ملاحظات و نظري مباني ;گفتوگو انديشه
جامعهشناختي
روشنفكران و تمدن ، شهر
ملاحظات و نظري مباني ;گفتوگو انديشه
جامعهشناختي
خاتمي والمسلمين حجتالاسلام خشونت عدم تئوري بررسي
حاجياني ابراهيم
فضاي از جامعهاي هر در جديد وموضوعات مفاهيم طرح :اشاره
پيروي جامعه آن جغرافيايي و تاريخي اوضاع و شناختي معرفت
اين نشانگر خوبي به علم تاريخ طولاني تجربه.ميكند
برپايه جديد وانديشههاي نظريهها طرح كه است قاعده
سامان حاكم سياسي و فرهنگي و اجتماعي -اقتصادي وضعيت
ذهني ابعاد هم بايد بررسيآن در كه اوضاع اين.ميگيرد
بينشها شكلگيري بر داد قرار نظر مد را عيني شرايط هم و
اين تكوين و جهتگيري و وكيف كم بر نيز و جديد نگرشهاي و
.ميكند دلالت نظريهها
جديد انديشههاي طرح كه است بدانجا تا موضوع اين اهميت
عنصر داراي كمتر جامعه موجوددر شرايط به توجه بدون
ايدههاي كه شده ديده بسيار و بوده تداوم و ماندگاري
به زمانه ساختارهاي و نيازها و بامقتضيات چالش در نوين
وقوع بنابراين و شدهاند كشيده عقبگرد و توقف ورطه
زاييده بايد طوركلي ، به را ، علمي وانقلابهاي تحولات
اين تجزيه در.كرد تلقي جامعه بر وذهنيحاكم عيني شرايط
بومشناختي ساختارهاي تاريخي ، جايگاه و وضعيت بايد شرايط
اجتماعي ، روابط و نهادها كاركرد و كيفيت جغرافيايي ، و
و علمي تراكم و جامعه بر حاكم اخلاقي و ديني اوضاع
نهايت در و اقتصادي اوضاع و وتوليدات محصولات فنشناختي ،
از كدام هر تاثير بررسي به و بازشناسي را سياسي شرايط
در تاكيد مورد فرض پيش و نظري مبنايكرد توجه ابعاد اين
هر در فرهنگي و علمي توليدات و محصولات كه است آن اينجا
محصولات اين و است جامعه آن وخاص ويژه محصول جامعه
به پس.ميشوند محسوب جامعه درخت ونتايج ميوهها بهسان
و زمينهها از نميتوان را نتيجه و محصول اين ناگزير
طولاني تاريخ و كرد مطالعه و تحليل جداگانه آن ريشههاي
.است مدعا اين بر گواه تفكر و علم
به زير نوشتار در بررسي مورد اصلي رويكردهاي اساس اين بر
:است شرح اين
رايج تئوريهاي به مستظهر خاتمي سياستهاي و ايدهها -1
ريشه داراي كه معنا اين به است ، اجتماعي علوم در
كنش نظريه معتبرهمچون نظريات از بسياري در وخاستگاه
.است هابرماس ارتباطي
اجتماعي ، شرايط با حدودي تا خاتمي سياستهاي و محورها -2
"ضروري" بسيار اما نامنطبق ايران جامعه واقتصادي فرهنگي
.هستند (كاركردي معناي در)
سياستهاي ارزيابي و ونقد بحث به ورود از قبل نويسنده
مهمترين به اجمالي مرور ، دوگانه حوزههاي در شده اعلام
مورد اساسي محورهاي مشخص طور به و كرده مطروحه محورهاي
كه ميكند توجه محورهايي به بين اين در و معين را تاكيد
.دارد وجود آنها مورد در استنباطات مشتركترين و بيشترين
انديشه گروه
خاتمي آقاي سياستهاي و مهمترينمحورها
فرداي در سياسي و روشنفكري محافل بويژه ايراني جامعه
و مفاهيم از جديدي امواج با خرداد 76 انتخابات
و بيسابقه كدام هيچ البته كه رشد روبه جديد انديشههاي
