ضعيف متني از موفق اجرايي
دارد را خود خاص تماشاگران سووشون
وحدت تالار در احتجاب شازده نمايش
!شدن خواننده براي درجه چهل بالاي تب
ضعيف متني از موفق اجرايي
صادقي قطبالدين اثر گمشده ، قبيله هفت نمايش به نگاهي
.است دراماتيك و جذاب "گمشده قبيله هفت" نمايش ظاهري لايه
ساخت ژرف ميگيريم فاصله لايه اين از وقتي اما
نمييابيم آن در دراماتيكي
كه است نمايشهايي جمله از "گمشده قبيله هفت" :اشاره
كه تجربياتي.كرد تعريف ملي تئاتر حوزه در آنرا بايد
تجربياش نيز و آكادميك گذشته با صادقي قطبالدين دكتر
آزمون را ويژه نحلهاي چندگاه از هر كشور ، تئاتر در
دست اين از تجربههايي گذشته سالهاي در متاسفانه.ميكند
شخصي انگيزههاي و انفرادي حركتهاي حد در و محدود بسيار
و هدفدار بهصورت تئاتر مسئول كمتر و است باقيمانده
درحاليكه است ، برآمده آزمون اين درصدد شده برنامهريزي
تازهاي فضاهاي ميتواند ، زمينه اين در مستمر حركتهاي
است نقدگونهاي زير نوشته.بگشايد كشور تئاتر روي به را
.ميگذرد نظرگراميتان از كه نمايش اين بر
هنري گروه
در اما.است تاريخي نمايش يك ظاهر در "گمشده قبيله هفت"
مظلوم و ظالم محكوم ، و حاكم رابطه نمايشي بررسي به باطن
كه صادقي قطبالدين دكتر.ميپردازد شده غصب و غاصب و
، "سيمرغ سيمرغ ، " ،"آرش" همچون آثاري در اين از پيش
خان هفت" ،"چوبينه بهرام" ، "ديوانه ببر فرزانه ، مرد"
با ميتوان كه داده نشان "عشق خط" و "جم مويه" ،"رستم
.رفت ملي تئاتر خلق سوي به خودمان ، فرهنگ و تاريخ بر تكيه
بوده ديگر ملل و اقوام تاز و تاخت محل هميشه زمين ايران
سپري عمر بيگانگان تجاوز سايه زير در هماره ايران ملت و
اقوام ، اين وحشيانهترين و مخوفترين از يكي.كردهاند
حكم ايراني و ايران بر هفتم قرن در كه بود مغول قوم
.راندند
دراماتيك ، جنبههاي به توجه با و شخصي نگاه با صادقي دكتر
نوين تاريخگرايي اين.است كرده توجه تاريخي دوره آن به
جديدترين از يكي و شده مطرح هشتاد دهه اوايل از واقع در
در تاريخ ، از "حقيقت" دريافت.است متون تحليل شيوههاي
ميشل آثار.مييازد دست بدان هنرمند كه است تاويلي واقع
بسزايي تاثير فرانسوي ، فيلسوف و مورخ باستانشناس ، فوكو
تاريخ ، از او نوين برداشت.است داشته جديد رهيافت اين به
نظر بهميگشايد متون تاريخي بررسي براي را تازهاي راه
سخنهاي ميان پيچيده ارتباط از است عبارت تاريخ وي ،
روش و نظريات كارگيري به با نوين تاريخگرايي.گوناگون
در هنوز كه است ادبي تفسير شيوه نوعي گوناگون ، شناسيهاي
از پر ادبيات مكتب ، اين پيروان نظر به.است تكامل راه
برعكس ، تاريخ ، ;است نهفته "حقيقت" آن پشت در كه است دروغي
.دارد جاي "دروغي" آنها پشت در كه است "حقايقي" از پر
به تاريخي سند يك ادبي اثر ميگويند نوين تاريخگرايان
"تاريخ" ميگويند ، برعكس ;قديم گرايان تاريخ.ميآيد شمار
تاريخ در ;هنري يا ادبي اثر يك شناخت براي است سندي
