بخش ) كامل انسان تجلي ،( ص ) پيامبر
نبوي سنت ارزشهاي ( سوم
لو دميرچي هدي از عكس
نصر حسن دكترسيد :نوشته
نعيمي رضا وحيد :ترجمه
.دارد وحي كنار در اهميتي چه سنت كه دريافتيم اينجا تا
ذينفوذ مكتبي سوي از شديد حملهاي اخير سالهاي در اما
اسلام ساختار كل از اساسي جنبه اين به غربي مستشرقان از
و بدطينتانهتر حملهاي نبود ممكناست گرفته صورت
بنيادهاي كه حملهاي شود ، اسلام به اين از دسيسهآميزتر
به فيزيكي تهاجم از آن تاثير و گرفته هدف را آن اصلي
.است بيشتر اسلام
به با دارند ، بودن علمي و متجدد ادعاي كه حديث منتقدان
بگوييم باشد بهتر شايد يا -مشهور تاريخي روش كارگيري
ميدهد ، تنزل تاريخي حقايق به را ديني حقايق همه كه -رسوا
نيست ، پيامبر از سخنان اين كه رسيدهاند نتيجه اين به
اين پشت در آنچه.است شده جعل بعدي نسلهاي توسط بلكه
اين دارد ، وجود مغرضانه حملات اين بيشتر در علمي نماي
الهي وحي اگر.نيست الهي وحي اسلام كه است پيشيني انگاره
قرن عربستان جامعه در موجود عوامل براساس بايد پس نيست ،
هيچگونه نميتواند بدوي جامعه هيچ خوب ، .شود تشريح هفتم
نتوانسته حتي دارد امكان باشد ، داشته ماوراءالطبيعي دانش
بداند ، چيزي (الهي كلمه) Logos يا الهي كلام درباره باشد
از كيهان ، ساختار درباره هستي ، متعالي مراتب درباره يا
حديث كتب در هرچه اين بنابر.باشد برخوردار فلسفي دركي
افزوده آن به بعدا حتما ميكند ، صحبت مسائل اين از كه
تاييد سادگي به ميخواستند حديث منتقدان اگر.است شده
وجود معتبري علمي استدلال هيچ است پيامبر پيامبر ، كنند
اين آنان دقيقا اما.باشد حديث اصلي گوهر عليه كه نداشت
در را چيزي هر مجبورند نتيجه در و نميكنند تاييد را
باطني پرسشهاي از يا است اديان ديگر اصول مشابه كه حديث
.كنند قلمداد بعدي جعليات از ميآورد ، ميان به سخن
.است جعلي كه دارد وجود زيادي احاديث كه نيست شكي البته
احاديث متن بررسي براي دقيق علمي اسلام ، سنتي علماي خود
علم) پيامبر تا تواتر سلسله اعتبار و (علمالحديث)
تدوين شده گفته آن تحت حديث كه شرايطي نيز و (الدرايه
را سخنان اين دخيل ، عوامل از كامل آگاهي با آنانكردند
هيچ كه كردند ، مقايسه و پالايش دقيق ، بسيار شيوهاي به
.باشد داشته را آن هماوردي ادعاي نميتواند امروزي عالم
دليل به ديگر برخي و پذيرفته سخنان برخي طريق ، اين به
.شد ياد بود موثق غير كاملا يا آنمشكوك منشاء اينكه
و پارساترين حقيقت در ميكردند ، جمعآوري حديث كه كساني
از حديث جستجوي در حتي اغلب ، كه بودند مرداني مخلصترين
.ميكردند مسافرت سوريه يا عراق يا مدينه به مركزي آسياي
علماي پارساترين و مخلصترين اسلامي ، تاريخ طول تمام در
مقام دليل به و بودهاند (محدثون) حديث علماي ديني ،
به فرد شدن شناخته از پيش كه جامعه اعتماد و پارسايي
را مقامي چنين است ضروري زمينه اين در آگاه شخصي عنوان
علماي مختلف گروههاي ميان در همواره آنان باشند ، دارا
