|
|
فلسفياست پشتوانه بدون ايران امروز معماري
دكتر با گفتوگو در ايران امروز معماري پيرامون بحثي ضيمران محمد معماري پيرامون بحثي گفتوگوهاي مجموعه ادامه در;اشاره گفتوگو به ضيمران محمد دكتر با بار اين ايران ، امروز آشنا زمينه اين در وي فلسفي ديدگاههاي با و پرداخته اسلامي ، فلسفه و هنر فلسفه با معماري ارتباطشدهايم مدرن عناصر معرفي و غرب معماري با ايران معماري مقايسه بهطور كه هستند موضوعاتي جمله از ايران معماري در سنت و بحث مورد و شوند مطرح گفتوگو اين در شده ، سعي اجمال .گيرند قرار چيست؟ فلسفي نگاه از معماري تعريف * در كه است چيزي آن ماهيت ، و چيستي ميدانيد كه همانطور - را هنر ماهيت و چيستي هنر فلسفه.است بحث مورد فلسفه معماري حوزه در هنر فلسفه كه زماني و ميكند بررسي يك معماري.ميگيرد خود به تخصصي شكل ميشود ، قرارداده ولي.سرپناه ايجاد از است عبارت كه است كنشي و فعاليت از گستردهتر و فراتر معنايي تاريخ ، طول در معماري به سرپناه از تركيبي معماري يعني ;است يافته سرپناه .است شدن تزئين اضافه و نگريست فلسفي ديدگاه از ميتوان اخير معناي اين به اين دهنده تشكيل عناصر ديد بايد.كرد بررسي را آن ماهيت .چيست فرهنگ با ارتباطشان و هستند چيزهايي چه معماري حال ميدهيم ، قرار مدنظر را معماري كه وقتي كلي بهطور هم آنها كه معماري ساختاري و تكنيكي ابعاد از صرفنظر عامل:است معماري وضعيت كننده تعيين عامل ، دو ويژهاند ، ميتوان چارچوبي چنين در اين ، بنابر.مكان عامل و زمان .كرد بررسي را معماري وضع است؟ شناسايي قابل چگونه معماري با هنر فلسفه ارتباط* وبدويترين داشته نياز سرپناه به هميشه بشر اصولا - با ولي.بسازند سرپناهي خود براي تا كردند سعي انسانها به است ، فرزانه و خردمند موجود يك انسان اينكه به توجه برحسب زماني و مكاني شرايط در و نكرده بسنده سرپناه ماهيت سرپناه اين به كرده سعي نوآوري و ابداع گونهاي اين ، بنابرببرد هم لذت آن از بتواند تا ببخشد زيبايي كه حوزهاي به شده تبديل تاريخ سير در رفته رفته معماري عناصر كه اين ضمن داده ، قرار مدنظر را زيبايي اين عناصر غايت ولي است ، بوده آن كنار در نيز تحكيم و ساختاري ارضاء اوليه ، نيازهاي ارضاء بر علاوه كه است اين اصلياش آن در هم را شناسانه زيبايي ذوق و شناختي زيبايي احساس .ميكنيم مشاهده عنصر مهمترين شناختي زيبايي مسايل طرح اين بنابر* .است معماري و هنر فلسفه رابطه نوعي.دارد زيبايي به گرايش كه است موجودي بشر.بله - .ميكند تحسين را آن انسان كه دارد وجود طبيعت در زيبايي نميكند ، بسنده طبيعت زيبايي به انسان حال عين در ولي زيبايي ابداع اين و ميكند ابداع را زيبايي هم خودش بلكه .گذاشتند هنر را نامش كه است چيزي صورت گاهي كه دارد وجود مختلف شعبههاي در هنر اين حال ، تركيبي گاهي و شنيداري صورت گاه ميگيرد ، خود به ديداري ضروري نياز يك اينكه ضمن معماري پس ، .اينهاست دوي هر از در ابتكاراتي و ابداعات تصرفات ، ميدهد ، تكامل را انسان است چنين.ميگيرد خود به هنري ماهيت و ميرود بكار آن ساده ، بسيار زبان به معماري فلسفه بحث تاريخ ، طول در كه .است معماري و هنر زيبايي ، ميان ارتباط شناخت شامل چه به ايران معماري هنر و اسلامي فلسفه بين رابطه اين* است؟ نحو .كنند كار مسئله اين برروي كردهاند سعي بسياري البته - در دقيقي خيلي مطالعات غربيها مثل ما گفت بايد ولي بهطور هرچند ;نداريم اسلامي فلسفه و معماري بين مناسبت تا شدهاند نوشته باب اين در مقالاتي گريخته و جسته در.