بود هوا و آب خوش روزي هم تهران
پاسداريم را گياهان و خاك آب ، هوا ،
چرخه در جانوران زندگي اهميت به نگاهي
همه براي را زندگي زيستي تعادل و زندگي
بخواهيم زندگان
بود هوا و آب خوش روزي هم تهران
(نخست بخش) چارهجويي و شناخت راههاي تهران ، هواي آلودگي
درآمد
پنجاه دهه از نيست ، تازهاي موضوع تهران هواي آلودگي
هواي در آلودگي نشانههاي نخستين اينسو ، به خورشيدي
بيشتر كه شهر جمعيت افزايش با بهمرور و كرد بروز پايتخت
تهران به روستاها و كوچك شهرهاي ساكنان مهاجرت از ناشي
هوا آلودگي خودروها ، شمار افزايش آن بهتبع و ميباشد
پديده اين از كه است يكدهه و نهاد روبهفزوني نيز
خوانندگان.ميشود ياد ملي مسئله بهعنوان زيانبار
اين انتشار از كه دهسالي حدود طول در همشهري روزنامه
يادداشتهاي و گزارشها مقالات ، ميشود سپري روزنامه
همشهري صفحات در تهران هواي آلودگي درباره را گوناگوني
هر در آلودگي ، هيولاي كه ميدانند خوب و كردهاند مطالعه
گلوگاه بر زمستان اوايل و پاييز ماههاي بهويژه سال
زيادي عده و ميفشرد پنجه ساكنانش و بزرگ شهر اين تنفسي
گازهاي اثر بر نيز برخي و ميكند بيمارستانها روانه را
پژوهش يك حاصل كه را زير مقالهميسپارند جان آلاينده
.ميكنيم درج شماره اين از است هوا آلودگي طولانيدرباره
و عوامل علل ، ريشهها ، ژرف نگاهي با تحقيقي مقاله اين
بررسي را تهران هواي آلودگي كاهش براي مناسب راهكارهاي
.است كرده
حيوانات زمين ، كره خشكي سطح در گياهان آمدن بوجود از بعد
كافي غذاي از هم و پاك هواي از هم كه شدند خلق
ازقبل چيز همه كه شد خلق زماني در انسان.برخورداربودند
آب تنفس ، براي پاك بسيار هواي:بود شده فراهم او براي
اختيار چشمهدر و رود و درياچه و دريا صورت به فراوان
انواع با مرتع جنگل ، صورت به گياهان مختلف انواع.بود او
.غيره و تفريح و كار ووسايل غذائي منابع عنوان به حيوانات
اين قدر مخلوقات ، اشرف و وارد تازه نوزاد اين اما
ندانست را سالم و پاك زيست محيط اين و خداوندي نعمتهاي
ميليونيم يك از كمتر خيلي) كوتاه بسيار زمان مدت يك در و
طبيعت اين (زمين كره سال ميلياردها و طولاني تكامل دوره
جنگلها ;كرد آلوده و تخريب را خود سالم زيست محيط و زيبا
با ;كرد آلوده را آبها ساخت ، نابود را ارزش با حيوانات و
شديد فرسايش معرض در را خاكها مراتع ، و جنگلها نابودي
كننده ويران و خطرناك سيلابهاي شدن جاري سبب كه داد قرار
از استفاده و كارخانهها احداث با.شد كننده نابود و
را (درختان) هوا كننده پاك منابع طرف يك از تكنولوژيها
و فسيلي سوختهاي مصرف با ديگر طرف از و كرد نابود
حد از بيش توليد با.هواشد آلودگي باعث گياهان سوزاندن
را زمين كره سراسر هواي گازها ديگر و كربن دياكسيد گاز
نفوذ از جلوگيري براي سپري كه را ازون لايه و گرمتر
اين خلاصه و كرد تخريب است ، بنفش ماوراء زيانبخش اشعه
از استفاده با مخلوقات اشرف و رسيده دوران به تازه موجود
آن خود ، دست و فكر ابزارساخته و آلات و تاسيسات و وسائل
