- رسانهها بينالمللي حاكميت و شدن جهاني
" شده جهاني " دنياي و رسانهها بخشپاياني
و جهان كه آموختهاند ما به جغرافيايي كتب در عموما
اين در آنچه اما بشناسيم ، خاكش و آب با را قارههايش
.ست"رسانهها و پيام ناپيداي قاره" شده فراموش نقشهها
اقتصاد با پيرامون جهان كشورهاي برخورد از پس
آن ، در مليشان اقتصاد ادغام و جهاني سرمايهداري
و فاصلهها حذف عمدهشاندر باتوانايي رسانهها
براي غربيها دست شدنددر ابزاري فضايي ، محدوديتهاي
سمت به داشته عقبنگه جهان سوقدادن و ادغام اين تحكيم
ايستگاههاي بهعنوان پرجمعيت شهرهاي ايجاد و مصرفگرايي
و كوچك شهرهاي كنار در غربي كالاهاي وارداتي بزرگ
جاودانه حياتي سرمايهداري بتواندنظام تا عقبمانده ،
.يابد
و الكترونيكي انقلاب با هيجدهم قرن صنعتي انقلاب تفاوت
شكل از سلطه نظام دوم انقلاب در كه است اين در ارتباطي
از شكل اين در.كرد تغيير فرهنگي شكل به صرف اقتصادي
اهداف به دستيابي براي جهان قدرتمند اقتصادي مراكز سلطه ،
ضعيف كشورهاي در فرهنگي نفوذ در سعي سياسي و اقتصادي
.دارند
همه تا شد باعث داد روي دوم انقلاب در كه ارتباطات گسترش
زندگي در نيز جهاني صورتي خود ، محلي زندگي كنار در افراد
براي محدوديتهايي سيستم اين طوريكه به كنند ، احساس خويش
كردهو ايجاد دولتها و "سرزميني بازيگران" فعاليتهاي
و چندمليتي شركتهاي و "غيرسرزميني بازيگران" نقش
ديدگاه برخلاف و است كرده گذارتر تاثير را اتحاديهها
مهمترين دولتها ديگر بينالملل ، روابط در رئاليستي
معادلات بر و نشده محسوب بينالمللي عرصه بازيگران
ديدگاه اين برخلاف.ندارند چنداني كنترل بينالمللي
سياست محصول شدن جهاني":است معتقد كه بينالمللي روابط
چراكه ميدهد افزايش را ملي دولتهاي قدرت همينطور و است
فزوني نيز سياسي كنترل امكان بيشتر ، ارتباطات بر تكيه با
برد با رسانههايي مالكيت و ارتباط نيروي ،(13)".مييابد
تنها بلكه نيست ، ملي دولتهاي همه دست در بينالمللي
ميگيرند بهره امكانات اين از كه هستند دولتهايي معدود
و سياسي اقتصادي ، اوضاع بر هماكنون نيز همينها و
.دارند سلطه جهان فرهنگي
ارتباطي ابزارهاي كمك به كه شده جهاني سيستم در بنابراين
كنترل و يافته فرسايش كشورها اقتدار است ، آمده پديد
اين در بهطوريكه.ميگيرد صورت جهاني مقياسي در اوضاع
روز باشد برخوردار بيشتري امكانات از كشوريكه هر عرصه
نقش و گذاشته بيشتري تاثير تصميمگيريها روند بر روز به
دستيابي حاضر حال در.ميسازد كمرنگتر را ضعيف كشورهاي
شده كشورگشايي جايگزينسيستم جهاني بازارهاي در سهمي به
سرزميني رقابتهاي در پيروزي و اجتماعي نظم حفظ در و
.است بادوام و تاثيرگذار آن از بيشتر
زمان اگرچه تلفن و تلگراف مانند رسانهها برخي پيدايش با
زيادي كمك و يافت كاهش ارتباطات هزينه و اطلاعات انتقال
مشخصه رسانهها پيدايش كرد ، اما اقتصادي پيشرفت به
مذكور ، نقشهاي ايفاي بر علاوه كردند ، پيدا جمعي
.شدند سياسي و اقتصادي حاكمان فكر القاء براي وسيلهاي
اقيانوس ماوراي ارتباطات ميكنيم مشاهده امروز كه آنطور
.ميشود گوناگوني استفادههاي آن از و است رايگان تقريبا
بر مبتني اقتصادي رقابت شده ، جهاني دنياي در بنابراين
تمام و شده محسوب " امنيتي رقابت" يك اطلاعات توليد
ديگر.است متمركز آن به مربوط فناوريهاي روي پيشرفتها
.است امنيت تامينكننده كه است ارتباطي و اقتصادي تحولات
هستند ضعيف زمينه دو اين در كه كشورهايي ميان اين در
