باشيد مسلط خود بر
نيست ناياب درستكاري :حادثه سوي آن
افتادند بهدام مشهد در سرقت باند اعضاي
خوبي به خود جايگاه از ايران زنان
كردهاند استفاده
كانون عمومي مجمع نخستين برپايي
ايران كارگران صنفي انجمنهاي
و ماموريت از جدا كارهاي :قاليباف سردار
ميكند خدشهدار را حاشيهروينيرويانتظامي
صوتي بينالمللي نمايشگاه در كشور 30
دارند شركت تصويري
باشيد مسلط خود بر
و نامنتظره ناگهاني شكستهاي محذورات ، و موانع برابر در *
مختل را ما طرحهاي اجراي كه نشدهاي پيشبيني پيچيدگيهاي
باشيم داشته پذيرا و آرام روحيهاي بايد ميكنند
كه خودباختگيها و دادنها دست از روحيه تمام منشا*
از گريختن و پيشبيني عدم است فراوان آن موارد متاسفانه
است سرنوشت مقدور همواره دشمنيهاي احتمال
جسماني آسيبهاي معرض در دائمي صورت به انسانها تمامي
در كه است گونهاي به انسان بدن مكانيسم اصولا هستند ،
صدمه معرض در ضربه ، يا و آسيب بر نيامدن فائق صورت
وسايل با تصادم تا پاگرفته ناگهاني لغزيدن از.ميباشد
ميتوانند...و گوناگون بيماريهاي به ابتلا يا و نقليه
موثر عميقا فرد روحي و جسمي توانايي و قدرت كاستن در
فردي هر براي و است عمومي فوق خطرات است بديهي.باشند
كنيد تصور مثال ، عنوان به.باشد پيشبيني قابل ميتواند
بدن اعضاي از يكي در بيدارميشويد خواب از كه صبح روز يك
معمول طبق مينمائيد ، احساس را بيسابقهاي درد خود
پذيرا را ناخوشايند افكار امر بدو در نيست مايل انسان
مانند مينمايد ، توجيه را مذكور درد كه است طبيعي.باشد
عادي سرماخوردگي يك يا و خوردهام سنگين غذاي شب اينكه
مييابيد ، بهبود كاملا روز دو يكي از پس ، خوشبختانه است
را شما درد دارد ، احتمال هم ضعيفي بسيار درصد متاسفانه
و بالاجبار نشود ، واقع موثر سرپايي معالجات و نكند رها
.و عكسبرداري و آزمايش به جديتر طور به خانواده اصرار با
دقيقتر بررسيهاي موارد از بسياري در.ميآوريد روي.
اين در بيمار و ميبرد بين از را شك و شبهه زمينههاي
مطلوب نتايج گاه معالاسف.مييابد نجات نگراني از مرحله
بيماري نوع يك از خبر نهايي بررسيهاي و نميآيد بهدست
شما شخص براي مسير اين طي البته.ميدهند صعبالعلاج
بيماريها علائم از بالايي بسيار درصد و است فرضي كاملا
بعضي متاسفانه لكن نميباشند ، نگرانكننده عنوان هيچ به
تمامي با را ناگوار و تلخ واقعيت اين ما عزيز هموطنان از
چگونگي مورد در ساله م 55.طاهره خانم پذيرفتهاند ، وجود
كه بود مدتي":مينمايد اظهار خود بيماري از يافتن آگاهي
اشتغال دليل به و ميكردم درد احساس گردن و كتف ناحيه در
تا ميكردم...و آرتروز به تعبير را آن درد خياطي به
چند مكالمات به ناخودآگاه عروسي ميهماني يك در اينكه
به راجع آنها.كردم توجه بودند نشسته نزديكم كه خانم
به كردم احساس ناگهان.ميكردند صحبت اس.ام بيماري علائم
دنبال به روز همان فرداي است ، نزديك من بيماري نشانههاي
به كه دريافتم متاسفانه و رفتم...و طبي آزمايشهاي انجام
ابدا و نمودم آغاز را معالجه شدهام ، دچار اسام بيماري