دهند قرار مطالعه مورد را اسلامي معماري فلسفي ماهيت مدون شكل به اسلامي فلسفه و ايران معماري رابطه غرب ، نگاه يك عيني مظهر ميتوان كه است مشخص كاملا و درآمده تفكر در كه حالي دركرد ملاحظه معماري در را فلسفي بينش البته ;نميشود ديده بهوضوح مسئله اين اسلامي ، خود خاص معماري ضرورتا مختلف دورههاي در اسلام فلسفي اصفهان مساجد معماري به اگر مثلا.است آورده بوجود را تا اصفهان مكتب صدرايي دوره فلسفه كه ميبينيد كنيد نگاه هنوز ما ولي.ميشود مشاهده نامرئي بهطور آن در حدي ارتباط دهد نشان كه نداريم زمينه اين در جامعي تحقيقات است لازم پس چيست؟ اسلامي فلسفه و معماري ميان تنگاتنگ .كنند مطالعه را آن و يابند تخصص حوزه اين در محققيني كه شد ، اشاره كه همانطور و شده انجام غرب در كه است كاري اين حتي كه هم كساني اين بنابر.است بسيار آن ماخذ و منابع مورد اسلامي فلسفه ديدگاه از را اسلامي معماري ميآيند همان زمينههايشان پيش معمولا ميدهند ، قرار ملاحظه و نگاه همان و است شده مطرح غرب فلسفه در كه است مباحثي است ممكن گاهي البته.ميكند بررسي را موضوع اين نگرشها عين در ولي كند راهنمايي لحاظي به را آنها نگرشي چنين دو اين بين بتواند كه است نياز بديع بينش نوعي به حال ، انساني فلسفي نگاه كه كند روشن را مسئله اين و بزند پلي و بوده چه معماري به نسبت ميداند مسلمان را خود كه .است شده متجلي چگونه عيني بهطور تاثيرش صورت زمينه اين جامعيدر تحقيقات كه اين از صرفنظر* بناهاي همين يعني بيروني نمادهاي روي از آيا نگرفته ، برد؟ پي خاص فلسفهاي تاثير به نميتوان موجود معماري .كرد استخراج را فلسفهاي ميتوان معماري بناهاي از - دورههاي در ايران معماري به نگاهي با ما گفت بتوان شايد كننده ايجاد كه را افرادي فلسفي فهم آن ميتوانيم مختلف .كنيم استخراج بهطورنشانهشناختي بودند ، بناهايي چنين .است ابداع و نوآوري مستلزم كه است جالبي بسيار كار اين دورانهاي از كه را بناهايي سلسله يك و برويم ما اينكه مطالعه مورد آنها ، زمانه روح برحسب مانده برجاي مختلف كه ببينيم واقع در و كنيم استخراج را عناصرش و داده قرار چه ساختهاند را بناها آن كه كساني زيباييشناختي نگاه معماري مورد در نيز غربيها.است جالب اقدامي بوده ، .دادهاند انجام را كار اين اسلامي زمينه در است ، جلد پانزده از بيش كه كتابي در "آرتورپوپ" شناختي زيبايي بعد كرده سعي و نوشته مطالبي ايران معماري .دهد قرار بررسي مورد اصفهان در بخصوص را معماري اين بررسي به غرب فلسفي ديدگاه از و است غربي انسان يك "پوپ" خودش دوران در كارش نتيجه كه چند هر ;پرداخته مسائل اين دست ايرانيها خود بايد پس.است بوده بديع و جالب بسيار درباره درسي مطلب چند تاكنون البته.بزنند كاري چنين به توجه بدون و ابتدايي بسيار ولي شده نوشته اسلامي معماري تكنيك ديدگاه از بيشتر كه است شناختي زيبايي مسائل به .اسلام معماري يا و ايران معماري مثل.شدهاند مطرح .هستيم كمبودي چنين دچار ما بنابراين ، معماريشان به نسبت شناختي فلسفي ، لحاظ به غرب در آيا * است؟ شده حاصل ولي.ميشود وارد خودش خاص انتقادات هم غرب در البته - بستر در ميكنيد ، ملاحظه غرب در شما كه را معماري آن اين.دارد وجود آن درون در انسجامي و كرده رشد خودش معماري چه و گوتيگ معماري چه مدرن ، معماري در چه انسجام بر حاكم ضوابط و سيستم اينها همه.ميشود ديده باروك اسلوبهاي و اشكال اين دورهاي يك براي و دارد را خودش هم مدرن معماريرسيدهاند خود اوج به و كرده رشد معماري مدرن ، معماري در كه ميدانيداست همينترتيب به دنبال به فرم و است مقدم كه است چيزي (كاركرد) فونكسيون .