فرهنگي و علمي ميراث و باذخاير بيارتباط و بيزمينه
اما نبوده ، جامعه يا و علمي رايج موزههاي در موجود
در انديشهها اين طرح سو يك از داد رخ ميان اين در آنچه
ديگر سوي از و نظامسياسي تصميمگيري سطوح بالاترين
-نظريهپردازي سطح در حداقل -پيگيري و تلاش و تمهيد
طيف همراهي كنيم اضافه.است بوده آنها اجراي و تحقق براي
در ايدهها ، اين با جامعه روشنفكر و آگاه اقشار از وسيعي
بوده كارساز بسيار ايدهها اين وتعميم تعميق گسترش ، طرح ،
كه است آثاري و مطالعات و تحقيقات گستردگي نيز آن شاهد و
.است شده منتشر و توليد محورها اين حول
توسط كه اجتماعي و سياسي ادبيات اجمالي مرور با
را زير محورهاي ميتوان شده زده دامن و مطرح رئيسجمهوري
:كرد استخراج
.بيان آزادي بهويژه آزاديها توسعه -1
.مسالمتآميز روشهاي طريق از اصلاح و اصلاحطلبي -2
.خشونت از پرهيز -3
.شفافيتسازي -4
.جامعه سياسي گرايشهاي چارچوبپذيري و شناسنامهسازي -5
مخالفان به معاندان تبديل)ايرانيان براي ايران -6
.(نظام موافقان به قانوني مخالفان و قانوني
.زمان مقتضيات با متناسب اسلام طرح -7
.ديني مختلف قرائتهاي شناختن رسميت به -8
ايراني شهروندان آزاديهاي و حقوق از دفاع و عزتخواهي -9
.انساني كرامت و حرمت و
.عقايدگوناگون صاحبان ميان گفتگو -10
.مردم از نظام اركان همه دانستن منبعث و مردم بر تكيه -11
.جوانان مسائل به توجه -12
.تبعيضزدائي و عدالتطلبي -13
همه مشترك محور بهعنوان اساسي قانون بر تاكيد -14
.سياست عرصه بازيگران
و امنيت و آزاديخواهي و دينداري تلازم به اعتقاد -15
.آزادي
.ديني مسلمات مورد در اصولگرائي -16
و بوده اجتماعي و سياسي زمينه در عمدتا محورها اين
به ميتوان نيز سياستخارجي و مسائل حوزه در البته
اشاره نيز..و تمدنها گفتگوي تشنجزدائي ، مثل مباحثي
كه موضوعات از دسته آن ميان تمايزگذاري با همچنين.داشت
در قصدما اجتماعي ، و سياسي موضوعات با دارند ديني جنبه
كه است زير اجتماعي سياسي ، عمده محورهاي بر تاكيد اينجا
صاحبان ميان گفتگو خشونت ، از دوري:عبارتنداز آن اهم
روشهاي طريق از تغيير و اصلاحطلبي گوناگون ، عقايد
.مسالمتآميز
خشونت از پرهيز و گفتگو
خشونت عدم"انديشه يا ايده دو سياسي توسعه مبحث چارچوب در
است اين اصلي ادعاي.است بوده توجه مورد بسيار"گفتگو و
زيرا ،(1/12/77) شود حذف اجتماعي روابط از بايد خشونت كه
لازمه و كشور نياز اساسيترين خشونت از پرهيز و آرامش
رويكرد.(17/6/77) است آرامش و سياسي توسعه مهم
است اساس اين بر است فوق پايهگزارههاي كه معرفتشناختي
و حقوق به احترام و سلطه و خشونت نفي جز راهي هيچ" كه
وجود واقعي صلح و آرامش به رسيدن براي انسانها همه حرمت
حقوق از برخورداري با بايد بشريت" و (/77)"ندارد
كه همينجاست و شود آينده قرن وارد كمتر تضاد و بشر
رئيسجمهوري (18/1/78) ".كند مي پيدا بروز و ظهور فرهنگ
به توسل به منجر كه را عواملي بايد ما" كه است آن بر
شويم قرني به ورود آماده و كنيم شناسايي ميشود ، خشونت
