بلند اقبال با سازي
استاد مرحوم شهير بداههنواز زندگينامه به نگاهي
بهاري علياصغر
برخي از تا است بهانهاي فجر موسيقي جشنواره :درآمد
يادكردي نيز ايران سنتي موسيقي عرصه درخشان چهرههاي
در نوازي كمانچه كه بهاري علياصغر زندهياد استاد.شود
گوهرهاي جمله از يافته اعتبار وي نام با معاصر عهد
زير در را وي آثار و زندگي كه است ايران موسيقي درخشان
رسيد ، هنر اوج به رنج و درد دل از چگونه كه ميكنيم ، مرور
.گذشت مسكنت و فقر در همهگاه بزرگوار آن زندگي چه اگر
هنري گروه *
در ش سال 1284 در رديفشناس و بداههنواز بهاري اصغر علي
همه.گشود جهان به چشم تهران عباسآباد بازار ناحيه
خوب كمانچه هم پدر.بودند موسيقي عالمان او مادري قبيله
دوران از بهاريبود ماهري نينواز نيز عمو و ميزد
را كمانچه نواختن و شد آشنا موسيقي راز و رمز با كودكي
كمانچه آموزش جديد دوره سالگي ده از بهاري.آموخت پدر از
.آموخت مادري بزرگ پدر پيش را موسيقي با آشنايي نهايت و
.رفت خود داييهاي پيش كامل دوره گرفتن ياد براي آن از پس
استاد سه هر كه بودند حسن و اكبر رضا ، بهاري داييهاي
پدر ناظم ، آقاي بزرگ اركستر در و بودند كمانچه نواختن در
.ميكردند شركت (ش فوت 1344) محجوبي مرتضي
در 18 و آموخت آنها از بود لازم كه آنچه حق به بهاري
(ش ديماه 1348 فوت) منصوري ابراهيمخان اركستر در سالگي
تجربه اين از پس.كرد شركت ميزد ، ويولن خود كه
داد ادامه گروه اين با را خود همكاري سالها موفقيتآميز
جاهاي در بهاريشد برچيده گروه و اركستر كه سال 1332 تا
قرار تحسين مورد و ميكرد اجرا برنامههايي نيز ديگر
.ميگرفت
به بود پيچيده جا همه بهاري شهرت و آوازه كه زمان اين در
جا و شد پذيرفته موسيقيدانها بين خوب نوازنده يك عنوان
هم به شهرتي ايراني گوشههاي نواختن در بهاري.افتاد
.بود رسانده
داير مشهد در ابتدا را موسيقي آموزش كلاس نخستين بهاري
فوت 1325) سماعي حبيب با نيز سال يك زمانها همان در.كرد
.آمد تهران به آن از پسكرد همكاري (ش
ماه بهمن فوت) همايون مشير وسيله به ش سال 1332 در او
.ميكرد تكنوازي دوشنبه روزهاي و شد دعوت راديو به (1348ش
احمد ،(ش ماه 1336 آذر درگذشت) صبا ابوالحسنخان با سپس
درگذشت) تهراني حسين و (ش اسفندماه 1376 فوت) عبادي
.پرداخت همكاري به (ش اسفندماه 1352
(ش گذشت 1344 در) خالقي روحالله وسيله به بهاري بعدها
در و شد دعوت موسيقي آموزش و تعليم جهت موسيقي مدرسه به
گفت ميتوان.كرد كار به آغاز خالقي همكاري با هنرستان
تا سالهاي 44 بين او كار اوج و بهاري هنر شكوفايي دوران
كمانچه شناخت و تعليم درس تهران دانشگاه وقتي.بود 1333
به دعوت تدريس براي بهاري از كرد ، تحصيلي دروس وارد را
و شد تهران دانشگاه استاد رسمي طور به بهاري و آمد عمل
-بازاري شاهد اين -تلويزيون كه آن از پسپرداخت تدريس به
فراخوانده تلويزيون به بهاري نمود ، رخ خانهها همه در
كرده پيدا راه تلويزيون به كه است تكنوازي نخستين او.شد
.است
اين و اوست پسنديده رفتار و نيك صفت بزرگمرد هر بزرگ هنر
آموزش كلاسبود شده بهاري نصيب اعلا حد در بزرگ موهبت
آن در كه كلاسي.بود حالي و پرشور كلاس بهاري موسيقي
