سالروز خجسته رجب ، سيزدهم مناسبت به
معيارهاي(ع)علي اميرالمومنينامام ميلاد
(ع)علي امام نظر از پژوهش و سنجش
عيد ،(ع)علي اميرالمومنين ميلاد سالروز:جستارگشايي
آن بيهمتاي فضايل و حكمت با آشنايان كه است بزرگي
روز اين لذات در و هستند آن مدرك ازديگران بيش ابرمرد ،
و زمانها همه براي مردي (ع)علي.ميخورند غوطه روحاني
نگنجد اندك به وصفش كه بود ابعاد و وجوه تمام در شخصيتي
يك شايد اما.نيايد هم كتاب صد و دفتر يك به حكايتش و
و يگانه بزرگمرد اين فضايل در شده شناخته كمتر زمينه
دستورالعملهاي ;آن و است پنهان و نهفته همچنان بيهمتا ،
نيز و گفتگوست و نقد آيين در عميقش و ژرف اما پراكنده ،
خوانده "پژوهش" امروزه كه "دانايي حكمت" به رهيافتهايي
تا ميكوشد نويسنده ذيل ، مقاله در مبنا ، اين بر.ميشود
مضبوط صورتي به را پراكنده و عظيم مجموعه اين از بخشي
شيوه و نقادي روش و پژوهيدن رفتار نوعي به و نمايد ارائه
.نمايد استخراج حضرت آن بيانات از را جدل
اميرالمومنين موليالموحدين ، زادروز صميمانه تبريك با
جلب مطلب اين به را گرامي خوانندگان توجه ،(ع)علي
.مينماييم
معارف گروه
بيشه كه رساسخني ، شيوه و بلاغت نهج فقط نه (ع)علي كلام
فرمايشات.است معاني و اسرار در تعقل بيكران
بزرگترين ميبايد كريم ، قرآن از پس را اميرالمومنين
نكته ايندانست اسلام در ژرفنگري و حكمت منشا و مبدا
نامهها بيانات ، و خطبهها مضامين در دقت با ميتوان را
بديشان منسوب منظومات و اشعار بالاخره و مكتوبات و
آن و ;برد ياد از نبايد را تلخي واقعيت امادريافت
به نسبت افراطي و مسلكي يا و عاطفي و عاميانه نگرش اينكه
دانشورانه برخورداري مجال اغلب درايت ، و عقل سلسله سر آن
پيروان از را امام علمي آموزههاي و دستورالعملها از
بيان و ادبي درخشش ديگر ، سوي از.است كرده سلب ايشان
جنبههاي به توجه تا گرديده موجب نيز امام آراسته و مسجع
امام پيروان.باشد ايشانبيشتر كلام زيباشناختي و بلاغي
سطح از گامي هرگاه اقوالش و آراء در متاملان و (ع)علي
و مباني بازفهمي در سعي و برده فراتر ايشان كلام
نظامي به كمتر متاسفانه داشتهاند ، معاني در بازانديشي
به غالبا توجهها.يافتهاند دست خاص موضوعي در منسجم
صورت به امام گفتارهاي و جستارها و بوده معطوف جزئيات
.است شده داده قرار تفسير و شرح مورد موضعي و منفرد
به و آيد فائق نقص اين بر ميتوانست كه آثاري جمله از
امام كلام گنجينه بر تكيه با امروزين انديشههاي نياز
آثار ساير يا نهجالبلاغه تفسير به موسوم كتب گويد پاسخ
با دستگاهي به ميبايد عليالظاهر آثار اين.بود امام
طرح با و ميرسيد تعارضات از فارغ و مشخص سرفصلهاي
دستورالعملهاي و رهيافتها...و ادبي تاريخي ، زمينههاي
.مينهاد اختيار در امروزين و تحليلي صورت به را (ع)امام
و گويانه نكته برخورد جاي به آثاري ، چنين پرتو در
كيفيتهاي است ، سنتي تذكرات و موعظتها ويژگي كه ناصحانه
،"مشخص سرفصلي" متضمن كه (ع)امام سخن از دقيقي و علمي
از خالي مجموعههايي" ،"روشن آموزههايي" ،"آزموده روشي"
روزگار انسان براي استفاده قابل مسائلي بالاخره و "تناقض
را شيوهاي چنين.ميگرديد فراهم ميبايد باشد ما
متمايز عاميانه دريافت روشهاي از و ناميد "علمي" ميتوان
