ندارد وجود نبايد موسيقي در
و كمانچه نوازنده و ساز آهنگ ; كلهر كيهان با گو و گفت
تار سه
:اشاره
كه موسيقي جوانتر چهرههاي از برخي گذشته سال چند در
ابتداي سالهاي و چاووش جريان از پس رانسل آنها ميتوان
موثر تجربههاي برخي صدد در ناميد ، سنتي موسيقي انقلاب
سه چهرهها ين ا ميان در هستند ايراني سنتي موسيقي در
.نمودهاند رخ سايرين از بيش تن
ويژگي.كلهر كيهان و كيانينژاد محمدعلي و متبسم حميد
آن تلفيق و سنتي ساختار از استفاده كلهر و متبسم ي كارها
و شرق كشورهاي موسيقي سازهاي و ملوديها برخي با
شب" كاست با قبل سال دو كه كلهر.است هند كشور بهخصوص
جلب خود به را نگاهها شجريان استاد آواز و "كوير سكوت
عليزاده حسين و شجريان استاد اتفاق به بار اين بود ، كرده
.بردند صحنه روي به غربي كشورهاي در را متعدد اجراهايي
ساير موسيقي با آن تلفيق سنتي ، موسيقي درباره وي با
تازهاش كارهاي نيز و موسيقي اين قابليتهاي كشورها ،
.ميگذرد گراميان شما نظر از كه كردهايم گفتگويي
هنري گروه
كمالي ابوالفضل و عربزاده وصال:از گفتوگو
و هستيد كار به مشغول موسيقايي فضاي چه در حاضر حال در *
به شما براي ايراني موسيقي از حيطه كدام كلي طور به
است؟ جذابتر موزيسين يك عنوان
و موسيقي بهيادگيري شروع شخصي كه وقتي واقع در -
شدن موزيسين به تصميم ابتدا در است ممكن ميكند نوازندگي
پيش برايش مسائلي هنري فعاليت طول در.باشد نداشته
مهمترين به حتي يا و جديتر برايش را موسيقي كه ميآيد
به بنا كس هر كه است طبيعي.ميكند تبديل زندگياش مساله
و داده انجام كه كاري به بنا و بينشاش و دانش سليقه ،
خط است بوده دنبالش كه چيزي يا كرده گوش كه موسيقي انواع
هم من براي.ميكند دنبال و تعيين را موسيقياش
تمام به كه عشقي سواي ;ايراني موسيقي وجه جالبترين
بداهه جريان كردهام آن با كه زندگي و دارم آن زواياي
كه بود بنا اگر ميكنم فكر و ميباشد آن گستردگي و بودن
يك در و كند اجرا و بدهد انجام را چيز يك هميشه انسان
از را خودش خاصيت و تازگي آن مسلما كند حركت مداربسته
از شده نوشته كارهاي به زياد حاضر حال در.ميداد دست
و هست باب امروز كه معنايي آن به نوازي گروه و قبل
بيشتر و نيستم معتقد بزرگ اركسترهاي با كارهايي نتيجتا
با ياسهنوازي و دو يا تكنوازي صورت به كه دارم دوست
روحي و عاطفي و حسي ارتباط هم با بتوانيم كه كساني
و تكي وجه آن و دهم ادامه را فعاليتم كنيم برقرار
دنبال به و رفتن بداهه دنبال به و ايراني موسيقي تكنوازي
.است جذابتر بسيار برايم رفتن ايراني موسيقي سيال ماهيت
محلي؟ و فولكلور موسيقيهاي شبيه چيزي *
هم محلي موسيقي خب ولي موسيقي ، از نوع لزوماآن نه -
از چيزيكه آن و ما موسيقي اصلي ريشه بهعنوان ميتواند
شهرها در بعد تا يافته ادامه و داشته اولوجود
موسيقي بعد و مقامي موسيقي صورت به و فرموليزهشده
.شود استفاده آن واز گرفته قرار دستمايه ;آمده در رديفي
ميشود كه است خوبي نمونه جا اين در رديف خود اصلا يا
به بلكه گذاشت پا زير آنرا اينكه نه رفت فراتر آن از
با مثلا گسترشداد ، و بسط ممكنآنرا صورت هر
عامل هر يا و محلي موسيقيهاي در شما قول به از استفاده
تا بگنجاند آن در ميتواند ميكند فكر نوازنده كه ديگري
ما موسيقي درواقعچارچوباصلي.دهد گسترش را زمينهآن
استخوانبندي عنوان به ميتوان را است رديف همان كه
