علوم در "تبادلي" و "تقابلي" رويكرد نقد
اجتماعي
انديشه تازههاي
علوم در "تبادلي" و "تقابلي" رويكرد نقد
اجتماعي
اشاره *
چيست؟ "تقابلي" و "تبادلي" رويكردهاي ضعف و قوت نقاط
تئوريهاي كشيدن پيش با دارد سعي مقاله اين در نويسنده
است معتقد وي.بپردازد آنان نقد به فوق ، رويكرد دو اصلي
مقبول تبادلي رويكرد اجتماعي علوم در معمول سنت برپايه
حتي و پذيرش براي را فضا حدودي تا و ميشود شمرده وموجه
نهايت در.ميگذارد باقي دوم رويكرد مورد در انديشيدن
.ميشود واقع بررسي مورد رويكرد ، دو هر قدرت و ضعف نقاط
انديشه گروه
بررسي با ميكوشيم تقابلي و تبادلي رويكردهاي نقد در
ملاك با ويژه به رويكردها از يك هر قوت و نقاطضعف
ضمن.نماييم روشن را موضوع تبادلي ، رويكرد قراردادن
واقعيت در رويكرد دو اين كه باشيم داشته توجه بايد اينكه
تمام نقد معناي به آنها نقد و نباشد قطعي اينگونه به
پايهايترين و مهمترين نقد بلكه نيست موجود ديدگاههاي
.ديدگاههاست اين
امروز ، اجتماعي علوم در مقرر سنت و معمول ديدگاه برپايه
و سرعت به ميبايست انسانشناسي ، و شناسي جامعه بهويژه
را (تبادلي رويكرد) اول رويكرد شبههاي ، كوچكترين بدون
طور به اگرنه سنت ، اين زيراكنيم قلمداد موجه و مقبول
انديشيدن حتي و پذيرش براي را فضا حدودي ، تا ولي مطلق ،
آموزش ديگر طرف از.ميگذارد باقي دوم رويكرد مورد در
و فرهنگها از بسياري در اجتماعي و فردي تربيت و اخلاقي
و گوناگون جوامع بين نزديكي و وحدت ايجاد براي تلاش نيز
بحث ، ميدان وبازگذاشتن مختلف گفتههاي شنيدن به دعوت
بيشتر چه هر را رويكرد اين اسلامي ، فرهنگ در بهويژه
.ميكند تقويت
تبادل فرهنگ ، اشاعه از هميشه موجود اجتماعي علوم
نظرياتي در.ميكند بحث فرهنگي انطباق و سازگاري فرهنگي ،
آن توسعه و گسترش و پيدايي چگونگي و فرهنگ مورد در كه
اشاعه نظريه موجه ، و مهم نظريههاي از يكي.ميشود مطرح
ساير به آن ورود اوليه مبدا از فرهنگ حركت به كه است
قابليت بر موجود ، سنت در كه ميكند توجه جوامع و مناطق
در.مييابد ارتباط ديگر نسل به نسلي از فرهنگ انتقال
.ميآيد ميان به سخن كمتر فرهنگي ستيز از مقابل
مورد در ازبحثهايي هرگز موجود ، تحقيقهاي و كتابها البته
ستيزهگر شخصيتهاي شكلدهيبه ايجاد در فرهنگها آثار
شخصيت كه فرهنگهايي مورد در بحث اما.است نبوده خالي
ميشوند ، ستيز موجب كه فرهنگهايي يا ميآفريند ستيزهگر
را فرهنگها رابطه همچنان ما كه است نشده اين از مانع
.(تقابلي و ستيزهآميز نه) بدانيم تبادلي و مسالمتجويانه
را موارد گونه اين ميتوان كه است دليل اين به شايد
.كرد فرض فرهنگي روابط در معمول قاعده خلاف و استثنايي
تفاوت مورد در كه رايجي كاملا و صريح بحثهاي عليرغم
اجتماعي رفتار و زندگي در تفاوتها اينگونه آثار و فرهنگ
در كه گوناگوني آراي وجود با نيز و ميشود و شده انسان
دارد ، وجود ستيزه و تعرض ايجاد در تفاوتها اين اثر مورد
رابطه نهايت در كه پايبنديم اعتقاد اين به همچنان ما
و فرعي جنبه آثار اينگونه و است تبادلي رابطه فرهنگها ،
.دارد ثانويه
كه ميشود ناشي متفاوتي دلايل از وضع اين قطع طور به
عنوان به فرهنگها اصولا كه است اين آن ، مهمترين
