ندهيد باج كودكان به
خسارت مازندران در ساختمان به 700 توفان
كرد وارد
پايان به مطبوعات توقيف مدت:حقوقدانان
است رسيده
ايران جامعهشناسي انجمن جديد مديره هيات
شد انتخاب
بگيريم جدي را جوانان شادي به نياز
ماده 187 ثبتنامكنندگان براي وكلا كانون
ميكند صادر
وكالت پروانه
ندهيد باج كودكان به
تقويت را كودك منفي رفتار صرفا مضر و نابجا رشوههاي
كودك تا نميماند باقي فرصتي كار اين با زيرا نموده ،
والدين.دهد تشخيص نامطلوب رفتار از را مطلوب رفتار
در و نموده ترويج را پسنديده و شايسته رفتارهاي بايستي
دهند پاداش و جايزه آن ازاي
:اشاره
و پاداش گرفتن قبال در دارند عادت برخي كنوني جامعه در
و عادت اين.دهند انجام را كاري رشوه ، عبارتي به يا
عجين و نموده رخنه برخي وجود در آنچنان نكوهيده رفتار
پاداش انتظار شخصيشان كارهاي انجام براي حتي كه است شده
و والدين غلط تربيت در بايد را اخلاق اين ريشه.دارند
نادرستي شيوههاي.نمود جستجو فرد طفوليت دوران الگوهاي
از نامطلوب ، رفتار ازاي در كودك به پاداش ارائه در كه
اينگونه پيدايش منجربه ميشود ، اتخاذ والدين سوي
اين در.ميگردد جامعه در فراگير و نابهنجار رفتارهاي
به كه پاداش و رشوه بين عمده تفاوت بررسي ضمن مقاله
از بالعكس ، و پسنديده و مطلوب رفتار تقويتكننده عنوان
ارائه روشهاي و اصول به ميشود ، تلقي جامعه و والدين ديد
.ميخوانيم هم با ميپردازد ، كودكان ، به پاداش
مادرش همراه وقت داشتهر عادت ساله ، سه لاك ، مورت آلنا
.بياندازد راه داد و جيغ شكلات براي برود ، خريد به سونيا ،
نشوند ، مردم توجه جلب فروشگاه در اينكه براي نيز سونيا
مدتي از پس اما.ميداد مثبت پاسخ سريعا آلنا خواسته به
آلنا از رفتاري چنين نخست ، :برد پي مهم نكته دو به سونيا
.ميرفتند فروشگاه به خريد براي آنها كه ميزد سر مواقعي
پس و بود موقتي او فريادهاي و داد و آلنا زشت رفتار دوم ،
بعد گرفته تصميم او اكنونميگرفت آرام كوتاهي مدت از
براي او.بدهد شكلات كمي مقدار دخترش به غذا وعده هر از
و بردارد نادرستش رفتار و بهانهگيري از دست دخترش اينكه
كني عوض را رفتارت اگر":ميگويد او به باشد خوبي دختر
اينكه محض به سونيا ".داد خواهم شكلات بهت غذا از بعد
او.ميدهد شكلات قدري آلنا به ميشوند فروشگاه وارد
را شكلاتش تمام دخترم وقتي اينجاست جالب":ميگويد
فرياد و داد و ندارد من از را آن تقاضاي ديگر ميخورد
در بازي آنكه از پيش كه ميداند خودش او.نمياندازد راه
كردهام معين او براي حدودي و حد كند ، بهانهجويي و آورد
".كند عمل آن برخلاف ندارد حق و
مطلوب رفتار و عادت تقويت
(رشوه) "تطميع" كلمه بردن بكار از متخصصين و والدين اكثر
باجخواهي از ديگري نوع بلافاصله كه چرا ميورزند امتناع
از بشري مناسبات و روابط بههرحال.ميبندد نقش ذهن در
دادوستد و توافق نوع اين بر مبتني انسان پيدايش زمان
سالگي دو سن به رسيدن محض به نيز كودكان و است بوده قدرت
عملكردشان و رفتار و يافته آگاهي توانمنديشان و قدرت از
به نيل براي و آورده در خود كنترل تحت را بزرگترها
.ميگردند مسلط آنها بر اهدافشان
و سودمند تطميع و ارتشاء" عبارت جاي به ميتوان همچنين
استفاده "تقويتكننده" يا "پاداش" واژههاي از "مثبت
