بيتاللحم هيولاي و مغرور عقاب
سهراب قصه گزارش
خواننده"ميماند؟ شعر كدام"مقاله بر نقدي
و اخوان از بيشتر فروغ
و شعرسهراب
...اما شاملوست
پاياب انتشار
(ع)علي امام خجستهزادروز با همزمان
جشنواره نخستين پاياني
ميشودمراسم برگزار
حضور تئاتر
ميشود برگزار موسيقي خانه جشن دومين
بيتاللحم هيولاي و مغرور عقاب
دو از شعر دو.كردهاند پر را ذهنم شعر دو روزها اين
گويي كه شعر دوسال هشتصد از بيش زماني فاصله با شاعر
نوشته (سپتامبر يازدهم) شهريور بيستم شنبه سه روز دو ، هر
بلندآوازه شاعر قبادياني خسرو ناصر از يكي.شدهاند
.ايرلندي شاعر باتلرييتس ويليام از ديگري و ايراني
مراكز به حمله باورنكردني واقعه با خسرو ناصر شعر مناسبت
دقيق چنان اشارات و است واضح چنان آمريكا نظامي و تجاري
عقاب شعر.ندارد تفسيري و توضيح هيچگونه به نياز كه
رجعت شعر اما.است واقعه اين شناسي آسيب گويي ناصرخسرو
و امروز جهان از است توصيفي كه ييتس (Second Coming)
فرهنگ به اشاراتي شامل پيامبرانه ، پيشگوييهاي حاوي
چنانكه شعر عمق آنها از اطلاع بدون كه است غربي -مسيحي
بعد و ميآورم را عقاب شعر ابتدا درنميشود معلوم بايد
كه است اين حق عقاب بازخواني در.ميپردازم رجعت شعر به
آن در ديگري ژرفاي و تازگي و كنيم دقت آن كلمهكلمه به
مويي سر بيند" ماهوارهايش چشمان كه مغروري عقاببيابيم
".درياست ته در اگر هم
عقاب
خاست هوا به عقابي سنگ سر ز روزي
بياراست پروبال طعمه طلب وندر
گفت همي و كرد نظر بال راستي بر
پرماست زير جهان ملك همه امروز
بجنبد پشه يكي خاشاك سر بر گر
ماست نظر در عيان پشه آن جنبيدن
كماني سخت يكي كمينگاه ز ناگه
راست برو انداخت قدر و قضا ز تيري
دوز جگر تير آن آمد عقاب بربال
كاست فرو خاك سوي به را او مر ابر وز
زآهن و چوبي ز كه اين است عجب گفتا
خاست كجا ز پريدن و تيزي و تندي اين
ديد برآن خويش پر كرد نگه نيك چون
"برماست كه ماست از كه ناليم؟ زكه" گفتا
اكتبر انقلاب از سرخوردگي هنگام در 1919 را رجعت ييتس
اما است ، نوشته ايرلند خواهان جمهوري نهضت انحراف و 1917
ايام آن سياسي مسائل از گستردهتر بسيار دامنهاي شعر
آنچه پيشبيني و آينده و حال به نافذ است نگاهيدارد
.بوديم آن مصاديق خشنترين از يكي شاهد روزها اين
رجعت
شونده دور و دور مداري در زنان چرخ و زنان چرخ
;نميشنود را شاهينبان صداي ديگر شاهين
;نيست نگهداري توان را مركز ميپاشد ، فرو هم از چيز همه
ميگيرد ، فرو را جهان محض آشوب
ميافتد راه به خوني تيره سيل
;ميكند غرق را معصوميت آيين و رسم و
ايمان هر از خالي بهترينها
غالب شوري از پر بدترينها اما
;است كار در ظهوري بيشك
.است كار در رجعتي بيشك
نيامده زبان به كلمه اين هنوز !رجعت
جهان روح عمق از مهيب شكلي كه
:ميكند مضطرب را چشماندازم
يزرع لم بيابان ريگزار در جايي
آدمي ، سر و شير تن با شكلي
خورشيد ، چون بيرحم و خيره مات نگاه با
ميدهد تكان را سنگينش رانهاي
