ماند پنهان كه است حديثي نه سعدي عشق
( چهارم دفتر ) شناسي سعدي
ماند پنهان كه است حديثي نه سعدي عشق
شيراز در سعديشناسي كنگره چهارمين از گزارشي
ندوشن اسلامي علي محمد دكتر
رواقي علي دكتر
دادبه اصغر دكتر
كنگره چهارمين ارديبهشت يكم و فروردين روزهاي 31 :اشاره
معدود از كنگره اين.شد برگزار شيراز در سعديشناسي
تاكنون خود شكلگيري ابتداي از كه است ادبي برنامههاي
گستردگي همين البته و كند طي را رشدي روبه روند توانسته
فارسي ادب شيفتگان دل در توامان را اميدي و بيم توسعه و
جهت آن از اميد ;ميكند ايجاد كنگره اين و شيراز شيخ و
ما كشور در سعديپژوهي بار بر روز مركزهر يك كه
گيرودار در نيز مجموعه اين كه جهت آن از بيم و ميافزايد
پس آن مسئولان و آيد گرفتار پاگير و دست بوروكراسيهاي
سالانه بودجه گرفتن امكان و تاسيس و تثبيت از آنكه از
سايه در و كرده پرهيز ذوقورزي و ابتكار از شدند ، مطمئن
.بيارامند !آماري و مكرر امري تكرار خوش
با ميبايست فرهنگي و فكر اهل هر كه است بنيادي چنين بر
آينده به نسبت دلسوزي و شفقت سر از و آسيبشناسانه نگاهي
در و بركشد نيام از را منصفانه انتقاد تيغ مجموعه ، اين
خود بر درنگي آن ناراست پيرايههاي ريختن دور به و جراحي
و ادب اهل مدير كه نميرود هم گمان البته.ندارد روا
در و نكند استقبال سازنده انتقادات از مجموعه اين فرهنگ
.نبندد كار به را آنها مجموعه اين رشد جهت
اكثر و دانست وارد كنگره اين بر ميتوان كه نقدي نخستين
بر و پرداختند سخن ايراد به مجموعه اين در كه استاداني
براي وقت كمبود و برنامهها تراكم داشتند ، اتفاقنظر آن
هنوز سخنراني كه آمده پيش بارها بود ، سخنرانان برخي
هيات وقت پايان تذكر با نكرده آغاز را خويش سخنان مقدمات
درباره پرسشها برخي سويي از.ميشد روبهرو رئيسه
خصوص به و حاضران اذهان در شده ارائه مقالات از پارهاي
ابهامات آنها ، به پاسخگويي عدم كه ميشد ايجاد دانشجويان
ابتر شنوندگان ذهن در حداقل را بحث و ميزد دامن را
يكي پيشنهاد سعديشناسي مركز مدير خوشبختانه.ميگذاشت
سخنراني ، وقت بر علاوه كه باره اين در را مهمانان از
يابد ، اختصاص سخنران با پاسخ و پرسش براي هم زماني
سخنرانيها تعداد آتي سال در كه گذاشت قرار و پذيرفت
موضوع هر درباره بحث و پاسخ و پرسش بار بر اما محدود ،
.شود افزوده
در انسجام فقدان بازميگردد ، سخنرانان به كه ديگري نكته
سخنرانان اكثر كه ميرسيد نظر به ;سخنرانيهاست از برخي
دقيقي كار تنها و ندادهاند خود بحث به انسجامي هيچگونه
.بود سمينار به سخنراني عنوان ارائه دادهاند ، انجام كه
پيش بدانجا تا سخنرانان از برخي كه شد سبب امر همين
سخن نيز خود سخنراني مورد موضوع درباره حتي كه بروند
به بيشتر كه پراكنده نظرات برخي ارائه به و نگويند
.كنند بسنده ميمانست ، جهت هر به باري و محفلي بحثهاي
اين بخش رونق آينده سالهاي در ميتواند كه نكتهاي اما
رويكرد سعدي آثار در كه است بحثهايي به توجه باشد ، كنگره
و روحيات با كه مباحثي ميشود ، مشاهده آنها به فراواني
پنداري همذات و است تلاقي در امروزين ايرانيان خلقيات
