ثروت و فقر برجغرافياي نقدي
(آخر بخش) _ استراتژيك آگاهي و تعادل
ثروت و فقر برجغرافياي نقدي
جغرافياي عنوان با همشهري در مقالهاي تاريخ 28/3/80 در
ساينتيفيك مجله از فروزش كيان آقاي توسط ثروت و فقر
با مقاله نويسندگان.بود شده ترجمه مارچ 2001 -امريكن
و ثروتمند كشورها بعضي چرا پرسشكه ساختناين مطرح
نزديكي دورييا كه بودند داده پاسخ فقيرند ، ديگر بعضي
و گرمسيري منطقه در آن قرارگرفتن يا و دريا به كشور يك
.است آنها ياعقبماندگي و پيشرفت اصلي عامل معتدله
همانطوري.نيست تازهاي بحث "ثروت و فقر جغرافياي"موضوع
آدام زمان از اشارهكردهاند هم مقاله نويسندگان كه
مساله اين طرف اين به نوين اقتصاد بنيانگذارعلم اسميت ،
بيشتر اما است ، بوده اقتصاددانان بحث و توجه مورد همواره
را كشور يك عقبماندگي و توسعه با جغرافيا ارتباط آنان
يك را آن ماركسيست اقتصاددانان بخصوص.ردكردهاند شدت به
را فقير ممالك آن ازطريق تا ناميدهاند امپرياليستي بازي
گرفتهاند ، قرار دريا از دور و گرمسير مناطق در كه
ساخته فقير هميشه براي را آنها سرنوشت ، " كه سازند متقاعد
براي ناچارند پس است بيهوده فقر از رهايي براي تلاش است ،
اما".باشند غرب به وابسته هميشه خود صنعتي نيازهاي تامين
دهه در اينكه يادآوري با نويسندگان بحث مورد مقاله در
واقعيات از اقتصادي توسعه به مربوط مقالات بيشتر گذشته
اكنون نتيجه در و كردهاند غفلت جغرافيا بديهي بسيار
آنها شدهاند ندارند ، مدعي آگاهي اقتصاددانان از بسياري
تازه مطالعات و جديد تحقيق روش از استفاده با
نزديك ساحلي مناطق كه آوردهاند دست به شواهدنيرومندي
قرار معتدل منطقه در كه ممالكي نيز و آبراهها به
ثروتمندتر و آبادتر محبوس ممالك به نسبت گرفتهاند ،
شيوع به توجه با گرمسيري ممالك در اينكه مضافا.هستند
بازدهي و انسان بهرهوري واگيردار عفوني بيماريهاي
درآمد و توليد سطح نتيجه در و كرده پيدا كاهش دامها
صنعتي ممالك ميكنند پيشنهاد خاتمه در.ميشود عموميكم
به مربوط مسائل در بخصوص فقير كشورهاي به كمك در بايد
.بكنند نظر تجديد جغرافيا
در آن قرارگرفتن يعني ايران اقليمي موقعيت معتقدم بنده
هواي و آب بودن دارا ديگر ازطرف و قديم دنياي تمدن مركز
اكثرا اما كشيده فلك سربه كوههاي كمباران ، خشك ، نسبتا
بوده آن عقبماندگي اصلي دلايل از يكي گياه و درخت بدون
شرقشناسي دانشكده در كه سميناري در سال 1992 در.است
در بنده بود ، شده برگزار ايران درباره ميشيگان دانشگاه
ژاپن با ايران جغرافيايي موقعيت مقايسه با خود مقاله
و خاورميانه نظير مناطقي در هم ژاپن اگر كه دادم نشان
و رشد نرخ نظر از اكنون ميگرفت ، قرار آفريقا شمال
.بود مناطق همين كشورهاي سطح هم فرهنگي و اقتصادي موقعيت
ايران جغرافيايي موقعيت مقايسه به اختصار به مقاله آن در
ژاپن اقليمي موقعيت دهم نشان تا پرداخته ژاپن كشور با
آن فرهنگي و اقتصادي سريع پيشرفت در تعيينكننده نقش
