و قهوهاي قابهاي در شده سپري دوران
خاكستري
پدري خانه در عصرانه پژواكآخرين
ميكند تهديد را جهان بيابانها گسترش
و قهوهاي قابهاي در شده سپري دوران
خاكستري
در خاكستري ، و قهوهاي قابهاي در محبوس گذشتگان نشان *
بوي روح ، فراغ ، پرندگان آواز خالي جاي امروز ، هياهوي
ميكند پر را مرواريد و ساعت گل نشان و گلمحمدي
:از عكس - شمسي هجري دهه 1330 آغاز در تهران سرچشمه
چهرهنگار بهرام
چهرهنگار بهرام
به يا دكتر پيش ميبردم را مادربزرگ وقت هر اواخر اين
بايد بار ده از بيشتر داشت ، دوست خيلي كه رحم صله
ميايستاد ، بار هر او و هستيم خيابان كدام در كه ميگفتم
دنبال به ميانداخت ، نگاهي دوروبر به ميكرد ، سربلند
از كه رازقي و وياس اقاقيا پشتههاي از نشاني
آنجا از را اين من و باشد ريخته بيرون سردرخانهها
آپارتمان در وقتي ميخورد ، را افسوسش هميشه كه ميدانستم
اولين خاطره از بزرگ مادر.ميگرفت دلش ما چهارم طبقه
تبسم ميزدند چرت مسافر انتظار در خالي كه شهر اتوبوسهاي
زنان ياد از ميبرد ، لذت دودي ماشين فكر از ميكرد ،
ميگذاشتند سر به كلاه بيحجابي از فرار براي كه همسايه
بدون ميكردم تلاش من بود ، چهدور من براي همه اين و
نقطه اين و بدوم آينده دنبال به گذشته به كردن فكر
زندگي حال در گذشته با او بود ، بزرگ مادر و من برخورد
.ميكرد
كرد غارهاآغاز ديواره بر كندن با را هنر از بخشي انسان
به تمايل و درونياش نياز ارضاي براي را گامها اولين و
به مقبرهها در موميايي به را جسمش.برداشت جاودانگي
از حيات دنبالچشمهآب به افسانهها در و گذاشت وديعه
كه آنها براي باشد اي واقعه تا و گذشت درياها و كوهها
اتاقك و گرفت كمك را نور ميكنند ، جستجويش خاطرات پس از
.بزرگ بزرگ تا كوچك كوچك از قابهايي.را تاريك
هنرمند ، برترين عكاس شايد و است بشري هنر برترين عكس
كني حس بايد وتادركشكني برترينها از يكي اگرنه
هزار هزاران اين در گذشتهاند هم پس از كه را ثانيهها
در شده جاري كه را چه آن بازبجويي ، چشم با را گذشته.سال
ببينيم اينگونه تا است ساخته ومارا احساسمان رگهامان ،
.كنيم حس و
در خاكستري ، و قهوهاي قابهاي در محبوس گذشتگان نشان
بوي روح ، پرندگان ، فراغ آواز خالي جاي امروز ، هياهوي
و ميكند پر را مرواريد و ساعت گل نشان و گلمحمدي
اندرون به بكشيم سرك بلند ديوارهاي پس از ميگذارد
.پدربزرگها بيروني مادربزرگهاو
آش و عروسي و عزا براي را هيزم بر بزرگ ديگهاي ببينيم
گامهاي آهستگي.ميديد را آن نبايد هم آسمان كه نذري
ميگذاشت خوشايند آرامشي پي در كه كنيم حس را زندگي
بياضطرابي ، رسد فرا آرام شب و شود پر هوا از ريهاش
.رنجي
به تنها كه آناني نبودند اگر نميآمد دست به همه اين و
كوچك دريچه از آينده ، و حال گذشته ، به سرشار عشقي مدد
گرفتند خو تاريك اتاقك در زيستن به و كردند زندگي دوربين
و رسوم و آداب سنت ، فرهنگ ، به كنند پيشكش را ماندگاري تا
تغيير همه اين پس از ميخواهيم كه دوستداشتنيها همه
كه تفنن سر از نه ببريم ، لذت بودنشان از نقابي بي سالها ،
.ميشوي متحول مينگري ، گذشته به بيپرده وقتي.ضرورت به
.غريب حس يك
خردي از كه است پيش سالها تجربه با پير چهرهنگار ، بهرام
سال در خود كه چهرهنگار ابوالفتحخان ميرزا پدر محضر در
نوربر بازي به آموخت ، هندوستان در را عكاسي ش._ه 1270
در 2 كوچك 1 اتاقك به شد ، علاقهمند اندوده شيشههاي
