امام اثر "حديث چهل شرح" به نگاهي
نفس مقام
(پاياني بخش) (ره)خميني
در نفس جهاد خميني ، امام تعبير به يا و نفس تربيت چون
به بايد ناچار است ، متفاوت نفس ، مختلف ساحتهاي از هريك
.شود اشاره آن ساحتهاي
آن شقاوت و سعادت وجوه و كرده اشاره نفس مقامات بعضي به
مقام آن در را نفس جهاد كيفيت نموده ، بيان اجمالا را
(18).ميكنيم بيان
و است نفس ظاهر همان كه اوست ملكي جنبه نفس اول مقام
آن قواي و است آدمي جوارحي و بدني فعاليتهاي مصدر
طريق از مقام اين در نفس سيطره.ظاهري حواس از عبارتند
از است عبارت" مقام ، اين در نفس جهاد يا تربيت.است وهم
تحت در را آنها و خود ظاهره قواي بر انسان كردن غلبه
شيطان قواي وجود لوث از را مملكت و دادن قرار خالق فرمان
(19)".است نمودن خالي آن جنود و
آدمي اعمال همين ملكي مقام در نفس تربيت عرصه هرحال ، به
بر و است دشواري كار مقام ، اين در نفس جهاد البته و است
:است شده داده اعمال بهشت وعده آن مجاهدان
و انبيا اخبار و خدا كتاب در كه بهشت و جهنم وصف غالبا
جزاي براي از كه است اعمال بهشت و جهنم شده ، اوليا
(20).است شده تهيه بد و خوب عملهاي
و است نفس باطن كه است آن ملكوتي جنبه نفس ، ديگر مقام
در نفس جهاد و است خلقيات مقام ، اين در نفس فعاليت عرصه
:ميشود مربوط (21)اخلاق به مرحله اين
اهميتش كه اخلاق جهنم و بهشت به نيز خفيهاي اشاره گاهي
كه نفس سوم مقام بالاخره ، و (22).شده است ، بيشتر
محترم ، مولف و مانده ناگفته آن شرح نيز و آن نام متاسفانه
;است ديده نامناسب آن طرح براي را مجال
آن مجاهده كيفيت و نفس سوم مقام به اشاره ميخواستيم ما
(23).نديديم مناسب را مقام ليكن...بنماييم
حدس ميتوان آمده جملات لابهلاي در كه اشارهاي از ولي
:است عرفان و شهود به مربوط سوم مقام كه زد
مهمتر همه از كه فراق ، جهنم و لقاء بهشت به هم گاهي و
براي از و پرده در همه ولي گرديده [خفيهاي اشاره] است ،
(24).اهلش
پرورش به پرداختن و حيواني تمايلات از رهايي براي انسان
سازد خود پيشه را نفس جهاد بايد خود متعالي استعدادهاي
درست مسير كمال ، به عشق يعني او ، فطرت اصلي عنصر تا
:رابيابد خود يافتن فعليت
و كن پيدا تنبه غفلت از.شو بيدار خواب از عزيز ، اي هان
و بشمار غنيمت را فرصت است وقت تا و زن ، كمر به همت دامن
(25).كن چارهاي..است باقي عمر تا
تفكر چاره ، اولين كه است اين امام پاسخ چيست؟ چاره اما
.است
و منشا و اخلاقي سلوك و سير شروع نقطه تفكر.تفكر -6
:است زيادي بركات و خيرات مصدر
تعالي حق جانب به حركت و نفس با مجاهده شرط اول كه بدان
(26).است "تفكر"
مفتاح تفكر و است بسيار فضيلت تفكر براي از كه بدان
مقدمه و است علوم و كمالات خزائن كليد و معارف ابواب
(27).است انسانيت سلوك حتميه لازمه
يعني ;است آن عملي نوع تفكر ، از مراد كه است روشن البته
امام ديدگاه از اصولا.است عملي آن ثمره كه انديشهاي
