ايرانيان رفتاري فرهنگ بر نظري و نقد
خنديدن در ناتواني گريستن ، در عجز
شرقي شرم يا رودربايستي
از پس مردم و جوانان شادماني و جشن
خاتمي سيدمحمد پيروزي
و محال چهار استان در هوانيروز چرخبال
كرد سقوط بختياري
گرفت قرباني خزر درياي گرما فصل آغاز با
به تعرض مورد در ارشاد وزارت اعتراض
خارجي خبرنگاران
ايرانيان رفتاري فرهنگ بر نظري و نقد
خنديدن در گريستن ، ناتواني در عجز
با متاسفانه معاصرش و گذشته تاريخ وسعت به ايراني فرهنگ
و كتمان آن ويژگي مهمترين كه است عجين زندگي از خاصي نوع
هميشه و بوده جامعه اين وزنان مردان احساسات كردن پنهان
كه آموختهاند خود از بعد نسلهاي به ما اجداد و گذشتگان
كه مذهبي مراسم از جدا البته)كند گريه نبايد هيچگاه مرد
و ضعف نشانه مردان گريستن و (نشده تقبيح مردان گريستن
هيچگونه كردن گريه با مردانه غرور و است آنها ناتواني
آموختهاند سرزمين اين زنان به عكس به و ندارد همخواني
در نامحرمي كه خانوادگي جمع در حتي بخندند نبايد آنها كه
گريه مرد مگر كه ميگفتند چنين ساده زبان به يا باشد آن
و ميكند خدشهدار را او وقار زن خنديدن اينكه يا ميكند
غير و خشك فرهنگ به توجه با ما كه بود گونه اين
زندگي گونه آن و كنيم زندگي درست نتوانستيم احساسيمان
خويش درون در كه دهيم بروز را احساساتمان تظاهرات و كنيم
كه شديم انسانهايي به تبديل ما.داشت وجود واقعي صورت به
عمق و گشتيم مرموز و خوددار احساساتمان ابراز و بيان در
همديگر به نسبت افراد نزديكترين كه آنجاست تا مسئله اين
عدم اين و ندارند شناختي نزديكانشان درون احساس از نيز
نتوانيم خاص مواقع در تنها نه كه ميشود موجب گاه شناخت
بعضي در واكنشمان حتي بلكه بدهيم نشان موقع به عكسالعمل
به مسئله اين.بدهيم نشان بايد كه چيزيست آن عكس شرايط
درك عدم و تفاهمات سو موجب مواقع از خيلي در كوچك ظاهر
و ويرانگر ميتواند خاص شرايط در كه ميشود متقابلي
را دوستيها از خيلي و خانواده اساس و باشد بحرانآفرين
شرايط اغلب در كه ميشود موجب مسئله همين.ببرد بين از
حرف هم با و بنشينيم كه باشيم داشته اين به احتياج ما
همديگر حرف حتي فرهنگي غلط ذهنيت همين تاثير تحت و بزنيم
بوديم آزاد ما اگر كه صورتي در كنيم درك نتوانيم نيز را
احساس ابراز اين با و كنيم ابراز را احساساتمان كه
ميكرديم مطلع خويش درون غم و شادي از را اطرافيانمان
ما متقابل طرف بلكه بزنيم حرف و نشسته ساعتها نبود لازم
درك درستي به را ما روحي شرايط ما احساس واقعي درك با
.ميشد جلوگيري شكلي سوتفاهمات بسياري از و ميكرد
تاريخي سابقه و افتخاراتش تمام به توجه با ما شرقي تاريخ
منطقي و درست برخورد اجتماعي مسئله اين با هيچگاه خود
نيز اخير ساله پروسه 20 اين مختص ضعف اين.است نكرده
تاريخمان تمام وسعت به است ضعفي و كوتاهي بلكه نميباشد
منطقي و علمي تفكر دوران به كه غربي انسان عكس به ما و
خويش شرقي تفكراتانعطافناپذير همان در هنوز رسيده