رديف خاصيت اساسا چون نمود حركت آن براساس و داد قرار
.هست و بوده همهمين
...ديگر ملوديهاي خلق براي باشد مبنايي اينكه *
حالا بوده ، همين خاصيتش رديف ببينيداصولا بله ، -
دوره در مختلف مسائل كلي كه اخير سال چند اين بگذريماز
چگونگي رديف ، اهميت از اعم دارد وجود رديف پيرامون كنوني
كه غيره و ايراني موسيقي در رديف نقش اصولا و آن اجراي
ولي.است ديگري تفحص مستلزم خود و نميگنجد ما بحث در
بههر كه كسي هر يا موزيسيني هر براي است مسلم كه چيزي
رديف كه است اين ;است ايراني موسيقي صورتدستاندركار
شيوه يك رديف هم اصل در و كند كار آن روي و بياموزد را
وجود نت خط كه آنزمان در مثلا.هست و بوده آموزشي
و شده نمي استفاده ايران در يا نداشتهو
فرض به ساز يك براي بنويسندمثلا متد يك نميتوانستهاند
براي رديف دليلاز همين به ;ديگري ساز هر يا و تار براي
كه صورت اين بهميشدهاست استفاده مطلب و تكنيك آموزش
طور همين و ميگرفته ياد را مطلب يك جلسه هر در شاگرد
كنيداين دقت هم رديف ساختار در اگر.ميرفتهاست پيش
الفباي عنوان به واقع در رديف.است مشخص خوبي به مساله
آواز يا بزند ساز ميخواسته كس هر كه است بوده موسيقي
نبوده اين براي و است ميگرفته ياد را آن بايد بخواند
را همانها دقيقا هم اجرا براي باشيد مجبور شما كه
شما كه دارد را جملاتي ملوديها اين درواقع و كنيد ارائه
.ميكند موسيقيايرانيآشنا بر حاكم زبان دستور با را
آنها واسطه به دانشآموزان تحصيل طي در جملاتيكه مثل
بخواهند آنها كه زماني ميشوندولي آشنا زبان دستور با
جملات آن عين هرگز بنويسند كسي براي نامهاي فرض به
آب بابا:مثلابنويسند) نخواهندنوشت را درسي كتابهاي
كه ساختاري در و گرفته كار به را خودشان ذهنيت بلكه (داد
جملات و زد خواهند را خودشان حرف شدهاند ، آشنا آن با
اداري سوادنامه آن يكيبا حالانوشت خواهند را خودشان
تخيل قوه كه آنجا تا يعني"كليدر" كتاب ديگري و مينويسد
من واقع در.رفت پيش و نوشت ميدهدميشود اجازه كسي
رديف نتيجه در.است همين كاربردش هم رديف كه ميكنم فكر
براي بلكه شود ، اجرا تنهايي به خودش كه نيست اين براي
يادگيري براي اول درجه در.شود رجوع آن به كه است اين
در بشود نقطهايكه يك بهعنوان سپس هنرآموزو بهعنوان
پيروي آن ساختار از و كرد حركت جا آن از نوازي بداهه يك
از نوع هيچ براي محدوديتي نوع هيچ اساسا نمود ، ولي
كجا تا كه گفت نميشود و شد قائل نميشود دنيا موسيقيهاي
لحاظ به را ساز نواختن نهايترديف ، ودر ميتوانرفت
كه را موسيقي ميدهد ، نه آموزش جملهبنديوتكنيك
.است اين سواي كردن ياخلق دانستن موسيقي
صحبتهايتان در شما كه نوازي بداهه بر تاكيد شما نظر به *
سوق تكنوازي سمت به را ما موسيقي داشتيد اشاره آن به
كرد؟ نخواهد دور گروهنوازيها از را ما و داد نخواهد
و است جديدي خيلي چيز يك ما درموسيقي نوازي گروه اساسا-
سال ده خبحالا) است ساله هشتاد -هفتاد چيز يك واقع در
كه نمود مشخص را تاريخش دقيقا نميشود طرف آن و طرف اين
كه تصميمگرفت نفر يك ونيم هشت ساعت صبح روز يك مثلا
قرن يك بالاخرهدر كه است چيزي يك (كند نوازي گروه
آن نوع و شده پختهتر بعد و است افتاده اتفاق اخير
و تركيب مثال بهعنوان گذشته در.است شده تغيير دستخوش
آن در غربي سازهاي واحتمالا متفاوتبوده سازها تعداد
