قرآن معنايي افقهاي
غراب الدين كمال با گو و گفت در قرآني مفاهيم برگردان
( پاياني بخش) قرآن مفهومي مترجم
:جستارگشايي
مفهومي بابترجمه در مسائلي ، بحث اين پيشين بخش دو در
تفصيلمورد به قرآني صورتواژگان و طنين با آن رابطه و
سور به استناد با آموزندهاي مثالهاي و شد داده قرار بحث
اين دنباله در اينك. گرفت قرار استناد مورد الهي آيات و
و مترجم زبان ظرفيتهاي ، مترجمان امكانات باره در بحث
شده گفتوگو فعلي ، مترجمان قابليتهاي و گرايشات بالاخره
.ميكنيم جلب بدان را محترم خوانندگان توجه كه است
معارف گروه
است اين من پرسش كريم قرآن معمولي خواننده يك عنوان به *
اذازلزلت" در "ز" آواي ميخوانم را زلزال سوره وقتي كه
اين البته كه ميدهد تكان را انسان بنيان "زلزالها الارض
به را خوردن تكان هم شما و است عربي زبان در لفظ كار فقط
درفارسي ، خوردن تكان آيا ولي آوردهايد فارسي در آن جاي
بكند؟ تواند مي ميكند ، عربي در "ز" آواي كه كاري
ما.دارد مترجم مهارت به بستگي ميكنيد شما كه بحثي اين
همه متن ، اصل به نزديك بكوشيم كه است اين تعهدمان
ميشود پيدا زبردستي مترجم يك بياوريم ، را آن ويژگيهاي
من مثل ديگر مترجم يك و بكند ميتواند را كار اين
است اين اصل.كند منتقل را ويژگيها اين تمام نميتواند
بايد خوب مترجم يك.بدهد انجام را تلاشش تمام مترجم كه
...و باشد داشته كامل تسلط مبدا زبان به
ميشود آيا كه برميگردد مفهومي ترجمه به من منظور نه ، *
رسيد؟ هست ، عربي در كه احساس اين به هم مفهومي ترجمه در
براي هم ساختاري يك ميشود آيا كه بگوييد ميخواهيد شما-
ظاهر كه بكند ظاهرشكاري همان كه كرد پيدا قضيه صورت
.ميكند عربي زبان در الفاظ
واژههايي سري يك قالب در را مفهومش خداوند ، هرحال به *
مفهومو آن بگرديم بايد ما.است كرده بيان عربي زبان به
مفهوم همان كه پيدابكنيم فارسي زبان در را واژههايش
...برساند را
آن به نيز قالب و صورت هم و برساند را مفهوم همان هم-
.است زيباييشناسي بحث يك بيشتر اين.كند كمك مفهوم
و "ز" از كه احساس آن من كه است اين منظورم نهنه ، *
از ميكنم احساس زلزال سوره خواندن با "ارض" و "زلزال"
چرا؟.نميكنم احساس زمين خوردن تكان در آن ترجمه
الگوهاي مطابق بتوانيم ما كه دارد اين به بستگي اين -
يك و ميتوانم من وقت يككنيم پيدا را مفهوم آن خودمان
.نميتوانم كه هست وقت
نه؟ يا هست اين ما زباني استعدادهاي آيا *
همه نه ولي داريم فارسي زبان در را استعداد اين ما بله -
ما كمااينكه ندارد كم چيزي عربي زبان از فارسي زبان.جا
قرار جهاني آثار اوج در كه داريم فارسي زبان در آثاري
اثري مولوي مثنوي از برتر ما كه است مشهور بسيار و دارد
حال هر به ادبيات اين حالا خوبنداريم جهان ادبيات در
هم قالبش همان نيست ، كه مفاهيم همهاش و دارد صورتي يك
از بعد و است شده بينظير كه شده انتخاب زيبا قدري به
مانند آثاري ديگر و قرآن از پس ويژه به و آسماني كتب
گفته به جهان ادبيات در ما آنها ، نظاير و نهجالبلاغه
از بالاتر ديگر ، خيليهاي و گارودي روژه فروم ، اريك
اين ولينداريم اثري عرفاني و ادبي متون در شريف مثنوي
يك سمت به بخواهيم اگر ما كه باشيد داشته توجه را نكته