رفتاري نظامهاي كه است هنري اثر يك "متن" نوين ، گرايي
شمار به "فعال" تاريخ نوعي و ميكند منعكس را اجتماعي
.ميآيد
سمت به "گمشده قبيله هفت" نمايش در صادقي ، دكتر
بخشيدن تجسم با وي.است رفته تاريخفعال اين بازآفريني
ميآورد ، صحنه روي نمادين شكلي به تيپهاييكه -شخصيت به
مغولان ، با رعيت و بازرگان سپاهي ، عابد ، برخورد واقع در
فقط.است بوده تجاوزگران اين با جامعه قشر چهار برخورد
جان حفظ براي كه روشنفكري است ، روشنفكر نماد كه "مسخره"
در زنگي دايره و "مسخره" نام با و كرده پيشه دلقكي خود
برزن و كوي مردم خنده باعث برتن ، سرخ لباس و دست
را حقيقت مغولان با برخورد در همو ، فقط شود ، مي
نميتوانست نبود لودهبازيش اگر و بازميگويد عريان
خود جان و درآورد پاي از خنجري ضربات رابا مغول دوسردار
.بدهد دست از جسارت اين بهخاطر را
.است دراماتيك و جذاب "گمشده قبيله هفت" نمايش ظاهري لايه
ساخت ژرف ميگيريم فاصله لايه اين از وقتي اما
نمايش در ابتدا از كه تعليقينمييابيم آن در دراماتيكي
كه دايرهاي از ايراني نفر پنج خروج عدم يعني شده ، ايجاد
;كردهاند رسم آنان برگرد بيسلاح ، و خورده شكست مغول دو
قشر ، پنج اين اجتماعي و ترسفردي علل به كافي توجه بدون
ميدارد ، به نگه بيدليل بلاهت يك سطح در را عمل اين
خطاب ديوانه را آنان روستايي ، زني و مرد كه گونهاي
عامي چوپاني همچنين و ميخندند زبوني اين به و ميكنند
دست آلت و مسخره را نفر پنج اين ;باشد راهزني شايد كه
ماندن ميفهمند عامي مردمان كه است چگونهميگرداند خود
يك و كاتب يك كه نفر پنج اما است ، حماقت دايره اين در
در.نميفهمند است آنان بين در (مسخره) فيلسوف يك و عابد
چه و دايرهاند بيرون كه آنان چه افراد ، اين همه كه حالي
مشتركي شرايط در و ايرانياند گرفتارند ، درون در كه آنان
.ميزند نمايش به بزرگي ضربه تناقض ، اين.ميكنند زندگي
.نميشود بررسي زبوني اين ريشههاي و علل كه برآن اضافه
با سلجوقي ثبات با نسبتا و مقتدر دولت كه است چگونه
و نظامالملك خواجه مثل باكفايتي وزيران حضور
خوارزمشاهيان مغلوب زمينهها ، همه در مختلف پيشرفتهاي
خود ، كوتاه حكومت مدت در نيز خوارزمشاهيان و ميشوند
در مغول حمله و ايلخانان حكومت.ميگردند مغول تسليم
مدتي از بعد اما انداخت راه كشور در مرجي و هرج ابتدا
هنريكشور و فرهنگي پيشرفتهاي در مهمي عامل ايلخانان
سلطنتسلطان دوران در كه ورامين جامع مسجد مثلا شدند ،
مفاخر از يكي بهادرخان ابوسعيد پسرش و خدابنده محمد
مسجد استيا مغول حاكميت دوره در ايرانو معماريدر
شاه علي تاجالدين توسط كه تبريز عليشاهدر جامع
تقليداز به بهادرخان وابوسعيد الجايتو وزير گيلاني
"نزهتالقلوب" مثل تاريخي ودركتب شد ساخته مدائن ايوان
تا"بطوطه ابن" نوشتههاي در يا و مستوفي حمدالله
معماري عظمتاين به راجع"شاردن" مثل معاصر مستشرقين
.نوشتهاند
تصويريزبون و مغولان از تصويريخونخوار ارائه آيا
