منتقدهنردرباره طباطبايي محمد علي سخنان
پاياني بخش - " گمبريچ"هنر تاريخ
پيچيده معاصردردنياي هنر
ها نگارخانه برديوار
شد تشييع ديهيم مهين پيكر
طباطباييمنتقدهنردرباره محمد علي سخنان
پاياني بخش - " گمبريچ"هنر تاريخ
پيچيده دنياي در معاصر هنر
همين در (4/7/80) گذشته چهارشنبه ، نوشته اين نخست بخش
. است رسيده چاپ به صفحه
هنر پذيري تاثير ميكند اومطرح گمبريچ كه ديگري عامل
.است تكنولوژي و علم جايگاه از ومنتقدينآن معاصر
ميگويدكه ميكندو اشاره اينشتين نظريهنسبيت به گمبريچ
نشان سليم عقل پيچيدهوغيرموافقبا نظريهبسيار اين
حرف فقط و باشد نداشته پيامدي نظريهنميتواند يك دادكه
بنابراين.داد نتيجه هم اتمي نظريهبمب آن بلكه باشد
آزمايشگري به مفيد فقطاعتقادي نه آن نوگرااز هنرمند
هر كه كرد پيدا هم آنعقيدهاي كنار در كه كرد كسب را
دقيقاهمين.است نافع كمتر نامفهوم و پيچيده نظر به چيز
گاردنر هلن خانم از "زمان گذر در هنر" كتاب در را مساله
:مينويسد كتاب آن از صفحه 615 در.شدهميبينم پذيرفته
آزمايش كارش ابزار با جديد ، ماننددانشمند هنرمندجديد"
يا كشف جديد شكلهاي و ميكند امكاناتشتحقيق در.ميكند
:ميكند گاردنراضافه خانم صفحه همان در ".ميكند ابداع
به پيوسته كه-هنرمند حال آزمايشگردرهمان -هنرمند"
دنبال به ميدهد ادامه فيزيكياش ابزار امكانات در كنكاش
به ".ميگردد قراردادي دنياي اين پرده وراي واقعيتيدر
و پيچيده نظريههاي براساس جديد دانشمند اگر ديگر عبارت
نوگرا هنرمند آزمايشگريميكند ، عموم ، براي فهم غيرقابل
تقليد او از ديگر حوزهاي در و نميماند عقب او نيزاز
ميتوانيم ما علم در عقيدگمبريچ به اما.ميكند
هنر در كه آن حال كاذببازشناسيم ، از را صادق نظريههاي
.نميتوانيم
خودش قول به ميكند اشاره آن گمبريچبه كه سومي مورد
در زيرا.آيد متناقض نظر به اولي مورد دو آن با بسا چه
در اما بودند ، هم كنار در هنر و علم اول مورد دو آن
دلايلديگري به علم از هنر گرفتن فاصله به او اينجا
علم پاي پابه ميخواهد فقط نه هنر ميگويد.ميكند اشاره
اين شر از است مايل همچنين كه رود پيش وفناوريبه
پا و دست گريزيهم خودراه براي باشد علم كه جدي هيولاي
ازآنچه بيستم قرن در نوگرا ميدانيمكههنرمندان.كند
مانند بعضي حتي و گرفتند فاصله بود بيروح و ماشيني
بسيار عقايد بعضي به شديدا موندريان و كله و كاندينسكي
مخالف نوگرا هنرمندان.داشتند باور ورزانه راز و خرافي
به و بودند جامعه حد از بيش شدن اتوماتيك و شدن ماشيني
تاكيد بسيار فرديت نقش و خودجوشي بر آنها آن ، عوض
بدون جامعه به كه نبود چاپلين چارلي فقط اين.ميگذاشتند
خصوص به.بودند هم نقاش هنرمندان داشت ، انتقاد جديد قلب
بهترين تجسمي هنر مجموع در يا و نقاشي دريافتند آنها كه
.است فردي ويژگيهاي خودنمايي و شدن مطرح براي پناهگاه
معاصر هنر جنبه مهمترين كه كنيم اعتراف بايد هم حقيقتا