و تخريب را آرامبخش و سالم و زيبا بسيار پاك ، بكر ، طبيعت
آب ، يعني آنها منابع و زنده موجودات ديگر و خود زيستگاه
صرف و پشيماني با امروز كه كرد آلوده راآنچنان هوا و خاك
برآمده تخريبها و آلودگيها اين رفع درصدد بسيار هزينه
اين با كرده ، نعمت كفر انسان اگر اينكه از غافل است ،
سال ميلياردها طول در كه آرامبخش و سالم زيبا ، طبيعت
ويژه به زنده موجودات ديگر فعاليت و زمين كره تكامل دوره
انتقام هم طبيعت كند ، بدرفتاري است ، آمده وجود به گياهان
آن با اينگونه كجا هر ميبينيم كه گرفت خواهد را خود
سيل ، :است پيوسته وقوع به هم بلايايي و مصائب شده ، رفتار
گياهي ، امراض و آفات حملات و بيماريها شيوع حريق ، طوفان ،
شدن نامساعد خلاصه و انسان شدن نابود و انساني و حيواني
انسان آنكه با.مختلف درزمينههاي زندگي محيط و شرايط
و اختراعات به و ميكند تلاش روز و شب خود رفاه براي
رفتار چون است يافته دست هم حيرتآوري و جديد اكتشافات
انتقام او از فرصتي درهر هم طبيعت نيست ، خوب طبيعت با او
طبيعت و ميكند اوتلخ كام به را زندگي و ميگيرد
صورت به انسان خود رفتار و اعمال براثر ناسازگار
بلاياي كه غيره و طوفان سيل شكل ، به و عملكرده ناسازگار
.ميسازد ظاهر را خود عكسالعمل ميشوند ناميده طبيعي
نيستند طبيعي بلاياي اينها امثال و طوفان سيل ، بنابراين
با انسان ناسازگاري براثر كه هستند ناگواري حوادث بلكه
بر علاوه انسان شهرها محدده در.ميآيند وجود به طبيعت
جاري سبب مسيلها ، و رودخانهها بستر تصرف و درختان قطع
از بيش استفاده با.ميشود خانهها نابودي و سيلاب شدن
تاسيسات نقليه ، وسايل وسيله به فسيلي سوختني مواد از حد
باعث خود تاسيسات ، ديگر و كارخانهها منازل ، حرارتي
آلوده طريق اين به كه طبيعتي ميشود ، طبيعت هواي آلودگي
انسانهاي يعني شرايط ، اين آورنده بوجود عاملين به ميشود
از نمونهاي شهرتهران.ميآورد وارد زيان شهر ، درآن ساكن
.است مقوله اين
هوا آلودگي انواع و تعريف:يكم بخش
به زنده موجودات يا و مواد ورود:هوا آلودگي تعريف:اول
وارد زيان زنده موجودات ديگر و انسان سلامت به كه هوا
آلوده ، هواي بنابراينميشود هوا آلودگي باعث آورد ،
وارد زيانبخش زنده موجودات يا و مواد درآن كه است هوايي
.باشد شده
كلي طور به را هوا آلودگي:هوا آلودگي انواع:دوم
حياتي فيزيكي ، شيميايي ، :كرد تقسيم زير انواع به ميتوان
را اول نوع چهار مقاله دراين.صوتي و گرمايي (بيولوژيك)
حيات كوتاه دوره طول در انسان.ميدهيم قرار بررسي مورد
انواع اين باعث گذشته ميلادي قرن در خصوص به خود
به شده ، خود فعاليت محيط و مسكوني هواي در آلودگيها
موارد ، دربسياري خود زندگي براي را شرايط كه گونهاي
هر مطلب ، شدن طولاني از جلوگيري براي.است ساخته نامساعد
:ميدهيم شرح اختصار رابه آلودگيها اين از يك
باعث دو هر طبيعت هم و انسان هم:هوا شيميايي آلودگي -1
طبيعت طريق از هوا آلودگي مواردي در.ميشوند هوا آلودگي
