داود نمايشهاي مجموعه اجراي از گزارشي
هنري حوزه مهر تماشاخانه
در ميرباقري
است شهر تئاتر هم اينجا
و كارگرداني به "طلا دندون" نمايش اجراي از :اشاره
همين در اما نميگذرد زيادي زمان باقري داود نويسندگي
ديده را نمايش كه كساني براي چه "طلا دندون" نام مدت
با بودند نشده آن ديدن به موفق كه كساني چه و بودند
از پس و اكنون.بود مترادف مخاطب جذب و فروش در موفقيت
در است قرار نمايش اين اجراي از سال پنجم يك گذشت
نمايش به ميرباقري داود آثار "رپرتوار" نام به برنامهاي
.شود گذاشته
ميشود برگزار هنري حوزه سوي از كه برنامه اين در
طهمورث ، سياوش كارگرداني به "معركه در معركه" نمايشهاي
به "طلا دندون" ميرباقري ، حسن كارگرداني به "عشقآباد"
كارگرداني به "عاشقي پرده" و حسيني سجادي فريد كارگرداني
به دارد نگاهي زير گزارش.ميشوند اجرا ميرباقري داود
از چندتن با گفتوگو نيز و پرتوار اين ، ر برگزاري
.ميخوانيد كه دستاندركاران
برنامه مجموعه اين درباره رپرتوار اجرايي مدير فردي نور
اما.است دفتر و فهرست جدول ، معني به رپرتوار:ميگويد
استفاده آن از "آثار مرور" معني به برنامه اين در
ديگر رشتههاي خلاف بر نمايشي هنر كه آنجا از.ميكنيم
رفتن صحنه روي به با و ندارد ضبط و ثبت قابليت هنري
تا ديديم لازم ميپذيرد ، پايان اجرا از بعد و متولد
براي هم تا.كنيم برگزار برجسته كارهاي از رپرتواري
تاكنون كه كساني هم و ديدهاند قبلا را كارها كه كساني
شودتا فراهم فرصتي برجستهنشدهاند آثار ديدن به موفق
.باشند موفق اجراهاي شاهد بتوانند
آثار چرا كه سوال اين به پاسخ در رپرتوار اجرايي مدير
كردهايد انتخاب كار اولين عنوان به را "ميرباقري داود"
قوي خود نوع در ميرباقري نمايشهاي و متنها:ميگويد
روبهرو مخاطب خوب استقبال با عمومي اجراهاي در و بوده
كه بودند فردي اولين ميرباقري آقاي همچنين شدهاند ،
.كردند ياري را ما و گذاشتند پا معركه اين در دلسوزانه
دعوت گروهها ناظر و كيفي ناظر عنوان به ايشان از نيز ما
.آورديم عمل به
نميكند يكهتازي شهر تئاتر ديگر
درباره شده انجام برنامهريزيهاي به اشاره با نورفردي
با طرح اين اگر ميرسد نظر به:ميگويد رپرتوار اين
تئاتري پايتخت تنهاترين از شهر تئاتر شود ، اجرا موفقيت
فرهنگسراها ، دوباره احياء بر علاوه و آمده بيرون كشور
و تهران مختلف نقاط در كه افرادي براي تئاتر ديدن مشكل
راه دوري همين علت به و هستند ساكن شهر تئاتر از دور
.شود حل نميشوند ، تئاتر ديدن به موفق
از تئاتري گروههاي تا ميشود باعث برنامه اين همچنين
پيدا ادامه موفقيت با اگر و شده برخوردار مالي حمايتهاي
تا برده شهرستانها به را پايتخت تئاترهاي ميتوان كند ،
.شوند اجرا شهرستانها در تئاترها اين استانها ، ياري با
ادامه در) روز يك در كه شده گرفته نظر در تدابيري حتي
يك اينكه يا و شود اجرا نمايش چهار سالن يك در (طرح همين
.باشد داشته مختلف سالن دو در اجرا دو روز يك در نمايش
طلا دندون صحنه پشت
و خاطرات از مجموعهاي ميتواند نمايشي هر صحنه پشت
"مهر خانه تماشا" در.باشد داشته خود در را شنيدنيها
در حسيني سجادي فريد كارگرداني و سرپرستي به را گروهي
"افشار جواد". ميبينيم "طلا دندون" نمايش تمرين حال
از گروه اين كه ماگفت براي گروه برنامهريز و دستيار
مدت به روزانه و روز هر را تمرينهايش ارديبهشت نوزدهم
اين تمرين دوماه از بعد است قرار و كرده شروع ساعت هفت
.برود صحنه روي به تيرماه بيستم از نمايش
هژيرآزاد ، پرديس كاظم خندان ، رضا گروه دستيار گفته به
