ايراني هنر شان و طاووس هندوستان جور
سفالگر هنرمند حسيني شهناز با گفتوشنود
سفالگر و خاك متقابل عاطفي رابطه مشهدي
ايراني هنر شان و طاووس هندوستان جور
زندگي مملكت اين در جوان ميليون قريب 30 هماكنون *
نو و تازه چيزهاي شنيدن و ديدن تشنه و عاشق كه ميكنند
خوراك اين نيست قرار و خوراكميخواهند اينها.هستند
را ذهنها بايد.باشد سردستي و شكل يك و جور يك حتما
امروز و گذشته هنر گستره با بايد ايراني جوان.كرد آماده
.شود آشنا زيبايياش و گستردگي همه در ايران
مسئول مدير و امتياز صاحب ميرعمادي ، منيژه با گو و گفت
طاووس فصلنامه
(ايران هنر فصلنامه) طاووس فصلنامه از شماره شش تاكنون
سالگرد يكصدمين ويژه نشريه اين شماره آخرين و شده منتشر
با (65) فصلنامه اين اخير شماره.است ايران سينماي
منيژه.رسيد چاپ به (زمستان 79 و پاييز) بسياري تاخير
باره اين در "طاووس" مسئول مدير و امتياز صاحب ميرعمادي
زمان كه نشريه يك انتشار در تاخير كه است درست:ميگويد
نشريه به لطمههايي است ، كرده اعلام را خاصي انتشار
مجله ، دوستداران كه هستم خوشحال حال عين در ولي ميزند
با هستند ، آشنا ما درشت و ريز مشكلات با كه آنها ويژه به
همكاري ما با و تحمل را تاخيرها اين شكيبايي و صبر
هم نشريه و ميكنيم را خودمان تلاش و كوشش ما.ميكنند
آمده بيرون معمولي مجله يك صورت از خود جديد حركتهاي طي
و فشرده شكل به ايران معاصر هنر معرفي به اول سال.است
موضوعهاي به را مجله از بخشي دوم سال و پرداختيم خلاصه
برنامههايي.داديم اختصاص ايران معاصر هنر مطرح و ويژه
مراحل.داريم بعدي سالهاي در مجله كردن بار پر براي هم
سنگين بسيار ميبينيد ، كه صورتي به طاووس فصلنامه توليد
و تدوين تهيه ، آمادگي ، مراحل همه مجله اين واقع در و است
جمعآوري دشواريهاي.ميكند طي را نفيس كتاب يك چاپ
از ترجمه و ويرايش انتخابي ، موضوعهاي در مقالات
و پرسنل نداشتن نشريه ، بودن زبانه دو و مختلف زبانهاي
اين دلايل از مالي مشكلات بهويژه و كافي فني امكانات
آخر را نشريه كه ميكنيم را خودمان كوشش ما.است تاخير
و موضوعها و ما فعاليت وسيع گستره ولي برسانيم ، فصل
مشكلاتي آن همه و است نشريه فعاليت حيطه در كه عناويني
رعايت در را ما مالي امكانات كمبود بخصوص و شمردم بر كه
بگويم جا همين البته.كرد ناكام شماره اين انتشار تاريخ
فصل چهار شمارههاي مثال ، عنوان به و نيستيم بيكار كه
هماكنون نشريه بعدي شماره و است گردآوري دست در آينده
آينده ، شماره چند طي اميدواريم و است طراحي دست در
.نشوند روبهرو تاخير با نشريه علاقهمندان و مشتركان
همان شما مخاطبان آيا كه سوال اين به پاسخ در وي
داشتيد ، مدنظر ابتدا از كه ميشود شامل را محدودهاي
شروع در نشريه كه ميدهد نشان ما بررسيهاي:ميگويد
و هنرمندان توجه مورد بيشتر دوم ، شماره تا شايد و انتشار
شماره 3و4 از ولي بود ، تجسمي هنرهاي علاقهمندان
بسياري مخاطبان هنر ، اهل و هنرمندان از جدا كه دريافتيم
مراكز موزهها ، جهان ، سراسر و ايران هنري مراكز در
تخصصي و عمومي كتابخانههاي و ايرانشناسي و اسلامشناسي
نيز و كردهايم پيدا هم را جهان و ايران دانشگاهي و
و تدريج به كه كشور از خارج مقيم ايراني خانوادههاي
جريانهاي تعقيب به علاقهمند و ميپيوندند ما به آهسته
