جامعه مشترك وارزشهاي خبر
مهم بسيار درمقوله خبري ، تنظيممطالب و انتخاب هنگام
خبرنگاران توجه مورد "خبري فاكتورهاي" و "خبر ارزشهاي"
درمورداينكه اماميگيرد قرار خبري سازمانهاي و
ارائه متفاوتي نظريههاي و ديدگاهها چيست ، خبري ارزشهاي
كه است نظريهپردازاني جمله از دايك ، ون.است شده
خبري سازمان و مخاطب توافق مورد ارزشهاي را خبري ارزشهاي
مختلف ارزشهاي شكلگيري مكانيسم و بررسي با و ميداند
ايدئولوژي كه ميپردازد موضوع اين به واجتماعي اخلاقي
.ميسازد را جامعه افراد مشترك ارزشهاي جامعه ، غالب
ديدگاههاي و نظريهها ارزيابي به نويسنده مقاله ، اين در
ديدگاههاي جمله از شده ، مطرح مقوله اين در كه متفاوتي
.است پرداخته انتقادي و پلوراليستي
انديشه و فرهنگ گروه
براي خبري مطالب انتخاب با رابطه در مهم مباحث از يكي
مثابه به خبر" در دايك ون.است خبري ارزشهاي مبحت چاپ ،
ميان به ارزش از سخن وقتي كه ميسازد مطرح ،"گفتمان
.ميباشيم روبهرو شناختي مبحث يك با حقيقت در ما ميآيد ،
شريح بدين آتوود و لستر تحقيقات از را خود درك دايك ون
ديگري ، ارزش اساساهر يا خبري هاي ارزش كه ميكند بيان
كه (شناسانه ادراك) شناختي نظريههاي زاويه از حداقل
تبديل ارزش يك به زماني دارد ، اجتماعي روانشناسي در ريشه
قرار وتوافق مشاركت مورد گروهي بهوسيله كه ميگردد
خبري ، ارزش ديدگاه ، زاويهاين از بنابراين.باشد گرفته
توافق وهمين خبري سازمان و مخاطب توافق مورد است ارزشي
كندكه انتخاب را خبري آن خبري سازمان تا ميگردد موجب
درباره بحث به ادامه در وندايك.است مخاطب علاقه مورد
شماهاي ايجاد ومكانيسم ميپردازد جامعه غالب ايدئولوژي
و اجتماعي و اخلاقي مختلف ارزشهاي تعيينكننده كه فكري
همه توافق ومورد ميباشند خبري ارزشهاي جمله از
به.ميدهد قرار بررسي مورد را دارند قرار افرادجامعه
ايجاد باعث آنچه كه دارد اعتقاد وندايك سادهتر عبارت
غالب ايدئولوژي ميگردد ، جامعه افراد در مشترك ارزشهاي
بحث به كه آن بدون وندايك ترتيب بدين.است جامعه آن
ارزشهاي به حقيقت در ببخشد ، راديكال شكلي خود ، نظري
تعيينكننده آنچه كه ميكند طرح و داده سياسي بعدي خبري
در و نهايت در ميباشد ، جامعه يك سطح در خبرها انتخاب
ادامه.است جامعه آن بر ايدئولوژيغالب تحليل ، آخرين
رساندكه نتيجه اين به را ما ميتواند وندايك بحث
وسيله به شده انتخاب خبرهاي جامعه ، يك در اگر درحقيقت
دليل به نميباشد ، توجه مخاطبينمورد براي رسانهها
وجود رسانهها و مخاطبين بين كه است ايدئولوژيكي شكاف
.دارد
نيز ديگر ديدگاه دو با ما خبري ارزشهاي با رابطه در
را آن نهايت در كه پلوراليستي ديدگاه.ميباشيم روبهرو
مطرح ديدگاه اين.داد ربط گالتونگ و رژه به ميتوان
ارزش چند يا يك ماهيتاحاوي ذاتاو حوادث كه ميسازد
مخاطبين و انتخابكنندگان توافق مورد ارزش خبري ،
بهوسيله خبر يك نيز دليل همين دقيقابه و ميباشند
پخش بالاخره و انتخاب خبري ، كلاسازمانهاي يا سردبيران
شود ، واقع قبول مورد نظر اين اگر ترتيب بدين.ميگردند
يك سياستهاي و سليقه نميتوانبه ديگر را خبر آنگاه
طبقات و اقشار نظرات منعكسكننده مثابه به خبري سازمان
رابطه پلوراليستيدر نگرش اين.داد نسبت جامعه ، بر حاكم
امري انتخابخبرها ، كه ميكند ادعا خبري ارزشهاي با