/18) "باشد خشونت و جنگ بر حاكم "وتفاهم صلح"آن در كه
نفي در اساسا را آرامش به رسيدن مطروحه ايده.(1/77
و سازمانيافته خشونت بهويژه غيرقانوني راههاي و خشونت
حتي ميكند ، محكوم شكلي درهر را خشونت و ميداند مقدس
و مردم اعتقاد مورد و مقدس تحتعناوين خشونت اگر
از وپيش بيش و شود انجام برجسته چهرههاي تحتپوشش
خشونت كوشيدهاند كه ميكند ملامت را كساني خشونتگران ،
كه دارد تكيه آن بر همچنين (5/5/78) كنند تئوريزه را
.ميشود مرج و هرج تشويق و خشونت تقديس موجب نظري توهمات
مطرح را ايده اين سياسي لحاظ از و چارچوب همين در
است فضايي ايجاد بلكه سركوب در نه حكومت هنر ميكندكه
ترويج بنابراين ;"بزند را حرفش بتواند هم كهمخالف"
قانون و قانوني نظم بههمزدن سياسي ، نظام درون در خشونت
ايده اين مدعيانميكند بيمعنا را خشونت كه است منطق و
و قوانين چارچوب در اصلاحات روند ادامه كه هستند آن بر
آن (بيكاركردي و)خشونت فرسايش موجب تدريجي بهصورت
.ميرسند بههم نهايتا خشونت و مرج و هرج زيرا ميشود ،
(16/9/77) داشت بهسخنديگرخشونت ، خشونترابهدنبالخواهد
مخالفان (ناخواسته و خواسته) خشونت فرهنگ حاكميت و
(31/6/77).ميكنند تشويق خشونت و زور از استفاده به را
اگر كه دارد تاكيد نكته اين بر نيز تئوريك لحاظ از
كار حاصل بدانيم ، مطلق حق را خود تعصبات و برداشتها
البته ايده ، اين به معتقدين.(17/6/77) است خشونت بينش
خود اهداف تحقق در موجود موانع به واقعبينانه نگاهي
و اقتصادي ذهني ، تاريخي ، مشكلات" كه هستند برآن و داشته
اين هم تدبير و دارد وجود فراواني بينالمللي و اجتماعي
آنها با واقعبينانه و ببيند را اينها همه انسان كه است
بيماريفوقالعاده اينكه بهويژه.(17/6/77) "بكند برخورد
.(/77) است "استبدادزدگي" ايران تاريخي خطرناك
و خشونت عدم انديشه كه داشت اشاره بايد نهايتا
در آن از برخورداري بر تاكيد با و بهويژه آن از پرهيز
.است بوده جمهوري رئيس تاكيد مورد بسيار سياسي روابط حوزه
كلي بهطور و خشونت پرخاشگري ، برجسته جايگاه به توجه با
خشونت حذف آدميان اجتماعي و فردي رفتار و ذهن در تعارض
جديد قالبهاي و روشها جايگزيني بجز اجتماعي روابط در
خشونت عدم ايده نظريهپردازان بنابراين.شد نخواهد محقق
خشونت حذف يا تعديل بر تاكيد ضمن رئيسجمهوري بهويژه و
گفتگو ، انديشه طرح بهدنبال سياسي و اجتماعي روابط از
در و بوده قانون چارچوب در حركت و اصلاحطلبي مذاكره ،
از.داشتهاند تاكيد بسيار گفتوگو مفهوم ميانبه اين
در طيف يك متضاد نقطه دو خشونت گفتوگوو ديگر نگاهي
ديگري افتادن كار از موجب يكي ورود و است شده گرفته نظر
بر تفاهم و گفتوگو با كنيم تلاش بايد بنابراين و ميشود
جهان واقعيات چارچوب اين در. (24/5/78) كنيم غلبه خشونت
راه در هميشه از بيش" كه ميدارد وا را آدميان نو قرن در
و (18/12/78) "كنند حركت استوار همزيستي و پايدار صلح
به را بشر فرهنگ ، و معنويت دين ، علم ، براساس بايد