توسط هوا شيميايي كننده آلوده منابع.است بيشتر حتي
كارخانهها ، موتوري ، نقليه وسائل:از عبارتند انسان
اداريو موسسات منازل ، حرارتي ويژه به برودتي تاسيسات
آلودگي موجب و ميشوند متصاعد منابع اين از كه موادي
كربن ، دياكسيد گازهاي:از عبارتند ميگردند هوا شيميايي
...و سرب ، سولفوره هيدروژن ازت ، اكسيدهاي كربن ، منواكسيد
نشخوار حيوانات توسط طبيعي طور به هوا شيميايي آلودگي
يا شاليزارها همچنين و شتر بز ، گوسفند ، گاو ، مانند كننده
كه ميگيرد صورت غيره و باتلاقها همينطور و برنج مزارع
برنج ، مزارع و حيوانات اين دهان از متان گاز شدن خارج با
.ميشود آلوده طبيعي طور به هوا
(آئروسلها) غبار و گرد شدن وارد:هوا فيزيكي آلودگي -2
شهرها در كه ميشود هوا فيزيكي آلودگي باعث پاك هواي به
آمد و رفت اثر بر بيشتر خشك فصول ديگر و تابستان در
و شهرداري رفتگران توسط خيابانها كردن جارو و اتومبيلها
خانهداران يا مغازهداران توسط پيادهروها جاروكردن نيز
درهواي چيزها ديگر و فرش تكانيدن و تكاني خانه همچنين و
سطح در برف باريدن با زمستان فصل درميگيرد صورت آزاد
ميگيرد ، صورت هوا فيزيكي آلودگي نيز منازل و خيابانها
خيابانها كنار برفهاي شدن آب براي شهرداري كاركنان زيرا
پخش (اتومبيلها عبور محل) خيابان وسط به را آنها
شدن آب و هوا شدن خشك از پس كه اين از غافل ميكنند ،
خيابان سطح در (غبار و گرد) جامدات زيادي مقدار برفها ،
عبور بههنگام و خيابان سطح شدن خشك با كه ميمانند باقي
در.ميكنند هوا آلودگي و غبار و گرد ايجاد نقليه وسائل
دستور شهرداري كاركنان به شهرداري مسئولان اگر كه حالي
محوطه داخل به را بلوارها و خيابان اطراف برفهاي كه دهند
(خيابان وسط در چه خيابان ، طرف دو در چه) سبز فضاي
خاك كننده تغذيه آب منبع عنوان به برف از هم بريزند ،
گرم ، و خشك فصل در سبز فضاي كه ميشود استفاده سبز ، فضاي
آبي منبع اين رفتن هدر از هم و ميشود كمتر آب به نيازش
فيزيكي شدن ازآلوده هم و ميگردد جلوگيري دسترس در واقع
شهرداري به نگارنده توصيه لذاميآيد عمل به ممانعت هوا
در مگر نكند عمل ديگر طريق اين به آينده در كه است اين
خيلي سبز فضاي محوطه ولي عظيم خيلي برف توده كه مواردي
آنجاها ، در برف آنهمه دادن جا امكان كه است كم و باريك
.نيست مقدور
باشد ، خشكتر هوايي ، و آب شرايط لحاظ از منطقه هرقدر
گرد همين غالبااست بيشتر نيز آنجا هواي فيزيكي آلودگي
آن سطح در بيشتر بارندگي سبب كه است هوا در موجود غبار و
در.ميكنند عمل تراكم هستههاي حكم در زيرا ميشود شهر
هستههاي همين وجود بارندگي ، در موثر عوامل از طبيعت ،
بارندگي ايجاد) ابرها كردن بارور براي كه است ، تراكم
وجود به مصنوعي صورت به را تراكم هستههاي اين (مصنوعي
صحبت باره اين در بعدا) ميكنند پخش هوا در و آورده
يك فيزيكي آلودگي با توام هوا شيميايي آلودگي (شد خواهد
.ميآورند وجود به شهرها بالاي در را آلوده هواي لايه
هوا ، آلودگي نوع اين:هوا (حياتي) بيولوژيك آلودگي -3
