و محكمات (دوم بخش ) قرآن عالمان و ما
قرآن در متشابهات
اينكه ازتشخيص(ص)خدا رسول قبل ، اصحاب مورد در : سوال 8
ناتوان بوده آنها موردنظر آيه تفسيركننده آيه ، كدام
آيا.فرمود آگاه را آنها (ص)اكرم رسول تا ماندند
ديگر آيه به آيهاي تفسير در وجودداردكه هم نمونههايي
باشد؟ شده برداشت غلط نتيجه و داده رخ اشتباه
ميفرمايد مائده سوره آيه 38 در كريم قرآن:پاسخ
زن و دستانمرد" يعني "ايديهما فاقطعو والسارقه السارق"
دست از مقدار چه كه است اين سوال حال ".كنيد قطع را دزد
اين ذيل در طباطبايي علامه كرد؟مرحوم قطع بايد دزدرا
قاضي داود ابي احمدبن" كه ميكند نقل عياشي تفسير از آيه
بسيار و برگشت او نزد از روزي عباسي ، معتصم القضات
سوال وي از:ميگويد زرقان نام به او دوست.بود خشمگين
سال بيست كاش اي:گفت داري؟احمد حالي چنين چرا كردم
محمدبن دستابوجعفر از:گفت چرا؟:گفتم.بودم مرده قبل
سرقت به دزدي.(ع)(جواد امام)موسيالرضا عليبن
از تا نمود جمع را فقها همه خليفه و بود كرده خوداعتراف
:گفتم من.كند سئوال نمود ، قطع را دزد دست بايد كه موضعي
فامسحوا" آمده تيمم آيه در زيرا نمود قطع دست ازمچ بايد
مچ آيهاز دراين "يد")(مائده/6 سوره) "وايديكم بوجوهكم
شود آرنجقطع تا بايد:گفتند عدهاي (است پايين به دست
سوره)"المرافق الي ايديكم" ميفرمايد وضو آيه در زيرا
(ميباشد پايين به آرنج از دست حد آيه اين در و) (مائده/6
.پرسيد را وي ونظر كرد (ع) ابوجعفر روبه معتصم آنگاه
خدا رابه خليفهاو وقتي استنكافنموداما ابتدا ايشان
باشد انگشتان مفصل از بايد دستدزد قطع":گفت داد قسم
سجده":فرموده (ص)خدا رسول زيرا.رفتهاند خطا به واينان
(انگشت) ودو زانو دست ، دو دو پيشاني ، .است عضو هفت بر
كند ، سجده نميتواند شخص شود ، قطع دست اگركف و."پا
/جن سوره."المساجدلله ان":است فرموده خداوند كه آن حال
به متعلق آنچه و "خداست به متعلق سجدهگاهها" يعني(18
بر داد ودستور شد زده شگفت معتصم.نميشود قطع است خدا
بحث همين در رازي فخر كه است جالب(1)".شود عمل اساس همين
ميشود شامل را كتف تا كه است عضوي اين نام "يد" گويد مي
الي" با"اليالمرافق ايديكم" خاطردر همين به و
وبر است استثناءگرديده وبازو شده زده قيد آن به "المرافق
از دست قطع در آيه ظهور دزد ، دست قطع آيه در مبنا اين
درعبارت وضو ، آيه در كنيدكه توجه) (2)بود خواهد كتف
عطف را "اليالمرافق" عدهاي"المرافق ايديكمالي"
آرنج تا "يد"اساسا شدهاندكه وقائل گرفتهاند بيان
كتف تا "يد" ميگويد و گرفته بدل را آن رازي فخر استو
منفصل دليل با آيه ، عموم" داردكه اعتقاد فخر البته.است
(حديث يا و است ديگر ياآيه منفصل دليل و "خورده تخصيص
تشخيص و ديگر آيههاي به قرآن آيات ارجاع براي درنتيجه
معلمين از مستغني است كداميك مفسر آيه كدام كه اين صحيح
نيستيم خدا كتاب معصوم
قرآن آيات عمران ، آل سوره آيه 7 در متعال خداوند:سوال 9
آيات فرموده و نموده متشابهتقسيم و محكم دسته دو به را
فتنهجويي براي افرادمنحرف اما هستند ، كتاب اساس محكم ،