وزيري وگروه اخوت انجمن گروه مثال براي.بودهاند بيشتر
بوجود ايراني موسيقي گروههاي بعد و گلها اركستر بعد و
شده ، استفاده آن ايرانيدر سنتي سازهاي فقط كه آمدند
.است شده حاصل تغيير هم گروهنوازي به نگرش طرز در همچنين
...و باشد صدايي چند يا دو باشد ، صدايي يك كه اين مثلا
.است پيشرفت و تكوين حال در هم هنوز كلا كه است چيزي اين
نه اصولا كه است اين كرد فراموش نبايد كه چيزي ولي
موسيقيشان اساس شرق ، ملتهاي تمام بلكه ما موسيقي تنها
به تكصدايي و تكنوازي آنها در و ميباشد بداهه و تكنوازي
همين اكثر در حتي.ميشود ديده كار مبناي عنوان
گاهي ميكنيم ، صحبت آنها به راجع كه گروهنوازيهايي
اجرا هم با را ملودي يك ساز چندين كه ميشود مشاهده
با را تك و منفرد صداي آن آنكه جز به اين و ميكنند
آن به گوناگون تمبرهاي و رنگ و دهد ارائه مختلف رنگهاي
ميشود را آنها همه واقع در و نميكند ديگري كار بدهد ،
تكصدايي همان كه ميبينيم باز و زد هم ساز يك با
كه تكنوازي با چنداني تفاوت اين و است موجود (مونوفوني)
واقع در.ندارد باشد ، شده تمرين و تعيين پيش از صورت به
اين البته.زد هم ساز يك با ميتوان را ملوديها آن تمام
باشد ، نبايد نوازي گروه كه نيست معني اين به من حرفهاي
كه است اين بر باورم و نيستم چيزها اين درگير من اصولا
دارد "بايد" چيز همه و ندارد "نبايد" چيز هيچ رموسيقي د
نتيجهاي چه كه ديد و كرد تجربه بايد را چيز همه و
.ميدهد
عنوان به حال به تا ما كه آنچه شما نظر به يعني *
هم كنار در ساز چند تكنوازيهاي داشتهايم گروهنوازي
چندان اركستراسيون مسئله به ما موسيقي گروههاي در و بوده
است؟ نميشده توجه
من كه بود رايج گروهنوازيهاي از نوع يك آن.نه نه ، -
چيز يك گروهنوازي كه كردم عرض و زدم مثال شما براي
مثلا هم و هست آن از شيوه اين هم البته خب كه است جديدي
موسيقي قطعه يك جالبترشدن براي كه معتقدند بعضيها
اضافه اصلي صداي يك زير ساده خيلي كنترپوان يك ميشود
مختلفي وجوه و كرد ايجاد ديگري فضاي هارموني با يا و كرد
مثلا) بزرگ اركسترهاي با ايراني كارهاي در كه دارد
جوان دليل به من نظر بهاست بررسي قابل (زهي اركستر
و نيفتاده جا هم هنوز كه ما موسيقي در گروهنوازي بودن
سليقه اساس بر كسي هر ;نيست مشخص خيلي تكليفش
و دهد انجام وجهي به را كار اين ميتواند موسيقيايياش
خب اما بدهد ، استانجام درست ميكند فكر كه را چيزي آن
وقتم بيشتر ميدهم ترجيح زندگيام از مرحله اين در بنده
.بگذارم تخيل حيطه در موسيقي گسترش و تكنوازي روي را
از جديد افقهاي پيمودن در ما امروز موسيقي شما نظر به *
نو عمدتا و كرديد اشاره آنها به كه مسائلي همين قبيل
از موسيقي كردن خارج همچنين و گروهنوازي مثل ;هستند
صدايي چند و پليفونيك حيطه به آن كشاندن و بودن تكصدايي
شعر ، مثل هنرها ساير به نسبت است انجام حال در كه...و
است؟ نبوده كندتر حركتش...و نقاشي
جايگاه كه داشت نظر در را مساله اين بايد اول درجه در -
طول در كه مشكلاتي گرفتن نظر در با ما اجتماع در موسيقي
بر كه موانعي و بوده برايش كه منعهايي و داشته خود حيات
ساير با كه دارد خاصي مختصات است ، داشته قرار راهش سر
جمله از موسيقي آنكه ضمن و نيست قياس قابل هنرها
نه.ميكند تغيير ديرتر چيز همه از كه است پديدههايي