اين به خود تحليلهاي در زيرا ندادم ، دست از را روحيهام
بنابراين باشد ، اينگونه بايد سرنوشتم كه رسيدم نتيجه
متاسفانه ندادم ، خود زندگي برنامههاي در تغييري كمترين
از پذيرايي به قادر كه است صورتي به ام بيماري امروز
با ميآيد منزلم به ميهماني كه زماني و نيستم ميهمانانم
براي و بيايد آشپزخانه به من همراه ميخواهم وي از لبخند
وتوام طبيعي قدري به را خواهش اين و بريزد چاي خود
متوجه امر بدو در ميهمان كه ميگويم طنز باجملات
".نميشود ناتوانيم
در تدريج به كه اتفاقاتي با":است معتقد م.طاهره خانم
ميتوانست اينكه و خوش روي و لبخند با ميدهد روي جسمم
به جديت با و مينمايم برخورد باشد اين از بدتر بسيار
".ميدهم ادامه خود معالجه
آلمان مقيم پزشكان از عسكريفر غلامرضا دكتر آقاي
دچار كه ايراني بيماران با روزانه طور به و ميباشند
ديار آن عازم و هستند صعبالعلاج احيانا بيماريهاي
ويراجع.مواجهند آلماني بيمار شهروندان يا و شدهاند
:ميدارد اظهار سخت بيماريهاي با روياروئي چگونگي به
شود ، بررسي جدي طور به بايد مختلف ابعاد در فوق موضوع"
در پزشك نقش و بيمار با پزشك برخورد چگونگي جمله آن از
پزشك با بيمار متقابل برخورد همچنين بيمار ، روحيه تقويت
ناراحتي علائم چگونگي توصيف و درد تاريخچه دقيق بيان در
هم بيمار فرد به كمك تشخيص ، سهولت انجام بر علاوه كه
جهت كه هايي آزمايش":معتقدند ايشان ".ميباشد
ديگر يا..و بيماري به مشكوك اعضاي از نمونهبرداري
به بايد ميشود پيشنهاد پزشك توسط امر بدو در آزمايشها
زيرا شود ، مطرح معمولي و روتين تستهاي انجام عنوان
مسايل بعضي طرح نيست مشخص چيز هيچ هنوز كه زماني
بود خواهد اضطرابانگيز و دلهرهآور بيمار براي احتمالا
اتمام از پس بايد (صعبالعلاج) بيماريها اينگونه وجود و
روانشناسانه رفتاري با مثبت تشخيص صورت در و آزمايش كامل
بهتدريج بتواند بيمار كه طوري به شود ، مطرح پزشك توسط
راغب معالجه به و دهد تطبيق آمده بوجود وضعيت با را خود
".شود
كه داشتم سالهاي بيستوپنج بيمار آلمان در":افزود وي
دقيق شيوههاي با و ميبرده رنج اس. ام بيماري از
جدي بهطور را معالجات آينده به اميدواري و روانكاوي
بازگشته ، خود طبيعي زندگي به كاملا امروز و داده انجام
هم فرزند صاحب حاضر حال در بيمار بانوي اين كه طوري به
".است شده
وجود از ناشي اضطرابهاي رفع در پزشك نقش با ارتباط در
بررسي و تحليل موضوع اين مستقل پژوهشي در ضروريست بيماري
نقش از نميتوان معالوصف نميگنجد ، مقال اين ودر شود
.بود غافل رابطه اين در بيمار شخص
بوده ريه سرطان كه خود بيماري به راجع د ، .دعاگو آقاي
پيشرفت گونهاي به بيماريم پيش سال ده حدود":ميگويد
اطبا توصيه به بنا.نبود معالجه قابل ايران در كه نمود
انجام مكرري آزمايشهاي هم آنجا شدم ، انگلستان كشور عازم
كه دارد وجود ريههايم در غده تعداد 7 گرديد مشخص دادندو
پزشكان را آن انجام كه جراحي روز.ميباشند بدخيم نوع از
نمودند تعيين ميدانستند مال و وقت اتلاف و عبث حدودي تا
