(ع) حسين امام بر عزاداري فلسفه
دريزد محرم عزاداري ويژه آيينهاي
(ع) حسين امام بر عزاداري فلسفه
و بحث مورد همواره سيدالشهداء قيام فلسفه :جستارگشايي
مردم توده عواطف و عطش و بوده فضلا و بزرگان اظهارنظر
ميشده كربلا واقعه جانگداز اذكار و رخدادها نثار نيز
پرده ، اين پس در كه است مطرح پرسش اين همواره معهذا.است
شده چنين كه بوده موجود اهدافي چه و معارف چه فلسفه ، چه
تذكري ذيل مقاله.است واداشته سوگ به را زمان و زمين و
و كربلا قيام در نهفته فلسفه و معرفت به توجه باب در
گذشته ، سوگواري ايام از مدتي آنكه با است ، عاشورا واقعه
دير الهي واقعه اين از درسگيري براي فرصت هيچگاه معهذا
.نيست
معارف گروه
حضرت كربلا شهيدان سالار و سرور عزاداري ايام در همواره
سوگ در يكپارچه ايران مسلمان ملت ،(ع)الحسين..اباعبدا
و عشق جوشان چشمه.است عزادار و سياهپوش بزرگ امام اين
و شيعيان دلهاي در كه است سال صدها (ع)حسين امام به محبت
و ميآيند هم پي از نسلها.است جاري حضرتش عاشقان
همين با و شده آشنا حسين حسين صداي با نسل هر فرزندان
آنچه ;ديگر جوششي و ديگر نسلي باز و مييابند پرورش صوت
كه حماسهاي و عاشوراست عشق و پرشور داستان ميماند كه
.شد آفريده
نمودهاند افتخار حضرتش مرثيهسرايي به بزرگ علماي سالها
شك بدون.نوشتهاند كتابها ايشان فضائل ذكر در مولفين و
است ، سرگذاشته پشت بشريت جهان كه نشيبي و پرفراز تاريخ در
كه است چگونه اما ;شده فدا حقيقت راه در بزرگ انسانهايي
بر فرض اگر حتي است؟ شده تاريخ در عطفي نقطه (ع)حسين نام
حال شورو اينچنين (ع)بيت اهل محبين و شيعيان كه باشد اين
حضرت برجسته و يگانه شخصيت در سوال جاي باز دارند ،
سرچشمه كه بزرگمردي است ، نهفته (ع)الحسين...اباعبدا
.است انساني عالي صفات و روحاني فضايل اخلاقي ، كرامات
حضرت شهادت نحوه و جانگداز و تلخ عاشورا ، حادثه اگرچه
عظمت گويا اما دلخراشاست دلاورش ياران و سيدالشهداء
آن ظاهري مصائب ذكر در افراط اثر بر (ع)حسين امام شخصيت
(ع)حسين بودن اسوه ميخواهيم اگر.است مانده مهجور حضرت
شخصيت ممتاز ويژگيهاي با را جوان نسل بايد نبيند آسيب
بزرگي كه است صورت اين در تنها و كنيم آشنا بزرگوار اين
.كرد خواهيم درك را مصيبت اين
حرم اضطراب جوانان ، شهادت امام ، غربت طفلان ، تشنگي ذكر
نسبت واقعي معرفت ولي ميسوزاند را جگرها زنان اسارت و
دشمنانش ، شناخت با همراه (ع)حسين امام منش و سيره به
.ميكند جانگدازتر را عاشورا وقايع
(س)اطهر زهراي دامن در كه خدا رسول نواده كنيم تصور وقتي
داشته سر بر را دلاور و دانشمند پدري سايه و يافته پرورش
ناچارا مكه فتح در كه است ابوسفيان نوه روبهروي است ،
حكومت حفظ براي كه است معاويهاي فرزند و (1)آورد اسلام
شهادت به را (ص)خدا رسول خاص اصحاب آساني به خويش
(2).ميگيرد آتش دلهايمان ميرساند ،
سخاوت ، شجاعت ، در (ع)حسين امام كه مييابيم معرفت وقتي
با مداراي و مستمندان و فقرا به رسيدگي رافت ، بردباري ،
از عاري نازپرورده ، شاهزادهاي يزيد و داشته شهرت خلق
.ميسوزيم بيشتر است گوناگون رذايل به آلوده و فضايل
شديدترين ميان در شريفش عمر پايان تا آغاز از حسين امام
.بود شده شناخته پارسايي و زهد به ،(ع)علي آل به حملات
خطبه در (يزيد فرزند)بنيزيد معاويه كه است حالي در اين
:ميگويد خود خلافت
