...ميشود قرمز چراغ وقتي
ميشود برگزار فردا "تازه صداي" جشنواره
...ميشود قرمز چراغ وقتي
كودكان بر تلويزيوني برنامههاي محتواي تاثيرات به نگاهي
آنها منفي و مثبت تاثيرات و تلويزيوني برنامههاي محتواي
امور محققان و روانشناسان ذهن كه است چندي كودكان ، بر
.است كرده مشغول خود به شدت به را نوجوان و كودك
و حاضر جا همه رسانهاي كه نيست رو آن از تلويزيون اهميت
رقم برنامهها محتواي را آن اصلي اهميت بلكه است ، فراگير
ساختارآنها و درمحتوا اگر كه برنامههايي.ميزنند
كودك برذهن سوئي اثرات نگيرد ، صورت كلي تجديدنظري
-غلط ايدههاي و افكار همين با فردا كودك ، اين و ميگذارد
خواهد جامعه وارد -ميكند تلقي ولاغير را آنها خود كه
.شد
خطرناك بسيار حال عين در و نيرومند آموزگاري تلويزيون
در تلويزيون تماشاي درحين كه نيست آگاه بيننده اما.است
ضمير درون به دانشها و اطلاعات.است يادگيري مسير
ارزشهاي اين بداند خود بيآنكه شده ، جاري او ناخودآگاه
خو فكر اين به ما.ميشود نهادينه او در تلقيني
درمكاني كه است كنندهاي خسته كار يادگيري كه گرفتهايم
عبوس ميانسالي مرد و ميدهد رخ كلاس عنوان به بسته
به آنرا كه ميكوبد دانش طبل بر و ايستاده ما سر برفراز
ميزند ، ما به نكردني حس زخمي تلويزيون.كند منتقل ما مغز
و كرده بارور را ما آگاهيهاي ميتواند ضمن در اما
.كند مجهز گستردهتر ديدي به را ما بدانيم ، خود بيآنكه
ايالتي دانشگاه سابق رئيس و شناس معنا "هاياكاوا.آياس"
به صريحي اتهامات كاليفرنيا ، سابق سناتور و سانفرانسيسكو
اوج دوران در كه درمقالهاي او.ميسازد وارد تلويزيون
جادوگر با را تلويزيون نوشته ، خود دانشجويي فعاليتهاي
.را شما كودكان جادوگري كه...كنيد فرض":است كرده مقايسه
.روزبربايد از بيشتري ساعات حتي يا و چهار سه ، براي.
موسيقي او.روياهاست تار تننده داستانگو ، جادوگر اين
خستگيناپذير و كننده سرگرم شريكي و ميكند پخش دلربا
براي صداهايي آنها به و ميخنداند را كودكان او.است
به خوردن براي خوبي چيزهاي دائماميآموزد دادن علامت
تا ميكند توصيه آنها والدين به و ميكند پيشنهاد كودكان
جادوگر...بخرند اعجابانگيز اسباببازيهاي بچهها براي
(كودكان) بنابراين و است افسونگري حال در هميشه
جذب را پيامهايي و مينشينند روبهرويش بياختيار
چيزي حتي اغلب و نيستند آنها سرمنشا والدين كه ميكنند
".نميدانند آن درباره
گفتممطالبيراجع بچهها به ابتدايي سوم سركلاس روزي
تا آزادگذاشتم را آنها و بنويسند "راهنمايي چراغ" به
ديگري چيز هر يا و ادبي متن انشاء ، داستان ، را آن نام
كه گفتم بچهها به آن بر علاوه.بگذارند دارند ، دوست كه
شوند قائل شخصيت خود نوشته راهنمايي چراغ براي ميتوانند
دهد انجام ميتواند را كاري هر ما راهنمايي چراغ كه واين
به را انديشهشان پيكانهاي تا دادم آزادي آنها به و
دوست كه شكلي هر به و كنند پرتاب دوركودكانهشان افقهاي
.بياورند كاغذ روي به موضوع اين از را خود برداشت دارند ،
بگيرند دست به قلم بچهها كه آن از قبل كلاس ، ابتداي در
در دارند ازبچهها تعدادي كه ديدم شوند ، نوشتن مشغول و
طبق و بود شده پخش سوم ازشبكه گذشته شب كه سريالي مورد
من و ميكردند صحبت بود ، طلاق يك داستان شرح معمول
از پس و نگرفتم جدي را موضوع اين موقع آن در متاسفانه
خوردمكه افسوس بچهها ، نوشتههاي خواندن و جمعكردن
خواندن از پس.نكردم حل را موضوع اين موقع همان چرا
ميان 42 از كه ديدم تاسف و كمالحيرت با نوشتهها ،
نوشتهاند ، 6 چراغراهنمايي موضوع با بچهها كه داستاني
ميتوان كه دارند قضيهطلاقاشاره به مستقيما داستان