به راجع سئوالي پزشكم از فرصت اين در.شدم نوبت منتظر و
شهروند يك عنوان به خواستم وي از و نمودم لندن موزههاي
كه نمود حيرت سخت كه بدهد اطلاعاتي مورد اين در انگليسي
نيست زندگانيم به اميدي اگرچه اينكه و زدم را دلم حرف
و موزهها از فوت ، از قبل دارم كه فرصتي در دارم قصد لكن
تاثر با انگليسي پزشك.نمايم بازديد لندن شهر ديدني نقاط
خود احساسات مينمود سعي حاليكه در نشاني چند بيان از پس
دو هر بيا":گفت و گرفت محكم را دستانم نگاهدارد مخفي را
و بنمائيم كامل سلامتي حصول تا را خود سعي كه بدهيم قول
."شد خوشحال بسيار روحيهام از
غده هفت و شدم جراحي بعد روز چند":ميافزايند د آقاي
نمودند ، خارج ريههايم از را بزرگ نسبتا و سرطاني
موهايم تمام ناگهانآغازكردم را درماني شيمي بلافاصله
لكن.دادم دست از را مژههايم و ابروان حتي نمود ، ريزش
مصادف ايام اين اتفاقا ندادم ، دست از را روحيهام هرگز
.بود شده توام مسلمانان عزاداري روزهاي و محرم با
و مينمودم شركت فعالانه عزاداري مجالس تمامي در تقريبا
زيرا بيايد ، سراغم به انزوا و تنهايي نميدادم اجازه
در ميشوم ، ناخوشايند افكار گرفتار تنهايي در بودم مطمئن
اين فرهنگي مراكز از و گذاشتم زيرپا را لندن شهر مدت اين
ميكردم سعي درماني شيمي ضمن.كردم ديدار دقت با شهر
بيتفاوت كاملا موضوع واصل خود چهره تغيير به نسبت
پزشكم و شد اعلام مثبت درماني شيمي نتيجه اتفاقابمانم
.رستهام فعلا بيماري از كه نمود اظهار ناباوري كمال در
خود اجتماعي زندگي ميگذرد سال يازده حدود كه امروز تا
سرطان بيماري از اثري خوشبختانه و ميدهم ادامه را
".است نشده مشاهده مجددا
در روانشناسي در خيال و واقعيت كتاب در آيسنك -جي-_ه
با شدن مواجه هنگام بخصوص رنجوري روان و اضطراب با رابطه
:مينويسد جسمي مشكلات
كه است اضطراب خميرمايهشان رنجوريها روان شايعترين"
با اغلب اضطراب اين.ميشود همراه افسردگي با غالبا
كه اينست در آن اصلي ويژگي اما دارد پيوند واقعي چيزهاي
دور غالبا اضطراب.ندارد تناسبي امر واقعي جنبههاي با
همچون آشفتگي مختصري آن در كه ميكند ايجاد را باطلي
با شخص شدن سازگار از مانع خود كه مينمايد عظيم اضطرابي
اضطراب خود نوبه به نيز اين و ميشود معيني موقعيت
كوبندهاي درهم بسيار هيجان اضطراب ميكند ، ايجاد بيشتري
و رنجآور بينهايت يافتن شدت هنگام در كه باشد ميتواند
خودكشي به دست مردم از بسياري چنانكه است ، تحملناپذير
روان هم افسردگي بيماري.شوند رها آن رنج از تا ميزنند
همراه اضطراب با معمولا كه است ديگري شايع بسيار رنجوري
اما است هيجاني افراطي واكنش يك اضطراب مانند و است
به ترسهايش و پيشامدهاست نگران كه مضطرب بيمار برخلاف
غم و مينگرد را گذشته افسرده ، بيمار ميشود مربوط آينده
و خستگي با اوقات بيشتر نشانهها اين ميخورد ، را گذشته
(1)".ميشوند همراه شديد فرسودگي
و افسردگي و اضطراب معضل دو از بيمار شدن دور اين بنابر
اساسي نقشي خداوند به توكل و نفس به اعتماد روحيه تقويت
