فاصله چرا اجتماعي پديده يك به نو نگاهي
ميشود؟ عميقتر قديم
و جديد نسل بين
فرزندتان به را اجتماعي ارزشهاي آيا
آموختهايد؟
فاصله چرا اجتماعي پديده يك به نو نگاهي
ميشود؟ عميقتر قديم و جديد نسل بين
و مجالست جوانان با بيشتر چرا:پرسيدند حكيم سقراط از
را تر و نازك شاخههاي كه داد پاسخ.ميكند همنشيني
رفته آنها طراوت كه سخت چوبهاي ولي كرد راست ميتوان
.نگرايد استقامت به باشد
تجربه را آن بسياري كه است نشيب و پرفراز دوراني جواني
كمتر ديگران خواستهاي و تمايلات با كه دوراني.كردهاند
و خوشيها ميزند ، را اول حرف آن در غرور.دارد سرسازش
موجود انتظارت و متفاوتتر زندگي مراحل ديگر از غمهايش
كساني و بزرگسالان دوران ، اين در.است بيشتر تبع به هم
نقش از هستند نوجوانان و جوانان با تنگاتنگ ارتباط در كه
كه دستورالعملي و تصميم هر زيرا ميباشند برخوردار خاصي
اثر آنان شخصيت و افراد سرنوشت بر شود اتخاذ آنان سوي از
.داشت خواهد بسزايي
از حاصل تجربيات اساس بر نوجوانان:معتقدند روانشناسان
با و ميرسند آگاهي خود به بهتدريج اجتماعي صحيح برخورد
.مييابند دست رواني تعادل و هماهنگي به مثبت هويت تشكيل
شود ، افراد اعتماد عدم و سرخوردگي موجب محيط اگر حال
به و ميشوند تبديل منزوي و گوشهگير موجوداتي به آنها
هويت بحران به بسيار كشمكشهاي و تضادها اثر بر مرور
درك صدد در بزرگسالان اگر ميان اين در.ميگردند مبتلا
تبديل سركشي و عصيان به تضادها اين روزي نباشند جوان نسل
.شد خواهند
.است منفي هويت تشكيل هويت ، بحران عوارض مهمترين از يكي
حاضر نسل كه شد خواهيم مطلب اين متوجه جامعه به نگاهي با
پذيرش از نسل اين واقع در است ، شده منفي هويت به مبتلا
نظر در برايش اجتماع يا و خانواده كه وظايفي و نقشها
پرخاشگري ، با يا و تمسخر با و ميرود طفره گرفته
نمايش به را اجتماع با نامانوس و ناهنجار رفتارهاي
.ميگذارد
نادرست برخورد به مربوط حالتي چنين بروز علل از يكي
نخستين جزو آنان گرچه.ميباشد فرزندانشان با والدين
پيريزي را فرزندانشان شخصيتي پايههاي كه هستند كساني
صحيح درك و آگاهي عدم علت به غالبا اما ميكنند
خود ميان موجود شكاف سليقه اختلاف كوچكترين با نوجوانان
.مينمايند عميقتر را فرزندانشان و
زير به سر كه جواني هنوز خانوادهها ، از بسياري در شايد
گيرد ، قرار بزرگترها احترام و پسند مورد باشد ومطيعتر
كه يافت ميتوان را فردي كمتر زماني ، مقطع اين در اما
خود از مخالفتي و باشد قديمي نسل افكار با سازگار كاملا
.ندهد نشان
دانشگاه اعصاب و مغز متخصص و روانشناس عشايري ، حسن دكتر
خانواده اعضاي ميان اختلاف وجود ايران ، پزشكي علوم
و ميداند طبيعي امري را فرزندان و والدين خصوصا
درمييابند كمكم جوان آگاهي ، افراد گسترش با:ميگويد
مشكلات نميتوانند والدينشان سنتي و قديمي ارزشهاي با كه
ذهن از مستقل ذهنيتي به آنان اين بنابر كنند حل را موجود
موجود مسائل دوره اين در تا دارند نياز خود والدين فكر و
.نمايند رفع را
ارزشي سيستم تفاوت ميشود موجب را نسلها بين شكاف آنچه
