مشروطه دوران در ومرج هرج علل
كتاب معرفي
مشروطه دوران در ومرج هرج علل
كاتوزيان همايون محمدعلي دكتر
و دولت" انتشار دست در كتاب از بخشي زير نوشته :اشاره
است كاتوزيان همايون محمدعلي دكتر اثر "ايران در جامعه
منتشر افشار حسن ترجمه با و مركز نشر سوي از آينده در كه
جلب نوشته اين به را خوانندگان شما توجه.شد خواهد
.مينماييم
انديشه گروه
مرج و هرج تحليل و تجزيه
1299/كودتاي 1921 پيروزي 1909/1288تا ساله دوازده فاصله
.بود ولايات و مركز در مرج و هرج دوره
و هرج مسئول را خارجي دخالت كه است اين آسانتر همه از
رو نوزدهم قرن اوايل از دخالت.كنيم قلمداد ايران در مرج
مرج و هرج نوع با ارتباطي بود ، ولي گذاشته افزايش به
گسترش.نداشت فراگرفت را كشور سال 1910 از پس كه داخلي
انگليس و روس 1286/قرارداد 1907 و دوستانه روابط تازه
ديگر زيرا.بود انجاميده ايران دولت بيشتر تضعيف به
بيندازد ، هم با رقابت به را آنها خودش سود به نميتوانست
در را مرج و هرج ايجاد امكان خودبهخود قرارداد آن ولي
نفوذ خود است ، سهل.بود نياورده فراهم آنها براي ولايات
كينه و كشتارها از جلوگيري عمده عامل خارجي قدرت دو آن
شاه سرنگوني از پس انقلابيان مرگبار قدرت جنگ و كشيها
.سال 1941/1320 در رضاشاه سقوط از بعد همينطور.بود
حوزه در روسها حضور افزايش قرارداد 1907/1286 ، از پس
انساني غير و وحشيانه رفتار آن از بيشتر شايد و نفوذشان
ازآنها مردم نفرت باعث كشور شمالي ولايات در نيروهايشان
رفتار برابر در سكوتشان سبب به بيشتر نيز انگليسيها.شد
قرار ايرانيان بيزاري و خشم و بياعتمادي مورد روسها
اقدامات دليل به حدودي تا دستكم اول ، جهاني جنگ.گرفتند
و روسيه نيروهاي ويرانگرانه دخالتهاي يا و اشغالگرانه
كشور در فاجعهباري تاثير آلمان ، و انگلستان و تركيه
.داشت
.نيست نظري اختلاف آن در و ميدانند همه را اينجا تا
عوامل و نيروها مهم نقش كردهاند ، توجه بدان كمتر آنچه
ايجاد در -ولايات در چه و سياسي مراكز در چه -داخلي
به.است بوده كشور تجزيه خطر و كشمكش ناامني ، اختلال ،
در -را خود هم تهران در سياسي نيروهاي اگر زياد احتمال
مديريت تا ميكردند پذيري مديريت صرف -اسسي قانون چارچوب
سال در.ميشد اين از غير بيستم قرن در كشور وضع ستيزي ،
انقلابي جوان زمان آن كه بهار الشعراي ملك 1289/1910
همه سوزناكي بلند مسمط در بود ، مشهد در آزاديخواهي
از دست كه كرد التماس و داد قرار مخاطب را مشروطهخواهان
بامسمايي نام شعرش براي.بردارند خانمانسوزشان بگومگوهاي
:"است خطر در وطن":كرد انتخاب هم
نفاق؟ نجوييم كه اول در نگفتيم ما
وفاق؟ سازيم كه نبوديم عهد آن بر يا
ميثاق آن شد چه و عهد آن پس رفت كجا به
...مذاق؟ برگشت همه را شما كه اكنون شد چه
***
الله الله تازيد وطن حفظ ره در
الله الله ميندازيد فتنه اين از بيش
الله الله براندازيد خانه را خصم
...الله الله سازيد مددي خلايق اي
ايران تاريخ استبداديدر حكومت سقوط از پس مرج و هرج
و هرج مثلا مقايسه ، مقام در ولي ، ;بود آشنا پديدهاي
همان شكلو دقيقاهمان حسين سلطان سرنگوني از مرجبعد
پرويز خسرو سقوط پيامد مرج و هرج كه نداشت را عواقبي
مشروطه انقلاب از بعد مرج و هرج ترتيب ، همين به.داشت
زمانه دلايلخاص و علل داشتو را خود زمان شكل نيز
.را خويش
نص.بود مجلس فوقالعاده اختيارات مساله همه از اول
كشورداري كار كردن دشوار براي تنهايي به اساسي قانون