ميزند ، حلقه صحرا لاشخورهاي سايه او گرداگرد و
ميافتد فرو تاريكي دوباره
سنگي خواب قرن بيست كه ميدانم ديگر حالا
است شده آشفته كابوسي به گهوارهاي تكان از
فرارسيده نوبتش كه است بيرحم جانور كدام اين
شود زاده بيتاللحم در تا
سطر هشت.جهان زوال در شعري آخرالزماني ، است شعري رجعت
قرن اوايل همان در را بيستم قرن آينده اوضاع شعر اين اول
مركز به مداري در بايد كه شاهين.ميكند تصوير خوبي به
.ميشود دورتر لحظه به لحظه مركز از كند ، گردش شاهينباني
نظم.نميكند پيروي جاذبه قانون از نيز فيزيكي جهان
از سوءاستفاده و جديد زندگي شتاب.ميخورد هم به جهان
رسم.ميزند هم به را جامعه سياسي و اخلاقي تعادل آزادي
به اشاره (the Ceremony of innocence) معصوميت آيين و
گرويدن و نامگذاري رسوم قديميترين از كه است تعميد غسل
و ميپنداشتهاند مقدس و زنده موجودي را آب.است دين به
آب همين اما.ميشستهاند آن با را تن تعميد غسل براي
خود در را همه جهان ، موجود وضع در كننده ، تطهير مقدس
كه (159) پيدايش سفر در -خداوند وعده به و ميسازد غرقه
وفا -كند هلاك را تني صاحب كه بود نخواهد طوفان ديگر آب ،
چون مردمان بهترين كه است زماني چنين در.شد نخواهد
در آنان بدترين و شد خواهند بيهدف و سرگردان شاهين ،
خواهند قوي ارادهاي جهان نظم بيشتر ريختن برهم و تخريب
:است شده ضربالمثل شعر اول بند آخر سطر دوداشت
The best lack all conviction, while the worst Are full
of passionate intensity
به "intensity"و "Conviction" كلمه دو انتخاب در ييتس
"Vincer" از مشتق اولي.است داشته نظر هم آنها لاتيني ريشه
به "tender" از مشتق دومي و "درآوردن نظم به" معناي به"
وضعي چنين در.است "كردن غلبه" و "شدن گسترده" معناي
.دهد نجات را انسان ميتواند رجعتي معجزهاي ، تنها
وعده متي انجيل و 25 باب 24 در كه گونه آن از معجزهاي
عيسي آنكه از پس متي انجيل باب 24 در.است شده داده آن
پيمبران و دروغين عيسايان شدن پيدا از را خود پيروان
فساد و جور و ظلم از جهان شدن پر از و ميدهد خبر كاذب
:ميدهد را انسان پسر رجعت يا ظهور بشارت ميكند ، آگاه
وقت آن در و گردد پديد آسمان در انسان پسر علامت آنگاه"
كه ببينند را انسان پسر و كنند سينهزني زمين طوايف تمام
".ميآيد عظيم جلال و قوت با آسمان ابرهاي بر
انتظار را معجزهاي چه ييتس ميدهد؟ بشارتي چه ييتس اما
حيوان ، نيمي و انسان نيمي هولناك هيولايي تولد ميكشد؟
خوفانگيز موجود ظهور ييتس انسان ، پسر خلاف درست موجودي
و فتنهانگيز بياحساس ، خشن ، ميبيند ، را بيرحمي
در يعني بيتاللحم ، در درست هيولا اين كه عجباخرابكار
.ميشود متولد مسيح زادگاه شهر فلسطين ،
و تاريخي پيوندهاي و اشارات همه آن با ييتس شعر ترجمه
-مسيحي سنت متن در كه تصويرهايي و آن شناختي زيبا و معنوي
كه است ناممكن اندازه همان به ميكند پيدا ارزش غربي
و حال و قافيهها و وزن موسيقي با ناصرخسرو شعر ترجمه
ترجمه به كه هنري هستند شيئي دو هر.ما فرهنگ سنت هواي