به كه مجالي و ميدان و است فردي خلاقيت بر تاكيد همين
برابر در ميدارد ارزاني هنرمند به ويژه بسيار صورتي
پنداشته چنين زيرا.است چشمگيرتر بسيار ويژگيهايش ساير
كارشان كه كساني حتي و هنرمندان گذشته در كه ميشود
چارچوبهاي از نميتوانستند بود دستي كوچك صنايع ساختن
بود كرده معين برايشان مرسوم سبك آنچه از و شده تعيين
وضع امروز اما نبود ، فردي خلاقيت براي جايي و كنند تخطي
اندازه به اگر هنرمندي هر و است ديگري گونه به كاملا
جديدي سبك خودش از حتي ميتواند باشد داشته خلاقيت كافي
.كند ابداع هم
بوجود و فرويد گمبريچبه اينجا در چيست؟ چهارم عامل اما
ميكند اشاره روانشناسي نام به علم در جديد شاخهاي آمدن
معروف رمانتيكها دوران از.گذارد هنر بر كه تاثيراتي و
بازتابي و بجوشد هنرمند درون از بايد هنر كه بود شده
فرويد.طبيعت درباره او عميق تفكرات و احساسات از باشد
شكل جز نيست چيزي هنر كه بود رسيده نتيجه اين به هم
و مانده باقي نشده ارضا كه فردي خواستههاي يافته تغيير
را هنرمند تابلو يا تنديس يك در يافتن تبلور طريق از
مانند هنر فيلسوفان از بعضي طرف از وقتي و است كرده خلاص
درون حال بيان فقط و فقط هنر شدكه مطرح اينگونه كروچه
كه شد اين كلي نتيجه اوست رنجهاي و دردها و هنرمند
كنار را خودآگاهش ضمير سختگيرانه نظارت بايد هنرمند
كند فوران بيرون به درون از بتواند واقعي هنر تا بگذارد
نيست ، زيبا چندان هنري چنين نتيجه كه ميشود ديده اگر و
كه ميشد تصور چنين قبلاماست جهان نبودن زيبا دليلش
بيافريند كمال ميتواند كه چيزي تنها ناكامل جهان اين در
به كه جهاني در كه گشت مطرح نظر اين حالا اما.است هنر
جز نيست چيزي كمال آفريدن است ناقص خود خودي
در جديد ديدگاههاي طرح اين بنابر."واقعيتگريزي"
نوبه به "هنر در بيانگري خود" به اعتقاد و روانشناسي
.كرد پا و معاصردست هنر براي جديدي طرفداران خود
كه عاملي چهار آن كه ميگويد پنجم عامل مورد گمبريچدر
اندازه يك رابه هنرها همه وضعيت كردم معرفي بدينجا تا
و پنجم عامل اين اما بودند داده قرار خود تاثير مورد
تجسمي هنرهاي مورد در بيشتر مانده باقي عامل چهار
به و شود مطرح آنكه براي تجسمي هنر زيرا صادقاند
بايد كتابها.دارد واسطهها به كمتري نياز برسد مخاطبين
مدتها بازيگر گروه توسط بايد نمايشنامهها شوند ، چاپ اول
وضع همين بروند ، صحنه روي به بالاخره تا شوند تمرين
و نقاشي اما.ميكند صدق باله و موسيقي درباره
دسترسي مخاطب به راحتتر و سريعتر خيلي چون تنديسسازي
روشهاي و هستند مستعدتر هم افراطها انواع براي دارند
.كنند خودنمايي حوزه اين در ميتوانند سهولت به انقلابي
از استفاده جاي به ميتوان نقاشي در ميگويد همچنين او
منتقل بخواهيم كه نحوي هر به بوم روي بر را رنگ مو قلم
ميتوانيم حتي.نميگيرد را ما جلوي مرزي و حد هيچ كنيم