تاريخياست ، انصاف رعايت ايرانيها ، از زيرك وترسواما
خونخوارترمحسوب مغولان از صورتآلمانيها دراين
.بودهاند جهاني جنگ بزرگترين باني كه زيرا شد خواهند
جانبه همه تحليلي بشرينيازمند تاريخ.نيست طور اين اما
كه رفت خواهد را راهي همان سويه ، وتحليلهاييك است
در و كهشد ميشود همان نتيجهاش استو رفته تاريخ
محكوم نفهمد را اش گذشته كه ملتي كه "گوته" گفته واقع
.ميكند پيدا واقعيت است سرگيريآن از به
مغول ، از خوارزمشاهيان شكست علت ايران ، به مغول حمله علل
مجموعا ايرانيها ، بودن پذيرنده و جنايت همه اين علت
ابن"،"جويني" از تاريخي چندحكايت بيان با كه است عللي
راه"الدينكبري نجم" سخنان با يا و "زيدري" ،"اثير
با "گمشده قبيله هفت" نمايش تماشاگر و برد نمي جايي به
و نميگيرد تلاش همه اين از نتيجهاي آن اكشن پايان ديدن
از اما نمايشبرميگردد ، نارساي متن به اينها همه قطعا
كه صحنه طراحي.است آمده فراهم بينقصي كار اجرايي ، نظر
خلاق بسيار و شگفتآور واقع در گرفته صورت كارگردان توسط
احساساتو و حالات تركيببنديها ، حركات ، بازيها ، است ،
همه.است غايتپالودهسازيشده بازيگرانبه بيان
و"گويوك" نقش در "عبداللهي مصطفي "بازيگراناز
"شهرستاني ميكائيل" تا "قونقور" نقش در"صمديپور فرشيد"
حضوري"شوريده" نقش در"اميني نرگس" و"مسخره" نقش در
كوتاه نقش رفيعپوردر علي حتي.دارند چشمگير
.ميدرخشد جلالالدينخوش
كه نمايش از تكرار فرط از اما دارد درستي موسيقيشروع
طراحي در.نميرسد نتيجه به و ميماند عقب است پيشرونده
هفت بيانگر كه نفر هفت آتش دايره بروشوردر و آفيش
را نفر پنج اجرا در آمدهانداما گرفتار قبيلههستند
با نه مواجهيم قشر پنج با ما كه اين گذشتهاز.ميبينيم
نظر از"گمشده هفتقبيله" نمايش حال هر به قبيله ، پنج
داد به كه ميكند گوشزد ما به باز و موفقاست اجرايي
.برسيم نمايشنامهنويسي
احمدزاده عليرضا
دارد را خود خاص تماشاگران سووشون
سووشون نمايش كارگردان محامدي منيژه با كوتاه گفتوگويي
رشته در محامدي.است تهران متولد 1323 محامدي منيژه دكتر
شد التحصيل فارغ آمريكا بركلي دانشگاه از ارشد كارشناسي
.گرفت سانفرانسيسكو دانشگاه از درماني تئاتر دكتراي سپس و
دانشگاههاي همچنين و درآمريكا تدريس بر علاوه محامدي
ضمن در و است فعال هم ترجمه و تاليف زمينه در ايران ،
كارهاي از.است داده انجام را متعددي صحنهاي كارهاي
آشيانه فراز بر پرواز" مثل آثاري از ميتوان وي پيشين
مسافر" ، "حلاج" ، "مدها" ،"نظامي حكومت" ، "فاخته
وي كه اجرايي آخرين.برد نام "نورنبرگ دادگاه" ،"بيتوشه
نمايش ايناست "سووشون" نمايش است برده صحنه روي به
.است دانشور سيمين اثر "سووشون" مشهور رمان از برگرفته
شناختي به توجه با است حساس و سنج نكته بسيار كه دانشور
اجراي اجازه دارد تئاتر كارگرداني در محامدي تبحر از كه
در حاضر حال در نمايش ايناست داده وي به را صحنهاي
صحبت بهانه همين به.اجراست حال در شهر تئاتر اصلي سالن
