كردي قصههاي به نگاهي
غناي و تنوع از ايرانزمين افسانههاي و قصهها :درآمد
انتقال عدهايبه رابطه اين در و برخوردارند ويژهاي
كردهاند ، اشاره جهان نقاط ديگر به (ايران قصههاي) آنها
گونهگوني ، و كميت حيث از قصهها اين كه نيست شكي ولي
قصههاي ميان از.برانگيختهاند را پژوهشگران شگفتي
(تنوع) نظر اين از كردي قصههاي شايد ايران ، سرزمين
روي بر علمي و خوب پژوهش هيچ هنوز متاسفانه.باشند مشهور
.است نشده ايراني قصههاي
كردي قصههاي ويژگيهاي به اختصاص ميآيد ، پي از كه مطلبي
هاشم.ميخوانيم هم با كه دارد محتوا و ساخت نظر از
هماكنون كه است كرد مردم فرهنگ پژوهندگان از سليمي
در زمستان" ،"كردي فولكلور زمينه در پژوهش" كتابهاي
چاپ زير را "كردي لالاييهاي" و "كردستان مردم فرهنگ
.دارد
كردي قصههاي و افسانهها اسطورهها ،
اسطورهها ، را كردي شفاهي ادب پرمايه گونههاي از يكي
سروده بخش دو به خود كه ميدهد تشكيل قصهها و افسانهها
و بيت" يا بيت را سروده بخش ميشود ، تقسيم غيرسروده و
بخش دو هر.ميگويند چيروك را سروده غير بخش و "باو
.هستند حماسي و دلدادگي مذهبي ، اجتماعي ، دارايزمينههاي
و بيت گفته براساس "قاضي فتاحي قادر" استاد اما
حقيقي ، مجازي ، گروه چهار در را بيتها قديمي باوخوانهاي
.ميبيند داوت يا بزمي و مجلسي
به ابتدا است بهتر شويم ، شده ياد مبحث وارد آنكه از پيش
.باشيم داشته اشارههايي قصه و افسانه اسطوره ، مفاهيم
صاحبنظران توسط مفاهيم اين درباره مشخصي تعاريف تاكنون
آن زمينه در شخصي برداشت بنابه يك هر و است ارائهنشده
اسطوره ديگر پارهاي و يكي را سه هر برخي گفتهاند ، سخن
اين من نظر بهميدانند يكي را قصه و افسانه و جدا را
:كرد دستهبندي چنين ميتوان را مفهوم سه
يعني برميگردد ، تاريخ ماقبل دوران به اسطوره ، -الف
باران ، و باد مثل طبيعي حوادث برابر در انسان كه زماني
و تجزيه قدرت و بوده زبون و زار رعدوبرق ، و زلزله و سيل
و فال جادو ، سحر ، به لذا.است نداشته را وقايع تحليل
جهان به اسطوره دوره اين در.است شده متوسل كفبيني
شكل بيزماني زمان در و دارد تعلق انسان ذهن از فراتر
.است گرفته
با انسان كه دورهاي تاريخ ، از بعد دوران افسانه ، -ب
و برده پي طبيعي حواث پيدايش علل به انديشه و تفكر قدرت
از و برآمده خود تبار و ايل معاش تامين و حفظ جهت در
پليدي مظهر ديو كه است گفته سخن پري و ديو چون موجوداتي
"رحماني روشن استاد"است بوده انسان ياريرسان فرشته و
:ميگويد افسانه درباره مشهور پژوهشگر
گويا ، بلبل سخنگو ، طوطي افسانهها ، در كه نيست بيجا"
نيك آرزوهاي چون فلك چرخ و پرنده اسب جانان ، آيينه
يعني اميدها ، آن عوض در امروز ما كه.يافتهاند انعكاس
جانان ، آيينه عوض به راديو ، گويا ، بلبل و سخنگو طوطي
يا طياره فلك ، چرخ و پروازكننده اسب عوض به تلويزيون ،
(1)".مينماييم مشاهده را كيهاني كشتي
اين در.است انسان تاريخي تكامل دوران به مربوط قصه -ج
و طبيعي پديدههاي روي بر علمي قوانين كشف دوره ،
و فلسفي مكاتب و بزرگ تمدنهاي ظهور انساني ، رفتارهاي
چشم به اجتماعي مصلحان و ملي قهرمانان ظهور و ادبي
مطرح وي اجتماعي پيوندهاي و انسان قصهها ، در.ميخورد
سازگاري جديد انسان ذهنيات دنياي با قصه واقع دراست
.دارند مصداق واقعيت جهان در و دارد