كودك وجودي ارزش تثبيت باعث پاداش اهداء است ممكن.نمود
استحكام او نيكوي شايسته رفتار و خوي و خلق به و شده
والدين ، سوي از جايزه اهداء با اين ، بر علاوهبخشد
نزد پسنديده و مطلوب درمييابند ، رفتار كودكان
.بالعكس يا و است كدام والدينشان
اظهار چنين اطفال روانشناسي متخصص آلستر مك مارگارت خانم
درخواست و رفتار مرز و حد و انتظارات تعيين:ميدارد
حتما.است برخوردار خاصي اهميت از والدين سوي از كودكان
بين حساسي و ظريف بسيار اختلاف كه باشيد داشته توجه
به والدين كه دارد وجود "وقتيكه" و "اگر" واژههاي
و بيان طرز حتي كنند ، توجه بدان بايد شرط تعيين هنگام
كه هنگامي.نيست بيتاثير چندان نيز والدين گفتاري لحن
شدم مطمئن وقت هر":ميگوييد كودك به كاري انجام در
در ،"ميدهم نبات آب بهت شدي ادب با و شده درست رفتارت
.كردهايد مشخص شروطي و حدود يك او براي واقع
به بستگي زيادي حد تا پاداش از رشوه تفكيك و تمايز وجه
نقطهنظر از كه است احساسي مضمون و احوال و اوضاع
.ميشود ناشي بزرگترها
تطميع /رشوه انواع
جايزه و پاداش همان تقريبا "موثر و سودمند رشوههاي" -
اين در.ميرود بكار قبلي برنامهريزي و طرح با كه است
موقعيت يك در و احساسات از بهدور والدين برنامه
.ميدهند پاداش فرزندشان به كار انجام از بعد بيطرفانه
ناپسند رفتار بر منفي تاثير كه "نابجا و مضر رشوههاي" -
در والدين كه است سريعي واكنش و پاسخ ميگذارد ، كودك
مادر وضعيتي چنين در.ميگيرند قرار فشار تحت سخت ، شرايط
رفتار ازاي در و آمده ستوه به كودكش دست از فروشگاه در
بار يك از بيش عمل اين وقتي.ميدهد رشوه او ناشايست
.ميشود فرزند شدن متوقع و آمدن بار لوس موجب شود تكرار
اين اگر) دارد منفي اثر كه رشوهاي معتقدند متخصصان اغلب
موثر كوتاهي مدت براي (نميدهم را اين بهت نكني ، را كار
كمرنگ زمان مرور به كودك روي بر آن تاثير و بود خواهد
امور تعليم و آموزش مدير مورسي پت خانم.شد خواهد
صرفا مضر و نابجا رشوههاي":ميدارد اظهار خانوادگي
فرصتي كار اين با زيرا نموده ، تقويت را كودك منفي رفتار
نامطلوب رفتار از را مطلوب رفتار كودك تا نميماند باقي
را پسنديده و شايسته رفتارهاي بايستي والديندهد تشخيص
.دهند پاداش و جايزه آن ازاي در و نموده ترويج
(تقويتكننده) پاداش و جايزه انواع
و نقدي جوايز بر مشتمل كه "ملموس يا و مادي" پاداش نخست
و شهربازي بليط اسباببازي ، شكلات ، پول ، همچون ، است جنسي
و كلامي" يا "غيرمادي" پاداش دوم نوع.ورزشي مسابقات
بوسيدن ، و نوازش با همراه محبت ابراز مانند است "عاطفي
بيان و سر دادن تكان است ، قدرداني از حاكي كه مجوزهايي
.تحسينآميز جملات
مادي پاداش نوع هر":ميكند توصيه آلستر مارگارت خانم
".باشد آن عاطفي و غيرمادي نوع با همراه بايستي
هستند مادي پاداش نيازمند دبستاني پيش كودكان چه اگر
به را خود جاي بهتدريج بايستي پاداشها قبيل اين وليكن
نوع دو اين جابجايي زيرا.بدهند عاطفي و غيرمادي نوع
ثبات منظور به موثر انگيزهاي صورت به ميتواند پاداش
بوي كه مادي پاداش.باشد مادي پاداش از بينيازي و رفتار
خود به رشوه رنگ كمكم باشد ، نداشته احساس و عاطفه
.ميگيرد
(فرزند به خطاب)":است چنين شروط بيان براي جمله بهترين
