را زنان عليه جنسي خشونتهاي آفريقا در مقامات
.ويروسميدانند اين انتقال
در فائو جمعيتي برنامه خدمات بخش از "ويلاريل مارچلا"
كه قاره اين جوامع برخي در سنت:گفت ايدز درمورد همايشي
چنانچه ميكند ، ازدواج بيوهبرادرش با مرد يك آن در
عوامل از باشدخود مرده ايدز بيماري به ابتلا براثر برادر
.ميشود محسوب بيماري اين گسترش
روستايي بيوههاي حاكيست نيز مطالعات ، ويلاريل گفته به
براي ميشوند ، محروم شوهرانشان اموال دسترسيبه از كه
.ميشوند فسادكشيده مراكز سمت به حيات ادامه
آنان درصد ويروس ، 96 اين به نفرمبتلايان ميليون از 34
اين روستايي مناطق در عمده بطور و توسعه روبه كشورهاي در
.ميكنند زندگي كشورها
ميدهد ، تشكيل را جهان جمعيت دهم يك تنها آفريقا اگرچه
ساكن آنان نفر بيماري ، 9 اين به مبتلا هر 10نفر از اما
آفريقا ، در ايدز از ناشي مرگهاي درصد هستند830 قاره اين
.ميدهد رخ
دادگاه متهمان راي حكم صدور رغم به
نميشود برليناعلام كنفرانس
در ديروز تهران دادگستري در آگاه مقام يك :گروهاجتماعي
متهمان درمورد دادگاه راي:كرد اعلام ايرنا با گفتگو
.شد نخواهد اعلام قطعيت از قبل برلين كنفرانس
اعلام وي وكيل و متهم به فقط بدوي دادگاه راي:گفت وي
.ميشود
دادگاه سوم شعبه ازسوي صادره راي چون:افزود مقام اين
اين به نيست ، قطعي متهمان اين مورد اسلاميدر انقلاب
اعلام را آن جزييات دادگستري آراء ، قطعيت تازمان دليل
صادره راي كه ميشود قطعي زماني دادگاه راي.نخواهدكرد
در پرونده طرفين از يكي اعتراض با بدوي دادگاه ازسوي
.شود تاييد و مطرح كشور عالي ديوان ويا نظر تجديد دادگاه
از پس روز كه 20 قانوني مدت طي اگر پرونده طرفين همچنين
صادره نكنند ، حكم اعتراض صادره راي به است راي ابلاغ
.مييابد قطعيت
تهران استان دادگستري رئيس عليزاده عباسعلي الاسلام حجت
از ديگر نفر محكوميت 10 و نفر تبرئه 6 از خبر يكشنبه روز
.داد پرونده متهماناين
دادگاه سوم شعبه در آبانماه هشتم از پرونده اين متهمان
طور به مقدس ، حسن قاضي رياست به تهران اسلامي انقلاب
عزت تبار ، علوي عليرضا گنجي ، اكبر.شدند محاكمه علني
كار ، مهرانگيز لاهيجي ، شهلا شركت ، شهلا سحابي ، الله
حميدرضاجلايي روانيپور ، منيرو افشاري ، علي كديور ، جميله
مقدم ، ديني حاج خديجه دانا ، رئيس فريبرز صدر ، سعيد پور ،
دولتآبادي محمود و سپانلو محمدعلي رستمخاني ، خليل
اتهامات به رسيدگيبودند پرونده اين متهمان
اين متهمان از ديگر يكي اشكوري يوسفي حسن حجتالاسلام
ويژه دادگاه در بود روحاني اينكه لحاظ به نيز پرونده
اقدام افراد ، اين عمده اتهامات.شد انجام تهران روحانيت
برلين كنفرانس در شركت و تشكيل ازطريق كشور امنيت عليه
وتبليغ ايران حكومتي نظام وتغييرساختار براندازي باهدف
.بود شده عنوان كشور عاليرتبه مسئولان و نظام عليه
حركتهاي انتخابات ، از پس ايران" باعنوان برلين كنفرانس
درخانه ماه فروردين از 19 ،"اسلامي جمهوري در اصلاحطلبي
بل بنيادهاينريش توسط آلمان برلين شهر در جهان فرهنگهاي
.شد برگزار
منصفه هيات از تهران دادگستري رئيس
كرد تشكر مطبوعات
منصفه هيات اعضاي مشترك نشست نخستين:اجتماعي گروه
استان كل دادگستري رئيس عليزاده حجتالاسلام با مطبوعات
.شد برگزار ديروز صبح تهران
اين در تهران ، استان كل دادگستري عمومي روابط گزارش به
روساي دولت ، كاركنان ويژه قضايي مجتمع سرپرست كه جلسه
محاكم در مدعيالعموم نمايندگان و مطبوعات دادگاههاي
تلاشهاي و زحمات از عليزاده داشتند ، حضور نيز مطبوعاتي
.كرد تشكر مطبوعاتي محاكم در منصفه هيات
هيات اعضاي تمامي از تهران استان دادگستري:افزود وي
خداوند رضاي هدف با صرفا فراوان ، مشغله عليرغم كه منصفه
خطير مسئوليت اين قبول مطبوعات و جامعه به خدمت و متعال