به مساله اين و فرهنگها همه در بلكه ما فرهنگ در تنها
سليقه و خون با آنقدر هميشه كه است موسيقي ماهيت علت
كار تغييرش واقعا كه است عجين آنها روزمره زندگي و مردم
يك ادبيات يا سينما مثال عنوان به شما.است مشكلي بسيار
ظرف كه نحوي به بدهيد تغيير بتوانيد است ممكن را مملكتي
ميبينيد كه كمااين شود عوض كاملا رنگش سال بيست -ده
چارچوب و مضمون نظر از چقدر انقلاب از بعد ما سينماي
چه دستخوش حاضر قرن در ما شعر و ادبيات يا كرده تغيير
.نيست طور اين موسيقي در است ، ولي شده تحولاتي و تغييرات
زماني كه را آفريقا غرب و شمال كشورهاي مثلا ميتوان
;كشورها اين در ببينيد ;زد مثال بودهاند فرانسه مستعمره
.شد تغيير دستخوش فرهنگشان نوعي به كلا و زبان اخلاق ،
رفت بين از تقريبا آنها مادري زبان و كرد تغيير زبانشان
پرورش و آموزش وضع همچنين ;شد آن جايگزين فرانسه زبان و
ديگر مسئله هزاران و شد عوض دانشگاهها و مدارس در آنها
باقي تغيير بدون آنها موسيقي ولي كرد ، تغيير آنها در
.بود آنها موسيقي نگرفت قرار تاثير تحت كه عاملي و ماند
فرهنگي مظاهر و عوامل از خيلي هند مانند كشوري در يا
باقي نخورده دست آنجا موسيقي ولي شد ، تحول دستخوش آنها
اين تمام گرفتن نظر در با موسيقي در تغيير البته.ماند
دارد احتياج هنرها ساير از بيشتري خيلي زمان به عوامل
من.پذيرد صورت خاصي مقطع در ميتواند تاثير ولي
كه كنيم باور ميتوانيم شرايط جميع به توجه با فكرميكنم
تا و است داشته هم زيادي پيشرفت خودش در ايراني موسيقي
كه زماني از مثلا برويم عقب ميتوانيم كه آنجايي
زمان استادان زمان از مثلا داريم شدهاي ضبط صفحههاي
و شده متحول صددرصد موسيقي اصلا كه ميبينيم قاجار
تكنيك نظر از.است تحول حال در هم هنوز و كرده تغيير
;نيست مقايسه قابل پيش سال پنجاه با امروز مثلا سازي ،
ساير و موسيقي سليقه نظر از همينطور ، هم مطلب نظر از
.برد نام ميتوان كه مواردي
داريد؟ انتشار دست در جديدي كاست آيا حاضر حال در *
اكثرا كه است زياد كردهام كه كارهايي تعداد واقع در -
و شدهاند منتشر ايران از خارج در همهشان تقريبا يا و
ايران در نميخواستهام من كه است بوده اين دليلش
خاطر بهكنم منتشر نوار شركتهاي اين توسط را كارهايم
و بايد كه آنطوري هنري آثار با درآنها متاسفانه اينكه
بازار ديد و روش موارد اكثر در و نميشود برخورد شايد
كيفيت روي نوازنده و هنرمند خود معمولا و است مدنظر
سرگرم مدت اين در كه بود اين ندارد نظارت خود اثر انتشار
با را آثارم بتوانم درآن كه بودم موسسهاي آوردن بهوجود
ديگري هنرمندان طورآثار همين كنم ، منتشر نظرم مورد كيفيت
.است مهم برايشان مسائل اين و ميكنند فكر من مثل كه
چهارگاه تكنوازي يك دارم را انتشارش قصد كه كاري اولين
كار نخستين كه "بامدادي ديدار نخستين در" نام به است
كار سه و ميشود منتشر ايران در كه است بنده تكنوازي
سيتار نوازنده "خان حسين شجاعت" با كه هست هم ديگر
به پيش سال پنج از آنها همه كه كردهام (هندي نوازنده)
گم آهنگهاي" اسم به كار اولين.است شده انجام طرف اين
كار سومين و سال 75 در دومي سال 74 ، در "ابريشم جاده شده
ايران در اكنون و شدهاند منتشر خارج در كه سال 76 در هم
يك.كنم منتشر كاسته سه آلبوم يك بصورت را آنها دارم قصد
هنوز كه دارم "مرادي" آقاي تنبور نوازنده با هم كار