پر كه ديوارهايي عكاسخانه ، به پشت كوچك باغچه به.رتوش
و مردم خيابانها ، عشاير ، زنان آويخته عكسهاي از بود
.داشت را شيراز نارنج بهار عطر كه عكسهايي.جاري زندگي
تنها عكاسي موزه به چيز همه سپردن از پس اكنون و
نشان درگاه آستان بر است چهارپايهاي بر نشستن علاقهاش
باقي وسفيد سياه عكس تنهافردوسي عكاسخانه ، سال 1305
.قديمي بسيار است ، قديمي هم غبار.خاكي ديوار بر مانده
بيش نوجواني كه حالي در قديم تهران عكاس تهامي ، جواد سيد
از تاثير با تدريج به و پرداخت عكاسخانه در كار به نبود
كاملا عصر آن در كه ايران در اجتماعي عكاسي پيشگامان
ديدي واسطه به انگشتشمار عدهاي تنها و بود ناشناخته
فعاليت به بودند ، پرداخته بدان ماندگار احساسي و روشن
و تهران عكاس مصوررحماني.داد مشخص جهتي خود حرفهاي
در جوان ، اين شوق و شور دريافت با قاجار عصر چهرههاي
او به را خود عكس آرشيوگرانبهاي بازنشستگي زمان
كه بيكاستي تنها نه امانت رسم به تهامي جواد و ميبخشد
در تلاشش سال از 50 بيش حاصل ديگر ، بسياري افزودن با
كه آنها براي آورد فراهم گرانقدر مجموعهاي عكاسي ، عرصه
با اوخويشند خويش بدنبال بيواسطه ، حقيقتي دنبال به
اختراع از پيش بسيار كه سياحاني نقاشي از كپيبرداري
از سفيد و سياه طراحيهاي به را خود سفرنامههاي عكاسي ،
گذشتههايي در سير لذت بودند ، ساخته مزين قديم ايران
عمر ، پايان سالهاي تا او.ساخت ميسر بسياري براي را دورتر
سيانور غبار از نيز بسيارش سالهاي سلامتي كه ش._ه 1362
خود فعاليت به داريوش ، فرزندش ، ياري به بود ، شده تهديد
زمان رسيدن فرا القاي به قادر كمچشم سويداد ادامه
.مرگ و هست تولد فقط كردن خلق در كه بازنشستگينبود
وعكسهاي رساندم پايان به را تهامي آلبوم زدن ورق وقتي
قابي تنها سالهاست اكنون كه مادربزرگ صورت را ، نگار چهره
.بود افروخته كارم ، قهوهاي ميز بر كوچك است
عقد مجلس به را او و داشت سر بر توري جوان ، جوان
كه بود گندمي وسيع مزرعه خانهمان جاي بهميبردند
.بود كرده پنهان لايش به لا را خود چهارساله كودكي
يورتمه آن بر كالسكهاي و بود سنگ خيابانمان سنگفرش
كس هر سرگذربرساند دودي ماشين به را مسافرش تا ميرفت
نامهاي نويس ، نامه بساط كنار زني.ميكرد عرضه را متاعي
لبهاي براي مشكش در داشت آب سقا و ميكرد انشاء را
.تشنه
ديگري و بودند بسته زنجير و غل به را سرداري طرفتر آن
.ميشنيدم را مشروطه سربازان تفنگ خشاب صداي.توپ به را
و....و ميرسيد گوش به جا همه از آزاديخواهي فرياد
در تاريخ ، غبار از فارغ را يادمانها اين اكنون
به زمانه غبار در هنوز كه يافت ميتوان عكسهايي
.نشدهاند سپرده فراموشي
پوستي سعيده
پدري خانه در عصرانه پژواكآخرين
پدري قديم خانه در بوديم شده جمع برادرها و خواهرها با
خيابان روحنواز و زيبا خانههاي معدود از هنوز كه
!بفروشيم بفروش و بساز يك به را آن تا است تهران اميريه
هم امسال كه مو مهربان بالهاي كنار قديمي ، حوض لب
چوبي ميز يك دور داشته ، ارزاني را پربارش و سبز خوشههاي
مثل انبارهاش كه برنجي سماور روي بزرگمان خواهر.نشستيم
همسايههاي از يكي.كرد دم را چايي است ، گرد هندوانه
مسي بزرگ كاسه يك در كرده حفظ را خانهاش هنوز كه قديمي
در.است خودشان حياط درخت مال كه آورد هرات توت برايمان
روي مدام نگاهم ملك قيمت باره در بحث و گفتوگو طول
صداي و ميدويد حياط رفته رو و رنگ و كهنه موزائيكهاي
