فرماليسم مباني
محوري عناوين از يكي "تعادل" و "تعادل عدم" :اشاره
عنوان اين در.است كاركردگرايي جامعهشناسي
.است برخوردار ويژهاي جايگاه از "فرماليسم"محوري
افراطي شكلگرايي از حاكي خود ، منفي معناي در فرماليسم
روش ، اين در.است كهن نظام حفظ جهت افسونزايي با توام
باز آن ، شدن فراگير جهت و است اجتماعي نظام توجيهگر شكل
موضوع اين ابعاد.است مرسوم شعاير و مناسك رفتار ، توليد
.است شده واقع بررسي مورد زير مقاله در
انديشه گروه
و است تابلو و آرم به شيفتگي و تظاهر مفهوم به فرماليسم
غلظت)فرماليستي شرايط در.ميشود محسوب تعادل مقابل نقطه
از تابعي عمدتا انسانها رفتار ،(كردن وانمود و خودنمايي
و اقتصاد سياست ، و است نامنسجم صورتسازيهاي و خيالات
انجام متضمن فرماليسم.دارد غالب وجه كوچهبازاري فرهنگ
كه اقداماتي)ناقص عمدتا و تشريفاتي صورت به كارها
ناقض ترتيب بدين و ميمانند باقي مقدمات مرحله در غالبا
.است رسمي قالب در بيشتر و (!هستند عهد به وفاي اساسي اصل
فرماليسم ، مفهوم عملياتي جنبههاي كه است ذكر به لازم
فرماليسم ديگر عبارت به.است قشريگري مفهوم از فراتر
.است عملياتي كاملا مفهوم يك (تظاهر)
وهمآلود ، برداشت ،(قلابي)تقلب همچون مفاهيمي با فرماليسم
وصل هم به)كردن سرهمبندي غيرمهم ، و عوامانه فكر و سخن
و غل) عوامفريبي ،(ناهماهنگ و نامربوط پديدههاي كردن
پوشالي ، چنتهخالي ، و پف و پوك نوسازي ، و نوجويي توهم ،(غش
و سطحي خواستههاي اسمي ، نخبگان ماجراجويي ، و زدن لاف
اصلاح مجازي ، بازارهاي سايهگرايي ، كاذب ، امنيت كمارزش ،
سرمونياليسم ، آوردن ، كوتهفكري ، كم لنگ ، كميت سطحي ،
روبه خودباختگي و بيهويتي ،(اسراف)ولخرجي فريبفرمها ،
و تبليغاتي سياسي ، ساختگي مجادلات و جريانات رشد ،
حق قيافه سهلانگاري ، و غفلت دروغين ، اجماع ديپلماتيك ،
مبتذل ، روشهاي و بينشها كشيدن ، ته گرفتن ، بهخود جانب به
حيلههاي گسسته ، و ظاهري موفقيتهاي تحميلي ، و عاريهاي
مصنوعي ، شباهتهاي مابانه ، مقدس خودمحوري شرعي ، و قانوني
ماسك ، كن ، پر هركن همهمه ، غلطانداز ، عنوان ، جعل
زندگي و ديمي سرسري ، تابلو ، به بودن مكلف سرسپردگي ،
.دارد مستقيم ارتباط كسلكننده و مبتذل
و يك به يك ميتوان را مرتبط كليدي مفاهيم اين مهمترين
تشريفات فقط صددند در فرماليستها.داد توضيح امكان حد تا
طفره حيلهگريها ، تقديس با معمولا آنها.كنند حفظ را
و بينداز راه اول" روش و قال و قيل زرگري ، جنگ رفتن ،
است ، تئوري و تفكر به عمل تقدم متضمن كه "بينداز جا بعدا
و نمادها از سوءاستفاده با فرماليستها.هستند مانوس
و افكني شبهه و انساني جوامع احترام مورد نمودهاي
از را جامعه صددند در مغرضانه يا جاهلانه شبيهسازيهاي
و ملي منافع تامين جهت در بهموقع اقدام و فكر
طرح با را مردم و سازند منحرف و محروم خود بينالمللي
سياست گونه اين.نمايند منفعل و مرعوب واهي ، تهديدهاي
بر)يكديگر به جامعه آحاد نمودن مشغول هدف با احتمالا
هم جان به و (همديگر به نسبت بياعتمادي و سوءظن پايه
زيان به شديدا صورت هر در كه ميشود دنبال آنان انداختن
سوءاستفاده قدرت ، از سوءاستفاده منشا اساسا.است جامعه
و امنيت عدالت ، آزادي ، همچون مردمپسندي و خوب كلمات از
اجرايي ضمانت فقدان صورت در خوب كلماتاست آسايش و رفاه
از يكي.شوند مخاطبين گمراهي و فريب موجب ميتوانند