نظر قطع ".باشي داشته مطلوبي و پسنديده رفتار بايستي تو
و خوبيها.هستند محبت سزاوار بچهها تمامي رفتار ، نوع از
و اقوام همكلاسيها ، ديگر نزد را كودك شايسته كارهاي
او از قدرداني و سپاس بيان در و نماييد منعكس دوستانش
.گيريد بكار را خود جديت و سعي
وقت فرزندان ، به اهدايي پاداشهاي نوع بهترين از يكي
بازي به آنها با شما كه را زماني بچهها.شماست
و ياد در همواره و نميكنند فراموش هيچگاه ميپردازيد
طولاني مدتهاي از پس شايد.ميماند يادگار به آنها خاطره
فراموش بودهاند ، علاقهمند بدان كه اسباببازي بهترين
.هرگز را شما با لحظاتي چنين گذراندن ولي كنند ،
پاداش و جايزه اهداء زمان
.برگزينيد دهد انجام ميخواهيد او از كه كاري اول وهله در
حضور در نكند ، بهانهجويي خواب موقع:مثال عنوان به)
روزمره امور سپس.(باشد داشته پسنديده و خوب رفتاري جمع
او براي ديگري از پس يكي دهد انجام بايستي كه وظايفي و
در كه را گامهايي و اقدامات باشيد مطمئن.نماييد مشخص
در آنكه دوم.بود خواهد مثمرثمر برداشتهايد جهت اين
مشورت فرزندتان با ميكند ، انگيزه ايجاد كه پاداشي مورد
برچسبهاي.برشماريد برايش را آن ارزش با موارد نموده
سال پنج زير كودكان براي طلايي ستارههاي و عكسدار
مورد در را وظيفهاش كودكتان كه زمان هر و است ايدهآل
برچسب داد ، انجام كامل طور به خواستهايد او از كه كاري
پس بايستي حتما پاداش.دهيد هديه او به جديدي تمبر يا و
كودك ، رفتار بهبود يا و كار انجام براي شده مقرر زمان از
دهيد ادامه زماني تا را جايزه و پاداش دادن.شود ارائه
و زندگي فعاليت از بخشي عنوان به شما ، نظر مورد رفتار كه
معمولا.شود محسوب او براي عادت نوع يك عبارتي به يا
و مطلوب نتيجه به تا ميانجامد طول به ماه روند 2 اين
ناپسند عادات مرتكب مجددا كودكان بدانيد و برسيد دلخواه
.نميشوند خود پيشين
.دارد فاحشي تفاوت رشوه با دادن پاداش ميگيريم نتيجه پس
رفتارمطلوب شكلدهي و بهبود براي تقويتكنندهها و پاداش
نيل براي است بهانهاي رشوه اما ميگيرد ، صورت شايسته و
.نادرست كارهاي انجام و نامطلوب اهداف به
دادن پاداش هدف
راهي آغاز براي را بچهها كه است اين پاداش دادن از هدف
هر انجام براي نيست لازم لذا سازيد ، آماده تربيت در درست
را كاري هر فرزندتان چنانچه.دهيد پاداش او به دائم كاري
اين به ميدهد ، جايزهانجام يا و رشوه گرفتن بر منوط
.نماييد تجديدنظر او تربيتي روش مورد در و داده خاتمه كار
تقاضاي به بياعتنايي نيز و شرايط و حدود و حد تعيين با
.دهيد تغيير كودك اعمال قبال در را خود رفتار شيوه كودك ،
تثبيت منجربه امر اين.ندهيد اطلاع او به را پاداش زمان
.ميشود زندگي مدت تمام در كودك رفتار تحكيم و
و بيمورد كه جوايزي و پاداش":ميگويد آلستر مك خانم
ميشود ، ارائه كودك رفتار به نسبت كافي شناخت عدم از ناشي
به لذا زند لطمه والدين و فرزند بين روابط به است ممكن
بايستي نخست ، كودك ، تربيتي شيوه بودن بخش نتيجه منظور
ارزش او ، مطلوب رفتار از شما رضايت به نسبت فرزندتان
يك فرزندشان قبال در مادر و پدر آنكه دوم و شود قايل
.باشند متفقالقول او با برخورد در و برگزيده متفق سياست
موجود اختلافنظر مورد در جدل و بحث از بايستي والدين
