نميشوند ثبت وقت هيچ كه اسمهايي
از نشان و بينام خبرنگار يك ضدگزارش
ايران به پستي بستههاي ورود وضعيت
وارده نامه
نميشوند ثبت وقت هيچ كه اسمهايي
خورسند مريم
.بود بهانه منتظر شدن متلاشي براي دفترچه
بهانهاي هيچ ديگر تا كوبيد ميز روي را دفترچه محكم مرد
ميان فرزندش انتخابي نام.نداشت فايدهاي اما.نماند
ثبت سازمان كارمندنبود دفترچه نامهاي از هيچكدام
.مقررات طبق تكراري جمله.نداشت خبر چيز هيچ از هم احوال
دفترچه نامهاي.ميآورد فشار مغزش سلولهاي به..
اينكه بدون.ميرفتند رژه چشمانش مقابل ديگري از پس يكي
.كنند متوقف را نگاهش لحظهاي حتي
ميكرد ، جستوجو را نامي كتابها ميان كه بود ماهها
سركلاس افتخار با فرزندش چگونه كه ميديد روياهايش ميان
.ميگويد خاصش نام معناي از ديگران و معلم مقابل درس
.پركنيد را درخواست فرم اين.._
ثبت سازمان اختلاف حل دايره" بود شده نوشته برگه بالاي
."كشور احوال
* * *
اعلام با نام انتخاب احوال ، ثبت قانون ماده 20 طبق
كه مركب يا ساده اسم يك نامگذاري براي و بوده كننده
مغاير و نشده حيثيت هتك موجب و شده محسوب نام يك عرفا
كننده صادر قبول مورد پيشنهادي اسم نباشد ، نيز جنسيت
.بود خواهد احوال ثبت سازمان سجلي
* * *
از كلافه سجلي ، كننده صادر مامور.است شلوغ اتاق داخل
بزرگ و پهن دفتر روي از سر نشدني ، تمام اعتراضات و شلوغي
.برنميدارد خود
من به اسامي ، هم اين دفترچه ، اين:ميگويد بيحوصلگي با
.نيست دفترچه داخل شما نظر مورد اسم كه چه
سويش به تيز و تند ديگران و ميكند بلند را صدايش كسي
.بخوابد غائله تا برميدارند خيز
خيره تعجب با و ميكشد خوشحالي از فريادي حاضران از يكي
اسم انتظارش برخلاف.ميكند نگاه اسم راهنماي دفترچه به
.دارد قرار اسامي ميان در انتخابي
هست اسامي ميان "فرداد" اسم طور چه:ميپرسد معترض مرد
حل دايره برود بايد و است مشكلدار من دختر اسم اما
!اختلاف
آن يا.نميكند بلند هم را سرش حتي كننده صادر مامور
يا و ندارد دادن پاسخ توان كه است كلافه و خسته قدر
خود ميافتد اتفاق مقابلش روز هر كه جنجالي به بياعتنا
.است كرده كار سرگرم ديگر گونهاي به را
و لبخند از پر صورتي با ميرسد راه از ديگري وارد تازه
.قهقهه از پر چشماني
ميكند احوالپرسي دوستانه و گرم و ميايستد ميز مقابل
تن آخرين برافروخته صورت با كه نميگذرد ثانيه چند اما
.ميكشد ديگران رخ به را صدايش
.است مقررات خلاف نميشود:ميگويد خونسردي با مامور
اكرم اسمش كه هم من پدر يعني !است؟ مقررات خلاف:مرد
كه است اين ما خاندان افتخار همه.بود مقررات خلاف بود
!تو حالا بماند زنده و بچرخد نسل به نسل...اكرم اسم
.است مقررات خلاف ميگويي نشستهاي من مقابل تو
.است نشسته خونسرد هنوز سجلي ، كننده صادر مامور
خيره اتاق داخل حيران جمعيت به و ميكند گرد عقب مرد
و دست كه انگار و ميخورد سر صندلي نزديكترين روي.ميشود
جملهاي به گرد ، چشماني با لميده و رها باشد شده شل پايش
.ميكند فكر است شنيده كه
.است مقررات خلاف پسر نوزاد براي اكرم اسم _
خيز ميز طرف به و ميكند جزم را عزمش ديگر بار يك
بعد تيز ، و تند كمي بعد ملايم ، زباني با اول.برميدارد
كمي بعد ميكند ، التماس بعد ميشود ، جيب به دست
.ميكشد هوار و ميشود برافروختهتر و برافروخته
بزرگ و پهن دفتر آن كار انگار و است خونسرد هنوز مامور
.ندارد تمامي مقابلش
* * *
انتخاب كه نامي كشور احوال ثبت قانون ماده 20 مطابق"
و بومي عرف در چه اگر.باشد جنس مغاير نبايد ميشود
ميكنند انتخاب پسر نوزاد براي را اكرم نام بسياري محلي
".ميگويد ديگري چيز جامعه عرف اما
پژوهشكده و سجلي كل اداره سرپرست صابري عبدالله را اين
.ميگويد كشور احوال ثبت سازمان
* * *
همسرش همراه به مرد تا ميكند پيشنهاد احوال ثبت مامور
تصميم فرزندشان نام انتخاب براي ديگر بار يك و آمده
.بگيرند
يك كننده تداعي اسامي از بعضي:ميگويد اعتراض با مرد
.دارند همراه به تاريخي نشان يك يا و هستند تازه معني
مردم همه اندازه به ميكند تعيين را اسامي كه كسي آن آيا
كرده فكر هيچ آيا داشته ، مدنظر را نوآوري يا و كرده فكر