خوب كلمات اجرائي ضمانت ضعف يا فقدان دلايل مهمترين
ديگر ، سوي از.باشد جامعه مديريتي ضعف تراكم ميتواند
بر كه باشد حكومتي محصول ميتواند انسانها خواستههاي
قائل كمتر و ميكند عمل (مردم) آنها منافعواقعي خلاف
در.است خود واكنشهاي و كنشها در ثغور و حدود مراعات به
حفاظت و حمايت درستي به ملي سرمايههاي از وضعيتي چنين
امور در كشور اعتبارات و منابع حداكثر و شد نخواهد
رواج.ميشود مصرف راندمان حداقل با زائد و تشريفاتي
و نقابها زير چهرهها ساختن پنهان و شكل تغيير و تقلب
.است افزايش روبه مشكل يك درآوردنها ، شكلك و لفاظيها
و سطحي روشهاي و بينشها اسير سوم جهان كشورهاي از بسياري
يا تقلبي داروهاي همچون هستندكه بيرحمي سوداگران تقلبي
چاپ همچنين و بيمحل چك گسترده صدور يا و نازل كيفيت با
فرهنگي ، ناگوار و مرگبار عواقب پشتوانه ، بدون پول
جهان.دربردارد جوامع گونه اين براي واجتماعي اقتصادي
جامعه خيرخواه را خود كه است كساني گروگان غالبا سوم
دليل به ليكن نيكوكارند كه ميپندارند و ميكنند معرفي
ضايع و تبهكار عملاتحميلگر ، روش ، و بينش در مفرط ضعف
اينگونه.هستند خود جامعه مادي و انساني منابع كننده
منافع بسط و حفظ و كسب در فراواني تعجيل قدرت ، صاحبان
اعمال از خود اهداف به وصول براي و دارند فرقهاي و فردي
دادن تنزل مثل)فروشي ارزان جنگ رعيتي ، و ارباب كهنه روش
قيمت با خام مواد فروش و ملي پول ارزش كاهش انسان ، شان
غيرمنسجم بيمعني ، غالبا سياستگذاريهاي و (ارزان بسيار
.ندارند ابائي فريبنده و
و عوامانه خواستههاي و فكر و سخن كه اسمي نخبگان اصولا
ظاهري ، آداب موفقيتهاي كردن ، بندي سرهم به و دارند سطحي
به جانب به قيافهحق دروغين ، يا سست بسيار اجماع پرستي ،
كردن گم رد منظور به ناپايدار ائتلافي مراكز و خودگرفتن
موجود ، وضع تغيير با كه هستند نگران بهشدت بستهاند دل
.بدهند دست از را خود نادرست و ناحق وامتيازات پوشش امكان
مختصاتعبارت گونه اين با جامعهاي وانفعالات فعل حاصل
و توسعه توهم و كاذب امنيت و ثبات به نمودن بسنده از است
و جامعه در روبهرشد خودباختگي و بيهويتي رواج نوسازي ،
ترتيب بدين !كشيدن ته و درون از شدن تهي بالاخره
جهان كشورهاي اغلب در رفتار اصلي الگوي بيانگر فرماليسم
مباني بررسي و نقد به است لازم مقدمه اين از پس.است سوم
.بپردازيم فرماليسم مفروضات و
براي عميق بسيار ليكن كلي مبناي يك "تعادل عدم" مفهوم
اين در ميشود سعي فرض اين با.ميشود محسوب فرماليسم
به "تعادل عدم" كليدي مفهوم روي بر تمركز با بحث از قسمت
تعادل عدم وجوه.شود پرداخته آن ابعاد توضيح و تشريح
:از عبارتند
كتمان يا فقدان از ناشي ميتواند كه هويت بحران *
به حكومت و سياسي قدرت تاكيد و اجتماعي مناسب الگوهاي
واهي ارزشهاي و مبهم انگيزههاي و خاطرات بر طبقاتي شدت
.باشد آنها از مردم ناخودآگاه تبعيت و تصنعي و
بحرانها كشاندن ابهام به طريق از تهديدات بزرگنمايي *
طريق اين از.است فرماليسم مفروضات و مباني از ديگر يكي
منفي ولي بزرگ تصويري دائمي ، صورت به تقريبا ميشود سعي
نقش بيشتر مردم بين ، اين در. گردد ترسيم رقيب و حريف از
ماجراجويي طريق از تهديدات بزرگنمايي.دارند لشگر سياهي
وضعيت ، اين طبعا.ميپذيرد خودنماييصورت بر مبتني
.ميسازد آسيبپذير و مخدوش بسيار را انساني روابط
