ملي - ديني هنري ;تعزيه
...ميگويند تاريخ هزارتوي از كتيبهها
ملي - ديني هنري ;تعزيه
:درآمد
- است ايرانيان ملي -ديني پديدههاي از "تعزيه" نمايش
آسياي كشورهاي پاكستان ، در ايران بر افزون امروزه چه اگر
آفريقا مناطق از برخي در و عربي كشورهاي برخي و ميانه
در ريشه كه آنرو از ديني-ميشود برپا ترينيداد مانند
(ع)حسين امام ;شهيدان سالار شهادت و كربلا خونبار حماسه
و پديدهها ديگر با كه سبب آن از ملي داشتهو يارانش و
به تا و آميخته در ايرانزمين در ديرينه فرهنگي اشكال
.ميشود برگزار ايران گوناگون منطقههاي در كمابيش اكنون
خواندهاند بينظير نمايشي را تعزيه پژوهان تعزيه بيشتر
چون كارگرداناني و "چلكوفسكي پيتر" چون شناساني تعزيه و
آن دراماتيكي و نمايشي پوياي عنصرهاي بر "بروك پيتر"
.داشتهاند شاياني تاكيد
جاهاي در آن رواج آنگاه و تعزيه به بانگاهي حاضر مطلب
.است شده نگاشته ايران مختلف
مختلف مناطق در كه است مذهبي عاميانه نمايش نوعي تعزيه
اجراي در را خود ويژگيهاي منطقهاي هر و دارد رواج ايران
و تماشاگر بين عاطفي رابطه يك تعزيه در.دارد آن
ميتوان ويژگي همين مبناي بر و ميشود برقرار تعزيهخوان
كه آورد شمار به مذهبي تبليغ وسيله يا ذكر نوعي را تعزيه
و دارد موثري نقش ديني باورهاي به مردم كردن استوار در
موجب تعزيه.ميبخشد شدت روحاني عالم به را آنان گرايش
رنگارنگ ، لباسهاي و ميشود مردم احساسات و عواطف بروز
موثر عوامل از هيجانانگيز صحنههاي و سنج شيپور ، طبل ،
است ، چنانكه عاميانه نمايش اين به مردم توجه جلب در
پيش" اشعار تعزيه برگزاري آغاز از مردم آگاهي براي وقتي
كرده رها را خود كاسبي و كار مردم ميشود ، خوانده "درآمد
تعزيهخواني برگزاري محل يا و تكيه يا حسينيه راهي
جايي در روضهخواني ، مجالس موازات به اگر حتي.ميشوند
شركت شمار از توجهي قابل نحو به شود برگزار تعزيهاي
(1).ميشود كاسته روضهخواني مجالس در كنندگان
در.گويند "تعبيه" يا "شبيهخواني" را تعزيه شاهرود در
غياثاللغات ، از نقل به تعبيه ماده در دهخدا لغتنامه
.است شده آورده دروني عالم پيرايه و جنگي آرايش
تويي رستم از داناتر
تعبيه و جنگ كار در
منوچهري
در ميشود ، برگزار مستقل كه "شبيهخواني" مجالس بر علاوه
معمولا نيز "شبيهخواني" از بخشهايي محرم ماه نخست دهه
جمله از درميآيد ، اجرا به عزاداري دستههاي با همراه
امام تابوت شبيه آن ، پيشاپيش در كه "غريبان شام" دسته
حالي در ميكند ، حركت "ذوالجناح" سياهپوش اسب و (ع)حسين
روي بر خون به آغشته بالهاي با واقعي سفيد كبوتر دو كه
باور اين ايجاد نمايش اين از هدفشدهاند بسته ذوالجناح
به بنا كه هستند كبوتراني همان كبوتر دو آن كه است
از جلوگيري براي و اندوه شدت از عاشورا روز روايتهاي
خون به را خود زمين روي بر (ع)حسين امام خون شدن چكيده
.آغشتهاند امام
جمله از.ميشود ديده هم شفاهي ادبيات در تعزيه پاي جاي
از برخي ويژگي تعزيهخوانان ، نامهاي و اشعار از برخي
به بيگاه و گاه و شده مردم فرهنگ وارد آن نظاير و نقشها