هنر و فرهنگ ريشههاي درباره جدي مطالب خواندن و هنري
در ايرانشناسي و اسلامشناسي نهادهاي.هستند كشورشان
هنري مهم ماخذ و منبع يك عنوان به طاووس به جهان سراسر
ما با و شدهاند ما مشترك اكثرا و ميكنند نگاه ايران
اطلاعرساني بخش يك كه شد باعث توجه همين.هستند تماس در
فعالانه است ماهي چند اكنون كه كنيم ايجاد الكترونيكي
يك روز هر 15 Newsletter طريق از را جهان و ميكند كار
.ايرانميگذاريم فرهنگي و هنري اخبار جريان در بار
"طاووس" نشريه آينده برنامههاي مورد در همچنين وي
ويژه پرونده يك پس اين از طاووس از شماره هر:ميگويد
ويژه شماره 5و6 ميبينيد كه همانطور.داشت خواهد
يعني طاووس ، آينده شماره.است ايران سينماي سال يكصدمين
هنر شدن جهاني ويژه و تمدنها گفتوگوي ويژه شماره 7 ،
هنرهاي و اصفهان ويژه و طاووس مخصوص شماره شماره 8 ، .است
فعاليتهاي كه تابستان در كه گرفتيم تصميم.است اصفهان
فروكش اندكي دنيا جاي همه در تجسمي هنرهاي به مربوط
كنيم منتشر ايران شهرهاي مخصوص ويژهاي شمارههاي ميكند
شهر آن هنري جنبههاي با رابطه در مجله بخشهاي تمام كه
اصفهان به مجموعه اين از شماره اولين كه ميشود مطرح
ويژه شماره 9.است تدوين و تهيه دست در كه دارد اختصاص
همه در جوانان آثار مخصوص مجله كل كه است جوان هنر
.بود خواهد خط - نقاشي و خط ويژه شماره 10 و است زمينهها
همچنان نشوند ، حل اگر برشمردم ، پيشتر كه مشكلاتي البته
طاووس اما كند روبهرو كندي با اندكي را ما حركت شايد
خواهد ادامه راهش به قدرت و قوت با و شد نخواهد تعطيل
.داد
و هنرمندان شدن دور امكان درباره نشريه اين مسئول مدير
كاهش و ايران هنر از و نشريه اين از "طاووس" مخاطبان
مشخصات و چاپ و بودن نفيس و گران دليل به آن مردمي وجهه
ميكنيم فكر و نيستيم راضي هنوز ما:ميگويد خاصاش فني
اين از گذشتهنيست ايراني هنرمند شان در هنوز "طاووس"
هنرمندان و هنر تا است لازم طاووس دهها من نظر به
همان ميكنيد فكر چرا.كنند معرفي خوبي به را ايراني
برايشان داشتهاند حال به تا ما هنرمندان كه را چيزي
جهانيان دسترس در پيش سالها بايد مجله اين است؟ كافي
و كارها چرا باشيم؟ هم شكل بايد همه چرا.ميگرفت قرار
نازل چاپ با و سفيد و سياه و كاهي كاغذ روي بايد آثار
همان هميشه بايد آيا.داريم عادت آن به چون شود؟ چاپ
به همه و ميكنند يا و ميكردند ديگران كه كرد را كاري
نشريات از بعضي جهت تغيير باعث طاووس كردهاند؟ عادت آن
آنها از بسياري.است شده ارائه و چاپ وضع بهبود در ديگر
به مفيد انگليسي بخش چند و لازم رنگي صفحه چند دستكم
جهان.است خوشحالي باعث اين كه افزودهاند نشرياتشان
و است ايران در هنري حركتهاي از يافتن اطلاع تشنه اكنون
قريب 30 هماكنون.است داشته حركت اين در مهمي سهم طاووس
تشنه و عاشق كه ميكنند زندگي مملكت اين در جوان ميليون
خوراك اينها.هستند نو و تازه چيزهاي شنيدن و ديدن
شكل يك و جور يك حتما خوراك اين نيست قرار و ميخواهند
ايراني جوان.كرد آماده را ذهنها بايد.باشد سردستي و
و گستردگي همه در ايران امروز و گذشته هنر گستره با بايد
سفيد و سياه هنري نشريات از بسياري.شود آشنا زيبايياش
.باشند مفيد خود خوب و روشنگر مقالات با ميكوشند و هستند
است مفيد درستي حركت هر.هستند تاييد مورد هم آنها همه