و خشك و محكم پوسته اين كنيم تلاش بايد ماماندهايم
و شويم رها و بشكنيم را تنيدهايم خود دور به كه پيلهاي
كردن زندگي از بهتر درك و بهترزيستن براي كه بپذيريم
معيوب كه هستند پرنده بال دو همچون كردن گريه و خنديدن
.ميدارد باز درست پرواز از را ، ما آن بال هر بودن
ما زندگي در نيز ديگري معضل آمدن بوجود موجب مساله اين
رابطه اين در كه است ، ما بودن تعارفي آن و گشته ايرانيان
شدن خسته آزارو موجب كه كنيم مي تعارف آنقدر شرايطي در
مخاطبمان و خود هم كه تعارفي.ميشود مقابلمان طرف و خود
. است يكآداب بلكه نيست واقعي كه ميكند درك
كردن تلف تنها كه افراطي سلامتيهاي چاق و احوالپرسي
نشات درونيمان و واقعي احساس از و است ديگران و خود وقت
نوعي به باشد اين از غير اگر كه ميكنيم فكر و نگرفته
به.ميباشد مقابل طرف به احترام عدم حداقل و بيادبي
براي مثلا كه شدهايم مواجه مساله اين با همگي راستي
نميشناسيم كه فروشنده يك با و رفتهايم بازار به خريد
خوردن قسم و زياد چانهزني از بعد.ميشويم معامله وارد
را جمله اين بارها توافق از بعد نهايتا دروغ و راست
آدم.باشيد ما ميهمان يا و ندارد قابلي كه شنيدهايم
اين ادامه در اصراري چه ما كه ميكند تعجب وقتها بعضي
از فرهنگ اين خاطر به بايد.داريم رياكارانه و غلط روند
كردن تربيت گونه اين با آنها.باشيم گلهمند خود گذشتگان
ما از را بودن خود احساس و زيستن شادمانه احساس ما
كه است ريشهاي و پايهدار آنقدر فرهنگ اين و گرفتهاند
شدهايم وارد نيز جديد قرن به كه حال و بيستم قرن در حتي
و گريستن در ناتوانينميبينيم را شدن درست چشمانداز
مراسم و فرهنگ در ما كه شده موجب خنديدن در بودن عاجز
باشيم نداشته فرحبخش و شاد كارناوالهاي هيچگاه خود ملي
چنين چهارشنبهسوري مثل استثنايي صورت به كه آنجا در و
و درست برخورد آن با نتوانيم نيز هستيم دارا را مراسمي
كه اخير سالهاي اين در بخصوص.باشيم داشته متمدنانهاي
اين مورد ، اين به دادندرگذشته بها عدم به توجه با
به ولي گشته برخوردار بيشتري گستردگي از اخيرا مراسم
اين به و كنيم استفاده آن از درست و شادمانه اينكه جاي
چنان به احساساتمان ابراز براي بدهيم بها فرهنگي خوب سنت
گاهي كه وحشتناكي تركاندن ترقه و افراطي آتشبازيهاي
خيلي در كه ميزنيم دست ندارد كم بمب ازانفجار چيزي
جاي به و مياندازد گريه به خنده جاي به را انسان مواقع
.ميكنيم تجربه را وحشت فرحبخشي
احساسات ابراز به احتياج انسان كه بگيريم ياد بايد ما
گريه كند ، گريه بتواند بايد ميخواهد كه آنگاه دارد ،
اين بايد است غمگين كه انساني نميشناسد زن و مرد كردن
و قدرت چرا ما.برسد آرامش به تا كند ابراز را خود غم
انسان برعكس يا.ميبينيم احساساتمان كتمان در را غرور
كند بيان را شادي احساس اين بتواند بايد شادي موقع در
كه زناني نيست تنهايي به مرد يا زن مختص نيز مساله اين
را ميكنند بيان خنده با را خويش احساس شادي مواقع در