معنا اين به.نميسازند را كامل نظام يك فرهنگي ، نظامهاي
يك) زيستي نظامهاي مانند نميتوانند فرهنگي نظامهاي كه
(...گروه يا جامعه يك) اجتماعي نظامهاي يا و (زنده موجود
را عيني و واقعي نظام يك و كنند عمل مستقل طور به
يك از بخشي عنوان به جز فرهنگي نظام يك بلكه بسازند ،
موجوديت كه است نظامي تنها حال عين در كه واقعي كنش نظام
نظامهاي هيچگاه ميشود موجب وضع اين.نميكند عمل دارد ،
يكديگر با ارتباط در كامل نظامهاي عنوان به را فرهنگي
.ندهيم قرار
تبادلي ، رويكرد مثبت نكات برخي برشمردن ضمن اينجا تا
و ضعفها با واقع در تقابلي رويكرد كه داديم نشان
نكات بعضي دادن نشان با ادامه در.است روبهرو ايرادهايي
ضعفهاي به بالطبع تقابلي ديدگاه احتمالي پذيرش قابل
.ميكنيم اشاره مبادلهاي رويكرد
از ناشي ستيزههاي تاريخ ، طول در كه است واقعيت اين
.است بوده طولانيتر و دشمنانهتر هم و زياد هم فرهنگ ،
اروپا مذهبي جنگهاي يا صليبي جنگهاي كه شود تصور شايد
است ، داشته قرن 19تداوم تا ميلادي تا16 قرون15 از كه
در و است فرهنگ سر بر و فرهنگ از ناشي ستيزههاي آخرين
زيرا.است شده بسته ستيزهها گونه اين دفتر جديد دوران
.دارد مادي قالبي ستيز ، محركهاي ديگر جديد ، دوران در
تجربه اما باشد ، صادق امر اين زيادي موارد در شايد
غربيها تلاش كه ميدهد نشان سوم جهان جوامع از بسياري
عنوان تحت كه جهان كردن غربي و فرهنگ انتقال براي
ستيزهجويي اين در است ، سهمي ميگرفته انجام استعمار
نيز حاضر عصر جنگهاي ميان از.دارد هم هنوز و داشته
فرهنگي آن اصل و ريشه كه برشمرد ميتوان را متعددي موارد
.است
قطع بهطور تاريخي ، نمونههاي اينگونه از صرفنظر
كالاهاي كه ميپذيرد را مطلب اين مبادلهاي ، رويكرد
ازجمله دليل هر به انسانها كه دارند وجود فروش غيرقابل
.بسپارند سوداگران دست به را آنها نميتوانند زياد ، علاقه
آيد ، ميان به كالاهايي چنين پاي كه همين بنابراين
كنند تعديل را خود ديدگاه مجبورند رويكرد اين طرفداران
به اهميت حائز فرهنگي و ارزشمند مساله پاي زمان هر ولذا
دست به را مساله نميتواند تبادلي رويكرد آيد ، ميان
در كه كساني تمامي درواقع.بسپارد تقاضا و عرضه بازار
صاحباين فرهنگي ، و اقتصادي از اعم مختلف ، حوزههاي
كلي وضع و موقعيت برخوردشانتابع هستند ، نحوه رويكرد
را آنچه نميتواند كس هيچ.است بخصوص زمينه آن در آنها
غيرقرار چپاول و هجوم معرض در است ارزشمند او براي كه
كه هنگامي دليل همين به.بسپارد سوداگران بهدست يا دهد
ضعيف را خود مبادله يكطرف و است نامتوازن بازار وضع
معناي به تبادلي ، رويكرد قبول كه آنجا از ميكند ، احساس
و شيء اهميت و توازن عدم ميزان به اوست ، نابودي قبول
چنين در.ميگيرد فاصله رويكرد اين از نظر ، مورد امر
پيش در كه سياستي منطقيترين و نخستين موقعيتهايي
مبادلهاي ، رويكرد قول بنابه يا دفاعي سياست ميگيرد ،
سپرده بازار دست به مساله زماني يعني.است حمايتي سياست
به پيروز رقابت ميدان از باشيم داشته اطمينان كه ميشود
.داده كف از مال و خورده شكست نه درميآييم
شكل به را خود اعتبار نميتواند تبادلي رويكرد بنابراين