ميكروب مانند زنده موجودات ورود طريق از مستقيم بهطور
طريق از غيرمستقيم بهطور.ميافتد اتفاق هوا در سل
ماوراء اشعه رسيدن سبب كه ميگيرد صورت اوزن لايه تخريب
.ميگردد زمين سطح به بنفش
گياه و حيوان هم و انسان سلامت به هم بنفش ماوراء اشعه
سرطان باعث انسان در مثال عنوان به.ميآورد وارد زيان
ويژه به گياهانميشود چشم مرواريد آب مرض و پوست
ديگر و اقيانوسها و درياها سطح در موجود پلانكتونهاي
گاز كامل جذب از مانع و ميكند فلج را آبي منابع
قدرت اين بنابر.ميشود گياهان اين توسط كربن دياكسيد
اكسيژن توليد نيز و كربنيك گاز نابودي در پلانكتونها ،
.مييابد كاهش
شدن گرم عمده علل از يكي امروزه:هوا گرمايي آلودگي -4
هوا در كربن دياكسيد گاز شدن زياد زمين ، كره هواي و آب
از زمين كره جو كربنبه اكسيد دي گاز شدن وارد.است
طريق از مثال عنوان به ميگيرد ، صورت هم طبيعت طريق
حيواني انساني ، بقاياي و فضولات و اجساد تجزيه آتشفشان ،
در آب از كربن اكسيد دي خروج باكتريها ، توسط گياهي و
در كربن دياكسيد گاز شدن زياد اما.غيره و غيره و گرما
از ناشي بيشتر شده ، زمين كره هواي شدن گرم موجب كه هوا
يك از انسانميباشد مختلف زمينههاي در انسان فعاليت
مانند كربن اكسيد دي كاهش منابع بردن بين از با طرف
و درياها سطح در پلانكتونها نابودي و مراتع و جنگلها
ديگر طرف از و غيره و نفتي آلودگي طريق از اقيانوسها
شدن فلج و ازون لايه تخريب طريق از غيرمستقيم بهطور
دي جذب در آنها فعاليتهاي كاهش و گياهان و پلانكتونها
فسيلي سوختهاي از استفاده طريق از همچنين و كربن اكسيد
و منازل حرارتي تاسيسات و كارخانهها نقليه ، وسايل در
زياد افزايش سنگموجب زغال و چوب و هيزم سوزاندن نيز
.است شده كربن اكسيد دي گاز
تهران دانشگاه استاد-كردواني پرويز دكتر
دارد ادامه
پاسداريم را گياهان و خاك آب ، هوا ،
نيز ، گياهان و گلها و است شدن بيدار حال در طبيعت
زمستاني خواب بستر از سر آرام آرام آينده درروزهاي
بخشي بهعنوان را خود نقش حيات ، بيكران در تا برميگيرند
اين نقش مهمترين و كنند ايفا خاك كره زنده موجودات از
ما براي سرسبزي و طراوت و غذا اكسيژن ، تامين زندگان
و ميگيرد پايان زمستان كه بار هر بايد ماانسانهاست
باشيم سپاسگزار را بزرگ خالق ميرسد ، راه از بهار طليعه
درختان ، همچون بيجانشين ، و حياتي بزرگ ، موهبتهاي كه
ارزاني ما به را پاك هواي و زلال آب و گياهان و گلها
آنهايي ناسپاساند چه اماكنيم زندگي بهتر تا ميدارد
خاك از سر آنكه بهمحض را دشت و كوه گياهان و گلها كه
به.ميكنند آلوده را هوا و آب ميكنند ، برميآورند
زندگي به دستدرازي كند ، افزون نعمتت نعمت شكر مصداق
و شكوفه از پر شاخههاي شكستن زمين ، گياهي پوشش و گياهان
ازآنكه پيشاست كفراننعمت نوعي خاك و هوا و آب آلودن
شكوفا را خنده گلهاي ما برچهره دوباره و شود جوان طبيعت
گلها ، بداريم ، دوست را طبيعت كه بياموزيم سازد ، بايد