آيينه يك هر قصهها و افسانهها اسطورهها ، بنابراين
گذشت و هستند معتبرتر سندي هر از و هستند خود خاص زمان
روايتها به را دوره آن بوي و رنگ دورهاي هر در ايام
سياسي ، مذهبي ، ساختارهاي افسانهها در پس.است بخشيده
.ميشود ديده روشني به گوناگون جوامع فرهنگي و اخلاقي
در كه هستند حوادثي شرح كردي چيروكهاي و بيتها
يعني ايراني سرزمين از خطه اين مردم بر پيشين روزگاران
عامه براي نوشتن و خواندن دانش چون و است رفته كردستان
افراد توسط چيروكها و بيتها اين نبوده ، فراهم مردم
پرپيچ راه سينه ، به سينه و نسل به نسل ذوق خوش و تيزهوش
.است رسيده ما دست به و پيموده را هزارهها و سدهها خم و
و غربي خاورشناسان از تعدادي بيستم و نوزدهم سدههاي در
به نسبت كرد ، مشتاقان و روشنفكران از عدهاي و شرقي
كه بستهاند ، همت كمر انديشمند ميراث اين گردآوري
.ب.م فرانسوي ، لسكو رژي آلماني ، اسكارمان آنها ، شاخصترين
مينورسكي روسي ، نيكيتين ارمني ، ابوويان روسي ، ردينكو
جليل ، جليل شمو ، عرب كوردو ، قناتي كمال ، ياشار روسي ،
پيره گيومكرياني ، جزيري ، ملاي احمدخاني ، جليل ، اورديخان
علياشرف قاضي ، فتاحي قادر سجادي ، علاءالدين ميرد ،
،(هيمن)شيخالاسلامي سيدمحمدامين شرو ، عتاري درويشيان ،
و علي عزيزگردي ، كمندي ، عباس جلالتقي ، جمباز ، طارق
.ميباشند نقشبندي عبدالرحمن
موارد در جز افراد ، اين قصههاي مجموعه كه نگرش اين با
روي بر علمي پژوهشهاي وتاكنون بوده گردآوري صرفا معدود ،
عزالدين پروفسور اما.است نگرفته صورت آنها دادههاي
ارزشمندي نظريات عراق سليمانيه دانشگاه استاد رسول مصطفي
وي.است داده كردي افسانههاي و اسطورهها درباره
:(2)ميگويد
نيروي دارد ، روشني نمود وشر خير پيكار افسانهها اين در"
در و هست جا همه در عادي مردم سان به است آدميزاد كه خير
معمولا كه شر نيروي اما ميكند ، زندگي آفتاب روشنايي
ديده ويرانهها و غارها تاريكي در است شيطان يا ديو
هيولايي موجود يك تنها ديو افسانهها اين در ميشود ،
و ديوارها جرز در كه كدويي است روحي داراي بلكه نيست ،
از ديو تا شود شكسته كدو بايد ميشود ، نگهداري ويرانهها
و نيكيتين مينورسكي ، چون خاورشناساني البته درآيد ، پاي
مهمي عامل عنوان به را كردي افسانه ابوويان و شمو عرب
بيشتر.كردهاند تلقي كردها ديني باورهاي شناخت براي
اسب روباه ، درخت ، سنگ ، پري ، جن ، ديو ، تصوير درباره آنان
.پرداختهاند بررسي و تحقيق به مار ويژه به
هفت خستگيناپذير ، دارد ، شخصيتي قصهها قهرمان طرفي از
زيرپايش (آهني كفش) كاله هفت ميپيمايد ، راه شبانهروز
زندگي و پيروزي يعني غايي هدف به تا ميشود ، پوسيده
.برسد سعادتمند
كتاب سالجاري در كرد فولكلوريست حسن ابراهيم مولود
افسانههاي زمينه در "غهشكيني قرده" نام به ارزشمندي
روي بر شناسنامهاي كتاب اين.است كرده تاليف كردي
معرفي ضمن وي.است كردي وافسانههاي اسطورهها موتيفهاي
را آنها از يك هر ويژگي و اهميت جايگاه ، مايهها ، بن
:(3)مينويسد آن درمقدمه كتاب مولف.است داشته بيان
بايد ملل و اقوام ودانستههاي يافتهها ريشهيابي براي"
تا كرد ، مراجعه قصهها و افسانهها فرهنگ به ابتدا
چه هر.انديشيدهاند چگونه ابتدا در ملت آن ببينيم
وتيرگي غبار باشد ، ژرفتر زمينه اين در علمي تحقيقات
.مينمايد جلوه زيباتر و شفافتر شده ، فراموش زواياي