افراد سرنوشت خط بسا چه و مينمايند ايفا بهبودي روند در
از دورنمايي مشاهده و آينده به اميدواري.مينمايد تغيير
بيماري هر افق در ميتواند زندگي به بازگشت و روشنايي
هم بودن بستري دوره در كه است اين مهمباشد داشته وجود
و برخاستن فكر در و بينديشيم روشن و تابناك افق اين به
.باشيم تحرك
جاده در سال 1378 ماه فروردين دوم الف ، ژيلا خانم
همراه به حاليكه در و ميشود سانحه دچار (قم) سلفچگان
بودند نوروزي تعطيلات عازم خانوادهاش اعضاي از نفر چهار
ميزند ، معلق چندبار و ميشود منحرف مسير از خودرو ناگهان
ميكنند خارج آهنپارهها ميان از زحمت با را سرنشينان
آنها تمامي لكن نبود ميانشان در شدهاي فوت خوشبختانه و
:ميگويد الف ژيلا خانم بودند شده مصدوم شديدا
افتاده بستر در بيحركت گوشتي تكه همانند ماه سه حدود"
من به ويتامين بخصوص مختلف داروهاي مرتب بودم
آزمايش و عكس تهيه به مبادرت بستري بصورت و ميخوراندند
يكي و بود شده متورم ضربه و فشار اثر در صورتم ميكردم
بودند معتقد پزشكان.مينمود حركت كندي به دستهايم از
را خود سلامتي مرور به بايد و شدهام مغزي ضربه دچار
خود عزم برخيزم بستر از توانستم آنكه محض به لذا بازيابم
فوق اتفاق از ناشي روحي و جسمي صدمات بر تا نمودم جزم را
امروز تا كه بود كرده پيدا دوبيني حالت چشمانم.آيم نايل
در معالج پزشك اجازه بااست نشده مداوا و دارد ادامه هم
جريان در كه مربي نظر با و نمودم نامنويسي بدنسازي كلاس
هر از ابتدا.پرداختم ورزشي و بدني تمرينات به بود مشكلم
آن خلال در و دهم انجام ميتوانستم بار يك تنها حركت
يا ديوار به بالاجبار و ميشدم سرگيجه دچار هم يكبار
سعي و افزودم حركتها برتعداد بتدريج.ميدادم تكيه نرده
آب زمان همين در.باشم بياعتنا خود جسم به نسبت كردم
كه را شنا و نمودم آغاز هم را آب با فيزيوتراپي و درماني
مسافتهاي در و زياد زحمت با ميدانستم خوبي به قبلا
كه روز هر.كردم شروع استخر كمعمق بخش در و كوتاه بسيار
اجازه و ميشدم اميدوارتر ورزشي تمرينات به نسبت ميگذشت
وارد خدشهاي آن تداوم به نسبت نااميدي و ياس نميدادم
حدودي تا چهرهام و يافت بهبود بتدريج صورتم تورم.سازد
كامل بطور ساعت يك حدود امروز و گرفت خود به طبيعي وضعي
به سابق همانند را شنا و هستم مشغول بدني تمرينات به
تقويت بتدريج را روحيهام آنكه ضمن.ميدهم انجام خوبي
اميدواري و نفس به اعتماد موجب بدني حركات همين و نمودم
مكانهاي به وارد تازه افراد حاضر حال در.شد آينده به
حد چه تا زماني كه نمايند تصور نميتوانند بدني تربيت
حركتهاي در تسلطم دليل به مرا گاه و بودم رنجور و ضعيف
".مينمايند تصور كلاس مربي ورزشي ،
رابطه اين در "شويم مسلط برخود چگونه" كتاب در ژاگو پل
:مينويسد
و نامنتظره ناگهاني شكستهاي محذورات ، و موانع برابر در"
مختل را ما طرحهاي اجراي كه نشدهاي پيشبيني پيچيدگيهاي
اين باشيم ، داشته پذيرا و آرام روحيهاي بايد ميكنند
و مقاومت ميخواهند گويي كه ميآيند پيدرپي اغلب عوامل
