اقتصادي بهرهمندي دمكراسيو
- خانيكي رجبعليلباف دكتر با گفتوگو در
فرهنگ و معماري باستانشناس
اقتصادي بهرهمندي دمكراسيو
دموكراسي سمت به حركت امروز رايج تصور و منطق برخلاف
امكان نباشد مردمي سرمايه بازارهاي با هماهنگ ماداميكه
.ساخت نخواهد فراهم را جوامع ثروتمندي و عمومي بهرهمندي
اين فعال جانبي يا و رسمي مالي بازارهاي فقدان صورت در
ماند خواهد باقي سرمايه اصلي منبع بهعنوان كه است دولت
به دولتها بر فشار افزايش براي را زمينه شرايطي چنين و
خواهد مهيا نمودن هزينه سپس و وام ، ماليات دريافت منظور
.نمود
كه جامعه ضعيف و متوسط طبقات از معمولي افراد عموما
و ساز اين از استفاده و سرمايه بازارهاي به دسترسي امكان
درآمدهاي قبال در وام دريافت به قادر ندارند را كار
.نيستند آينده
مالكيت حق از حمايت بهمنظور موسسات وعدههاي بنابراين
متبادر ذهن به پارادوكس نوع يك و پوشيد نخواهد عمل جامه
بدون مردم به راي حق دادن اينكه بر مبني گرديد خواهد
، سرمايه بازارهاي به آنها دستيابي امكان نمودن مهيا
مواجه كندي با را موسسات اينگونه تشكيل و تكوين فرآيند
مالكيت حق است روشن نيز مسئله اين دليلساخت خواهد
ميزان چه به آيا كه نميداند وضوح به فرد كه زماني
نخواهد عملي معني شد خواهد تحميل مالكيت آن بر ماليات
.داشت
نسخههاي و فرامين روسيه با ارتباط در مثال عنوان به
قوانين از بيشتر كشور اين آيا اينكه بر داير شده ارائه
يا و زيربنايي امور در سرمايهگذاري بالا ، از شده ديكته
بيشترين قيمتها ناگهاني آزادسازي كار و ساز نمودن دنبال
فاحش اشتباهاتي و بياساس همگي نمود خواهد كسب را منفعت
دستيابي براي مسير بهترين حاليكه در ميشوند ارزيابي
بازارهاي گشايش همانا ثروتمندي و كاميابي به كشور اين
مردم در انگيزه ايجاد و ريشهاي و اساسي شكل به مالي
.بود خواهد سيستم به بيشتر تعلق و وفاداري بهمنظور
روسيه و مكزيك كشور دو ميان تفاوتهايي ظاهر به كه هرچند
عامل پنج كارگيري به نحوه منظر از وليكن ميخورد چشم به
بازارهاي ، اندازها پس حجم ، طبيعي منابع ) سرمايه
شباهتهايي و مشترك نقاط ( اجتماعي امنيت و دولت ، سرمايه
سال طي 71 در مثال بهعنوان.دارند يكديگر با نيز را
عملي مضامين با مكزيك در سياسي انتخابات شيوههاي
سال 2000 تا مكزيك در.است بوده يكسان روسيه در انتخابات
و ميشدند انتخاب خود پيشين اسلاف توسط جديد جمهور روساي
اعضاء ميان اين در و.بودند حاكم واحد حزب اعضاء تماما
صندلي كسي چه اينكه تعيين در قانونگذاران يعني مقننه قوه
ظاهرا.بودند موثر بسيار ميكند اشغال را جمهوري رياست
بود گرديده تعريف مالكيت حق به مربوط قوانين كشور آن در
آن اجراي به ملزم را خود حاكمه هيات و روسا كمتر ليكن
.ميديدند قوانين
اعتبارات به دسترسي امكان عدم دليل به مكزيك مردم اكثر
سيستم.نبودند خود نياز مورد مايحتاج تامين به قادر مالي
قراردادهاي و ميگرديد اداره بسته حالت به كشور قضايي
قدرت منابع به كه كانالهايي در رشوه پرداخت توسط منعقده
گذشته دهههاي طي مجموع در ميشدند هدايت بودند متصل
ميبردند سر به فقر حالت در كشور آن جمعيت درصد حدود 90
.ميخورد چشم به نيز امروزه وضعيت اين و
مالي اعتبارات به دستيابي اينكه بهدليل مكزيك دولتهاي
غالبا كشور در پولي جريان فلذا داشتند خود كنترل تحت را
و هدايت حكومت به وابستگان و ذينفوذ افراد سمت به
پول مشابه و يكسان منظورهاي به افراد ميشد سرازير
ميگرديد خرج نيز مشابه منظورهاي به و ميداشتند دريافت
كشور اقتصاد چرخه در مولد و كارآفرين افراد نتيجه در و