نيز ، 4 نوشتهها ساير درناميد فاجعه يك آماررا اين
نيز داستان ودر 12 داشتند اشاره مرگ به مستقيما داستان
ساير.ميخورد چشم به تكاندهنده و هولناك خشونتيبسيار
گاهي كه بودند شده نوشته گوناگوني اشكال به هم داستانها
و برد پي بزرگ بسيار اندوهي ميشدبه ميانشان در
آنها در بسياري اميد زيباييو كه بودند نيز نوشتههايي
.ميزد موج
اشاره طلاق به مستقيما درآنها كه داستانهايي ميان از
به را صحبتششد كه را سريالي اثرات ميشد و بود شده
مرا بهشدتتوجه داستان سه كرد ، مشاهده آنها وضوحدر
:كرد جلب خود به
راهنمايي چراغ يك":بود نوشته"ع.محمد" اول داستان در
راه سرچهار و بيرونميرفت خانه از روز هر كه بود
بچهاش او بود كنارش در داشتكه بچه يك او.ميايستاد
به روز يك و نداشت دوست را زنش او داشت ، دوست خيلي را
ديگر زن يك دوباره او.داد طلاق را زنش و رفت دادگاه
".گرفت
نبوغ بود ، نوشته را آن "ع.جواد" كه دوم داستان در
به ميشد زمينهداستاننويسي در كودكرا اين واستعداد
چنيني اين موضوعاتي كه افسوس صد وليكرد مشاهده وضوح
"جواد" داستان در.بود داده قرار تحتالشعاع را استعدادش
راهنما چراغ ميشود ، قرمز راهنما چراغ وقتي":بود آمده
شد ، سبز راهنما چراغ وقتي.بدهد طلاق را زنش نميتواند
شد ، زرد راهنما چراغ وقتي.بدهد طلاق را زنش ميتواند
و قرمز چراغ هرسه شد ، تابستان وقتي.كند قهر زنش با بايد
بايد سبز چراغ زن.بگيرند زن و بروند بايد سبز و زرد
زرد چراغ زن ;باشد زشت زنش بايد قرمز چراغ ;باشد خوشگل
".باشد خوشگل كمي يا و زشت كمي بايد
و نويسندگي توانايي و خلاقيت نيز "م.حسام" داستان در
براي شخصيتپردازي نيز و داستان در جذاب اتفاقات طرح
هم باز ولي.ميخورد چشم به خوبي به بيجان موجودات
تاثير تحت زيبايش نوشته از قسمتي كه افسوس صد و افسوس
.دارد رنگ سه راهنمايي چراغ":بود گرفته قرار عواملي چنين
چراغ روز يك.است سبز ديگري و زرد ديگر يكي و قرمز يكي
چراغ بعد روز و بدهد طلاق را زنش ميخواست زرد راهنماي
سبز بعدچراغ هفته.برود آزادي استاديوم به ميخواست قرمز
.شود بچهدار ميخواست زنش چون بيمارستان ، برود ميخواست
".آورد دنيا به دست سه و پا هشت و چشم يك پسر يك او
مشمئزكننده و تند بوي آنها در كه داستانهايي ميان از
داستان چند نيز ميآزرد ، سختي به را مشام خشونت و مرگ
.دارند تامل و تفكر بسي جاي من نظر به كه بودند
و ترسناك موجودي راهنمايي چراغ از داستانش در "م.حسين"
عجيب اشاراتي با حال عين در و ميكشد تصوير به رعبآور
چراغ واقعي شخصيت مورد در را خواننده داستانش ، در
.ميدارد نگه بلاتكليفي در شدت به داستانش راهنمايي
سبز ، چراغ:دارد رنگ سه راهنما چراغ":بود نوشته "حسين"
خيابان از ميتوانند مردم يعني سبز چراغ.زرد و قرمز
به عيد از بعد ما ، راهنمايي قرمز چراغ.كنند عبور
خيابان از ميتواند ما راهنماي چراغ.ميرود سيزدهبدر
حرف ميتوانند ما چراغ سه.كند ايجاد تصادف و كند عبور
را نفر حال 6 به تا رفتن راه با ما چراغ سه.بزنند
".ميكنند تعريف قصه خود براي شب آنها.كشتهاند
شرح كاغذ روي بر را آن "ز.ميلاد" كه راهنمايي چراغ از
.نميبينيم چيزي پليدي و پستي جز انتها ، تا آغاز از داده ،
كبود ، گنبد زير.نبود يكي بود ، يكي":بود نوشته "ميلاد"
و زرد دومي اسم قرمز ، اولي اسم.بود راهنمايي چراغ يك
زرد چراغ.ميكند دعوا سبز چراغ ما قصه در.سبز سومي اسم
.ميدهد فحش قرمز چراغ و مياندازد تصادف به را ماشينها
!!"كرد دعوا راهنما چراغ.رسيد سر به ما قصه
ديگرآزاري ، انفجار مشتزدن ، شيوه ما كودك به تلويزيون
از يكي به است كافيميآموزد را طلاق و قهر نارنجك ،