فرهنگي ميراث با برخورد از اينگونه كه است بديهي.ساخت
بهرهگيريهاي با منافاتي ،(ع)علي امام از مانده جا به
است اخص بدان نسبت ولي.ندارد حضرت آن فرمايشات از سنتي
و امر اين ضرورت درك ديگر ، عبارت به.دارد امتيازاتي و
ويژه و نبوده همگان توان در وادياي چنين به ورود
.است پژوهندگان و علماندوزان
فرمايشات شرح و تفسير نيت به كه كتبي شد گفته چنانكه
ارائه عهدهدار ميبايد است ، گرديده فراهم (ع)علي امام
روزگار هر فهم قابل ساختار و زبان به علوي آموزههاي
الحديد ابنابي عهد از نهجالبلاغه مفسران بهويژه -باشد
دقت با اما -..ما روزگار حجيم آثار تا او بر متقدمان و
گفته پيش نارساييهاي كه درمييابيم كتابها اين مجموعه در
لحاظ به فقط آنها كمال و ميخورد چشم به نيز آثار اين در
و ترتيب !است نهجالبلاغه مندرجات مجموعه فراگيري و شمول
روشهاي و روزآمد پرسمانهاي فقدان و شروح اين سنتي توالي
اين شرح گاه و كاسته بسيار آنها فايده از كارآمد و عملي
.ميسازد خدشهدار نيز را متن انسجام و وضوح مفسران ،
متن ، ديني حتي و بلاغي تاريخي ، نكات روشنسازي در البته
ما كه را آنچه اما.است ارجمند بسيار شروح اين وجود
حكيم شرح ميان اين در شايد.نميگويد پاسخ شديم متوقع
تا كليني علامه اثر "كافي اصول" بر شيرازي ملاصدراي
بر علاوه كه كافي شريف كتاب.باشد بري نقص اين از حدودي
ساير فرمايشات و نبوي احاديث شامل اميرالمومنين ، روايات
(ع)علي ژرف بيانات از زيادي تعداد ميباشد ، نيز معصومين
را كتاب اين بابهاي كافي اصول صاحب.است نموده مضبوط را
و عملي طرف به عمومي و تجريدي از -مشخص موضوعهاي طبق بر
.است نموده تدوين -خردتر مطالب و عيني
در است بوده نابغه و متبحر فيلسوفي خود كه صدرالمتالهين
و (ع)امامعلي فرمايشات شرح به فلسفي منظم نگرش چارچوب
فرمايشات بر وي شروح بررسي.است پرداخته (ع)معصومين ساير
كاربردي رهيافتي جستجوي در او كه ميدهد نشان امير حضرت
با اواست بوده خود معاصر فرهنگ چارچوب در تناقض فاقد و
و خودسرانه تاويلهاي غلبه مجال نبايد اينكه به عنايت
مركزي مفهوم به بدهد ، را متن حقيقت بر عندي ، من تفسيرهاي
از پربار شرحي حال عين در و ميماند پايبند روايات
.ميآورد پديد متن با خود خلاق برخورد
موضوع مقولات با دانشورانه برخورد روشهاي بخش ، اين در
اين.ميگيرد قرار بررسي مورد فصل سر سه در پژوهش
:عبارتنداز ترتيب به سرفصلها
در رهنمودها كليترين مثابه به سرفصل اين ;پژوهش آيين -1
مورد موضوعات و پديدارها با عملي و عقلي برخورد باب
حيطه در بنيادين لوازم و ابزار عرصه اين در.است بررسي
.ميشود مطرح (ع)امام نظرگاه از سالم پژوهش
آثار باب در داوري و تميز براي محكي همچون ;نقد آيين -2
توجه با زمينه اين در كه است بديهي.انديشهها و آراء و
بنيادين ملاكهاي بر ايشان تكيه ،(ع)امام خاص مخاطبان به
به ميتوان مبادي همين از معهذا است ، استوار سليم عقل
.يافت دست امروزين و استوار معاييري
است عمومي مفاهمه امكان برترين زمينه ، اين ;جدل آيين -3
روششناسي و منطق لحاظ به آن ، خاص نارساييهاي عليرغم كه
.بست چشم آن ارزشهاي بر نميتوان علوم
پژوهش آيين
از اساسا.نيست قائل دانش براي را خاصي محدوده (ع)علي
ناشي آنجا از حقيقت اين (1)"نمييابد پايان دانش" وي نظر
