درخواست 2- مردم مطالبات آسيبشناسي
اصلاحطلبانه زبان اصلاحطلبانه
تصميمات و رفتارها مشترك محصول ;اعتياد
غلط
درخواست 2- مردم مطالبات آسيبشناسي
زباناصلاحطلبانه اصلاحطلبانه
كدخدازاده علي
همراه به ايران در و 70 دهههاي 60 تجربيات و تحولات
گرديد باعث كشور ، جمعيتي تركيب تغيير و سواد سطح افزايش
مردم در "دگرگوني به نياز" واحساس نگرش تغيير نوعي تا
و التهابات اين نميتوانست جامعه كه آنجا از.آيد بوجود
دارد ، بيان مشخص مفهومي يا واژگان قالب در را نياز احساس
بازخوردهاي كه ميبرد بسر آشفته و سرگشته وضعيتي در
كاهش هنجارشكني ، شيوههاي در تغيير مثل آن اجتماعي
.بود مشهود واهداف انگيزشي الگوهاي تغيير عاطفي ، امتداد
نام به نمادي سرانجام اينكه تا داشت ادامه وضعيت اين
ترتيب بدين.گرفت شكل اصلاحات نظير واژگاني و خاتمي
و رفتار شخصيت ، بيان ، در را خود مطالبات انبوه جامعه
.كرد تزريق اصلاحات و خاتمي واژگان
***
بازسازي ، به ضرورت و نياز" يعني اصلاحات ساده تعريفي در
تعريف ، اين نخست لايه"گذشته از بخشهايي نفي و ترميم
از.است "گذشته شيوههاي و موضوعات از بخشي نفي و نقد"
در.بود "سلبي" واكنشي جمعي ، واكنش نخستين روي اين
خواستههاي و مواضع اظهارات ، معدل تا 78 سالهاي 76
و "نميخواهيم" از مدام مردم.بود نفي و سلبي اجتماعي ،
.ميگفتند سخن "باشد نبايد"
***
بايد" يا "ايجابي" مرحله "نه" بيان در جامعه اشباع با
اصلاحات مفهوم دوم لايه كه چراميشود آغاز ها"باشد
با مطابق بايدها از جديدي گستره و شيوهها پيريزي" يعني
سال 78 اواخر از ترتيب بدين."امروز خواستههاي و وضعيت
:يافت تجلي بايدها و كرد بروز خواستهها ايجابي مرحله
آسان دسترسي شهروندان ، حقوق قضايي ، عدالت شايستهسالاري ،
در شفافيت خارج ، جهان با متعادل مناسبات اطلاعات ، به
... و نخبگان گردش اقتصادي ، توسعه همه ، پاسخگويي مواضع ،
.مرحلهاست اين نمونههاي
***
و ،"حركت" اصلاحات جوهره.نيست ايستا مفهومي اصلاحات
اين به رسيدن براي.است "مدني شهروند" موثر حضور آن لازمه
با "ايجاب" و "سلب" از گذار از پس جامعه مرحله ،
و عملي درك به بتواند بايد گذشته ، تجارب از بهرهگيري
به "فرد" عبارتي به.برسد ميخواهد ، آنچه از مصداقي
به رسيدن براي كه بداند بايد مدني جامعه اصلي هسته عنوان
اختيارات ، قدرت ، ميزان چه ،"برسد بدان ميخواهد آنچه"
شهروند عنوان به بايد.دارد وظيفه و شناخت امكانات ،
.دارد برنامهاي و طرح چه مشخص بهطور كه بداند
به فرد تعلق" و وابستگي ميزان كه است مرحله اين در
و توان" شناخت با و شده كم "ديگران قدرت" به و "ديگران
مدني شهروند يك.شود مدني شهروند يك ميتواند ،"خود قدرت
بياعتمادي از گذر:جمله از است متعددي ويژگيهاي داراي
همه از و خويش نقد قدرت مشاركت ، به اعتقاد اعتماد ، به
.خويش توان و قدرت شناخت مهمتر ، اينها
***
تاريخ در چون و است مرحله اين آغاز در اكنون ما جامعه
تنگناهاي و ضعفها داراي است نشده تجربه مرحله اين ايران
.است متعددي
در مردمي ارتباط مختلف شيوههاي و نظرسنجيها تجربه
شده پرسيده مردم از وقت هر ميدهد ، نشان همشهري روزنامه
ميخواهيد چيزهايي چه يا (سلبي) باشد نبايد چيزهايي چه
زياد فوقالعاده اظهارنظرها تنوع و ميزان (ايجابي) باشد
يك عنوان به تو:پرسيديم مردم از وقتي اما.است بوده
ميزان (سوم مرحله) بكني بايد چه يا ميتواني چه شهروند
.ميكند پيدا معنيداري كاهش پاسخها
***
مسئوليت و توان وظيفه ، ) سوم پرسش به مخاطبان هاي پاسخ