.برميانگيزد را آنها
كنگره در ندوشن اسلامي محمدعلي دكتر كه بحثي نمونه براي
در زن" موضوع با دادبه اصغر دكتر كه بحثي يا و كرد ارائه
مباحث اين جمله از داد ادامه كنگره همين در "سعدي آثار
سالهاي در كه سعدي درباره جدلي مباحث از برخي نيز و است
و شد ارائه مجموعه اين در "پورپيرار ناصر" سوي از گذشته
با چهارم دفتر در بحث فضاي آنكه عليرغم و جاري سال در
اين كه بود غايب بحث صاحب اما بود ، آمده منتقدان پاسخهاي
گذرا نگاهي زير نوشته.است بيپاسخ پرسشهاي جمله از نيز
كنگره در شده مطرح مباحث مهمترين از برخي به دارد
.ميگذرد گراميان نظرشما از كه سعديشناسي
مختاباد سيدابوالحسن
شد ، آغاز سعدي مزار در ارديبهشت سيويك روز درغروب مراسم
نظر به شيراز شهرداري فعاليتهاي برخي جهت به كه محلي
جالب.است شده افزوده آن وسعت بر هكتاري چند ميرسيد
نخستين با سعديشناسي كنگره روز نخستين اينكه توجه
كه لاري انصاري.بود شده مصادف تازه استاندار روزكاري
بسيار مقالهاي ارائه به سعديشناسي كنگره در گذشته سال
بار اين بود ، يازيده دست نوانديش ، سعدي مضمون با كوتاه
كرد ، بررسي را سعدي آثار در قدرت بحث مقالهاي در نيز
فارسشناسي بنياد مدير سروستاني كمالي كورش ايشان از پيش
سال 79 در سعديشناسي حوزه در شده انجام فعاليتهاي از
عنوان و 9 اول چاپ كتاب عنوان حدود 21 كه گفت و داد خبر
مقايسه در كه يافته انتشار سعدي آثار و زندگي درباره اثر
.است بوده برخوردار مناسبتري رشد از سال 1378 با
دكتر معاصر ، بنام سعديپژوه دو فقدان به وي ادامه در
تازگي به وي "سعدي خوش حديث" كتاب كه زرينكوب عبدالحسين
و كرد اشاره صديقيان مهيندخت خانم نيز يافتهو انتشار
عنوان به را مرحومه آن تاليف "بسامدي و واژهنما فرهنگ"
همسر كه كردند معرفي سال 1379 در پژوهي سعدي اثر بهترين
وي همكاري با فرهنگ اين كه ميرعابديني دكتر آقاي ايشان
.آمدند جايگاه به جايزه گرفتن براي بود ، رسيده انجام به
و آمد جايگاه روي به مهاجراني عطاءالله برنامه اين از پس
و سعدي بزرگداشت ميتوانيم ما":كه گفت اصلي بحث از پيش
منحصر پارسي ادب عرصه بزرگ دو اين به صرفا را حافظ
طرح آنان كه انديشههايي گرفتن درنظر با بلكه نكنيم ،
و شاعران دنبال به نيز جهاني ابعاد در ميكردند ،
".ميكنند طرح را مسائل اين كه باشيم نويسندگاني
محفل چند در كه كرد اشاره ابونواس از حكايتي به سپس وي
است چنين حكايت.بود كرده اشاره حكايت اين به نيز ديگر
ميرود ابونواس نزد به پرشور و علاقهمند جواني روزي" كه
ابونواس "بگويم شعر كه بياموز من به":كه خواست وي از و
بيت هزار حدود10 كه گفت و برد نام را مختلفي ديوانهاي
چگونگي درباره تا بيا آن از پس كن حفظ را ديوانها اين از
در و آمد باز بعد ماه چند و رفت جوان.بگويم سخن شاعري
آن از پس.آمد بيرون موفق گرفت وي از ابونواس كه آزموني
را هرچه توانستي اگر حال:گفت و كرد جوان روبه ابونواس
"بياموزي شاعري ميتواني كني فراموش كردي حفظ كه
:گفت و كرد اشاره سعدي ماندگاري رمز به همچنين مهاجراني
توام مداراي و عشق مهر ، دليل به سعدي ماندن جاودان رمز