.بودهاند گروه كوچكترين ديني ،
به بستن كار به در حديث ، جديد منتقدان آنچه حقيقت ، در
آنان كه است اين نميدهند ، تشخيص خود تاريخي روش اصطلاح
در امروز علمي محافل از بسياري بر كه را خاصي ذهنيت نوع
منطبق حديث سنتي مسلمان عالم ذهنيت بر است ، حاكم غرب
پرسشهاي با هم او براي كه ميكنند فكر آنان.ميكنند
عمل اي"فارغدلانه" روش چنان به ميتوان دين به مربوط
"جعل" را پيامبر سخنان حتي كه ميكند قادر را آنان كه كرد
سنتي پيكره اين به توجه دقيقترين بدون را آنها يا كنند
به و اوليه قرون مردان براي كه نميفهمند آنان.دهند راه
يك كه انتزاعي انديشه يك نه جهنم آتش ديني ، علماي خصوص
بيشتر كه داشتند بيم خدا از چنان آنانبود محسوس واقعيت
نظر از و كنند تصور نميتوانند حتي امروزي مردان
ذهنيتي چنان با آنان.است بيمعني آنها براي روانشناختي
ممكن بود ، چيز واقعيترين برايشان جهنم يا بهشت مساله كه
مرتكب را پيامبر سخنان تحريف و جعل نابخشودني گناه نبود
امروزي ذهنيت كه نيست علميتر غير اين از هيچچيز.شوند
كه كنيم منطبق دورهاي بر است ، غيرمتعارف تاريخ در كه را
ميانديشيدند ، و ميكردند زندگي سنتي جهاني در انسانها
آن در و ميزد رقم را زندگي خود دين ، واقعيات كه جهاني
مهمترين انجام پي در چيزي هر از بيش و اولا انسانها
روح يعني بود ، شده نهاده دوششان بر كه بودند وظيفهاي
.دهند نجات را خود
دوم قرن در جعلي سخنان كه حديث منتقدان گفته اين پاسخ در
واقعي را آنها سوم ، قرن آورندگان جمع و آمدند پديد
سخنان و پيامبر سنت.داد ميتوان را پاسخ همين پنداشتند ،
كه كساني و اول نسل بر را عميقي تاثير آنچنان وي
نيز و جديد سخنان جعل كه گذاشت آمدند ، آن از پس بلافاصله
اولويت كه مذهبي مسائل در كردار و رفتار جديد راههاي
امر اين.ميشد روبهرو جامعه مخالفت با بلافاصله داشت ،
اسلام الگوي و مذهبي زندگي كل استمرار در وقفه معناي به
در سخنانشان كه امامان براين ، افزون.نيست آشكار كه بود
موثقترين خودشان و شده گنجانده حديث پيكره در شيعه
حضور سوم قرن از پس هستند ، پيامبر سخنان انتقال زنجيره
.حديث مشهور كتب جمعآوري دوره از پس يعني داشتند ،
منتقدان كه دورهاي به را دوره اين آنان بنابراين
.ميكنند متصل ميخوانند ، حديث "جعل" زمان را آن امروزي
بودن خطا به است ديگري گواهي آنان حضور خود حقيقت ، در
است ، شده اقامه حديث كتب اعتبار برضد كه استدلالهايي
به كه مبهم و مشكوك سخنان به تنها نه كه استدلالهايي
از اسلامي جامعه كه حديثي ميكنند ، حمله حديث اصلي بدنه
.است قرارداده خود سرمشق را آن و زيسته آن برپايه آغاز
در را حديث ارزش كه است آن حديث از انتقاد اين ذاتي خطر
استدلالات تاثير زير در كه ميآورد پايين مسلماناني نظر
پيكره كل كه ميپذيرند را خطرناك بسيار نتيجه اين آن ،
اعتبار اين بنابر و نيست پيامبر گفتههاي با منطبق حديث ،
الهي قانون بنيادهاي از يكي ترتيب ، اين به.ندارد را او