شايد و است تناقض و ابهام به آميخته معمولا (چيست؟ شما
.است همين ، مردم مطالبات اصلي آسيب كرد ادعا بتوان
ابهام - الف
شناخت به نميتوانند است مبهم خواستههايشان كه كساني
به را قرمز خطوط":مثل.برسند خود توان و وظايف از درستي
جهان به تا كن كمك شود ، دفاع ارزشها از برسان ، حداقل
كن ، درست را اقتصادي خراب وضعيت ميخواهم ، آزادي برسيم ،
... و نشود پايمال شهدا خون كن ، استفاده كارآمد كابينه از
درك به شنونده ، و گوينده كه است كلي آنقدر مطالبات اين
و ظرفيت از دقيقي محاسبه به نيز و خواستهها از دقيقي
.نميرسند آن تحقق براي خويش توان
به را قرمز خطوط" شود گفته اينكه جاي به مثال عنوان به
حق حوزه فلان در قانون بنابر:گفت بايد ،"برسان حداقل
به.نميدهند اجازه فعلي شرايط در اما داريم ، اظهارنظر
ديني ارزشهاي:گفت ميتوان "كن حفظ را ارزشها" جمله جاي
بودجه افزايش با كه دارد ، را ويژگيها فلان من نظر به
برگزاري مجلس ، در قانون تصويب آن ، متولي سازمانهاي
يا فهماند مخالفان به بايد.. و گروهي يا حزبي نشستهاي
بدين.بگذارند احترام اصول اين به كه كرد وادار را آنها
از مشخص شناخت مشخص ، موضعگيري مشخص ، موضوع با فرد ترتيب
خواهد مشخص هدف تحقق پي در خويش ابزارهاي و قدرت و توان
.بود
تناقض - ب
در تناقضها بردن بين از مرحله اين مشكلات از ديگر يكي
مردمي اظهارنظرهاي از پارهاي در.است مطالبات بيان
افزايش كشور در توليدات":ميشود ديده متعددي تناقضهاي
داراي و بزرگ كشور ما.شود خوب هم مردم وضع.كند پيدا
مذاكره جهان با ميخواهيم و هستيم تمدن و فرهنگ بهترين
ميخواهم ، آزادي.بده تشكيل كارآمد و جوان كابينه.كنيم
"... و كند فراهم را استخدام شرايط دولت
زبان بر حتي گاه كه آن نظير بيانات بسياري و بيانات اين
از پر ميشود رانده نيز شده شناخته شخصيتهاي و فعالان
به نياز توليد ، افزايش براي مثال عنوان به.است تناقض
مرحله اين در.است سرمايه انباشت و سرمايهگذاري
رشد يا و داد ارتقا را مردم همه زندگي سطح نميتوان
تناقض در مختلف كالاهاي براي سوبسيد تقاضاي با اقتصادي
.است
موضع در داشت توقع بعد و دانست برترين را خود نميتوان
ارتباط كابينه يك كارآمدي.كرد مذاكره جهان با برابر
داراي كارآيي.ندارد آن بودن جوان با الزامي و معنيدار
:گفت ميتوان مثلا است ، تعريف قابل شاخصهاي و مولفهها
پنج برنامه اجراي آينده ، چهارسال در ما اقتصادي مبناي
اجرا را برنامه اين بتواند كه مديري هر.است توسعه ساله
آزادي طرفدار ميتوان چگونه ديگر سوي از.است كارآمد كند ،
نهادهاي در استخدام با داشت اصرار عينحال در و بود
.داد قرار دولت دست در را خويش اقتصادي حيات دولتي ،
جمله از زيستي حوزههاي همه كه است منظومه يك آزادي
.برميگيرد در را اجتماعي و فرهنگي اقتصادي ،
وجود مختلفي راههاي تناقضها ، و ابهامات اين از گذر براي
اگر:ميگويد باره اين در زيدآبادي احمد دكتر.دارد
گروهها ، قالب در تا باشند داشته را آن امكان مردم
و فرهنگي اجتماعي ، مختلف اتحاديههاي و صنوف تجمعها ،
توانست خواهند كنند ، برقرار ديالوگ يكديگر با سياسي
.سازند مرتفع و شناخته را خويش وابهامهاي تناقضها
***
قابليتها ، خود ، از درك و شناخت)مرحله اين از گذر با
"تنها فرد" يك از افراد ،(خويش وظايف و خواستهها توان ،
قادر مدني شهروندان و ميشوند تبديل "مدني شهروند" به
يك در و مدني تجمعهاي مختلف قالبهاي در بود خواهند
ماهيتا جامعهاي چنين.دهند تشكيل مدني جامعهاي كلام