كنيم دعوت متقابل احترام پايه بر صلح و تسامح و همزيستي
تحمل و ، سعهصدر آراء تضارب و گفتوگو و (29/2/77)
اين بينالمللي و اجتماعي فردي ، ابزارهاي تنها يكديگر
از اعم مختلف عرصههايي در گفتوگو اين.هستند همزيستي
جريانات ، گروهها ، گفتوگوي الاذهان ، بين گفتوگوي
تمدنها گفتوگوي و الهي اديان ملتها ، گفتوگوي گفتوگوي
رئيس تاكيد نيز اينجا در.يابد ترويج و شده مطرح بايستي
بر و است سياست عرصه در گفتوگو برانجام بهويژه جمهور
فرهنگ زبان از كه است موفق وقتي سياست كه شده تاكيد آن
موجب جنگ و تعادل موجب گفتوگو نوع اين زيرا.شود گفته
كه برداشتي البته.(18/12/77) بالعكس و ميشود تعادل عدم
از و كردن ساكت معني به است مدنظر گفتوگو از اينجا در
براي تلاش معناي به بلكه نيست ، رقيب ساختن خارج ميدان
است رقيب و خود كشاندن تلاش به و درآوردن سخن به رشد ،
ارتباط ، و مذاكره و صلحآميز گفتوگوي بر تاكيد.(5/12/77)
و است گفتوگو طرفين منافع جلب و انتقادات تحمل متضمن
.(29/2/77).ميكند ايفا را داور نقش ميان اين در قانون
سياسي ادبيات مجموع از آنچه شد گفته قبلا كه همانگونه
ميشود مستفاد جمهوري رياست هفتم انتخابات از پس مطروحه
و خشونت عدم انديشه" عمده رويكرد بر تاكيد نظري لحاظ به
.است "گفتوگو
دارد ادامه
روشنفكران و تمدن ، شهر
( آخر بخش )
بورژل گي پروفسور
شهر انتقال دوره ما يافته توسعه كشورهاي شهرهاي در
اين به گذاشتهايم ، سر پشت را اجتماعي شهر به ابزاري
شهرهاي به ابزاري و اقتصادي شهرهاي از ما مفهومكه
داشت بايدتوجه البته.كردهايم گذر اجتماعي و فرهنگي
طي تهران همچون توسعه درحال كشورهاي شهرهاي در كه روندي
.دارد تفاوت داشت وجود اروپا در كه فرايندي با است شده
و وقت تعيين و محليابي درخصوص و هستم جغرافيدان يك من
جغرافيدان يك پيش سال چهل.دارم مطالعاتي جايگاه ، تعيين
طرحهاي اجراي و ارضي امور تنظيم خصوص در را خود نظرات
كسي ولي كند ، بيان ميتوانست متخصص يك عنوان به مربوطه
.نميداد نشان توجهي نظرات و توصيهها اين به
را "ملايم افكار با شهرنشيني" موضوع جامعهشناسان از يكي
يعني.است "شديد افكار با شهرنشيني" متضاد كه كرده بيان
طرح ميكند مشخص را موضوعي كارشناس يا جامعهشناس وقتي
غير درشود اجرا بايد عمومي منافع و مصارف براي او
اين به.ميشود مطرح "ملايم افكار با شهرنشيني" اينصورت
آن مقتضيات و جامعه با متناسب بايد طرحها كه معنا
.شود اجرا و انتخاب
بين گفتگو تمدن ، و شهر گفتگو ، بين تناسب درخصوص
اول موضوع.داد خواهم توضيح كه دارد وجود كارگزاران
و سياسي اجتماعي ، بازيگران بين ميانجي نقش به مربوط
سهگوش مثلث يك بهعنوان ميتوان را شهر.است اقتصادي
و سياسي ، اقتصادي بازيگران آن گوشه سه كهدر كرد حساب
دست به اقتصادي بازيگران نقش.گرفتهاند قرار اجتماعي
ممنوع سودآوري عنوان به را آنها نقش اگر.است سود آوردن
جامعه همچون) بگيريم آنها از را منطقي نقش اين و كنيم