محكم ، معنايمتشابهميروند تاويلآيات دنبال به
چيست؟ (تفسير با آن فرق و) تاويل و متشابه
معنايي آنها با برخورد در كه هستند آياتي محكمات:پاسخ
"اقمالصلوه" مانند چه اگر شود ، مي روشن انسان براي اوليه
بيان به را ما و است مجمل "صلوه" جزئيات و نحوه حيث از
از كه اين اصل در هرحال به اما.ميسازد محتاج(ص)پيامبر
عبارتي يا اگرلفظ).دارد ظهور شده خواسته نيايشي ما
زودتر را معاني اين از يكي ولي بپذيرد را معنا چند يا دو
معنا آن در عبارت سازد ، ميگوييم متبادر شنونده ذهن به
(.دارد ظهور
ندارد وجود اوليهاي فهم و ظهور چنين متشابه ، آيه در اما
.نميفهميم آن از هيچ نگويد ، را آن معناي قرآن مبين وتا
اصطلاح در ميباشد ، برگرداندن معناي به لغت در كه تاويل
به آيه يك كه ميشود گفته پوشيدهاي حقايق به كريم قرآن
تنها آن علم موجود ، دلايلي برحسب و بازگشتدارد آن
يعني نموده عطا آنها به خداوند كه است افرادي درنزد
آنان از بايد وديگران ايشان اوصيايمعصوم و (ص)پيامبر
.بياموزند
(است يكحقيقت از پردهبرداري معني به كه) تفسير در
امثال و آيه يك شاننزول يا و ادبي نكات بيان با شما
آن تاويل اما.روشنترميسازيد آيهرا يك مفهوم اينها ،
بلكه كرد كشف نميتوان عادي راههاي از كه است حقايقي
.گرفت فرا قرآن ازمعلمينالهي بايد تنها
شده تعريف چنين متشابه آيات نقد مورد مقاله در:سوال 10
آن ودر است غيب آنهاعالم بحث موضوع آياتيكه":بود
كار به فنتشبيه سو يك افادهاشياءغيبياز براي
گرفتهكه صورت استمداد الفاظي ديگراز سوي از و رفته
:مينويسد همچنين" شده وضع مشهود عالم اصلبراي در
از كه مفهومي به يعني..است اول به برگرداندن تاويل
حقيقتچيزي به كنيم سعي و نكنيم اكتفا ميگيريم تشبيه
است؟ حدي چه در اينسخنان ارزش "ببريم پي
اشاره نكته چند به بايد فوق عبارت ارزشگذاري در:پاسخ
:كنيم
پيامبر نمودهايم ثابت محكم ادله با ما كه آنجا از:الف
تعريف هستند ، قرآن مبين و معلم (ع)معصومين وائمه (ص)اكرم
از هستند ، قرآني اصطلاحاتي كه را وتاويل متشابه و محكم
مورد مقاله نويسنده اما.كردهايم اخذ آنان سخنان مجموع
قرآن ، حقايق فهم براي غير به ارجاع است معتقد كه نقد ،
...و "انحصارگرايي" ،"مردم تحميق" ،"ظالمانه قضاوت"
از قرآن در را حقيقتي هيچ خداوند":مينويسد و ميباشد
تعريف براي بايد "..است نبرده بالاتر مردم فهم و درك
وي مقاله كل در اما.بياورد قرآني دلايل قرآن ، اصطلاحات
.نميشود يافت دليلي چنين
نيامده تعريفي چنين كريم قرآن سرتاسر در اساسا بهعلاوه
به متشابه.برنميآيد معنايي چنين هم متشابه لفظ واز
مشتبه انسان بر كه ميشود گفته چيزي به زمخشري تعبير
.(3).ناممكنميگردد آن (مصداق يا مفهوم) تشخيص و ميشود
علي مااشتبه":فرموده آن معناي در نيز (ع)صادق امام
.ميماند ناشناخته ندارد را علمش كه كسي براي يعني "جاهله
(4)
.است شده ارائه زيادي آراي متشابه و محكم تعريف در:ب
الاتقان" كتاب در تسنن مشهور دانشمند سيوطي جلالالدين
كه (5)است كرده نقل را آن تعريف شانزده "القرآن علوم في