ميشود ، وخيمتر وضعيتشان و شده حاشيهايتر روز روزبه
بر تاثير و جهاني عرصه در "رسانهاي دولتهاي" حضور زيرا
دولتهاي "خودگرداني روحيه" بينالمللي تصميمگيريهاي
ميدهد قرار تحتتاثير را امكانات فاقد و ضعيف
در را خود حضور دارند سعي دولتها همه بهطوريكه
به رسانهها در حضور" تعبيري به و كنند اعلام رسانهها
."است واقعي وجود معني
قدرتمند اقتصادي -سياسي نظامهاي مديران نظر ، بنابراين
و نفوذ افزايش جهت فرانسه و انگليس آمريكا ، مانند
همچون خود ارتباطي امكانات بهكارگيري طريق از مشروعيت ،
و رويتر يونايتدپرس ، آسوشيتدپرس ، خبري غول چهار
اوضاع فراملي ، تلويزيوني -راديو هاي شبكه و فرانسپرس
كه آنطور را پيرامون كشورهاي فرهنگي و اقتصادي سياسي ،
.ميدهند تغيير باشد آنها منافع مطابق
بودن بسته جنوب ، كشورهاي سياسي نظام پويايي عدم سويي از
و سرآمدان حوزه دو به جامعه قطببندي و قدرت شكل
حاكمان در پاسخگويي احساس نبود آن دنبال به و فرمانبران
بتوانند قدرتمند كشورهاي تا است كرده كمك موضوع اين به
.بكشانند انفعال به را آنها اجتماعي -سياسي خشك نظام
استعمارزده و استعمارگر سازنده آنچه گفت ميتوان درواقع
اكنون كه پنهاني استعمار.است "استعماري موقعيت" ميباشد
است موقعيتي از ناشي ميباشد حاكم بينالمللي روابط بر
در كه موقعيتي.است شده دچار آن به جهان اقتصادي نظام كه
اجتماعي ، فرهنگي ، از اعم امكانات تمام از است ناچار آن
ابزارهاي امابگيرد كمك خود حيات تداوم براي...و سياسي
.ميروند بهشمار امكانات اين مهمترين از رسانهاي
تبليغ طريق از مساله اين به كمك در بينالمللي رسانههاي
آن در كه داده صورت را قوممدارانه ديدگاهي غربي ، انسان
شخصيت و كرده حقارت احساس همواره پيراموني بومي انسان
القائات اثر بر پيراموني انسان.ميكند انكار را خويش
انسان به تبديل بتواند تا ميكند جستجو را راهي رسانهاي
استقلالطلب و مبارز سياستمداران اينكه جالب.شود غربي
تنها با يكديگر برابر در را خود موقعيت بين اين در نيز
درآوردن جلوه به آن و ميكنند معلوم ميشناسند كه روشي
مسير وضعيتي چنين در درحقيقت.است غربي نوع از كالاهايي
بيرمق ، گرسنه ، انسانهاي پيكره به مفروش سرمايهداري
اين سرمايهداري اگرچه و است...و شده ، هويتگريز الينه
نگراني هيچ افزونتر پيشروي براي اما ميبيند را صحنهها
.نميدهد راه دل به
نظام در معتقدند ، عموما قدرت تئوريسينهاي كه همانطور
و مقام كننده ايجاد كه عمدهاي عناصر كنوني بينالمللي
توانايي و استعداد":از عبارتند است بزرگ كشور يك موقعيت
و تكنولوژيكي ابزار از برخورداري" با همراه "اقتصادي
اين از بهرهگيري كه ميكنيم مشاهده ما و "رسانهاي
كه آورده ارمغان به غرب جهان براي را فرصتي عملا عناصر
در كه گردند برخوردار نيرويي از توانستهاند آن اعضاي
برابري جنوب كشورهاي اكثريك برابر در بينالمللي سطح
بهطوريكه يابند تسلط آنها بر واقعيتر عبارت به و كرده
هيچ بدون ،"حق" و "قدرت" كه ميبينيم حاضر حال در ما
.گرفتهاند قرار واحد طرفي در اختلافي
شدن روشن و بينالمللي رسانههاي عملكرد شناخت براي
"واقعه" و "فرآيند" ،"ساخت" سطح سه بايد فوق موضوعهاي
نظام شكل به بايد عبارتي به.داد قرار توجه مورد را
براي ابزاري عنوان به را ها رسانه كه جهاني سرمايهداري
مصرفگرايي جهت در فكري و فرهنگي بسترهاي آمادهسازي
تكنيكهاي و ميگيرد بكار پيرامون ، كشورهاي در بيشتر
قشر دو جذب به فرآيند اين در كه اطلاعرساني و تبليغ
