منظر از فرماندهي و مديريت كلي اصول
(ع) امامعلي
(ع)علي اميرالمومنين نام به كه جاري سال در :جستارگشايي
و سيره اقوال ، در پيش از بيش است لازم يافته ، تبرك
و مختلف امور آنها واسطه به و دقت حضرت آن حكمتهاي
-كلي بحثي ذيل ، مطلب در.يابند صيقل گوناگون انديشههاي
مديريت به نسبت (ع)علي امام ديدگاه باب در -كلي بسيار و
ميبايد كه است بديهي.است بوده مدنظر زمامداران گزينش و
و اجتماعي پيچيده نيازهاي به توجه با عرصه اين در
بحثهاي(ع)امام فرمايشات پرتو در بشري ، نوين تجربههاي
بنيادي ، امور برخي تذكر باب از اما.گيرد صورت دقيقتري
.شود واقع مفيد و ثمربخش ميتواند حاضر مطلب مرور
.انشاءالله
معارف گروه
مديريت مساله با نحوي به خود روزمره زندگي در هركسي
وزرا دولتمردان ، تنها نه پايين و بالا سطح در.است درگير
هر بلكه ادارات ، مديران دانشگاهها ، روساي فرماندهان ، و
از نوعي با خود خانه و كار و كسب محدوده در انساني
راهها شود انجام صحيح بهطور اگر كه دارد ، سروكار مديريت
و كم مشكلات پربار ، كوششها پرثمر ، فعاليتها نزديك ،
مشكل نيز ما كشور بزرگ و عمده مشكل.است بيشتر موفقيت
گردد اصلاح معنوي مباني از الهام با اگر كه است مديريت
.كنيم جبران خداوند ياري به را ضعفها ميتوانيم بهسرعت
برپايه كه مديريتي است ، آن اساس و تشكيلات يك روح مديريت
سازد ، شكوفا را نبوغها و باشد استوار اسلامي اخوت
و همسو سريع ، و منظم را حركتها و دهد پرورش را استعدادها
.كند همصحبت
اسلام ارمغان آن (ع)علي مردم ، ناآگاهي اثر بر كه وقتي از
با را عقل و علم جهان يك خداوندي قدرت دست كه بشريت به
كنار است آميخته بههم وجودش در شجاعت و عاطفه دنيا يك
آن خانهنشيني بهخاطر را سنگيني تاوان بشريت شد ، گذاشته
صاحبنظران كه طوري به است ، پرداخته حال به تا اصلح
زمان كيفيت همان با احوال و اوضاع اگر كه معتقدند
اسلام دين مييافت ، ادامه (ع)علي امامت با (ص)حضرترسول
امم ساير ميتوانست و ميشد پيروز زمين روي اديان همه بر
به و كرده تربيت بود ، يافته تفوق آنها بر كه را اقوام و
.برساند كمال مراحل عاليترين
و بود آموخته وحي مكتب در (ع)علي كه را آنچه طرفي از و
در آزموده ، تجربه محك به زندگيش كورهابتلائات در
به زريني برگ چون آينده نسلهاي براي نهجالبلاغه
به تاريخ تكرار از بستنش بهكار با تا است يادگارگذاشته
به حق سنگر افتادن مانع و نموده جلوگيري نالايقان نفع
اگر هستيم معتقد كه آنجائي از و شوند نااهلان دست
و رفتار بر الهي ، مرد آن نوراني منش و روش از جرقهاي
هم ظلمتي هر از را او بيفتد ، كارگزاري و مدير هر كردار
مدير انتخاب معيار دليل همين به آورد ، مي بيرون باشد كه
انشاءالله تا كرديم انتخاب را نهجالبلاغه ديدگاه از
نظام مديران طريق منير سراج بيهمتا ، رهبر آن رهنمودهاي
.كند ياريشان انقلاب اهداف پيشبرد در و گشته اسلاميمان
:مديريت نقش
دنياي در همچنان را خويش اساسي و حياتي نقش مديريت ،