مجبور مواردي در وحداقل كند حفظ موقعيتها تمامي در مطلق
اين اينكه مگر بنگرد ، مساله به تقابلي رويكرد از كه است
در ارزشمند شيء هر خود ، اعتقادات دليل به آنجا تا رويكرد
وضعيتي چنين در كه كند نفي را خود جامعه اجتماعي حيات
اين اتخاذ كه معنا اين به.است روشن كاملا نتيجه نيز
يا فرد هيچ كه است غيرواقعي و غيرعملي آنچنان موضع ،
و لاابالي افراد مگر بپذيرد ، را آن نميتواند جامعهاي
آب و باد بر را خود پايههاي كه جوامعي نيز و مذهب هرهري
مطلق بيثباتي و بينظمي سيلان ، اين از و باشند كرده بنا
نظام و جامعه نه دارد ، وجود آنچه حالت ، اين درنهراسند
يا سرنوشتشان كه است افراد از تودهاي تنها كه اجتماعي ،
يا "همه عليه همه جنگ":است گفته هابز كه است هماني
در آنها ديگر تعبير به.غير سلطه و نفوذ تحت آمدن گرفتار
را خود همهچيز غيرخودي ، فرهنگ با نامتوازن مبادلهاي
و جامعه عنوان به آنها از تاريخ ، و داد خواهند ازدست
.كرد خواهد ياد رفته دست از فرهنگي
جمعبندي
ميكند ، ايفا جامعه در كه كاركردهايي دليل به فرهنگي نظام
نظام مهم كاركردهاي.است مهمي جايگاه و نقش داراي
فيزيولوژيك ، نيازهاي تامين:عبارتنداز جامعه هر فرهنگي
اعضا ، حفظ به خاص فرهنگي هويت دادن جمعي ، ارتباط ايجاد
(11).اجتماعي انسجام و همبستگي حفظ ايجاد و جامعه بقاي
جامعهاي هيچ اينكاركردها ، تحقق بدون است طبيعي
هر فرهنگي نظام چگونگي ديگر ، طرف از.نميماند پايدار
دارد ، اساسي نقش مذكور كاركردهاي ايفاي كيفيت در جامعه
خاص ويژگيهاي با فرهنگي ، نظام يك است ممكن كه بهطوري
نقشها اين ايفاي عهده از ديگر فرهنگ يك از بهتر خود ،
نظام خود متقابلا و اجتماعي نظام تقويت موجب و برآيد
در جامعهاي هر افراد كه است دليل همين به.شود فرهنگي
هجوم به نسبت و ميكوشند خود فرهنگي هويت و ميراث حفظ
نشان مقاومت و نگراني حساسيت ، خود از بيگانگان فرهنگي
تاثير تحت است ممكن فرهنگي هويت حال ، اين با.ميدهند
مهمترين.شود دگرگون بيروني عوامل يا و دروني متغيرهاي
تغييرات فرهنگي ، نوآوري فرهنگي ، دگرگوني دروني عوامل
درون در موجود ناهماهنگيهاي و اجتماعي نظام در ساختاري
موثر جامعه از بيرون عوامل عمدهترين.هستند فرهنگي نظام
فرهنگ و فرهنگي اشاعه محيطي ، تغييرات فرهنگي ، دگرگوني در
.هستند فرهنگها بين مداوم و نزديك تماس از ناشي پذيري
امري صورت به فرهنگي تعاملات بشري تمدن كنوني دوره در
شكل به چه تعاملات ، اين در.آمدهاند در اجتنابناپذير
كه فرهنگي هر فرهنگي ، تقابل بهگونه چه و فرهنگي تبادل
سازگاري قدرت كاركردها ، ايفاي چگونگي و كارايي ميزان
داشته بيشتري فرهنگي انسجام همگرايي ميزان و فرهنگي نظام
در قويتر فرهنگ است طبيعي.بالعكس و است قويتر باشد ،
فرهنگي نظام آن با همگون كه بيگانه ، فرهنگي عناصر برابر
براي مناسبي بستر ضعيفتر فرهنگ و ميكند مقاومت نيست ،
نيز اجتماعي نظر از.است بيگانه فرهنگي عناصر پذيرش
خاص و كوچك جمعي هويت تعارض و تعدد دچار كه جامعهاي
سمت به باشد ، جامعهاي عام جمعي هويت ضعف و محلي گرايانه
شرايطي چنين زيرا.مييابد گرايش فراملي عام هويتهاي
اجتماعي و فرهنگي آسيبپذيري و هويت بحران تشديد موجب