چه علمي مطالعات در.بشماريم كوچك و سبك نخواهيم هيچگاه
رسيده اثبات به اجتماعي علوم نظر از چه و پزشكي نظر از
بيماريها از بسياري از ميتواند احساسات ابراز كه است
زمينه كه بيماريهايي حتي و رواني و روحي افسردگي بخصوص
بسياري تحقيقات اين به توجه با و باشد موثر دارند فيزيكي
ميكنند پيشنهاد اجتماعي علوم متخصصين و روانشناسان از
ميتوانند تا و بكنند خنديدن تمرين بايد انسانها كه
را اين.بزنند نيز قهقهه دارند دوست كه آنجا حتي بخندند
واقع در.بشماريم مذموم را اين از غير بلكه ندانيم عيب
و تصنعي اين از غير و واقعي زندگي عين گريستن و خنديدن
و مردانه مارك گريستن و خنديدن كنيم باور.است رياكارانه
كه است نشاني اين است ماركي امروز اگر و ندارد زنانه
.است زده آن بر فرهنگما
براي يا بخنديم شاديمان براي نتوانيم كه آنجا در ما
فرهنگ يك از اينكه يا هستيم بيمار بگرييم ناراحتيمان
قولي به كه امروزي مدرن زندگي در.نادرستبرخورداريم
مقابل در و گشته محدود خانوادگي مناسبات و شده ماشيني
و استرسها همچنين و است شده گسترده اجتماعي معضلات
است ديروز انسان از بيشتر بسيار معاصر انسان دغدغههاي
يك حتي بلكه و است ضرورت يك واقعي صورت به احساسات ابراز
افراد دروني و احساسي پتانسيل آزادسازي موجب اين و اجبار
.ميكند جلوگيري خويش درون انسانهادر شكستن از و ميشود
كه زميني گسل يك مثل بنگريم چنين را مساله اين بياييد
گسلي علمي نظر از و ميرود آن جنبش و حركت احتمال هميشه
به و ميشود خفيفي زمينلرزه موجب يكبار وقت چند هر كه
هميشه ميكند راآزاد خود در انباشته پتانسيل نوعي
حركتي هيچگونه و ميماند خاموش كه است گسلي از كمخطرتر
جمع انرژي كه وقتي خاموش گسل اين مواقع اكثر در.نميكند
جنبش مرحله به و گذشت آن نگهداري توان مرز از آن در شده
خسارات كه ميشود ويرانگر زلزله يك به تبديل رسيد عيني
اين به بسياري شباهت نيز انسان.دارد همراه به را بسياري
منطقي پروسه در كه وقتي تا دارد ناآرام و خاموش گسل
ميكند جلوگيري آن انباشت از و ميدهد بروز را احساساتش
جلوگيري احساساتش ابراز از كه آنجا در ولي نيست خطرناك
پنهان آرام چهره يك پشت در را خويش شادي و غم و ميكند
تازه ، تحقيقات در.باشد ويرانگر و خطرناك ميتواند ميكند
شديدا و ميدانند زندگي لازمه را احساسات برونريزي
كه قديمي توصيه نمانيم ، زنداني گذشته در.ميكنند توصيه
تاريخ بايگاني به را ميخواهد انعطافناپذيري چهره ما از
راحت اين كنيم ، راحتزندگي ساده عبارتي به يا بسپاريم
بودن جلف و سبكي به ربطي هيچگونه احساسات ابراز بودنو
با مبارزه براي راهكار و سلاح بهترين اين.ندارد
جامعه در كه نكنيم فراموش و.است امروزي زندگي استرسهاي
در ريشه اساسا بيماريها از بسياري ايران امروز
اگر معاصر انسان.دارد رواني ناملايمات و افسردگيها
هر پذيرش كانديداي را خود بدهد دست از را زيستن روحيه
نشاط با و پراميد انسان بهعكس و ميكند بيماري نوع
بياييم پس.ميكند دور خود از را بيماريها از بسياري