در نمونه براي.ميرود كار به نيز گفتوگو در حال مقتضاي
مثل) "همانه دجه واشمر" ميگويند سنگدل و خشن شخص توصيف
كه بود آن ضربالمثل اين رواج سبب.(ميماند ديزج شمر
ميكرد اجرا شاهرود ديزج روستاي در را شمر نقش كه شخصي
به را كسي بخواهند اگر همچنينبود صلابت با بسيار
به كه شخصي و "است طوعه پسر" ميگويند كنند متهم جاسوسي
طوعه پسر من مگه" ميگويد اعتراض در است شده متهم جاسوسي
مكان كه است صفت جاسوس و ضعيف شخصيتي طوعه پسر."يم
در طوعه پسر.ميدهد نشان دشمنان به را مسلم اختفاي
:ميگويد امير به مسلم تعزيه
جهان كل پادشاه مژده تو بده
سامان اندرين مسلم از خبر آورم كه
ما خانه به بود مسلم كه اميد بدان
ما آشيانه در نموده جاي گنج چو
تعزيههاي تماشاي بر علاوه نيز زنان شاهرود منطقه در
خانههاي در زنانه تعزيههاي برگزاري به خودشان عمومي
سادات و ميشوند ناميده "ملاباجي" كه زن ملاهاي
تعزيه آن در كه را خانههاييميكنند اقدام جليلالقدر
بيش شاهرود شهر در و مينامند "منبرخانه" ميكنند اجرا
نياز و نذر اهالي و دارد وجود "منبرخانه" پنجاه از
.ميكنند طلب منبرخانهها در را خود حاجتهاي و ميكنند
دستهاي كربلا شهداي شهادت مناسبت به محرم يازدهم شب در
دستههاي برخلاف كه ميشود برپا "غريبان شام" نام به
طوقي كه كسي آن در كه) بندان طوق و زنجيرزني سينهزني ،
از...و (ميكند حمل است برده ارث به خود نياكان از را
حالت به را علمي بلكه نيست ، خبري طوق و عماري و علم
در مردان.درميآورند حركت به دسته پيشاپيش در خميده
دستهجمعي ملايم حركاتي با ماليدهاند سر به گل كه حالي
مردان از گروه دو از "غريبان شام"دسته.ميكنند حركت
دست و ميزنند چمباتمه زمين روي اول گروه.ميشود تشكيل
نوحهخواني اندوهگين و ملايم آهنگي با و ميگذارند سر بر
گروه آنگاه.ميخوانند را اشعاري دوم گروه سپس.ميكنند
خود با مردان.ميكنند تكرار را خود پيشين شعرهاي اول
شام" دسته كه مسجدي يا تكيه هر در و نميكنند حمل چراغي
آنان با همگامي و همدردي عنوان به خدام شود وارد "غريبان
.ميكند قطع را مسجد يا تكيه برق
در را او كه تعزيهگردان تعزيهخواني ، از پيش روز دو يكي
مينامند "شبيهگردان" يا "ناظر" ،"گذران تعبيه" شاهرود
نسخههاي و ميآورد گردهم خود خانه در را تعزيهخوانان
چندين داراي تعزيه هر.ميكند تقسيم آنان بين را تعزيه
داراي (س)زهرا فاطمه حضرت تعزيه نمونه براي است ، نسخه
اجراكنندگان بين كه نسخههايي بر افزون.است نسخه پانزده
اصطلاح به كه ميشود تنظيم نيز سرنسخه يك ميشود تقسيم
يا "گردان تعزيه" دست در كه ميشود ناميده "فهرست"
آن براساس بتواند تا ميماند باقي "فهرستگردان"
نسخه ابتدا تعزيهخواني هر.كند هدايت را تعزيهخوانان
براي باشد ناخوانا برايش اگر و ميخواند رو از را
تعزيهگردان حضور در اتفاقي اشتباه هرگونه از جلوگيري
هر معني و تلفظ چنانچه و ميكند رونويسي را نسخه همان
سپس.ميپرسد تعزيهگردان از نكند درك را كلمهاي
تعزيهگردان وسيله به صدا آهنگ و خواندن طرز و "روخواني"