نشان موجود شواهد به اشاره با اكنون.است داشته كشور
"ثروت و فقر جغرافياي" نظرنويسندگان خلاف بر كه داد خواهم
قرار جهان بزرگ آبراههاي نزديك كه هستند زيادي كشورهاي
اما ميباشند ، هم معتدل هواي و آب وداراي گرفتهاند
از بعضي ديگر طرف از نميباشند ، ثروتمند و آبادتر
با و دارند قرار آن نزديك يا و استوا خط در كه ممالكي
قرار جهان آباد و ثروتمند ممالك گروه در زياد گرماي وجود
.گرفتهاند
اروپا راه سر بر ايران گرفتن قرار
آسيا به
داشتن و خود استراتژيك جغرافيايي موقعيت لحاظ به ايران
و تاز و تاخت مورد هميشه تاريخ طول در ;حاصلخيز زمينهاي
ازبكها ، مغولها ، نظير وحشي نيمه قبايل و ايلات غارت
ايرانشناس آنلمپتون نوشته بهاست بوده غيره و تاتارها
نابودي سبب هميشه امنيت نبود و بيثباتي ، اين انگليسي
قرن 18 از.است شده كشور در وتجارت توليد مالكيت ، رابطه
به استعماري ، فعاليتهاي آغاز با هم بعد به ميلادي و 19
هميشه ديگر علل و هند راه سر بر ايران گرفتن قرار واسطه
آنها.شد انگليس و روس بخصوص اروپايي قدرتهاي رقابت صحنه
بر قبايل شوراندن و نفوذ اعمال ناامني ، و آشوب ايجاد با
و توسعه لازمه كه امنيت و ثبات برقراري مانع يكديگر ضد
منتهياليه در كه ژاپن اماكشور.شدند ميباشد ، پيشرفت
آسيا اصلي خاك از آن جزاير فاصله دارد ، قرار آسيا قاره
به جهانگشايان تهاجم و حمله از تاريخ طول در گرديد سبب
را آسيا تمام كه مغول سپاه حتي.بماند امان در خود خاك
جنگي صدكشتي با ژاپن جزاير به حمله دو در بود ، درنورديده
نيز. شد مواجه ناكامي با ميلادي و 1281 سالهاي 1274 در
كردن پيدا فكر در اروپايي دولتهاي كه هيجدهم قرن از
به دير غربيها گرديد سبب فاصله همين بودند ، خود مستعمرات
بند در مشاهده با كشور اين.بيفتند ژاپن بر تسلط فكر
دفاعي نيروي تقويت در سعي هند و چين نظير ممالكي افتادن
نوزدهم قرن دوم نيمه در بيشتري آمادگيهاي با و كرد خود
بر طولاني مدت به غربيها نداد واجازه شد روبهرو غرب با
.باشند داشته تسلط كشور آن
انسانها منش بر جغرافيا عوامل تاثير
زياد تاثير كه ژاپن و ايران جغرافيايي عمده تفاوت دومين
است داشته ژاپن مردم كارآيي و خلقيات تفكر ، نحوه در
وگرمي خشكي برابر در ژاپن هواي اعتدال و پرآبي سرسبزي ،
زياد تغييرات و ايران مناطق بيشتر بودن علف و آب وكم هوا
معتقدند روانشناسان.است آن مختلف فصول در حرارت درجه در
عدم و سرسختي يا و ملايمت و نرمش درجه اقليمي ، شرايط كه
.ميكند تعيين را انسانها خلقيات و رفتار در انعطافپذيري
بسيار و سرسبز كوههاي و دشتها داشتن واسطه به ژاپن كشور
صبور و خو نرم معتدل ، افراد مردمانش فراوان ، آب زيبا ،
.ميباشند تازه روشهاي و نو افكار پذيرش آماده و بارآمده
خلاف بر غرب تمدن با رويارويي از بعد جهت همين به
ايرانيان ، اما.نمودند هضم و اخذ را آن سرعت به ايرانيان