زخمي و بدانيم وجودخود اجزاي چون را خاك آبو و گياهان
آنگاه تا كنيم تلقي خود اندام بر زخمي را طبيعت برپيكره
نعمات و كنيم زندگي شادماني به الهي موهبت اين كنار در
در بياييد.بدانيم خويش وجود سلامتي نعمت چون را طبيعي
خداي نعمتهاي كه ببنديم پيمان خود با نو سال آستانه
.پاسبداريم را بزرگ
كاميار پري
چرخه در جانوران زندگي اهميت به نگاهي
همه براي را زندگي زيستي تعادل و زندگي
بخواهيم زندگان
تهران - عابديني مونا :طرح
نقشي زندگي چرخه در حياتوحش از بخشي عنوان به جانوران *
دارند تعيينكننده و اساسي
به و ميدهند تشكيل را زمين كره زندگان از بخشي حيوانات
حق از انسان مثل بايد متعال خداوند مخلوقات عنوان
كه روز هر بشر اماباشند برخوردار كره زيست در زندگاني
وحشي جانوران بخصوص حيوانات بر را زيست عرصه ميگذرد ،
گونههاي تاسفبرانگيز ، مقياسي در و ميكند تنگتر
بد.ميسپارد انقراض و نابودي بدست را وحش حيات ارزشمند
با انسان همزيستي روند بر باشيم داشته مروري نيست
حياتوحش زيستگاههاي از بسياري كه امروز به تا حيوانات ،
شكار اثر بر و شده تصرف مختلف امور براي انسان توسط
نابود جانوران از گونه صدها زيست محيط آلودگي بيرويه ،
.شدهاند
هزاران به انسان بدست جانوران از بعضي اهليكردن پيشينه
اسب ، گاو ، نظير چهارپاياني ظاهرا.ميگردد بر قبل سال
نخستين زمره در گربه ، و سگ همچون گوشتخواراني و الاغ
سپس و درآمده اسارت به انسان توسط كه ميباشند جانوراني
چنان آنها زندگي ساختار متمادي قرون طي و شدهاند اهلي
زندگي به انسان كمك بدون نيستند قادر ديگر كه شده دگرگون
.بدهند ادامه
وحشي دور گذشتههاي در امروز اهلي حيوانات تمامي
از قديم روزگاران در الاغ مثال عنوان به بودهاند
خود زندگي به وحشي صورت به هم هنوز كه گورخران گلههاي
نيز اسب.است شده اهلي و جدا آدمي توسط ميدهند ، ادامه
است ، ميزيسته وحشي اسبان گله در دور ، بسيار گذشتههاي در
اسبهاي هنوز جهان نقاط بعضي در نيز امروزه كه همچنان
به معروف وحشي سگهاي از انسان را سگ.دارند وجود وحشي
جهان مناطق بعضي در گروهي صورت به هم هنوز كه "كايوت"
گربههاي اجداد.است كرده اهلي و جدا ميكنند ، زندگي
كه همانطور بودهاند ، وحشي گربه روزي ، نيز امروز اهلي
خود زندگي به جهان در مستقل گونه يك عنوان به وحشي گربه
ميان جفتگيري عمل طريق از انسان را قاطر.ميدهد ادامه
صورت به قاطر دليل همين به.است آورده بدست الاغ ، و اسب
.ندارد وجود وحشي
گذران براي را وحشي جانوران ما اجداد كه است درست اين
مثل جانوران دفع نگاهباني ، حملونقل ، قبيل از خود امور
ارزش اما گرفتهاند ، خدمت به و كرده اهلي... و موش
به جانوران.كنيم محدود نبايد حد اين در تنها را جانوران
و اساسي نقشي زندگي چرخه در حياتوحش از بخشي عنوان
در وحش ، حيات گونههاي نابودي با و دارند تعيينكننده
يك.بود خواهيم زيانباري تحولات شاهد نيز انسان زندگي
.ميكنيم نقل برايتان را نمونه
گنجشكها جمعيت افزايش به توجه با ميلادي ، دهه 1960 در