عقيم حالت به درجامعه موجود ظرفيتهاي و نگرديده وارد
كه دوخت چشم اميد نقطه اين به ميتوان تنها ميماند باقي
پارهاي انجام بر مبني را وعدههايي كشور اين جديد دولت
.است داده مردم به مالي بازارهاي در اصلاحات
خوبي به امريكا متحده ايالات حكومتي ساختار مطالعه
اين عمده مزيتهاي از يكي كه است مهم امر اين نمايانگر
و آزاد مالي ، بازارهاي جهان اقتصادي مناسبات در كشور
آن مردمفعال اكثريت تا است گرديده موجب كه است جذابي
فرآيند در كار و ساز اين مولد و حياتي نقش به كشور
جهات بيشتر هرچه شناخت صدد در و گرديده واقف شدن ثروتمند
كشوري هيچ كه كرد ادعا ميتوان جرات به.برآيند آن مختلف
قرضه ، اوراق مانند كارآمد مالي اهرمهاي آمريكا اندازه به
مسكوكات مخاطرهآميز ، سرمايهگذاريهاي بهادار ، اوراق
ومالي پولي نظام اداره در مالي ابزارهاي ديگر و ارزشمند ،
كارها و ساز اين تنوع كه گونهاي به ندارد ، اختيار در
بازارهاي در كشور آن آزاد و باز سياستهاي اعمال با همراه
را امكاني چنين كه مناطقي ساير از را مهاجريني سرمايه
.است كرده جلب كشور آن سوي به ندارند
از منبعث تاثيرات حال به تا جهان مختلف كشورهاي آيا
اندازهگيري را اقتصادي مسايل حوزه در خود تصميمگيريهاي
و شده اعمال سياستهاي نتيجه در كانادا دولت نمودهاند؟
مغزها فرار شاهد ترك ما ماليات زمينه در متخذه تصميمات
در سال 1997 در كه گونهاي به است بوده اخير چندسال طي
دانشمندان ، كامپيوتر ، جوان مهندسين از نفر حدود 100000
كشور اين مختلف رشتههاي در مجرب متخصصين ديگر و پزشكان
تحليلهاي.نمودهاند ترك آمريكا متحده ايالات قصد به را
متوسط درآمد كه است واقعيت اين بيانگر زمينه اين در مالي
كسر صورت در كه بوده سال در آمريكا دلار گروه 100000 اين
بر 2 بالغ رقمي روز نرخهاي براساس درآمد آن درصد 5
دلار ميليون چنانچه 2 حال. ميشود شامل را دلار ميليون
كه ديد خواهيم نماييم ضرب مذكور مهاجر نفر بر 100000 را
دلار ميليارد تا 200 است گرديده موجب تصميم اين برآيند
ميشود محسوب كشور ملي ثروت واقع در كه گروه اين درآمد
باقي شكي ديگر صورت اين در شود سرازير آمريكا سمت به
اقتصادي موقعيت دادن دست از حال در كانادا كه نميماند
دقيق مطالعه. است بيشتر شدن ثروتمند حال در آمريكا و خود
از مشابه موارد كه آنست نشانگر كشورها ساير در روند اين
دقت و نظر تجديد لزوم و بوده بسيار جهان سطح در دست اين
و لازم اقتصادي تصميمگيريهاي با رابطه در دولتها بيشتر
.است ضروري
خود مالي بازارهاي رنسانس دوره در ايتالياييها كه زماني
ساير از را افراد كيفيترين شدند موفق نمودند تجهيز را
در آمستردام كنند جذب كشور اين سوي به همجوار كشورهاي
مبدل اروپا قرن 17 اعجوبه به مالي بازارهاي گشايش پرتو
سطح در سهام بازار نخستين پايهگذاري با توانست و شد
سرتاسر از را نخبگان و سرمايهگذاران از بسياري جهان
از تا بود لندن نوبت سپس.كند جذب كشور اين سوي به جهان
و آمستردام سرمايهگذاران و صنعتگران جلب و جذب طريق
و مالي مهم مركز به مجاور كشورهاي حتي و شهرها ديگر
.گردد مبدل جهان تجارت
بريتانيا با آزاد تجارت قرارداد انعقاد از پس اسكاتلند
بازارهاي دموكراتيكترين و فعالترين داراي سال 1707 به
فقيرترين از يكي عنوان به كه منطقهاي آريبود مالي
پيشتازان از يكي به ميشد محسوب اروپا در واقع استانهاي
منطقه سطح در اقتصادي كارآمد تئوريهاي دهندگان ارائه و
در و شد مبدل پيدرپي مهاجرتهاي و مغزها فرار تحميل بدون