.بود خواهد اصلاح حال در مدام و اصلاحپذير
بسيار هواداران تعداد (سلبي دوران) اول مرحله در اگر
تعداد از ،(ايجابي دوران) دوم مرحله در است ، زياد
"نه" فقط كه كساني از بخشي چونميشود كم هواداران
از و كنند فكر "آري" نوع هيچ به نميتوانند ميگفتند ،
شناخت" سوم مرحله در.ميشوند حذف فرآيند اين گردونه
يا كم جاي به "مدني شهروند به فرد شدن تبديل و فردي هويت
.ميآيد وجود به تكثر يا پراكندگي هواداران ، شدن زياد
اين و ميشود "متكثر" حوزهاي هر در جامعه ترتيب اين به
.است دمكراتيك جوامع مهم مولفههاي جمله از تكثر
***
اصلاحات مخالفان رو اين از است ، آينده به معطوف اصلاحات
نمود نيز ما جامعه در ويژگي اين.هستند عقب قدم يك هميشه
.داشت
بود "سلبي" تقاضاهاي مرحله در اجتماعي معدل كه هنگامي
.ميكردند انكار تنها مخالفان (اول مرحله)
وضع نميخواهيم ، :ميگفتند مرحله اين در اصلاحطلبان
اطلاعرساني نميخواهيم ، قيم است ، كم آزادي نيست ، خوب
... و نيست شفاف
زياد آزادي ميخواهيم ، است ، خوب وضع:ميگفتند مخالفان
... و است شفاف اطلاعرساني است ،
مقابل در فقط برنامهاي و طرح بدون مخالفان عبارتي به
.ميدادند نشان "واكنش" اصلاحات سلبي دوران
:ميگفتند اصلاحطلبها (ايجابي مرحله) دوم مرحله در
ميخواهيم ، سرنوشت تعيين حق ميخواهيم ، مطبوعات آزادي
ميخواهيم ، جهان با رابطه ميخواهيم ، بيشتر اجتماعي آزادي
... ميخواهيمو شادي ميخواهيم ، اسلامي جمهوري
:ميگفتند بودند ، رسيده سلبي مرحله به تازه كه مخالفان و
نيست ، مردم از حكومت مشروعيت نميخواهيم ، برانداز مطبوعات
... و نميخواهيم ولنگاري
هويتيابي" يعني سوم مرحله وارد اصلاحطلبان كه امروز و
شدهاند مدني شهروند عنوان به "خويش از دقيق درك و فردي
:ميگويند و رسيده "ايجابي" مرحله آنهاتازهبه مخالفان
شود ، رعايت بايد قانون ميخواهيم ، اسلامي اصلاحات
مخالفان مراد اينكه البته).. است خوب شايستهسالاري
همان شايستهسالاري و قانون مانند تعابيري از اصلاحات
اما(دارد ترديد جاي ميگويند ، اصلاحطلبان كه باشد
به نيز اصلاحات مخالفان بنيادي ، تحولات چرخه در اينكه
آوردهاند ، روي جامعه اصلاحطلبانه مطالبات ايجابي بيان
.ميدهد نويد را كننده اميدوار آيندهاي
تصميمات و رفتارها مشترك محصول ;اعتياد
غلط
از.نيستند خلقالساعه پديدههاي اجتماعي ناهنجاريهاي
مقطع يا يكعامل به را انتقاد پيكان نميتوان روي اين
.رفت نشانه خاص
جمله از نيز مخدر مواد به گرايش و اعتياد معضل
كشورها ، همه در ناهنجاري اين.است اجتماعي ناهنجاريهاي
و سياستگذاريها رفتارها ، مشترك محصول ايران جمله از
طي در فرهنگي اقتصادي ، اجتماعي ، مختلف تصميمگيريهاي
.است ساليان
معضل اين شوم چهره اخير ، سال چند طي در شده باعث آنچه
و اطلاعرساني شفاف نسبتا شرايط آيد ، چشم به بيشتر
اين اگر مسلمااست عمومي افكار نقد حوزه به آن واردشدن
اين به اعتياد مييافت ، تحقق گذشته سالهاي در اتفاق
.نميشد فراگير جامعه در ميزان
مردم طرفي از تا شده باعث شفاف نسبتا اطلاعرساني همين
بروز اجازه ديگر سوي از و شوند آشنا موجود واقعيت عمق با
منسوخ نگاه شده موجب رسانهها در كارشناسي هاي ديدگاه
-آسيبشناسانه باور يك به مخدر مواد به تنبيهي -پليسي
.گردد بدل پيشگيرانه
حجم ميپيوست ، بهوقوع پيش سالها ميمون اتفاق اين اگر
با مقابله براي كه كشور مالي و انساني منابع از وسيعي
و درستتر ميتوانست بود ، يافته تخصيص مخدر مواد