در زندگي واسطه به تاريخي ، تاثيررويدادهاي بر علاوه
بدون بلند باكوههاي كمآب خشك ، نسبتا جغرافيايي منطقه
تكرو ، تندخو ، نسبت به ژاپن مردم با مقايسه در گياه و درخت
تفاوتهاي همينميباشند ناپذير انعطاف و نرمش غيرقابل
برخورد در كشور دو گرديده سبب ملت دو در روحي و اخلاقي
نشان متفاوتي عكسالعملهاي تاريخي جريانات و حوادث با
متفاوتي اقتصادي و اجتماعي تحولات سير نتيجه در و داده
.باشند پيگير را
جهان آبراههاي به نزديكي و معتدل هواي و آب نيست ترديدي
و حمل كار شدن آسانتر بر علاوه چون ميشود ، محسوب مزيت
نميتوان اين وجود باميدهد كاهش هم را آن هزينه نقل
آبادتر و ثروتمندتر الزاما ساحلي مناطق كه كرد قبول
در واقع كشورهاي است كافي آن بودن نادرست در.ميباشند
در لاتين ، آمريكاي و آفريقا قارههاي غرب و شرق شمال ،
درياي و اندونزي فيليپين ، مجمعالجزاير هند ، آسيا
اما شدهاند ، محاصره آب با كه بگيريم نظر در را كارائيب
نظير ممالكي هم اروپا در حتي.نداشتهاند اقتصادي توسعه
در اروپايي ممالك ساير از بيش كه يونان ويژه به و پرتغال
كشورهاي پيشرفتهترين كم از دارند قرار آب محاصره
و اسپانيا كه حالي درميآيند حساب به اروپا اتحاديه
اروپا كشورهاي پيشرفتهترين از و 17 قرن 16 در پرتغال
ارزشهاي به شديد وابستگي و فرهنگي عقبماندگي اما بودند ،
و غربي اروپاي ممالك همانند نتوانند گرديد سبب كهنه
از ميتوان آخر دركنند شروع را خود اقتصادي جهش شمالي
وجود با آن جنوبي استانهاي كه آورد خودمانمثال كشور
به ودسترسي عمان درياي و فارس خليج ساحل در گرفتن قرار
استانهاي فقيرترين از فارس خليج ارزش با غذايي منابع
انقلاب از قبل سالهاي از كه حالي در ميشوند ، محسوب كشور
خود راه كيلومتر هزاران طي با كرهاي و ژاپن ماهيگيران
.ميپردازند ميگو و ماهي صيد وبه رسانده ايران سواحل رابه
مدني باقر امير دكتر
(آخر بخش) _ استراتژيك آگاهي و تعادل
به و موقع به دگرگوني از تابعي متعادل مديريت اسلوب -11
برآيند.بود خواهد جامعه اداره محتواي و شكل در اندازه
اعتماد شدن نهادي و مردم اعتماد جلب مديريت ، اينگونه
خود موثر ، و متعادل مديريت ديگر سوي از.است درجامعه
جامعه فرهنگ در اطمينان و اعتماد عنصر بودن برجسته حاصل
اجتماعي روابط بيمهكننده لازم ، دگرگوني به اعتماد.است
(همگرايي و همبستگي) تعامل برآيند و نيروها ثقل كانون و
پاسخگويي توانايي عدم و صداقت عدم.است اجتماعي نيروهاي
اعتماد ، بحران شرايط در.است اعتماد ضد جامعه ، نيازهاي به
بحران با شدت به لذا و بحران مديريت نقص دچار كشور
منفي پرونده قدرت ، ترتيب بدين.ميشود مواجه مديريت
.كرد خواهد پيدا ملت ذهن در قطوري
معرفت و فضيلت) فرزانگي و اخلاق حاصل (تمدن) مدنيت -12
.است قدرت شدن رها و نامحدود به نسبت دلواپسي و (انسان
فضيلت يك قدرت ، محدوده آينده و حال به نسبت دلنگراني