ادبيات در بايد مترجم است ، غلط كار اين برويم صوري تقليد
هنري شم يك نوعي به و باشد زده غوطهاي يك فارسي
و بار بكند ، درك بتواند و باشد وجودش در زيباييشناسانه
و بيابيم نميتوانيم ما جاها خيلي را فارسي كلمات وزن
شم اين هرحال به ميگيريم ، كمك ديگران از جاها بسياري
ولي كند جايگزين را عبارات بهترين تا شود تقويت بايد
كار بخش اين در غلتيدن كه ميگويم من هست ، كه نكتهاي
با گرانقدر مترجمين از يكي كه است كاري.است خطرناكي
هرگز ولي است دقيق بسيار ترجمهاست كرده نهجالبلاغه
لفظ است آمده مترجم زيرا ندارد ، را (ع)علي امام سخن روح
امام زبان در خود به خود كه چنان است كرده مسجع هم را
روح است شده بعد و است بوده مسجع عربي سياق به (ع)علي
انسان يك سعدي.سعدي زبان به شبيه حرفها اما (ع)علي امام
پسنديده و معقول خيلي سطح يك در و اخلاقي عاقل ، خونسرد ،
به توهين ناكرده خداي و است خوب بسيار البته كه واعظ يك
مقايسه (ع)علي امام با را سعدي ولي نيست هيچوجه به سعدي
بسيار قرآن براي كردن ترجمه نوع اين ميشود؟ چه كردن
به را پيام و بپردازيم قضيه صورت به ما يعني خطرناكاست
.ببريم محاق
فاصله نزديكترين مفهومي ترجمه كه است اين من استنباط *
و قرآن متن نميدانندبا عربي كه كساني بين را ارتباط و
اين ويژگيهاي ساير.ميكند ايجاد آيات مفهوم و مراد
ترجمهچيست؟
كه آنهايي و سليقه و ذوق صاحب بزرگان تمام از من ابتدا -
دعوت اندوختهاند خودشان در را جنبه دو هر توانايي
وارد خام افراد تا بگذارند ميدان اين به گام ميكنمتا
و باشند راه آغازگر بزرگان اين اگر نشوند ، وادي اين
در متن انحراف از ما انشاءالله بردارند را برتر گامهاي
خواهيم دست مفهومي ترجمه اصلي مقصود به و مانده امان
دادن قرار مردم عامه فهم دسترس در از است عبارت كه يافت
به كه ميدانيد ميشود كه ترجمههايي عمده الان.است قرآن
بكند تفسير كار ميخواهد كه كسي خوب.نميآيد عالم كار
نگاه را آيه يك ترجمه نهايت در و نميكند رجوع ترجمه به
اينجا در ميكند رجوع لغت كتاب به و ميگذرد و ميكند
نياز نه رايج ترجمههاي طرف يك ميشوداز چندان دو مشكل
نميفهمد چون عامي.عوام نياز نه ميكند برآورده را عالم
چنين به احتياجي همكه عالم و را ترجمهها اين
ترجمههايي چنين كه ميبينيم بنابراين ندارد ترجمههايي
است اين و نيست هم مقصود به وافي و ميگيرد صورت همچنان
در كه كسي عنوان به خودم سهم به ميكنم دعوت جدا من كه
نگاه يك با مترجم بزرگان ميان از ميزند قلم عرصه اين
آيات روانشناختي و معنايي بار آن ترجمههايشان به مجدد
دشواريهايي قطعا بخش اين در البته.بكنند منتقل را
وجود راه اين برسر كه دشواريهايي از يكي.دارد وجود
صددرصد و ترجمهامين يك راحت خيلي نميتوانيم ما و دارد
و باشد خوشخوان هم كه دهيم ارائه روان و محتوا به امين
كاملدر طور به را پيام قرآن عين هم و باشد دلنشين هم
به و قرآني آيات ساختار خود به باشد داشته نهفته خودش
وحي مكانيزم به.برميگردد وحي ساختار به دقيقتر طور
.است بوده مختلفي حالات در وحي كه ميدانيد.برميگردد
مانندسوره است شده نازل اكرم پيامبر بر خواب در گاهي
در كه اقراء سوره در و است شده اشاره تفسير در كه كوثر
وحي انواع از برخي و است بوده بيداري و خواب حالت