نيست اينطور پيشامدرن معماري در كه حالي در.ميآيد آن آن به را معماري كه است اين در غرب مدرن معماران تخصص و ميكند برآورده را انسان نياز كه برميگردانند چيزي آنها اگر مثلا.است هنري و علمي تكنولوژيك ، نياز ، اين نيازهاي برحسب را آن طراحي ميكنند ، طراحي را گالري يك از تركيبي فرودگاه ، يك طراحي.ميگيرند نظر در هنري (تكنولوژي و هنر) دو اين كه است هنر اضافه به تكنولوژي .است مدرنيته اوج و نقل و حمل خدمت در هم كنار در .است فونكسيون مدرن ، عصر در معماري غايت و اساس بنابراين ، .برميآيد آن از كاري چه بدانيم اينكه يعني است؟ چگونه ايران معماري با مقايسه در وضعيت اين * را خود خاص انسجام و ساز و ساخت ايران سنتي معماري - كه دارالفنون.شديم مدرن دنياي وارد ما اينكه تا داشت ، و شد ساخته است ، مدرن آموزشي بناهاي اولين از يكي شايد بسيار مطالعه به انگليس در كه بود كسي آن طراح و مهندس دارالفنون واژه حتي.بود پرداخته سربازخانهها معماري جاي به آن معمار بنابراين ، .است پليتكنيك معني به نيز ايجاد آموزشي فضاي و بپردازد مدرسه يك طراحي به اينكه كه دانشآموزاني و داد انجام را سربازخانه يك طراحي كند ، نيز نظامي قضاياي درگير بودند ، آمده آنجا به تحصيل براي .شدند نياز صورت به ايجادفضا معماري ، اساسي كارهاي از يكي پس كه است موردي از غير براي فضا كه وقتي فضا اين و است .ميدهد دست به نامطلوبي نتايج ميكند ، دنبال را غايت همه روس ، و ايران جنگ مثل جنگهايي در ايران شكست از بعد همه اين و طول و عرض اين با كشوري چرا كه ماندند متحير فكر اين به پسبخورد شكست روسيه از بايد تاريخي سابقه دنبال ميروندبه و دارد وجود كمبودي يك كه ميافتند اعزام غرب به را عده يك.كاستيها و كمبودها آن جبران عدهاي و ببينند آموزش و بخوانند نظام درس تا ميكنند از مدرنيته به گرايش.ميآورند ايران به نيز كارشناس ميان در مدرنيته كه است اين جالب و ميشود آغاز اينجا به نياز كه بود حاكميت اين بلكه نشد ، تاييد اصلا مردم ولي.بود ارتباط در خارج دنياي با چون.داشت شدن مدرن .شد مدرنيزه بلكه نشد ، مدرن ايران كه تهران دانشگاه سپس ساختند ، را دارالفنون و نظام مدرسه به.شد ساخته رضاشاه دوره در است غربي دانشگاههاي سبك به معماريهاي سلسله يك سنتي ، بسيار بافت يك در عبارتي ، .نبودند متناسب يكديگر با اينها كه شد تاسيس جديد بسيار را آن دارد ، وجود سنتي منطقه يك غرب ، در اگر اينكه ، حال در.ميآورند بوجود مدرن شهر يك كنارش در و ميكنند حفظ سنت ، ميان در دقيقا معماري نوع اين ايران ، در كه حالي يك در كه كساني قضيه ، اين دنبال به.يافت قارچگونه رشد ساختمانهاي ديدن به چشمشان ميكردند ، زندگي دري پنج زمان آن از شوك اين پس.شدند شوك دچار و نداشت عادت مدرن را شده مدرنيزه عناصر اين رفته رفته مردم و شد شروع .نداشت را آن آمادگي شان ذهنيت هنوز كه درحالي ;ديدند عناصر شامل تركيبي شهرسازي يك به تبديل بهتدريج شهرسازي حاكميت شدن مجهز درنتيجه طرفي ، از.شد سنتي عناصر و مدرن ايجاد به منجر و آمد بهوجود شكاف نوعي مدرن وسايل به كاملا تاريخ تحول سير غرب ، در.شد فرهنگي اسكيزوفرني كه بود شده وارد چيزي اينجا در ولي.بود پيشرفته تكاملي اين تداوم.دارد سنتشان با ارتباطي چه نميدانستند مردم .ميشود ظاهر اكنون شد ، شروع قاجاريه دوره از كه وضعيت ذهنيت ته يعني.هستيم دوزيست موجوداتي ما من ، اعتقاد به تجهيزات تمام با ما.ميكنيم مبارزه ولي هستيم سنتي مان در سالاري پدر عناصر كه درحالي ميكنيم زندگي امروزي متوجه جامعهشناختي شرايط در البته.