اعيان مرتضي آقاي با دونوازي كار يك.است نيافته انتشار
يك از ضبط و شده منتشر خارج در پيش سال هفت كه دارم
صورت خراسان شمال ملوديهاي براساس كه هست زنده كنسرت
دارم سعي تدريج به كه هست كارها اين از...غيره و گرفته
سال در انشاءالله ميكنم فكركنم منتشر هم ايران در
.شود منتشر اينها از كار پنج يا چهار حداقل آينده
آثار براين حاكم موسيقايي فضاي مورد در امكان درصورت *
.بفرماييد توضيحي هم
(ميگذاريد را اسمش كه هرچه) دونوازيها يا تكنوازيها -
طرز آن با زدن ، كمانچه در است بنده شخصي سليقه گوياي
تا بيايد بازار به بايد كه دارم ساز اين روي كه فكري
.كردم هندي نوازندههاي با كه كارهايي سري يك و شود مشخص
ما كه است بداههنوازي براساس همهاش كارها اين اولا
تحت بازهم كه زدهايم بداههساز و نشستهايم واقعا
كه بداههنوازيي همان.گفتم كه است عاملي همان تاثير
شده رعايت آثار درآن آنها.است موسيقي در من نظر مورد
كشور ازيك و ديگر فرهنگ يك از نوازنده يك با منتها.است
بداهه آنها درصد پنج و نود و آزاد آنها همه فرم كه ديگر
كه گرفتهايم نظر در را كوچكي جمله يك ما واقع در.است
ميآيد ، پيش كه هرچه آن بين ولي برميگرديم ، آن به هميشه
يك من براي هم آن كه است بداهه آخرشهمهاش و اول
واقع در.گرفتهام ياد فضا آن در بيشتر كه بوده زمينهاي
توانستم و شدم عميقتر خودم به نسبت پروژه سه اين در
يا و نكند اجرا ايراني موسيقي بخواهد انسان اگر كه ببينم
كجا تا و بكند ميتواند كار چه نرود پيش رديف براساس
.برود پيش ميتواند
موسيقي تلفيق زمينه در فعاليت سمت به را شما عاملي چه *
داد؟ سوق تلفيقي موسيقي كلا و هندي و ايراني
وسايل انواع از استفاده و تكنولوژي رشد به رو روند -
باعث...و اينترنت همراه ، تلفن فكس ، مثل پيشرفته ارتباطي
به فرهنگها و شود تبديل كوچكتري محل به دنيا تا است شده
جهاني جنگ از بعد ايدههايي اساسا و شوند نزديكتر هم
اجتماعهاي روزمره اكثريت و مردم اكثريت بين در دوم
.گيرد شكل يكديگر از تنفر و درگيري همه ازآن بعد انساني
ندارند هم با چنداني فرق اساسا دنيا مردم بنيادي برچنين
و باشند تعيينكننده نميتواند خيلي جغرافيايي مرزهاي و
نظر از را كشورها خيلي نميشود حاضر حال در اصولا
امري هم هنرها شدن نزديك طبيعتا و كرد تقسيم فرهنگي
هم موزيسينها كه است طبيعي و بود خواهد اجتنابناپذير
البته.برآيند تلفيقي موسيقي همچون امري آزمودن درصدد
نباشد چندانجالب تلفيق اين حاصل است ممكن اوقات بعضي
بنده.شنيدنيميشود هم اوقات بعضي ولي تجانسينيابد و
داده انجام را مساله اين بودم علاقهمند شخصه به هم
.كنم وتجربه
تلفيق سمت به بيشتر تلفيقي موسيقي در شما كه آن دليل *
آيا رفتيدچيست؟ هندوستان شمال موسيقي با ايراني موسيقي
داشتيد؟ موسيقي اين به بيشتري گرايش
واقعا خودم ندارد ، من كمتري و بيشتر درصد اين ببينيد -
فلان يا ميآيد موسيقيبدم فلان از كه بگويم نميتوانم
ازپاپ موسيقي نوع هر من.كنم گوش نميتوانم را موسيقي
نقاط محلي موسيقي تا بلوز تا موسيقيجاز تا گرفته
و دنيا ديگر جاهاي كلاسيك موسيقي و جهان و ايران مختلف
مطلبي و فرهنگ و پيشينه ببينم كه موسيقي نوع هر كلا
نيست اندازه آن به انسان يك عمر منتها.ميشنوم را دارد
درموردموسيقي.بياموزد را آنها تمام بتواند كه