زندگي به رسيدن براي و راهنمايي براي حياتي منبعي و
بنياد كل كه ميماند آن به امر اين.ميرود بين از معنوي
در آنچه.شود كشيده بيرون اسلام زيرساختار از منبع ، اين
قدري به كه خداست ، كلام قرآن ، ميماند ، باقي صورت اين
و تفسير پيامبر كمك بدون را آن نميتوان كه است رفيع
در شوند ، رها خود حال به انسانها چنانچه.كرد رمزگشايي
اين به تفسير صورت به را خود محدوديتهاي مواقع بيشتر
و اسلامي جامعه تجانس كل و ميدهند انتقال مقدس كتاب
.ميشود مختل اسلام ديني زندگي و قرآن ميان موجود هماهنگي
علماي پاسخ اندازه به كه دارد وجود اندكي مسائل
ضرورتا نه اما -علمي عبارت با مسلمان سنتي و باصلاحيت
بر امروزه غربي منتقدان كه اتهاماتي به -"گرايانه علم"
جامعه عاجل اقدام نيازمند ميآورند ، وارد حديث كتب
قبيل اين دنبالهرو نيز مسلمانان از شماري.باشد اسلامي
ميان از پيرو عدهاي شده ياد منتقدان.شدهاند منتقدان
رها را اسلام سنتي ديدگاه كه يافتهاند مسلمانان جماعت
كه روشي شدهاند ، منتقدان علمي ظاهرا روش شيفته و كرده
راستيني مسلمان هيچ كه را انگاشته پيش از فرض يك فقط
وحي منشاءالهي نفي يعني.ميكند پنهان بپذيرد ، نميتواند
.پيامبر وظيفه يا رسالت و پيامبر واقعي قدرت و قرآن
ميشود ، مربوط سنتي اسلام به كه آنجايي تا هرحال ، به
هم و شريعت يعني قانون هم منبع مهمترين قرآن از پس حديث
حياتي ساز يكپارچه عامل حديث.است طريقت يعني معنوي راه
ميليونها روزانه زندگي كه چرا است ، اسلامي جامعه در
گرفته الگو پيامبر حديث و سنت از جهان سراسر در مسلمان
مسلمانان سال ، صد چهار و هزار حدود مدت در.است
بيدار پيامبر كه آنگونه.شوند بيدار صبح كه كوشيدهاند
را خود ناخن حتي ميخورد ، كه بخورند غذا آنگونه.ميشد
الگوي اين حضور از بزرگتري نيروي.كنند كوتاه او مانند
وحدت براي روزانه زندگي اعمال كوچكترين براي مشترك
وجودي با چيني مسلمان يك.است نداشته وجود مسلمان مردمان
رفتن راه شيوه رفتار ، ظاهر ، است ، چيني نژادي لحاظ از كه
ساكن مسلمان يك شبيه جهات برخي از كه دارد كردني عمل و
دو هر كه است دليل بدان اين.است اطلس اقيانوس ساحل
پيامبر روح از چيزي.كردهاند تبعيت نمونه يك از قرنها
سنتي يعني يگانهساز ، عامل همين.ميشود ديده مكان دو در
ميشود سبب كه است سرمشق عنوان به زندگي روش يا مشترك
را ايران در بازاري هواي و حال يا احساس مراكش در بازاري
متفاوتي زبانهاي به دو اين مردم كه هرچند باشد ، داشته
محيط در چيزيميپوشند لباس ديگر طوري و ميكنند صحبت
ميكند كشف بلافاصله هوشيار خارجي ناظر يك كه است حاكم
يكساني اين و است يكساني ديني و معنوي فضاي به متعلق كه
و آنيتر شكلي به و دوم وهله در و قرآن با اول وهله در
و حديث سبب به جامعهاش در (ص)پيامبر حضور با محسوستر
.ميشود ايجاد سنت ،
پيام هم و پيامبر هم كه است سنت و حديث طريق از مسلمانان
ناگشوده رمزي قرآن بيشتر حديث بدون.ميفهمند را قرآن
بخوانيم ، نماز است شده گفته ما به قرآن در.ميماند باقي