تمركز نيروي اگر اما.كنند آزمايش را فرد هر تاثيرپذيري
عوامل اين باشد كرده رشد و يافته پرورش كافي حد به
را ما انرژي عمق و گردانند تيره را ذهن روشني نميتوانند
وقفه و كندي با نه و زياد باشتاب نه روح دهند ، قرار هدف
راهحل تا ميگيرد بكار را خود نيروهاي تمام طولاني
ايمني به نميتواند هيچكس بيابد ، مقابله براي تاكتيكي
ميشود سبز راه سر بر موانع وقتي و بنازد خود كامل
نوميدانه بدبيني به را خود جاي منفعل خوشبيني آنگاه
و دادنها دست از روحيه تمام منشا ما نظر به.ميدهد
عدم است فراوان آن موارد متاسفانه كه خودباختگيها
مقدور همواره دشمنيهاي احتمال از گريختن و پيشبيني
به نه و داد پرورش خود در بايد را ترس نه.است سرنوشت
و مشكلات ما براي سرنوشت كه آويخت نادرست انديشه اين
احتمالاتي وجود با برعكس.است كرده ذخيره را ناراحتيها
و كرد سركوب را ترس قبل از بايد آيند پيش است ممكن كه
شخصيتي نيروي عنوان به و پرورش را خود اوليه و اصلي هدف
شرايطي هر در ميدهد امكان انسان به زيرا قرارداد خود در
(2)".باشد مقابله آماده و مجهز
و بيماري اصولا هموطنانمان براي هيچگاه كه اميد اين با
و جسم سلامتي نهايت در همواره و نيايد پيش سانحهاي يا
ناتوانيهايي و بودن بشر حكم به معالوصف برند ، بسر روح
چنين با روئي رويا هنگام بايد ميباشد بشر خاص كه
و بينانه واقع و داشت آمادگي هستند كمين در كه معضلاتي
و روحيه دادن كف از كه بسا چه نمود ، برخورد منطقي
جبران قابل سهولت به كه ميشوند پيامدهايي موجب شتابزدگي
.بود نخواهند
طاهري معصومه
:پانوشتها
.جي._ه روانشناسي ، در خيال و واقعيت كتاب از نقل به -1
تهران قوليان ونيسان براهني ، محمدتقي ترجمه آيسنك ،
صفحات 109110 1365خلاصه
ژاگو ، پل تاليف شويم ، مسلط خود بر چگونه كتاب از نقل به-2
صفحات 116117 خلاصه مهربان ، 1377 ، ايرج ترجمه
نيست ناياب درستكاري :حادثه سوي آن
طبقاتي فاصله و معيشت تنگي آنكه بهرغم :اجتماعي گروه
شده انساني كمالات از رهايي گريزگاه و دردآور برخي براي
تسليم كه هستند جامعه در پاك جوانهاي برخي هنوز اما است
.نشدهاند شرايط اين
يك در كه ميشود آغاز آنجا از ماجرا ما خبرنگار گزارش به
زيرمجموعه سازمانهاي از يكي كارمند 28ساله پاييزي روز
با كارون خيابان در باقري محمدرضا بهنام بازرگاني وزارت
كيف يك به چشمش ناگهان كه بود حركت حال در موتوسيكلت
منتظر دقيقه براي 15 برميدارد را كيف او افتاد ، زنانه
بيثمر انتظار اما بيايد سراغش به فردي شايد تا ميماند
جوان اينبرود خانه به شد ناچار او درنهايت و بود
باز آنرا در كيف محتويات از اطلاع براي شبهنگام 28ساله
.بود كيف داخل در بانك پول چك ريال ميليون كرد ، 15
بسياري بهيكباره و شدم وسوسه اول:ميگويد خود باقري
كه آوردم ياد به و كردند عبور چشمانم جلو از مشكلات از
و شدم معطل توماني هزار وام 200 گرفتن براي قبل چندي
نكند گفتم خود به ديگر سوي از اما رفتم ، ضامن دنبال چندي
يا و من همانند شرايطي است كرده گم را پول اين كه كسي