دور را هنرجويان شوق جذبه حقيقت در و ميكرد گل محبتها
در فراوان شوقي و شور با نيز بهاريميكرد اوجمع وبر
.نداشت مضايقه كوششي هيچ از و ميگذاشت تمام سنگ تدريس
منوچهر تهراني ، حسين با ش سال 1346 در بهاري
اسفندماه فوت) قوامي حسين و (ش آذر 1369 فوت 15)جهانبگلو
اجراي براي آلمان و فرانسه به شريف فرهنگ و (ش 1368
به بهاري بار چندين دعوت اين دنبال به.شد دعوت برنامه
و كرد اجرا برنامه و رفت نيز آمريكا و اروپايي كشورهاي
استاد تكنوازيهاي خصوص به.كرد پيدا زيادي طرفداران
.است چشمگير دعوتها اين در بهاري
حدود 65 ش سال 1365 تا سالگي از 15 خود گفته به بهاري
و عمومي مجالس در و كشور تصويري و صوتي رسانههاي در سال
بسياري با مدت اين در و است داشته هنري فعاليتهاي خصوصي
.است داشته همگامي و همكاري خوانندهها و موسيقيدانها از
كار از عملا سال 1357 از بهاري كه است تذكر به لازم اما
تا.شد كشيده تعطيلي به وي هنري برنامههاي و شد بيكار
كنسرتي آذرماه تا 30 از 22 وحدت تالار در ش سال 1368 در
اولين عنوان به و داشت شركت آن در بهاري كه شد داده
پربار برنامه يك هم آن از پيش چه اگر كرد ، غوغا تكنواز
.بود گذاشته اجرا مورد به تهران در
از و آورد راديو به را كمانچه كه است كسي نخستين بهاري
قبول مورد و افتاد جا ملي اصيل ساز اين بعد به سال 1340
نواختن به سال 1310 از بهاري چه اگر.گرفت قرار همگان
اما داد ، ارائه خوبي برنامههاي و آورد روي نيز ويولن
رسانههاي در را كمانچه كه بود اين بر هميشه او سعي
از بسياري.شد موفق كار اين به و كند رسمي عمومي
كمانچه به دست كه هنرستانها اركسترهاي و راديو نوازندگان
كه.بودهاند بهاري استاد شاگردان ميبرند ، و بردهاند
در من شاگردان از تن است 36 گفته مصاحبهاي در خود
آنها تعداد چه اگر.دارند هنري فعاليت مختلف برنامههاي
.است رسيده نيز برابر سه يا دو به هماكنون
نيز تار سه و تار نواختن در ويولن ، و كمانچه جز به بهاري
خوانندهاي جواني ايام در ميگوينداست كرده آزمايي ذوق
اغلب":ميگويد باره اين در خود و است بوده حرفهاي
هنر بعدها "است بوده سهگاه مايه در من آوازهاي
استاد نتيجه در و ميچربد او خوانندگي هنر بر نوازندگي
.ميماند باقي نوازنده
به او هنري كار و نميشناخت نت ابتدا بهاري كه است گفتني
حساب به رديف استاد و است بوده سينه به سينه خود گفته
به هنر و فرهنگ وزارت در وقتي بعدها اما است ، ميآمده
و رمز به بود نت با كارش كه پرداخت موسيقي تعليم و تدريس
آموزش خالقي روحالله مكتب در حقيقت در و شد آشنا نت راز
ش سال 1302 از كه را تدريس و تعليم كار بهاري.ديد نت
اين و داد ادامه عمر لحظههاي آخرين تا بود كرده آغاز
.بود او زندگي سالهاي پربارترين بهاري عمر آخر سالهاي
را اواست ميزده پخته و پيشرفته بسيار اسلوب با را ساز
نوازي بداهه درباره خود.شمردهاند ممتاز بداههنواز
كه نميكنم فكر قبل از اينكه يعني بداههنوازي":ميگويد
شروع و ميگيرم دست به را سازم وقتي.بزنم بايد چه
".ميآيد و ميشود ساخته خود به خود آهنگ ميكنم
كار بود ، شده ساخته پيش سال كه 150 سازي با بهاري
