غذا نيازشان از كمتر مردم 20درصد
ميخورند
لازمالاجراست قراردادي قولنامه
ميانگين از بيشتر تهراني خانوارهاي
ميكنند مطالعه روزنامه كشوري
برهمزنندگان به تهران پليس 110 هشدار
عمومي نظم
راهاندازي شهرري در آفرينشها توسعه مركز
شد
مرگ خطر با افغان كودك هزار يونيسف100
مواجهند
غذا نيازشان از كمتر مردم 20درصد
ميخورند
و درمان بهداشت ، وزير:اسلامي جمهوري خبرگزاري
غذا جهاني روز مراسم در سهشنبه ديروز پزشكي آموزش
و فقر سوءتغذيه ، و گرسنگي نهايي حاصل:گفت
.است توسعهنايافتگي
و خواند گرسنگي تشديدكننده را فقر پزشكيان مسعود دكتر
توليد مستلزم گرسنگي و فقر معيوب شكستنچرخه:افزود
از حمايت و آن توزيععادلانه غذايي ، مواد كافي
خاطر درمان و بهداشت وزير.است آسيبپذير گروههاي
كه ميكنيم زندگي جامعهاي در ما:كرد نشان
و ميخورند غذا نياز ميزان كمتراز آن مردم بيستدرصد
كوتاه به مبتلا كودك هزار وجود800 كمبود اين عوارض
درحالي اين:افزود پزشكيان دكتر.است تغذيهاي قدي
حد از بيش افراد درصد چهل جامعه همين در كه است
ابتلابه احتمال فقط خواري بيش:گفت وي.ميخورند
داده افزايش را سرطانها انواع و چاقي چون بيماريهايي
كودكاني ولي ميكند ، تحميل كشور بر درماني هزينههاي و
با آيندهاي هستند گرسنگي خطر معرض در كه
.ميزنند رقم كشور براي را ذهني و جسمي ناتوانيهاي
فردا توسعه به ما اگر:افزود ادامه در پزشكيان دكتر
هر بايد ميخواهيم ، توانا و پويا نسلي و ميانديشيم
وزير.كنيم پيشگيري غفلت اين از سريعتر چه
را تحصيلي افت و يادگيري قدرت كاهش درمان و بهداشت
اول سالهاي و جنيني دوران در ناكافي تغذيه عوارض از
از كه كودكاني در:شد يادآور و شمرد بر زندگي
احتمال ميشوند بهرهمند تغذيه و رشد بهبود راهكارهاي
كمتر آنها مردودي نرخ و يافته افزايش تحصيل ادامه
.ميشود
لازمالاجراست قراردادي قولنامه
قانون و شرع ، عرف در قولنامه به نگاهي
:اشاره
اموال معاملات ثبت غيررسمي و عادي سند همان قولنامه
آن از استفاده كه ميباشد خودرو يا خانه همچون غيرمنقول
كه شبهاتي و اختلالات به توجه با.است متداول بسيار
محمدرضا دارد ، وجود قولنامه نبودن يا بودن معتبر درباره
و اعتبار از دفاع در ايرا مقاله جوان ، حقوقدان شاكري ،
.ميخوانيد كه است كرده ارائه قولنامه بودن الزامآور
ميگردد متعهد شخص كه عرفي است پيماني و تعهد قولنامه *
باشد پايبند آن به قرارداد از ناشي الزام مبناي بر
آن؟ از استفاده چگونگي و قولنامه
خلاصه مورد دو در را "قولنامه" از استفاده موارد توان مي
:نمود
.است الزامآور قراردادي مستقلا قولنامه -الف
بر ميگردد متعهد شخص كه عرفي است پيماني و تعهد قولنامه
همچنين.باشد پايبند آن به قرارداد از ناشي الزام مبناي
آمنو ايهاالذين يا" حكم به و مدني قانون ماده 10 مطابق
موردي هر در نمود استنباط ميتوان "بالعقود اوفوا
طرفين قصد به بنا الزامآور قراردادي ميتواند قولنامه
ميتوان لذا.باشد متن در انشا با قرارداد موضوع بر
انجام از استنكاف صورت در متعهدله نفع به را متعهد الزام
.خواست قرارداد موضوع
.است عقد احراز وسيله مقدمتا -ب
يك هر كه است زماني ميشود قولنامه از كه ديگري استفاده
ليكن دارند را معامله انجام رضاي و قصد معامله طرفين از
جهت به لذا نياوردهاند فراهم را كار مقدمات و شرايط
متعهد طرفين و ميبندند را قراردادي ابتدا خاطر اطمينان