اشكآور ، احساساتي سريالهاي كارآگاهي ، برنامههاي
نگاه تلويزيوني جنگي فيلمهاي يا و خانوادگي سريالهاي
ناپذير انكار حقيقتي اين.شود ثابت مدعا اين صحت تا كنيد
ديگران رفتار مشاهده طريق از را خود رفتار كودكان كه است
به كودكان تماشاي ساعات ميزان به زمانيكه.ميكنند كسب
رفتار كه يافت درخواهيم قطع طور به كنيم ، توجه تلويزيون
در كه شخصيتهايي كردن تجربه از اندازه ، چه تا آنها
وحتي تفكر نحوه بر و ميپذيرد اثر ميبينند ، تلويزيون
.ميگذارد اثر آنها كردن صحبت
موضوعات با خانوادگي سريالهاي از يكي كارگردان با وقتي
...و خانوادگي اختلافات و طلاق و اعتياد اجتماعينظير
دادم ، شرح برايش را فيلمها اينگونه تاثيرات و كردم صحبت
طلاقها اين و مشكلات اين بايد اول من خوب":گفت پاسخ در
به ميخواهيد اگر كه بگويم مخاطبم به بعد و بدهم نشان را
طلاق مثلا نشويد ، دچار مرد و زن اين تنهايي و سرنوشت
."...دست اين از موضوعاتي يا و نگيريد
اين ولي ;است منطقي ازجهتي ما ، خوب كارگردان اين توجيه
نداشتن دليل به اغلب كودكان كه كنيم فراموش نبايد هم را
از يا برنامه ، محتواي فهم براي لازم زمينهاي پس آگاهي
مساله اين ما.ميكنند درك غلط را آن يا و عاجزند آن فهم
بزرگسال با كودك" كه باشيم داشته مدنظر هميشه بايد را
كه را كتابتان بخواهيد شما اگر مثال طور به ".دارد فرق
خاصي كار مسلما كنيد ، مطالبه او از است دوستتان نزد
كتابم":ميگوييد و ميرويد او طرف به نميدهيد ، انجام
پس براي يا و راميدهد كتابتان شما دوست يا حال."رابده
كنيد فكر حالا.ميآورد كنندهاي قانع دليل آن ندادن
شما و برداشته كوچكتان برادر و خواهر يا فرزند را كتاب
كه راحتي همان با آيا.بگيريد پس او از را آن ميخواهيد
كوچكترتان برادر و خواهر ميكنيد ، با برخورد خود دوست با
"بچه" با بخواهيد وقتي مسلما شويد؟ روبهرو ميتوانيد هم
با كلي طور به و بگيريد او از را چيزي يا بزنيد حرف اي
و كلمهها در اتي"تغيير" كنيد ، برقرار "ارتباط" او
كه ببينيد و كنيد دقت.ميدهيد خود رفتار و گفتار مجموعه
شما برخوردهاي با تفاوتهايي چه بچهها ، با شما برخوردهاي
سادهتري كلمات با نميكنيد سعي آيا دارد؟ بزرگترها با
لحني با نميكنيد سعي آيا بفهمانيد؟ بچهها رابه خود حرف
با آيا شويد؟ روبهرو بچهها با خندان لبي و شيرين
بفهمانيد؟ بچه رابه حرفتان نميتوانيد بهتر "مثالزدن"
تا كنيد گرم ديگري چيز به را بچه سر نيست بهتر آيا
بگيريد؟ او از دارد اختيار در كه را چيزي بتوانيد راحتتر
هركسي كه هست هم ديگري تغييرات بالا ، موارد بجز مسلما
بچهها با بتواند تا ميكند ايجاد خود رفتار و گفتار در
.كند برقرار "ارتباط"
و اهداف به عميق توجه و دقت بدون معمولا كودكان
آن كه اهدافي نظير - برنامه پخش و توليد انگيزههاي
و ميپردازند آن ارزيابي به -داد شرح من براي كارگردان
.ميكنند استنباط را آن كلي موضوع و سطحي مفهوم تنها
اين دنبال خود ، به ظاهربين طبيعتا و كودكانه فكر با كودك
نشان را طلاق قباحت ميخواسته سريال اين ببيند كه نيست
كه ميفهمد اينقدر فقط كودكتبليغكند را آن يا دهد
از قدر همين و شده ساخته طلاق با ارتباط برنامهدر اين
-هستند جوان اغلبهم كه -مرد و زن يك ميفهمدكه فيلم
عليرغم بعد و پيداميكنند اختلاف هم با سرمسالهاي
فضول همسايههاي از تعدادي و ومادر پدر ميانجيگري
در شناسنامه مشاور ، دكتر يكخانم وراهنماييهاي ساختمان
كلي خانواده دادگاه قاضي.ميشوند دادگاه دستوارد
هنوز شما من ، فرزندان من ، عزيزان كه نصيحتشانميكند
. و گرفتهايد نسنجيدهتصميم عجلهو با شما هستيد ، جوان
كه ميبينيم را مرد و زن آن دست از كلوزآپي هم بعد..