وي مداراي البته.ميبرد مردم رنج از كه بود آزادگي با
بارها خويش غزليات در چنانكه نبود ، تسليم معناي به
مورد بودند زبردستان از گدايي و كديه پي در كه را افرادي
.ميداد قرار نكوهش
كن طلب دگر دري و مسكين گداي اي برو
جوابي است نيامده و گفتي بار هزار كه
عضو و مجلس نماينده شعردوست علياصغر مراسم بعدي سخنران
زندگي در سعدي حضور به اشاره با كه بود فرهنگي كميسيون
مراجعه دهخدا مرحوم حكم و امثال به اگر:گفت مردم روزمره
از رايج ضربالمثلهاي از بسياري كه درمييابيد كنيد ،
.است برآمده گلستان و بوستان خصوص به سعدي ، آثار
واقعي گزارشي آدميان زندگي از سعدي:شعردوست گفته به
و زشتي آن در و است ملموس و عيني كه گزارشي ميدهد ،
.شدهاند عجين يكديگر با ثواب و گناه و زيبايي
داريم ، دوست را سعدي چون ما:گفت خود سخنان پايان در وي
از تمام بهرهاي وي.داريم دوست را آن هنرمند روايتگري
شيطان اگر كه بدانيم و شيطان از كم بهرهاي و دارد خدا
.داشت كم چيزي زندگي نبود
شعر جهاني روز مناسبت به پرهيزگار رضا مراسم ادامه در
.كرد ايراد سخناني
فلاح مهدي ني با عندليبي جمشيد نخست شب مراسم پايان در
كه را سعدي از شعري فلاح.كرد همراهي ابوعطا آواز در را
.خواند است ، ابوعطا نغمه در شجريان استاد آموزشي رديف جزو
:شد اجرا زير مطلع با شعر اين
بنشينم بيتو كه ندارم صبر ازتو من
بگزينم تو بر كه نتوانم ، دگر كس
برنامه بخش جديترين را آن ميتوان كه كنگره روز دومين
به آغاز ارديبهشت يكم روز صبح آورد شمار به سعديشناسي
صادق دكتر برنامه بخش نخستين رئيسه هيات.كرد كار
.بودند امداد و كيش صداقت جمشيد دكتر همايوني ،
كه بود اول نشست سخنران نخستين فسايي رستگار منصور دكتر
شيخ آثار در نقيضهپردازي را خود سخنراني موضوع
نيز و داد اختصاص شيرازي اطعمه بوسحاق جمالالدين
آثارش در سعدي از هجري نهم قرن شاعر اين كه تاثيراتي
بعد ، قرن يك در شهرتش و سعدي تاثير به اشاره ضمن وي.گرفت
تضمين عنوان به اشعارش و نوشتهها از شاعران كه نحوي به
استفاده از نمونههايي ميكردند ، استفاده نقيضهسازي و
.كرد بيان حاضران براي را "بوسحاق"
در است بوسحاق ديوان تصحيح حال در كه فسايي رستگار دكتر
و كرد اشاره بوسحاق نگرش با سعدي نگرش تفاوت به پايان
مردم شدن فقيرتر و فراوان عمومي فقر وجود دليل به:گفت
جامعه در فقر فاجعه بوسحاق بهسعدي نسبت بوسحاق دوران در
.ميكند تصوير تلختر را
وي.بود نشست بعدي سخنران ندوشن اسلامي محمدعلي دكتر
كرده انتخاب فردوسي و سعدي را خويش سخنراني عنوان اگرچه
به حاضران ، استقبال كه وي سخنان اصلي مضمون اما بود ،
به كمتوجهي علت درباره داشت دنبال به را دانشجويان خصوص
.بود اخير سالهاي در سعدي
در اول معلم سالها اين در سعدي:گفت ندوشن اسلامي دكتر
اما بيرقيب ، دقيقا و است بوده ايران فارسي زبان قلمرو
و مولانا فردوسي ، با مقايسه در اخير سال تا 60 در 50
كمتوجهي اين علت وي.است شده كمتوجهي وي به نسبت حافظ
كه ميداند راجع سياسي و اجتماعي خلقيات و روحيات به را