گلاسكو و (انگلستان شهرهاي از يكي) ادينبورگ كمي مدت طول
تبديل آموزش و تجارت مهم مراكز به (اسكاتلند پايتخت)
كشور آن اقتصادي موثر تدابير پرتو در اسكاتلنديهاشدند
روشنفكرانه تفكرات و شده شاخصي و نيرومند بازرگانان
پدر) آداماسميت راهبردهاي و ايدهها در كه اسكاتلندي
منتشر جهان سرتاسر در بهتدريج رسيد اوج به (اقتصاد علم
ميشد اظهار اينگونه شوخي به كه شكلي به گرديد پراكنده و
و غلبه ايرلند بر ظاهر به و اسما بريتانيا امپراطوري كه
.شد تمام اسكاتلند سود به واقع در و عملا و يافت تسلط
از امروز به تا باستان عهد از كه گفت ميتوان جرات به
كه دستورالعملها و مقررات از سلسله يك بهكارگيري طريق
ميگرديدهاند ارائه نيز منطقي و عقلي پوششهاي تحت
سيطره و نفوذ بودهاند قدرت مصادره در كه آنهايي همواره
تحميل سرمايه بازارهاي بر را كنندهاي نابود و خفقانآور
بهره نرخ مطالبه و دريافت قوانين اين براساس.نمودهاند
قانون اين اگرچه.ميشد قلمداد غيرقانوني مردم توسط بالا
آنها به كمك و جامعه ضعيف اقشار از حمايت بهانه به ابتدا
داشت پي در عكس نتيجه عمل در ليكن گرديد ارائه و تدوين
به مردم دسترسي هرگونه امكان مذكور قانون كه دليل اين به
بنابراين بود كرده اعلام ممنوع را مالي اعتبارات و منابع
و مانده باقي استيصال و فقر حالت در كماكان ضعيف اقشار
احساس بدون ميدان يكهتاز همچنان نيز مالي موسسات
.ماندند باقي تهديد غيرقابل حالت به مردم قبال در مسئوليت
در حتي كه كرد فراهم را شرايطي وضعيت اين ادامه بهتدريج
فشار سلسله يك شدند موفق موسسات اين آمريكا متحده ايالات
اعمال كارآفرينان و جامعه نخبگان روي بر را تحميلهايي و
ژستهاي با را خود بادآورده و سرشار سودهاي و نموده
از حمايت جهت در تلاشي فريبكارانه شكلي به و خيرخواهانه
.دهند جلوه ري طمعكا و حرص مقابل در جامعه ضعيف اقشار
مناسبات و سازوكارها پرسيد بايد مطالب اين ذكر با حال
و فعال سرمايه بازارهاي شدن نهادينه و تكوين براي لازم
كشورها بايستي كه مسيري سخن ديگر به يا و چيست كارا
سرمايه بازار يك به بسته سرمايه بازار يك از تا بپيمايند
چيست؟ شوند تبديل فعال و باز
تجزيه به اقدام باز سرمايه بازار يعني دومي كه آنجا از
قدرت وتراكم انباشت هرگونه ازامكان و نموده قدرت
وجود كشورها فراروي راهي همواره آيا مينمايد جلوگيري
ضرر اينكه بدون نمايند حركت ديگري سمت به يكي از تا دارد
باشد؟ آنها متوجه زياني و
كشور يك اداري مناسبات در كلي اصلاحات انجام مثال براي
جديد اساسي قانون يك تنظيم و اساسي قانون در نظيرتغيير
زمينه و ميشود ارزيابي بيثبات و ناپايدار شرايط نتيجه
تجربيات و بررسيها ميكند فراهم بيثباتي گسترش براي را
دنبال به كشورها نمودن مجبور كه ميدهد نشان آمده بهدست
فاحشي اشتباهات بزرگترين از يكي مسير اين ادامه و نمودن
راهحلهاي ارائه و مذاكرات خلال در غرب كه است بوده
اجراي و پيگيري درصدد تازگي به كه كشورهايي به مربوطه
دولت تا گرفته روسيه از برآمدهاند آزاد اقتصاد سياستهاي
.است گرديده مرتكب ياسرعرفات فلسطين جديد
اكنون و نموده عمل آن به ميبايستي غرب آنچه كه صورتي در
گشايش منظور به پافشاري از عبارتست نمايد توجه بدان نيز
چيزي اقدام اين نتيجه.كشورهاست اين در سرمايه بازارهاي
نيز و بالا به پايين از تدريجي اصلاحات جز به بود نخواهد
.اقتصادي آزاديهاي و مردم توسط مالكيت حق مطالبه به نياز
مردمي حالت به و دمكراتيك سرمايه بازارهاي كه زماني
اقدام اين از حاصل تبعي و جنبي تقاضاي و مطالبه درآمدند