نمود ادعا ميتوان درستي به و ميكند ايفا امروز پيچيده
بشر و قرنحاضر انسان براي مديريت اهميت به علمي هيچ كه
و علم كه بشر ، دور گذشته در كه همچنان.ندارد وجود آينده
عنوان به نيز راميگذرانده خود اوليه تكنولوژيمراحل
.است بوده ادامهحيات براي مبارزه در وي راهگشاي تنها
يا پيشرفت در مديريت نقش به را ما گذشتگان تاريخ مطالعه
از كه ملتهايي بسيار چهواقفميگرداند ملتها انحطاط
لحاظ واز فكري مساعد زمينههاي و مادي امكانات نظر
مديري وجود عدم خاطر به ولي نداشتند كمبودي هيچ فرهنگي
و صحيح برنامهريزي با بتواند كه آگاه رهبري و مدبر
استفاده هدف جهت در موجود نيروهاي از محكم ، سازماندهي
.گرفتهاند قرار شكست و سقوط سراشيبي در كند
نقش آوردن دست به براي نمونه بهترين و تاريخ گوياترين
اعراب تاريخ ملتها ، سرنوشت در مديريت تاثير و مدير
.است اسلام پيامبر ظهور و جاهليت
جامعه ناداني و جهل كه شد رسالت به مبعوث عصري در پيامبر
بياعتمادي و تفرقه دشمني ، و كينه و بود فراگرفته را عرب
گوركردن به زنده كه طوري به مييافت گسترش روزبهروز
شجاعت را خويي درنده و دزدي و افتخار را خود دختران
را شخصيتي خداوند جاهلي جامعه همين ميان از و ميدانستند
مديريت و رهبري تا برانگيخت رسالت به اسلام پيامبر همچون
.بگيرد برعهده را منحط جامعه اين
و مجاهد مصمم ، و امتيواحد افراد اين از توانست پيامبر
كه گرفتند اوج آنجا تا انساني و فكري نظر از ايثارگركه
را علم كسب ميكردند ، تقسيم گرسنگان بين خودرا غذاي
مايه را بروني و دروني طاغوتهاي با مبارزه و عبادت
دور ، چندان نه زمان گذشت با امت همين و ميدانستند افتخار
و آنانسجام و شده كشيده وانحطاط سقوط به رفته رفته
را آن اصلي ريشه و گرديد تفرقه به تبديل اسلامي اخوت
.كرد جستجو امت رهبري و مديريت در بايد
فاسدي شخص دست به اسلامي جامعه مديريت وقتي كه همانطور
اين با ميرسد (ع)حسين گوش به خبر و ميافتد يزيد چون
با":ميفرمايد و ميدهد هشدار را فاسد مديريت خطر سخن
".خواند را اسلام فاتحه بايد يزيد رهبري و مديريت
به جامعه رادر مدير و نقشفرمانده(ع) علي اميرمومنان
مهرهها و دانهها كه است كرده تشبيه گردنبند نخ و رشته
هم به واحد يك آنها مجموع از و داده ارتباط هم به را
بگسلد هم از رشته آن اگر و است بوجودآورده پيوسته
ميدهند ازدست را هماهنگيخود و گرديده پراكنده مهرهها
گوناگون معضلات و مشكلات هجوم درمقابل درمانده ، بشر و
محدوديتهاي موادغذايي ، كمبود جمعيت ، افزايش مانند
بحرانهاي اجتماعي ، ناهنجاريهاي بيماريها ، تكنولوژي ،
سقوط سرانجام ، و نظامي سياسي ، تهديدات حوادث اقتصادي ،
را خويش فرداي به اميد روزنه فرهنگي ، و انساني ارزشهاي
هيچ كلام ، يك در و ميبيند مديريت اصول از بهرهگيري در
مديريت معرفت بر تكيه بدون بشري پيشرفتهاي از كدام
و برهاند امروز دنياي سردرگم كلاف از را انسان نميتواند