علي خدايي ، فرشاد طاري ، مصطفي شفيعي ، عنايتالله افكاري ،
اين با كه هستند بازيگراني از حجازي صدرالدين و فتحعلي
.ميكنند همكاري گروه
كارگردان صحبت پاي
جايي از را خود ، كارگرداني هنري زندگي در كارگرداني هر
قبل كه است كارگرداني حسيني سجادي فريد.است كرده شروع
اما داده ، انجام را مختلفي تئاترهاي كارگرداني انقلاب از
.است نبرده صحنه روي به را كاري مدتهاست انقلاب از بعد
نيست معتقد هرگز اما است تئاتر عاشق اينكه وجود با او
را ارزشي با كار دارد دوست او كند كار تئاتر منحصرا
به حداقل (!!دليلي هر به حال) نتوانست اگر و دهد ارائه
نمايش در وي.رساند مدد ميدهد انجام ارزش با كار كه كسي
داود دستياري ري مسافر و علي امام سريالهاي و دندونطلا
.بود عهدهدار را ميرباقري
به پاسخ در طلا دندون تئاتر كارگردان حسيني سجادي فريد
طلا دندون ميرباقري مختلف متنهاي بين از چرا كه سوال اين
درام به را ميرباقري نگاه من":گفت است ، كرده انتخاب را
دندون" نمايش در.دارم دوست را او تفكر نوع و ميپسندم
ميكردم فكر زمان آن و بودم ميرباقري آقاي دستيار "طلا
گونهاي اين به را قسمت اين بودم كارگردان من اگر مثلا
را ديگر قسمت آن اينكه يا و ميكردم كار داشتم دوست كه
و ميگفتم را نظرم مواقع بعضي در البته.ديگر گونهاي به
خود رپرتوار اين در اينكه تا.نميگفتم اوقات بعضي
.كرد معرفي نمايش اين كارگردان عنوان به را من ميرباقري
كه گذاشت اختيارم در را مناسب فرصت اين امر همين كه
.پيبگيرم را خود ايدههاي
انديشههاي:ميگويد ميرباقري كار ويژگيهاي خصوص در وي
اول.قرارداد بررسي مورد ميتوان جنبه دو از را ميرباقري
و تاريخي كارهاي در هستي از ميرباقري فيلسوفانه ارزيابي
سنتي نمايش او.درام به او ويژه نگاه تاريخي ، دوم غير
طرف از چه نمايش ، اين كه است معتقد و دارد دوست را
.است شده واقع بيمهري مورد دولت طرف از چه و روشنفكران
سنتي تئاتر به نسبت و ستودند را غرب تئاتر كه روشنفكراني
از چيزهايي غربيها همين كه حالي در ندادند ، نشان رغبتي
كردند خودشان تئاتر وارد گرفتندو ما سنتي نمايش همين
.شد باعث آنها براي را بسياري كهارزشهاي
به حد از بيش نهادن ارزش با پهلوي دولت ديگر طرفي از
آوازهاي و رقصها و نقالي پردهخواني ، ;سنتي تئاتر مقوله
انقلاب جريان كه.شد نمايش اين ابتذال فولكلوريكباعث
دست به دست موارد اين تمام و نكرد تحمل را ابتذال اين
.شود واقع مهجور اصيل ، نمايش اين سنتي ، تئاتر تا داد همه
كه ابتذال اين اگر است معتقد ميرباقري دلايل همين به
ارزشمند ويژگيهاي و برود كنار شود ، تئاتر اين دامنگير
ميشويم تئاتري قالبي داراي شود ، گرفته نظر در قالب اين
بيان آن در را انديشهها غنيترين و قويترين ميتوان كه
.كرد
ماست از ايراد نكردند ، استقبال مردم اگر
اين مضمون همخواني خصوص در طلا دندون نمايش كارگردان
قبلا نمايش اين:ميگويد امروز جامعه نيازهاي با نمايش
اين بنابر.است شده روبهرو خوبي استقبال با و شده اجرا
طرفي از.نميآيد بدشان قالب اين از مردم ميگيريم نتيجه
.نميشود كهنه هرگز كه بردارد در را مفاهيمي ديگر
و ليلي در كه مفاهيمي... و عشق حسادت ، چون مفاهيمي
كه تايتانيك حتي و ژوليت و رمئو فرهاد ، و شيرين مجنون ،
زاويهاي از كه است مجنون و ليلي همان ديگر ، تعبيري به
اجراي ميماند حال.دارد وجود است ، گرديده پرداخت ديگر
با اگر و بودهايم موفق ما بپسندند مردم اگر كه ما ،
.ماست از ايراد نگردد ، روبهرو استقبال
دندون گذشته اجراي با تازه اجراي تفاوتهاي درباره سجادي
.نيست "طلا دندون"آن "طلا دندون" اين:كرد تصريح طلا