اقتصادي آزاديهاي و مالكيت حق دوگانه ذهنيت خود به خود
مردم مالا داد ، خواهد عملي صورت بدان و داشته پي در را
چالشهاي و مردمي اعتراضات امواج و شده ثروتمند كشور آن
حل مذاكره طريق از خونين تنشهاي و منازعات جاي به موجود
.نمود خواهد فروكش و گرديده فصل و
كشورها در سرمايه بازارهاي كه زماني ميدهد نشان مطالعات
جامعه واقعي و جدي مسايل و موضوعات است غيرفعال و بسته
خرافي بعضا و اخلاقي ايدهآليستي ، مسايل به مردم توسط
.شد خواهد مبدل
مسئله اين پيرامون دقيقتر بررسي
نيز چندان امر اين كه ساخت خواهد معلوم خوبي به
به خود دستيابي در مردم كه زماني زيرا نيست تعجببرانگيز
سوي به مينمايند محدوديت احساس و بوده مشكل دچار سرمايه
برد ، خواهند خويش درگريبان سر و آورده روي خانواده نهاد
دولت سمت به يا و پرداخته اجتماعي بزهكاريهاي و بهجرم
سرمايه منبع خانواده چنانچه حال نمود خواهند پيدا تمايل
توسل با اجبارا روزمره ومعاملات ستدها و داد گيرد قرار
اين از و گرفته صورت سنتها و آداب اخلاقي ، هنجارهاي بر
عنوان به دولت كه زماني و ميگيرند قرار تاثير تحت طريق
تئوريهاي و ايدئولوژيها اين ميشود مطرح سرمايه منبع
علمي ، توجيه را قوانين و دستورالعملها كه هستند كلان
مورد دو هر در گفت بايد اساسا.مينمايند اجرايي و منطقي
پيشرفت و رفاه تامين منظور به گرفتن قرض در كه جوامعي
زماني مقطع دو در صرفا ميباشند مشكل دچار خود آينده
روند در آينده به نگاه و نموده زندگي حال و گذشته
.داشت نخواهد اعراب از محلي آنها تصميمگيريهاي
از كه هستند جوامعي مولود بسته سرمايه بازارهاي بنابراين
حالت به فرهنگي و اقتصادي سياسي ، اجتماعي ، مناسبات جهات
و كنش از زيادي نسبتا اندازه به و شده اداره بسته
تعريف بنابراين.ميپذيرند تاثير جوامعي چنين واكنشهاي
در چه مختلف زدوبندهاي براساس كه افرادي از دسته آن
سطوح و لايهها در مثبت شيوههاي با چه و منفي قالبهاي
و مانده باقي همانجا در ميگيرند قرار قدرت بالاي
.نمود خواهند پيدا دسترسي نيز كلاني سودهاي به بهتدريج
پايين طيفهاي در كه افرادي توسط گروه اين بهتدريج اما
روند و اجتماعي تحركات ميزان دقت به و داشته قرار جامعه
دارند زيرنظر را دموكراتيكتر و باز جوامع شدن ثروتمند
موسسه شرايط اين در. ميگيرند قرار ارعاب و تهديد مورد
احساسات فرونشاندن نيز و تهديد اين ميزان كاستن منظور به
سياستهاي اعمال طريق از مردم قهرآميز و انقلابي و تند
شكل به معيشتي و رفاهي سازوكارهاي اجراي و مناسب توزيعي
اين واقع در.نمود خواهد بحران اين بر غلبه در سعي مقطعي
سال در بيسمارك اتووان آقاي كه است دستورالعملي همان
تامين موسسات ايده بار نخستين براي و داد ارائه 1870
مختلف اشكال به نيز امروزه كه نمود مطرح را اجتماعي
.است جهان مختلف كشورهاي دولتمردان عنايت و موردتوجه
كشورها زمامداري و سياستگذاري مقام در كه آنهايي براي
از سرمايه به مردم راحت دستيابي امكان آوردن فراهم هستند
دولت حمايتي شيوههاي و اجتماعي عدالت سازوكارهاي طريق
و مشكلات بر غلبه منظور به موثر راهبردهاي بهترين از يكي
حساب به مردمي اعتراضات و ناآراميها از ناشي معضلات
كشورهاي چنانچه گفت بايد نيز جهاني مقياس در.ميآيد
موجود ايدهآل شرايط در تا باشند آن صدد در يافته توسعه
دهه دو طي كه خود بهرهمندي ميزان حتي يا و مانده باقي
آن با همسو و داده افزايش را آمدهاند نايل بدان گذشته
بيشتر ثروتمندي منظور به جهان نقاط ساير به كمك خواهان
مالي قرن يك به را جديد قرن ميبايستي باشند نيز آنها