كه است شده ظاهر ايرانيان در سو اين به شهريور 20 از پس
فكري خاص جهتگيري با و قطعي مسائل دنبال به بيشتر
را ماركسيست چپ فكر ميكردند سعي نمونه براي.بودهاند
اما.شود جهانگير بتواند كه بدهند پيوند مولانا عرفان با
روي بر خصوص به و بود جامعنگر خود آثار در سعدي چون
را اخلاق فكري نحلههاي آن و داشت فراوان تاكيد اخلاق
توجه آن به لذا نميدانستند ، اجتماعي معضلات گرهگشاي
.نميكردند چنداني
اجتماع تمامنماي آيينه عنوان به سعدي از همچنين وي
فرد و دارد خود در را حسن و عيب تمامي كه كرد ياد ايراني
وجود آينه در نوعي به واقع در وي آثار خواندن با ايراني
را سعدي به بيتوجهي ديگر علت همچنين وي.مينگرد خويش
آگاهي از وي پرهيز و ايراني روحيه در فراوان عيوب وجود
.كرد ذكر عيوب به نسبت
از كه مردي به نسبت نبايد ما:گفت ندوشن اسلامي دكتر
دستورالعملهايي انسانيت لحاظ از و است اول فرد زبان لحاظ
دارد ، فراواني كاربردهاي ما براي هنوز كه ميدهد
ما حركت هر در هنوز سخنانش و سعدي.بمانيم قدرناشناس
را زباله ميدهيم ، هل را همديگر كه هنگامي دارند ، وجود
بيادبي بزرگترها به نسبت و مياندازيم خيابان كنار در
.ميافتيم سعدي هاي آموزه و سخن ياد ميكنيم ، پيشه
و گفت سخن پديدهها به سعدي انساني نگاه و بردباري از وي
. است ايران ساله هزار چهار فرهنگ عصاره سعدي:افزود
و است تناقض مجموعه ايراني چون است ، تناقضها مجموعه سعدي
همانند و دارد نظر در را انساني زندگي عملي جنبههاي
.نيست آرمانگرا مولانا
سخنان از بخشي درباره پاسخ و پرسش براي فرصت متاسفانه
اين از حاضران از بسياري و نبود فراهم ندوشن اسلامي دكتر
.نداشتند رضايتي چندان برنامهريزي گونه
سعدي موضوع با كه بود خيرانديش رسول مراسم بعدي سخنران
.پرداخت سخنراني به آخرالزمان
امرسون مقايسه به گريگوريك خانم خيرانديش ، دكتر از پس
كرد ترجمه پرهيزگار رضا را سخنراني اين پرداخت ، سعدي با
كارهايي و امرسون درباره خود ترجمه در وي اگرچه خواند ، و
اين و نداد توضيح هيچ داد انجام فارسي ادبيات در وي كه
ضياء دكتر گفته به كه درحالي بود ، برنامه نقايص جمله از
انتظاري حداقل اين و "بود حافظ آثار مترجم امرسون":موحد
.ميرفت گريگوريك خانم سخنان مترجم از كه است
در ويبود سميعي احمد دكتر نخست بخش سخنران آخرين
پرداخت "سعدي سخن در استادي فنون" موضوع به خود سخنراني
و تركيب در چه و اجزاء در چه تناسب و اعتدال:گفت و
بهار مرحوم كه است سعدي آثار ويژگيهاي جمله از ساختار
.است كرده اشاره آن به نيز
به كه بود برنامه بعدي سخنران نيز مشيري مهشيد دكتر خانم
:گفت وي.پرداخت آنها مضامين با سعدي غزلهاي اوزان رابطه
شعر بر را وزن كه بود غزلها در شيخ نظر مورد مفهوم آيا
مي شعر تن بر را بحر و وزن قباي شاعر يا ميكرد تحميل
و مفعول فاعلاتن ، و مفعول" وزن به اشاره با وي.پوشاند
مورد اوزان ساير از بيش كه وزني عنوان به آن از "فاعلاتن
سعدي كه گفت و كرد ياد است قرارگرفته سعدي استفاده
جمله از كه است سروده وزن همين در را غزلهايش بهترين
:آنها
بهاران در ابر چون بگريم ، تا بگذار