ايران مجلس سلطه اين انگليسهم اگرپارلمان.بود كافي
از انگليس مردم اينكه مجريهاشداشت ، با قوه بر را
سختي دولتشبه عالماند ، حكومتپذيرترينمردمان
.كند اداره را كشور ميتوانست
مجلس اولانميشد خلاصه قانون نص در تنها مساله ولي
هنوز دو اين گويي(دولت مقابل در)ميدانستند ملت خانه را
يكديگر روي رودر استبداديبرافتاده نظام در همچون
;نميديدند دولت از مجموعهاي زير مجلسرا.بودند
به ميتوانست ميپنداشتندكه ملت نيروي آنرا برعكس ،
دستور جزئياتكارش مورد در حتي(اجرايي دستگاه) دولت
بودند آورده اساسيشان قانون در كه تفكيكقوا اصل.بدهد
توجيهي باشند ، صرفا داشته آن از درستي شناخت اينكه بدون
ايران در قوا ديرينه تقابل براي ميآورد فراهم امروزي
اتفاقدر شبيههمين.استبدادي دولت سرنگوني دنبال به
.افتاد نيز (13201953)دوره 19411953
كه نداشت وجود پارلمانيمناسبي نظامحزبي دوم ،
خود با را مجلس بتوانند آن طريق از بادوامتر كابينههاي
ميشدند ، سبز زمين قارچاز مثل كه احزابيكنند همراه
كه نداشتند برنامهاي ميدادندو شكل تغيير هم مثلموم
اعلاميههايشان در.باشد اجرايي سياستهاي به تبديل قابل
انقلابيهاياحساساتي) ميكردند بيان را خود آرمانهاي
چه بدانند اينكه از بيشتر و (بودند استاد كار اين در
.نميخواهند چيزيرا چه كه ميدانستند چيزيميخواهند ،
قوه كامل انفكاك" بر بود مشتمل دموكرات حزب برنامه
،"رعايا بين املاك تقسيم" ،"روحاني قوه از سياسي
عبارت رهبرانحزب غيرهو و "اعيان مجلس مخالفتبا"
روشنفكرتجددخواه كه طلبهاي تقيزاده ، :از بودند
طلبهايكه مساوات ، محمدرضا سيد ;بود شده تندرويي
ميرزا ، بزرگزاده سليمان ;بود بيپرواييشده انقلابي
قهرمان زندانيان ميرزااز يحيي فقيدش برادر قاجار ، كه
و نواب خان حسينقلي ديگر ، آزاديخواه دو و بود "شاه باغ"
.نداشتند را نفر سه آن شهرت كه وحيدالملك ،
طباطبايي محمدصادق سيد را (اعتداليون) اعتدال حزب
روشنفكر دهخدا علياكبر ،(طباطباييبزرگ بزرگترينپسر)
/بابي احتمالا روشنفكران - دولتآبادي برادران تندرو ،
رهبري تهراني ، ملاك خانقوامالدوله ، شكرالله و -ازلي
نظر بابودند گام به گام سياست پيرو اينان.ميكردند
ميتوان را آنها برنامه آنزمان ، در شرايطكشور به
رفته ، فعالان هم كرد ، روي توصيف راديكال رفرميستي
ميكردند طرفداري دموكراتها تندروتراز و جوانتر سياسي
خطكشيها.اعتداليون محافظهكارترهااز و مسنترها و
.طبقاتي وابستگيهاي تا بود عقايد و براساسافكار بيشتر
و نسبتداشت سلطنت دودمان با سليمانميرزا مثلا
عاليرتبهزميندارياز ديواني مستوفيالممالك
كهدهخدا آن حال بود ، تهران ثروتمندتريناهالي
تقيزاده از بهتر نه وضعي با متوسط طبقه از بود روشنفكري
.انقلاب دوران تندرودر او كمابيشمثل و
خودمختاري ، به هميشگي گرايش ،(مرج و هرج عوامل از) سوم
مرزي نواحي ولاياتو در غارت آشوبو فتنهو خانخاني ،
كه بود شده آغاز شاه مظفرالدين زمان روند ، از اينبود
اشتهاي معرض در كشوررا امور بيعلاقهگياش و ناتواني
اين به.بود داده قرار محلي حكام سيريناپذيروزراو
تجاوز و غارت و قتل از ملكالمورخين گزارشهاي ترتيب ،
ديگرشگزارشهاياو روي و بود قضيه روي ، يك محلي حكام
و زن اسير كه تركمني و لر ايلياتيهاي تجاوز و غارت از
بختياريهايي و قشقاييها و بيگاريميفروختند براي مرد
را دولتي سربازان و ميزدند سرباز ماليات پرداخت از كه
.ميكردند فرار به وادار
طور به داخلي جنگ و انقلاب كه بود جرياني آغاز اين