رسوم و آداب به كه بزرگسالاني.است بزرگسالان با جوانان
نميپذيرند را تغييري هيچگونه و هستند پايبند گذشته
مقابله به است تنوع و تغيير پي در كه جوان نسل با مرتب
.ميپردازند
ارزشهاي سوي به جوانان همواره اسپندلر ، مطالعات اساس بر
نماينده كه بزرگسالان با و ميروند نشده پيشبيني
.ميشوند درگير هستند سنتي ارزشهاي
سيستم بر پافشاري و نظر تحميل از والدين اگر ميان اين در
بيشتري توجه جوانان نيازهاي به و كنند دوري خود ارزشي
بسياري كمك آنان جامعهپذيري به بيشك دارند مبذول
.كرد خواهند
به نياز سني لحاظ به جوانان كه است معتقد هم عشايري دكتر
است صورت اين در زيرا.دارند خود هيجانات و انرژي تخليه
شرايط در:ميگويد وي.مييابد معنا آنها در آرامش كه
زيرا نميكنند ، تجربه را جواني از بخشي افراد موجود ،
سركوب.نميدهند را كاري چنين فرصت آنها به قديمي نسلهاي
.است گشته ناسازگاريها انواع موجب همواره احساسات و غرايز
خشم مرور به نمايد خالي را خود انرژي نتواند جواني اگر
حتي و افسردگي نااميدي ، و داد خواهد آزار را او دروني
.آورد خواهد بوجود او در را عصيان
به كه ميپردازند كساني از انتقاد به جوانان از بسياري
حال هر در.نميدهند عمل آزادي يا و خلاقيت اجازه آنان
بيمسئوليت ميتوان را محدوديتهايي چنين نتايج از يكي
به روزها اين كه افرادي.دانست جوان افراد شدن
از گوشهاي تا بردهاند پناه لذتطلبي و مصرفگرايي
زينتي ، اشياي از استفاده با و بپوشانند را خود بيهويتي
سپردن فراموشي به نشانگر هستند خود آراستن فكر در تنها
.هستند انساني ارزشهاي و معنويات
شهر خيابانهاي در بلند موهاي با كه جواني پسران ديدن
با كه سالي و كمسن دختران يا و ميكنند وقتكشي تنها
ديگران توجه جلب پي در غليظ آرايش و متنوع پوششهاي
خبر بسيار تواناييهاي و استعدادها رفتن هدر از هستند
به چنين اين را آنها آينده به نااميدي شايد.ميدهند
انگيزه ، و هدف نداشتن يا و كرده تبديل بيمصرف موجوداتي
پيشين نسلهاي و بزرگترها نادرست عملكرد ميان اين در اما
.نيست اغماض قابل برآمدهاند ، جوانان هدايت صدد در كه
گذاشته جديد نسل برعهده مسئوليت اگر عشايري دكتر نظر به
بيشتري اميد با و رسيد خواهند فكري استقلال به آنها شود ،
كه رسيده آن زمان:ميگويد وي.كرد خواهند تلاش آينده به
بگذاريم كنار را ميگردد خوشبختي دنبال كه فرمانبري جوان
طرحهاي بر كه بخواهيم صاحبنظران و انديشمندان از و
.بپرهيزند آنان كارهاي در دخالت از و كنند نظارت جوانان
.دارد را آيندهاش و حال مورد در تصميمگيري حق جديد نسل
كنند مطرح را خود مسائل كه شود داده اجازه آنها به بايد
به رسيدن براي.بيابند را مناسب راهحلهاي مشاركت با و
همان از افراد گرچه.گيرد صورت فرهنگي كار بايد امر اين
آشنايي اين ولي ميشوند آشنا هنجارها و ارزشها با طفوليت
بر تاثيري بزرگسالي در كه است سطحي آنچنان مواقع اكثر در
.ندارد افراد اعمال و افكار
شدهاند ، مبتلا خرد كسوف به امروزي جوانان ميآيد نظر به
و اخلاقي اصول با ولي آموختهاند را دانش و علوم آنها
در كه ميكند يادآوري رياضي دبير يك.هستند بيگانه معنوي