.ميخوانيد كه كردهايم ايشان با كوتاهي
گفتهايد ، ايران در نويسي نمايشنامه ضعف از هميشه شما *
كشاند؟ سووشون رمان سمت به را شما اعتقاد همين آيا
كوششهاي گرچه نيست ، تازهاي مسئله نويسي نمايش ضعف -
نبوده ، كافي هيچگاه اما.است گرفته صورت پراكندهاي
.شده واقع نظر مورد گريخته جسته نيز ادبيات از استفاده
به متاسفانه نبوده ، حرفهاي تئاتر جوابگوي حال هر به اما
متن درزمينه خاصه ريشهاي و اساسي برنامهريزي دليلعدم
به بتوانند كه متخصصين كمبود از چنان هم ما تئاتر نمايشي
رنج.كنند فراهم را متون تئاتر جهت مستقل و حرفهاي صورت
.ميبرد
خواهد موفقيتي ادبيات ، براساس نمايش اجراي ميكنيد فكر *
داشت؟
بگذاريم ، احترام تماشاگران مختلف سلايق و ذائقه به اگر -
اجازه هنرمندان به ميبايست كه بپذيريم بايد نتيجتا
صحنه به را آثاري تئاتري متنوع ژانرهاي در كه شود داده
سالن يك وتنها) اجراء سالن كمبود دليل به اما ببرند ،
انتخاب ، نوع يك به گرايش نهايتا و (حرفهاي و اصلي
كه نكته اين و ميآورد پيش را دشواري چنين طبيعتا
مهم نيز من براي و است موردنظر هميشه تماشاگران استقبال
هر دريافتهام مهم و جدي آثار اجراي سالها طول در است
ميكند ، جستوجو را خود خاص تماشاگران يقينا نمايشي اثر
.است جمله اين از نيز وسووشون
جان صحنه روي چگونه را رمان شخصيتهاي تعدد*
بخشيدهايد؟
سعي من.داشتهاند وجود رمان در آدمها اين حال هر به -
.كنم استفاده آنها از نمايش غالب در كردهام
مشكلات بر غلبه و درگيري نوعي به سترگ اثر اين اجراي *
آمديد؟ فائق آنها بر چگونه است ، بزرگ
و دريغ بي همراهي خاطر به و مشكلات همه عليرغم من
و تئاتر و نمايشي هنرهاي مركز مديران و مسئولين صميمانه
چنين توانستم هنرمندم ، همكاران و كاركنان دوستان ، ياري
. ببرم صحنه روي به را دشواري و سنگين بار
وحدت تالار در احتجاب شازده نمايش
از نام همين به داستاني براساس كه "احتجاب شازده" نمايش
.است شده كارگرداني رفيعي علي توسط و گلشيري هوشنگ مرحوم
.ميرود صحنه بهروي وحدت تالار در فروردين از 23
!شدن خواننده براي درجه چهل بالاي تب
اثبات براي.است اصفهاني محمد شبيه صدايش ميگويد -1
يعني.نيست كننده قانع چندان دليلش.ميخواند مدعايش
باشي شبيه هم اگر تازه":ميگويد هاتف.نيست شبيه صدايش
"باشي؟ خودت نميخواهي چرا تو.ديگر داريم اصفهاني يك خوب
شبيه نميخواستم كه من نه ، " كه ميافتد تكاپو به تازه
.ميشود سرخ بعد ".اونه شبيه صدايم جنس گفتمباشم اون
يك.ميشود آغاز نشريه چند در ساده آگهي يك از جريان -2
و آقا خواننده كندو ، گروه" كه ساده همكاري به دعوت آگهي
بعد ".ميكند انتخاب شما ميان از را آقا و خانم نوازنده
يكريز كه تلفنهاست سيل بعد.همين ،..و تلفن شماره چند
هم اندكي و شوند خواننده ميخواهند همه.ميزنند زنگ
گروه يك جمع ، اين.هستند شدن نوازنده طالب
.كند فعاليت پاپ موسيقي كار در ميخواهد كه نوپاست و جوان