تلفيقي موسيقي ميخواستم من استكه اين هندحقيقتامر
انجام خودمان فرهنگ به نزديك نوازنده يك با ابتدا در را
زياديبه علاقه بنده كه بگويم هم را اين البته خب دهم ،
گوش را آن سال سالهاي دارمچون هند شمال موسيقي
نزديكي دليل به.قائلم آن براي زيادي احترام و كردهام
منطقيتر دو اين موسيقي تلفيق ميكردم حس فرهنگ دو اين
آن از خوبي چيز و داشته هم به ربطي ميتواند و باشد
كه وتاريخيچرا دليلفرهنگي به آنهم.آيد بيرون
هند شمال موسيقي بر ايراني تاثيرگذاريموسيقي اساسا
از قبلتر خيلي وحتي شده شروع پيش قرن يك از كه است امري
سيتار و تبلا ساختن افسانهها در آنها مثال بهعنوان آن
ايراني شاعري كه ميدهند نسبت دهلوي خسرو امير به را
نيز مغول شاهان زمان در و است رفته بههندوستان كه بوده
نوع دو اين داشتيم بيشتري ارتباط هم با فرهنگي نظر از كه
به بعدها.گرفتهاند هم از تاثيراتفراواني موسيقي
نه.يافتهاند جغرافياييتمايزاتينيز تفاوتهاي واسطه
تمايزات بلكه نداشته وجود تمايزات اين گذشته در اينكه
بعد ببينم كه جالببود من براي.نبود بارز چندان گذشته
دوم هزاره اواخر يعني فعلي زمان در و دراز ساليان گذر از
خواهد نتيجهاي تلفيقچه اين ميلادي سوم هزاره اوايل و
سيتار نوازنده براي هم و من براي هم كار نتيجه.داشت
از پس همين براي.بود بخش رضايت بسيار (خان حسين شجاعت)
و پرداختم ديگر " دي سي"دو ضبط اوبه با نخست " دي سي"
مساله اين كه داديم هم با زيادي كنسرتهاي هم آن از پس
كه چرااوشد و من براي جديد مخاطب سري يك جلب به منجر
كار اين و داشتيم را خودمان خاص مخاطبان ازما كدام هر
هدف.شود بيشتر ما دوي هر مخاطبين عده شد ، باعث مشترك
موسيقي بيشتر معرفي داشتم كار اين از من ديگريكه
هندي موسيقي كه چرا بود ، هندي موسيقي كنار در ايراني
قريب.شدهتراست شناخته غرب در ايراني موسيقي به نسبت
آن روي و ميشناسند را آن غرب در كه است سال پنجاه چهل ،
و مطرح نوازندههاي كميت نظر از همچنين و ميكنند كار
ما از شدهاند غربشناخته در كه هند حرفهاي موزيسينهاي
فرهنگ با و كنسرتميدهند ازما بيشتر.بيشتراست
ايراني موسيقي من كه بود فرصتي اين و هستند آشناتر غربي
.بشناسانم غرب به هند موسيقي طريق از را
تكنوازي دو اول كه است صورت اين به هم او و من كنسرتهاي
را كلاسيكخودمان موسيقي كدام هر كه داريم هم از جدا
.ميزنيم ساز هم با بعد و ميكنيم اجرا
فرهنگ وجود و موسيقي نوع دو اين تجانس مساله جز به*
را شما كه داشت وجود هم ديگري عامل آيا دو هر در بداهه
نمايد؟ ترغيب پروژه اين به
توانستيم او و من كه بود نوازنده ديگر عامل بله ، -
اول كهكار آن از بعد.كنيم برقرار هم خوبيبا ارتباط
ميتوانيد شما كرديم ، ضبط هم با قبلي تمرين بدون را
سازم روي بنده شخصي سليقه چقدر بعدي كارهاي در كه ببينيد
پيشتررفتهايم چه هر و گرفته تاثير هم از سازش روي او و
دو اگر مسلما.است شده پختتر و عميقتر ارتباط چقدر
را آزمون اين و بيايند (سيتار و كمانچه) ديگر نوازنده
ممكن و بود خواهد متفاوت آن نتيجه مسلما كنند امتحان
.برعكس يا و باشد پختهتر و بهتر خيلي است
هم ديگري فعاليت تلفيقي موسيقي زمينه در شما آيا*
داشتهايد؟
براي هم كاري و نوشتم غربي كوارتت يك براي كار يك بله -
و ايراني ساز دو و غربي ساز هشت براي نوشتم غربي اكتت يك