اين مواردي در اگر و عملياند اخلاق ، و ديني علوم خميني ،
دست از را خود هويت بدهند ، دست از را عملي ويژگي
و مطمئن را آدمي قلب كه است آن ديني معرفت.دادهاند
جوانحي اعمال سنخ از ايمان و اطمينان اين و سازد مومن
:است
آنكه منتها المعارف ، علم حتي است عمل به طريق مطلقا علم
كه باطني است جذباتي و قلبي است اعمالي المعارف علم
ذات جنت صورت آنها باطنه صور و جذبات ، و اعمال آن نتيجه
(28).لقاست بهشت و
اما ;باشد داشته عملي ثمره كه است نظر مورد تفكري پس
امام گرفت؟ عملي نتيجه انديشه ، يك از ميتوان چگونه
پرسش اين به آدمي ، فطرت عناصر معرفي راه از باز خميني
آدمي نهاد در عظيم و بزرگ شخص به احترام.ميدهند پاسخ
:ميدهد گواهي آن به انسان وجدان و است
شخص احترام است مسطور و ثبت فطرت در كه اموري از نيز و
(29).است عظيم و بزرگ
:اوست حرمت مايه خود كسي ، حضور درك علاوه ، به
ميبينيد.است لازمالاحترام فطرت كتاب در حاضر نيز ، و
غيابش ، در كند بدگويي نكرده خداي كسي از انسان اگر كه
.مينمايد احترام او از و ميكند سكوت فطرتا شد حاضر اگر
(30)
سمت به را مذكور فطريات كه دارد اهميت رو آن از تفكر
احساس و خداوند عظمت درك با آدمي يعني ;ميدهد سوق صحيح
بزرگداشت به خود ، سليم فطرت حسب بر او ، فراگير حضور
را او حرمت عبادت ، و نيايش زبان با و ميپردازد خداوند
.ميدارد پاس
و خضوع زمينه كه است آن در تفكر اصلي ارزش ديگر ، بيان به
بيترديد ، .ميكند فراهم را خداوند به نسبت آدمي خشوع
و است شده ذكر تفكر براي اسلامي روايات در كه مهمي نقش
پيرامون در تفكر در استغراق را عبادت بالاترين مثلا
نقش همين به همگي (31) دانستهاند ، او قدرت و خداوند
هرچند.ميشود مربوط خشوع و خضوع براي آن مقدماتي
بي اما است ، ارزشمند تامل و تفكر نفس كه گفت ميتوان
كه دارد ارزش تفكري زندگي اساسي مسائل حوزه در ترديد ،
گفت نميتوان وگرنه ، گردد آدمي شخصيت در مطلوب تحول مايه
(32).است برتر كردن پرستش سال شصت از انديشيدن ساعتي كه
بار به در را خود واقعي هويت علم خميني ، امام ديدگاه از
:مييابد عمل ميوه نشاندن
ايمان كه را علمي و ندارم فقط علم به عقيده چندان نيز من
نباشد حجاب در ورود تا ولي.ميدانم اكبر حجاب نياورد
(33).است مشاهدات بذر علوم.نشود آن خرق
به كه ميماند را بذري نينجامد ، مشاهده به علمي هرگاه پس
.است ننشسته بار
حرمت فطرت تا خداوند عظمت ادراك از است عبارت مطلوب تفكر
.وادارد خداوند برابر در خشوع و خضوع به را آدمي عظيم ، به
عالم در حضورخداوند ادراك موجب علاوه ، تفكر به
حاضر ، به احترام فطرت ادراك ، اين رهگذر از و ميگردد
:واميدارد خداوند حرمت رعايت به را آدمي
و مفطورند آن بر خلق كه است فطرتهايي از محضر و حضور حفظ
دارد ، فرق هم با حضورش و غيبت باشد حيا بي انساني هرچه
حضور حفظ فطرت در كه باشد كامل عظيم منعم حضور كه خصوصا