در تعزيهگردان تعزيه ، روز درميشود داده آموزش
دارد اختيار در كه فهرستي به توجه با و ميايستد نقطهاي
او به عصا يا دست اشاره با شد كه تعزيهخواني هر نوبت
چون و كار پيشبرد براي.اوست نوبت كه ميفهماند
دارد عهده به نيز مهمي نقش خود مجلسي هر در تعزيهگردان
كه مواقعي در و دارد اختيار در قاصد نفر يك او
پيام ندارد ، را تعزيهخوان با تماس امكان تعزيهگردان
عيبهاي يا و ميرساند تعزيهخوان به او وسيله به را خود
اغلب زنانه تعزيههاي در.ميكند گوشزد او به را كارش
و نميگيرد عهده به را نقشي كار سهولت براي تعزيهگردان
و اوضاع مراقب آن حاشيه در يا تعزيهخواني مجلس پشت
به ميكند ، اداره فهرست به توجه با را تعزيه و است احوال
.مينامند "ناظر" را او مناسبت همين
نوحهاي مردم آگاهي براي اجرا از پيش زنانه تعزيههاي در
زنان گروه.مينامند "پيشخواني" را آن كه ميشود خوانده
هر مناسبت به را نوحهاي هستند ملا اكثرا كه تعزيهخوان
كه بزرگي اتاق يا حياط صحن وسط در جمعي صداي با تعزيهاي
كه تماشاگر زنان.ميخوانند ميشود برگزار آنجا در تعزيه
و ميشوند همآواز آنان با زدهاند حلقه مجلس اطراف در
تمام نوحه تا ميزنند سينه و ميگيرند "دم" اصطلاح به
.شود
دو كه است گونه اين "درآمد پيش" مردانه تعزيههاي در
كه تكيهاي بام پشت بر شيپورزن و طبال همراه بچهخوان
شعر بند چند و ميروند شد خواهد برقرار مكان آن در تعزيه
به "بند" هر پايان در و ميخوانند خوش آهنگ و آواز با را
بچهخوانها.ميشود نواخته شيپور و طبل دقيقه چند مدت
:ميخوانند چنين
عمه ، اي دعاست هنگام"
عمه؟ اي كجاست به بابم
بجوييد ، خدا ز ياري
بگوييد ، دعا استجب
بقضا لارضا و لاحول
رضا تسليما
با شيپور و طبل دقيقه چند مدت به "بند" اين خواندن از پس
آن از پس.ميشود نواخته هيجانانگيز اما نامنظم آهنگ
:ميخوانند هم با را ديگري بند بچهخوانها ديگر بار
"بخوانيد انعام ختم همه بياييد ، همه البته"
طه و ياسين فتحنا انا اتي هل سوره
بر و مذهبي حماسههاي احياي بيشتر تعزيه برگزاري از هدف
ميان در تختي آن كردن برپا براي و است عزاداري كردن پا
و ميكنند آماده اميران و خلفا براي تعزيه برگزاري مكان
موقعيت اگرميكنند تعبيه تكيه وسط در سكويي قبلا يا
تعزيه در.ميكنند سياهپوش را آن اطراف كند ايجاب محل
اكثر.ندارد شبيهخوانوجود و تماشاگر بين فاصلهاي
و دارند حضور تخت پيرامون ميدان ميان در شبيهخوانان
خود نقش و برميخيزند خود جاي از فرارسد آنان نوبت هرگاه
مگر ميشوند ، مستقر خود جاي در دوباره و ميكنند ايفا را
مانند دارند استثنايي موقعيتي كه شبيهخواناني از برخي
شعر گفتگو زبان تعزيه در.غيره و حوريان يا منكر و نكير
علاوه كه اشخاصي يا گردان تعزيه وسيله به معمولا كه است
آشنا بيش و كم نيز شعر فنون به مذهبي علايق داشتن بر
تعزيه اين كه اشخاصي كار مبناي.است شده سروده بودهاند
وقايع درباره كه است كتابهائي سرودهاند را نامهها
كه "الشهدا روضه" كتاب ويژه به است شده نوشته كربلا