نموده تبعيت گفتوگو سياست از بايستي آنها نمايند تبديل
در و نمايند فصل و حل مذاكره قدرت طريق از را مسايل و
قيممابانه فرامين و شده پيچيده پيش از نسخههاي عينحال
تحميل جهاني بانك و پول بينالمللي صندوق بر كمتر را خود
اين به پرداختن جاي به ميبايستي آنها واقع در.نمايند
حول را خود زيربنايي و اصلي اهداف سلطهآميز شيوههاي
گشايش پولي ، استانداردهاي نمودن نهادينه نظير محورهايي
زمينه در اصولي و موثر توصيههاي و مالي بازارهاي
پويايي و تحرك طريق بدين تا نمايند استوار مالي سياستهاي
روزبهروز جهان مختلف كشورهاي ميان ثروت توزيع فرآيند در
.يابد افزايش
نگريست جداگانه بهطور ميبايستي كشورها به مسير اين در
خودشان خاص احوال و اوضاع و شرايط با متناسب را هركدام و
در سرمايه بازارهاي كه است صورت اين در داد قرار موردنظر
خواهند دموكراتيك و مردمي هواي و حال بيشتر كشورها آن
زمينه سرمايه بازارهاي به دسترسي جريان شدن مردمي و يافت
تكنولوژي نوآوريهاي سريعتر و بهتر بهكارگيري براي را
خواهد فراهم جهان سطح در فقر ميزان كاهش مالا نيز و جهان
.نمود
برنر روون
جعفرپيشه خليل:ترجمه
- خانيكي رجبعليلباف دكتر با گفتوگو در
فرهنگ و معماري
باستانشناس
ذائقه :عامل از 3 متاثر معمولا معماري ، اثر يك *
اين 3 كه است ساختماني مصالح و معمار سليقه كارفرما ،
ميكنند ايجاد را معماري سبك و اثر يك رفته هم روي عامل
كه دارد وجود ديگر تعيينكننده و مهم بسيار عامل يك اما
هم سرعت به و شده ايجاد كه است" موجي "ناشناخته عامل آن
ميشود فراگير
با انسان كه اوليه نخستينپناهگاههاي ساخت با :درآمد
دائمي محلي در يكجانشينيوسكونت به زمين ، تصميم حفر
زياديدر تغييرات شاهد تمدن ، تاريخ قرنها طي در و گرفت
.بشريهستيم سكونتگاههاي معمارياين و فرم شكل ،
يك در اقامت زمان بيشترين براي مكاني عنوان به خانه
در چه اگر انسانها ، اصلي سكونتگاه و زيستگاه ويا مكان
دل در حفرهاي يا غارو يك دروني فضاي سادگي به ابتدا
و ابتدايي گياهان ، ظاهري برگ و شاخ از سقفي با خاك
تفرقبشري با كه زمان گذشت با داشت ، اما تقريبايكسان
به شكليمتفاوت مختلف ، سرزمينهاي در بود ، همراه نيز
فرهنگها اقوام ، تمايز وجه تدريج به و گرفت خود
تعيينكننده شاخصههاي جغرافيايي ، متنوع واقليمهاي
.گرديد جهان در معماري مختلف سبكهاي
قدمتتاريخ به سابقهاي ايرانبا در معماري هنر
صدها وجود و است همراه سرزمين وتمدناين درخشانفرهنگ
زرين برگي تنهايي به يك هر كه برجستهباستاني اثر
توانمندي گوياي ميرود ، شمار به جهان درتاريخمعماري
با بناها وتزئينانواع ساخت طراحي ، ايرانيدر معماران
.ميباشد متفاوت كاربردهاي
به باستانشناس خانيكي رجبعلي دكتر حاضر گفتوگوي در
كه گفته پاسخ زمينه اين در همشهري خبرنگار پرسشهاي برخي
.ميگذرد نظرتان از
با ابتدا در است بهتر وگورا گفت اين ميكنم فكر *
.كنيم آغاز يكجانشينيوخانهسازيانسان ، روند مروريبر
پس نوسنگيو دوران واقعاز در كه خدمتتان كنم عرض-
وتحولاتيدر تغيير ميكندو انسانطي كه مراحلي از
دوره به غذا جمعآوري دوره ميشودو معيشتشايجاد نحوه
به خانه و گري كوچ از انسان.تبديلميشود گردآوريغذا
انسان زندگي و ميدهد يكجانشينيتغييروضعيت به دوشي
او مرحله اين در و مييابد كشاورزيتحول به شكارورزي از
اقامت به يعني يابد سكونت جا يك در كه ميشود مجبور
.دهد تن دائم
براي سرپناهي انسان كه است مستلزماين دائم اقامت اين
مقدماتي بسيار ابتدا در ساختن سرپناه واين خودشبسازد