(34).است ثبت مستقلا يك هر
است ، صحيح تفكر و واقعي علم امام ، ديدگاه در آنچه
:نيست آنها تنسيق و تحليل و ذهن در كلي مفاهيم جمعآوري
نيست ، علميه اصلاحات و كليه مفهومات حصول علم ، در ميزان
باب فتح و است نفس بصيرت چشم از حجب رفع آن ميزان بلكه
ملكوت هدايت چراغ كه است آن حقيقي علم و است معرفالله
(35).باشد او كرامت دار و حق تقرب مستقيم صراط و
چگونگي بر و است عمل مبادي از نيت.روحي ملكات و نيت -7
اخلاقي معروف مكاتب از برخي در.دارد دلالت فعل وقوع
نظر ازنميدهند نيت به بهايي سودگروي ، مانند معاصر ،
مبدا و است آن نتيجه تابع عمل يك اخلاقي ارزش سودگروي ،
آنچه اساس ، اين بر.است بياثر اخلاقي لحاظ از عمل صدور
روي از عمل اين خواه ;است راستگويي دارد اخلاقي ارزش
مصلحتانديشي روي از خواه و گيرد صورت خواهي فضيلت
فيلسوف كانت ، ايمانوئل كه درحالي ;ترس از يا و دنيايي
انگيزش چگونگي و ميدهد نيت به زيادي بهاي اخلاق ، معروف
عمل آن اخلاقي ارزش كننده تعيين را عمل انجام به آدمي
اخلاق ، در نيت اهميت بازشناسي اصل در كانت اگرچهميداند
اما دارد ، برتري سودگروي مانند مكاتبي بر و است صواب بر
كه رفته خطا بر اخلاقي عمل براي مطلوب نيت كيفيت بيان در
.است خارج مقاله اين مجال از آن بيان
نيت اهميت بر مزبور ، كتاب از متعددي موارد در خميني امام
:نمودهاند تاكيد عمل اخلاقي سقم و صحت تعيين در
و فساد و صحت و است او محصل فصل و عمل كامله صورت نيت
واسطه به واحد عمل چنانچه.است آن به اعمال نقص و كمال
(36).است توهين گاهي و تعظيم گاهي نيت
از است عبارت" ميگويد ، مولف چنانچه نيت حال ، هر به
همين فعل انجام مصدر كه طوري به (37)"عمل به باعثه اراده
.است نيت
از و ميگيرد شكل چگونه نيت خود كه است پرسش اين جاي اما
رساله خصوص ، اين در كه محترم مولف ميگيرد ، سرچشمه كجا
نيت":ميگويد كتاب اين در (38)است نگاشته هم مستقلي
همان از نيت شكلگيري يعني (39)".است اخيره غايات تابع
غايي و اساسي خواستههاي اين.است آدمي نهايي مطلوبهاي
انسان ، نهايي دلبستگيهاي.ميكند معين را وي نيت كه اوست
فعل انجام منشا خود نوبه به نيت و ميزند رقم را او نيت
كه ميشود مطرح پرسش اين باز ولي.ميگردد آن با متناسب
طور به آيا ميگيرند؟ سامان چگونه آدمي نهايي مطلوبهاي
مولف شدهاند؟ داده قرار آدمي نهاد در غيراكتسابي و فطري
:ميدهد پاسخ
و انسان ذات باطن كه است نفسانيه ملكات تابع غايات ، اين
(40).است شده او روح شاكله
انسان باطني شاكله و اخلاقي ملكات خود كه آن جالب اما
ملكه تقويت موجب صواب و نيك كار و اوست اعمال مرهون
اين بر.است زشت ملكات شكلگيري موجب نادرست كار و فضيلت
حدي به معاصي گذاشت نبايد كه ميدهد هشدار مولف اساس ،
اخلاقي زشت هاي ملكه صورت به آدمي جان درون در كه برسد
:درآيد
اخلاق و ملكات به بشود منتهي معاصي عاقبت نكند خدا
(41).زشت ظلماني