چيزهايي آشغالها توده از رنگ و بوم از استفاده جاي به
و بفرستيم نمايشگاه يك براي و كنيم سرهم و كرده جدا
.نپذيرفتنآنهارادارنديانه ببينيمكهمديراننمايشگاهجرات
بزرگسالان هنر بر تاثيرش و كودكان به هنر آموزش ششم مورد
انقلاب كه بود كودكان به هنر آموزش در:ميگويد وي.است
در.گرديد احساس بار اولين براي مدرن تربيت و تعليم در
كه كردند درك را واقعيت اين هنر معلمان بيستم قرن آغاز
به نهند كناري به را سنتي فرساي روح و خشن روشهاي اگر
نتايج كودكان كار از ميتوانند سابق از بيشتر مراتب
تجربيات طريق از البته.آورند بهدست شايسته
قرار سوءظن مورد قديمي شيوههاي گونه اين امپرسيونيستها
شخصي شاگردان دستاوردهاي به اينجا در وي.بودند گرفته
كه ميكند اشاره (19461865) سيزك فرانس نام به اتريشي
كودكان كار در آمده دست به خلاقيت كه بودند چشمگير چنان
ما وانگهي.گرفت قرار كارآزموده هنرمندان حسرت مايه
خميربازي و رنگ با بازي هنگام به كودكان كه ميدانيم
از را بزرگسالان چرا.ميشوند وصفي غيرقابل لذت دچار
همان با نبايد آنها چرا كنيم؟ محروم حال و شور همين
نتوانند و بزنند نوآوري و خلاقيت به دست ابتدايي روشهاي
آثار از توجهي قابل بخش آيا كنند؟ خلق جديدي هنري آثار
اكنون و است شبيه بسيار كودكان كار به كه معاصر تجسمي
روشها همين طريق از است شده مدرن هنرهاي گنجينه از جزوي
است؟ نيامده دست به
اشاره بايد البتهاست عكاسي معروف بحث همان هفتم مورد
به نيز ديگران كه است مواردي معدود جمله از اين كه شود
بوجود در را عكاسي فن آمدن بوجود و داشتهاند اشاره آن
حتي امروز.دانستهاند موثر بسيار نقاشي جديد روش آمدن
دست خانوادهاي هر در صنعتي نيمه يا غيرصنعتي كشورهاي در
چاپ روشهاي با بهخصوص.دارد وجود عكاسي دوربين يك كم
به.است افتاده پيشپا كاري ديگر عكس تهيه سريع رنگي
به بسا غيرحرفهايچه عكسهاي همين از گمبريچبعضي قول
از.باشند منظره نقاشيهاي انگيزي خاطره و زيبايي همان
Photographic يا گونه عكاسي واژه كه ندارد تعجبي رو اين
ناپسند واژه و دشنام يك حكم در نقاشان براي كه سالهاست
هر امروز اينكه به توجه با خلاصه بهطوراست درآمده
تصاوير راحتي به عكاسي دوربين يك كمك به ميتواند شخصي
در شيوههايي چنين تكرار اين بنابر آورد ، بوجود رنگي
آنچه.ندارد را گذشته اهميت ديگر كسي براي هنري آثار
.كند تهيه نتواند دوربين كه است تصاويري خلق دارد اهميت
جهاني در شايد ميكند اشاره آن گمبريچبه كه هشتمي عامل
نباشد ، درك قابل چندان ميكنيم زندگي آن در امروز ما كه
جهان بين هنري ارزشهاي در كه آشكاري تفاوت به او زيرا
بر كه آنچه يعني ميكند ، اشاره داشت وجود كمونيستي و غرب
.است گذارده بسيار تاثير هنرمندانش و معاصر هنر محبوبيت
سر بر روسيه در بلشويكي انقلاب از پس آنچه از همه ما
يا آنها چگونه كه ميدانيم و مطلعيم آمد نوگرا هنرمندان