ترجمه در متعالي و بلند شعري مقام در اما.نميآيند در
از ناصرخسرو شعر.ميماند باقي آنها از ارزشمند چيزي هم
و پيچيدگي از ييتس شعر و طبيعي زيبايي و سادگي
*.است برخوردار ناپذيري تقليد نمادپردازي
موحد ضياء دكتر
استفاده مقاله اين در زير ماخذ از ييتس شعر باب در *
:كردهام
Richard Morton. Notes on the Poetry of William Butler
Yeats, Canada 1971
سهراب قصه گزارش
:چاپ تاريخ /ويستار:ناشر /فرخندهحاجيزاده:نويسنده
.نسخه شمارگان2200 /1380
قصه گزارش چندين از مجموعهاي "سهراب قصه گزارش" كتاب
آن با بار اولين براي كه است نامي قصه گزارش است ،
را قصه و ميشناسيم را گزارش ما همه.شويم مي روبهرو
كتاب اين بر كه ناآشنا است نامي قصه گزارش اما نيز ،
نويسندهاي وقتي كه روست آن از گزينش اين و شده نهاده
روي بر را خود زندگي واقعيتهاي از گزارشي ميگيرد تصميم
گزارش و درآمده گردش به او سيال روح و فكر بياورد ، كاغذ
همان واين ميكشاند روايت و خيال عرصه به واقعيت از را
قصه زبان با او:ميرود انتظار قصهنويس يك از استكه
سوگ ، از گزارشي زيبا چه و ميآورد روي نويسي گزارش به
زيباترين شايد.است كشيده تصوير به را مشكلات و اندوه
خود قول از كرد ، بيان كتاب درباره بتوان كه را كلماتي
بيخوابيهاي وتوي ببافي قصه كه بيوقت و وقت":كه اوست
ناشدني كشف قلههاي تمام تا خيال شاهپرك بر سوار شبانه
كه چيزي آن يا واقعيت از كوچكي بارقه گاه و بپري واقعيت
خودت كه بگستراني چنان نيست و باشد تو واقعيت ميتوانست
واقعيت در مدام و كجا واقعيت و كجاست خيال مرز نداني هم
گزارشي كني كه هم اراده.بزني غلت ذهنت قصههاي پرآشوب
به بنويسي جرياني يا كسي زندگي وضعيتي ، لحظهاي ، از
برگردي ، كه نوشتهات به و ميشوي كشيده روايت سمت
طبق نه و آموختهاي آنچه روال به است قصه نه ميبيني
."گزارش قراردادي تعريفهاي
خواننده"ميماند؟ شعر كدام"مقاله بر نقدي
اخوانو از بيشتر فروغ
و شعرسهراب
...اما شاملوست
صفحه در"ميماند؟ شعر كدام" نام با نوشتهاي كوتاه چاپ
كه داشت همراه به را گوناگوني بازتابهاي همشهري ادبيات
يكي تا داشت برآن را ما شده مخالفعنوان و موافق نظرات
را بحث اين باب است بديهي.كنيم چاپ را رسيده نقدهاي از
خود ديدگاههاي نيز ديگر دوستان تا ميگذاريم باز همچنان
.كنند بيان را
چاپ به اقدام مردادماه 1380 مورخ 28 "همشهري" روزنامه
كه است كرده "ميماند؟ شعر كدام" عنوان تحت مقالهاي
"اخوان" ،"شاملو" شعر اجمالي طور به مقاله اين در نويسنده
بررسي مورد را آنها آثار ماندگاري و "فروغ" و "سهراب" ،
نگاه از نكاتي حقير اين نظر به اما.است داده قرار
اشاره ازآنها بعضي به كه مانده پنهان محترم نگارنده
نياز شاعران اين شعر ماندگاري اثبات چه اگر.كرد خواهم
.دارد (!سال صد چند) طولاني بسيار زمان به
شاعران اين شعري توان و تكنيك بررسي فراموشي اول نكته
دارد اذعان مطلب اين به نيز نگارنده كه گمانم براين.است