"واقعهاي"و ميكند كمك جنوب جوامع متوسط انديشمندو
بيگانگي خود از" آن به و داده روي كشورها اين در كه
طيف اين در.شود پرداخته ميشود ، داده نام "فرهنگي
دنبال به و "اجتماعي سازمان انحطاط" به "فرهنگي انحطاط"
به شده ، منجر جنوب كشورهاي در "اقتصادي نظام زوال" به آن
جهاني نظام در شدگاني رانده به را آنها كمكم كه طوري
فردا به پيروز را امروز دارند سعي كه ميكند تبديل
.برسانند
طريق از ملي ارزشهاي با بيگانه و غيربومي فرهنگ نفوذ
بين تضاد بروز باعث جنوب ، كشورهاي به غربي رسانههاي
اجتماعي پيامدهاي كه ميشود عاريتي فرهنگ و سنتي فرهنگ
سوي به را آنها و شده پيراموني شهروندان گريبانگير آن
نتيجه در.ميكشاند اجتماعي ناسازگاري و هويت بحران نوعي
كه فكري وابستگي و صحيح الگوپذيري عدم به را آنها
.ميكند دچار ندارد نيز دروني پشتوانه
در مبادله نرخ آن ، شدن پايدار و روند اين گسترش با
زيان به شمال دنياي و جنوب كشورهاي بين مختلف زمينههاي
توسعه در جايگاهي هيچ جوامع اين و شده تمام كشورها اين
بينالمللي سياست و اطلاعاتي اقتصادي ، علمي ، ذخيره
تماشاچي يك صورت به آنها نقش عملا و داشت نخواهند
تنزل يافته توسعه كشورهاي فنآوري كننده مصرف و غيرفعال
پيشبيني كردن ، توليد قدرت كه دانشي از چون ميكند پيدا
.محرومند دارد ، خود همراه به كردن جلوگيري و كردن
توجه مساله اين به وقتيكه مگر بود نخواهد روشن نكته اين
كه اقتصادي وابستگي از حتي فكري بيگانگي خود از كه شود
مجذوب را جنوب كشورهاي و آمد پديد صنعتي انقلاب پي در
انحراف يك چون است مخربتر كرد شمال كشورهاي اقتصادي رشد
و اقتصادي بيگانگي خود از مسلما كه شده محسوب زيربنايي
از يكي صنعتي جهان كشورهاي توسعه الگوهاي كردن كپي
با كه ميگيرد شكل نظام اين در شخصيتي.است آن پيامدهاي
متعلق هيچكدام به را خود اما كرده برخورد فرهنگي نظام دو
.نميداند
رشد و گي پيچيد كه است اين زمينه اين در توجه جالب نكته
به نتواند حتي انسان اين تا شده باعث ارتباطي سازمانهاي
كه است هويت فاقد و جزئي موجودي او كه كند فكر موضوع اين
در شكلي هر به خميري همچون را او رسانهاي القائات
بار خاضع و مطيع طوري را مخاطبان رسانهها حتي.ميآورد
نقشي نيز آنها حوادث جريان در ميكنند فكر كه ميآورند
تنظيم با كه هستند قدرت صاحبان اين حاليكه در.دارند
و ملي سطح در سياسي تصميمهاي و دانش اطلاعات ،
در رسانهها ظرف در مظروفها اين ريختن و بينالمللي
رسانهها اين بنابر.ميكنند تصميمگيري مختلف زمينههاي
موفق تنها نه جهان حاكم طبقه آن بوسيله كه هستند ابزاري
حكومت جدي موافقت بلكه ميگردد خويش سلطه توجيه به
.ميآورد بدست نيز را شوندگان
به رسانهاي تبليغات كه است آمده پديد آنجا از مساله اين
و نامرئي جنبه عمومي برافكار سرمايهداران تسلط
حكومت" با حكومت از شكل اين.است داده غيرمستقيم
در زيرا.دارد اساسي تفاوت تاريخ گذشته در "ثروتمندان
دو هر شونده انتخاب و دهنده راي ثروتمندان حكومت
ضعيف افراد و باشند بهرهمند مالي امكانات از ميبايستي
در اما باشند داشته نقش حاكمان تعيين در نميتوانستند
كالاي كه ميكند اعلام فقير دهنده راي رسانهها حكومت
را خود عمل و فكر تمام و ميكند خريداري را ثروتمندان
.كند پيدا دست آن به چطور كه كرده اين صرف
كرد ، بررسي آنرا بايد "واقعه" سطح در كه مسائلي از يكي
با بيگانه فرهنگ انتقال و رسانهها حاكميت كه است اين
جوامع شهروندان بين در را "ملت" مفهوم ملي ، ارزشهاي