بودند مجبور يا و شدند خود كاشانه و خانه ترك به مجبور
حاكمان نظر از زيرا كنند ، ترك را معاصر هنر شيوههاي
.بود معاصر هنر همان نبود تحمل قابل آنچه انقلابي و جديد
صحنههايي بازنمايي در هنر زمان آن سوسياليستهاي نظر از
لب به لبخند كه روستايياني و كارگران تلاش و كار از
.ميشد خلاصه بودند سرخ انقلاب سازندگي مشغول و داشتند
است يابهتر و دولت اهداف خدمت در كاملا اينجا در هنر
جايي آنچه و بود درآمده ايدئولوژيحاكم خدمت در بگوييم
و هنرمند فرديت.نميشد تحمل و نداشت وجود ديگر برايش
آن تمام خلاف بر اما.بود هنري اثر خلق در او آزادي
هنر شرق ، اردوگاه در رسمي و سفارشي هنر و سانسور سالهاي
اينجا درنشد آنها مانع كسي و يافت ادامه غرب در معاصر
ايتاليا و آلمان در فاشيسم به اشاره گمبريچاز البته
سر بر را بلا همان نيز آنها زيرا.است كرده غفلت
هنر جز هنري هيچ نيز آنها زيرا آوردند معاصر هنرمندان
پساز كه ميدانيم.نميكردند تحمل را دولتي و رسمي
بيش كه فرانسه نوگراي هنرمندان نازيها توسط فرانسه اشغال
همان گرفتار بودند آمده گرد آنجا در عالم كجاي هر از
ورود از پس اما.بود آمده پيش روسيه در كه شدند مشكلاتي
و آلمانها خفتبار عقبنشيني و فرانسه به متفقين نيروهاي
بوجود احساس اين حقيقت در مقاومت نيروهاي و مردم پيروزي
نيروهاي از دستكمي نيز نوگرا هنرمندان اين كه آمد
كه خاطر بدين وفقط ناخواسته و نداشتهاند مقاومت
از بيشتري بسيار محبوبيت نميآمد خوششان ازآنها آلمانها
فاحش تفاوتهاي چنين گمبريچاگر قول به.كردند كسب قبل
رسمي حمايت نبود كمونيستي شرق و غرب بين هنري ارزشهاي در
.نميشد دنبال اشتياق با هم چندان افراطي نقاشان از
نداشت هنر به مستقيمي ارتباط هيچ كه چيزي اين بنابر
.شد تمام معاصر هنر سود به بلاقصد و غيرمستقيم بهطور
و آزاد جهان در هنرمند آزادي بين آشكار تمايز اين يعني
را احساس اين ديوارها طرف آن در رسمي هنر و غيركمونيستي
مترقي عنصر از معاصر هنر كه كرد ايجاد ذهنها در
.باشد تهي نميتواند
عامل يعني ميكند اشاره آن به گمبريچ كه آخري مورد اما
تفاوت از كه ميگويد وي.است معاصر هنر و مد رابطه نهم
تمامتخواه ، كشورهاي در كننده كسل يكنواختي بين فاحش
پرنشاط تنوع و زمان آن سوسياليستي اردوگاه همان يعني
كه راستي به سرمايهداري جهان قولي به يا آزاد جوامع
هم مد كه است درست:ميگويد او.گرفت درسي ميتوان
كه ميشود باعث بالاخره اما دارد را خودش معايب بالاخره
اين و آيد پديد بيشتري اشتياق و شور مردم در
اما.ميبخشد تازگي و هيجان ما زندگي به مد بوالهوسيهاي
است ، معاصر هنر تاثير تحت بسياري حد تا هم خودش مد اين
پس معاصر هنر از نه اگر طرحها و رنگها در تنوع اين زيرا
براي كه است روشن اين بنابر ميشود؟ ناشي ديگر چيز چه از
از چيز ، همه در دائمي دگرگوني و تغيير به مايل كه مردمي