اين به.بود وغارها طبيعت از تقليد كه است وجالب بود
ميرسد نظر به زيستگاهها اولين و خانهها اولين كه صورت
كه است بوده وحفرههايي شدهاند كنده زمين درون در كه
.ميپوشاندهاند گياهان وبرگ شاخ و پوشال با را آنها روي
خود كم كم ديگر انسان كه دارد وجود واقعيت يك حال هر به
دست دوشي خانهبه از و بماند جا كهدريك كرد مقيد را
اين به كه وقتي خوب.شود يكجانشين و مقيم و برداشته
روي گردآوريغذا به جمعآوريغذا از و صورتدرآمد
كند مي استفاده كه غذايي مقدارياز كه مجبورشد آورد ،
ساختظروف به كه شد موجب نياز اين و كند ذخيره را
مواد كردن انبار براي فضاهايي و رويآورد غذا نگهداري
اين.بگيرد نظر در ميكرد جمعآوري غلاتيكه يا غذايي
شدند كشت مرور البتهبه كه بودند وحشي ابتدا غلاتدر
انسان خوب ، .شد سايهيكجانشينيمتولد در كشاورزيهم و
خلاقيتيافت امكان و كرد پيدا را بيشتري كردن فكر امكان
خانه ، امكان داخل طولانيتردر اثراقامت در و
در.يافت را خودش گرفتاريهايخاص و مسائل به پرداختن
به سو اين از و بود شكار دنبال به او جمعآوريغذا زمان
را ابتكار خلاقيتو فرصت اصلا وشايد بود درحركت سو آن
بزرگي قدمهاي اوليه ، او درونخانههاي در نداشتاما
اصطلاح خانهها ، به همان داخل برداشتوشايد را
.شد نهاده امروزي تمدن اوليه پايههاي
تعيينكننده آيا زن و مرد بين تفاوت اصولا و جنسيت*
نميكرد؟ فرقي مساله اين ابتدا در اينكه يا بود
نقش شناسي ، باستان كارشناسان بيشتر نظر براساس زنها ، -
خلاقيتهاي و ابتكار در.داشتند پيشرفتها اين در زيادي
در.بودند كننده زنهاتعيين اوليه ، وفرهنگيجوامع هنري
كشاورزيو بويژه بيشتريداشتند فرصت دوران آن
زنها توسط سفال ساخت بار اولين زيرابراي ابزارسازي ،
همان از كارهايظريف از بسياري حال هر به.شد انجام
.ميشد انجام زنها توسط ابتدا
انسان كه فراواني ابتكاراتوخلاقيتهاي از گذشته اما
گامهاي سال هزار يا 5 عرض 4 در وتوانست يازيد دست آن به
از پيش دهم هزاره با مقارناست اين برداردو را بزرگي
خانهنشينييا به سپس و شروع نوسنگي دوران ميلادكه
.ميشود يكجانشينيمنجر
نگاهي چه با و بود چه خانه از انتظارانسانهاياوليه *
مقولهمينگريستند؟ اين به
از و داشت تقريباوضعيتخاصي معماريآن يا خانه -
اين دليلشهم داشت خانه به خاصي نگاه انسان ابتدا ، همان
چيز هر از بيش و بود انسان ظرف معماري اصولا كه بود
است ، گونه اين هم حالا همين و بود مانوس انسان با ديگري
چند هر دارد ، اتاقخويش به نسبت انسان را بيشترينالفت
است واقعيت اينيك نيايداما چشم به هم خيلي است ممكن
در را ساعت از 12 شبانهروز ، بيش ساعت طول 24 مادر كه
است ميكنيموطبيعي زندگي ظرفمان يا و خانه اتاق ، داخل
متقابلا حتي و باشيم ظرف تاثيراين تحت زياد خيلي كه
تزئينات ، اتاق ، اين پنجرههاي.بگذاريم تاثيرهم آن بر
بر و موثر ما روحيه در اينها وهمه معماري طاقها ، پوشش ،
منحني ، مستقيم ، خطهاي خطهاي.گذاشت خواهد تاثير آن
نظر از نيز ونقشها شكسته ، رنگها ديوارهاي صاف ، ديوارهاي
روانشناس يك رابطهبايد اين در و دارند روانيتاثير
يك ساكنان.دارد ما بر عجيبي تاثيرات چه كه بدهد توضيح
است ممكن اتاق يك هستند ، خود خانه ازفضاي متاثر خانه
ياديوانهمان كلافه عصبانيكندوحتي خوشحاليا را ما
باز با است ممكن و چيست آن ندانيمعلت هم خودمان و كند
همه اينها و شود برطرف چيز همه پنجرهكوچك نمودنيك
.دارد جريان برما كه است معماري عجيب تاثير
.ميگذاريم معماريتاثيري بر هم انسانها ما متقابلا *
است؟ گونه همين آيا