آشپزخانه در دستي كه ميافكند ، طنين گوشم در مادر مهربان
كه ميپائيد را ما كوچك پنجره از عرقريزان ، و داشت
آسيب كوچكمان باغچه گلهاي به يا بيافتيم حوض توي مبادا
.برسانيم
امضاء تا بود گذاشته جلوام را كاغذي كه بزرگم برادر صداي
خانه فروش براي بود ، استشهاديآورد خود به مرا كنم ،
را قديمي خانههاي كسي يعني !بفروش و بساز يك به قديمي
را زمان.ميفروشد و ميسازد و ميكوبد اصطلاح به
.بازيافت نميتوان نيز را گذشتهها و كرد بند در نميشود
خاطرهها به مادربزرگها و بزرگها پدر ياد با همگي
حياطدار و صفا با خانههاي جاي به چرا اما پيوستهاند ،
.ميبريم بالا يكنواخت و شكل يك مكعبي قوطيهاي قديمي ،
چه شهر اين از فردا.ميرود ساخت زير زمين همه چرا
بيشتري توجه و نظارت تحت تهران معماري كند ، خدا ميماند؟
.بگيرد قرار
دشتبان يحيي
ميكند تهديد را جهان بيابانها گسترش
و باير زمينهاي از هكتار بيليون از 2/5 بيليون حدود 6/3
خاك تحليل و فرسايش از هستند مفيد كشاورزي براي كه خشك
از 6 بيليون جهان ، 1 كشور از 100 بيش در.ميبرند رنج
از ناشي پيآمدهاي تحتتاثير زمين كره جمعيت بيليون
خانه و مزارع ترك به مجبور و گرفتهاند قرار بيابانزايي
.شدهاند كار براي شهرها به مهاجرت و خود كاشانه و
بودهو شكننده بسيار كه زمين از مناطقي در بيابانزايي
.ميگيرد صورت هستند بيباران و خشك هواي و آب داراي
رفتن دست از و زمين روي خاكهاي رفتن بين از نتيجه
دامها فعاليت و كشاورزي محصولات توليد براي زمين توانايي
هر.است وحشتناك و شديد آن اقتصادي اثر.است انسان و
و كشاورزي محصولات به دلار بيليون خسارت 40 باعث ساله
.ميشود كشاورزي محصولات قيمت افزايش
.ميكند تسريع را فرآيندبيابانزايي هوايي و آب تغييرات
كشت.دارد آن بر مستقيمي اثر نيز انسان فعاليتهاي البته
درختاني بيابانزايي.ميگيرد را خاك رمق اندازه از بيش
چراي.ميبرد بين از ميكنند حفظ را زمين روي خاك كه را
مطالعات طبقميكند لخت علفها از را زمين حد ، از بيش
جمله 70 از و زمين كره زمينهاي درصد حدود 30 ملل ، سازمان
نفر روز 33000 هر.است خشكسالي دچار باير زمينهاي درصد
شمال زمينهاي %ميشوند740 تلف زمين روي قحطي علت به
%73) آفريقا زمينهاي از جريب ميليون از 4/2 بيش و آمريكا
.دارند قرار بيابانزايي خطر در (باير زمينهاي
كره سرتاسر در زمينها از مربع مايل از 20000 بيش ساله هر
صحراي پيش سال حدود 5000ميشود تبديل بيابان به زمين
بيابانزايي از.است بوده بوته و علف از پوشيده آفريقا
اين از مردم وقتي متاسفانه ولي كرد جلوگيري ميتوان
.است شده دير بسيار كه ميكنند پيدا اطلاع مسئله
و مهيب آتشسوزيهاي براي لازم شرايط بيابانزايي
بر عظيم فشار آن نتيجه كه ميكند ايجاد مخرب گردبادهاي
طبق.است حيوانات و آب مانند زمين ارزش با بسيار منابع
(WWFN) طبيعت براي جهاني بودجه سازمان از منتشره اطلاعات
خود طبيعي ثروت %حدود 30 تا 1995 سالهاي 1970 طي در زمين
.است داده دست از را
را جهان شهرهاي شده بياباني زمينهاي و صحراها گردوغبار
پاساتبه بادهاي طريق از آفريقا صحراي غبار.ميپوشاند
كه گردوخاك ذرات.ميرسد آمريكا شهرهاي حتي و اروپا
انسان بوسيله دارند متر ميليونيوم اندازهايدرحدود 5/2
و مرگ ميزان و شده بهداشتي مشكلات سبب و ميشود استنشاق
.ميدهد افزايش را مير
اينترنت:منبع /جنوبي محمود:ترجمه
|