رياكاري و تقلب براي مستقل متغير زورگويي ، و اجبار *
و تمايلات فكري ، استقلال به بيتوجهي.ميشود محسوب
توقف يا كاهش سبب انسانها واقعي آرزوهاي و معقول علائق
آوردن روي براي دليلي خود كه ميشود آنها اجتماعي رشد
تصنعي رفتار و اعمال و رياكاري و تملق سوي به جامعه آحاد
فشارها ، ناروا ، تبعيضهاياست كاري بدل اصطلاح به و
از انسانها تبعيد و تحقيرها ،(كوركورانه ي)تقليدها
اعتماد اوضاع ، مثبت تغيير از نااميدي و مناسبشان جايگاه
و داده كاهش را انسانها استعداد و ادراك قوه و نفس به
.مينمايد مسخ و ضعيف و سست را آنان (انسانيت) وجودي هسته
دروغ ، كه است اين است ، اهميت حائز اينجا در كه نكتهاي
لفافه در زورگويي ديگر عبارت به.است زورگويي براي پوششي
.مييابد ادامه و ميشود ايجاد دروغ
سازي ، تئوري يا تئوريك مباني بررسي در شديد ضعف *
فرآيندهاي در ارزشيابي و بازنگري اجرا ، تصميمگيري ،
افزايش و سياسي مشاركت ميانگين كاهش به كشور اداره مختلف
كثرت.ميانجامد اجتماعي وواگراييهاي بيتفاوتيها
كارهاي تعطيل يا تعويق و اصول تضعيف به كه موازي كارهاي
.است وضعيت اين نتايج ديگر از ميگردد منجر اصلي
كمتر كه مردم مكرر غفلت و فراموشكاري ضعيف ، حافظه *
دست به را گذشتهها و ميكنند مطالعه را خود تاريخ
را ظاهر گول سادگي به كه ميشود موجب ميسپارند فراموشي
افكار و سخنان از اعم ظواهر اسير و دنبالهرو و بخورند
افراد سوء اغراض و هوسها مطامع ، ) مهم غير و عوامانه
تحميلي ، و ارزش كم و سطحي خواستههاي ،(ناصالح و ناسالم
-فرهنگي و سياسي ساختگي جريانات مجازي ، بازارهاي
.شوند مبتذل زندگي يك كل ، در و مصنوعي شباهتهاي تبليغاتي ،
و برنامهها براي مناسب پشتوانههاي ضعف يا فقدان *
مهم مباني از يكي كلان ، و خرد سطوح در عملكردها
بودن عمق كم حاصل ضعف اين.ميشود محسوب فرماليسم
فرهنگ و سياسي نهادهاي تطبيق عدم حكومت ، سياسي مشروعيت
اشتغال سياسي ، عمل فكري بنيادهاي بودن منطقي غير و ملي
يا محتوا كم قوانين حاشيهاي ، تورم مسائل به فراوان
و غيرقانونيها ترويج و بيضابطگي گسترش بيمحتوا ،
اشاعه و مرج و هرج روندهاي در جنونآميز و كور رقابتهاي
شرح يا و تاريخ و هويت جعلاست تاريخ و هويت جعل
و شكافها پركردن واهي اميد به اساسا تاريخ اسطورهاي
گرايش و انحصاري و عمومي الگوي يك ايجاد و فاصلهها
!ميشود انجام تحميلي بلندمدت
تند نگاه بر مبتني) امنيتي و اطلاعاتي افراطي اقدامات *
شرايط در (جامعه متنوع بسيار و گوناگون مسائل به امنيتي
و داخلي واقعي احوال و اوضاع از جامعه رهبران اطلاعي كم
اداره در نامناسب بينشهاي و روشها بكارگيري و بينالمللي
آنان ، نامناسب و ناسازگار عملكردي و اعلاني مواضع و جامعه
بيشتر اقدامات اينگونه.ميدهد افزايش را فرماليسم سطح
بعد به ندرت به و دارد اقدام پرستيژي جنبههاي بر تاكيد
ترتيب بدين.ميپردازد رفتارها كاربردي و كاركردي
صوري ، فائقه طبقه بر مبتني و متشكل فرماليستي حكومتهاي
مقولات به كه بيمايه يا و مايه كم طرفداران و قوا شبه
مجازي شكل به توسعه و امنيت و آزادي عدالت ، نظير اساسي
شده ياد بنيادي مقولههاي در است بديهيهستند مينگرند
به اتكاء (هستند طراحي و خلاقيت بر مبتني كهبهشدت)
لازم آموزشهاي خطير ، امور اينگونه براي اساسا كه كساني
و موثر جواب نشدهاند تربيت بهدرستي و نديدهاند را