تعريفها اين از يكي حداكثر آمده ، نقد مورد مقاله در آنچه
اولا كه ميشود سوال طبيعتا پس.است آنها هفدهمين يا و
همه براي قرآني حقايق شما زعم به ثانيا و چيست شما دليل
به متشابه و محكم تعريف كار چرا پس است ، روشن مردم
كشيد؟ (بيشتر و) تعريف شانزده
چه.ندارد سازگاري قرآن آيات با شده ارائه تعريف:ج
و داده توضيح جزئياتش با را غيبي مسائل كه آياتي بسيار
.ميفهمند را آنها معناي همگان بلكه نيستند ، متشابه
و بهشت ويژگيهاي و قيامت حوادث جزئيات كه آياتي مانند
.برميشمارد را جهنم
و محكم آيه به استدلال از شده ، ياد مقاله در:سوال 11
جز هيچكس را متشابهات حقيقت كه شده گرفته نتيجه متشابه
است؟ چگونه استدلال اين سقم و صحت ميزان نميداند خدا
داراي قرآن اينكه بيان از پس آلعمران ، سوره آيه 7 در
براي منحرف گروهي و است متشابه و محكم آيات دسته دو
:ميفرمايد ميروند ، متشابهات تاويل دنبال به فتنهجويي
يقولون فيالعلم الراسخون و الله الا تاويله مايعلم"
شده ، قرائت جور دو آيه بخش اين "ربنا عند من كل به امنا
در و شود دانسته عاطفه راسخوان از قبل واو اينكه يكي
و خدا جز را متشابهات حقيقت":بود خواهد چنين معنا نتيجه
به ما ميگويند علم در راسخان و نميدانند علم در راسخان
.است ما پروردگار سوي از آنها همه و داريم ايمان آيات اين
كه معنا اين به شده گرفته استينافيه واو دوم قرائت در "
متشابهات حقيقت" يعني ميشود شروع جديدي جمله آن از پس
اين به ما ميگويند علم در راسخان و نميداند خدا جز را
"...داريم ايمان آيات
به علم و شده برگزيده دوم قرائت بحث مورد مقاله در
بايد مورد اين در.است شده دانسته خداوند مختص متشابهات
شخص حتي هيچكس كه آياتي فرستادن آيا:بگويم
:نيست؟ثانيا لغو نداند را آن حقيقت (ص)خاتمالانبياء
كه...و بينات و نور و مبين كتاب قبيل از قرآن اوصاف همه
و) ميكنيد استناد آنها به قرآن مبين و معلم نفي در شما
نتيجه را مقدار اين لااقل ،(نميكند ثابت را شما سخن
براي راهنمايي و هدايت از خالي قرآن از چيزي كه ميدهد
ميداند ، خدا فقط را حقيقتش كه باشد آياتي اگر و نيست بشر
پذيرفتني اين و بود نخواهد قرآن اوصاف همه آن مشمول
.نيست
رامشخص اختلافنظرهايي چنين حل راه كريم قرآن:ثالثا
و تعليم شان اثبات در قبلا كه مطالبي بر علاوه و نموده
ما و":ميفرمايد آورديم (ص)خدا رسول براي قرآن تبيين
"اختلفوافيه الذي لهم لتبين الا الكتاب عليك انزلنا
مگر نكرديم نازل تو بر را كتاب ما" يعني (64/نحل سوره)
برايشان را آن مورد در مردم اختلافات اينكه براي
عرضه خدا رسول به را نظر اختلاف اين ما و "روشنسازي
.كردهايم
و خود نظر تفصيلي بيان از پس المنار تفسير در رضا رشيد
براي را متشابهات به علم كه عبده محمد شيخ استادش ،
مشروح نقل به ميدانند ، دستيافتني و ممكن علم در راسخان
با تيميه ابن.است پرداخته مورد اين در تيميه ابن نظر
عطفيه آيه در "واو" كه است معتقد قاطعا دليل اقامه9
از يكي.ميدانند را متشابهات معناي علم در راسخان و است