قرارداد در مندرج معين شرايط با را معامله كه ميشوند
خانه ميخواهد شخصي مثلا.بدهند انجام مشخص ظرفمهلت
و خريدار بين ابتدا بفروشد ، ديگري به را خود اتومبيل يا
دنبال به فروشنده سپس ميگردد تنظيم قراردادي فروشنده
از مجوز اخذ ماليات ، پرداخت قبيل از مربوط كارهاي انجام
اطمينان با خريدار همچنين.ميرود ديگر امور و شهرداري
قبل كه قراردادي.كرد خواهد اقدام پول تهيه جهت در بيشتر
قرارداد پيش يا قرارداد وعده ميگردد تنظيم مراحل اين از
.ميگويند قولنامه آن به عرفا كه است
قراردادها اينگونه بر مترتب عقلايي منفعتهاي جمله از
بود قرار اگر آنكه چه.است جامعه در اقتصادي روابط توسعه
تنظيم دفاتر در و رسمي طريق از انتقالات و نقل كليه
به دسترسي امكان كه مواقعي در پذيرد صورت رسمي اسناد
معامله از ميبايست قاعدتا نباشد مهيا دفاتر اينگونه
باطني رضاي و قصد با كه قراردادها اين پس.كرد خودداري
كه است آتيه در معيني عقد زمينه واقع در ميشوند منعقد
موكول از ناچار حينالقراردادي شرايط برخي فقدان لحاظ به
عقد كه فرض اين با آيا حال.ميگردند آينده به آن نمودن
محقق رسمي اسناد دفاتر در منعقده قرارداد پيرو و آتيه در
را طرفين و مترتب اوليه قرارداد بر الزامي نبايد ميشود ،
دانست؟ قراردادي تعهد موضوع به ملتزم و متعهد
ايران حقوق در قولنامه آوربودن الزام مباني
آوربودن الزام مبناي تشخيص جهت دليل دسته دو كلي بهطور
بر مبتني "اول دسته":دارد وجود ايران حقوق در قولنامه
و قبول مورد كه بوده فقه در موجود روايات و آيات نظرات ،
قانون برپايه "دوم دسته".است بوده نيز فقها جمله پذيرش
نيز اول دسته از تاثير بدون كه است قانونگذاري اهداف و
.نميباشد
قولنامه بودن الزامآور فقهي مبناي
و آيات" و "فقها نظرات" از متاثر فقهي لحاظ از قولنامه
.ميباشد "روايات
فقها نظرات -الف
در معاملات حصر" نظر به معتقد فقها از عدهاي -اولا
انتشار از جلوگيري براي ميگويند و بوده "متداولات
كليه مورد هر در خاصه قوانين وضع و متعدده معاملات
و بياوريم عقود از عقدي قالب در را قراردادها و معاملات
در.بدانيم جاري موصوف قرارداد سر بر را تعييني احكام
با بيع قالب در قولنامه قراردادن مبناي عقيده همين واقع
آزادي اصل آنكه حال.است گرفته قرار بيعنامه عنوان
در محصور را معاملات بتوان كه است آن از فراتر قراردادها
.نمود خاص عقد چند
ميباشند نيز اكثريت شامل كه فقها از ديگر برخي -ثانيا
اينطور و بوده "متداولات در معاملات حصر نقض" به معتقد
كليه كه ندارد وجود دليلي هيچ كه ;مينمايند استدلال
.باشد فقه در مطروحه عقود در منحصر ميبايست معاملات
عقيده بنيانگذاران از اماميه فقهاي اكثريت است مسلم آنچه
هيچ كه معتقدند و هستند "متداولات در معاملات حصر نقض"
معاملات از يكي جزء صحيح معاملات همه كه نداريم دليلي
انحصار بر دليلي يا است مطرح فقه در كه باشد متعارفي
يك ما.ميكند رااقتضاء اعم ما فقهي اصول بلكه.نداريم
و معامله هر آن طبق بر كه داريم كليات و عمومات سلسله
موارد در مگر است درست بگيرد صورت نفر دو ميان كه عقدي
.است صحت معاملات در اصل اين بنابر.خاص
روايات و آيات -ب
فوق ، شرح به فقه در متداوله و مختلف ديدگاه دو بر علاوه
تمام بودن الزامآور از حكايت مختلفي روايات و آيات
تفسير به اماميه حقوق در فقهي مستندات.دارد قراردادها