تم كردم سعي من بيشتر و بودند غربي موزيسينها همه
كلارينت نوازنده يك با.شود كارهاحفظ آن ايراني
نواز بداهه هم او كه "دتمن انديس" نام به هم آمريكايي
كارهايي ميآيد يهودي موسيقي فرهنگ از واقع در و است
شناخته و توانا موزيسين واقعا نوازنده اين كردهام ،
كه كارهايي.گرفتم ياد چيزها خيلي هم او از و است شدهاي
كارهاي بيشتر واقع در او.نكردهام ضبط هنوز دارم او با
موسيقي كه كلرزمن موسيقي و ميدهد انجام بلوز و جاز
و است شده شناخته خيلي جهان در و است اروپايي هاي يهودي
بين مشترك نقاط ميشود خيلي و ميكنند اجرا بداهه را آن
او با دارم قصد و يافت ايراني موسيقي و موسيقي نوع اين
اين دنبال به هيچگاه من اساسا.بكنم ضبط كاري هم
كنم تلفيق خودم موسيقي با را موسيقي نوع چه كه نبودهام
كسي بودهام خودم با سنخ هم نوازنده دنبال به بيشتر بلكه
دنبال خيلي و كنيم پيدا حسي ارتباط هم با بتوانيم كه
باشد...و آلماني هندي ، لزوما نوازنده آن اينكه
و ميزند ساز چطوري كه بوده مهم برايم بلكه.نبودهام
كرد جلب را توجهام بيشتر اين چيست؟ موسيقياش پشت هدف
.ديگر مسايل تا
كشور از خارج در حاضر حال در را ايراني موسيقي جايگاه *
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه (آمريكا و اروپا)
كه كنسرتهايي با اخير دهه دو در ايراني موسيقي -
يك وسيله به كردهاند اجرا كشور از خارج در نوازندهها
به را ايراني موسيقي انواع گروهنوازيها و تكنوازيها سري
نحوه و كارشان عمق گرفتن نظر در با و بردهاند طرف آن
براي صرفا بعضيها مثلا اينكه) مخاطب براي آن عرضه
فستيوالهاي در بعضيها و ميزنند ساز ايراني جماعت
موسيقي اينها تمام گرفتن نظر در با (..و بينالمللي
از خارج در آن وضع و كرده تغيير بسيار موقعيتش ايراني
براي شما پيش سال بيست اگر شايد.است شده بهتر خيلي كشور
مراجعه جايي به خارج در ايراني موسيقي صفحه يك تهيه
دوري هشت -هفت صفحه يك مگر نبود دسترس در چيزي ميكرديد
مختلف سيدي پنجاه شايد برويد شما اگر الان ولي قديمي
.كنيد پيدا آن مختلف انواع در ايراني
شده بيشتر ايراني موسيقي به هم غرب نشريات توجه كمكم
موسيقي از غرب كه شناختي به توجه با حاضر حال در.است
خيلي آنجا در تا 70 سال 60 از هند موسيقي دارد مختلف ملل
موسيقي ديگر سال تا15 ميكنم 10 فكر من و است مطرح
حاضر حال در هند موسيقي همچون جايگاهي غرب در ايراني
.باشد داشته
موسيقي سيال و دقيق عميق ، ماهيت علت به غرب در اساسا
را مساله اين و هست فراواني علاقه آن به نسبت ايراني
.دريافت كنسرتها از استقبال و سيديها فروش از ميتوان
.است گسترش به رو غرب در ايراني موسيقي كل در
و داخل در موسيقي جريان بين نوعي به نميكنيد تصور شما *
جريان حاضر حال در و است؟ افتاده فاصله كشور از خارج
و نيست شده شناخته خيلي داخل در كشور از خارج موسيقي
ميدانيد؟ عاملي چه تاثير تحت را مساله اين اساسا
.است حاكم موسيقي بر كه است دستگاهي به وابسته امر اين -
از است بهتر و نيست زياد ايران در كنسرتها تعداد اولا
شود دعوت ميروند خارج به برنامه اجراي براي كه گروههايي
كه كساني از همينطور باشند داشته كنسرت هم اينجا در كه
و شود دعوت تكنوازي براي هم دارند تكنوازي كنسرت خارج در
را سنتي موسيقي بپذيريم بايد ما اينكه ديگر مساله
كه چرا نمود بررسي اجتماع در اقليت يك بهعنوان ميبايست