آخر ديگر كودكآخر ميكنندوالي امضا را دارندكاغذي
كه ميزنند اين از دم مدتي آنها نميبيندكه را قضيه
پشيمان هم مدتي از بعد و.. و شديم آزاد شديم ، راحت
.وزندگيشان ميروندسرخانه رجعت ، از بعد و ميشوند
پخش تلويزيون از جنگيكه و جنايي سريالهاي مورد در يا و
اين برنامههايياز ساخت از سازنده هدف قطعا ميشود ،
يا دير مجرمي ، بالاخرههر كه است مفهوم اين رساندن دست ،
استو كاربدي تجاوز و قتل و دزدي و ميشود دستگير زود
ميخواسته يقينا سازنده جنگي ، فيلمهاي مورد در يا
جنگ سال طي 8 را سربازانمان گذشتگيهاي جان از و رشادتها
والاي اهداف از ما كودك ولي.دهد نشان نابرابر و خونين
فيلمهاي از فقط.نميفهمد چيزي قبيلبرنامهها اين
فرد آن بزني ، سركسي به چوب با اگر كه ميگيرد ياد پليسي
كني ، حلقه كسي گردن دور را ريسماني اگر يا ;بيهوشميشود
مدتي را كسي سر اگر يا و مرد خواهد خفگي اثر در فرد آن
جان دردناكي و فجيع طرز به فرد آبنگهداري ، آن زير در
منفجر طرز فيلمهايجنگي از متاسفانه ويا ;داد خواهد
جهت -بان ديده سربريدن و خمپاره پرتاب و نارنجك كردن
از كارهايي و -عمليات انجام در سروصدا ايجاد از جلوگيري
سال چند در بچهها علاقه.گرفت خواهد فرا را قبيل اين
وسايلي يا و منفجره مواد از استفاده به جنگ از پس اخير
پاياني روزهاي خصوصادر ميكنند ، مهيب صدايي توليد كه
.مدعاست اين بر گواهيقاطع سال ،
دست تجربهاي چنين به كودك روانشناس "آندرسن دان" دكتر
تماشاي حين را خود تا خواست سالهاي چهار كودك از او.زد
(راجرز آقاي همسايگي در بهنام) تلويزيوني برنامه يك
.كشيد نقاشي دقيقه ، 5 طول 30 در كودك.كند نقاشي
تلويزيون تسليم تدريج به كودك ميداد نشان كه نقاشيهايي
در.است بزرگتر تلويزيون از كودك اول ، نقاشي در.ميشود
صفحهاش بر اما مانده ، اندازه همان به دستگاه دوم ، نقاشي
كوچكتر كودك سوم ، نقاشي در.است شده مشخص بيشتري جزئيات
در.نيست پيدا كودك بازوي و ميشود بزرگتر دستگاه و
بزرگ تلويزيون يك تنها.نيست خبري كودك از نقاشي چهارمين
ميشود ديده بزرگي تلويزيون تصوير آخرين در.ميشود ديده
ميگويد كودك.است صفحهاش روي بزرگ و خندان آدمك يك كه
دوستان با انگار او ، .است برنامه مجري او كه
پروازي رفته ، ذهني و احساسي گشتي و سير به تلويزيونياش
.كرد اندازهگيري نميشود را مدتش كه
كودك با را آزمايش همين "آندرسن" دكتر بعد ماه چهار
حين را خود خواست او از بار اين و كرد تكرار مذكور
.كند نقاشي (وحشي غرب بهنام) وسترن مجموعه يك تماشاي
همان واقع در امابود جورتر و جمع بار اين او كار حاصل
در.بود شده تلويزيون تسليم هم باز او ;داد را قبلي پيام
دومي در است ، بزرگتر تلويزيون از او تصويرباز نخستين
تلويزيون صفحه بر و است شده كوچكتر كودك و بزرگتر دستگاه
خرسند كارش از و كشته را دشمنش كه ميشود ديده كابويي يك
تصوير تنها نيست ، كار در تلويزيوني نقاشي ، آخرين در.است