خبري ارزش نيز انتخابي چنين واساس است حرفهاي و طبيعي
غيرسياسي ماهيتي اساسا كه است حرفهاي اصولي مثابه به
.دارد
و آكادميك محيطهاي در راديكاليسم رشد با هفتاد ، دهه در
خبري ارزشهاي مبحث پلوراليسم ، با آنان قاطع نظري مبارزه
انتقادي ارزيابي و نقد و مجدد بررسي مورد نزديك از نيز ،
.گرفت وگركفيلوقرار هال استوارت چون نظريهپردازاني
در نميتوان را ارزشها كه ميكند مطرح ديدگاهانتقادي
دارد اعتقاد ديدگاه اين.شد متصور آن ذات در و خبر خود
كرد ، جستجو نميتوان نيز انتخاب خود در حتي را ارزشها كه
نگرش و وايدئولوژي انتخابكننده در را آنها بايد بلكه
شباهتي اينجا در ترتيب بدين.داد قرار كندوكاو مورد حاكم
فيلو و هال ديدگاه و وندايك انتقادي نگرش بين ما ضمني
همه عليرغم ديدگاه دو هر كه نمود ، چرا پيدا ميتوان
ربط حاكم ايدئولوژي به را انتخاب درنهايت تفاوتها ،
ميدهند
حادثه يك انتخاب كه ميكند مطرح نهايت در انتقادي ديدگاه
سطح در وسيع شكلي به آن برجستهسازي و خبر بهعنوان
حرفهاي انتخاب يك تنها روز ، خبر مثابه به جامعه
منافع تامين هدفش كه است آگاهانه انتخابي بلكه نميباشد ،
انتقادي ، ديدگاه نظر از خبري ارزش ترتيب بديناست خاصي
مسالهاي بلكه ;ندارد بيروني عينياتجهان ريشهدر
.است برخوردار فرهنگي باري از كه باشد مي دقيقاذهني
بهترين از يكي داردكه اعتقاد فيلو مثال ، بهطور
انتخاب كه است حوادثي آن مطالعه خبر ، تحليل شيوههاي
كندوكاو فيلو نظر از.شدهاند گذاشته مسكوت و نشده
ميتواندنشاندهنده اخبار اين دلايلحذف درباره
همچنين و جامعه سطحيك در اطلاعرساني سيستم كاركردهاي
.باشد جهاني سطح در
يك پرورش و بازنمايي دومفهوم انتقادي ، تفكر با رابطه در
شده ، حادثهگزارش به خام حادثه تبديل در خبر پردازش
گزارش حادثه از خام حادثه تفكيكميكند بازي كليدي نقشي
روسي فرماليستهاي نظري كار در ريشه شده ، روايت يا شده
فونتيك ، از (آواشناسي) تفكيكفنولوژي براساس كه دارد
حادثه اگرجداكردهاند داستاني طرح از را خام داستان
روايتي بايد را شده گزارش حادثه كنيم ، فرض داستان را
يك ادبينويسان عبارت به يا داستاني طرح يك كه بدانيم
يك آنچه سادهتر عبارت به.است شده اعمال آن بر پلات
ميسازد ، حادثهتبديل آن از خبري گزارش يك به را حادثه
كارگيري براساسبه كه است خبري پردازش يا پرورش
انتقادي ديدگاه.ميگيرد انجام مشخصي عوامل يا فاكتورها
محسوب عواملي را مينامند خبري ارزش پلوراليستها آنچه
آن از بيرون در بلكه خام ذراتحادثه در نه كه ميدارد
به روزنامهنگار يعني آگاه عنصر وسيله به و دارد قرار
و گرديده وارد حادثه درون به خبري ، سازمان از نمايندگي
خبر تا ميدهد پرورش كرده ، پردازش را آن اساس ، براين
.گردد نهايي ارائه آماده
خبر پرورش براي ابزاري ;خبري فاكتورهاي
اگر كه بيانكرد چنين ميتوان را اينجا تا بحث خلاصه
كرد ، جستجو حادثه ذات در بايد را خبري ارزشهاي
به بلكه ندارند ، حادثهقرار ذات در خبري فاكتورهاي
عبارت به.ميشوند داده قرار آن در خبرنگار وسيله
تبديل يعني) حادثه يك بازنمايي هنگام به خبرنگار سادهتر
چند يا يكي از استفاده با (شده روايت حادثه به خام حادثه
را آن داده ، خبري پرورش را مزبور حادثه خبري ، فاكتور