گوش كنار و بن يا بيخ در صدايي اكرم پيامبر كه گفتهاند
زدن بال صداي به كردهاند تشبيه و ميكردند احساس خود
كلمه ولي بوده وحي خودش كه زيري صداي واقع در.زنبور
است ميشده تمام حالت اين اينكه از بعد و است نبوده
اوقات گاهي.است بوده شده حك قلبش در وحي آيات و كلمات
اكرم پيامبر با انسان يك صورت به جبرئيل كه گفتهاند هم
گاهي. است ميخوانده برايشان را آيات و ميكرده گفتوگو
و واسطه بدون حتي اوقات گاهي و بوده جبرئيل واسطه با وحي
اين خوباست ميشده دريافت باريتعالي ذات از مستقيما
وجود حالات اين در كه تفاوتهايي اين و وحي مختلف حالات
شما است كرده متفاوت را وحي صورت خود به خود قطعا داشته
آيات در سوره يك در خداوند كه ميبينيد وقتها گاهي
سياق و آيه يك در.است وحده متكلم هم ، به نزديك بسيار
آيه سياق دفعه يك استبلافاصله وحده متكلم آيه
ميزند حرف دارد جبرئيل حالا انگار كه ميشود بهگونهاي
دست اين از زيادي نمونههاي و غائب شخص است شده خداوند و
چه آن.است نشده نازل كه جا يك قرآن آيات خوب.دارد وجود
لب آن هست ، هم تامل قابل و شده نازل جا يك شده گفته كه
بينش.است وحياني بينش آن بگوييم است بهتر يا خدا پيام
تدريج به كه ميدانيم ما اما است شده نازل يكجا وحياني
است بوده اسلامي جامعه نياز كه مختلف مناسبتهاي به و
طرف يك از وحي تدريجي نزول اين خوب.است ميشده نازل وحي
مجموعا شده وحي كه مختلفي روشهاي و وحي مختلف حالات و
شما.بكند پيدا خاص ساختمان يك قرآني آيات كه شده باعث
يك تا آيات "نجم" سوره مثل سوره يك در كه ميبينيد مثلا
وزن ناگهان و خاص وزن يك با ميآيند هم سر پشت حدودي
و ساختار يك با و كرده فرق كلا ساختارش و سياق و آيات
تفاوتي يك كه ميدهد نشان اين خوبميآيد ديگري آهنگ
هم آيات خود در كه تفاوتي وحي ، حالات درآن داشته وجود
وحي ، مختلف حالات همين اوقات گاهي من نظر به استو منعكس
به بودن دست يك از را قرآن سورههاي ساختار خود به خود
دست يك سخنراني يك با باشيم مواجه مثلا ما اينكه معناي
و است كرده ايجاد درش عظيمي تفاوت يك. است آورده بيرون
يا مفهومي ترجمه در ما كه هست دشواريهايي از اينها
.هستيم روبهرو آنها با بند به بند و روان و سليس ترجمه
جمع ضمير و معالغير متكلم ضمير با خداوند از آيه يك در
تبديل خداوند بعدي آيه در بلافاصله ميكند صحبت خودش از
بقره سوره آيه 23 در مثلا غائب اسم يك به است شده
فاتو عبدنا علي نزلنا مما فيريب كنتم وان":ميفرمايد
متكلم ضمير با "نزلنا" كه ميبينيم اينجا "مثله من بسوره
كرده ياد خودش از و ميكند صحبت دارد خداوند معالغير
فاتو" بلافاصله آيه همان در و است گوينده خودش و است
با خداوند آيه اينجاي تا و است آورده را "مثله من بسوره
آيه ادامه در ميزند حرف خود از معالغير متكلم ضمير
"صادقين كنتم ان دونالله من شهداءكم وادعو":ميفرمايد
خوانيد فرا خداوند جز به را خود ياران و گواهان همه يعني
اگر فارسي معمول سياق حاليكه در.ميگوييد راست اگر
خوب.ما جز به يا من جز به بگوييم بايد بگوييم بخواهيم
هم كم استكه صحيحقرآن درك موانع از اينها ببينيد
ميبينيم ما حمد سوره خود در.است زياد بسيار و نيست
رب الحمدالله":ميفرمايد خداوند كه جايي از ناگهان