كه ، دارد معنا اين در افاقه متعدده روايات و آيات از
در امري ساختن واقع بر طرفين باطني رضاي و قصد هرگاه
يا" و "للقصود تابعه العقود" حكم به گردد مستقر خارج
المومنون" يا و "بالعقود اوفوا آمنو الذين ايها
نهايتا و "حرام اواحل حالا حرم شرطا الا عندالشروطهم
شرعي وجاهت فاقد تعهد و شرط از عدول ،"بالنيات الاعمال"
صورت در و خواسته متعهدرا الزام ميبايست حاكم و است
"الممتنع ولي الحاكم" حكم متعهدبه توسط انجامتعهد عدم
رعايت با را متعهدله نفع به انتقال رسمي اسناد دفتر در
ممتنع متعهد نفع به قولنامه در مندرج دلائل و شروط
.سازد امكانپذير
قولنامه بودن الزامآور قانوني مبناي
آن عرفيه معافي بر محمول عقود الفاظ داشت توجه بايد -اول
"بيع به تعهدات" عرف كه زماني (مدني قانون ماده 224) است
به) آتي بايع حكم در را متعهد و دانسته بيع حكم در را
كرده عدول معني اين از نبايد دادگاه ميداند ، (قانون حكم
تنظيمي قولنامه فروشنده يا خريدار الزام عدم بر حكم و
.بدهد
انتقال صراحتا ثبت قانون مواد 47و 48 مقررات -دوم
خصوص در را غيرمنقول اموال منافع يا عين خصوص در رسمي
اين نرسيدهاند ثبت به املاك دفتر در كه ميداند اموالي
اين تصويب زمان به توجه با كه نيست تفسير از خالي نيز
دفاتر در املاك غالبا كه -(سال1355) قانون از مواد
و تداخلات از جلوگيري براي قانونگذار -است شده ثبت اسناد
اموال و املاك خصوص در انتقالي حقوق از ناشي تعارضات
و آمره انتقال مبناي تشخيص جهت را آنها ثبت غيرمنقول ،
اجتهاد نص مقابل در قانون خصوص در.است دانسته لازم
بنابر.نمود بسنده ميبايست متيقن قدر به و نيست پذيرفته
ثبت ، دفتر در (تهران) املاك تمامي تقريبا كه اكنون اين
يادشده قانون ماده 47 مقررات اعمال است رسيده ثبت به
.نيست اشكال از خالي
سندي" ;املاك و اسناد ثبت قانون ماده 48 از مستنبط -سوم
در نرسيده ثبت به و برسد ثبت به بايد فوق مواد مطابق كه
اسناد "شد نخواهد پذيرفته محاكم و ادارات از هيچيك
از هيچيك در اسناد و مالكيت اثبات مقام در عادي انتقالي
نميباشد معني بدان اين.نيست ارائه قابل محاكم و ادارات
در و اشكال بر مبتني پذيرفته صورت انتقال ماهيتا كه
بوجود مرحله دو در حق داشت توجه بايد.است غيرنافذ نتيجه
:ميآيد
يا لفظ بر توافق دو تلاقي نقطه كه حق ، تشكيل مرحله (الف
.است مشترك اراده
قانون حكم به را كامل شكلي شرايط كه حق ، اجراي مرحله (ب
.ميطلبد
مرحله واقع در املاك و اسناد ثبت قانون ماده 48 مقررات
قانونگذار علاقه اظهار حقيقت دراست حقوق حاكميت ثانوي
مدني قانون از دوم كتاب مواد بر تاكيدي جنبه سال1355 در
قابليت عادي اسناد كه است بديهي.است داشته (اسناد)
.باشد نداشته را محاكم يا و ادارات از يك هيچ در استناد
دربيع مشترك توافق خصوص در قراردادي الزام از موضوع اين
الزام ميبايست محاكم محترم دادرسان لذا و نميكاهد چيزي
.نمايند ممكن تعهد موضوع در متعهدله نفع به را متعهد
واژه دو از كه تعابيري در اساسا داشت توجه بايد -چهارم
-محسوسي سلائق اختلاف دارد وجود "بيعنامه" و "قولنامه"
-مينمايد بروز نيز حكم اعمال مقام در حتي كه آنچنان
به قول عرفي عبارت به و وعده را قولنامه.دارد وجود
بيعنامه ، اما ميدانند (بيع بحث مورد موضوع) عملي انجام
و انتقال حقوقدانان لسان در بيع حقوقي واژه تعبير با را
است ، قبول و ايجاب طريق از انتقال جامع كه بيع ، اوليه شرط