لذا است ، بشري اجتماعات غايي هدف توسعه ، كه آنجا از
.است توسعه در مديريت نقش مهمترين
نيست ، گروه يك يا صنف يك تمايلات موضوع توسعه ، موضوع
و سازمان گروه ، فرد ، نهايي هدف عنوان به توسعه بلكه
انتخاب حال عين در و محتوم سرنوشت واقع در و بوده جامعه
را كشوري هيچ و است شده باز كشورها همه بر كه است شدهاي
يكي عنوان به مديريت اخير ، دهههاي در.نيست آن از گريزي
و ارزيابي در و گرفته قرار توسعه عناصر مهمترين از
مكانيسم و الگو بررسي توسعه ، حال در كشورهاي مقايسه
.گرديد واقع توجه مورد نيز مديريت
مديريت ضرورت
زندگي در و است شده خلق اجتماعي طبعا انسان كه آنجا از
نيازمند لذا ميباشد خود فطرت و طبيعت تاثير تحت اجتماعي
و افراد مقاصد و منافع اجتماع در زيرا است ، مديريت
و ميكند پيدا اشتراك و ارتباط يكديگر با اشخاص سرنوشت
حقوق ، نشدن پايمال و ارتباط اين مطلوبتر چه هر خاطر به
از و دارد ضرورت حقوق رعايت و حدود معرفي وظايف ، تعيين
اجتماعي ، واحدهاي و افراد بين هماهنگي كه جاست همين
كارها ، ارزشيابي و ضوابط بر نظارت هدف ، سوي به هدايت
ديدگاه از كلام يك در و ميسازد روشن را مديريت ضرورت
مسافرت قصد گروهي اگر كه آنجاست تا مديريت ضرورت اسلام
بيشتر هم نفر سه از تعدادشان حاليكه در باشند داشته
تا برگزينند مدير عنوان به را سه آن از يكي بايد نباشد
كارها و گردانند حاكم خود اجتماع بر را انضباط و نظم روح
دست به را مطلوب نتيجه مدير هماهنگي و نظارت پناه در
تعداد مسافرت در هرگاه:فرمودند (ص)اكرم پيامبر آورند ،
را گروه مديريت آنها از يكي بايد رسيد نفر سه به مسافران
.گيرد برعهده
شكلها با و گوناگون موارد در را مديريت ضرورت كريم قرآن
حضرت داستان جمله از.ميدارد بيان خاص شيوههاي و
رهبري و امامت موضوع داستان اين در كه (ع)ابراهيم
خداوند كه آنگاه" دارد ويژهاي جايگاه (ع)ابراهيم
سرافرازي با و كرد آزمايش فرمانها انواع به را ابراهيم
تو من شد گفته او به خداوند جانب از آمد بيرون آزمايش از
آيا:گفت ابراهيم.برگزيدم مردم مديريت و امامت به را
داراي اگر فرمود رسيد ، خواهد من فرزندان به پيشوايي اين
ستمگران به من مديريت و امامت گرنه و باشند صلاحيت
".نميرسد
جانب از الهي ، پيامبران ديگر همانند نيز (ص)اسلام پيامبر
سفر در عمرش سال آخرين در تا شد مامور خداوند
به و نمايد معرفي مردم به را خويش جانشين حجهالوداع ،
امامت و خلافت به (ع)علي نصب با اختصاصي ، و رسمي طور
مشخص اسلامي امت دنياي و دين امور در را مديريت تكليف
انساني نيروي نقش و لياقت مساله مقدمات ، اين با.سازد
نقش.ميگردد مشخص پيش از بيش جامعه امور تنظيم در لايق
آنچنان داراي جامعه يك امور پيشرفت در انساني نيروي
و اجتماعي و اقتصادي تحولات ركن موثرترين كه است اهميتي
لايق ، نيروي معتقدند صاحبنظران.ميگردد محسوب فرهنگي
بوده ، سازمان سرمايه شريفترين و ارزشترين با و مهمترين