.نمايند خودداري اكيدا كودك حضور در خودشان بين
پاداش ارائه شيوههاي
معقول و واقعي رفتارهاي انتظار كودكتان از همواره -1
.باشيد داشته
به را جوايزنماييد غافلگير را كودك پاداش اهداء در -2
.بدهيد او به نامنظم طور
در هستند ، برخوردار كمتري سال و سن از كه كودكاني به -3
.كنيد تعجيل پاداش دادن
امري كاري هر انجام در استواري و بودن قدم ثابت -4
قاعده اين از نيز بچهها پاداش.است اجتنابناپذير
رفتار قبال در يكبار براي حتي چنانچه.نيست مستثني
اين از هميشه او دهيد ، رشوه و بياييد كوتاه كودك ناشايست
باجخواهي پي در مدام و جسته سود اشتباهتان و ضعف نقطه
.است
شرط و كند چيزي تقاضاي شما از فرزندتان اينكه از پيش -5
.كنيد پيشدستي شما كنيد ، معين شروط و
كودك مطلوب رفتار بر آن اثر از پاداش بودن يكنواخت -6
ايجاد پاداش ، ارائه شيوههاي تغيير و تنوع.ميكاهد
.ميكند بيشتري انگيزه
ندهيد ، پاداش او به كودك ، مطلوب رفتار بار هر ازاي در -7
.است لازم وقفه ايجاد گاهي
پاداش جايگزين را (معنوي) غيرمادي پاداشهاي تدريج به -8
نظر ، مورد رفتار در تداوم و اثبات از پس و نماييد مادي
.كنيد حذف را مادي پاداش
.باشيد داشته كافي شناخت فرزندتان علايق به نسبت -9
معصومه:ترجمه /والدين مجله:منبع
پيروزبخت
خسارت مازندران در ساختمان به 700 توفان
كرد وارد
به 700 مازندران استان در شب چهارشنبه توفان
وارد خسارت استان اين آموزشي و تجاري مسكوني ، واحد
بود همراه شديد بارندگي با توفانكه اين.كرد
نور ، محمودآباد ، آمل ، درشهرستانهاي را خسارت بيشترين
.گذاشت برجاي بابل و قائمشهر
پايان به مطبوعات توقيف مدت:حقوقدانان
است رسيده
موقت توقيف از نيم و سال يك تقريبا:اجتماعي گروه
اما ;ميگذرد شدند ، بسته دستجمعي بهطور كه مطبوعاتي
صادر نهايي راي و نگرفته تصميم آنها درباره دادگاه هنوز
.است مفتوح همچنان نشريات اين پرونده و است نكرده
به باره اين در ايران دانشجويان خبرگزاري حقوقي خبرنگار
.است پرداخته امر كارشناسان و حقوقدانان از نظرخواهي
.است نظرخواهي اين گزارش ميخوانيد آنچه
توقيف بودن دائم يا موقت:است معتقد فاطمي داود دكتر
و كند مشخص را آن قانون بايد كه است مسالهاي مطبوعات ،
مقطعي در آنها آزادسازي و مقطع يك در مطبوعات توقيف
.نيست اصولي ديگر ،
با گو و گفت در وكلا كانون هياتمديره عضو و حقوقدان اين
توقيف:گفت مطلب اين بيان با ايسنا ، حقوقي خبرنگار
موجب نبايد فرد يك تخلف و نيست اصولي و درست مطبوعات
.دارد مختلف دستاندركاران كه باشد روزنامهاي توقيف
است لازم جامعه يك پيشرفت براي مطبوعات آزادي:افزود وي
جامعه اقشار تمام دربرگيرنده كه هياتمنصفهاي وجود و
هياتمنصفه عنوان به خاصي قشر اگر و است ضروري باشد ،
تمام نماينده نميتواند هياتمنصفهاي چنين يابند ، حضور
.باشد جامعه اقشار
توقيف از كه مدتي نميكنم گمان:ميگويد نيز كشاورز بهمن
آنچه.باشد بوده موقت به تعبير قابل گذشته ، نشريات اين
نزد موقت عبارت و بود موقت توقيف بحث شده مطرح ابتدا از
.دارد عرفي مفهوم يك نظر اهل
توقيف مدت شدن منقضي با ميگويد نيز معتمدي رضا دكتر
بدهد ، فعاليت اجازه نشريات به است مكلف دادگاه موقت
است اين به منوط شده ، ذكر مطبوعات قانون در كه مهلتهايي