كردهاند تفسير را قرآن همه ما سلف":است چنين او دلايل
تا الكتاب فاتحه از عباس ابن بر را قرآن":گفته مجاهد و
در او از و نگهميداشتم را او آيه هر در و خواندم آخر
از را تفاسير اين همه آنان و "ميپرسيدم آيه آن مورد
سلمي ابوعبدالرحمن و بودند كرده دريافت (ص)پيامبر
مسعود بن عبدالله و عثمان از را قرآن كه كساني":ميگويد
ده وقتي آنها كه ميگفتند كردند قرائت ما براي ديگران و
و علم هر تا نميشدند رد ميآموختند ، (ص)خدا رسول از آيه
از تفسير اهل سخن و "بياموزند بود آيه ده آن عمليدر
(تيميه ابن سخن پايان).است قرآن همه شامل تابعين و صحابه
در سخناني خود (ص)پيامبر":ميگويد ديگري دليل در همچنين
شبيه كه داشتهاند قدر و الهي صفات و معاد موضوع
(ص)پيامبر حتي هيچكس بگوييم اگر است ، و قرآن متشابهات
-العياذبالله -بگوييم بايد پس نميداند ، را تشابهات معناي
(6)" !نمييافتهاند در را خود سخنان اين معناي حضرت
ميكند نقل (ص)خدا رسول از تسنن مشاهير از حسكاني حاكم
آنچه من از پس تو":فرمودند (ع)علي اميرالمومنين به كه
(7)"ميآموزي آنها به نميدانند مردم كه را قرآن تاويل از
بالاتر بسيار مطلب باشد ، شيعي نقليات از سخن اگر اما و
خواهيم اشاره آن به مباحث ادامه در كه است حرفها اين از
.كرد
آيه در كه آنجا از:است قرآن همه شامل تاويل:نكته 3
عدهاي است رفته متشابهات تاويل از سخن متشابه ، و محكم
آيات در منحصر تاويل كه افتادهاند غلط تصور اين به
تاويل گفتيم ، تفصيل به قبلا چنانكه.ميباشد متشابه
و است "شيء كل تبيان" كريم قرآن و مستور حقيقت يعني
معلمين از بايد كه دارد خود اعماق در را فراواني حقايق
(ع)معصومين احاديث در تاويل اصطلاح كاربرد.آموخت آن الهي
در و نميشود فهميده كلام ظاهر از كه حقيقتي معناي به
ظاهر به اشاره كه) است تنزيل كلمه مقابل در موارد بسياري
آيات به مختص هرگز و (.دارد آنها شده نازل لفظ و آيات
حديث صدها بر مرور از ميتوان را سخن اين.نيست متشابه
شاهد ارائه به نياز كه است آن از روشنتر مطلب و دريافت
آخر آيه در.ميكنيم اشاره نمونه دو به تنها باشد ، داشته
بگوييد":ميفرمايد خطاب انسانها ما به خداوند ملك سوره
فرو زمين عمق در شما (دسترس در) آبهاي همه روزي اگر كه
روايت چندين در "ميآورد؟ گوارا آب برايتان كسي چه روند ،
آيه اين تاويل" كه شده سوال (ع)معصومين ائمه از چندتن از
و شود غايب امامتان اگر":فرمودهاند پاسخ در و "چيست؟
ميآورد را آشكاري امام برايتان كسي چه است كجا ندانيد
".بگويد شما بر را حرام و حلال و زمين و آسمانها اخبار كه
به":فرمودند (ع)باقر امام نقلها اين از يكي ادامه در
".شد خواهد قطعا و نشده محقق هنوز آيه اين تاويل قسم خدا
(8)
با منافات و تعارض در تاويل اين كه كنيد توجه البته
روايات ، از بسياري در همچنين.نيست آيه ظاهري معناي
قرآن معلمين الهي علم بر است متكي كه) آيات پوشيده حقايق
تاويل كلمه به تصريح بدون (استحسان و گمان و تخمين نه و
.است شده بيان
اكرم پيامبر آنها برحسب كه است متعددي احاديث بعدي مورد