.است انسان بودن فعال و روشنبيني بيداري ، از حاكي كه است
بيعدالتي نظير) تهديدها مورد در هشدار مدنيت ، شرايط در
به نسبت اقدام و آگاهي و (!مجازات بدون سنگين جرمهاي و
توجه و مسير صحيح انتخاب اجتماعي ، تعادل شناسايي) فرصتها
.ميپذيرد صورت موقع به (مملكت سرنوشت به
و فراگيري) آموزش.نيست جدا زندگي از آموزش -13
بر مبتني و سطحي فرهنگ) سطحينگري زدودن با (اطلاعرساني
به بخشيدن عمق ذهنها ، بالندگي موجب ،(پرطمطراق الفاظ
.ميشود پيشرفت نهايتا و انديشهها ارتقاء و نگاهها
با را عبرت مفهوم.ميگردد نيز عبرتآموزي شامل آموزش
اينگونه ميتوان عقلانيت از پوپر كارل تعريف به توجه
آن معني و است عقلانيت شقوق از عبرت كه گرفت درنظر
و خود اشتباهات از آموختن درس براي بيشتر هرچه قابليت
تصحيح و نقادي براي آگاهانه و مستمر تلاش و ديگران
دانستههاي تنقيح و تكميل و پيشيني معرفتهاي و پيشفرضها
نگاه عبرت ، .است غفلت مقابل نقطه عبرت (3).است كنوني
به عبرت.است تاريخ آينه در همهجانبه و دقيق و عميق
كه آنجا از.دارد كاربردي و عملي جنبه كلمه واقعي معناي
به نگرش است ، نهفته عبرتهايي گذشتگان ميراث و آثار در
غناي به توجه و بين عبرت چشم با مزبور آثار و پديدهها
ثروتها ساختن زائل از مانع ميراثها اين در و نهفته معنوي
.ميشود ظلم رواج و معنوي و مادي امكانات و
و صحيح آموزش دارد ، ساختن به پايهاي نياز بشر ، نوع چون
امكان (فرهنگي ميراث صحيح تفسير براي) عبرتآموزي خصوصا
:ميسازد فراهم را اساسي نياز اين برآوردن
تاز و تاخت-عبرتآموزي و آموزش-ساز و ساخت
تاريخي ، گذشته از منطقي و مناسب استنتاج و عبرتآموزي
تغييرات.است آينده و حال در آگاهانه تغييرات مبناي
حداقل به را سيستم تنشهاي و تكانها و انحرافات آگاهانه ،
انسانهاي مديريت با جامعه ميشود موجب و ميدهد كاهش
با دارند پيچيدگيها به نسبت عميقي شناخت خردمندكه
و آموزش.كند حركت خود اهداف سمت به لازم آرامش
تقويت شامل) عمومي فرهنگ سطح ارتقاء طريق از عبرتآموزي
و بودن دقيق اطلاعات ، بر تسلط پيشرفت ، به نسبت كنجكاوي
انسانها ميشود موجب (معلولها و علتها رابطه مناسب درك
تنها ميرسد نظر به البته.نخورند را ظاهر گول راحتي به
پيشينيان سرگذشت از درستي به قادرند كه هستند خردمندان
ببينيم":ميگويد آلماني شاعر هولدرلين.بياموزند عبرت
رخ ما فرداي در آنچه بين ;است افتاده اتفاقي چه ديروز
وجود نسبتي است ، گذشته ما ديروز در آنچه و داد خواهد
نيست كسي هر كار نسبت ، اين فهم و درك كه است واضح ".دارد
در اينجا در.است خردورزي محتاج بهشدت تبيين اين بلكه
داشت توجه مهم نكته اين به بايد تاريخي گذشته با رابطه
مربوط كشور ، يك مردمان خوب خاطرات از بسياري است ممكن كه
است توجه قابل نيز نكته اين همچنين.باشد آنها گذشته به
حاكي كلي مشيت عليرغم سوم جهان مردمان زندگي حال وصف كه
بتوان شعر بيت اين در شايد را (متعادل حكمت) جهان بر