.باشد شده درج دادگاه حكم در كه
شده درج دادگاه حكم در مدتي اگر:كرد تاكيد حقوقدان ، اين
مهلت ، و مدت شدن منقضي از پس باشد ، شده قطعي حكم ، و باشد
به و كند توقيف رفع نشريات از مجددا كه است مكلف دادگاه
اردبيلي محمدعلي دكتر همچنين.دهد فعاليت اجازه آنها
سال در كه شكلي به مطبوعات توقيف من نظر به:است معتقد
.نداشت قانوني محمل گرفت ، صورت گذشته
عضو و جزا حقوق ايراني انجمن رئيس اردبيلي محمدعلي دكتر
قانون به استناد:گفت بهشتي شهيد دانشگاه علمي هيات
انتقاداتي مطبوعات ، توقيف براي تربيتي و تاميني اقدامات
دادگاهها قضات از برخي و حقوقدانان جامعه طرف از را
هم شايستهاي پاسخ و بود متين و مستدل بسيار كه برانگيخت
ظهور قانون ، اين در ضبط دستور:افزود وينكردند دريافت
موقت توقيف و دارد جرم ادوات و آلات دايمي ضبط در
توقيف موارد:كرد خاطرنشان وي.نيست درك قابل مطبوعات
آن ;شده پيشبيني مطبوعات قانون در كه است مواردي همان
قضايي مرجع و است آمده قانون اين در كه خاص جرايم در هم
تا را جريده يا روزنامه انتشار موقت بهطور ميتواند
.كند توقيف دادگاه قطعي حكم صدور زمان
شده منقضي مطبوعات موقت توقيف مدت:ميگويد نيز ميرسراجي
ماه حداكثر 6 مطبوعات توقيف مدت مطبوعات ، قانون طبق.است
.است شده منقضي حاضر حال در مدت اين و است
چهره نوعي به ميزان ، اين به موقت توقيف:گفت حقوقدان اين
قانونگذار نظر اگر كه حالي در ميكند پيدا را دايم تعطيل
قانونگذار ، شود ، تعطيل طولاني طور به نشريهاي كه بود اين
.ميكرد پيشبيني را آن
قانون از موسعي تفسير تغيير اين:كرد اضافه پايان در وي
.است مطبوعات صاحبان حقوق خلاف به
ايران جامعهشناسي انجمن جديد مديره هيات
شد انتخاب
ايران جامعهشناسي انجمن جديد مديره هيات:اجتماعي گروه
.شد انتخاب
انجمن عمومي مجمع پنجشنبه روز گزارش بنابراين
علوم دانشكده خلدون ابن تالار در ايران جامعهشناسي
برگزاري از پس و شد تشكيل تهران دانشگاه اجتماعي
دكتر چلبي ، مسعود دكتر عبداللهي ، محمد دكتر انتخابات
محمدجواد دكتر و زنجانيزاده هما دكتر پيران ، پرويز
حميدرضا دكتر و مديره هيات اصلي اعضاي عنوان به زاهدي
اعضاي عنوان به شيخاوندي داور دكتر و جلاييپور
محمود دكتر و فيوضات ابراهيم دكتر همچنين عليالبدل
ايران جامعهشناسي انجمن جديد بازرسين عنوان به شارعپور
اعضاي نفر پنج ميشود يادآور.شدند انتخاب سال مدت 2 براي
اساسنامه طبق خود جلسه اولين در منتخب مديره هيات اصلي
.كرد خواهند انتخاب را انجمن دار خزانه و دبير رئيس ،
بگيريم جدي را جوانان شادي به نياز
زيباترين و است زندگي بهار است فصلها تمامي سرآغاز جواني
درخت نوشكفته شكوفههاي جوانان است سال فصول از فصل
درختاني آنان از باشيم دلسوزي باغبانان اگر زندگياند
.زمين عمق در قطور ريشههاي با ساخت خواهيم پرثمر
از قدري آنكه شرط به نيست ، دسترس از دور چندان آرزويمان
.بيافزاييم عمل بر و بكاهيم شعارهايمان
گروه با امروزه شايد كنيم ، نگاه او چشمان دريچه از و
كنار و گوشه در كه باشيد كرده برخورد جوانان از كثيري
گوشهاي به خود خسته نگاههاي با و تنها و بيهدف شهرمان
كجا كهبه پرسيدهايد خود از تاكنون آيا اند گشته خيره