در كه را مشتركي زندگي زيراميسازد بيمعنا پيرامون
نظام و كرده ايجاد همبستگي آنها ميان تاريخي تصورات بستر
ملي خاطرات و برده بين از بود ، شده باعث را واحدي ارزشي
از و عيني لحاظ از آنها اگرچه.ميسازد نابود را آنها
اما ميرسند نظر به واحد ملتي..و نژاد كيش ، زبان ، نظر
رفته بين از آنها جمعي اراده و زيست تصورات و ذهني جنبه
.است
"فردي حيثيت كسب سمبلهاي" تا شده باعث تبليغاتي هجمه اين
در بيشتر را كشورها اين كه كند پيدا سوق مسائلي سمت به
.ميسازد گرفتار خلاقيت و توليد از دوري و مصرفگرايي دام
تصوير به اجتماعي قشربندي از ملاكهايي رسانهها
تغيير دنبال به روز به روز جنوب مقلد ملل كه ميكشند
لوكس كالاهاي از استفاده و زندگي گوناگون زواياي در مدها
وينر ، مارتين قول به و كنند حركت ه بود توسعهزدا كه...و
را نوينسازي بيروني جنبههاي توسعه حال در جوامع
.بپذيرد آنرا دروني الزامات آنكه بدون پذيرفتهاند
ريمون" و "دوژوونل برتران" از گفتاري نقل با كازنو ، ژان
توليد بر مبتني اقتصادي نظام نامطلوب آثار باب در "آرون
انسان نيازهاي امروز جامعه در":مينويسد افراطي مصرف و
ماموريت تمام نتيجه در و ميكند تعيين توليد نظام را
خريد به مجبور را انسان كه است اين تجاري تبليغات نظام
اين در البته و ميشوند توليد كه ميكند كالاهايي
رسانههاي ميكشاند سويمصرف به را انسان كه فراگردي
باطلي دور چنين.دارند عهده به مهمي نقش قطعا هم همگاني
تا ميشود باعث و ميكند ايجاد ارزشها واژگوني نوعي
خود نيكبختي يعني دارد زندگي در كه چيزي عزيزترين انسان
را بودي نيك امروز تمدن مجموع در پس.ببرد ياد از را
خود نوبه به قدرت اين و ميكند قدرت گسترش فداي
به را شده ساخته محصولات كه است آن بدنبال كوركورانه
(14)".برساند مصرف
رسانهها طريق از وقتي سرمايهداري جهان كه ميبينيم
حقيقت ديگر كند ، ل متحو را انسانها زندگي مادي واقعيات
چيزي آن را حقيقت مردم.مييابد تغيير آنها نظر در نيز
در سرمايهداري مراكز به وابسته رسانههاي كه ميدانند
به بخش غيرتعالي اما هيجانانگير و جذاب تصاويري قالب
در تنها نه كاذب بيني حقيقت اين.ميدهند ارائه آنها
در بلكه ميگيرد صورت اجتماعي و اقتصادي سياسي ، حقايق
.است متصور نيز اخلاقي و فكري حقيقتهاي
آدورنو كه رسانهها انتقادي مكتب پيروان اكثر اساس براين
جملهاند آن از فرانكفورت مكتب مشهور شخصيتهاي ديگر و
بودن ظرفيتي چند و انعطافپذيري رسانهها كه معتقدند
كه بعدي تك انسان سطح به را او و گرفته او از را انسان
كه است موضوعي همان اين.دادهاند نزول است منفعل بسيار
.ميكند ياد آن از "ساحتي تك انسان" عنوان تحت ماركوزه
گرفتارند رسانهاي نيرومند شبكه اين در كه زناني و مردان
پيوند نوع هيچ افرادش كه ميدهند تشكيل را جامعهاي
داراي اجتماعي نظام ثبات در و نداشته اجتماعي نيرومند
.نيستند سرمايهاي
برنامههاي تماشاي به عادت":ميگويد مورد اين در آدورنو
زيرا.است معكوس يا وارونه روانكاوي نوعي تلويزيون
پيامهاي تاثير تحت باشد متوجه خود آنكه بدون تماشاگر
اجتماعي انگارههاي با متناسب قالبي افكار يعني ضمني
ميتواند كه آنچه تمامي طريق بدين و ميگيرد قرار متحجر
و زائل پستيها انواع پس در دهد رشد را تماشاگر شخصيت
و سليقهها يكساني وادي به را او و ميشود ناپديد
(15)".ميكشاند نازل ارزشهاي
قدرت -صفحه386 /14-خارجي سياست فصلنامه-پانوشتها13
-اميركبير انتشارات -اسدي علي ترجمه -كازنو ژان -تلويزيون
صفحه 160 -منبع همان -15/ صفحه 170
|