ياران وداع روز خيزد ناله سنگ كز
يا و
نوبهاري باد اي بستان حال است چون
بيقراري فرياد آمد بر بلبلان كز
محمدخاني ، اصغر علي:از بودند عبارت عصر بخش رئيسه هيات
نيز بخش اين سخنران نخستين و فتاح وهوشنگ احمدسميعي دكتر
ادبي ، ساختار" پيرامون بودكه محمودعباديان دكتر
.سخنرانيپرداخت به"سعدي انديشهاي
يعني سعدي مفهوم به سخن صلاح عباديان دكتر گفته به
در كه آنگونه سخن وصلاح بهجا و سنجانه نكته ابراز
انديشه و آرا برخورد ساز زمينه بيشتر شده ، مطرح گلستان
كه است اتفاق يك ادبياز گلستانگزارش در حكايت.است
بلكه گسترششخصيتپردازينيست ، براي مجالي آن در
ميتوان.ميشود گرهگشايي سريع و بيواسطهآغاز رويداد
.ميگيرد صورت نكتهاي كشف درآن كه گفتمانياست گفت
اشاره ويژگيهايحكاياتسعدي از برخي به ادامه در وي
.است توهمزدايي حكايتها مهم اثرات از:گفت و كرد
كه نشستبود سخنراناين حميديانديگر سعيد دكتر
از تلقي طرز دو وحافظ ، سعدي" موضوع با را سخنرانيخود
بعدي ، سخنران نيز حميديانو سخنرانيهاي.كرد ايراد"غزل
به كه بود جملهسخنرانيهايي بهروزثروتيان ، از دكتر
انسجام داراي سخنرانان ذهن در هنوز ميرسيد ، نظر
و ميكردند تاكيد نيز آنها خود البته و نشدهاند
منقحو صورت كه اين به ميدادند ارجاع را خوانندگان
دكتر.شناسيبخوانند پنجمسعدي دركتاب را سخنراني كامل
سعدي چهارم كتاب سخنرانياشدر و نوشته به حميديان
دامن از را بايداسطورهها كه گفت و كرد اشاره شناسي
تاريخادبيات در كه نكتهاي و امر هر بزداييمو شاعران
به وي اشاره;نگذاريم شخص يك حساب به را اتفاقافتاده
هشتم قرن تا ابتكارات درآنها ، كه بود برخينوشتهها
.ميگذاشتند حافظ حساب به را
خردورزي" به را خود سخنراني ثروتيانموضوع بهروز دكتر
چهرههاي از يكي قول به اما داد ، اختصاص "سعدي آثار در
سخنان در آنچهكه بود ، جلسهحاضر در كه ادبيات شاخص
خردورزي بحث همانا نشد ، آن به اشارهاي ثروتيان دكتر
از ديگر برخي مانند به نيز ثروتيان آقاي قرار از كه بود
پنجم كتاب در را شدهبحث كامل ترجيحدادند سخنرانان
.بياورند شناسي سعدي
سخنرانيها منسجمترين جمله از رواقي علي دكتر سخنراني
به را خود سخنراني ويموضوع.شد ارائه نشست در كه بود
دوره نوشتههاي:گفت و اختصاصداد سعدي زباني جغرافياي
فارسي زبان حوزههاي كه ميدهند فارسينشان زبان اول
در آن وتنوع زبان گيري شكل ويچگونگي.نيست يكسان
:وگفت داد اعرابنسبت آمدن به را زماني مختلف حوزههاي
از عدهاي كه مجلسيبود زبان سعدي زبان ديگر كاربرد
زبانهايي آنان از وسعدي بودند آمده آنجا خراسانبه
عثماني و مركزي آسياي حوزهفارسي ، از آميختهاي كه آموخت
.گرفت شكل تلفيقيسعدي زبان جا همين از و بود
زبان به ما چرا كه سوالپرداخت اين طرح به سپس وي
زبان جز عثمانيزباني حوزه چرا و نميگوييم سخن مولانا
...و نميشناسند مولانا
و سعدي بود معتقد كه بود ميرعابديني دكتر بعدي سخنران
.نيستند مقايسه قابل..و حافظ
بحثبرانگيزترين بايد را كنگره اين سخنراني آخرين
سال كه دادبه اصغر دكترآورد حساب به نيز سخنراني
داشت ، دنبال به را فراواني سخنرانياشبحث گذشتهنيز