.گردد هزينه اصوليتر
مختلفي عوامل هنجارشكن انساني به بهنجار فرد يك تبديل در
اشاره ذيل عوامل به ميتوان اعتياد مورد در كه موثرند
وجود مخدر مواد به گرايش و "اميد" بين معكوس رابطه:كرد
.دارد
مردم گذشته سالهاي طي در.نيست راضي دارد آنچه از آدمي
به ابتلا معرض در سايرين از بيشتر كه جوان نسل ويژه به
و خواستهها مطالبات ، توانستند كمتر هستند ، معضل اين
بيان و بروز براي مكانيزمي.دارند بيان را خود آرزوهاي
سخن آنها قول از و آنها جاي به ديگران و نداشت وجود آنها
ميدهد نشان مردم اظهارنظرهاي و شواهد اكنون.ميگفتند
ميشد مخالفت صراحتا آنها خواستههاي مقابل در سالها كه
مخالفتها اين به اعتراض براي نيز مناسبي مفرهاي و
.ميشود نااميدي و سرخوردگي به منجر پديده ايننداشتند
ياس شدن نهادينه به منجر درازمدت در وضعيت اين استمرار
.ميطلبد زيادي فرصت آن از رهايي كه ميگردد
.دارد وجود "شادي" و اعتياد به گرايش بين معكوس رابطه
مقولهاي زيستن شاد.برنميگردد افراد اراده به شادي
.دارد نياز زمان به مناسب بستر بر علاوه كه است تربيتي
كردن برجسته و فردا و امروز از سياه تعريف ديگر طرف از
حد از بيش وجودممنوعيتهاي و كشور مشكلات اغراقآميز
شريف و سالم رفتارهاي و نيازها مقابل در عرفي و قانوني
.است موثر اجتماعي شادي كاهش در بشري
كه فردي.ميدهد شهروندي هويت انسانها به مدني نهادهاي
اختيارات ، توان ، قابليتها ، به است شهروندي هويت داراي
موثر احساس فردي چنين.است آگاه خويش وظايف و مسئوليتها
.ميكند "بودن" احساس مهمتر آن از و بودن
مختلف احزاب و كلوپها صنوف ، انجمنها ، نهادها ، وجود
بودن مثمرثمر و جمعي تعلق احساس شهروندان كه ميشود باعث
در بيپناه و تنها را خود آنها شرايطي چنين در.بكنند
هيچ عملا گذشته سالهاي درنميبينند خلق انبوه ميان
هم اگر و نگرفت شكل دولتها به غيروابسته مردمي تشكل
و سازمانها به وابسته آنچنان داشت وجود تشكلهايي
نقشي هيچ افراد تصميمهاي و فرد كه بودند دولتي نهادهاي
راحتي به شهروندي هويت فاقد و تنها افراد.نداشت آنها در
.ميافتند اعتياد دام در
.دارد اعتياد از جلوگيري در انكارناپذيري نقش "ايمان"
ارمغان به را روشن فرداي و بخشش به اميد سويي از ايمان
مانع هنجاري بزرگ سد يك منزله به ديگرسوي از و ميآورد
.ميشود هنجارشكني از
كرات ، به و سخنوران سوي از متمادي ساليان طي وقتي
مطرح ايمان شناخت براي غيرواقعي و تنگ ضوابط و ملاكها
بيايماني احساس مرور به تعريف ، اين از بيرون افراد شود
در شگرفي تاثير غمانگيز حس اين.ميكنند گناهكاري و
به باور ديگر طرف از.دارد تخدير و خودآزاري به گرايش
آرامآرام ، است ، گناه انساني و طبيعي رفتار به عمل كه اين
و كرده مبدل عادي رفتار به مذموم عمل يك از را گناه
.باشد هنجارشكني مقابل در هنجاري سد نميتواند ديگر
به كمتوجهي اقتصادي ، فقر اضافه به بنياني مسائل اين
مواد پديده با حذفي برخورد و دانشگاهي و علمي نهادهاي
كشور در مخدر مواد بحران امروز تا شده باعث معتاد و مخدر
.كند باز سر
آن ريشه كه دارد قرار خطري آستانه در ايران امروز جامعه
جاي به.برميگردد امروز مقاومتهاي و ديروز به
و آن واقعي دلايل كردن مخدوش و پديده اين از سوءاستفاده
تا بايد اجتماعي معضل اين از سياسي بهرهبرداري جاي به
رسميت به را اعتياد گسترش و شيوع در موثر دلايل نشده دير
ريشهها به توجه عدم كه چرا كرد ، مقابله آن با و شناخت
.دهد باد بر را اجتماعي بنيان ميتواند
اميدوار علي
|