.است تاثيرگذار و زيبا هم مفيدي حركت هر و
در ايران هنر نشر مسئول مدير و ناشر عنوان به ميرعمادي
معاصر هنر" مجموعه و انتشاراتي برنامههاي ادامه مورد
معاصر نقاشي پيشگامان" نام با آن اول جلد كه "ايران
ايران ، هنر نشر:ميگويد چنين نيز يافت انتشار "ايران
برنامهاي ايران ، معاصر هنر سال يكصد معرفي براي
مشتمل كه كرد طرحريزي خود تاسيس ابتداي در را انتشاراتي
جلد تاكنون 12 جلد اين 30 از.بود كتاب جلد چاپ 30 بر
معرفي و آثار چاپ شكل به كتابها.شدهاند منتشر
شكل به و گروهي كتابهايي نيز و انفرادي شكل به هنرمندان
توجه با اقتصادي ، مشكلات متاسفانه.بودند دايرالمعارفي
كه نداده اجازه كتابها نوع اين انتشار بالاي هزينه به
بخشي و مطالب البته.كنيم منتشر سال در كتاب يك از بيش
اساسا.است شده گردآوري مجموعه كتابهاي اغلب تصاوير از
علاقهمندان با بتوانيم كه بود همين طاووس انتشار دليل
وسيعتر و باشيم ارتباط در مستمر طور به ايران معاصر هنر
اما.بودهايم موفق خوشبختانه كه كنيم حركت كتاب قالب از
خودش هنر نشر آرشيو.يافت خواهد ادامه هم كتابها انتشار
.است نشريه به بزرگي كمك
است آماده چهار نسل هنرمندان تا تصاوير از بخشي و مقالات
به و 6 جلد 5 دو شوند ، منتشر بايد و 4 جلدهاي 2 ، 3 طي كه
.دارد اختصاص انقلاب از بعد نسل يعني چهارم ، نسل هنرمندان
ايران هنر نشر جلد شش اين تدوينكننده و سفارشدهنده
با كننده گفتوگو و مقالهها نويسنده مجابي دكتر كه است
طراحي صفحه تا 350 كتاب 300 هر براي.هستند هنرمندان
و داشت خواهد رنگي تصوير تا 300 بين 200 كه شده پيشبيني
چاپ.است شده تعيين مقالهها براي هم صفحه تا 50 حدود 30
چاپ و نشر بالاي بسيار مخارج تامين مستلزم كتابها اين
آينده در مجموعه اين مانده باقي جلد كه 5 اميدوارم و است
.گيرد قرار علاقهمندان اختيار در
سفالگر هنرمند حسيني شهناز با گفتوشنود
سفالگر و خاك متقابل عاطفي
رابطه مشهدي
اثر "پرگهر مرز اي ايران اي" سرود سفالين تابلوي:اشاره
در پيش چندي كه سفال دوسالانه نمايشگاه در حسيني شهناز
.است شده معرفي برگزيده اثر عنوان به شد ، برگزار مشهد شهر
در همشهري خبرنگار ميربهرسي سيدحسين مناسبت همين به
گفتوگويي آن ، ضمن و كرده تهيه باره اين در مطلبي مشهد
پي در كه است داده انجام مشهدي سفالگر هنرمند اين با
.ميآيد
***
نيست چيزي آن و ميكني آرامش احساس ميروي كه تماشا به
هنرمند دستان و آتش آب ، خاك ، جنس از آفريدههايي جز به
روزمره از خسته ديدگان چشمنواز اينچنين كه حسيني شهناز
.ميشوند آهن و دود عصر گي
گل يا و خاك و آب كه آن جنس به سفال در نهفته آرامش شايد
در ريشه ميتواند ما به آن تسري و باشد داشته بستگي است
تسكيني يا و داشته است گل همان تعبيري به كه خودمان جنس
ارتباط بديهيترين هست هرچه باشد ، سفالگر دل از برگرفته
هنگام در سفالگر لطيف احساس در ميتوان را اشياء با فردي
.باشيم نظارهگر گل با كار
ميكنم ، كار سفال با وقتي من":ميگويد حسيني شهناز
زمان ، گذشت به توجه بدون و ميكنم بسياري آرامش احساس
زندگي در چيزي هيچ.است شده صبح كه ميشوم متوجه ناگهان
زيورآلات از.كند ارضا سفال با كار مانند مرا نتوانسته
نميتواند چيزي هيچ جهان ، كنار و گوشه به سفر تا زنانه
گاهي و ببخشد من به را سفالينه اثر يك خلق خوب احساس