دارد وجود ذهنمان سه در.داريم سنتمدار كاملا ذهنيت هنوز كه ميشويم مرگ ، تولد ، :است اينطور كه شد متوجه ميتوان مرحله .ميشوند ظاهر سنتي عناصر تمام مرحله سه اين در.ازدواج مجموعه يك كند ، ازدواج ميخواهد كه كسي.ازدواج در مثلا اساس فردي ، آزادي كه درحالي كنند ، تصميمگيري بايد مدرنيته" يا "ابتر مدرنيته" را اين نام من.است مدرنيته هست ، آن در مدرنيته عناصر كه برزخي.گذاشتهام "برزخي .ميشود مسلط آن بر سنت اوقات ، گاهي و نيست كامل اما فرم.فرم به مدرنيته و ميشود تبديل محتوا به سنت يعني اعماقش و زير در كه درحالي ميپوشاند را محتوا نيز ما معماري در مسئله همين.است سنتي كاملا محتواي يكنوع محل فونكسيون كه ميكنيم فراموش گاهي ما.دارد وجود نيز .ميشوند ظاهر مدرن بناي در سنتي عناصر و چيست زيستمان خاص بحران با مسكوني واحدهاي در كه است دليل همين به .مواجهايم اي فلسفه چه از ناشي را ايران امروز معماري بنابراين * دانست؟ بايد اي فلسفه.نيست ايران امروز معماري پشت فلسفهاي اصلا - دچار شده ، ايران وارد سپس و بوده مدرن معماري پشت كه هم التقاطي چيز يك درواقع.ميشود تجزيه و شكستگي خدشه ، ما مثلا.است شده معماري اين وارد گلچينگونه و تركيبي كاربرد) كانستراكشن حتي و مدرن نئوكلاسيك ، سبك ورود شاهد و فولدينگ سبك اخيرا برخي و هستيم (معماري در اشياء اشكال مدرنترين يعني.اند كرده پياده را بلوز كارهاي تناسب ، بدون ولي ميشوند ملاحظه تهران در امروز معماري خيلي رابطه نميتوان بنابراين ، .انسجام و صحيح سازوكار نام وقتي كه چراكرد بيان مسئله اين براي را مشخصي پشت فكرشدهاي و منسجم چيز يك بايد ميشود ، برده فلسفه پيش تقليد بحث و ميكنيم اقتباس ما وقتي ولي.باشد آن غرب تمدن عناصر از اينجا در كه معناست اين به ميآيد ، اقتباس كسي كه وقتي حاضر درعصر بخصوص.ميشود اقتباس صورت ، اين در كه باشد آن پشت فكري است ممكن ميكند پشت گاهي ولي.ميكند پيدا هنرمندانه كارنامه و پشتوانه از يكي شهرنشيني البته.ندارد وجود فكري اقتباسي چنين زندگي شهر در كه كسي بنابراين.است مدرن فرهنگ عناصر غيرشهري و روستايي مناطق با متفاوت زندگيش نوع ميكند ، مثلا وليدارد وجود ضرورتهايي شهر ، اين در پس.است و نظم وجه بههيچ شبهمدرن ، شهر يك بهعنوان تهران ، .نميشود ديده معمارياش و شهرسازي سازوكار در ترتيبي نازيبا را آن شهر اين به ورود با نيز خارجي افراد بهدليل را شيراز و اصفهان شهرهاي كه درحالي.دانستهاند .خواندهاند زيبا سنتي ، بهلحاظ آنها سازوكار تناسب بناي طراحي براي فيلسوف يك به معمار يك مراجعه صورت در * بكند؟ ميتواند معمار به راهنماييهايي چه فيلسوف خود ، معماري تكنيكي اشكالات بتواند كه نيست معمار فيلسوف ، - كاري چه و درست كاري چه بگويد معمار به يا و كند مطرح را كرده معمار به ميتواند فيلسوف كه كمكي تنها.است اشتباه درباره پرسش طرح به كه است اين كند راهنمايي را او و را معمار شايد پرسش ، طرح اين.بپردازد جامعه اساسي مسايل پس.نمايد واقف حياتياند ، كه محورهايي و مسايل آن به و استشهاد اين با ميكند ، رادنبال كارش معمار وقتي قدم به قدم نميتواند فيلسوف.ميپردازد آن به آگاهي شناخت او به ولي برساند مدد عملياش كار در را معمار زندگي ، جامعه ، چيستي تمدن ، چيستي فرهنگ ، چيستي و ميدهد براي دغدغهاي فيلسوف يعني.ميكند مطرح را...و مسكن انسان چوننباشد مقلد معمار ، كه ميكند ايجاد معمار در ميتواند احتمالا كاري چنين.است منفعل هميشه مقلد .بگذارد باقي مثبت تاثير وي كار نياكان سهيلا:گفتوگو |
|