خلافت امر در كسي با ابيسفيان معاويهبن من نياي همانا
او از خدا پيامبر با خويشاوندي در كه پرداخت نزاع به
را پدرم او سپس.شايستهترين او از اسلام در و سزاوارتر
پس نميرفت خير اميد او از اينكه با كرد حكومت عهدهدار
بسيار اميدش و شمرد نيكو را خود گناه و نشست هوس مركب بر
.كرد كوتاه را او دست اجل و نيافت دست آرزويش به ليكن شد
گورش در و سرآمد او مدت و رسيد انجام به او نيرومندي
:گفت و كرد گريه سپس.گرديد خويش بزهكاري و گناه اسير
او مردن بد و رسوايي كه است آن ما بر چيزها ناگوارترين
را حرمين حرمت و كشت را پيامبر عترت او چه.ميدانيم را
(3).سوزانيد را كعبه و دريد
را (ع)حسين امام اول سال در.كرد حكومت سال سه حدود يزيد
و شمرد مباح را خدا پيامبر حرم دوم سال در كرد ، شهيد
سوزانيد را كعبه سوم سال در و كرد پايمال را مدينه حرمت
(4).ريخت خدا حرم در خونها و
ناپاكي وجود چنين با مقابله (ع)حسين امام قيام انگيزه
به امام و است زده تكيه مسلمين خلافت كرسي بر كه است
چند هرميكند عمل اسلامي جامعه برابر در خود تكليف
منجر جانايشان نجات به تنها كه مصالحهآميزي راههاي
براي را خطر و خوف پر راه اين امام اما داشت وجود ميشد ،
آن بر اموي سلطنت براثر كه زنگارهايي زدودن و اسلام حفظ
(5).ميكند انتخاب بود شده وارد
سوي به مدينه از حركت هنگام كه (ع)حسين امام وصيتنامه
امام قيام اهداف سپرد حنفيه محمد برادرش به و نوشته مكه
از پس امام وصيتنامه اين در.ميكند روشن را (ع)حسين
را خود هدف معاد و نوبت و توحيد درباره خويش عقيده بيان
و خودخواهي روي از نه من:ميكند بيان چنين سفر اين از
مدينه از ستمگري و فساد براي نه و خوشگذراني براي يا
نهي و معروف به امر سفر اين از من هدف بلكه ميگردم خارج
و امت مفاسد اصلاح حركت ، اين از خواستهام و منكر از
عليبن پدرم رسم و راه و خدا رسول جدم قانون و سنت احياء
(6).است (ع)ابيطالب
امت اصلاح كه مييابيم در امام هدف به نسبت بينش كسب با
را دشواريهايي چنين امام كه داشت اهميت آنقدر اسلامي
سياسي شرايط.نمود تحمل آنها قطعي پيشبيني عليرغم
مخالفتي ، هرگونه كه بود گونهاي به روز آن واجتماعي
.نداشت شمشير جز پاسخي
صلح پيشنهاد حضرت آن به كه هنگامي عمر عبداللهبن چنانكه
مخالفت خطرناك عواقب از را امام نموده ، يزيد با بيعت و
:ميگويد چنين ميدارد ، برحذر جنگ به اقدام و طاغوت با
و كردهاند بيعت مرد اين با مردم چون اباعبدالله يا"
و آورد خواهند روي او به قهرا اوست دست در دينار و درهم
ميترسم دارند ، شما با خاندان اين كه دشمني سابقه با
ديد بينتيجه را خود پيشنهاد اينكه از پس وي ".شوي كشته
با و ميسپارم خدا رابه تو اباعبدالله يا:داشت عرضه
(7).شد خواهي كشته سفر اين در تو زيرا ميكنم خداحافظي تو
ادامه در كه پابرجاست آنچنان خويش تصميم در امام
هم بيعت تقاضاي من از آنان اگر:ميفرمايد خويش وصيتنامه
اختلاف زيرا نشست ، نخواهم ساكت و آرام هم باز من نكنند ،
با كه نيست بايزيد بيعت اثر بر تنها خلافت دستگاه با من
وجود بلكه كنم ، سكوت نيز من بيعت ، درموضوع آنان سكوت
و فساد شيوع و وستم ظلم پيدايش موجب وي خاندان و يزيد
در كه است من وظيفه اين و گرديده اسلام احكام در تغيير
و منكر از ونهي معروف به امر و مفاسد اين اصلاح راه
پدرم رسم و راه كردن زنده و خدا رسول جدم سنت احياي