در ريشه خود ، كه ;است نيت است ، عمل مصدر آنچه پس
انسان روحي ملكات سرزمين از هم آن و دارد آدمي مطلوبهاي
.است آدمي اعمال محصول ملكات ، اما.ميگيرد سرچشمه
وجود اخلاقي ملكات و اخلاقي عمل بين تفاعل نوعي درنتيجه
در گام يك.ميكند تقويت را ديگري يكي كه طوري به ;دارد
آوردن فراهم معناي به نهادن ، جلو به اخلاقي عمل عرصه
خود نوبه به عمل آن زيرا.است ديگر اخلاقي عملهاي زمينه
ملكات يعني انسان آتي اعمال ريشه بر كه است حياتي آب
.ميشود ريخته روحي
و است فضيلت روحي ملكه كدام و نيت كدام كه ديد بايد اينك
جملات در خميني امام.تحصيل شايسته و تحسين سزاوار
:ميدهند را پرسش اين پاسخ گويايي
و نكند تصرف آن در اماره نفس كه است فاضله درصورتي ملكات
ما ، استاد شيخ بلكه نباشد ، دخيل نفس قدم آن تشكيل در
شرعي رياضت و باطل رياضت در ميزان ميفرمودند دامظله
حركت نفس قدم به سالك اگر.است حق قدم و نفس قدم صحيح
.شود مي عاقبت سوء به منجر آن سلوك و باطل رياضت..كرد
(42)
نكته امااست رستگاري ملاك خودخواهي از شدن آري ، رها
و ميآيد در رستگاري لباس در گاهي خودخواهي كه اينجاست
رستگاري عناصر كه تقوا و علم و زهد.ميشود سالك راهزن
:ميگردند او خودخواهي براي پوششي گاهي آدمياند ،
اهل لباس در است دينداري چيزها ترين سخت و امور مشكلترين
(43).طريقه اين در است نمودن قلب حفظ و تقوي و زهد و علم
و شان صاحبش براي تقوا و زهد و علم است ممكن كه زيرا
ورطههاي در را انسان گاهي آن حفظ كه آورد فراهم منزلتي
.فرواندازد هلاكت
قرار حقيقت راه سالك و طريقت پير آن نصيحت را سخن پايان
خود مسافرتي موقعيت درك و سفر عزم به را ما كه ميدهيم
:ميخواند فرا
بيدار خواب از و است افتادن اصلاح و تصفيه فكر به عمده
از شدن بيدار آن و است "يقظه" انسانيت اول منزل.است شدن
كه اين فهميدن و است طبيعت سكر از شدن هشيار و غفلت خواب
زاهد.ميخواهد راحله و زاد مسافر هر و است مسافر انسان
همت...سفر اين مركوب.است انسان خود خصال انسان راحله و
.است حميده خصال و ايمان مظلم طريق اين نور.است مردانه
(44)
جوادي محسن:نوشته
:پينوشتها
-ص 21013 همان ، -ص 2006 همان ، -ص 1905 همان ، -18
گرفتهاند مضيق معناي به اينجا در را اخلاق امامخميني
كه حالي در ;است نفساني ملكات يا خلقيات فقط آن موضوع كه
آن موضوع كه ميگيرند عام معناي به را اخلاق معمولا
-ص 23013 حديث ، چهل شرح -ميشود220 هم آدمي اعمال شامل
.ص 6 همان ، -ص 26024 همان ، -ص 25013 همان ، -ص 24027 همان ،
-ص 30011 همان ، -ص 290413 همان ، -ص 280191 همان ، -27
همان ، -ص 340457 همان ، -همان330 -ص 320191 همان ، -همان310
-همان380 -ص 370331 همان ، -ص 360373 همان ، -ص 350482
جواني در امامخميني كه است اراده و طلب رساله منظور ،
همان ، -همان410 -ص 400331 حديث ، چهل شرح -نگاشتهاند390
.ص 98 همان ، -ص 440378 همان ، -ص 43045 همان ، -ص 42021
|