اقتصادي و سياسي و اجتماعي تحريفهاي با (گذشته در شوروي
و هستيم ما اجتماعي بازيگران.ميشويم روبهرو خطرناكي
بازيگران اين و است تهران شهر در خانواده ميليونها
كشور مثلادر.دارند مبهم گاهي و مهم نقش اجتماعي
بسيار اجتماعي بازيگران بهعنوان مردم مشاركت فرانسه
جامعه اين در اجتماعي بازيگران نقش و سهم و است زياد
درواقع كه هستند سياسي بازيگران سوم بخش.بالاست بسيار
يعني.ميباشند شده ذكر عوامل بين سازماندهنده
بازيگران.اقتصادي و اجتماعي بازيگران بين سازماندهي
به روشنگرانه استبداد مفهوم.دارند ويژهاي نقش سياسي
يا عباس شاه مثلا.ميشود مربوط سياسي بازيگران نقش
قدرت اگر كه داشتند را روشنگري اين استبداد عين در كوروش
انجام را لازم تحولات ميتوانند باشند داشته منابع و
نقش سياسي و اجتماعي اقتصادي ، عامل سه اين بين در.دهند
ارتباط ايجاد و ميانجيگر نقش متخصص و محقق بهعنوان ما
محققان كار فرانسه شهرداريهاي در.است عامل سه اين بين
البته و است عامل سه اين بين ارتباط ايجاد متخصصان ، و
درخصوص مهم موضوع.دارند نيز را طرحها ارائهدهنده نقش
اقتصادي سياسي ، عوامل بين ميانجيگري نقش همان گفتگو ،
نقش اجراي در لازم هماهنگي بايد محققان.است واجتماعي
و واجتماعي سياسي ، اقتصادي مختلف عوامل بين دهنده ارتباط
در گفتگو به دوم ، موضوع.آورند بهوجود گفتگو اصلي مفهوم
و متخصصان دوم نقش پس.دارد اشاره بينالمللي سطح
درنظر خارجي ، با كشورهاي در خود نظرات ابراز كارشناسان
اينجا درميباشد سايرين منافع و خود ملي منافع گرفتن
جهاني به مربوط كه كنم اشاره اشتباه برداشت يك به بايد
اقتصاد شدن جهاني از صحبت وقتي گفت بايداست اقتصاد شدن
و برداشتها فرهنگها ، كه نيست مفهوم آن به اين ميكنيم
ما وقتي.باشد همسان بايد حتما اجتماعي مصرف مدلهاي
ما فرهنگي ميراث كه نيست اين ميكنيم شدن جهاني از صحبت
عنوان به ما نقش لذا.باشد همسان بايد جوامعديگر با
گفتگو ضرورت كه باشد نكته اين بايستي روشنفكر ، و كارشناس
كه كنيم سعي بايد گفتگو اين انجام جهت و كنيم درك را
بر و بيان مختلف جوامع خصوص در را موجود واقعيتهاي
فرانسوي و ايراني محققان ما مثلا.كنيم عمل آن مبناي
يكديگر با خود تجارب گذاردن اختيار در با ميتوانيم
.باشيم داشته گفتگو
ميانجي نقش ميتوانند كه موسساتي نقش به بايد خاتمه در
پژوهشي موسسه چون موسساتي.كنيم اشاره نيز كنند ايفا را
ايجاد جهت در مهمي بسيار نقش ارتباطات و هنر فرهنگ ،
و دارند سياسي و اجتماعي اقتصادي ، بازيگران بين ارتباط
را بينالمللي سطحكارگزاران در ميانجي نقش آن بر علاوه
موسسات كه است دليل آن به امر اين.ميكند ايفا نيز
اين بين ميانجيگري براي علاقهزيادي عمدتا دانشگاهي
ميگيرد انجام كه گردهماييهايي و نميدهند نشان عوامل
مطالعاتي موسسات توسط و دانشگاهها درخارجاز معمولا
بسيار نقش ميتوانند موسسات اين لذا.ميشود انجام
كشورهاي متخصصين بين ارتباط و هماهنگي ايجاد در ارزشمند
.دهند انجام مختلف
|