هرگاه و بخنديم خواست دلمان وقت هر زيستن بهتر براي
.بگرييم خواستيم
قنواتي زارعي اردشير
شرقي شرم يا رودربايستي
قصد معمول رودربايستيهاي تنگناي در آمدن گرفتار بدون
اين كردن درباز نميخواهم بنده برسانم اطلاعتان به دارم
نظرات از ايراني اجتماعي ، قديمي معضل اين يا قضيه
بلكه كنم استفاده فن اين دو و يك درجه اساتيد عالمانه
.كردهام جور برايتان سادهاي تعريف موضوع ، بيان براي
كند تاييد را موضوعي يا نظري يا حرفي شرايطي تحت كسي اگر
در شدن گرفتار را حالت اين نيست موافق آن با قلبا كه
.ميگويند رودرواسي يا رودربايستي قضيه
بنا فرماييد ملاحظه:بشنويد را مثالهايش يا مثال حالا
پسرش براي را خواهرش دختر ميخواهد برادري فرض به
مالي اصطلاح به برادرش پسر ميداند خواهر كند خواستگاري
يا شرقي شرم جهت به اما دارد منفي نمره يك و هزار و نيست
.بدهد "نه" جواب برادرش به نميتواند رودربايستي همان
پيش خواهر كه ميشود همان عاقبت ميگيرد صورت عروسي كار
و ميكشد جدايي به ازدواج اين كار.ميكرد پيشبيني خود
.ميآيد بوجود عميق اختلاف هميشه براي خانواده دو بين
بالا همكار بفروشد را اتومبيلش دارد قصد كسي ;ديگر مثالي
فروشنده ميدهد خريد پيشنهاد فورا ميفهمد را قضيه دستي
آدم ميگويند او به كلام يك همه ميكند مشورت همكاران با
آدم كه ماشين صاحب بيچاره اما نده ، را ماشينت.بدحسابيست
به را ماشينش باشد راضي قلبا بيآنكه حيائيست به ماخوذ
آب از درست ناصحان حرف كار پايان در.ميفروشد او
و اختلاف يك و هزار فروشنده و خريدار بين.درميآيد
بيشتر عاقبت است اين ميآيد ، پيش خصومت حتي دلخوري
روشنتر شما محضر در موضوع اصل كمي حالا.رودربايستيها
حالتي چنين دچار آدم كه ميشود چطور ببينيم بايد اما شد
راضي بدان كه امري با رودربايستي هواي و حال در و ميشود
اين نباشيد نگران ميگويند بعضيها.ميكند موافقت نيست
مساله اين طرح با مشرقزمينيهاست همه خوي و خلق از بخشي
اهل تنها نه غربيها حساب اين با كردم خيال من
اين اما ندارند هم را آن واژگان بلكه نيستند رودربايستي
به آلمانيها چون درآمد آب از باطل من خيالات از فقره
و ميگويند(VERLEGENHEIT) هيت فرليگن رودربايستي
جنبه اما گفتهاند(OBLIGATION)كيشن ابلي بدان امريكاييها
به آنها نزد واژگان اين كه است اين قضيه مسرتبخش
تره آن براي خودمانيتر عبارت به و ندارد كاربرد هيچوجه
جهت اين از كه بود خواهد هم طبيعي خب.نميكنند خرد هم
.شد نخواهند پشيماني و زيان و ضرر دچار هرگز
آن دچار كساني رودربايستي قضيه در ميگويند بعضيها
نظرات بيان در همواره و ندارند نفس به اعتماد كه ميشوند
ما كه است اين من خود نظر هستند ، اراده سست و متزلزل خود
خود موافق نظرات بيان در شنيدهايم يا ديده تا ايرانيها
ترديد ، دچار را ما آنچه و داشته مشكل همواره امري هر با
است وقت همان ميكند كرد ، بايد چه و بلاتكليفي سردرگمي ،
هر چون.كنيم بيان مخالف نظر امري درباره ميخواهيم كه