براي.ميرود صحنه روي به ديد دو با هنري آثار هميشه
ميرود ، صحنه روي به شكسپير ديد همان با مكبت هرساله مثال
اجرا جديد نگاه با مكبت يك ديگر سالني در كه صورتي در
وجود ممنوعيتي شيوه دو اين از كدام هيچ براي.ميشود
ميكنيم ، كار اكنون هم كه طلايي دندون نمايش اما.ندارد
ميخواهد حالا و خوانده را نمايشنامه كه است فردي حكايت
است طبيعي.كند اجرا كرده استنباط نمايش اين از را آنچه
كارگرداني ميرباقري كه طلايي دندون آن با انطباق قابل كه
يا بهتر نميگويم.نميكنم قوي و ضعيف قياس.نباشد كرده ،
.است نگاه تفاوت و نوع قياس منظورم بلكه.شود بدتر
بسيار مخاطب تئاتر خصوص به هنر كار در:ميكند اضافه وي
بود ، جديد كار يك نظرم كه آنجا از.است توجه مورد
گفته براي جديدي حرف تا كردم دعوت را جديدي بازيگران
به و بستم را چشمهايم كارگردان يك عنوان به.باشم داشته
چه ميكردم فكر كه هنرپيشهاي هر از و كردم فكر شخصيتها
دعوت است ، نزديك نقش به بيان نظر از چه و فيريك لحاظ از
هم كه عدهاي اينكه تا.ميدادم انجام تست و ميكردم
گروه نظرم به كه انتخابشدند ميبينيد اكنون
.هستند فوقالعادهاي
ميگويند؟ چه بازيگران
حميد كار سيزدهم شب تئاتر در اين از پيش را خندان رضا
و "جهان" نقش دو در است قرار اكنون هم وي.ديدهايم امجد
اين "خندان".كند نقش ايفاي طلا دندون نمايش در "بلور"
"رپرتوار" جديد حركت اين تا است تمرين مشغول سخت روزها
.يابد ادامه ايران در
ميرباقري كارگرداني به قبلا را طلا دندون نمايش كه او
:ميگويد اجرا دو اين تفاوتهاي درباره است ، ديده
به فرد دو كار زيرا.دارند تفاوت هم با بسيار كار دو اين
در چيزهايي.است مختلف بازيگران با كارگردان دو عنوان
وجود ميرباقري نمايش در كه ميشود ديده سجادي نمايش
در فيزيك و بدن لحاظ از بازيگر فرد هر همچنين.نداشت
پيام هرچند.ميگذارد دارد ، تاثير عهده به كه نقشي ايفاي
از اين شد ، خواهد ارائه متفاوتي كار اما است يكي نمايش
جديد برداشت با گروهي هر كه است نمايشي خوب خصوصيات
.دهد ارائه را جديدي كار ميتواند
كنم تقليد ندارم دوست
است ، ديده طلا دندون نمايش از آنچهرا دارد سعي كه خندان
تقليد ندارم دوست اصولا:ميدهد ادامه كند ، فراموش
كار بينم مي خود كه آنگونه را نقشي هر مايلم بلكهكنم
مختلف زواياي.بودهام موفق كار اين در خوشبختانه و كنم
اين در ميكنم فكر.است متفاوت فكر دو نگاه از شخصيت يك
است سخت كار اين البته كه.دهم ارائه متفاوتي بازي نقش ،
به كار زيبايي.سختيهاست همين به تئاتر كار زيبايي ولي
هيچ.است...و اجرا براي جديد شكل جديد ، موارد يافتن
را ادعا اين ولي ندارم ، بهتر يككار ارائه براي ادعايي
.نميكنم تقليد كه دارم
استقبال تئاتر رپرتوار برپايي از طلا دندون نمايش بازيگر
و ميرباقري و بيضايي مثل افرادي براي:ميگويد و ميكند
و مرز اين تئاتر در سنگيني وزنه طريقي به كه كساني تمام
اين زيرا.شود انجام بايد كار اين ميآيند ، حساب به بوم
باارزش نمايشهاي تا كرد خواهد فراهم را فرصتي رپرتوار
افرادي معدود جزو افراد اين زيرا.شوند احياء دوباره
اثري سال ده يا سال پنج هر مثلا طولاني مدت در كه هستند
علاقهمندان تمام براي را فرصت اين حركت اين.ميآفرينند
شاهد ماه دو مدت در تا ميآورد وجود به تئاتر هنر به
براي مناسبي فرصت همچنين.باشند هنرمند يك آثار تمام
و نقد به تا آورد خواهد وجود به تئاتر اهالي و دانشجويان
.بپردازند آثار بررسي
اين باني هنري حوزه چرا كه سوال آخرين به پاسخ در خندان
تئاتر به "زم" آقاي ميرسد نظر به:گفت است ، رپرتوار
