سالروز و فجر دهه آغاز مناسبت به
ايران به خميني امام بازگشت
انقلاب روح و مردمسالاري
از پس ويژه به انقلاب ، روزهاي پرهيجان روح و عاطفي اهميت
تا نداد اجازه مادري ، سرزمين به (ره)خميني امام ورود
مورد ايشان هاي سخنراني در مندرج نكتههاي از بسياري
واقع ، به اما.گيرد قرار انديشمندان تحليل محور و توجه
بلافاصله كه زهرا بهشت در امام مشهور و كوبنده سخنراني
مباني و كلام شد ، حاق ايراد ايران خاك به ورود از پس
.ساخت روشن را ايران سياسي آينده براي ايشان تئوريهاي
مدعيان برخي براي آن پذيرش هم هنوز شايد كه ديدگاههايي
نشده درك كاملا ايشان علاقمندان يا و امام حضرت از پيروي
.باشد
با را سلطنتي حكومت و خودكامه سياست فلسفه امام ،
چنين جمله از و كوبيدند درهم عقلاني و عميق استدلالي
برخلاف شد پايهگذاري كه اول از پهلوي سلطنت:فرمودند
... موسسان مجلس در نداشت دخالت هيچ ملت... بود قوانين
رژيم اصل بلكه بود ، باطلي امر يك اول از سلطنت اين پس
حقوق خلاف و عقلي قواعد خلاف و قانون خلاف اول از سلطنتي
امام مردمسالارانه انديشه بر برهاني چنين اساس.است بشر
در اسلامي حكومت تحقق كه انديشهاي.بود استوار خميني
سامانبندي اسلامي صفت و جمهوري صورت در را حاضر زمان
بشر حقوق مخالف را حكومتي خودكامه تمركز هرگونه و كرده
.است نموده قلمداد
كرده عنايت عصري تحولات به راستا همين در(ره)خميني امام
در سياست متحول ضرورتهاي عميق ، اما ساده ، بياني در و
كه ميكنيم فرض ما:ساختند گوشزد را ملت اراده با تعامل
بسيار باشد ، سلطان نفري يك كه دادند راي تمامشان ملتي يك
و هستند خودشان سرنوشت بر مسلط اينكه باب از اينها.خوب
.است عمل قابل آنها راي هستند ، خودشان سرنوشت به مختار
اينكه به (تمامشان ولو) دادند راي ملت يك اگرچنانچه لكن
پنجاه ملت حقي چه به اين باشد ، سلطان هم سلطان اين اعقاب
سرنوشت ميكند؟ معين را بعد ملت سرنوشت اين ، از پيش سال
.است خودش دست به ملتي هر
سلطنت و خودكامه حكومت بطلان بر سو يك از ديدگاه ، اين
و تحولات استمرار بر ديگر سوي از و دارد تكيه مطلقه
در متفاوت آرمانهاي و ارادهها با همپيوندي و درك ضرورت
.دوره هر
و رجعت باب در شبههاي هرگونه زدودن براي (ره)خميني امام
دوران فاسد اسلامي ، مظاهر انقلاب در منفي گرايي گذشته
مخالفت كي ما:فرمودند و دادند قرار نقد مورد را سلطنت
اين مظاهر مقابل ، در اما تجدد؟ مراتب با تجدد ، با كرديم
به... و سينماها تلويزيون ، راديو مطبوعات ، نظير تجدد ،
از ميبايد وجه اين.گرديد بدل ملت انحطاط و افساد عوامل
جايگزين تعالي ، و تربيت جهت در بهرهوري و زدوده اصل آن
.گردد آن
اخير سنوات در حتي كه ملت ، اراده و جمهوري مسئله اما
در را اسلامي حكومت و كرده مناقشه آن در كژفهمان از برخي
امام خطابههاي و آرمانها در دادهاند ، قرار آن مقابل
غيرقابل جايگاهي ملت ، انقلابي گرايش نيز و (ره)خميني
غيرقانونيبودن به اشاره با امام.دارد حياتي و چشمپوشي
دولتي ميگوييم ، ما كه دولتي:گفتند سلطنت ، منصوب دولت
داراي البته دولتي ، چنين.است ملت آراء به متكي كه است
و داخلي عرصههاي همه در حضور براي كافي اقتدار و قدرت
اشاره پايان در كه مبناست همين بر و بود خواهد خارجي
نظاممطلوب...ملت خدمت در ملت از ناشي نظام كه كردند
پايههاي معاصر ، و اصيل بنيادي ، اصل اين براساس و ماست
آهنين بنيادهاي و شكستند درهم را خودكامگي ساله هزاران
.نهادند بنيان را اسلامي بلاد در جمهوري حكومت نخستين
و خاندانها و بازيگران از بسياري همچون نه كه جمهورياي
ژستي و تظاهر فقط اسلامي ، و عربي بلاد نظاميان و شيوخ
قانون مردمسالاري ، به متكي و آزاد روحي بلكه دموكراتيك ،
.داشت خواهد آزادي و
اسلامي ، كبير انقلاب دستاورد بزرگترين و امام بزرگ ميراث
اسلام ، كه بود جهانيان به يادرفته از ارزش اين ارائه
ارمغانهاي فقط نه و است معاصر جهان نيازهاي همه پاسخگوي
هديه معاصر ملتهاي براي را آزادي و قانونمداري دموكراسي ،
ايمان ظل در را اخلاقي و معنوي ارزشهاي بلكه آورد ، خواهد
.ساخت خواهد متحقق انسانها ذات در هدفمندي و
در و است اسلامي انقلاب گوهر گرانبها ، ميراث اين باري ،
امام كلام در تمام صراحت با مبارك ، فجر اين ابتداي
برآمده كه دارد اعتبار آنگاه حكومت:گرديد متجلي انقلاب
همه سعادت جهت در و ملت آراي و اراده به متكي قانون ، از
و مردمسالاري آيينه حكومتي ، چنين.كند عمل جامعه آحاد
زيبايي و صريح تجلي چنين خميني امام كلام در و است ديانت
متكي است ، ملت آراء به متكي ميگوييم ما كه دولتي:دارد
را؟ ملت يا كني انكار را خدا بايد تو خداست ، حكم به
|