كه حالي در ميآوريم ، بار بعدي يك را افراد تنها مدارس
صورت آنان به علمي مفاهيم انتقال جهت در تلاش ، بيشترين
وي.نداريم مشخصي برنامه جديد نسل تربيت امر در ميگيرد ،
كه شده ايجاد مقاومت نوعي افراد در اكنون:ميكند اضافه
رفتاري دارند تاكيد آن بر بزرگترها كه آنچه هر به نسبت
.ميگيرند پيش در ناسازگارانه و خصمانه
را علل از يكي ميكند ، تاييد را قديم نسل كمتر حاضر نسل
واقع در.داد نسبت بزرگسالان دوگانه رفتارهاي به ميتوان
تاكيد پاكي و درستي معنويت ، بر يكسو از كه جامعهاي در
دارد ، وجود آن در هم ريا و تظاهر ديگر سوي از و دارد
طبيعي امري بايد را سال و كمسن افراد در تعارض بروز
هستند بسياري عيوب داراي خود رفتاري الگوهاي زيرا دانست ،
سبب را آنان و نمود خردهگيري جوان نسل از مرتب نبايد پس
.دانست مشكلاتشان تمام
از نهي و معروف به امر مساله:كه معتقدند بسياري جوانان
آنها بر كه كساني كه باشد كارساز ميتواند زماني منكر
الگوي و ننمايند كوتاهي وظيفه انجام در خود دارند تاكيد
جوانان با ارتباط براي.باشند جوانان براي نقصي و بيعيب
را آنها بايدندارد سودي پادگاني زبان از استفاده ديگر
فاصله چه هر.گذاشت احترام آنها عقايد به و نمود درك
.ميگيرد صورت راحتتر ارزشها انتقال شود كم نسلها ميان
جوانان آن از آينده كه دريابند مسئولين كه است آن زمان
داشت سالم جوان بايد ابتدا سالم جامعه داشتن براي و است
زندگي مناسب شرايط و امكانات به نياز سالم جوان داشتن و
.دارد
حسنزاده پروانه
:منبع
احمدي سيداحمد دكتر تاليف -جوانان و نوجوانان روانشناسي
فرزندتان به را اجتماعي ارزشهاي آيا
آموختهايد؟
فرصت داريد كار سرو فرزندتان با شما كه لحظهاي هر
شب هنگام چه اگر موجود ، ارزشهاي آموزش براي است مناسبي
يك آموزش براي (خلوتي و) مناسب زمان فرزندتان به بخير
بهتر پسبيتوجهند آن به والدين اكثر اما است زندگي درس
فردي ارزشهاي تعليم براي مناسب فرصتهاي ايجاد پي در است
.باشيد خانواده به خود اجتماعي و
ميتوانند روز طي در ما با برخورد در كودكان -
ارزشها آموزش مورد در هنگاميكه.فراگيرند را ارزشهايمان
كه ميافتيم فكر اين به اغلب ميكنيم فكر كودكانمان به
درباره و برده (...و هيئت مسجد ، ) مذهبي اماكن به را آنها
آنان به تعطيلات فصل در يا و كنيم صحبت او با دروغگويي
در روز هر ما امابياموزيم را شجاعت و همكاري
.ميآموزيم آنان به را ارزشها برخوردهايمان
آمده پيش موقعيتهاي با ما برخورد از كودكان -
:ميدارد بيان (موتو) والدين انجمن.ميكنند الگوبرداري
دوازده تنها كودكتان اگر "بشماريد غنيمت را لحظهها"
ميبيند او كه است ساعاتي ساعات ، آن است خانه در ساعت
شاهد همچنين و ميگردد خانواده يك تلاش و كار موجب عشق
ياد و ميگذارند احترام يكديگر به مردم كه ميباشد اين
آن خواهان من و است ممكن امري احترام اين كه گرفتهاند
است مهم برايم كه ارزشهايي تولد بدو از كودكم به كه هستم
سخاوت ، و مروت رحمو خوشخلقي ، و انعطافپذيري ;همچون
.بياموزم را بودن مثمرثمر و جوانمردي گذشت ،
شناخت و پيشبرد براي ما فراوان تلاش براساس كودكان -