انتخاب سخنراني براي را سعدي نگاه در زن موضوع بار اين
كه منتقدان برخي سوي از دادبه دكتر اعتقاد به.كرد
هستند ، سعدي سخن مباني به بيتوجه روشنفكران عمدتا
از مثالي ذكر با وي.است رفته سعدي بر جفاهايفراواني
را تازيانه ميروي كه ديدارزنان به":ميگويد كه نيچه
توهينآميزيكه برخورد به اشاره نيز و "فراموشمكن
زنان به نسبت مگس و تهوع رمانهاي در سارتر پل ژان
را تحقيرها گونه روشنفكراناين كه اين از رواميدارد ،
وسعي ميآورند نوشته و كد افراد اين از مدام و نميبينند
درباره آنان غيرمنصفانه برخورد دارند ، تطهيرآنان در
به چرا:گفت و داد قرار نكوهش مورد را سعدي برخيسخنان
دقت نگريسته مثبت نگاهي با را زن سعدي كه حكايتهايي
.مينماييد بزرگ را عيوب برخي تنها و نميكنيد
( چهارم دفتر ) شناسي سعدي
كمالي كوروش كوشش به سعديشناسي دفتر از مجموعه چهارمين
سعديشناسي كنگره چهارمين برگزاري با همزمان سروستاني ،
مكتوب مجموعه ميرسد نظر به كه مجموعه اين در.شد منتشر
زير مقالات باشد ، سعديشناسي كنگره سومين سخنرانيهاي
بنياد مدير سروستاني كمالي كوروش از ديباچهاي:است آمده
،(لاري انصاري ابراهيم محمد) نوانديش سعدي فارسشناسي ،
،(فسايي رستگار منصور)سرزمين يك در آفتاب دو ;سعدي و حافظ
فارسي زبان و سعدي ،(محقق مهدي) سعدي شعر از نكتهاي
،(سميعي احمد)سعدي بارز صفت دو تحرك و تساهل ،(رواقي علي)
،(كزازي ميرجلالالدين) سعدي سخن تنگناهاي و فراخيها
،(دستغيب عبدالعلي) حكايتپرداز غزلسرايي سعدي
،(مشيري مهشيد) زباني ارتباط چارچوب و سعدي مرثيههاي
سلغريان و سعدي ،(شعباني رضا)سعدي ديدگاه از قدرت تنزيه
با غزل ضمن مديحهپردازي سنت ،(خيرانديش عبدالرسول)
براي جستجويي ،(حمديان سعيد) سعدي جايگاه به اشارهاي
در سعديپژوهي كارنامه ،(فرزاد مسعود) سعدي غزل بهترين
.(كرميزاده الهام) سال 1379
شد ، ايراد سخنراني صورت به كه مقاله يك دفتر اين در
پنج اين مگر مقاله".شد سبب را طرف دو ميان بحثانگيزي
مگر" كتاب بر نحوي اكبر سوي از نقدي كه "ترازو در روزه
با پورپيرار پاسخ با است ، پيرار پور ناصر "روزه پنج اين
كه شد روبهرو"قديم جهان در سرخوشانه جولان" عنوان
ناشر.است كرده چاپ كتاب اين در را دو هر دفتر اين ناشر
آقاي جناب:است آورده چهارم دفتر صفحه 140 پانوشت در
كتاب بر نقدي گذشته سال ماه شهريور در نحوي اكبر دكتر
مگر" نقد ايشان موافقت با نگاشتند "روزه پنج اين مگر"
پورپيرار ناصر آقاي اختيار در "ترازو در روزه پنج اين
جهان در سرخوشانه جولان" آن پاسخ همراه به كه گرفت قرار
آنكه تامل قابل نكته اما.(است آمده دفتر اين در) "قديم
نقدي وي و گرفت قرار نحوي دكتر اختيار در پورپيرار نقد
و ميبري خود عرض" عنوان با كه نوشت پورپيرار نقد بر
نقد ولي است آمده دفتر همين در"ميداري ما زحمت
دفتر اين اختيار در كه دومياش نوشته نقد به پورپيرار
داشت جا.است نيامده چهارم دفتر متن در بود ، گرفته قرار
ميداد ، توضيح را نقد اين نياوردن علت چهارم دفتر ناشر كه
علمي انصاف رعايت با ادبي جدلهاي گونه اين فضاي تا
.ميشد توام
|