:كه نمود بيان
غفلت همه ما بهره استچرا عبرت و حكمت جهان سراسر
!است
(فرماليسم) ظاهربيني غلظت حاصل قوي احتمال به وضعيت اين
احقاق براي مردمان اينگونه اراده و طلب در فتور و ضعف و
غفلت ، تداوم است بديهي.است حيثيتشان اعاده و حق
.نمود خواهد سنگينتر مراتب به را هزينهها
:نتيجه
براي نبايد ديگر عبارت به.دارد خطا محدوديت سيستمي هر
امكان اين سيستم اجزاء و مديريت و ثروت و قدرت صاحبان
اشتباه مرتكب دلبخواه ، و نامحدود بهطور كه باشد فراهم
روش و خاص كارشناس هركاري ، آنكه ديگر.شوند خطا و كاري
واقع مفيد خودش جاي در روشي هر.ميطلبد را خودش خاص
بايد.ميخواهد را خود خاص پاسخ سئوالي ، هر و ميشود
ومسئوليت ، مقام يك تصدي يا كار يك انجام كه داشت توجه
آن تصدي يا انجام براي داشتن صلاحيت معناي به الزاما
كه باشيم داشته توجه نكته اين به اگر بويژه نيست ، كار
جا اجبارا يا راحتي به صلاحيت با و لايق انسانهاي وقتي
جا را خود سادگي به بيكفايت و بيلياقت افراد كنند خالي
.ميزنند
به وابسته شديدا بلكه نيست ، اتفاقي امر يك كيفيت ،
.است توهم و نگري سطحي مخالف نيز عقلانيت.است عقلانيت
عمل با اخلاقي نظريه نمودن سازگار و حقيقت به بايد حكومت
برآيند بايد كشورداري الگوهاي و باشد پايبند اجتماعي
شدن جدا يعني) صورت اين غير در باشند فكري قوي نظامهاي
.كرد خواهند تهديد را جامعه بزرگي خطرهاي (عمل از نظر
ناكامي و كردن حكومت بد نادرست ، محاسبات دچار قدرت زيرا
جز چيزي جامعه ، شدن اداره بد از نيز مردم بهره.شد خواهد
و اعصاب ناراحتي ارزش ، فاقد زندگي ناامني ، و تزلزل
و تنهايي و ترس طولاني احساس نااميدي ، و ياس افسردگي ،
بخواهد كسي اگر اصولا.بود نخواهد شكست و بيچارگي و پوچي
در.باشد مردم با بايد دهد انجام مثبتي كار مردم براي
هم و دارد وجود رونق دوران هم طبعا كه متعادل شرايط
دور به پستيها از ميكنند سعي انسانها ركود ، دوران
اين در.برگردانند روي مبتذل امور و افراد از و باشند
متمايل انساني شايسته و باارزش زندگي يك سمت به صورت
عادلانه توزيع نظير زندگي جدي مسائل قبال در و شد خواهند
عمل احساساتي كمتر خود مسلم حقوق پيگيري و ثروت و قدرت
عدالت و حيثيت اعاده حق ، احقاق صورت ، هر در.كرد خواهند
بسياري تامين اينكه ديگر نكتهنميشوند زمان مرور مشمول
مورد حكومت ارتباطي توانايي به بستگي جامعه نيازهاي از
مهارت و ازقدرت حكومتي اندازه هر.دارد مردم قبول
باشد برخوردار بيشتري (خارجي و داخلي از اعم) ارتباطي
برآورده پيشرفت به را جامعه نيازهاي توانست خواهد بهتر
اطلاعات مرور و آموختن و آگاهي ترديد بدون.سازد
متعادل زندگي يك از بهرهمندي براي فوقالذكر استراتژيك
.است ضروري و لازم همواره روابط ، و تحليل مختلف سطوح در
كرماني توكلي حميد
:پانوشت
.اطلاعات ، 28/10/1376:به رك -3
محسوب توسعه تعريف ، مبناي و وتوضيح نگاه اين با عبرت
.ميشود
|