مقايسه قابل سهراب و فروغ با شاملو و اخوان شعري توان كه
قدرت به شعري سهراب و فروغ ديوان از جايي كمتر در.نيست
اينكه با.كرد خواهيد پيدا "شبانهها" يا "من باغ"
اندك قطعا اما بيشترند فروغ اشعار در ها"عاشقانه"
.هستند فروغ عاشقانههاي از برتر اميد.م عاشقانههاي
شده مقايسه يكديگر با شاعران شعري محتواي مذكور مقاله در
ناماندگاري و سهراب و فروغ ماندگاري علل از يكي و است
نكته اين ذكر.است شده ذكر محتوا همين شاملو و اخوان
فلسفه با انسان تقابل اتفاقا كه ميرسد نظر به ضروري
فلسفي انديشههاي اكنون و شده تمام فروغ دوره "مدرنيت"
كه فروغ از اشعاري.ميكند حكومت امروز انسان بر ديگري
حداقل يا نيستند او فلسفي اشعار زبانهاست برسر امروز
همانطور طرفي از.نميكنند نگاه آنها به ديد اين از مردم
اشعار از قويتر شاملو و اخوان فلسفي اشعار شد اشاره كه
يعني شاملو و اخوان شعر در شده مطرح موضوعات.هستند فروغ
هستند دغدغههايي آزادي و عدالت تحقق و استبداد با تقابل
شعر نيز رو اين از و نميشوند دور انسان از هيچگاه كه
ميكنيد فكر شما آيا.دارد بيشتري ماندگاري توانايي آنها
تكرار "كتيبه" قصه ديگر يا است گذشته "زمستان" شعر دوره
اين آيااست اخوان تاريخي اشارات ديگر موضوع نميشود؟
آخر" ميكنيد فكر كرد؟ خواهند تغيير تاريخي اتفاقات
كه است قبول قابل مطلب اين.شد خواهد فراموش "شاهنامه
شاملو و اخوان از بيشتر فروغ و سهراب اشعار خوانندگان
ساختار سادگي به بيشتر موضوع ، اين من نظر به ولي هستند ،
.آنها محتواي تا برميگردد سهراب و فروغ اشعار موضوع و
و اخوان اشعار فهميدن البته صد و خواندن كه بپذيريم
و فروغ شعر كه دارد دانشهايي و اطلاعات به نياز شاملو
خالي (دارد وجود سادگي اين در كه زيبايي همه با) سهراب
سهراب و فروغ اشعار نزديكي و لطافت شايدهستند آنها از
.باشد سادگي همين خاطر به آدمي به
اخوان مرگ از و ميگذرد سال فروغ 35 فراق از كه است درست
سال اخوان 45 "زمستان" كه نكنيم فراموش ولي سال تنها 10
تمام از بيشتر و است ماندگار همچنان و است شده سروده پيش
.ميشود دهان به دهان فروغ اشعار
بيدگلي اسلامي سعيد
پاياب انتشار
هنر فرهنگ ، زمينههاي در كه پاياب دوماهنامه پنجم شماره
به "پاياب" شماره هر.شد منتشر است ، فعال ادبيات و
و دارد اختصاص ايران امروز ادبيات چهرههاي از يكي معرفي
و نظر و نقد و گفتوگو نمايشنامه ، داستان ، شعر ، همچنين
.ميرساند چاپ به معاصر ادبيات زمينه در ترجمههايي
شاملو احمد و طاهباز سيروس بزرگداشت به گذشته شمارههاي
آزاد.م با بيشتر آشنايي ويژه شماره اين و داشت اختصاص
نوشتهاي و سميعي عنايت و آتشي منوچهر از نقدهايي و است
و است شده چاپ شاعر اين آثار بررسي در شاملو احمد از
(راجي احمد از) داستان دو حاوي شماره اين مطالب ديگر
رهنما ، فريدون جمله از ايراني شاعران از شعر سيزده
جاري مسائل باب در كاشيگر و سميعي اشكوري ، از گفتوگويي
و شاعران از ترجمههايي و رادي اكبر از نقدي شعر ،