تن چند همراه به سراست ، ترانه و شاعر كه عليمرداني هاتف
سوداي ميكنند ، نوازندگي و آهنگسازي كار كه دوستانش از
علاقه با كه الحق و دارند را پاپ موسيقي گروه يك تشكيل
درشت دانه.ميدهند انجام را اول تست آنها.ميكنند كار
با كه هستند ديگر كساني دوم تست در بعدا.هستند الك
اصرار و فهميدهاند وقت اسرع در همه را اينسابقهترند
... و شود نوشته دوم تست براي حداقل اسمشان كه دارند
سعي خواننده كه تحريرهايي با است ايراني صدا مايه ته -3
اي":ميخواند.شود پاپ صدايش تا كند پنهانشان ميكند
"...شده توانا تو از ضعيف خاك شده ، پيدا زتو هستي همه
در حتما كه است آهنگي اين تازه.ندارد تعريفي چندان
و است اصفهاني شبيه ميگويد.كرده تمرين بارها خانه
با.است كرده كمك هم بودنش دامپزشك احساسش ، اين به حتما
كه است مشخص دقيقا.آدمهاست پزشك اصفهاني كه تفاوت اين
ته همين و را پاپ نه و را سنتي نه.است نكرده كار
است حالي در اين و كرده كسب غريزي صورت به هم را مايهاش
آوازش كه گيريم.پاپ هم و كرده كار سنتي هم كهاصفهاني
تحصيل.هست هم طبيعي.آقاست خيلي.پاپ نه است سنتي نه
.بزند محك را خودش ميخواهد كه است معتقد و است كرده
اين مثلاست آسان طبيعتا هم ردكردنش و او با كردن صحبت
از كس هر" كه اين قبول و رفتن بيرون براي كه نيست يكي
را بچهها اشك "شود خواننده نبايد كه كرد قهر خانهاش
.بهار ابر مثل ميريخت اشك.درآمد گريهاش.درآورد
ميكند سعي..و بودم خورده سرما شدم ، هل آقا:ميگويد
.بنويسند دوم سري براي را اسمش است جوري هر
پاپ موسيقي جلوي كه ساله تقريبابيست سدي كردن باز -4
آيا است؟ بوده شده حساب اندازه چه بود ، شده ايجاد
نظر در بدون سد اين محاباي بي برداشتن
كارشناسي چه نه؟ يا بود عاقلانه آن اجتماعي تبعات گرفتن
...است؟ شده انجام صاحبنظر كدامان توسط و
در حتما.شدن خواننده اميد با ميآيد جواني -5
.نيست بد.ميدهد تست.است خوانده هم خانوادگي مهمانيهاي
ميگويد.چيست سلفژ نميداند اصلا.سلفژنميداند
تا است داده آهنگساز يك به تومان هزار پنجاه و نهصد
را پول آهنگساز.بخواند آن در او تا بسازد برايش آهنگي
كه ميدهد قول او به و ميسازد برايش آهنگ يك.ميگيرد
او حال اين با.نيست معلوم كي؟.ميشود پخش صداوسيما از
گيرودار در نميداند هنوز و ميداند خواننده را خود
دختر.است شده نما هنرمند كلاش يك حقه اسير خامش آرزوهاي
شكل به و بخواند كه ميخواهد و ميآيد مادرش با كه جواني
و نارنج دختر من":ميخواند مرز سوي آن خوانندگان شيوه و
بامشخصات خانمي.ميآيد سالهاي شصت خانم "...ترنجم
ميتواند كه اين باور.خودمان سادهدل مادربزرگهاي همه
سيخ تن بر را مو ميخواند وقتي اما است ، مشكل بخواند
چه.است دردناك محروميتش عمق و صدايش بس از ميكند ،
.كرد نميشود كاري نه ، اينكه جز گفت او به ميتوان
اول همان در و است نفس به اعتماد آخر كه ميآيد مردي
را كارش ديگر جاهاي و ارشاد در كه ميگيرد را كسي سراغ