خبري فاكتورهاي يعني.ميكند توجه قابل مخاطب ، براي
شوند ، جستجو حادثه ذات در طبيعي طور به الزامانبايد
مصنوعي ابزارهاي از بسياري همچون هستندكه ابزاري بلكه
آنها انطباق در بايد را قابليتشان و بشر ، قدرت ساخت ديگر
يك اگر تر ساده عبارت به.جستجوكرد بيرون واقعيت با
كارگيري به با باشد ، مناسب زمينه داراي خام حادثه
يا و برجسته را زمينه ميتوان خبري مربوطه فاكتورهاي
مخاطب ، براي جالبيا را خبر كه آن يا و محو را آن برعكس ،
همه براي خبري فاكتور كه است مشخصكرد قبول قابل غير
پردازش روش نوع يك و تعريف يك داراي ذاتا خبرها
هر نيمرخمخاطب به توجه با مساله اين بلكه نميباشد ،
از موجود تعاريف بنابراين ميكند ، تغيير نشريهاي
به.داشت محسوب مطلق نه نسبيو بايد را خبري فاكتورهاي
تعريف متفاوت ، وسيلهمحققين به خبري فاكتور كلي 22 طور
مشخصههاي بهعنوان فاكتور ميان 6 اين از كه شدهاند
نشريات بهوسيله خبر پرورش و پردازش نحوه بررسي اصلي
اين 6ميگيرد قرار تحقيق اين مورداستفاده پسند عامه
فن تدريس براي كه حرفهاي و غيرتئوريك كتب درعمده فاكتور
بهعنوان شده طراحي دانشجويان به روزنامهنگاري
.شدهاند معرفي خبري فاكتورهاي اصليترين
تازگي -1
كه است اين حرفهاي افراد بعضي سادهانگارانه فرض
هستند اتفاقاتي درباره خبرهايي خواندن مخاطبينخواهان
حادث زمان از يا هستند افتادن اتفاق حال در اكنون هم كه
"تازگي" البته.است نگذشته طولاني زمان مدت آنها ، شدن
.نيست توجه جالب"شگفتي" عنصر بدون و بهتنهايي
كه منطقهاي به طالبان مثلا حمله"آخرين" اين كه چرا
چه گر گرفته ، قرار حمله مورد بار صدها اخير سال چند در
و تازه حادثه يك همچنين.نيست شگفتانگيز اما است ، تازه
باشد ، نداشته كوتاهي زماني دوره اگر شگفتانگيز ،
زماني دوره بنابراين.نمايد جلب را مخاطب نميتواند
در آن يافتن پايان و اتفاق حادثشدن يعني نيز كوتاه
درجالب قتل يا زلزله يك مانند نسبتاكوتاه ، زماني
.دارد مهمي بسيار نقش مخاطب براي آن كردن
حادثه يك شگفتانگيزبودن و تازگي كه باشيد داشته توجه
اين بلكه كرد ، جستجو خام نميتواندرحادثه تنها را
پرورش مورد سويروزنامهنگار از ميتواند كه است عاملي
.گيرد قرار تاكيد و
مجاورت -2
مخاطب ، براي خبر گردد ، نزديكتر مخاطب به حادثه چه هر
ميزان افتد ، اتفاق دورتر مخاطب از حادثه چه هر و جالبتر
را مجاورت اما.بود خواهد كمتر مزبور خبر به مخاطب توجه
ميتواند مجاورت بلكه داشت ، محسوب جغرافيايي نبايد تنها
آن در بلكه نيست ، خبر ذات در مجاورت.گردد محسوب مفهومي
يك شهروندان حال گزارشوضع مثال براي.ميشود داده قرار
كه هنگامي به شده ، زلزله دچار كه دست دور كشوري در كشور
مخاطبين به خبر يك كردن بودهاند ، نزديك مسافرت به مشغول
.ميباشد
تضاد -3
محركه موتور كه است اين بر اعتقاد فلسفي ، نظر از اساسا
تا ارسطو از نيز ادبيات در.ميباشد تضاد تاريخ ،
و درام اساسي اصل بهعنوان تضاد بر چتمن متاخرينيچون
داستان.است شده تاكيد پلات يا داستاني خط پيشبرنده به
در تضاد از مشخصي درجه كه خبري و نيست استثناء نيز خبري
خبرنامههاي درد به تنها باشد ، نيافته پرورش آن
آنچه گزارش مساله ، تنها.ميخورد دولتي سازمانهاي
درام.است آن كردن دراماتيزه بلكه ;نيست افتاده اتفاق