موارد ، غالب در موافقت عدم اظهار متاسفانه ميداند فردي
دخترش ازدواج با كنيد فرضدارد دنبال به تلخي پيآمدهاي
به توجه با ميداند ميكند ، بيان مخالف نظر جواني با
.بيايد پيش است ممكن مشكل حالاچندين ايراني خصوصيات
معضلات به كار حتي يا شود عوارض دچار كند ، دخترشقهر
احيانا يا شود آشفتگي دچار خواستگار جوان.بكشد ديگري
خواستگار جوان خانواده.بزند تاسفباري اقدامات به دست
اين من سوال.بزند دشمني به دست يا كند قهر هميشه براي
بين از را خطرزايي شرايط چنين نميتوانيم ما آيا است
ياد آنها به خود كودكان تربيت امور در چرا.ببريم
موافق ما پيشنهاد و نظر با مردم هميشه كه نميدهيم
شدند مواجه وضعي چنين با گاه هر بياموزند آنها و نيستند
از منفي عكسالعمل هيچگونه و بدانند طبيعي كاملا را آن
كمكدرسي و درسي كتب در زمينه اين در و ندهند نشان خود
پايههاي آموزش اين تا بياورند هم خوبي و مثبت نكات هم
كه مخالف حرف تحمل عدم اصلي علت شايد.كند پيدا محكمتري
وجود عدم از ناشي ميشود مشاهده هم ما بزرگترهاي بين
.است نشده معمول يا نيست ما بين كه است مثبتي آموزش چنين
مكوندي حسينعلي
از پس مردم و جوانان شادماني و جشن
خاتمي سيدمحمد پيروزي
به را خاتمي سيدمحمد مجدد انتخاب ايرانيان:اجتماعي گروه
.گرفتند جشن جمهوري رياست
شيريني و گل دادن با خيابانها در حضور با مردم شب شنبه
تبريك يكديگر به را خاتمي محمد جمهوري رياست يكديگر ، به
.گفتند
دوره دومين خود ، خودروهاي چراغ كردن روشن با مردم همچنين
يكديگر به شيريني و شكلات پخش با را خاتمي جمهوري رياست
به "ميكنيم حمايتت خاتمي ، خاتمي ، " شعار با و گفته تبريك
.پرداختند احساسات ابراز
آفريقا ، مدرس ، بزرگراههاي عصر ، ولي خيابان تهران در
و خودرو صدها عبور شاهد نيايش بزرگراه و ظفر خيابان
شادي خرسندي ، ابراز با آن سرنشينان كه بود موتورسواراني
جمهوري رياست به خاتمي سيدمحمد مجدد انتخاب از را خود
.ميكردند اعلام
با محوطه در حضور با دانشجويان نيز تهران دانشگاه كوي در
خاتمي از شعارهايي با و پرداختند شيريني پخش به آرامش
.كردند حمايت
حضور با شب شنبه جوانان ويژه به قم مردم از نفر هزاران
در را خاتمي سيدمحمد آقاي پيروزي شهر ، اين خيابانهاي در
.گرفتند جشن جمهوري رياست دوره هشتمين انتخابات
به داشتند دست در را جمهوري رئيس تصاوير كه راهپيمايان
پرشور جوانان حضور.ميدادند سر شعار خاتمي آقاي از حمايت
لحظه هر كه صفائيه خيابان ويژه به شهر اصلي خيابانهاي در
دگرگون را قم مقدس شهر چهره ميشد ، افزوده آنها تعداد بر
.كرد
و چراغها روشنكردن با خيابانها در تردد حال در رانندگان
.ميكردند همراهي را راهپيمايان خود ، خودروهاي برفپاككن
اوليه نتايج مشخصشدن از پس شنبه روز عصر هم مشهد مردم
اين خيابانهاي در جمهوري ، رياست انتخابات دوره هشتمين
.پرداختند شادماني به شهر
شكلات شيريني ، پخش با مردم شهرمشهد مختلف خيابانهاي در