تا ميگذاريم تاثير معماري مرتبروي هم ما بله -
سلولاست ، يك داخل كه زنداني مثاليك براي كه اندازهاي
او روي زندان وديوارهاي ميلهها رواني تاثير يك
.ميگذارد ديوار روي تاثيرهمزنداني يك و ميگذارد
و فحش نوشتن حتي يا و نقاشي چوبخط ، كشيدن با زنداني
و ميگذارد را خود تاثير ديوار به دادن تكيه حتي و ناسزا
يكديگر بر معماري و انسان متقابل تاثيرات اين گاهي
در.باشد تاريخي بناهاي شناسايي در ما راهگشاي ميتواند
دست فضايي به باستانشناسي حفاريهاي از پس طبس ارگ
و اشعار باستاني ، فضاي آن هاي گچ روي بر كه يافتيم
كه بود آنجا نيز علاماتي و خطها و بود شده نوشته مطالبي
متوجه بعدي بررسيهاي با و بود توجه جالب بسيار ما براي
ما ديگري جاي در.است بوده باستاني زندان يك آنجا شديم
تزئينات و پنجره و در قطعات و رنگي شيشههاي زيادي مقدار
و است بوده شاهنشين آنجا شد مشخص بعدا كه يافتيم گچبري
كه ميدهد نشان است ، شده كشف كه آثاري درگز بنديان در يا
نشان مثلا ديگر جاي در ديگري آثار و است معبد يك آنجا
به همه اينها.است بوده مسجد گذشته در فضا آن ميدهد
كه است تاثري و تاثير و معماري خاص كاربردهاي دليل
تاثيرگذاري اينبالعكس يا و است گذاشته معماري بر انسان
و است انسان فرهنگ انعكاس نخست ، درجه در معماري بر انسان
مسايل به كاري چندان معماري فضاي كه گفت تقريباميشود
كه حالي عين در آنكه براي ندارد اجتماعي و فرهنگي سياسي ،
فضاست يك حال هر به اما ميشود ساخته انسان دست وسيله به
سكو يك و باز فضاي يا چهارديواري و اتاق يك ميتواند كه
بر انسان كه تاثيري ولي ميدهد سرويس انسان به كه باشد
صددرصد آن از پس چه و ساخت زمان در چه دارد معماري
و ميشود معماريداده به كه است انسان فرهنگ انعكاس
براي دورهاي هر در كه است معماري به فرهنگ انعكاس همين
است باستاني اثر يك شناسنامه منزله به باستانشناسان ما
در هم دورهاي هر در معماري فضاهاي كه است جالب بسيار و
تحول و تغيير شديدا معماري وآرايش تزئينات در هم و نقشه
زوزن مسجد در واقعيت اين كه تزئينات در بهويژه مييابد
.شد من شگفتي موجب
و خوارزمشاهي دوران به متعلق كه زوزن جامع مسجد در
ما است هجري يا 617 سال615 يعني مغول حمله آستانه
دست مسجد به 4 و كرديم باستانشناسي كاوشهاي به اقدام
ساخت تا شديم مطمئن و ميشد ديده شالودهشان كه يافتيم
زمان تا سامانيان دوره از ديگر مسجد زوزن ، 4 جامع مسجد
هم روي بر هجري هفتم تا چهارم قرن از يعني خوارزمشاهيان
كرديم لمس را واقعيت اين عجيبي طور به و است شده ساخته
دگرگون كلي به شده ساخته مسجد اين كه دورهاي درهر كه
را مساجد از شالودهيكي زلزله ، كنيد فرض.است گرديده
ميتوانستهاند صورت اين در كه است كرده ويران و خراب
شده ويران مسجد ستونهاي شالودههاي روي بر را بعدي مسجد
اگر مثال براي و نكردهاند اكتفا قضيه اين به ولي بسازند
آنها آمدهاند بعدي دوره در بودهاند گرد ستونها اولين
مكعبي ستونهاي به تبديل و گذارده كرسي يك داخل در را
نموده خاصي آجركاري مثلا را آن بعدي دوره در و كردهاند
مثلا باز بعدي دوره و مستطيل مكعب بعدي دوره و
دفن يكديگر دل در همگي اينها و كردهاند ديگري آجركاري
اگر و ميباشند مطالعه و بررسي قابل كاملا و شدهاند
.شد خواهيد تغييرات اين متوجه بشكافيد را يك هر مقطع
تنها آن از كه است سلجوقي دوران به مربوط باشكوهي بناي
از است دنيايي محراب ، همين اما است مانده باقي محرابي
آجري ، تزئينات با زيبا بسيار نقاشيهاي و گچبريها انواع