بيشتر را خود كاو و كند خاطر همين به باشد ، داشته بدتر
تماس از بعد.كردم پيدا كيف داخل تلفني شماره و كردم
كسي بستگان از يكي به متعلق شماره اين بهظاهر پيبردم
به فرد اين به ماجرا شرح با است ، گمكرده را پول كه است
اختيارم در را مالباخته منزل تلفن شماره كه قبولاندم او
خانمي مالباخته منزل با تماس از پس و پذيرفت او بگذارد ،
بهظاهر گفتم او به آنكه بهمحض و برداشت را تلفن گوشي
صدايي استديگر من نزد پول اين و كردهايد گم پول شما
دخترخانمي صداي كه گذشت يكدقيقهاي.نشنيدم گوشي پشت از
شنيدن با مادرم آقا:گفت و رسيد گوشم به خط سوي آن از
و خوشحالي از بازيافته را گمشدهاش اينكه و شما صداي
از را شرحي چنين وقتي من.شد زمين نقش و كرد غش هيجان
راهي و گرفتم را خانواده اين نشاني شنيدم ، مالباخته دختر
.شدم تهران شهر جنوب در هاشمي خيابان در آنها منزل
به دستهگل با آنها رسيدم ، خانواده اين منزل درب به وقتي
ميليون مبلغ 15 كه سالخوردهاي مادر و آمدند استقبالم
بوسه من گونههاي بر بياختيار بود داده كف از پول ريال
گم ماجراي شرح در گرفت تحويل را پول آنكه از پس و زد
.است شده نامزد جواني با كه است يكسال دخترم:گفت پول شدن
بعد بود ، دخترم جهيزيه تامين من نگراني همه مدت اين طي
بهصورت كه پذيرفت خيري فرد زدن در آن و در اين كلي از
بتوانم تا بگذارد اختيارم در را پول مبلغ اين امانت
دريافت براي كه بانك به.بفرستم بخت خانه به را دخترم
من به چكپول خواستم صندوقدار از كردم مراجعه مبلغ اين
بيرون بانك از كنم ، حمل بهآساني آنرا بتوانم تا بدهد
داخل پول كه كيفي نيست ، يادم و شدم اتوبوس بر سوار آمدم
از آه رسيدم خانه به وقتي افتاد ، زمين بر كجا بود آن
خدا از فقط گمكردهام را پول فهميدم وقتي شد بلند نهادم
من به امانت به را پول اين خير نفر يك كه همانطور خواستم
را خدا اكنون برسد ، بهدستم پول اين كه كند كمك سپرد ،
.كرد اجابت را خواستهام كه شاكرم
افتادند بهدام مشهد در سرقت باند اعضاي
به اقدام كه سرقت بزرگ باند يك اعضاي:اجتماعي گروه
شهر سطح در كالا انبارهاي و مغازهها منازل ، سرقت 60فقره
.شدند دستگير بودند ، كرده مشهد
در دوشنبه روز (ع)رضا امام مطهر حرم ويژه كلانتري رئيس
باند ، اين اعضاي از:گفت ايرنا خبرنگار با گفتوگو
به درمجموع برنج و خانگي لوازم تصويري ، صوتي كالاهاي
.شد ضبط و كشف ريال ميليون ارزش 250
سرقت ، باند اين عضو نفر افزود12 اصل موحدي عليرضا سرهنگ
.هستند معتاد مخدر مواد مصرف به و دارند سن سال تا 32 28
و رايانه دستگاه شامل 21 را شده كشف سرقتي كالاهاي وي
برنج تن استريو ، 5 صوت ضبط دستگاه رنگي ، 12 تلويزيون
و طلا مقاديري ماشيني ، و دستباف قالي تخته ايراني ، 12
دوچرخه ، گوشت ، چرخ دستگاه گازي ، 13 بخاري دستگاه نقره ، 9
كشف سرقتي كالاهايكرد ذكر اتو و خياطي چرخ جاروبرقي ،
به مطهر حرم ويژه كلانتري محل در نمايشگاهي در ديروز شده
.شد گذاشته نمايش
خوبي به خود جايگاه از ايران زنان