و لياقت به بستگي سازمان هر پايداري و بازدهي و سودمندي
اشكبار چشمان.دارد سازمان آن كار نيروي توانايي و درايت
كارگزار و رشيد سردار سوگ در (ع)علي مولا داغدار قلب و
همكار يك بالاي بسيار نقش از حاكي "اشتر مالك" لياقتش با
!مالك":ميگويد او سوگ در مولا گوي حق زبان كه است لايق
مرز در كه بود من بازوي او بود؟ تواند مالك چون كه كيست
من براي مالك شد ، نهان خاك در و بيفتاد دستم از مصر كشور
نهجالبلاغه ، ) "بودم خدا رسول براي من كه بود چنان
(ص 226 فاضل ، ترجمه
پاسدار و دين نگهبان را صالح و لايق سرباز ديگر جاي در و
استقلال كاخ ستون و راه امنيت مدار و قانون حرمت و شرف
و استوار او كفايت با دوش به را مملكت عظمت و دانست
و مخلص انساني نيروي اهميت و نقش در ميبيند ، پابرجا
رحمت و است "امير" براي خيرالهي وسيله كه بس همين لايق
بيشك كه شديد براي "جبار" غضب و قهر و فقير براي خداوند
.دين عمل مروجين و حكومتند آبروي
انساني نيروي انتخاب در دقت ضرورت و اهميت
ايجاب مناسب مشاغل در مناسب افراد گماردن بهكار اصل
از مشاغل متصديان گزينش و انتخاب امر در كه ميكند
آن جزء كاركنان تا گرفته مختلف واحدهاي و بخشها مسئولين
و دقت نهايت هستند ، سازمان و تشكيلات بدنه دهنده تشكيل
را مادي منابع سازمان هر در چون آيد ، عمل به كوشش
بهتري بصورت جديد روشهاي و فنون از استفاده با ميتوان
شريفترين كه انساني منابع از بهتر استفاده اما گرفت بكار
انتخاب در دقت مستلزم هستند توليد عوامل ارزشترين با و
.ميباشد اصلح
و مديران موفقيت اساسي و عمده بخش كه آنجا از طرفي از
همكار و است شايسته همياران و همكاران گرو در مسئولين
بخشيدن توان براي كند ، مي عمل مدير كار بازوي بسان صالح
انتخاب در بايد شده كه هم تشكيلات و سازمان در مديريت به
همين به.آيد عمل به لازم دقت سازمان در انساني نيروي
مرحله مهمترين را افراد انتخاب مرحله صاحبنظران خاطر
و گزينش از حاصل نتايج معتقدند و دانسته استخدامي امور
.نمايد تضعيف يا تضمين را سازمان آينده ميتواند انتخاب
:ميگويد بهشتي شهيد مورد اين در
بيرون تا نفر يك چون كرد ، دقت افراد انتخاب براي بايد"
شد ، تشكيلات وارد وقتي.است شخصي ضعف او ضعف هست تشكيلات
يك بر سوار و سرايت امكان نوع يك با همراه شخصياش ضعف
(ص 263 همان ، نهجالبلاغه ، )".است تندرو و تيزپا مركب
براي شايسته نيروهاي گزينش در دقت اهميت به باتوجه
مالك به درخشانش فرمان در (ع)علي فرماندهي ، و مديريت
:ميفرمايد اشتر
بيشتر خودآرايند ، و چاپلوس قوي ، دولتي خدمات داوطبان"
گندم دارند ، تهي فضائل از باطني و آراسته ظاهري
خدمت موضوع در را خود.ميفروشند جو ولي مينمايند ،
خود كار در غالبا و ميدهند نشان كارآمد و متخصص مرجوعه
احساسات بر پاي كه ناگزيري موقع اين در.ميمانند فرو
در را داوطلب موقعيت و گذاري چاپلوسان چربزباني و خوب
پيشين دولت در خدمتگذار اين كه نيكوبنگري بازيابي ، جامعه