به بلكه نيست ، درگيري و خشونت معناي الزامابه نيز
حركت ايجاد براي تنش معينياز ميزان رعايت معناي
نميافتديعني اتفاق چيزي اساسا حركت بدون كه ميباشد
به مخاطبي تا نميافتد اتفاق داستاني اساس در تضاد بدون
نمايش به تضاد چه هر سادهتر ، عبارت به.شود جلب آن
توجه جلب باشد بالاتر خبري داستان درام و بيشتر درآمده
بلكه نيست ، داستان داخل در تنها تضاد.است بيشتر مخاطب
داستاني بافت وارد عامل يك عنوان به خبرنگار ، سوي از
داستان به ميتواند ماليات رفتن بالا گزارش.ميگردد
ارتقاء براي كه شود صنعتگرانيتبديل مبارزه از گيرايي
و سخت مبارزهاي با ملي توليد كردن بهتر و خود توليدات
.درگيرند بيامان
مرحله سه بايد تضاد ، عامل كارگيري به در خبرنگار
تنش دقيق توصيف يعني اوج آن ، تعريف يعني شكلگيري ،
به كه خوشي پايان يعني حل ، و تضاد سوي دو بين ما فزاينده
مشخص طور به را ميگردد حاصل سويدرگير دو از يكي نفع
تفكيك يكديگر از مراحل اين نيز تحقيق اين در.نمايد طرح
قرار بررسي مورد جداگانه طور به تضاد با رابطه در و
.ميگيرند
برجستگي -خبري مهم شخصيتهاي -4
به آنچه و افكار حرفهاي ، افعال ، انگارانه ساده ديدگاه
ورزشي ، سياسي ، برجسته شخصيتهاي حوش و حول كلي طور
محسوب خبري ارزش داراي را ميافتد اتفاق هنري و اجتماعي
آن طريق از كه است عاملي برجستگي واقع ، در اما.ميدارد
تا ميشود داده ربط برجسته شخصيت به حادثه يك موضوع ، يك
روابط.شوند مزبورجلب خبر مخاطبينبه از خاصي قشر
را خبري رويدادهاي آگاهانه ، گاه عموميچيهاوخبرنگاران ،
طريق از را كار واين مربوطميكنند مشخصي شخصيت به
انجام خبري اصلي حادثه جانبيدركنار حوادث ترتيب
ميبرند مناطقاشغالي به را سعيد مثلاادوارد.ميدهند
اسرائيلي سربازان بر فلسطيني جوانان همران به نيز وي تا
.بيندازد سنگ
نتايج و دلايل -5
ونتايجش آن اتفاق دلايل دقيق توصيف بدون حادثهاي هيچ
به.باشد معنادار حتي يا توجه جالب نميتواند مخاطب براي
دليلاتفاق ميكنند سعي روزنامهنگاران نيز ، دليل همين
به منجر كه حوادثي آخرين از كوتاهي تاريخچه حادثهيا يك
شرايطيخاص ، در حتي يا و مزبورميگردد رويداد
حادثه يك اتفاق باعث آنچه از نسبتامبسوط تاريخچهاي
ارائه را گشته ، ورزشي حتي يا ادبي هنري ، -اجتماعي مهم
ميتوان را عواقب اين.دارد عواقبي حادثه هر اما.دهند
درگير بازيگران براي حادثه عواقب ;كرد تقسيم دسته دو به
در دو هر كه مخاطب براي خبري رويداد بالاخرهعواقب و
مخاطب براي و انساني ملموس ، را خبر مشخص ، اندازههاي
.ميسازند توجه مورد و جالب
انساني رويكرد -6
با رابطه در خبريمخصوصا فاكتور هيچ راستي به
از مهمتر نميتواند مطبوعاتعامهپسند
يا فرد به آن دادن ربط خبر ، كردن انساني يعني فاكتور اين
مورد شخصيتهاي ميان از چه مخاطب ، براي لمس قابل افرادي
رويكرد.باشد مخاطبين خود ميان از چه و آنها علاقه
را آن بلكه كرد ، جستجو خبر ذات در نبايدتنها را انساني
انساني ، زندگي بر خبري تاثيررويداد بررسي معناي به بايد
.كرد آندرك در درگير اجتماعي بازيگران احساسي و فردي
مخاطب احساس با برخورد كلام ، يك در انساني رويكرد
اومورد احساس زاويه از تعقلمخاطب بنابراين ميباشد ،
.ميگيرد قرار خبري گزارش "حمله"
ميرفخرايي تژا
|