انسان قلب كه روزي تا داشت توجه بايد نكته اين به همچنين
".ايستد نمي تپش از دلش نيز است ، افسانه تپش در
تشكيل را كردي شفاهي ادب از بخشي كه نيز مذهبي قصههاي
كه شدهاند بيان ساده و ظريف شيرين ، آنچنان ميدهند
حضرت قصهها اين در نهادهاند ، مردم عامه بر ژرف تاثيرات
گرفتار مصيبتي به كه است كساني مددرسان و ، يار زنده خضر
به كه را نيكوكاران دارد ماموريت خداوند طرف از و شده
مينهند ، گام اشتباه راهي در يا و ميآيند گرفتار مصيبتي
.دهد نجات و كند راهنمايي
لحظاتي اضطراري ، مواقع در دارد ، جاودان عمر كه (خضر) او
وفا و مهر شورانگيز قصه در.ميشود غيب سپس و شده ظاهر
در را خود عمر از چند سالياني و بودهاند همكلاسي دو كه
:است چنينآمده ميگذرانند محنت و دربدري
زنده خضر حضرت گرفتند ، نماز دست و شدند پا صبح اذان وقت"
درعرش هستيد ، وفا و مهر شماها:فرمود و شد ظاهر آنها بر
را خضر آستين شد بلند وفا است ، شده بسته عقدتان قورس و
جواني از عمرمان و شده پير ما تاي دو هر:گفت و گرفت محكم
به ما بايدسن اينكه يا برويد نميگذاريم يا است ، گذشته
آنها براي خداوند از خضر حضرت برگردد ، سالگي چهارده
دو هر پذيرفت ، خداوند كرد ، مرادشان شدن برآورده تمناي
برويد ، راه اين از شما فرمود خضر بعد.شدند ساله چهارده
نقره ، وديگري طلا يكي آفريده ، آنجا در چشمه دو خداوند
مهر ميشوند ، خشك چشمهها شديد ، دور آنجا از شما كه همين
وقتي.غلتيد طلا چشمه در ووفا افكند نقره چشمه در را خود
.است شده هميشه از زيباتر ديد كرد ، نگاه مهر به وفا
زيباتر هم باز مهر پاشيد ، مهر اندام بر طلا آب مشت يك
را شهري و رسيدند سراشيبي به آمدند بيرون چشمه از.شد
"...و ديدند
داستان ظرافت به كه(4) فروش زنبيل عارفانه بيت در همچنين
و تاج كه ميخوانيم را پادشاهي سرگذشت است ، زليخا و يوسف
.است شده آگاه دنيا بيهودگي به چون كرده رها را تخت
و خلعت ترا تا باش من با رعنا ، جوان اي:گفت خاتون"
.دهم انعام
به را حجاز و شام تا اينجا از اگر خاتون ، اي:فروش زنبيل
.است نزديك مرگ چون نميپذيرم ، دهي من
ببين ، را ريحان و سيب باغهاي بيا جوان مرد اي:خاتون
خيلي قيامت روز تا بزن برهم را خالها و زلفها اين بيا
ميپوشانم ، تنت به گرانبها (5)چوغه و رانك من است ، وقت
.ميآويزم تو به سرخ طلاي
قيامت روز براي خودم پاره چوغه و رانك خاتون:فروش زنبيل
".هستند گناه آلوده كمتر چون است ، مناسبتر
* * *
ويژگيهاي جمله از مقاومت و مبارزه دليري ، و شجاعت
بيتهاي از عظيم بخشي دليل همين به است ، بوده كردان
مثل.است يافته اختصاص آنها حماسي بيتهاي به فولكلوريك
در غيره ، و شنگ احمد و دورم سوارو ، لشكري ، بيتهاي
در حماسي داستان كه ميبينيم شعر صدها حماسي ، سرودههاي
.دارد منظم تداوم آن
:ميگويد مادر به پسر ،(6)شنگ احمد بيت در
بگذار خانه ايوان بر را سلاحهايم مادر"
است نبرد روز فردا
كه نيست غصه آن از مرا
را گاوم گلههاي
بردهاند ، غارت به فرسخ به فرسخ
دلگيرم ، آن از من
است روز هفت كه
و دشت در و بريده ناجوانمردانه را شنگ احمد (7)گاوان سر
".كردهاند پرت بيابان
بيتها ساختار و مشخصات
قصهها و
بيتهاي اين.است كرد مردم انديشه و احساس تراوش بيت
مردم فكري و روحي تمايلات نمايانگر تنها نه روان ، و سليس
هرگونه براي استوار اساس و پايه بلكه است ، سامان اين