نفوذ تشديد و افراد برونگرايي براي را زمينه و ميشود
(12).آورد فراهم (فرهنگي تهاجم جمله از) خارجي عامل
در كه ميبريم پايان به پرسش اين طرح با را بحث اينجا در
فرهنگي تبادل و گفتوگو برقراري طرف يك از كه شرايطي
تقابل مساله ديگر سوي از و است اجتنابناپذير امري
هم تا كرد بايد چه است ، انكارناپذير واقعيتي نيز فرهنگي
و نمائيم بهرهبرداري فرهنگي تبادل امكانات و ازفرصتها
نبينيم؟ آسيب فرهنگي تقابل زيانهاي و چالشها از هم
شبكلايي عنايتي علي
:پانويسها
آن دگرگوني و كاركردها فرهنگي ، نظام پناهي ، محمدحسين -11
اول ، سال پژوهش ، نامه فرهنگي ، تهاجم بحث با ارتباط در
.صص 12391 ،(زمستان 1375 و پائيز) و 3 شماره 2
پژوهش ، نامه هويت ، بحران جامعهشناسي عبداللهي ، محمد -12
.صص 162125 ،(زمستان 1374 و پائيز) و 3 شماره 2 اول ، سال
انديشه تازههاي
هگل
طرحنو ، انتشارات فولادوند ، عزتالله مترجم سينگر ، پيتر
.ريال قيمت 10500 صفحه ، 1379 ، 176
فيلسوف هر از دشوارتر شايد هگل نوشتههاي فهم اينكه در
شگفت امادارد وجود اتفاقنظر كمابيش است ، غربي ديگر
همه اين خاستگاه دشواري ، اين رغم به او فلسفه اينكه
گذشته ، نيم و قرن يك در.است شده گوناگون فكري مكتبهاي
ومتكلم فيلسوف از اعم - جهان متفكران مهمترين از بسياري
نفيا - مورخ و اجتماعي علوم دانشمند و سياستمدار و
و بودهاند او غيرمستقيم يا مستقيم تاثير تحت يااثباتا
و آنان محيط كه آفريدهاند نظامهايي وگاهي انديشهها
اينكه شگفتتر و است ساخته دگرگون را جهان سرنوشت گاهي
يكديگر مخالف جهات در اوقات از بسياري دگرگونيها اين
متباين برداشتهاي بر بنيادشان زيرا پذيرفتهاند ، صورت
در جهاتي از و شيوهها به هگل.است بوده هگل آراي از
گذاشته تاثير اجتماعي علوم و تاريخ و سياست كلام و فلسفه
اين از يك هر به كس هر رو ، اين از.است شگفتآور كه
به نزديك در جهان وضع دگرگونيهاي به اصولا يا - دانشها
او اساسي نظريات از بايد باشد ، داشته توجه - اخير قرن دو
يكي او ترديد ، هيچگونه بدون.كند كسب اجمالي ولو اطلاعي
.نيست جايز او از غفلت و است فلاسفه مهمترين از
آزادي اما است ، تاريخ هدف بالاترين هگل ، عقيده به آزادي
تاريخ فلسفه درمقدمه چنانكه بنابراين ، .فرد آزادي نه روح
جبر" معناي به آزادي است ، آمده (تاريخ در عقل) او
فقط آزادي او ، اعتقاد به ديگر سوي از.است "نامتناهي
اين بينبرسد تحقق به تاريخ در دولت قالب در است ممكن
آنچه براي هگل - دولت آزادي و روح آزادي يعني - قطب دو
آن ، موجب به و ميگفتند eleutheriq آن به يونانيان
باقي جايي متبوع ، و بود تابع هم واحد آن در شهروند
دولت از بتسازي فلسفهاي چنين ميوه مهمترين.نميگذارد
.نميپردازد هگل از سياسي بحث به تنها حاضر كتاب اما.بود
محور مهمترين عنوان به را هگل انديشه متدلوژي بلكه
سعي و ميدهد قرار مداقه مورد آخر بخش در وي انديشههاي
افق تا بنماياند را ذهن باره در هگل فكري سيستم دارد
كتاب اين.شود روشن آن اهميت و خواننده براي هگل انديشه
درآمده ، نگارش به جذاب روشي به و روشن زباني به كه مختصر
.است شده ترجمه فارسي به نياز همين رفع منظور به
|