.دارند دوست بسيار را ميرباقري آقاي و شدهاند علاقهمند
به بخشيدن جان راه كه كنند دارندثابت قصد ديگر طرفي از
مركز كه گذشت نبايد هم حق از البته.است ديگري چيز تئاتر
ارزشمندي كارهاي اخير سال اينچند در نمايشي هنرهاي
.است داده انجام
!!نديدم را طلا دندون قبلي نمايش:آزاد هژير
ايفاي "قهوهچي قمبر" نقش در است قرار آزاد هژير كاظم
كارگرداني به طلا دندون نمايش اين از قبل كه وي.كند نقش
:گفت و كرد خوشحالي اظهار است نديده را ميرباقري
در زيرا.نديدم را نمايش كه بود من شانس اين خوشبختانه
آقاي هم و من هم.ميگرفتم قرار تاثير تحت صورت اين غير
كه نباشد نقشي شبيه نقش اين تا است براين تلاشمان سجادي
است اين بر تلاشم.كرد ايفاء طلا دندون ارجمنددر آقاي
پيدا را خودم مخصوص چيزهايي حركات و جملات لابهلاي تا
قنبرقهوهچي كاظمآزادكهنقش هستم ، خودم من.كنم
هم مثل ما روحيات خلقياتو وقت هيچ.ميكند بازي را
براي من و جهانبينيدارد يك خودش براي ارجمند.نميشود
و نوشتهام بيوگرافي يك خودم براي منجهانبيني يك خودم
را قنبر نقش خودم خصوصيات به توجه با و بيوگرافي آن طبق
.ميكنم بازي
و ميداند انساني متن را طلا دندون هژيرآزادمتن كاظم
براين دورو كه صحبتهايي عليرغمتمام:ميكند اضافه
.ميدانم انساني و اخلاقي بسيار را آن من دارد ، وجود متن
ميخواهد او از و هشدارميدهد مخاطب به كه است نمايشي
را ميرباقري تفكر من.نخورد گول تا باشد خودش مواظب كه
زبان از امثالالحكمرا كه دهخدا همانند او.دارم دوست
كتاب شاملوكه مانند و جمعكرده بازار و كوچه مردم
زبان از جمالزاده و صادقهدايت همانند و آفريده را كوچه
و ملموس كه ميگويد ، زباني سخن برايمردم مردم
.است تاثيرگذار
باورپذيرند و ملموس نمايش آدمهاي:افكاري پرديس
به عشق تئاترخط در پرديسافكاري حضور آخرين
به آن از بعد وي.بود صادقي قطبالدين دكتر كارگرداني
فيلم او تصويري كار وآخرين تلويزيونيپرداخت كار
شروع آن پخش هنوز كه دوماست شبكه براي"ماما" داستاني
نمايش در"طلوع" و "نير" نقش دو اينك هم وي.است نشده
نقشش ويژگيهاي خصوص در او.كرد خواهد بازي را طلا دندون
دوست خيلي را حالتمرينشهستم در كه نقشي:ميگويد
بازيگر هر ميكنم فكر زيرا"نير" نقش بهخصوص دارم ،
روي بهخصوص كند ، كار را نقشهايمتفاوتي دارد دوست
بسيار متن اين.دارد را ويژگيخودش و تفاوت صحنهكه
ميكند ، هم گريه هم و ميخندد هم.است زندگي شبيه
بعديبه تك بعديو يك خوشبختانه.غمگين هم خوشحال ،
ملموس آدمهايي آن ، آدمهاينميكند اشخاصنگاه و زندگي
متعلق و نميكنند زندگي ما از دور كه هستند باورپذير و
.هستند فردا هم ديروزو هم امروز ، به هم
اين از خوشحالم و دارد تازگي برايم كار:ميافزايد وي
تصوير ميديدم را نمايش اگر نديدم ، زيرا را قبلي كار كه
متعلقبه كه دارم ذهني نقشه يك حالا ولي داشتم ديگري
و ميشوم نزديك كار به ميكنمبيشتر احساس استو خودم
بيشتر را نمايش كل ، در و ميكنم درك كاراكتررا بهتر
.دارم دوست
را فرهنگسراها در اجرا آيا كه سوال اين به پاسخ در وي
را تئاترشهر مجموعه شخصا من:گفت نه ، يا ميپسندد
كاركردهام آنجا را سنم نصف زيرا.دارم دوست خيلي
. كردهام گريه خنديدهام ، آنجا در.زياديدارم وخاطرات
درس دانشگاه ، يك همانند و كرده زندگي حقيقتآنجا در
خود گذشته در راكد جريان يك در نميخواهم وليآموختهام
از بايد و است جديد كردن نگاه نوعي هم اين.كنم محصور را
جزء كه وخوشحالم كرد استفاده وجوددارد كه فضاهايي اين
.كنم فضاهاراتجربه اين كه هستم اولينهايي
بنان مژگان
|