آنچه كه است حقيقتي اين و ميگيرند فرا را آن ها ، ارزش
توسط ميدهيم ، ارائه كودكانمان براي الگو بهعنوان ما
به آنكه از قبل كه مطلب اين ضمنا.ميشود گرفته فرا آنان
آموزش فرزندمان به آنرا نبايد نيافتهايم تسلط ارزش يك
ارزشها از تعدادي به ما تمامي زيرا نيست ، صادق دهيم ،
و نداشته آن فلسفه و بطن از دقيقي شناخت كه معتقديم
به را ارزشهايي ما بيشتر حتي.است سطحي شناختي شناختمان
و نبوده ما عملي تجربه حاصل آنها كه پذيرفتهايم تازگي
يا و تغيير را باورهايمان اندكي اگر بدانيد است بهتر
آن و شده ما قصد و باور اين متوجه فرزندمان دهيم ارتقاء
بدون ميتواند نيز او كه درمييابد و كرد خواهد كسب را
آن به و فراگرفته بيازمايد ، عملا را ارزشي و باور آنكه
.باشد داشته ايمان
عنوان به ما كه مسيري طي در را ارزشها و باورها كودكان -
آموزش در كاتلين.ميگيرند فرا ميپيمائيم ، آنها خانواده
يكروز عصر ما":ميگويد چنين خانواده ارزشهاي از يكي
مهمان ، داشتن بدون خانوادگي ، خصوصي جمع به را هفته
كنار در خانواده اعضاي ساعات آن در دادهايم ، اختصاص
است جالب برايشان كه موضوعاتي از و مينشينند يكديگر
انجام جمعي دسته كار يك حتي و كرده بازي يا و صحبت
ملاقاتي قرار كسي با نه كس هيچ زمان اين در.ميدهند
ما مطلوب زمان بهعنوان لحظات اين مشغلهاي ، نه و دارد
اعضاي كه دريافتهايم ساعات اين با و ميآيد بهشمار
".دارند تقدم حق ديگران به نسبت برايمان خانواده
بزرگتري دنياي از بلكه خانواده طريق از نهتنها كودكان-
تجربياتي و تلويزيون كتب ، فاميل ، بستگان ديگر دوستان ، )
و ارزشها (تماسند در آن با ارتباطشان و اجتماع در كه
رابطه اين در.ميكنند كسب را اجتماعي معمول باورهاي
كه گفت سالهام فرزند 3 روز يك":ميدارد بيان مادري
پيش او براي را فرصت اين من و هستند مرد فقط دكترها
.باشند زن ميكنند ، ويزيت را دخترم كه دكترهايي كه آوردم
برحسب ميشد صحبت دكتري از كنار گوشهو در گاه هر ولي
دكتر مطب از وقتي يكروز اينكه تا بود مرد دكتر آن اتفاق
دكتر آقاي":پرسيد او از اش عمه آمديم ، عمهاش منزل به
داشت كه پيشفرضذهني دليل به او ناگهان "زد؟ آمپولت
تصور تفاوت كه بود اينچنين و ".است زن دكترم اما":گفت
".رسيد ظهور معرض به او اطراف دنياي و افراد باور با او
ما.ميآموزند اجتماعمان توضيحات از را ارزشها كودكان -
است ممكن.كنيم كنترل را كودكمان محيط هميشه نميتوانيم
خريد آن از كه مغازهاي يا و تفريح تدريس ، محل بتوانيم
كه را افرادي تمامي نميتوانيم اما كنيم تعيين را ميكند
.كنيم كنترل را آمدند و رفت در ومحيطها مراكز اين در
اخلاقي ضد مسائل شنونده يا شاهد اوقات گاهي كودكانمان پس
نديده يا و نشنيده را آن كاش اي ميكنيم آرزو كه هستند
كه آنچه در بتوانيم كه است آن مهم و حقيقت اما.بودند
مسائل اين به نسبت كه چشماندازي در و شنيده يا ديده
كه بدانند خود محرم آنقدر نيز را ما و بوده سهيم داشته ،
به ميتوانيم صورت آن در زيراكنند بازگو ما براي را آن
.كنيم كمك موضوع درك در آنها
اينترنت:منبع/نوري.ح معصومه:مترجم
|