و بركت و است من خانوادگي ساز ساز ، اين:ميگفت و ميكرد
:ميگويد باره اين در استاد.دارد شگون
كار آن با اغلب كه كوچك يكي.داشتم ساز تا دو من زماني
با.دارم الان كه است سازي همين كه بزرگ يكي.ميكردم
امانت به را آن.بفروشم را ساز اين كه بهتر چه خودگفتم
امانتفروش.بفروشد من براي را ساز كه گفتم و بردم فروشي
قيمت 200 نوشت و چسباند آن روي كاغذ و گرفت من از را ساز
هر من بعد به لحظه آن ازبود خوبي قيمت البته كه.تومان
خدا خدا و ميشدم رد مغازه جلوي از بيوقت و وقت روز
آن پول به چون برسد ، فروش به زودتر چه هر ساز كه ميكردم
رد مغازه جلوي از روزي مدتي از پس.داشتم مبرم نياز
ساز كه اين از خوشحال.نيست خبري ساز از ديدم ، ميشدم ،
را ساز سراغ امانتفروش از.شدم مغازه وارد رفته فروش به
امانت.است رفته فروش به ساز كه خوب چه گفتم و گرفتم
را ويترين اينكه براي آقا ، است كدام فروش:گفت فروش
.انباري انداختم مغازه پشت و برداشتم را ساز نكند اشغال
از را ساز.رساندم مغازه پشت به را خودم سريعتر هرچه
من از.ميگرفت فال انباري جلو پيرزني.برداشتم انباري
سازت فال بده گفت.نكردم قبول ببيند ، را فالم كه خواست
گفتم خود با.آمد بيهوده او حرف نظرم به ابتدا.بگيرم را
ببينيم حالا نداريم ، حسابي و درست اقبال و بخت ماكه خوب
فال و گرفت من از پولي پيرزن.دارد آيندهاي چه ما ساز
هشت آن صاحب.دارد بلند اقبال سازت:گفت و ديد را سازم
سازم پوزخند با منكرد خواهد سفر خارج كشورهاي به بار
به تا بار هشت درست كه بايدبگويم.افتادم راه و گرفتم را
.رفتهام خارج كشورهاي به هنري برنامههاي اجراي براي حال
اكنون دارد سيم حالا 4 و داشت سيم سه قبلا ساز اين "
تا 30 حدود 20 بهاري.ميدهد خوبي به را زيروبم جواب ساز
.است ساخته آهنگ موسيقي دستگاههاي اساس بر قطعه
آنها ساختن در و ساخته اساس همين بر نيز آهنگ دو يكي او
اول فوت)بهار و (ش فوت 1312)عارف و شيدا سبك شعرهاي از
.است جسته سود (ش ارديبهشت 1330
گروهنوازي نوازي ، تك بخشهاي به موسيقي بهاري نظر از
.ميشود تقسيم خواننده با نوازي گروه و خواننده بدون
فروردين فوت)خوانساري اديب با را خود كارهاي بيشتر بهاري
اسفند 1368 فوت) فاختهاي به معروف قوامي حسين ،(ش 1361
خان ابوالحسن و (اسفند 1364ش فوت 8)بنان غلامحسين (ش
.است كرده اجرا (ش سال 1350 فوت) آذر اقبال
هم برنامه دو - يكي و شجريان محمدرضا با نيز برنامه چند
همه كه است كرده اجرا خارج و ايران در ناظري شهرام با
.است بوده همراه موفقيت با آنها
فوت)عبادي احمد با راديو به آمدن از پس ميدانيم
همكاريهايي نيز محجوبي مرتضي و صبا ،(ش اسفندماه 1376
.است خورده رقم بهاري زندگي كارنامه در كه است داشته
همه در و هميشه پنجهاش بودن قوي خاطر به صرفا بهاري
آن.است ميكرده تكنوازي رسمي و خصوصي برنامههاي جادر
نوازنده ضعف نشان ساز ، با خواننده همراهي وقتهاميگفتند
.باشد شده شناخته همه پيش نوازنده هنر اينكه مگر است ،
و اروپا موسيقي از غنيتر ايراني موسيقي بهاري نظر به
موسيقي با ايراني موسيقي مقايسه مقام در او.آمريكاست
اما.آواز پنج و داريم دستگاه ماهفت ":ميگويد غربي