گستره و است محدود بسيار انسان شناخت امكان كه ميشود
مابين ميتواند كه شيوهاي.وسيع بسيار دانشها و علوم
برقرار تعادل بيپايان ناشناختههاي و محدود شناخت اين
.است احسن انتخاب و گزيني به شيوه امام ، نظر از سازد
از پس فراگرفت ، را آن همه بتوان كه است آن از بيش دانش"
(2)".برگيريد را آن نيكوترين دانشي هر
به مشروط پژوهش و دانش راه در نهادن گام ،(ع)امام نظر از
دشوار و باريك راهي شرايط ، اين در بادقت.است شرايطي
يافتن دست ديگر عبارت بهميگيرد قرار پژوهنده فراروي
در زندگي با كه است رياضتهايي و تلاش مستلزم حقايق ، به
از يكي در (ع)امامدارد منافات سهلانگاري و اهواء طريق
اين از نمادينبرخي صورت به كافي ، اصول در مندرج روايات
:بازمينماياند را دشواريها
تواضع.است بسياري فضايل را علم راستي به علم ، طالب اي"
و است فهم گوشش او ، چشم حسد از بركناري و است او سر
عقلش و نيت حسن دلش و است بررسي حافظهاش راستي ، زبانش
ديدار پايش و مهرورزي او دست امور ، و اشياء معرفت
و است نجات قرارگاهش ورع ، حكمتش و سلامت همتش دانشمندان ،
تيغش سخن ، نرمش سلاحش و وفاء مركبش و عافيت برندهاش پيش
سرانجامش و علما با گفتگوي لشكرش و مدارا كمانش و رضا
و است احسان توشهاش و گناهان از دوري پساندازش و ادب
(3)".دوستيبانيكان هدايتورفيقش سازگاريورهنمايش شرابش
كه معتقداست نگاشته روايت اين بر كه شرحي در ملاصدرا
جز علم ، كه داده آگاهي را علم طالبان عليهالسلام امام"
حاصل رادارند نيكوييها و فضيلت اين كه كسان اين براي
نموده تشبيه روحاني و كامل شخصي به را علم لذا.نميگردد
(4)"...روحاني تمام كه است قوايي و اعضاء را وي كه
براي شرايطي و مراتب (ع)امام كه ميگردد ملاحظه بنابراين
با آنها از كه شرايطي.قائلند علم و دانش حيطه به ورود
بهينهترين درواقع و ميبرد نام "علم فضايل" عنوان
و ميشود محسوب حضرت آن نظر از عالمانه پژوهش امكانات
دست به رياضت و ممارست با شرايط اين شد گفته كه همانطور
دانش و علم":(ع)امام گفته به اساسا و ميآيند
(5)".نميآيد دست وتنآساييبه باتنپروري
به دستيابي (ع)امام نظر از پژوهش و دانش كسب از هدف
ناداني ، و نيكيهاست تمام ريشه دانش".نيكيهاست و سعادت
و است بركاتي چنين منشا كه دانشي (6)"بديها تمام سرچشمه
بر تنها نيز مينشيند بار به فضايلي و شرايطي چنان تحت
و سطحي دريافتهاي.است تفكر آن و است استوار چيز يك
و ميباشند علمي صفت فاقد (ع)امام نظر از اوليه و تصوري
به عقلاني كنكاش و خردورزي واسطه به ميبايد عالم اساسا
نه باشيد ، درايت و دريافت پي در".يابد دست واقعي دانش
درايت ، و دريافت معناي نزديكترين (7)".حكايت و نقل پي در
چيزي (ع)امام نظر از اساسا و است عقلاني سنجش بيگمان
.ناميد دانش نميتوان را تعقل و تفكر فرايند همين جز به
".نيست انديشه انداختن كار به چون دانشي -كالتفكر لاعلم"
به و ميشوند حاصل اينگونه ارزشمند ، و صائب آراء (8)
دست به تامل و درنگ با راي":ميشتابند انسان ياري
(9)".است مددكاري بد برنيامده ، و نارسيده راي و ميآيد
درك و تصورات حد از را آدمي معلومات كه تفكر از پس
شرايط و ابزارها ميرساند ، درايت و دريافت به ابتدايي
عالمانه پژوهش لوازم از حقيقت در كه دارد وجود نيز ديگري