انتخابات از دوره اين در را خاتمي آقاي پيروزي شربت ، و
.ميگفتند تبريك يكديگر به
دستههاي در نوجوانان و جوانان نيز خيابانها از برخي در
به و شعار سردادن با و درآمده حركت به بيشتر و نفره صد
آقاي پوسترهاي و اسلامي جمهوري پرچم آوردن در اهتزاز
.پرداختند شادي به خاتمي ،
شيريني ، پخش با نيز مشهد مختلف خيابانهاي در مغازهداران
پيامبر ميلاد جشن كرده ، استفاده فرصت از شربت و شكلات
در خاتمي آقاي پيروزي نيز و (ع) ششم امام و (ص) اكرم
جشن همزمان طور به را جمهوري رياست انتخابات دوره هشتمين
.گرفتند
خاتمي ، سيدمحمد عكسهاي كه حالي در شيرازي جوانان همچنين
خيابانهاي در داشتند ، سينه بر را منتخب جمهوري رئيس
.كردند توزيع شيريني و نقل شيراز
نيز شيراز خيابانهاي در عبور حال در خودروهاي رانندگان
را جوانان اين خود ، اتومبيلهاي بوق آوردن در صدا به با
.كردند مي همراهي
به را خود شادماني جمعيت ، گلباران با حاضران ، از برخي
.گذاشتند نمايش
تجمع با شنبه روز عصر هفت ساعت حدود از نيز ايلام مردم
مقابل و شهر اصلي چهارراههاي و ميدانها عمومي ، معابر در
پيروزي شيريني و شربت پخش با خاتمي تبليغاتي ستادهاي
.گرفتند جشن را خاتمي
پي در خاتمي هوادار نوجوان و جوان دهها هم اردبيل در
ابراز به گذشته جمهوري ، شب رياست انتخابات در وي پيروزي
.پرداختند شادماني
آقاي پيروزي مناسبت به سرور و جشن مراسم حال عين در
باغميشه مسجد در شب شنبه وي ، تبليغاتي ستاد سوي از خاتمي
.شد برگزار اردبيل
مداحي و شعر خواني ، مولودي برنامههاي مراسم اين در
.شد برگزار
در خاتمي پيروزي شب شنبه نيز خرمآباد مردم از جمعي
.گرفتند جشن را جمهوري رياست دوره هشتمين انتخابات
با ساعتها تا ستاد اين اطراف خيابانهاي در تجمع با آنها
.پرداختند پايكوبي به محلي موسيقي نواختن
گذشته روز دو طي نيز بروجرد شهرستان مردم مختلف قشرهاي
.پرداختند پايكوبي و جشن به
كه حالي در خاتمي طرفداران از زيادي جمع نيز شنبهشب
تشكيل جوانان را آنها اكثر و داشتند دست در را وي تصاوير
پايكوبي و جشن به بروجرد شهر نقاط از برخي در ميدادند ،
.پرداختند
و عمومي خودروهاي رانندگان از كارواني رابطه ، همين در
.افتاد راه به بروجرد شهر سطح در شخصي
جشن از حاكي نيز كشور نقاط بقيه از ما خبرنگاران گزارش
تقريبا و بود منتخب جمهور رئيس از حمايت در مردم شبانه
.است بوده برپا مشابهي مراسم شهرها تمامي در
و محال چهار استان در هوانيروز چرخبال
كرد سقوط بختياري
انتقال براي كه هوانيروز چرخبال فروند يك:اجتماعي گروه
نقاط به جمهوري رياست انتخابات دوره هشتمين سيار صندوق
بود ، شده اعزام بختياري و محال چهار استان صعبالعبور
شنبه روز صبح ساعت30/10 در شده ياد چرخبال.كرد سقوط
چهار استان در اردل شهرستان توابع از "لندي" منطقه در
.كرد سقوط بختياري و محال
سرنشينان از نفر حادثه 10 اين در ما خبرنگار گزارش به
نفر دو اردل تامين شوراي اعضاي نفر شامل 4 هليكوپتر