جنگيد خواهند قرآن تاويل براساس (ع) علي":فرمودند (ص)
شيعي ، منابع بر علاوه "جنگيدم آن تنزيل برحسب من چنانكه
(9).است گرديده نقل سنت اهل كتب معتبرترين در حديث اين
و (ص)خدا رسول بزرگ صحابي كه بود اساس برهمين و
در خود معروف دررجز ياسر عمار جناب (ع)اميرالمومنين
نضربكم فاليوم تنزيله علي ضربناكم نحن":ميخواند صفين
(10)"تاويله علي
به (ص)اكرم پيامبر وقتي كه است اين در ما سخن شاهد
بايد تو علي اي يعني ميفرمايد ، چنين (ع)اميرالمومنين
مشركين و كفار با جنگ دستور من به كه آياتي تاويل برحسب
در را خود شرك و كفر حقيقت آنها زيرا بجنگي ، ميداد را
نقليات از يكي در كمااينكه ميسازند ، پنهان اسلام ظاهر
همانطور":فرمود چنين (ص)پيامبر كنزالعمال در هندي متقي
براساس تو جنگيدم ، قرآن تنزيل براساس مشركين با من كه
الاالله لااله به كه حالي در ميجنگي آنها با تاويل
تا ميآيد سنگين مردم بر آنان كشتن لذا و ميدهند شهادت
جنگ آيات اين بنابر ".ميكنند طغيان خدا ولي بر كه جايي
.ميباشد تاويل داراي است ، محكمات از قطعا كه مشركين با
تصحيح براي و نقد مورد مقاله از پس همشهري روزنامه در
موسوي و خرمشاهي بهاءالدين آقايان با مصاحبه در آن اغلاط
و شمول نوعي به دو هر در كه رسيد ، چاپ به مطالبي بجنوردي
.گرفت قرار غفلت مورد قرآني آيات در تاويل عموميت
به مربوط تاويل" قبيل از عباراتي با بجنوردي آيهالله
تاويل قراردادن و "است خاص مواقع برخي در ناگزيري
دايره عقلي ، ضرورت به تاويل منوطكردن و ظاهر درمقابل
خرمشاهي آقاي و شدند قائل آن براي متشابهات درحد محدودي
مختص را تاويل رازي ، ابوالفتوح از نقلي آوردن با نيز
ابوالفتوح ضمنا.نيست صحيح هيچكدام كه شمردند ، متشابهات
(ع)اميرالمومنين كه اين در را (ص)پيامبر حديث خود رازي ،
گفتيم ، چنانكه و كرده نقل جنگيد ، خواهند قرآن تاويل برحسب
متشابهات به تاويل اختصاص عدم بر دلالت خود كلام اين
را ياسر عمار جناب رجز نيز خود خرمشاهي آقاي البته.دارد
عنايت تاويل معناي درمورد آن نتيجه به ولي كرده نقل
مصاحبه در ايشان كه شويم يادآور است لازمننمودهاند
و تحليل آنكه بدون پرداختهاند اقوال نقل به مكررا خود
. نمايند ارائه نقلها اين بر تعديلي و جرح
محدثين جواد
دارد ادامه
:پاورقيها
الميزان 5/363 تفسير -1
رازي 11/224 فخر تفسير -2
كشاف 1/151 تفسير -3
و 162 عياشي 1/11 تفسير -4
براي همچنين بخش 43 ، /القرآن 2 علوم في الاتقان -5
مساله بررسي".ك.ر متشابه تعريف در متعدد اقوال ملاحظه
مدرسه انتشارات / نقيئي عباس /"قرآن در متشابه و محكم
.1379
و 179 المنار 3/178 تفسير -6
تاويل من تعلمهم" و حديث 28 /التنزيل 1/39 شواهد -7
"يعلموا مالم القرآن
به و 24/100 كمالالدين از نقل به بحارالانوار 51/52 -8
از نقل ده از بيش مجموعا)...و طوسي شيخ غيبت از نقل
.(است آمده بحار در حديث اين
هندي متقي كنزالعمال و و 11348 حديث 10859 احمد مسند -9
و 32969 حديث 32967
ابن نهجالبلاغه شرح و مزاحم 341 نصربن /صفين وقعه -10
ابيالحديد 10/104
|