عدم به پيروي نتيجه تالي دو اين از و مينمايند تعبير
بايع الزام و انتقال به قولنامه متعهد امكانالزام
و پرواضح آنكه حال ميگردد حاصل انتقال به بيعنامه
در متداول لسان و حقوق تخصصي زبان در آنچه كه است مبرهن
آنچه برپايه است معنايي دارد وجود حقوقدانان و محاكم
ماهيت در معنايي لفظي اختلاف و است عامه ميان در متعارف
قولنامه رايج عرف آنچه واقع در.نميكند كسر چيزي امر
چطور.است حقوقي لسان در "بيعنامه" معرب همان ميدانند
با ماهيت در تغيير موجبات لفظ در اختلاف كه است ممكن
!؟...بياورد بهوجود را الزام عدم يا و الزام اطلاق
از است عبارت عقد" ;مدني قانون ماده 183 از مستنبط -پنجم
تعهد ديگر نفر چند يا يك مقابل در چندنفر يا يك كه اين
يا يك تعهدات صرف "باشد آنها قبول مورد و نمايند برامري
منزله به يكديگر مقابل در امري انجام مقام در نفر چند
در آنچه حقوق علماي ميان در جاريه رويه براساس و است عقد
عرف ، گرفتن نظر در با ميگيرد قرار مبنا و ملاك قراردادها
در تاثيري قراردادها در عنوان و ميباشد طرفين قصد
عبارتي به.ندارد داشتهاند نظر مقصود طرفين آنچه ماهيت
حاكي آن متن كه دهند ارائه قراردادي طرف ، دو اگر فرضا
صدر در ليكن (اجاره عقد) باشد معيني عين منافع انتقال از
عنوان صرف به آيا باشد گرديده درج بيعنامه واژه آن
را موجر الزام دادگاه از ميتواند مستاجر موصوف قرارداد
!بخواهد؟ انتقال به
انجام بر تعهد بيعنامه مانند نيز قولنامه اين بنابر
گذشت يا عمل انجام به مشروط خارج در و واقعي است امري
.است بوده نيز توافق مورد كه معين مدتي
شاه معروف قول به و معتبر قانوني مواد جمله از - ششم
.ميباشد مذكور قانون ماده 190 مدني ، قانون ماده
را عام معناي در معاملات صحت ماده اين در فهيم قانونگذار
معين" ،"اهليت" ،"طرفين رضاي و قصد" شرط چهار به منوط
دانسته "معامله جهت مشروعيت" و "معامله مورد موضوع بودن
فرضا) خاص قانون مطابق حتي كه معاملاتي كليه لذا.است
در مذكور شرط يك از هرگاه پذيرفتهاند صورت (ثبت قانون
يعني.است بطلان بر محكوم معامله آن باشد محروم ماده 190
ماهيتا آنچه ناقض نميتوانند اعمال مقام در شكلي مقررات
.باشد است آمده بوجود مقررات مطابق و حقوقي عالم در
بوده لازم آن تشكيل جهت كه شرايطي كلام با حق هرگاه لذا
رسمي صلاحيتدار مرجع در ثبت آمد ، بوجود صحيحا
به ميشود محقق عقد.گيرد قرار معامله صحت شرط نميتواند
قصد بر دلالت كه چيزي به بودن مقرون شرط به انشاء قصد
جميع با طرفين قصد هرگاه پس.(مدني قانون ماده191)كند
هر گرديد انشاء مدني قانون ماده 190 در مندرج صحي شرايط
عقد طرفين قصد بر ماهيتا شود داده قرار آن بر كه لفظي
از پس مدني ، قانون ماده 339 به مستندا.است گرديده واقع
ايجاب به بيع عقد آن قيمت و مبيع در مشتري و بايع توافق
و است فعل به هم نيز قبول و ايجاب.ميشود واقع قبول و
قصد صحت اعلام عادي قرارداد يك ذيل امضاي لذا قول ، به هم
و ايجاب عبارتي به و ميباشد قرارداد متن در شده انشاء
.است قبول
خروج و آورد ميتوان كه ديگري متقن دلايل جمله از -نهم
به مستندا اينكه نمود استنباط را بيع قالب از قولنامه
نتيجه هرچند معاملات مقام در صلح" ;مدني قانون ماده 758
شرايط ليكن ميدهد ، است شده واقع آن جاي به كه را معامله
صلح مورد اگر بنابراين.ندارد را معامله آن خاصه احكام و