هر كه زيبا بسيار قالبزده آجرهاي هم و كتيبه هم يعني
تنها عرض در منتها شود تلقي هنري اثر يك ميتواند كدام
از كه است كرده تغيير فرهنگي نگرش آنقدر كمتر يا قرن يك
در زيبايي و شكوه همه آن و ياتراش قالبزده آجرهاي همان
شده استفاده خالي فضاهاي پركننده بهعنوان و ديوارها مغز
بعدي بناي پيريزي و ديوارها شالوده زير در يا و است
در را قبلي دوره گرانبهاي آجرهاي آن و بردهاند بهره
بعدي بناي ساخت براي و كردهاند دفن زمين شفتههاي بين
.بردهاند استفاده ديگري سبك از
يكي كه است شرايط سري يك تابع معماري كه معتقديد شما *
كه است سرزمين يك مردم و ملت يك فرهنگ و روحيات آنها از
و مردم روحيات كه بپذيريم اگرمييابد غنا تدريج به
يا عامل چه است ، تكويني و تدريجي امري سرزمين ، يك فرهنگ
تغييرات شاهد دورهها برخي در كه ميشود موجب دلايلي
باشيم؟ معماري ماهوي و سريع
ذائقه:عامل از 3 متاثر معمولا معماري ، اثر يك -
اين 3 كه است ساختماني مصالح و معمار سليقه كارفرما ،
ميكنند ايجاد را معماري سبك و اثر يك رفته هم روي عامل
كه دارد وجود ديگر تعيينكننده و مهم بسيار عامل يك اما
روح يك مثل و ندارد هم ارتباطي آنها از يك هيچ به عملا
كارفرما ذائقه نه و معمار سليقه نه داردو جريان سرگردان
داشته آن در تصرفي و دخل ميتوانند ساختماني مصالح و
به و شده ايجاد كه است موجي ناشناخته عامل اين و باشند
.ميشود فراگير هم سرعت
كار قضيه اين روي كس هيچ تاكنون شايد كه كنيد تصور مثلا
كوتاه عمدا دنيا سطح در مردم عامه لباس كه باشد نكرده
و ميشوند كوتاه لباسها يواش يواش كه ميبينيد اما.شود
لباس درباره كه نيز عربها و چينيها ژاپنيها ، حتي
و شده ماجرا اين تابع نوعي به هستند ، متعصب بسيار خودشان
در آشپزخانه ظروف از استفاده ياميشوند شلواري و كت
از بيشتر نخواهيد يا بخواهيد چه كه ميبينيد دورهاي يك
فضاي گستردهاي طور به روي جنس ظروف و ميباشد روي جنس
ديگري دوره در اما كردهاند تسخير را آشپزخانهها
ملاميني ظرفهاي به را خود جاي ظروف اين كه ميبينيد
ويژهاي طبقه خاص و دارد ادامه ماجرا همينطور و ميدهند
به مربوط تصاوير در.نميشناسد هم غني و فقير و نبوده هم
دوره ، آن كه ميبينيد كنيد ، دقت اگر هم انقلاب زمان
بود بلند و پهن پيراهن يقههاي و گشاد شلوار پاچههاي
لباس انقلاب زمان مدل كسي اگر و نيست آنگونه اماحالا
فرد او ميكنند فكر مردم بيايد خيابان به و پوشيده
نحوه.است پوشيده لباس ناچاري روي از يا و نيست نرمالي
و است طوري اين چيز همه اصلا است ، اينگونه هم آرايش
سفال ظهور ابتداي در ديد ميشود بهتر سفال رادر موج اين
براي هستند معتقد چون بود سبدي نقش نام به نقشهايي
گل آن داخل كه سبدهايي سوختن با سفال ساخت در نخستينبار
ميماند باقي سفال خارجي ديواره بر سبد نقش بودند ماليده
ايجاد سفال روي سبد صورت رابه نقش همان هم تامدتها و
و آب كوه ، نمادهاي مثل طبيعي نمادهاي كمكم و ميكردند
فرهنگي نمادهاي هم دوره يك و گرفت را سبد جاي پرندگان
خيلي و ميكردند ايجاد سفال روي ديني علائم و صليب مانند
فرا را جا همه موج يك مثل درست ميبينيد كه است جالب
گفت نميشود كه است اين منظورم ميشود همهگير و گرفته
سند از يا همدان رفته شوش از مثلا افتاده راه نفر يك
هر در و است كرده تبليغ را كار اين و بينالنهرين رفته
آنها از و پذيرفته را خاصي چيزهاي انسان ذائقه دورهاي
بسيار معماري در موج اين و است كرده استفاده و برده لذت
.است داشته اساسي نقشي و بوده موثر
ميربهرسي سيدحسين:گفتوگو
دارد ادامه
|