و گذاشته چرخ روي گل تكهاي هستم ، غمگين خيلي كه اوقات
منتقل گل به را خود احساس حقيقت در.ميكنم كار آن با
رابطه يك اين و ميكند را كار همين من با هم گل و كرده
برقرار من با گل و گل با من كه است وعاطفي متقابل
دوست چون نميكنم محاسبه هيچگاه هم را زمان.كرده
است مانده باقي كه آنچه و گذشته كه آنچه به محدود ندارم
را آن سالهاي كه ندادهام دست از را رفته عمر زيرا شوم ،
مالكيت در دارم پيش در خويش عمر از كه را آنچه و بشمارم
بخواهم قطعي سرمايهاي عنوان به داشتنش براي كه نيست من
".است چقدر بدانم
منطقي بيان از استفاده با سفالهايش ساخت در حسيني شهناز
حجم بين پيوند يافتن در حركتيپذيرا كاربردي ، قالبهاي
حجمهاي روي بر معاصر دوره لعابي مايه رنگ و سفال سنتي
وي سرشار ذوق و پويا طبع نشانگر كه است داده انجام خويش
كه است ، سفالگري در اصولي و منطقي خلاقيتهاي به نسبت
در را وي شده حساب و آگاهانه جستوجوي و تجربه لزوما
.ميدهد نشان مرزوبوم اين سفالگري و ايران هنر و فرهنگ
در ميتوان را هنرمند اين كار در مهارت و دقت و ظرافت
گسترههاي سمبليك حجم انتخاب در وي فعال انديشه ادراك
باستاني سفالگري فرهنگ در سنتي منطقي نهادهاي حفظ با كار
اشغال لحاظ از وي سفالينهاي.كرد تاييد و مشاهده ايران
حضور ، ميدان در آثار فضايي ديدگاه همچنين و اطراف فضاي
اولين در را بيننده ذهنيت و ميدهد نوازش را بيننده چشم
با همنشين و لطيف احساس و سفال ماده به ابتدا برخورد
سپس و ميكند معطوف است ، خاك جنس از كه انساني فطري نياز
پيكره بردارنده بار مدارهاي منحنيهاي شدن نمودار با
در رمزگونه گويشي و آرام بياني با سفال حجم وشكمي گلويي
و پرتوان دستهاي درحركت را خود شدن پديدار چگونگي درون ،
از سرشار سكوتي در و خويش خالق و هنرمند كارورز
و باستان ايران هنري تمدن شده فراموش هنرمندان همهمههاي
حكايت را گذشته قرون و اعصار پردههاي در اصيل سفالگران
.ميكند بازگو و
قبلي الهام با معمولا را هركاري":ميگويد سفالگر اين
كپي و نكرده فكر آن روي بر قبل از هيچگاه و ميدهم انجام
از و دارد وجود نيز لعاب مورد در روش اين و نميكنم هم
ما دارم عقيده بههرحال ندارم نظر در را مشخصي رنگ قبل
است شده تعيين قبل از بگيريم هرحركتي براي كه تصميمي هر
باور هيچوقت و شود همينگونه كه بوده قرار اصلا و
سفالم طرح و لعاب يا رنگ دارم كه هستم خودم من كه ندارم ،
اين كه ميدانم و داشته باور هميشه ميكنم ، انتخاب را
كار اين من درون در ديگري نيروي يك ميكنم گل با كه كاري
بسياري ، براي نگرش نوع اين شايد.ميكند هدايت را
كه است باوري اين اما برسد بهنظر عجيب و باور غيرقابل
".است بوده من با هميشه
اثر تاثيرگذارترين صاحبنظران ، و منتقدان گفته به
اي" سرود اثر مشهد در ايران معاصر سفالگران نمايشگاه
اين.است بوده حسيني شهناز ساخته "پرگهر مرز اي ايران
بروي و است شده كار كاشي عدد روي 39 بر سفال تابلوي
نتهاي است سانتيمتر xابعاد 108145 داراي كه تابلويي
.است بسته نقش برجسته حروف صورت به معروف سرود اين موسيقي
كه بود اين اثر اين خلق از من اصلي هدف":ميگويد او
و دارم زندهنگه ايران خاك روي بر را "ايايران"سرود
به تقديم":نوشتهام تابلو اين كاشيهاي تمام پشت
."پروردگارم
|