به مصر مردم با رفتارش و سلوك طرز و دارد پيشينهاي چه
چه او درباره پرهيزكاران و علما و است بوده منوال چه
در كارمندان محبوبيت و وجهه حسن بر همينكه ميگويند ،
.گذار او كفايت كف به كار زمام بيدرنگ كردي اعتماد خارج
تو از خداي برگماري خدمت به عضوي شرايط اين رعايت با اگر
به فرمان همان ، ) ".باشند سپاسگزار ترا مصريان و راضي
(اشتر مالك
درگزينش شناخت ضرورت
به ورود مقدمه و پايه و اساس معرفت ، و شناخت آنجاييكه از
هيچ به فعاليت و كار به شروع شناخت از قبل و است كاري هر
بدون نيز گزينشوي و كارگزار نيستانتخاب صحيح وجه
مسائل نيزاز لازم و مختلف ابعاد در او شناساييكامل
و نموده بررسي را چيزفرد هر از قبل بايد و است ضروري
عمل به را لازم تحقيقات و آزمايشكامل و امتحان را وي
و نمود كارگزاراستفاده عنوانيك به او از سپس و آورد
بردارد در را مفيدي بسيار آثار فرد كهشناخت همچنان
اگر و نميشود برداري بهره او نباشداز صالح چنانچه
مورد و ميشود استفاده او باشداز شايسته و صالح
بود ، ويخواهد صلاحيت مقدار به محدود هم وي از استفاده
كارگيري به شناختو عدم مقام ، و پست هر و جا هر در نه
در را زيادي بسيار زيانهاي و مفاسد مجهولالحالهم فرد
روش و اقدام نوع اين از شدت به بايد و داشت برخواهد
اشاره آن به (ع)علي امام كه همچنان كرد خودداري پرهيزو
هم "الخيانه و الجور شعب من جماع فاينهما":ميفرمايد
خيانتبه هم و است نموده جامعه مسئوليتو و خود به ستم
فرد گماردن كه زيرا است كرده ملت و ونظام تشكيلات
و زيانها ضررهاو پربار و حساس مسئوليت يك در غيرصالح
زودي به كه داشت برخواهد در را فراواني ضايعات
از قبل كارگزار بنابراينشناخت.بود نخواهد جبرانپذير
مسلم و لازم و ضروري امر يك گرفتنوي كار به و استخدام
.ميباشد
گزينش هنگام لازمكارگزار صفات
زمين سازمانيبر هر پايههاي تشكيلاتو هر استوانههاي
نهايي ثمره ارزشي ، معيارهاي و است استوار عقيده سخت
چارچوبها ، كليه لذا و ميرويند انديشه زمين در كه هستند
واهداف ، اجرا شيوههاي مسئوليتها ، تقسيم گزينشها ،
.ارزشيتنظيمميشوند معيارهاي براساس
انسان آئين كه لازماست نكته اين كردن روشن اينجا در
سازمانها در جامعهخويش ، اداره براي اسلام ساز
انتخاب براي و برميگزيند را مديران وتشكيلاتشچگونه
با تا ميكند تكيه معيارهايي چه بر لايق و مديريشايسته
اهداف به رسيدن بهتر درجهت بتواند اطمينان و اعتماد كمال
.آورد وجود به را مطلوب نظر ، هماهنگي مورد
در كس هر يا است؟ تخصصي انتخابمدير در معيار آيا
در شايستگي معيار يا و باشد داشته بيشتري مهارت سودآوري
كه آن از قبلباشد قانون محض تسليم كه است آن مديريت
لازم كنيم تكيه اسلامي مديريت در شايستگي معيارهاي بر
جهان كه است اين وآن شويم يادآور را نكتهاي است
كه هستند تفكرها طرز خلاصه و بينشها اعتقادات ، بينيها ،
.ميسازند مشخص شايستگيرا درجه و معيارها
مناتي مهرداد
دارد ادامه
|