اين ريشه و خيزم پا به داد و عدل بسط و (ع)علي
.نمايم قمع و قلع است بنياميه خاندان كه را نابسامانيها
مخالفين براي اجتماعي ناامني و سياسي فشارهاي به توجه با
(ع)حسين امام شجاعت اوج تصميميبيانگر چنين اخذ حكومت
.است
خلافت كه است سرخي خط پايان تا آغاز از امام حركت گويي
ائمه سيره و ولايت انحراف ميكند ، باطل را اموي غاصبانه
به مكه از نامهاي امام.مينمايد تبيين را خويش از قبل
:ميفرمايد و مينويسد بصره
نبوتش با و برگزيد مردم ميان از را محمد خداوند بعد ، اما
حالي در سپس فرمود انتخاب رسالتش به و بخشيد كرامت وي بر
را خدا بندگان و داد انجام خوبي به را پيامبري وظيفه كه
اولياء ، خاندان ، ما و فراخواند خويش سوي به نمود هدايت
او مقام به نسبت افراد شايستهترين و وي وارثان و اوصيا
و گرفتند ما از را حق اين گروهي ولي بوديم امت تمام از
به نسبت خويش شايستگي و تفوق بر آگاهي و علم با نيز ما
و تشتت و اختلاف و فتنه هر از جلوگيري براي افراد اين
بر دشمنان شدن چيره از جلوگيري و مسلمانان ميان در نفاق
آرامش و داده نشان رغبت و رضا بود ، آمده پيش آنچه
خود پيك اينك اما.داشتيم مقدم خويش حق بر را مسلمانان
سنت و خدا كتاب به را شما و ميفرستم سويشما به را
كه گرفتهايم قرار شرايطي در زيرا ميكنم ، دعوت پيامبر
فرا بدعت را آن جاي و رفته ميان از پيامبر سنت ديگر
خوشبختي و سعادت راه به بشنويد مرا سخن اگر است گرفته
(8).كرد خواهم هدايتتان
با امام رفتاراست اخلاقي نكات از سرشار عاشورا حادثه
و ملاطفت با را آنها كه است گونهاي به خود دشمنان
است پيامبرگونه سيره همين و ميكند حقيقت متوجه مهرباني
پس.ميكشاند امام ياران ميعادگاه به دشمن صف رااز حر كه
و خاك كه حالي در نشست وي بالايسر امام حر ، شهادت از
آزادمردي و حر تو:فرمود ميكرد پاك سروصورتش از خون
دنيا اين در وتو است ناميده حر را تو مادرت كه همانگونه
حر رثاي در را ابيات اين آنگاه.مردي آزاد آخرت جهان و
به صبور و رياحي ، شكيبا حر حر ، مرديست نيكو چه:خواند
كه آنگاه حر است مردي نيكو چه.نيزهها كثرت و جنگ هنگام
فدا را جانش حسين دعوت هنگام اوبه و نمود ندا حسين
(9).نمود
است گرانبهايي حقايق از تنهاگوشهاي شد ، اشاره كه مطالبي
بررسي.است نموده اهدا بشريت به (ع)حسين امام شخصيت كه
اخلاقي نظر از ايشان منزلت و مقام و (ع)حسين امام زندگي
بودن مسلم و عاشورا واقعه از قبل مسلمين ميان در علمي و
ياري واقعه اين درست فهم در را ما مسلمانان نزد يزيد فسق
اندكي و قلت و امام تنهايي اينها همه با.نمود خواهد
چشمگير نسبتا وسعتي كه روز آن اسلامي جامعه در يارانش
و سخنوران بر.است بزرگ وشرمسارياي سنگين دردي داشت ،
مصائب پوسته شكافتن با كه است واعظان و سرايان مرثيه
حريم شكستن كه آن اصلي هسته به (ع)حسين امام مشهور
معنوي خصوصيات باذكر و برسند است ولايت و سيادت انسانيت ،
مراسم برپايي در را جوانان ،(ع)حسين امام واخلاقي
.دهند معرفتياري و خشوع با همراه عزاداري
دزفولي مخبر فهيمه
:پاورقيها
صفحه 37 ج 1 ، زيدان ، جرجي اسلام ، تمدن تاريخ -1
دست متعددي جنايات به خود اهداف پيشبرد براي معاويه -2
كه رسانيد شهادت به رسولخدارا اصحاب از عدهاي و زد
است ق._ه سال 51 به دردناك حادثهاي مهمتر آنها همه از
و عدي حجربن (ص)خدا رسول متهجد و زاهد آنصحابي در كه