.است اقوام و ملل ديگر روحيات با تطبيقي تحقيق
آشنا عروضي وزن با نيست ، مشخصي قواعد تابع بيتها ساختار
و نظم بيتها بيشتر در است ، قافيه به مقيد فقط و نيست
ماهر (خنياگران) چرگران را نظم.ميآيند هم دنبال به نثر
كامل بستگي چرگران آهنگهاي.ميخوانند آواز و آهنگ با
و تند حركات با است حماسي موضوع اگر دارد ، بيت موضوع به
ملايم را آن است ، غمگيني موضوع كه صورتي در و بلند صداي
هجايي ضرورت به اشعار موارد غالب در.ميخوانند غمگين و
نيست ، مساوي ديگر مصرع با مصرعي سيلابهاي تعداد و است
ميكند ، حفظ را آن بودن شعر صورت كه است قافيه و نظم فقط
بلند ، مصرع يك و سيلاب يازده تا هفت بين كوتاه مصرع يك
.است شده تشكيل سيلاب بيست تا پانزده از
:مينويسد بيتها مشخصات درباره ايوبيان عبيدالله استاد
ميشود يافت اصطلاحاتي و لغات ها ، (بيت) چريكه اشعار در"
داده ، دست از را خود استعمال موارد عادي صحبتهاي در كه
اسامي از علاوه به ضربالمثلها ، و اساطير بعضي در مگر
داستان كه برميآيد چنين جنگها نوع و اسلحهها ادوات ،
بازي نيزه و تيروكمان كه است زماني به مربوط و كهنه خيلي
".است بوده متداول
زندگي درباره واقعي آگاهيهايي آثار ، اين همه واقع در
ما آنها بررسي و مطالعه كه ميدهند ما دست به مردم اين
.ميرساند كردان انديشه و روح ژرفاي به را
ميهنپرستي ، و مبارزه هستي ، راز و دينداري بيتها اين در
.ميزند موج سرمستي و دلدادگي و بيگانهپرستي از نفرت
و خج زين ، و مم:از عبارتند بيتها مشهورترين از برخي
.فروش زمبيل خزيم ، پايزه ، برايموك ، كژال ، و لاس سيامند ،
اين هستند ، كردي فولكلور اصلي مغز قصهها و افسانهها
بسياري در.ميشوند بيان مردم سادهترين زبان از قصهها
تفكر به وادار را شنونده كه دارد وجود معما يك قصهها از
.ميكند حل را مشكل چگونه داستان قهرمان ببيند ، تا ميكند
زماني فاصلههاي نيست ، مطرح مكان و زمان بعد قصهها در
از نيست ، سازگار ما انديشه و عقل با كه نحوي به مكاني ، و
يك در كشور هفت و دريا هفت راه رهگذر اين در ميرود ، بين
.ميشود طي افسوني خواندن يا مويي سوزاندن با لحظه
از كه است احمد كردي قصههاي بيشتر اصلي قهرمان نام
را شاه تدبير و درايت با برخاسته ، جامعه پايين طبقات
گاهي و مينشيند او جاي بر خود و ميدهد قرار تمسخر مورد
.ميكند ازدواج پادشاه دختر با
بيفرزند شوهر و زن دست به غيبي شخصي از كه سيب افسانه
كه خرابهها دل در گنج يافتن نيز و ميرسد آنها دست به
.است آمده قصهها از برخي در است ، آن نگهبان ماري
سليمي هاشم
دارد ادامه
:پانوشتها
تهران ، -دوم چاپ -دري افسانههاي -رحماني روشن -1
ص 20 سروش 1377 ، انتشارات
فولكلوركردي زمينه در پژوهشي -رسول مصطفي عزالدين -2
سال سيما و صدا تحقيقات مركز -تهران -سليمي هاشم ترجمه
ص 11 -1377
انتشارات-سليمانيه شكيني ، غه قرده حسن ، ابراهيم مولود -3
و 11 ص 8 -2000م-سردم
مظفريه تحفه (هيمن)شيخالاسلامي اميني سيدمحمد -4
ص 726 فروش ، زنبيل بيت (اسكارمان)
بز يا گوسفند پشم از كه است كردي لباس -چوغه و رانك -5
مشكي و آبي قهوهاي ، كرم ، سفيد ، رنگهاي با ميبافند
منطقه افسانهاي و اسطورهاي منظومههاي -شريفي احمد -6
ص 23 احمدشنگ ، بيت -سيما و صدا تحقيقات مركز -مهاباد
است گاوبان معني به گاوان -7
|