مالك" تا "يومالدين مالك.الرحيم الرحمن.العالمين
دفعه يك ميشود ، ياد غائب صيغه با خداوند "يومالدين
از البته و "نستعين اياك و نعبد اياك" ميشود ما مخاطب
است شده ذهنمان ملكه و كرده تكرار را سوره اين ما كه بس
ترجمه در ولي مخاطب به برميگرديم مغايب ازصيغه راحتي به
دارد سكتهاي يك ميپرستيم ، را تو و داريم مشكل سوره اين
استفاده با و كرد برطرف را آن مفهومي ترجمه در بايد كه
خدا ، اي اينك خدا ، اي حالا خدا ، اي پس:مثل عباراتي از
هدايت راست راه به را ما بيا تو حالا يا اينك اي ، پس ، كه
در.غلتيد مخاطب به مغايب صيغه از راحتي به ميتوان.كن
و نميشود رعايت چون اللفظ تحت يا آيه به آيه ترجمههاي
ترجمه خود به خود نميشود درك ظريف نكات اين عبارتي به
قبل آيه چندين از بقره سوره آيه 57 درميشود گنگ
ومخاطبهم ميكند صحبت اسرائيل بني به راجع خداوند
حتي لك نومن لن موسي يا قلتم واذ":هستند بنياسرائيل
الغمام عليكم وظللنا" ميفرمايد كه بعد و "جهله الله نري
شروع آيه 40 از قبل آيه چندين از"... عليكم وانزلنا
همين و "..اللتي نعمتي اذكرو اسرائيل بني يا" ميشود
فرموده بيان را آدم داستان كه اين از بلافاصلهبعد جا
روي دفعه يعنييك دارد ، بنياسرائيل به خطاب دفعه يك
گروه يك به مقدمهايبرميگردد هيچ بدون وداستان سخن
يك ميخواهد قرآن خوب روزگار ، آن اسلامي جامعه در حاضر
پس بياورد را مصداقي يك ميخواهد بكند ، نتيجهگيري
حضرت داستان.است شده نقل وسط اين آدمچرا حضرت داستان
مضامين با ارتباطي يك و قبل آيه براي مثالياست يك آدم
بايد و دارد مضامينبعدي با ارتباطيهم يك و دارد قبل
هوا روي حضرتآدم داستان وگرنه شود روشن ارتباط اين
و ميشود شروع آيه 40 اسرائيلاز بني داستان. ميماند
خداوند وحده ، ضمايرمتكلم با و است اسرائيل بني به خطاب
از 17 بعد يعني آيه 57 در ناگهان ميكند ، ياد خودش از
ميكندو بيان آيه يك دل در خداوند معترضه جمله يك آيه
...اشربو و كلو" و"... و الغمام عليكم وظللنا" ميفرمايد
هم بسيار استو قرآن ادبي ويژگيهاي از اينها همه كه "
روزيمند را شما پاكيزههاييكه اين بخوريداز زيباست ،
لكن و ظلمونا ما و":ميفرمايد دفعه يك و كردهايم
خطاب دارد كه درحيني كيست؟ آيه اين مخاطب"انفسهميظلمون
پيامبر سخنبه روي ميزندناگهان بنياسرائيلحرف به
نكات اينبماند تاريخ در كه آن براي.ميكند(ص)اكرم
هم بسيار و است قرآن زبان و وحي ساختار ويژگيهاي از
.است كرده پيدا را خودش جاي هم عربي زبان در زيباستو
است شده چيده هم كنار تمام زيبايي به حافظكه اشعار مثل
هم كنار در ابيات اين مجموعه از عالي بافت يك شما و
كه زماني اما شمس ، غزليات اشعار مثل ميكنيد ، ادراك
كه رشتهاي اين نتوانيد اگر كنيد ترجمه را اينها بخواهيد
كنيد ، آشكار نتوانيد را آن و ميپيوندد هم به را اينها
بيت بيايد كسي را حافظ خوب.بود خواهد ابتر ترجمهتان
خارجي خواننده يك براي مفهومي هيچ.كند بيتترجمه به
را حافظ اشعار نيز عوام براي بايد حتي و داشت نخواهد
فقط صوري لذت يك وگرنه بفهمد را حافظ تا كرد فارسيتر
صاحبنظراناشاره از نفر يك استكه همين براي.ميبرد
ترجمه زبانعربي به حتي را قرآن اخيرا كه ميكرد