خواهد بيع نتيجه همان آن نتيجه عوض مقابل در باشد ، عين
."شود مجري آن در بيع خاصه احكام و شرايط اينكه بدون بود
عين صلح از حاصل نتيجه اينكه قبول با صراحتا قانونگذار
از را بيع خاصه مقررات لكن بود خواهد بيع عوض درمقابل
خصوصي قراردادي كه است پذيرفته و نموده خارج مقوله اين
نمودن سهلالامكان با بهراحتي بتواند صلح مبتنيبر
.دارد مستثني را بيع تشريفات معاملات
در ميبايست قولنامه حتما كه ندارد وجود دليلي هيچ لذا
آزادي اصل كه چرا گردد ، تنظيم مبايعهنامه قالب
طرفيني اختيار بهنام مكملي و فراتر اهميتي قراردادها
قالب در است نظر وافي و مقصود آنچه ميتواند كه دارد
.نمايد محقق و انشاءگردانيده مكتوب سندي
حفظ و نظم ايجاد قانوني مواد و مقررات اعمال از هدف -دهم
عامه مصالح برخلاف مقررات به بيتوجهي.است عامه حقوق
موجب بلكه ميآورد پديد را مرج و هرج موجبات نهتنها
چه.ميگردد قوانين و محاكم به نسبت مردم بياعتمادي
قراردادهاي كه گردد اثبات موضوع اين جامعه در هرگاه
موضوع در طرفين براي الزامي و مدركيت هيچ قولنامه خصوصي
مردم و ميگردد بيشتر روزبهروز عهدشكنيها ندارد تعهد
حمايت آنها از نيز عدالت دستگاه اينكه بر اطمينان با
درگيريها و اختلافات بناي و شده عمل وارد شخصا نميكند
بديهي.ميگردد روزافزون كيفري چه و حقوقي لحاظ از چه
مصلحتطلبانه اهداف و عدالت صريح مخالف امر است ، اين
.ميباشد اجتماعي نظم برقراري در حقوقدانان
كه آنجا باشند داشته توجه بايد دادگاهها محترم دادرسان
دادوستد طريق از تنها كه بيعي به الزام در قانونگذار هدف
بدون (مدني قانون ماده 339) گرفته قرار ميگردد ، واقع
كه است اين بر محملي چه بندد ، نقش كاغذ روي كلمهاي آنكه
ميپذيريم قطعا بگيريم؟ ناديده را طرفيني شده انشاء به
را رسمي سند اعتبار شده تنظيم عادي اسناد به نميتوان كه
در (قولنامه عادي سند دارنده) مدعي كه صورتي در اما.داد
و اراده صحت كمال در تنظيمي مدرك كه نمود اثبات دادگاه
بديهي ، امري متعهد ، الزام است پذيرفته صورت بيع قصد با
.است قانوني و منطقي عقلي ،
حقوقدان -شاكري محمدرضا
ميانگين از بيشتر تهراني خانوارهاي
مطالعهميكنند روزنامه كشوري
نزد نشريه و روزنامه مطالعات متوسط:اجتماعي گروه
در نشريات اين مطالعه متوسط از بيشتر تهراني خانوادههاي
.است كشور
حدود كشور ، استان در 28 نشريات مطالعه متوسط حاليكه در
تهراني خانوادههاي از تهران 87درصد در است 73درصد
.ميكنند مطالعه مجله و روزنامه
ارتباطات و هنر فرهنگ ، موسسه توسط كه پژوهش يك براساس
از است ، 02درصد شده انجام اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
نشريه ، 14درصد 3 نشريه ، 19درصد 2 يك تهراني خانوارهاي
ميان از پژوهش اين نتايج.ميكنند مطالعه روز در نشريه
.است آمده دست به خانوار 14هزار
برهمزنندگان به تهران پليس 110 هشدار
عمومي نظم
تهران پليسي 110 فوريتهاي مركز رئيس:اجتماعي گروه
مغازهها شيشههاي شكستن و عمومي اموال تخريب:گفت
شادي جشن فوتبال ملي تيم پيروزي از پس بانكها و
.هستند اوباش و اراذل اعمال اين مرتكبين و نيست
:گفت ايرنا به سهشنبه روز صدوقي محمدمهدي سرهنگ
شادي مخالف تنها نه انتظامي نيروي
شريك آنان با شادي اين در بلكه نيست ، شهروندان
.است
و اخلالگران از تعدادي گذشته جمعه:داشت اظهار وي