كردهاند استفاده
مركز رئيس و جمهور رئيس مشاور شجاعي زهرا:اجتماعي گروه
وزير معاون با ديدار در ديروز صبح زنان ، مشاركت امور
بحث دنيا در كه شرايطي در:گفت همراه هيات و كشاورزييمن
از زنان ملي و مذهبي اصالتهاي حفظ است ، مطرح جهانيشدن
اسلامي كنفرانس سازمان عضو كشورهاي و ماست رسالتهاي
كل در را زنان وضعيت يكديگر ، همكاري با ميتوانند
فعاليت ، با امر اين كه بخشند بهبود اسلامي كشورهاي
.شد خواهد محقق بيشتر مذاكرات و اطلاعرساني
از فرزند تربيت و مادري اينكه ضمن:گفت همچنين وي
از ميتوان است ، اسلامي كشورهاي در زنان افتخارات
محسوب انساني نيروي عظيم سرمايههاي كه آنان استعدادهاي
.كرد استفاده نيز اجتماع مختلف عرصههاي در ميشوند ،
و فرهنگي اشتراكات به خود سخنان از ديگري بخش در شجاعي
تقويت:افزود و كرد اشاره يمن و ايران كشور دو مذهبي
از استفاده و كشور دو اين در زنان تشكيلات ارتباطات
بهبود در ميتواند آنان ، زمينهمسائل در متقابل تجربيات
.باشد داشته موثري نقش زنان وضعيت
طي نيز يمن كشاورزي وزير معاون العرش عبدالملك آقاي
از بازديد دور اين كه مثبتي تاثير مهمترين:گفت سخناني
در زنان مثبت نقش ديدن گذاشت ، جاي به ما ذهن در ايران
را زيادي فاصله ما و ميباشد كشور اين مختلف عرصههاي
احساس يمن و ايران اسلامي جمهوري در زن جايگاه بين
متاثر مختلف ، عرصههاي در يمن زنان كمتر حضور كه ميكنيم
كشور اين مردان موضعگيري به بيشتر و نبوده آنان ضعف از
.برميگردد
را ويژهاي جايگاه ايران در اسلامي انقلاب:كرد تصريح وي
خوبي به جايگاه اين از آنان و كرده فراهم زنان براي
تجربيات از بتوانيم اميدواريم ما و نمودهاند استفاده
.استفادهنمائيم ايران زنان
روستايي زنان توسعه مديركل عبدالستار انور بلقيس خانم
در زنان وضعيت بيان ضمن سخناني طي نيز يمن كشاورزي وزارت
يمن و ايران كشور دو در زنان روابط تقويت خواستار يمن ،
و تخصصي كتابخانه از يمني هيات ديدار اين پايان در.شد
بازديد زنان مشاركت امور مركز اطلاعات و آمار پايگاه
.كردند
كانون عمومي مجمع نخستين برپايي
ايران كارگران صنفي انجمنهاي
انجمنهاي عالي كانون" عمومي مجمع نخستين:اجتماعي گروه
ساعت 9 راس پنجشنبه 29/10/79 روز "ايران كارگران صنفي
در واقع اجتماعي امور و كار وزارت شهريور سالن 17 در صبح
.ميشود برگزار آزادي خيابان
به عالي كانون اساسنامه جلسه اين در ما خبرنگار گزارش به
انتخابات نخستين آن از پس و رسيد خواهد حاضران تصويب
برگزار بازرسان و مديره هيات عليالبدل و اصلي اعضاي
.شد خواهد
داراي كه صنفي انجمنهاي كليه گزارش همين برپايه
هستند اجتماعي امور و كار وزارت از معتبر گواهينامه
صنفي ، انجمن ثبت آگهي فتوكپي نسخه يك ارائه با ميتوانند
و انتخابات صحت آگهي يا و مديره هيات اعتبارنامه نسخه يك
مجمع برگزاري از قبل تا انجمن اساسنامه از نسخه يك
كتبا را خود ناظر عضو و كانديدا تامالاختيار ، نماينده
.نمايند معرفي موسس هيات به