گاهي كه مطبوعاتي دادگاههاي متعدد جلسات در و نموده را
و شكايات استماع به ميانجامد ، طول به نيز ساعت 10
را خود نظر نهايتا و پرداخته پروندهها اصحاب مدافعات
.ميكند تشكر صميمانه ميدارند ، ابراز
محاكم در منصفه هيات جايگاه اهميت بر تاكيد ضمن عليزاده
پروندههاي سريعتر هرچه تكليف تعيين لزوم و مطبوعاتي
گذشته همچون كه خواست هيات اين اعضاي از مطبوعاتي ، معوقه
مذكور پروندههاي به رسيدگي در را تهران استان دادگستري
.نمايند ياري پيش از بيش
اين به هيات اعضاي چنانچه:گفت تهران دادگستري رئيس
در مطبوعاتي پروندههاي تراكم بدليل كه برسند جمعبندي
دو به جلسه يك از را خود هفتگي جلسات دادگستري ، محاكم
امر ، اين از استقبال ضمن دادگستري دهند ، افزايش جلسه
.دارد را لازم همكاري آمادگي
منصفه هيات اعضاي از عسگراولادي همچنين جلسه اين در
براي قضايي دستگاه فعاليتهاي از قدرداني ضمن نيز مطبوعات
تمامي عليرغم:داشت اظهار مطبوعاتي پروندههاي به رسيدگي
اعضاي جانب از چه و قضايي دستگاه طرف از چه كه تلاشي
جلسات برگزاري در متاسفانه ميگيرد ، صورت منصفه هيات
است داده رخ تاخيرهايي مطبوعاتي پروندههاي برخي دادرسي
يا و مديران از برخي آنكه نخست دارد علت دو موضوع اين كه
تعويق و استمهال تقاضاي خود مطبوعاتي پروندههاي متهمين
هم دوم نكته.داشتهاند را خود پروندههاي به رسيدگي
مشاغل در منصفه هيات اعضاي مسئوليتهاي ساير به مربوط
مقدور را هفته در جلسه نوبت در 2 حضور امكان كه است ديگر
اعضاء مستمر حضور با اميدواريم فعلي شرايط در و نميكند
.نماييم عمل خود مسئوليت به بتوانيم هفتگي جلسات در
هيات اصلي رسالت:مطبوعات منصفه هيات عضو
است مطبوعات حقوق استيفاء منصفه
حقوق استيفاء منصفه هيات اصلي رسالت :اجتماعي گروه
انصاف و مروت و منطق و عقل اساس بر داوري با مطبوعاتي
حقگرايي ، آن خدشهناپذير و شده شناخته منش و روش و است
مصالح و قانون چارچوب در خواهي عدالت و باوري انصاف
.است فرهنگي
اعلام با مطبوعات منصفه هيات عضو دعاگو محسن حجتالاسلام
وابستگيهاي از بدور منصفه هيات اعضاي:افزود مطلب اين
انساني شرف و نموده داوري تكليف اساس بر و گروهي و جناحي
و جناحي طلبيهاي امتياز فداي را خود فرهنگي وحيثيت
هيات ومشورتهاي مذاكرات در و نميكنند گروهي طمعورزيهاي
و كارشناسانه دقتهاي و وفاق و همگرايي منصفه
.ميزند موج متهم سود به مصلحتجويانه
اساس بر جمعي تفاهم تعميق و حفظ براي:داد ادامه دعاگو
سياسي و فرهنگي و حقوقي شخصيتهاي در مشترك مباني و اصول
جناحي ، و فردي خودسريهاي مطبوعات منصفه هيات مانند حساس
روانيست:افزود وي.است انصاف و مصلحت و عقلانيت خلاف
شده پذيرفته مناسبات و ضوابط از خارج جناحي ، يا فرد كه
را آرامش و باشد ملت خواست و عمومي افكار مدعي اجتماعي
.نمايد مخدوش سياسي و اجتماعي باورهاي محيط در
گروههاي نماينده منصفه هيات:گفت شميران جمعه امام
مطالبات از دفاع مسئوليت و نيست جناحي رسانههاي و سياسي
.است نگرفته عهده بر را ادعايي
هر:گفت و دانست جامعه اكثريت راي از منبعث را قانون وي
مردم اكثريت خواست تبلور گيرد شكل طريق اين از كه جرياني
هياتي تركيب اگر كه دهد حق خود به كسي ونبايد است
با اجتماع مختلف اقشار از نظراني صاحب راي يا و قانونمند
تضعيفآن و تخريب به نشد همسو او گروهي و حزبي تمايلات
.بپردازد
و برگزيده تشكل به كسي هر اينكه:گفت پايان در دعاگو
خويش موجودي به احزاب و دارد گرايش شدهاش انتخاب گروه
"فرحون بمالديهم حزب كل"آشكار پيام هستند وابسته و خرسند
توحيدي نظام در ولي است ناپذير ترديد و طبيعي امور از و
دينباوري ، و ورزي خرد نقشآفريني ، اسلامي جامعه و
مهار ارزشي معيارهاي و ضوابط محدوده در را حزبي تمايلات
ترفيع بر را پروردگار پيشگاه در انسان تكريم و ميكند
.مينهد بنا تقوي درجات
|