عبدالله سيدمرشدالدين دستور به كاشفي ملاحسين مرحوم
سال در را آن بايقرا حسين سلطان داماد سيدميرزا به مشهور
تعزيه اشعار سرايندگان.است كرده قمريتاليف هجري 908
ميكردند خودداري نسخ پايان در خود نام ذكر از نامهها
را آنها كه كساني اما آيند ، نايل بيشتري اخروي اجر به تا
شعري نسخه هر پايان در مغفرت طلب با ميكنند رونويسي
:ميكنند قيد را خود نام و گفته
دارم طمع دعا خواند ، كه هر
كارم گنه بنده من كه چون
باد كسي بر حق رحمت خدايا
ياد كند الحمدي به را كاتب كه
"حسيني آستان سگ نويسنده ، شد ، تحرير"
نحوه گاه هيچ سرودهاند را تعزيهنامهها كه اشخاصي
اندك با تعزيهخوان هر ولي ندادهاند ، شرح را آن اجراي
چه شعري هر با كه دريابد ميتواند تعزيه متن در تاملي
شوذب مثلا.دهد انجام بايد آن مضمون با متناسب حركتي
:خواندن هنگام
وشين شور با زجنگ برنميگردم
حسين قربان به را جان تاكنم
كنم قربان آقاجان اي رفتم
تنم بر تيربارد گرهزاران
آماده را خود و ميكند (ع)حسين امام شبيه سوي روبه
هر لازمه خوش صداي.ميدهد نشان جنگ صحنه به عزيمت
خواني مخالف چه خواني موافق چه صدايي هر.است تعزيهاي
به يا "تعزيهگردان" و شود ارائه ويژهاي آهنگ با بايد
روضهخواني ، مثل مذهبي ومحافل مجالس در "ميرزا" قولي
از كه را افرادي كه است آن بر هميشه...و خواني قرآن
كه نقشي در را آنان و كرده گلچين خوشيبرخوردارند صداي
تعزيهخواني هر.دهد تمرين و آموزش ميرسد مناسب نظرش به
آهنگ و آواز بايد دارد عهده بر كه نقشي به توجه با
(ع)فاطمه تعزيه در بلال نمونه براي.دهد ارائه را ويژهاي
تعزيه در حر و ميگويد اذان "كرد بيات" دستگاه در
"عراقي آواز"ميشود برگزار روزعاشورا در كه چهارسردار
.دارد تجانس شجاعت ابراز با آن ريتم كه ميخواند
دسته دو به تعزيه مضمون به بنا خوانها تعزيه كلي طور به
خود ، نقش مناسبت به يك هر و شوند مي تقسيم ومخالف موافق
تعزيه آهنگ و اشعار بنابراين.هستند موافق يا مخالفخوان
خواني موافق اول بخش.كرد تقسيم بخش دو به بايد نيز را
بخش و است آهسته و ملايم سنگين ، اندوهگين ، سوزناك ، كه
و بريده ناموزون ، آواز ، بدون خشن ، كه خواني مخالف دوم
.است آمرانه
تابع كه هم بيابانك و خور در تعزيهخواني نمايش (2)هنر
شب هر محرم دهه مجالس خور در.است رايج است اصفهان استان
است رسمي اين ميشودو آغاز كاشاني محتشم اشعار خواندن با
در شركتكنندگان.است يافته رواج صفويه دوره از كه ديرپا
دو و ميآيند گردهم حسينيه صحن ميان در دايرهوار حسينيه
:ميخوانند چنين نوا هم و همگام تن
كربلا دشت در كه كيست عزاي ياران
خدا عزا صاحب و (ص)محمد نشين ماتم
تاريخي چه در خور در شبيهخواني نيست معلوم بهدرستي
و جندق در زنديه دوره از رسم اين احتمالا.شد آغاز
و جغرافيايي كتابهاي در بيابانك و خور بخش)بيابانك
(شدهاند ناميده بيابانك و جندق قاجاريه زمان تاريخي
منطقه در شعرائي ظهور با قاجاريه دوره در ميشودو آغاز
.ميرسد خود اوج به ميپردازند مذهبي اشعار سرودن به كه