ديگري كلاسيك موسيقي هر بلكه موسيقي اين تنها نه اساسا
اين از بيش ظرفيتي بگيريم نظر در كه دنيا كجاي هر در
دانش و فكري پشتوانه يك از كه هنري هر اصولا و ندارد
آن از حدي تا كه ميطلبد را مخاطبي ميجويد بهره خاص
موسيقي كه نماند ناگفته البته و باشند بهرهمند دانش
و نبوده ناخواستني و مرده چيز يك هيچگاه ايران در سنتي
ظرفيت گفتم كه بودهاند آن مخاطب توجهي قابل گروه همواره
دانش بدون را آن نميشود كه چرا نيست اين از بيش هم آن
.داد گوش
را شما كشور از خارج و داخل در كنسرتهايتان نسبت آيا *
ميكند؟ راضي
آن كنسرت الي 15 ايران 14 در پيش سال نه هشت ، حدود من -
نتوانسته هم سالها آن از بعد و بيشترنداشتم گروه با هم
كنسرت ميدانيد و.بمانم ايران در كاري مشغله علت به
;نيست هم هميشگي و نبوده سادهاي كار ايران در گذاشتن
در من كه هم گاهي كه آمده پيش سالها اين خلال در مثلا
بوده رمضان ماه يا و محرم ماه با مصادف بودهام ايران
براي مناسبي فصل هم تابستان كه تابستان فصل يا و است
از خارج در ببينيد بگذريم كه مسئله اين از.نيست كنسرت
نميكنم اقدام كنسرت برگزاري براي شخصا هيچگاه من كشور
مختلف برگزاركنندههاي و مختلف فستيوالهاي سوي از بلكه
انجام تاريخ فقط من و شده گرفته تماس من برنامه مدير با
اين به بايد هم ايران در ميكنم فكر و ميكنم مشخص را آن
بايد هستند هنري دستگاههاي مسئول كه كساني و باشد صورت
و بشناسند بيشتر را آنها و شوند آشنا بيشتر هنرمندان با
خوشبختانه كه بيابند آگاهي هنرمندان تواناييهاي از
شناخت اين (اخير اجتماعي تحولات گرفتن نظر در با) اخيرا
صدور مثلا و يافته خوبي رشد هنري شاخههاي اكثر در
منطقيتري روال كتابها چاپ يا و فيلمها ساخت براي مجوزي
گريبان به دست خودش خاص مشكلات با هنوز موسيقي ولي يافته
به فرهنگي متوليان كه باشد اين آن دليل شايد و است
.دادهاند اهميت هنرها ساير از كمتر موسيقي
و نيست موسيقي نوع اين به چنداني ميل حاضر حال در اساسا
قرار توجه مورد معروف موزيسين و چندخواننده كنسرت فقط
كساني كنسرت يا و تكنوازي كنسرتهاي از استقبال و ميگيرد
.نيست زياد ميشناسند را آنها كمتر هنري اجتماع كه
.بيايد وجود به ميلي جامعه در موسيقي نوع اين براي بايد
شب سه تهران در حمدي ا سرور آقاي دوتارنوازي كنسرت مثلا
.بود خالي تقريبا سالن رفتم اول شب من وقتي كه بود
دويست سالن يك نتوان تهران در كه نيست هم طور اين البته
تبليغات ضعف از ناشي مسئله اين از بخشي.كرد پر را نفري
و ارائه شيوه بايد كلي طور به ميكنم فكر مناست
.دهيم تغيير را كنسرتها تبليغات
عليزاده و شجريان آقايان با اخيرتان كنسرت درباره *
و گشت مشترك كار اين باعث انگيزهاي چه بدانم ميخواستم
بود؟ بخشهايي چه شامل اجراها اين
را تركيب اين بودند مايل موسيقي مخاطبان كه بود مدتي -
انجام به تصميم وقتي بخواهيد را وحقيقتش ببينند باهم
متفاوت كاري كه گذاشتيم آن بر را بنا گرفتيم كار اين
انجام حال به تا كه بكنيم كاري نميخواستيم و دهيم انجام
بر و "نوازي بداهه" برنامه اين ذات حقيقت در.باشد شده
.است مخاطب و خواننده نوازنده ، عاطفي و حسي ارتباط پايه
با است ممكن اجرا هر جملات ولي است مشخص چارچوب واقع در
.باشد متفاوت ديگر اجراهاي
.متشكريم داديد قرار اختيارمان در كه فرصتي از*
|