اولين براي "ايران كارگران صنفي انجمنهاي عالي كانون"
از پس و ميشود تشكيل اسلامي انقلاب پيروزي از پس بار
از يكي عنوان به اجتماعي امور و كار وزارت در ثبت
صنفي انجمنهاي سازماندهي كارگري نهادهاي عاليترين
.گرفت خواهد برعهده را كارگري
رانندگان صنفي انجمن راهآهن ، كارگران صنفي انجمن
حمل ناوگان صنفي انجمنهاي كانون برونشهري ، اتوبوسهاي
خانه صنفي انجمنهاي واحد كشور ، كالاي جادهاي نقل و
روزنامهنگاران صنفي انجمن و تهران ميادين انجمن كارگر ،
.ميباشند كانون اين موسس هيات اعضاي از ايران
و ماموريت از جدا كارهاي :قاليباف سردار
خدشهدارميكند حاشيهروينيرويانتظاميرا
باشد منت با توام و درشتي با اگر انتظامي نيروي خدمات
ندارد ارزشي
:گفت جمهورياسلامي نيرويانتظامي فرمانده :اجتماعي گروه
متقابل همكاري و هماهنگي نيازمند امنيت ، برقراري
.است دولت و انتظامي نيروي سطوح همه بين
جلسه در دوشنبه روز قاليباف باقر محمد سرتيپ سردار
:افزود قم انتظامي ناحيه جديد فرمانده معارفه
پليس وكار امنيت ، ايجاد انتظامي وظيفهنيروي
.است مردم به منت بدون و روان سريع ، ارائهخدمت
درشتي سختي ، با اگر انتظامي نيروي خدمات:گفت وي
ناجا ، فرمانده.ندارد ارزشي هيچ باشد ، منت با وتوام
رااز مردم همهاقشار براي امنيت ايجاد براي تلاش
مردم:داشت تاكيد و كرد ذكر انتظامي نيروي مهم وظايف
.بدانند خود وپناهگاه پشتيبان را نيرو اين بايد
و مجرمين" بجز مردم همه:گفت قاليباف سردار
بايد و باشند درامنيت قشريبايد و هرلباس در "معاندين
خودداري "ماموريت از جدا كارهاي" و "رفتن حاشيه" از
وظايف به خدشه زمينهساز را عامل دو اين وي ، .شود
ماامنيت از مردم:وگفت كرد ذكر انتظامي نيروي
.باشد نبايد اين جز به نيرويانتظامي عمل و ميخواهند
بايد:گفت و دانست راستا همين در را پليس 110 ايجاد وي
.يابد افزايش بيشتر هرچه پليس كار كيفيت
اشاره با اسلامي جمهوري انتظامي نيروي فرمانده
در نيرو و تجهيزات درزمينه ناجا ماندگيهاي عقب"به
هماكنون:گفت "توسعه دوم و اول برنامههاي
حل زمينه دولت ، و نيرو اين ميان همكاريخوب
.كردهاست فراهم را مشكلات
صوتي بينالمللي نمايشگاه در كشور 30
دارند شركت تصويري
از موسيقي ادوات و تصويري صوتي ، بينالمللي نمايشگاه
ميلاد سالن در روز پنج مدت به جاري بهمنماه بيستوششم
برگزار بينالمللي نمايشگاههاي دائمي محل در واقع
.ميشود
نمايشگاه نخستين اطلاعرساني و عمومي روابط گزارش به
اهداف موسيقي ، ادوات و تصويري صوتي ، بينالمللي
صوتي ، تجهيزات زمينه در مدرن تكنولوژي با آشنائي نمايشگاه
با ارتباط در نو تفكري ايجاد موسيقي ، ادوات و تصويري
اين در فني دانش با جوان نسل آشنائي نمايشگاه ، موضوع
و موسيقي ادوات سازندگان و هنرمندان با آشنائي زمينه ،
تصويري صوتي ، صنايع با ارتباط در كشور تاميننيازهاي
:جمله از خارجي كشور سي از بيش گزارش همين بنابر.است
سوئد ، ژاپن ، كره ، آلمان ، فرانسه ، انگليس ، تايوان ،
.دارند نمايشگاهشركت اين در كانادا و اسپانيا
|