داشته حيات قمري هجري سال 1200 تا كه خوري شعراي از يكي
است كرده سپري زنديه دوره در را خود زندگي بيشتر و است
و "مجالس" تعزيه نمونه براي.است سروده تعزيه مجلس چند
.ميباشد او سروده (ع)علياكبر حضرت تعزيه اشعار از برخي
و ميشود بازسازي قبل دوره تعزيههاي قاجاريه دوره در
افزوده بدانها ديگر مجلس خور 6 در و ميرسد مجلس به54
پايان تا محرم آغاز از تعزيه مجلس شصت اين ازميشود
ميرزا مرحوم.است درميآمده نمايش به مجلس يك روزي صفر ،
.سرود ابوالفضلرا حضرت اشعارتعزيه هنرجندقي اسماعيل
را آن هزينه كه داشت باني نفر يك تعزيه جلسه هر خور در
.بودند بانوان اكثرا تعزيه بانيان.ميپرداخت
هم افرادي.ميشدند پذيرائي باني هزينه به شبيهخوانان
مرگ از پس و حيات زمان در خود املاك و آب وقف با
مهرجان و بياذه خور ، در.بخشيدهاند راتداوم شبيهخواني
:از عبارتند كه ميشود برگزار شبيهخواني مجالس ساله همه
شب از علياكبر حضرت عباس ، حضرت مسلم ، حضرت تعزيههاي
و عاشورا روز در(ع)حسين امام حضرت تعزيه و دهم تا هفتم
ها تعزيه از برخي.صفر شب 28 در (ع)حسن امام تعزيه
روزعاشورا در چنانكه.است تعزيه چند مجموع از خلاصهاي
در مظاهر حبيببن تعزيه عباس ، تعزيه زينب ، طفلان تعزيه
.ميگيرد انجام (ع)حسين حضرتامام تعزيه خلال
پرهيزگاري ماري
:ماخذ
بر -2/ شريعتزاده اصغر سيدعلي:شاهرود مردم فرهنگ -1
يغمايي حكمت عبدالكريم:نمك كوير ساحل
...ميگويند تاريخ هزارتوي از كتيبهها
باستان ايران موزه "كتيبه تالار" به نگاهي و گذري
سال 1376 در گويش و زبان پژوهشكده راهاندازي با همزمان
.گرديد مطرح نيز "ايران شناسي كتيبه" بزرگ مركز تاسيس فكر
اداري ، مشكلات پارهاي دليل به متاسفانه سال اين در
با سال 1377 در سرانجامنشد عملي شده ياد طرح اجراي
عنايت با و گويش و زبان پژوهشكده مستمر و منظم پيگيري
به طرح بهشتي ، مهندس فرهنگي ، ميراث سازمان رياست خاص
با باستان ايران موزه طرح ، اين انجام براي.رسيد تصويب
حجم بودن دارا و زمينه اين در كار پيشينه به توجه
براي.شد انتخاب باستان ايران نوشتههاي گل و كتيبهها
نظر در طرح اين براي "اسلامي گنجينه" زيرزمين منظور ، اين
از بسياري بتدريج زيرزمين اين سازي آماده با.شد گرفته
باستان ايران موزه در موجود نوشتههاي گل و سنگنوشتهها
نفت شركت ويژه جعبههاي در پيش سال هفتاد حدود كه
از هدف.يافت سروسامان و شده خارج بود شده بستهبندي
گلنوشتهها نماي به بخشيدن سامان تالار ، اين راهاندازي
پخت ، مرمت ، شستشو ، شناسنامه ، تهيه نظر از كتيبهها و
.است معرفي و ترجمه و خوانش
گل تمامي اداري ، مسائل برخي وجود دليل به چند هر
منتقل تالار اين به موزه در موجود كتيبههاي و نوشتهها
آنها مطالعات راه در را مشكلاتي طريق اين از و نشد
بويژه موزه ، مسئولان پيگير كوشش و تلاش اما پديدآورده
و بينالنهرينشناسان از ;ارفعي عبدالمجيد دكتر استاد
آن در تالار اين تا گرديد سبب جهان ، برجسته شناسان عيلام
در.نمايد كسب خود براي بينالمللي وجهه نيز مرزها سوي