.دادند دست از را خود جان پروازي كادر و 4 منطقه اهالي
:بختياري و چهارمحال استانداري عمومي روابط مسئول گفته به
قادري ، اردل ، شهرستان فرماندار معاون رهنورد نظر علي
منطقه فرمانده تركي ، پاسدار سرهنگ و اطلاعات اداره مسئول
هيات در دادستان جانشين باقري ، شهرستان ، اين انتظامي
عليخاني ، ستوان خلبان اردل ، شهرستان انتخابيه حوزه اجرايي
رمضاني دوم ستوان فني مسئول اصل ، حبيبي ستوان خلبان كمك
.بودهاند چرخبال سرنشينان چرخبال خدمه مهدوي محمود و
شده ساقط چرخبال سرنشينان ديگر از منطقه عشاير از نفر دو
.بودهاند
چهارمحال استان و خوزستان استان بين مرز در "لندي" منطقه
سقوط كشتهشدگان از تن ده پيكر.است شده واقع بختياري و
.شد تشييع شنبه روز چرخبال
روز امدادي اكيپهاي توسط حادثه اين جانباختگان پيكر
لندي روستاي نزديكي در بازي منطقه به حادثه محل از شنبه
شهر به چرخبال فروند يك توسط آنجا از سپس و يافت انتقال
.شد منتقل اردل
كشور وزير تسليت پيام
از تن درگذشت 10 نامهاي ارسال با يكشنبه روز كشور وزير
را بختياري و چهارمحال در هوانيروز چرخبال سرنشينان
.گفت تسليت
در:است آمده لاري موسوي سيدعبدالواحد پيام از بخشي در
اثر بر متاسفانه ايران ، مردم پرشور حماسه از پس روز
در اسلامي ، نظام صديق خدمتگزاران از جمعي هوايي ، سانحه
خود جان جمهوري ، رياست انتخابات برگزاري براي خدمت حين
.دادند دست از را
را والامقام خدمتگزاران اين شهادتگونه عروج:افزود وي
از و ميگويم تسليت عزيزان آن داغديده خانوادههاي به
را درجات علو حادثه ، اين درگذشتگان براي منان خداوند
.آرزومندم
گرفت قرباني خزر درياي گرما فصل آغاز با
سواحل در شنبه روز ظهر اسدي 12ساله مهدي:اجتماعي گروه
.شد غرق مازندران استان نور
براي خود خانواده همراه به كه وي ما خبرنگار گزارش به
دريا وارد شنا براي ساعت 30/12 بود رفته نور به تعطيلات
غرق شنها حركت و دريا بودن نامساعد دليل به و ميشود
مشغول مهدي:گفت ما خبرنگار به وي بستگان از يكيميشود
وي زيرپاي ماسهها ، حركت واسطه به ناگهان كه بود شنا
.شد وي شدن غرق موجب امر همين و شد خالي
وي خانواده به قانوني مراحل طي از بعد اسدي مهدي جنازه
.شد منتقل كاشمر به خاكسپاري براي و تحويل
به تعرض مورد در ارشاد وزارت اعتراض
خارجي خبرنگاران
در خارجي خبرنگار چند به تعرض پي در:اجتماعي گروه
مطبوعاتي رياستجمهوريمعاون انتخابات از بعد و آستانه
.كرد ارائه توضيحاتي ايسنا با گو و گفت ضمن ارشاد وزارت
حدود 300 مجموع در دسته دو:گفت مودب شهيدي شبان دكتر
ايران انتخابات طول در خارجي عكاس و فيلمبردار خبرنگار ،
.هستند و بوده فعاليت مشغول
خارج از كه آنها دوم دسته و هستند مقيم افراد اول دسته
خبرنگاران زياد حجم به توجه با است طبيعي ;آمدهاند
از دلايلي به است ممكن انتظامي و امنيتي مسئولان خارجي
.نمايند هويت احراز افراد اين
خبرنگاران ، كليه به جريان اين از جلوگيري براي:افزود وي