.نميدهد مفيد
و معرفت اهل به نسبت عميق و صحيح شناخت فقدان يا ضعف *
بر افراطي تكيه حاصل كه عدالت و فضيلت معيارهاي نيز
داوري در تعجيل و استنباط قدرت به كمتوجهي و محفوضات
احساس سطحي ، آراء شيوع سرسپردگي ، شخصيت ، ضعف موجب است
ترجيح و بيانصافيها ظاهري ، حاميان كثرت وفاداري ، كاذب
شرايط ، اين در.ميشود نيكوكار و خبير انسانهاي بر اراذل
و افراد و ميشود منحرف حقايق صحيح شناخت و درك از افكار
بهتدريج و ميشوند سطحي افراد دست بازيچه اجتماعات ،
زندگاني ايام و ميگردد زائل آنها وجداني و فكري شخصيت
وضعيت در بالاجبار را خود نشدني تكرار و ارزش با
.كرد خواهند سپري نامناسبي
يكي معنوي و مادي از اعم قدرت منابع از سوءاستفاده *
قوانين ، و اهداف كه هنگامي.است فرماليسم علل از ديگر
منحرف و معكوس منابع ، بكارگيري مسير و ميشوند تحريف
بههدر و شده ضايع و تضعيف عملا مزبور منابع ميگردد ،
است ظواهر و قالبها سلسله يك ميماند باقي آنچه و ميرود
آرزوها و امكانات ميان تعادل ايجاد و ضمائر بازشناسي كه
به شدت به را برنامهها و اهداف اصلي محتواي به وصول و
عمدتا قدرت منابعميسازد ناممكن يا و مياندازد تاخير
تنها و نيستند كشور منافع و اهداف خدمت در شرايط اين در
چنين در.ميباشند كاذب جذابيتهاي ايجاد براي عاملي
و اساسي آنكه از بيش قدرت منابع از استفاده حدود وضعيتي ،
و كلي خصوصيات روي بر و است صوري و شكلي باشد ، ماهوي
.دارد تكيه عمومي
فرماليسم مباني ديگر از جوئي علم بر جوئي عيب غلبه *
طريق از حفظقدرت و كسب براي تلاش.ميگردد محسوب
كشيدن آنان رخ به و ديگران ضعف نقاط و اشتباهات جستجوي
به.است سوم جهان در فراگير مشكل يك زياد ، عمل سرعت با
حتي) ديگران نفي براي تلاش وضعيت ، اين در ديگر عبارت
اين.دارد ترجيح خود اثبات بر (ديگران سودمند هنجارهاي
و ارتباطات انقلاب و زمانه تغيير دليل به كه است حالي در
هستند بيهنران همان غالبا كه عيبجويان اطلاعات ،
را عمومي شده پذيرفته هنجارهاي شد خواهند مجبور سرانجام
كه است ذكر به لازم.دهند تطبيق آن با را خود و بپذيرند
است افراطي بدبيني نوعي بر مبتني كه عيبجويي استمرار
را بيگانگي خود از و ارتجاعي تظاهرات اجتماعي ، نفاق مشكل
وضعيتي چنين ادامه صورت در توسعه فرآيند.ميزند دامن
بدبيني دليل به انسانها زيرا شد ، خواهد انقطاع دچار
به نسبت حتي و سياست و دولت به نسبت شديد و افراطي
مورد اين در كه نكتهاي.ميشوند كشيده انفعال به يكديگر
و بازي باند كه است اين است فراوان اهميت حائز
و نژادي و قومي تفكر مبناي بر بخشينگري) فرقهگرايي
عيبجويي اصلي متد آشوبساز ، رواني عمليات و (گروهي
.ميشود محسوب
:نتيجه
حقيقي ارزشهاي مميز اصل ، در فرماليسم مفروضات و مباني
مزبور مباني.است ارزشها اين از حمايت ادعاي از انساني
ظاهرسازيها ، با مواجهه براي را لازم آگاهيهاي ميتواند
مكانيسمهاي و مصاديق كنترل و ابتذال و افراطگريها
دستيابي بهمنظور زمينهسازي متقابلا و فرماليسم پيچيده
معتقد نگارنده.بگذارد جامعه اختيار در متعادل وضعيت به
مفروضاتفرماليسم و مباني موقع به و صحيح درك است
و سياسي عمل مورد در تاريخي فهم موثر كاربرد به ميتواند
سنجيده تعيين و تبيين و انساني اساسي ارزشهاي بازسازي
.نمايد شاياني كمك اجتماعي -سياسي تحولات و رفتار
كرماني توكلي حميد
|