غروب آستانه در يا كرده ، طلوع نگاهش خورشيد مينگرند ،
با قدري است كافي دلهايشان بسته قفلهاي گشودن است؟براي
دلهاي گرهگشاي تا بسپريم دل آنان به شويم سخن هم آنان
نسلهاي با امروز جوان كه بپذيريم اگر.باشيم بستهشان
كه كنيم درك بتوانيم شايد دارد تفاوتزيادي خود گذشته
در داشت خواهد نيز متفاوتي نيازهاي تفاوت همين براساس
ذهن پيچيده معماهاي سرفصل امروز جوان نيازهاي شناخت واقع
معماي كليد شويم ، واقف نيازها اين بر چنانچه كه اوست
است ، شادي نيازمند جوان.آورد خواهيم بدست را جوان شناخت
جوان براي است ، اما شده تشكيل بخش دو از تنها كه واژهاي
است آب نيازمند بلور تنگ كوچك ماهي كه است حياتي همانقدر
نيز جوان بود ، نخواهد زنده ثانيه چند از بيش آن بدون و
دامنگير آن عواقب كه است محروميت نوعي دچار شادي بدون
به جوان جامعهاي داشتن بهخاطر اگر.شد خواهد نيز جامعه
سرمايههاي اين نگهداري و حفظ در بايستي ميباليم خود
نوجوان همان امروز جوان كه بدانيم و باشيم كوشا خدادادي
روح از است بوم و مرز اين فرداهاي آيندهساز و ديروز
با كه شفاف و پاك است آينهاي است برخوردار حساسي
آيينهها حفظ در بياييد پس شكست ، خواهد تلنگري كوچكترين
با كشورمان آينده كه باشيم داشته ياد وبه باشيم كوشا
آنان بدست زندگي چرخ است ، خورده پيوند جوانانمان سرنوشت
نكته.خورد خواهد ورق نامشان با زندگي دفتر و چرخيد خواهد
شادي اگر كه است آن شويم ، متذكر اينجا در بايد كه ديگري
باشد نداشته را آن ابراز توانايي اما باشد جوان وجود در
اجازه او به بايد پس.كرد خواهد محروميت احساس هم باز
ابراز اي شايسته نحو به را خود شادي و باشد شاد تا دهيم
و ديگران با شاديها تقسيم مهمتر همه از و خنديدن.نمايد
همه تا گرفته غم دلهاي شادي براي اتحاد و همبستگي نوعي
به و كرده فراموش را خود مشكلات لحظاتي براي بتوانند
بي و است قلبها نياز شادي آري بزنند ، گريزي شاديها ديار
خوشگلستان بوي شادي.ايستاد خواهند تپش از قلبها آن
مشام به بهاري خوشگلهاي شميم همچون كه است صفا با دلهاي
كنيم حس و ببوييم هم با همه پس.رسيد خواهد همگان
نيز را شادي داد دل كه او هم را ، جهان شميم خوشبوترين
خود شاديهاي جشن در و شاديم نيز ما آفريد آن قرين
سجده محرابش در و ميستاييم را سرزندگيها تمام آفريننده
براي نيز محترم مسئولين كه باشد.ميآوريم جا به شكر
.بيانديشند بيشتر قدري جوانانمان شادي
روانبخش آزاده
ماده 187 ثبتنامكنندگان براي وكلا كانون
ميكند صادر
وكالت پروانه
صدور مركزبا دادگستري وكلاي كانون:اجتماعي گروه
قانون ماده 187 لغو پي در كه كرد اعلام اطلاعيهاي
وكلاي كانونهاي مجلس ، در كشور توسعه سوم برنامه
براي آزمون برگزاري با آمادهاند كشور سراسر
.كنند صادر وكالت پروانه ماده 187 ثبتنامكنندگان
خود ، چهارشنبه روز علني جلسه در شوراياسلامي مجلس
قانون ماده 187 اصلاح فوريتي يك طرح بررسي در
جمهوري فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، توسعه سوم برنامه
.كرد لغو را ماده اين ايران ، اسلامي
به اشاره با خود اطلاعيه در دادگستري وكلاي كانون
پايه صدورپروانه براي را خود آمادگي مجلس ، مصوبه
متقاضيان ميان آزمون برگزاري طريق از وكالت يك
.است كرده اعلام
|