تشكيل از پس و دستگير عمومي نظم زنندگان برهم
.شدند مراجعقضائي تحويل پرونده
راهاندازي شهرري در آفرينشها توسعه مركز
شد
جايگاه ايجاد مركز اين راهاندازي از هدف:اجتماعي گروه
هنري ، فرهنگي ، علمي ، مختلف زمينههاي در نوآوري و تحقيق
آفرينندگان و پژوهشگران از بهرهمندي با ورزشي و مذهبي
.است شهرري مبتكر و هنرمند
در فرهنگي مراكز منطقه 20 مديريت مرتضوي حجتالاسلام
با وحي ، حافظان جمع در و نور پيك مسابقه اختتاميه مراسم
پرورش مهد ري كه اين به نظر:افزود مطالب اين اعلام
و دانشپژوهان داشتن به و است تفكر و انديشه
با داريم تصميم است ، مشهور بزرگ متفكران و انديشهورزان
تفكر ، احياي براي آفرينشها توسعه مركز راهاندازي
.برداريم كوچك هرچند ريگامي در نوآوري و ابتكار
بدون فرهنگي كار:كرد تصريح مرتضوي حجتالاسلام
كافي پشتوانههاي و استحكام از نميتواند انديشهورزي
با مصمميم دليل همين به و شود ماندگار و شده برخوردار
جوانان محققانه آفرينشهاي بروز محل مركز اين راهاندازي
خود انديشههاي بتوانند جوانان تا آوريم فراهم را شهرري
ورزش و مذهبي هنري ، فرهنگي ، علمي ، مختلف عرصههاي در را
شهرري ، آفرينشهادر توسعه مركز.برسانند ظهور منصه به
كميل ، بلوار ابتداي ،(فرمانداري) شاملو شهداي ميدان
. است واقع صدوق فرهنگ خانه روبروي
مرگ خطر با افغان كودك هزار يونيسف100
مواجهند
كه داد هشدار پاكستان در يونيسف نماينده:اجتماعي گروه
.هستند مواجه مرگ خطر با افغان كودك هزار يكصد حدود
روزنامه سهشنبه شماره در كه اظهاراتي در لوريك اريك
افغان مردم براي زودتر هرچه اگر:است گفته شده ، چاپ نيوز
است ممكن نگردد ، فراهم امدادي كمكهاي ساير و غذايي مواد
از را خود جان آتي زمستان در افغان كودك هزار يكصد حدود
كودك هفت افغان ، كودك ده هر از:افزود وي.بدهند دست
آنها كه 90درصد دادهاند دست از را خود خانواده اعضاي
براي يونيسف:داشت اظهار لوريك.است بوده جنگ اثر بر نيز
فوري كمك دلار ميليون درخواست 36 افغان كودكان به كمك
او.است شده تامين مبلغ اين از نيمي تاكنون كه بود كرده
بالاست بسيار افغانستان در كودكان مير و مرگ نرخ:افزود
علاج قابل بيماريهاي اثر در كودك حدود 300هزار سالانه و
.ميدهند دست از را خود جان كشور اين در
انساندوستانهبهافغانستان كمكهاي از ايران استقبال
:گفت ايران اسلامي جمهوري احمر هلال جمعيت دبيركل
مردم براي كشورها انساندوستانه كمكهاي از ما
.ميكنيم استقبال افغانستان
خبرنگار با گفتوگو آباديدر گنج غلامرضا مهندس
عنوان به ما:افزود مشهد در اسلامي جمهوري خبرگزاري
بشر كمكهاي موظفيم انساندوستانه اهداف با جمعيتي
ديگر كشور در نيازمندي مردم به را كشوري دوستانه
.برسانيم
كمكهاي تاكنون كه مركزي تنها:افزود آبادي گنج
جمعيت فرستاده ، افغاني احتمالي آوارگان براي را خود
كارگزاريهاي و است عربي متحده امارات احمر هلال
.نكردهاند ارسال محمولهاي ما براي تاكنون متحد ملل
ارسال براي را خود آمادگي سازمانها اين:گفت وي
.كردهاند اعلام ما به خود كمكهاي
ايران اسلامي جمهوري احمر هلال جمعيت كل دبير
احتمالي پناهجويان تعداد از خود پيشبيني درباره
و ايران اسلامي جمهوري مشترك مرزهاي به افغاني
ورود از طالبان گروه تاكنون:گفت افغانستان ،
كرده جلوگيري همسايه كشورهاي ديگر به پناهجويان
.نكردهايم دريافت را پناهجويي هنوز هم ما و است ،
|