.رسيدند شهادت به فجيعي طرز به دستورمعاويه با يارانش
(صفحه 154 فياض ، دكتر اسلام ، تاريخ)
صفحات 196195 ج 1 ، يعقوبي ، واضح ابن يعقوبي ، تاريخ-3
منبع ، صفحه 194 همان -4
را سلطنت به خلافت تبديل آغاز مورخين است ذكر به لازم -5
به را خود معاويه بار اولين.ميدانند معاويه زمان از
.ساخت را "سبز كاخ" خود براي و آورد در پادشاهان هيبت
صفحه 188 ج 1 ، خوارزمي ، مقتل -6
مجلس 30 صدوق ، شيخ آمالي ، -7
صفحه 240 ج 7 ، طبري ، تاريخ -8
اشعار اين منابع بعضي در صفحه 14 ج 45 ، بحارالانوار ، -9
.است(ع) زينالعابدين امام به منتسب
(ع)علي بن حسين سخنان كتاب از حسين امام فرمايشات ترجمه *
.است شده اخذ نجمي محمدصادق از
دريزد محرم عزاداري ويژه آيينهاي
در (ع) الحسين اباعبدالله شهادت عزاداري آيين برپايي
و ميگردد برگزار يزد استان در تنها محرم ، سيزده روز
.ميشود ديده كمتر كشور مناطق ديگر در آن نظير
آن پيشينه كه ديرينه سنت يك طبق يزد استان در
هياتي محرم سيزده درروز رسد ، مي قبل سال به 70
سياه لباس كه حالي در "بنياسد هيات" عنوان تحت
ريختن و كلنگ بيل ، داشتن دست در با دارند برتن
صحراي شهيدان مظلوميت ياد به سر بر كاه مقداري
.ميكنند سوگواري كربلا
خود سينه و سر بر كه حالي در بنياسد هيات اعضاي
بنياسد فرزندان اي بشتابيد مضمون با شعري ميكوبند
از شدي كشته حسين اي پيامبر ، فرزندان دفن براي
جمعي دسته صورت به را كربلا سرزمين غريب اي قفا ،
.كنند مي تكرار
كه بيسر پيكر نمادچند هيات اين موقععزاداري در
كه حالي در است كربلا شهيدان بيسر اجساد نمايانگر
"شير پوست در خزيده انساني" اجساد اين سر بالاي
.ميكنند ياري عزاداري در را هيات ميشود ، ديده
از پس گفتهاند بنياسد هيات وجودي فلسفه مورد در
روي بر روز سه مدت به كربلا شهداي اجساد آنكه
بنياسد نام به طايفهاي بود ، مانده باقي زمين
.سپردند خاك به را آنها و آوري جمع را اجساد
به روز اين در خطه اين مردم مناسبت همين به
از نفر و 72 (س) زهرا حضرت فرزند مظلوميت نشانه
به و مييابند حضور معين مساجدي در وفايش با ياران
.ميپردازند عزاداري
گروههاي و دستهها ديگر بنياسد ، هيات از غير به
وارد خاصي ترتيب و نظم با روز اين ياد به عزادار
(ع) حسين امام ياران جانسوز شهادت غم در و شده مسجد
.ميريزند ماتم اشك كربلا دشت در
با همراه يزد استان در مذهبي هياتهاي سوگواري
.دارد ادامه روز همان ظهر تا زنجيرزني و سينهزني
مردان معنوي ، آيين اين در نيز حسيني عزادار زنان
خود سينه و سر به كه حالي در و نموده همراهي را
.ميكنند گريه هياتها عبور مسير در ميزنند
اينگونه نظير يزد ، استان بخشهاي و شهرها تمام در
.ميشود برگزار مراسم
عزاداري از پس... و ندوشن ، سانيج مانند مناطقي در
تابوت نشانه كه نخلبرداري آيين بنياسد هيات
.ميشود برگزار است (ع) حسين امام
كارمندان مذهبي ، هياتهاي از گذشته تفت شهرستان در
مدارس تعطيلي ساعت چند از استفاده با دانشآموزان و
امام مسجد در عزاداري هيات تشكيل با و ادارات و
.ميپردازند عزاداري به شهر اين
تا منطقه اين در (ع) بيت اهل دوستداران عزاداري
ادامه تكايا و مساجد دربرخي شب هر محرم ماه پايان
و رشادتها روضهخواني ، آيينهاي برپايي با آنان و دارد
را وفايش با ياران و كربلا شهيدان سرور دلاوريهاي
.ميدارند گرامي
|