از داستاني جمله از ;است جهان معاصر نويسندگان
لانكستون از پري داستان (فرخي باجلان ترجمه)آلبركامو
ترجمه) حكمت ناظم از نامهاي (تقيزاده صفدر ترجمه)هيوز
از نمايشنامهاي و استانيكلاوسكي از نوشتهاي (احمدپوري
...و (فضلي هوشنگ ترجمه)ويليامز تنسي
(ع)علي امام خجستهزادروز با همزمان
جشنواره نخستين پاياني
ميشودمراسم برگزار
حضور تئاتر
ساعت حضور تئاتر جشنواره نخستين پاياني مراسم:هنري گروه
باسعادت ولادت با مصادف رجب 13(دوشنبه) فردا صبح 10
در پايداري فرهنگسراي سوي از (ع)علي حضرت اميرالمومنين
مسئولان حضور با (بهمن) ورزش فرهنگسراي مبارك تالار
هنرمندان ، از جمعي تهران ، شهرداري هنري فرهنگي سازمان
.ميشود برگزار هنردوست مردم و جشنواره شركتكنندگان
به مراسم اين در پايداري فرهنگسراي عمومي روابط گزارش به
مقدس دفاع ارزشهاي مفهوم و مضمون نظر از نمايشها بهترين
مناسب تكنيكهاي كاربرد لحاظ از نمايشها بهترين به و
.ميشود اهدا ارزندهاي خياباني ، جوايز نمايشهاي براي
خاطرهنگاري و تحقيقي ارزشمند آثار از دورهاي همچنين
اين در شركتكننده هنري گروههاي كليه به مقدس دفاع
و كارگرداني بهترينهاي به و ميشود اهدا جشنواره
جوايزي داوران هيات سوي از جشنواره اين در بازيگري
.كرد خواهند دريافت
حضور صحنهاي و خياباني تئاتر جشنواره گزارش اين پايه بر
.داشت خواهد ادامه مهر تا 20 و آغاز شهريور تاريخ 31 از
فرهنگسراهاي در را اجرا نمايش140 جشنواره 14 اين در
را نمايش خياباني 84 گروه همچنين 14 و كردند اجرا تهران
.كرد خواهند اجرا مهر تا 20
هيات بيانيه قرائت ضمن جشنواره اين در است ذكر شايان
بزرگداشت در خياباني تئاتر به پرداختن ضرورت داوران ،
.ميشود بررسي مقدس دفاع حماسه
ميشود برگزار موسيقي خانه جشن دومين
جمعي حضور با موسيقي خانه سالانه جشن دومين:هنري گروه
وحدت تالار در مهرماه موسيقي 19 شده شناخته چهرههاي از
.ميشود برگزار
جشن دومين دبير و ايراني آواز مدرس ناصحپور ، نصرالله
جمع در حضور با گذشته روز موسيقي خانه تاسيس سالگرد
عمومي مجمع تشكيل عدم علت مطلب اين بيان ضمن خبرنگاران
و دقيقتر كار را ، گذشته ماه مرداد در موسيقي خانه
عمومي مجمع در موسيقي خانه اعضاء پرقدرتتر حضور خواستار
سال مرداد در 16 موسيقي خانه ثبت از پس:گفت و ناميد
عمومي مجمع تاريخ ، اين از پس سالي يك كه بود قرار 1379
ما عضويت فرمهاي از برخي نرسيدن بهدليل كه شود تشكيل
خود بررسيهاي تخصصي كميتههاي تا كنيم صبر داديم ترجيح
انجمن تازه كميته دو ناصحپور گفته به.دهند انجام را
و شده تشكيل موزون حركات و رقص كميته و موسيقي دوستداران
مشكلات ساختن برطرف و درآمد تامين براي نيز برنامههايي
.است اقدام دست در مالي
تهران سمفونيك اركستر از اجراهايي موسيقي خانه جشن در
فرهاد بهرهبري ملي اركستر مجلسي ، جاويد بهرهبري
موزون حركات اجراي و نوري محمد خوانندگي با و فخرالديني
.ميرود صحنه به سنندج نفره گروه 10 از
|