كشاورزي مسئولان چين ، پهناور كشور برنج و گندم مزارع در
از گنجشكها حذف با ميتوانند كه نادرست پندار اين با
براي آورند چنگ به را بيشتري محصولات طبيعت زندگي چرخه
تعيين جايزه آن نسل نابودي واقع در و پرنده اين شكار
براي چين كشتزارهاي و مزارع به جايزهبگيران هجوم.كردند
گنجشك نسل و رسيد نتيجه به سال چند از بعد گنجشكها شكار
اين در گنجشكان جمعيت برافتادن.نهاد انقراض روبه چين در
همراه گياهي مقاوم و نوظهور آفات برآمدن با بزرگ سرزمين
هجوم با برنجخوار كرم و سوسك ميلياردها كه طوري به.شد
در كه آوردند وجود به بزرگي فاجعه كشاورزي ، مزارع به
تا.ماندند محروم غذا داشتن از نفر ميليونها آن نتيجه
آفات كه نبودند متوجه چين كشاورزي مسئولان هنوز مدتها
مزارع در آفتخوار گنجشكهاي غياب در جديد خانمانسوز
پژوهشگران از گروهي كه آن از پس اما.كردهاند جاخوش
بردند واقعيت اين به پي خود عميق مطالعات پي در چيني
به را رفته آب قيمت ، هر به كه افتادند فكر به چينيها
!كنند دعوت مزارع به را گنجشكها و برگردانند جوي
داوطلبانه ، چيني ميليونهابود دشوار بسيار كار اين
كنار و گوشه در هنوز كه را گنجشكهايي بقاياي از پذيرايي
مراقبت صورت به و گرفتند عهده بر بودند مانده چين
مدت در مفيد ، پرندگان اين براي دان پاشيدن و شبانهروزي
.كردند احياء را آنها جمعيت سال سه
ساقهخوار كرم و سوسك آفت از را مزارع مرور به گنجشكها
چينيها.كردند دريافت نيز را خود سهم البته و كردند پاك
چرخه در كه دريافتند پرخسارت و سنگين تجربه اين از بعد
منابع و مواهب از بايد نيز جانوران زيستي ، تعادل و زندگي
آزمندانه انسان اگر و باشند داشته را خودشان سهم طبيعي
غير و سنگين بسيار خسارات دچار بگيرد ناديده را سهم اين
.شد خواهد برگشت قابل
زيستگاههاي از بسياري انسان طمعورزي براثر و ما عصر در
قرار ساختوساز زير يا و شده تصرف و تخريب حياتوحش
سرعت به صنعتي گوناگون مصارف براي جنگلها است ، گرفته
تاسفبار روند اين همراه به و ميروند نابودي روبه
و آبزيان پرندگان ، خزندگان ، پستانداران ، از اعم جانوران
تحولات اين نتيجه در و ميشوند نابود زنده موجودات ديگر
خطرناك و نوظهور بيماريهاي شيوع و بروز شاهد ما زيانبار
اگر و هستيم غيره و جنونگاوي ايدز ، مثل علاج غيرقابل و
كه تببرفكي جمله از بيماريها اين همه ريشه بنگريم نيك
نابودي افكنده ، سايه اروپا برقاره كابوسي همچون اخيرا
.ميباشد زيست محيط وسيع آلودگي و زيستي مفيد گونههاي
ناچاريم مواهب همه اين به نسبت ناسپاسي دليل به ما
و مهيب توفانهاي صورت به الهي عذاب و بدهيم پس تاوان
نازل گوناگون بلاهاي و نوظهور بيماريهاي بيسابقه ،
.ميشود
همه در را زندگي و كنيم انديشه كه است رسيده آن زمان پس
بدهيم ، اجازه و داريم پاس حياتوحش جمله از عرصهها
خاك كره در پروردگار آفريدههاي از بخشي كه حيوانات
ادامه خود حيات به بتوانيم ما تا كنند ، زندگي نيز هستند
.دهيم
خاتوني حبيب
|