و اروپا معتبر دانشگاههاي استادان بازديد راستا ، اين
در تالاري چنين اهميت بر تاكيد و تالار اين از آمريكا
مركز اين افتخارات از خاورشناختي و شناختي ايران مطالعات
مشابه مراكز با شده ياد تالار كه است يادآوري شايان.است
داشته مجلات و كتاب درزمينه تبادلاتي جهان سطح در ديگر
مجموعه اهداي راستا ، همين در ميتوان جمله از.است
از را تالار نياز مورد منابع ديگر و آشوري واژهنامههاي
.برد نام جهان ، ايرانشناسي بزرگ مراكز از برخي سوي
زبانهاي آموزش به ميتوان تالار اين فعاليتهاي ديگر از
اشاره ارفعي دكتر زيرنظر (عيلامي آكدي ، ) بينالنهريني
زبانهاي مطالعات در است آغازي و جرقه واقع در كه داشت
در آكدي ، زبان كه است توجه شايان.كشورمان در ايراني غير
كه آنجايي از.ميرود بهشمار عربي زبان ريشه و حكمنيا
از و نميشود پرداخته زبانها اين به عالي آموزش مراكز در
ايران فرهنگ و تمدن تاريخ ، منابعنوشتاري از سوييانبوهي
فرهنگ درباره شده ياد نوشتههاي حجم)زبانهاست بدين زمين
هزار هفتاد بر بالغ النهريني بين زبانهاي به ايران ،
مطالعات اهميت (ميشود زده تخمين نوشته گل و كتيبه
...و شناختي جامعه شناختي ، اسطوره و تاريخي زبانشناختي ،
از.ميگردد آشكار پيش از بيش بينالنهرين بزرگ تمدنهاي
سازمان وقت رياست سوي از طرحي گذشته سال يكيدو رو اين
تمدنهاي و زبان آموزش بر مبني كشور ، فرهنگي ميراث
به خوشبختانه كه شد فرستاده عالي آموزش به بينالنهريني
پذيرش شاهد نزديك آينده در اميدواريم و رسيد تصويب
پرورش و شناسي بينالنهرين مطالعات انجام و دانشجو
كمتر بر امروزه.باشيم حوزه اين در پژوهشگراني و استادان
تمدن و فرهنگ شناخت اهميت فرهنگپژوهي و دانشور
فكري كوششهاي فرآورده كه تمدني.است پوشيده بينالنهرين
و آشوري عيلامي ، آكدي ، سومري ، اقوام مادي و معنوي و
.است بابلي
ابداع كوزهگري ، چرخ اختراع چون بشري دستاوردهاي بيگمان
بينالنهريني خاستگاه...و ستارهشناسي پيدايي ميخي ، خط
است ، داشته بسزايي تاثيري بشري فرهنگ گسترش بر داشته ،
از تمدني و فرهنگي وامگيريهاي در نيز ايرانيان
سده ، چندين راستاي در كه گونهاي به كوشيدند بينالنهريان
فرهنگي فضاي در را شده ياد تمدنهاي گرانسنگ يافتههاي
.شدند آنها بر ميراث واقع در و آميخته خويش
كنار در عيلامي و بابلي سنگنوشتههاي وجود
چگونگي نشانگر بيستون ، در فارسيباستان سنگنوشتههاي
پژوهشگران بر.است بوده شده ياد فرهنگهاي اهميت و گسترش
سپس و بينالنهريني ، سنگنوشتههاي متن خوانش با تا است
اوضاع باورداشتها ، در بازكاوي به آنها زبانشناختي تحليل
و پرداخته شده ياد تمدنهاي اسطورههاي و سياسي و اجتماعي
فرهنگي دهشهاي و داد بررسي به پژوهشها ، اين با همزمان
و بينالنهرين) مهم تمدني و فرهنگي كانون دو اين ميان
.گمارند همت آنها اثرپذيري و اثرگذاري چگونگي و (ايران
با كه است ارشاد وزارت بويژه و كشور فرهنگي برمسئولان
و تاريخ به مربوط مسائل در شده ياد تالار اهميت به توجه
.بشتابند آن ياري به ايران فرهنگ
|