.ميشود موفق كه است معلومميداند را راه.بيندازد راه
چند موسيقي مربي.ميآيد خانمش با جواني نوازنده
از.فلوت نوازنده و است موسيقي انجمن عضو.است مهدكودك
او از هرچند است ، خوشحال است حجازي شبيهفواد كه اين
كودك موسيقي كار به زيادي اعتقاد.است قيافهتر خوش خيلي
به دارندو غمگيني تم آهنگهايش اما نيست بد كارش.دارد
جوان.باشد مفيد كودكان براي مجموعهاش نميرسد نظر
معلوم نه يا ميشود موفق آيا ولي ميرسد ، نظر به معقولي
با فعلا است ، گران فلوت چون.اوست دستيار خانمش.نيست
توان خودش.ميشود انتخاب دوم تست برايميزند ركوردر
توان بايد":ميگويد هاتف.ندارد سرمايهگذاري
ديگران كه باشي طوري اينكه يا باشي داشته سرمايهگذاري
قدر اين ديگران آيا اما ".كنند سرمايهگذاري شما روي
هستند؟ منصف
.است شده مد اميني بابك آمده ، بوجود كه مسايلي خاطر به -5
او ، از صحبت موقع ميكنند سعي و كردهاند كار او پيش همه
.ميرفتيم كه بابك پيش يادمه" بخوانند كوچك اسم با را او
هم خيلي.ديده هم بابك اونو كه كاركردم كاست يه" ،"..
گفتهكاري" ،"..كه را پاپ مايههاي تو.بود آمده خوشش
جواني "..ايرانه ديگر سال پنجاه مال ميكني ، تو كه
.نيست هم بد و است خشدار صدايش.بالاست و خوشقد
يكي و است آهنگساز ميگويد خودش.هست هم گيتار نوازنده
مريم از شعري.ميخواند و ميزند خودش را آهنگهايش از
"...نميدهم دنيا يك به چشماتو بدوني كاشكي":حيدرزاده
خودتان شعرهاي از يكي ميگويد بودنش خلاق اثبات براي بعد
مرا ترانههاي از يكي هاتفبگذارم آهنگ رويش بدهيد را
دستش به كار كلي حس تا بخواند آخر تا كه آن بدون.ميدهد
آن روي ملودي يك ابتدا همان از سطحي نگاه يك با بيايد ،
شعر به است معتقد.ميسوزد ترانهام براي دلم.ميگذارد
مايهاي باته ملوديهاست همه مثل ملودياش.ميدهد جان
مثل كه اينهايي حتما ميگويم خودم با.آن و اين صداي از
آهنگ صورت همين به هم ميكنند منتشر كاست بيابان ريگ
عجله.ديگر دارند حق اما ميدهند ملت خورد به و ميسازند
جبران است آمده بهوجود كه را فاصلهاي ميخواهند دارند
.ميزند زنگ يكي بعد.ميبينيم كه ميشود همين و كنند
خواننده ميخواهد ميگويددارد آذري غليظ و شيرين لهجه
و نميدانم:ميگويد.ميكند كار سبكي چه:ميپرسندشود
.بيتانم....بيتانم:ميگويد كه چنگيز آقا همين مثل بعد
.خواندن به ميكند شروع تلفن پشت..
.است كرده سود ميليون صد فلان كاست با فلاني ميگويند -6
ميسازد ، كه آهنگ هر فلاني.كرده فروش اينقدر كاستش فلاني
بد صدايم بگويم ، هاتف به ميخواهم...ميگيرد اينقدر
من از يا شنيدهاندبپرس كه آنهايي از ميخواهي.نيست
سرهم بچهها پيش كه تئوري همه اين از اما..بگير تست
اجتماعي ساختارهاي ريختن هم به از كه همه اين و كردهام
حاضر كسي كنند استخدام نانوا بخواهند اگر اينكه و
كنم؟ چكار را وسوسه اما.ميترسم گفتهام ، ...و نميشود
.نكنيد تعجب شدم ، خواننده روز يك اگر
نصيري آرش
|