.بخوانيم نماز چگونه نميدانستيم نبود پيامبر سنت اگر اما
اصلي آيين كه روزانه نماز مانند اساسي چيزي آوردن جا به
اين.بود غيرممكن پيامبر سيره راهنمايي بدون است اسلام
بنابر و است صادق هم ديگر موقعيت يك و هزار مورد در امر
قرآن ميان حياتي ارتباط بر كه ندارد ضرورتي تقريبا اين
او خداوند كه پيامبري كنيم ، تاكيد پيامبر سخنان و سيره و
.برگزيد بشر ميان در آن مفسر و وحي حامل عنوان به را
بايد حديث ، به راجع بحث اين رساندن پايان به از پيش
حديث پيامبر ، 40 سخنان پيكره ميان در كه شود خاطرنشان
نيست قرآن جزو كه است معروف "قدسي حديث" نام به كه است
بيان را آن پيامبر زبان از مفرد شخص اول صورت به خدا اما
مهم بسيار اندكشان ، تعداد وجود با سخنان اين.است فرموده
زندگي اساس قرآن ، آيههاي برخي همراه به كه چرا هستند ،
صوفيگري و عرفانميدهند تشكيل را اسلام در معنوي
فراواني صوفيان و است شده گذاشته پايه سخنان اين براساس
پيام دائما و كاربرده به زندگي در كرده ، حفظ را آنها
زندگي به مربوط همگي سخنان اين.ميآورند ياد به آنهارا
به سخنان اين.است سياسي و اجتماعي مسائل نه و روحاني
حديث در كه آنگونه ميپردازد ، خدا با انسان مستقيم رابطه
تكرار اعصار تمام در صوفي استادان اغلب كه مشهور قدسي
:كردهاند
احبني ، من عرفني من عرفني ، وجدني من وجدني ، طلبني من"
فقتلته قتلته ، فعشقته عشقته ، عشقني من احبنيعشقني ،
"...اناديته
است اسلامي معنويت ريشههاي عمق از حكايت سخنان اين وجود
هم ابتدا از اسلام.است گرفته جاي وحي منابع اعماق در كه
فاقد واجتماعي قضايي نظام يك فقط نه روش ، هم و بود قانون
و تصنعي صورت به سپس معنوي ، بعد كه نظامي يا معنوي بعد
و ظاهر يعني اسلام بعد دو.باشد شده استوار برآن ساختگي
است شده جلوهگر اسلام پيامبر خود در وجه بهترين به باطن
هم و است سياسي و اجتماعي سطح در انساني عمل كمال هم كه
از و خدا با او دروني يگانگي نظر از معنوي زندگي نمونه
خدا طريق از و خدا در جز را چيز هيچ كه او كامل درك نظر
.نميديد
آمدند ، او از پيش كه كساني از را او كه پيامبر ويژگي
ختم است ، خاتمالانبياء او كه است آن ميكند متمايز
پيامبري وظيفه پيامبر ، چرخه پايان در آمدن با كه پيامبري
پيامبر از جنبه اين.ميكند يكپارچه خود در اينگونه را
مسلمان سنتي مراجع.ميكند مطرح را پيامبري معني مسئله
آنها در كه نوشتهاند موضوع اين درباره بيشماري كتب
كه وجودي با.است شده ذكر دين اصلي واقعيت اين دقيقا
نيست مقدور اينجا در مفصل طور به پرسش اين درباره بحث
اسلامي ، ديدگاه براساس كه گفت خلاصه طور به ميتوان
كه مرداني ميشود ، اعطا مردان به كه است حالتي پيامبري
رابرگزيده آنان وجودشان ، در چند كمالاتي خاطر به خداوند
وسيلهاي مردان اين كه است كمالات همين رهگذر از.است
.ميكند وحي جهان بر را پيامش خدا آن با كه ميشوند
كسي به چيزي پيامبر.است آسمان از مستقيما آنان الهام