كارت هستند ايران در كه خارجي عكاسان و فيلمبرداران
نظامي نيروهاي با و شده داده اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
.گرفت صورت هماهنگي مورد اين در انتظامي و
كه داشتهايم را مواردي گذشته روز چند در:داد ادامه وي
افراد و خارجي فيلمبرداران يا عكاسان يا خبرنگاران
انتظامي نيروهاي سوي از ميكردند ، كار آنها با كه ايراني
خودداري شناسايي كارت ارائه از كه مسلح لباسشخصيهاي يا
شده ايجاد برايشان مشكلاتي و داشته برخوردهايي كردهاند
ميشود ، مربوط انتظامي نيروي به كه جايي تا است
و بردهاند كلانتريها و انتظامي مراكز به را خبرنگاران
.است شده رفع مشكل نوعا خارجي مطبوعات با تماس از بعد
دارا مشخصي هويت و بودهاند مسلح كه افرادي دسته آن
ايجاد مشكلاتي خارجي خبرنگاران به اهانت با نبودهاند
داشته پي در ميتواند سويي تبليغات متاسفانه كه كردهاند
سوءتفاهم را برخوردها اين كه كرديم تلاش ما البته باشد ،
.بدهيم جلوه
برنجي قربانپور بهنام ايراني فردي:كرد خاطرنشان شهيدي
مورد افرادي سوي از ميباشد خارجي موسسه يك فيلمبردار كه
چشمهايش گرفتند ، را او فيلم حتي و شد واقع پرخاش و تعرض
او به زشتي توهينهاي آقا اين گفته به و بستهاند را
.نمودهاند رهايش و كرده
(شنبه) نيز را سي.بي.بي انگليس تلويزيوني گروه خبرنگار
انتظامي نيروي به و كردهاند بازداشت ملت پارك حوالي در
طرف از وقتي و كردهاند تماشا و توقيف را فيلمش و برده
معطل را ايشان ساعت چهار تا سه است رفته آنجا به فردي ما
.كردهاند
بايد خارجي خبرنگاران كه دارم اعتماد من:داشت اظهار وي
وقتي كه دارد وجود ابهام اين و كنند كار كشور ضوابط طبق
چطور ميكنيم صادر كارت خارجي خبرنگاران براي ما
افرادي پاسخگوي بايد كه بدهيم توضيح آنها به ميتوانيم
.كرد احراز آنها از هويتي هيچگونه نميشود كه باشند
:شد يادآور اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاونت
كه است طبيعي انتخابات هيجان و شور و وضعيت به توجه با
ما براي اين نمايند ، هويت احراز و متوقف را خبرنگاراني
شيوه اين با خبرنگاران زيرا ندارد اعتراضي هيچگونه جاي
و خبرنگار فيلم گرفتن خبرنگار ، به توهين لكن هستند آشنا
كردن توهين كشور مسئولان به خبرنگار مقابل در آن از بدتر
آنها به نسبت شناختي هيچگونه كه افرادي توسط هم آن
نماييم تهيه گزارشي داريم قصد ما.نيست پذيرفته نداريم ،
.بفرستيم كشور اول تراز مسئولان براي را آن و
آزاد اطلاعرساني فضاي يك در ميخواهيم ما اگر:افزود وي
صورت اين به است طبيعي بدهيم ، انجام مسئولانهاي كار
.برآييم آن عهده از نميتوانيم
در مردم مشاركت بودن بينظير به اشاره با مودب شهيدي
نادرست برخورد) رخدادهايي چنين متاسفانه:گفت انتخابات
و بزرگ كار اين شدن خدشهدار موجب (خارجي خبرنگاران با
سطح در ناهماهنگي يك گوياي آن از بدتر و ميشود عظيم
كشور در خارجي خبرنگاران امنيت مسئول كه است مسئولان
.هستند
|