پيروزيش تا برده بالا را بازوانش كه است خوشحالي كابوي
.نيست نقاشي در تلويزيوني دستگاه هيچ.بكشد همه رخ به را
كودك وقتي.شدهاند يكي كابوي و پسر كه ميرسد نظر به
به حقيقي آنچنان پيرامونش و كابوي كشيد ، را نقاشي آخرين
خانهاش از (كابوي) پسر شد باعث كه رسيدند نظرش
.آيد بيرون (تلويزيون)
"يكطرفه خيابان يك -تلويزيون ترافيك" كتاب در يونسكو
-بود1 كرده تقسيم دسته پنج به را تلويزيوني برنامههاي
- آموزشي3 و مستند برنامههاي -2;خبري گزارشهاي و اخبار
- 4;كودكان برنامههاي و سرگرمكننده برنامههاي
.متفرقه برنامههاي -ورزشي 5 برنامههاي
برنامههاي ساختار مذكور ، ساخت پنج براساس كتاب آن در
.بود شده منتشر كشور تلويزيوني 50
آن در شد ، منتشر سال يازده فاصله با كه بعدي كتاب در
جديد كتاب در.بود شده داده مهمي تغيير دستهبندي
و بود شده مجزا سرگرمي برنامههاي از كودكان برنامههاي
تعاريفي و اهداف يعني.ميداد تشكيل را مستقلي دسته خود
را برنامهها نوع اين اهميت اين و داشت خودش به مختص
.ميرساند
كه چرا نيست ، كافي هم باز بدانيم ، كودكان درباره هرچه
و كاردان شجاع ، خود ، به متكي اراده ، با انسانهاي تربيت
عدم كه بسا چهميكند تضمين را ملتي وآينده حال تندرست ،
به بزرگسالي در را او كودك ، روحيات و تواناييها به آگاهي
داشتن كند ، برعكس تبديل مضر و مزاحم غيركارآمد ، موجودي
و تعليم امر در مناسب برنامه و سنجيده رفتار و كافي دانش
و خود حال به مفيد و اجتماعي فردي كودك ، همان از آموزش ،
:ميگويد حافظ.بسازد جامعه
باشد حزين كه خاطر ترانگيزد شعر كي"
"باشد همين و گفتيم معني اين از نكته يك
"پژمان آرش"
ميشود برگزار فردا "تازه صداي" جشنواره
عنوان با پاپ موسيقي رقابتي جشنواره نخستين:هنري گروه
اسفندماه برگزيده 21 خواننده انتخاب براي"تازه صداي"
.ميشود برگزار تهران بهمن فرهنگسراي در
رسا پيام شركت هنري مدير و قديمي آهنگساز خوشنود فريدون
فكر چگونگي به مطلب اين بيان ضمن همشهري با گفتگو در
و جاري سال مهرماه از:گفت و كرد اشاره ايده اين اوليه
نفر يافت 1500 انعكاس همشهري روزنامه در كه فراخواني با
و نفر اوليه 109 آزمون در كه كردند مراجعه خوانندگي براي
به نفر و 30 برنامه اجراي براي نفر نهايي 15 آزمون در
.شدند انتخاب ذخيره عنوان
هر كه است گونهاي به برنامه اجراي شكل خوشنود گفته به
كل ثابت نفر اركستر 42 همراه به برگزيده خواننده 15
هر سپس.ميكنند اجرا را اسلامي جمهوري سرود برنامه ،
بخش پايان در و اجرا را خود ترانه خوانندگان از كدام
مورد نفر نيز3 تماشاگران و خود برتر نفر داوران 3 نخست
در و ميكنند انتخاب خواننده ميان 15 از را خود نظر
داوران انتخاب نخست نفر و مردم انتخاب نخست نفر نهايت
اداره حمايت با جشنواره اين.ميكنند اجرا را خود برنامه
جوانان شوراي تهران ، شهرداري بينالملل و عمومي روابط كل
برگزار تهران استانداري اجتماعي كل اداره و تهران استان
.ميشود
|