مردم و اعراب از برخي قرآنبراي دركميكنند
به نسبت زبان ساختار تغيير دليل به زبان غيرفرهيختهعرب
.است شده دشوار و مشكل گذشته سال 1400
ترجمه را قرآن دوبار فارسي زبان در بايد بنابراينما *
كرد؟ بايد چه كه ميكنيد فكر شما كنيم ،
به و ترجمهمفهومي ارائه سمت رفتنبه ميكنم فكر من -
پاراگرافو بند ، پاراگرافبه به بند ترجمه عبارتي
در ونه مفهومي ترجمه در بينآيات ارتباط كردن روشن
چه ما.اجتناباست تفسيريغيرقابل ترجمه يا و تفسير
ميكشاند اينجا به را ما جامعه نياز نخواهيم ، چه بخواهيم
ناپخته افراد نياز ، اين به اينكه جاي كهبه بهتر چه و
از كهما چنان و گويند پاسخ بگويندافرادباتجربه پاسخ
رسيديموچنانكه آيه به آيه ترجمه به لفظ به لفظ ترجمه
اين در كردن ، ترجمه به رسيديم اصلتحريمترجمه از حتي
و سوره به سوره يا است بند به بند ترجمه بعدي افق و حركت
.مفهومي ترجمه عبارتي به
بايد ميگوييدكه سخن گامطبيعي يك از شما واقع در *
.شود برداشته
حركت يك اين قرآن ترجمه امر در ميكنم فكر هم من بله-
هم روز به روز و دارد نياز ما جامعه زيرا ، است تكاملي
پاسخ جوان نسل به مابايد و ميشود بيشتر نياز اين
پياده بهتري روشهاي و باشد نو بايدنوبه ترجمه. بدهيم
شود ، كار كه است درستتريلازم شودچنانچهمعادلهاي
زبان نسلي هر.است اسير زمان و عصر بند در زبان زيرا
است ممكن و 5 قرن 4 ترجمههاي كه همچنان.دارد را خودش
ترجمههاي به ما رويكرد نيازموجب باشندويك ديرياب
به لفظ ديگر ترجمههايجديد كه همچنان و است شده جديدتر
انسان فهم و درك نزديكتربه ترجمههاي و نيستند لفظ
را ما نياز ترتيباين همين به هست زبان فارسي و امروز
ديگري تكاملي گام يك عصر با متناسب كه ميرساند آنجا به
كه دهيم ، ترجمهاي مفهوميارائه ترجمه و برداريم
توصيهام و برساند ما به پيوسته طور به را قرآن مفاهيم
بيايند و بزرگانبردارند را گام اين كه است اين
ترتيبچندين همين به هم باز و دهند نظر صاحبنظران
حكو و بشود بگيرد ، نقد صورت بايد دست اين از ترجمه
به خود اينهابهترينها ، ازميان باز بشودتا اصلاح
.برآرند سر خود
به زماني چه براي را مفهومي نخستينترجمه ارائه نويد *
ميدهيد؟ زبان فارسي پژوهان قرآن انديشمندانو
از و ميكنم كار مقوله اين روي كه است سال حدود 3 -
امروز تابه آمد پديد ذهنم ايدهاشدر كه لحظهاي
مختلفرا بهتدريجروشهاي.ميگذرد سال نزديكبه 3
بگويم ميتوانم كردهام پياده هدف اين رسيدنبه براي
و است شخصي و فردي كاريكه چنين اصول به حدودي تا امروز
اميدوار و يافتهام نيست ، دست هم انتقال قابل خيلي
پروردگارباشد پسند مورد بدهدو مجال خداوند اگر هستم
را مختلف سوره تا 30 هم 20 حالا تا و دهم ادامه را كار
ترجمه كردهام كه مهمترينكاري و كردهام مفهومي ترجمه
در آيا ترجمه نوع ببينماين تا است بوده بقره سوره
به خوشبختانه خيركه ميدهديا جواب هم بزرگ سورههاي
كمكم خداوند كه كنيد حالدعا هر به خوبيرسيدم نتيجه
.كند
خود وقت و كرده شركت گفتوگو دراين اينكه از سپاس با *
.داديد ما به را
بزرگان كه دارم تقاضا ومجددا شمامتشكرم از هم من -
ترجمهمفهوميموجب عرصه ورودبه با دركشور قرآن ترجمه
.انشاءالله.شوند كار اين غناي
ميربهريسي سيدحسين: از گو و گفت
|