طور به تقريبا اول جهاني جنگ در و زد دامن بدان طبيعي
.شد خارج اختيار از كامل
محليها فقط را بيقانوني و مرج و هرج كه است گفتني اما
سهم نيز حكومت عمال و امرا و نميشدند باعث وايلياتيها
اقتدار سريع كاهش خلال در چنانكه داشتند ، آن در را خود
و بود آمده پيش هم ناصرالدينشاه قتل پي مركزيدر دولت
سلطنت آخر سالهاي در آن ، از پيش حتي اندازهاي تا
و ايلياتيها هنگاميكه بعد ، سال چندشاه ناصرالدين
كنند اشاره جايي در غارت و قتل به ميخواستند ولايتيها
خان عبدالحسين نمونهاش يك ".شد مشروطه":ميگفتند
سردار به شاه محمدعلي سرنگوني از بعد كه) بود معزالسلطان
به كه بود بيپروايي انقلابي جوان او(.شد ملقب نيز محي
داده نشان خودي تهران فتح در قشونگيلان فرمانده عنوان
كه بعد سال دو يكي اما.بود آورده دست به قهرماني وجهه و
بومي ، تاريخنگار يك نوشته به شد ، حكومتكردستان دار عهده
.كرد ظلم مردم به بسيار
كتاب معرفي
زيتون شاخههاي
:ناشر/گنجيان علي دكتر:مترجم/زواوي صلاحالدين:نويسنده
چاپ/ارشاداسلامي و فرهنگ وزارت انتشارات و چاپ سازمان
تومان وزيري/2200 -نسخه/229صفحه شمارگان1500 اول1379
كنار در ودشواريهايش سختي همه با فلسطين مردم مبارزات
با را مبارزه روح شدهو آن ، تلطيف شاعران شعر و ادبيات
مبارزه ، ابتداي همان از.ميآميزد در شعر نرمي و ظرافت
در سرودن براي نيز را قلم سلاح ، با همراه كه بودند كساني
سالهاي اولين از كه زواوي صلاحالدين.داشتند خود دستان
خود راه مختلف اشكال به و شد عرصه وارد فلسطين ، مقاومت
سال 1981 در وي.شخصيتهاست اين جمله از داد ، ادامه را
تاكنون و شد كار به مشغول ايران در فلسطين سفير عنوان به
از بخشي شعر سرودن حال همين در.است دار عهده را سمت اين
دكتر كه يادداشتي در شعر اين درباره.اوست دغدغههاي
اين ابتداي در عرب ادبيات استاد تهراني ، نظام نادر
ما شاعر اشعار از يك هر":ميخوانيم است نوشته مجموعه
درون از كه است طغياني و خيزش و بزرگياست روحي شورش
اشعار اين در ويميگيرد سرچشمه او پرآشوب و شعلهور
گريبان به دست آن با فلسطيني فرد هر كه را بزرگي تراژدي
.ميكشد تصوير است ، به
اگرچه ميبيند ، را سرزمينش و وطن به بازگشت روياي او
به هميشه او ميدارد ، مشغول خود به را او گاهي نوميدي
دوباره را دلدار او...مياندازد چنگ دم سپيده پرتوهاي
".ميكشد آغوش به
كه زواوي صلاحالدين از است شعري مجموعه زيتون شاخههاي
در و شده سروده..و رباعي قصيده ، مختلف قالبهاي در
شعر ، مفهوم رعايت با بوده آن بر سعي آن فارسي برگردان
دو به مذكور مجموعه.شود منتقل خواننده به آن اصلي پيام
اشعار آن عربي بخش در كه شده تقسيم عربي و فارسي بخش
آورده مترجم و مهاجراني عطاءالله دكتر مقدمه نيز و شاعر
دكتر مهاجراني ، دكتر مقدمه شامل نيز فارسي بخش و شده
قبلي وزير مهاجراني دكتر.است زواوي صلاحالدين و گنجيان
استاد شعر ديوان":مينويسد خود مقدمه در ارشاد
او ، ملت -فلسطين -او سرزمين آينه زواوي ، صلاحالدين
".است افتخار و عزت شكوه ، نيز و بيپايان رنجهاي
دادگستري ضابطين به مربوط مقررات و قوانين
144/اول ، 79 چاپ /مجد انتشارات /اميري حسينعلي كوشش به
.تومان 400/نسخه 5000/جيبي صفحه ،
انتظامي ، نيروي قانون چون مقرراتي و قوانين مجموعه اين در
توسط سلاح بهكارگيري قانون بسيج ، از قضائي حمايت قانون
واقع ، خلاف گزارش ضروري ، موارد در مسلح نيروهاي مامورين
.است رسيده بهچاپ..و اختلال و ارتشاء
|