كلي و عمومي شرايط احراز از پس اين بنابر ميشوند ، محسوب
دستورالعملهاي به توجه با پژوهشي هر شد گفته آنچه جمع و
:مييابد اعتبار و تحقق ذيل
معاصر امكانات و معارف و علوم به نسبت معرفت
علمي صلاحيت احراز شرايط از يكي را زمان شناخت (ع)امام
گوناگون فرمايشات در تكرار ، به را موضوع اين و ميدانند
براي...":فرمودهاند جمله از.كردهاند تاكيد خود
.بشناسد را خود زمان انسان كه بس همين شناختداري و دانايي
دستيابي لوازم از فقط نه (ع)امام نظر از موضوع اين (10)"
انسان موفقيت شرايط از كه اعتماد ، قابل و صحيح معرفت به
را پيشامدها و روزها كه هر":ميشود محسوب زندگي در
(11)".نماند غافل آمادگي از بشناسد ،
پرسمان و مسئله طرح
يا مسئلهاي جستجوي در آدمي كه ميشود حاصل هنگامي شناخت
پرسش ، طرح.ميشود طرح پرسشي هنگام اين در.باشد مجهولي
اينكه دوم و ميسازد بارور را انسان معرفت اول درجه در
.برميانگيزد انسان ياري به را دانايان و خردمندان ساير
آن درباره كه ميدانند مهم حد آن تا را پرسش طرح (ع)امام
كه ميشوند هلاك جهت آن از مردمان":فرمودهاند
(13)"...نگشت گمراه پرسيد راه آنكه" و (12)".نميپرسند
علمي مشورت و نظرخواهي
.بايكديگراست دانش ، درگروبرخوردآراءونظريات بارورشدن
بلااستفاده و مهمل را آن فقط نه دانش نگهداري و حبس
ميان از نيز را آن اعتلاي و نقادي امكان بلكه ميكند ،
نظر":فرمودهاند چنين زمينه اين در (ع)امام.ميبرد
بينياز ديگران از را خود كه هر و ;است هدايت عين خواستن
(14)"...افتد مخاطره به بيند
آن محتواي بر و شده عرضه يكديگر به دانشها ترتيب بدين
راي كه است خردمند انسان سزاوار":ميشود افزوده
خويش آگاهي و دانش و برافزايد خويش راي بر را خردمندان
(15)".دانشحكيمانودانايانافزونسازد رابابهدستآوردن
تطبيق
سنجش براي نظريات تطبيق و آراء مقارنه پژوهش ، راه يك
كرده توصيه را شيوه اين صريحا امام.آنهاست واقعي ارزش
كه كن ، قياس شده برآنچه است نشده را آنچه":فرمودهاند و
(16)".است يكديگر همانند امور و كارها
گزينش و تمايز
اولويت و گزينش و پديدهها بين ما تمايز به شدن قائل
شناخت و مفيد معرفت به دستيابي لوازم جمله از امور بندي
بسيار و پيچيده امري البته نكته اين و) است ارزش با
(.است باريك
آن بلكه بازشناسد ، نيك از را بد كه نيست كسي آن خردمند"
(17)".دورابتواندشناخت كهازمياندوبدبهترينآن است كس
رضوي مسعود
دارد ادامه
:پانوشتها
ص 83 الحكم ، غرر -لاينتهي العلم -1
نشر دفتر آرام ، احمد فارسياز گردانيده الحيات ، -2
ص 93 ج 1 ، فرهنگاسلامي ،
كمرهاي ، اسوه ، ص139 آيتالله ترجمه كافي ، اصول -3
محمدخواجوي ، ترجمه كافيصدرالمتالهين ، اصول شرح -4
ص 221 ج 2 ، فرهنگي ، تحقيقات مطالعاتو موسسه
ص 117 الحكم ، غرر -5
ج 6 ، الحكم ، غرر از نقل ريشهري ، محمدي الحكمه ، ميزان-6
حديث 13372
ص 62 ج 1 ، بحارالانوار ، نقلاز الحيات ، -7
ص 308 صالح ، صبحي نهجالبلاغه ، -8
ص 187 نهجالبلاغه ، مستدرك -9
ص 93 ج 1 ، همان ، الحيات ، -10
ص 75 همان ، -11
ص 4 ج 1 ، همان ، كافي ، اصول -12
ص 207 ج 1 ، الحيات ، -13
ص 1181 الاسلام ، فيض نهجالبلاغه -14
ص 169 غررالحكم ، -15
ص 935 فيضالاسلام ، نهجالبلاغه -16
ص 93 ج 1 ، الحيات ، -17
|