با.دارند مينور و ماژور نامهاي به دستگاه دو غربيها
كار خيلي دستگاه دو اين روي غربيها كه تفاوت اين
كردهاند جهاني را خودشان موسيقي نتيجه در و كردهاند
گفت ميتوان راحتي به يعني راهند ابتداي در ايرانيها اما
ايراني موسيقي نتيجه ودر ندادهاند انجام كاري هنوز كه
".است مانده مهجور و محدود
(ش سال 1343 فوت)معروف شاعر وفا نظام از وقتي اما
سوال غربي موسيقي با آن مقايسه و ايراني موسيقي درباره
در ايراني موسيقي:است گفته تامل اندكي از پس او كردند
توجه امادريا با دارد را قطره حكم غرب موسيقي برابر
و سوز به استاد اشاره ميدانيم.اشك قطره كه باشيد داشته
.است ايراني موسيقي لطف و شوق و شور
اشاعه زند كريمخان زمان در ايراني موسيقي بهاري نظر به
براي اركستري چهارراه هر سر كه طوري به است داشته كامل
تا نتيجه در و است ميكرده اجرا شبانه برنامه شهر مردم
مرد و زن خواننده و موسيقيشناس و آهنگساز بخواهد دلت
شور اين اما.برميخاست ايران شهرهاي گوشه هر از كه بود
اگر و نشست ركود به كامل طور به قاجاريه زمان در شوق و
تجاوز شاهزادگان و شاهان كاخهاي از داشت ، رونقي اندك هم
.شد برچيده مردم ازميان موسيقي كامل طور به يعني.نكرد
به قصهپردازيها و شعبدهبازيها كه است حقيقت يك اين
به نگارنده كه گرفت را آن جاي زمستان دراز شبهاي در خصوص
كرده اشاره (ج2) زمستان معتقدات كتاب در آنها از بخشي
.است
توجه اصيل موسيقي به روزگار اين مردم:ميگويد بهاري
.شناسند موسيقي تقريبا مردم همه حقيقت در و دارند
بهاري از پيش كه است ضروري نكته اين به اشاره پايان در
جلد سنتي موسيقي مردان در كه كمانچه معروف نوازندگان از
محمد ميرزا شده ، برده نام نصيريفر حبيبالله 2
صفويه زمان از را كمانچهاي معصوم استاد و كمانچهاي
ميرزا و قاجاريه زمان از را چنگي خان عليرضا ميشناسيم ،
حسينخان است ، داشته نيز خوش صدايي كه را كمانچهكش رحيم
حسن شاه ، ناصرالدين سلطنت روزگار از را قليخان و
و گنده جان علي ميرزا و كاشي موسي مطلب ، آقا كمانچهكش ،
اصغر داييهاي كه حسن اكبر ، رضا ، نامهاي به او پسران سه
عبدالله و حضور پدرسماع غلامحسين ميرزا و بودند بهاري
از را بهاري اصغر برادر معو ، عبدالله به معروف بهاري
ياد به ايراني موسيقي طرف اين به شاه ناصرالدين زمان
.دارد
نوازيها بداهه بهاري استاد از مانده جا به آثار و اثر
دوره فيلم ، و نوار صفحه ، صورت به مختلف دستگاههاي در
در (دستگاه هر گوشههاي و قطعات از مجموعهاي) رديف كامل
محمود قوامي ، حسين صداي با آثاري و اشاعه و حفظ مركز
.برد نام ميتوان را شجريان محمدرضا و خوانساري
اشاعه و حفظ مركز در استاد درس كلاس آخرين كه است گفتني
.دارند ياد به او از خاطراتي هنرجويان كه است بوده موسيقي
شده استادي خود براي كدام هر كه استاد بنام شاگردان از
هادي شكارچي ، اكبر علي گنجهاي ، داود به ميتوان اند ،
.كرد اشاره آذرسينا مهدي و مقدسي محمود منتظري ،
ش سال 1374 ماه خرداد در 20 سودا سرو اين با بهاري استاد
جلوي از استاد جنازه.درگذشت تهران در سالگي مرز 90 در
خاك به كرج طاهر امامزاده در و شد تشييع وحدت تالار
.شد سپرده
مهيار عباس *
|