ميان از را مشخص حقايقي كه نيست عالمي او.نيست بدهكار
به و بياموزد انسانها ديگر از كه نيست كسي و بكاود كتب
دهنده نشان او دانش.دهد انتقال را دانش اين خود نوبه
از كه مداخلهاي است ، الهي نظام در خداوند مستقيم مداخله
.است تجلي كه حلول نه اسلامي ديدگاه
نه است ، صادق پيامبري هر مورد در پيامبري از تعريف اين
(ع)عيسي اسلامي ، ديدگاه از.اسلام پايهگذار مورد در فقط
عبري پيامبران پيام و عتيق عهد انجيل درباره را خود علم
بلكه يهودي ، روحانيون از يادگيري يا كتب خواندن با نه
و قوانين هم (ع)موسي.است آموخته آسمان از مستقيما
پيامبران از ميكرد ، ارائه خود شريعت در كه را پيامي
ازجانب جديد پيامي او نياموخت ، ابراهيم از حتي مسنتر ،
پيامبران كه حقايقي از برخي بر او اگر و كرد دريافت خدا
سنت بر عيسي اگر و كرد تاكيد بودند ، اوآورده از پيش سامي
گفته قول به -كرد آشكار را آن دروني معناي كه يهودي
تاكيد كرد ، آشكار كرد ، پنهان موسي را آنچه مسيح مشهور
و عتيق عهد انجيلهاي قصص از برخي قرآن اگر يا ورزيد ،
وامگيري معناي به اينها از هيچكدام ميكند ، ذكر را جديد
در تازه وحي يك صرفا دهنده نشان آنها.نيست تاريخي
سنت ميتوان كه است معنوي هواي و حال همان چارچوب
هندوان هاي"اوتاره" مورد در امر همينناميد ابراهيمي
اما آمدند ، آسمان از تازه پيامي با كدام هر كه است صادق
.بود شده بيان معنوي محيط همان زبان به كه پيامي
و الهي سطوح تلاقي به خود عمق در پيامبري كه وجودي با
نوعي بنابر كه است درجاتي شامل اما دارد ، اشاره انساني
و خاص پيام آن ابلاغ در پيامبر وظيفه و وحياني پيام
از معمولا انگليس در كه حالي در واقع ، در.است متفاوت
ديگر و فارسي عربي ، در ميشود ، استفاده پيامبر واحد كلمه
سطوح با كه دارد وجود لغات رشته يك مسلمانان زبانهاي
خبر كه مردي است ، "نبي" همه از اول.است مرتبط پيامبري
خداوند سوي از وي ديگر ، عبارت به ميآورد ، خدا پيام از
كسي هر خدابا اما.است شده برگزيده او با گفتن سخن براي
بايد است ، الهي پيام شنيدن شايسته كه كسي.نميكند صحبت
براساس كه است دليل همين به.باشد دارا را صلاحيتهايي
.شد سرشته خاك پاكترين از پيامبر پيكر اسلام ، سنتي منابع
انساني فضايل كمال بايد او.باشد طبيعتااصيل بايد وي
هيچ واقع در كه چند هر باشد ، دارا را نجابت و نيكي مانند
او.است داده او به خدا را چيز همه ندارد ، خود از چيز
تصور باشد ، داشته را نظري و عملي توانائيهاي كمال بايد
و رواني ساختاري باشد ، هماهنگ خردالهي با كه عقلي كامل ،
رهبري عمل در را انسانها كه ميسازد قادر را او كه جسمي
.كند راهنمايي اوضاع و آزمايشها تمام در را آنان و كند
.نيست جهاني ضرورتا ميكند دريافت "نبي" كه پيامي اما
و بماند مستتر او در بايد كه كند دريافت پيامي است ممكن
ديني چارچوب در معدودي عده به بايد يا نشود اعلام آشكارا
.شود آموخته است ، داشته وجود قبل از كه
دارد ادامه
|