برابر در ميباشند ، منازل تزئين شيوه تا گرفته خود البسه
.نخواهندداشت مخالفي درهنرمعاصرموضعگيري نحوهبينش همين
هر كه ميكند اشاره عامل به 9 گمبريچ خلاصه بهطور پس
معاصر هنر بيشتر محبوبيت و شدن مطرح به ناخواسته كدام
به گذرا و خلاصه بسيار طور به البته وي.تاثيرگذاردهاند
در او با هنر مورخان از بسياري بسا چه و دارد اشاره آنها
به او حال هر در اما نباشند ، موافق موارد اين از بعضي
كه است داشته چيزي ارائه در سعي منطقي و معقول شيوهاي
يا و زمان ضرورت همان فقط آن جاي در اين از پيش تا
.بود شده مطرح عكاسي نقش حداكثر
است عجيب بسيار كردم اشاره سخنانم مقدمه در كه همانگونه
ميشود ، يا شده كشيده نقد به چيز همه كه كنوني جهان در كه
باقي نخورده دست همچنان معاصر هنر نظري مبناهاي اين
طفره آنها نقد از ما هنري اساتيد هم هنوز و ماندهاند
اصولي گويي كه ميبرند نام آنها از گونهاي به و ميروند
اين بنابر.هستند قرنها تمامي براي شده اثبات و ثابت
مبناها اين به بيشتري وقوف و خودآگاهي با كه كنيم سعي
.بپرهيزيم آنها كردن تقدس از و باشيم داشته فكري برخورد
والسلام
ها نگارخانه برديوار
برگ نگارخانه
از /مهر تا 18 از 10 /مراديان جمشيد مجسمههاي نمايشگاه
وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 19 و 15 تا 30/12 ساعت 9
.شماره 1/121 دامنافشار ، كوچه
سيحون گالري
ساعت از /مهر تا 12 هشتم از /قنبري مكرمه نقاشي نمايشگاه
چهارم ، كوچه خالداسلامبولي ، خيابان:نشاني /10تا 18
.تلفن8711305 /شماره 30
سبز نگارخانه
و 15 تا 13 ساعت 9 از /مهر تا 11 /گروهي سفال نمايشگاه
پلاك ساعي ، پارك روبهروي وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 19
.تلفن8711311 /1068
جهان نقش نگارخانه
از /مهر تا 11 /بيتامحبتي آثار مجسمه و نقاشي نمايشگاه
نبش زعفرانيه ، وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 21 ساعت 16
.تلفن2418490 /زمان تماشاگه پرزين ، چهارراه
سامي نگارخانه
/مهر تا 17 از 12 /نژاد مهرام توكلي عباس نقاشي نمايشگاه
پانزدهم ، خيابان سعادتآباد ، :نشاني /تا 20 ساعت 16 از
.تلفن2092669 /شماره75
آثار نگارخانه
از /مهر تا 26 از 21 /پهلوان فروزنده نقاشي نمايشگاه
دانشگاه روبهروي انقلاب ، خيابان:نشاني /تا 19 ساعت 16
.تلفن6409751 /پلاك 136 فخررازي ، تهران ،
شد تشييع ديهيم مهين پيكر
حضور با ديروز ديهيم مهين ياد زنده پيكر:هنري گروه
از تهران هنردوست مردم و تلويزيون و راديو هنرمندان
تشييع زهرا بهشت سمت به خرداد ميدان 15 در راديو ساختمان
مهين.شد سپرده خاك به زهرا بهشت هنرمندان قطعه در و
.درگذشت بيماري مدتي از پس سالگي سن 76 در ديروز ديهيم
سال 1324 از تئاتر صحنه در را خود فعاليت وي است گفتني
وارد سال 1335 از و كرد آغاز تهران فرهنگ تئاتر در
.شد راديويي فعاليتهاي
|