اين و باشند داشته جديدي ايدههاي ميتوانند مردم كه
.شود روز به و كند تغيير كمي (نام راهنماي دفترچه)
* * *
دستورالعمل تدوين احوال ثبت عالي شوراي وظايف از يكي"
مشخص دستورالعمل اين طبق.است خانوادگي نام و نام انتخاب
گردش يا و نام تغيير يا و باشد چگونه بايد نام كه ميشود
كتابچه البته.است چگونه احوال ثبت سازمان در نام تغيير
تهيه سال 71 در دارد وجود حاضر حال در كه اسمي راهنماي
نمونهها فقط كتاب اين در كه است يادآوري به لازم و شده
".است نشده درج آن در اسامي همه كل و است آمده
حل دايره به احوال ثبت سازمان سجلي كل اداره سرپرست
در را نام تغيير و نام انتخاب سجلي ، اختلافات كه اختلاف
راهنماي:ميگويد و كرده اشاره دارد ، خود فعاليت حيطه
و كشور سراسر از مردم عموم درخواستهاي اساس بر نامگذاري
دفترچه اين اما است شده تدوين تغيير قابل اسامي همچنين
اين از غير به اسامي افراد اين كه نيست اين از مانع
.كنند انتخاب دفترچه
ثبت سازمان قانون طبق كه نامهايي:ميافزايد صابري
راهنماي در اينكه وجود با باشند نداشته مشكلي احوال
سوي از استناد مورد منابع در اما نشده درج نامگذاري
.ميشود پذيرفته نظر مورد نام باشد موجود والدين
احوال ثبت سازمان در ممنوع نامهاي تشخيص مسئله به وي
از متشكل كه احوال ثبت عالي شوراي ميگويد و كرده اشاره
اعضاي از يكي سازمان ، مقام قائم احوال ، ثبت سازمان رئيس
آمار مركز دادگستري ، وزارت تهران ، دانشگاه حقوق دانشكده
اسامي شورا رئيس انتخاب به خبره كارشناس يك و ايران
.ميكنند اعلام كشور احوال ثبت سازمان به را ممنوع
* * *
اختلاف حل و بررسي جهت بسياري نامههاي ميرسد نظر به
تغيير يا نامگذاري براي كشور احوال ثبت مركزي سازمان به
.ميشود ارسال نام
و مردم مشكلات حل براي احوال ثبت سازمان كارشناس
كميته يك كارشناسان سوي از شخصي نظرهاي اعمال از جلوگيري
كه كرده برگزار شهرستانها و استانها مراكز در نامگذاري
مركز از اسامي كميتهها ، اين در نرسيدن نتيجه به با
.ميشود استعلام
با كشور احوال ثبت سازمان سجلي كل اداره سرپرست صابري
واسطه به كشور مراكز از بسياري در كه مسئله اين بر تاكيد
مناطق آن در رايج فرهنگهاي و عشيرهاي و قبيلهاي رسوم
اين از بسياري و ميشوند انتخاب بومي صورت به اسامي
است قبول قابل و افتاده جا مناطق آن ساكنان براي اسامي
به شود ، مطرح تهران در نام اين اگر است ممكن:ميگويد
دليل همين به نگيرد قرار پذيرش مورد ناآشنايي خاطر
خاطر به شهرستانها و استانها مراكز در موجود كميتههاي
منظور به و منطقه قبيلهاي و قومي شرايط به آشنايي
نامهاي وقت ، اتلاف و مردم پي در پي مراجعات از جلوگيري
.ميكنند اعلام و بررسي را مذكور
كرده اشاره (تهران استان) مركز در نامگذاري كميته به وي
عضويت خبرهاي كارشناسان كميته اين در:ميافزايد و
از دانشگاهها علمي هيات اعضاي و استادان شامل كه دارند
علامه دانشگاه از فارسي زبان ادبيات در دكترا جمله
.ميشود فارسي و عرب ادبيات زبان در دكترا طباطبايي ،
لحاظ از را اسامي ميتوانند استادان اين:ميگويد صابري
خود ، نظر مورد منابع با و كرده كنترل قبيلهاي و قومي
.كنند بررسي را آنها
جلسهاي در كارشناسان اين سوي از شده مطرح نظرات جمع
روي مذهبي و قانوني ملي ، ضوابط گرفتن درنظر با و مطرح
گفته همچنين.ميشود گرفته تصميم شده انتخاب نامهاي
در مردم مشكلات كاهش منظور به احوال ثبت سازمان ميشود
پژوهشكده يك قالب در دارد تصميم جديد نامهاي انتخاب
.كند منتشر اسامي انتخاب براي جديدتري راهنماي كتابهاي
* * *
افراد با آنان ازدواج كشور ، از خارج به ايرانيان مهاجرت
متولد فرزندان براي غيرايراني نام انتخاب و غيرايراني
احوال ثبت سازمان تازه چندان نه دردسرهاي از يكي شده
با ايراني رگه يك فرزندان اين از بسياري.است كشور
با ايراني شناسنامه داشتن براي ايراني غير اسامي داشتن
درست دردسر آنها والدين براي معمولا و شده مواجه مشكل
.ميشود
اين بر تاكيد با احوال ثبت سازمان سجلي كل اداره سرپرست
از بياطلاعي بهواسطه والدين اين از بسياري كه مسئله
مشكل با شناسنامه صدور جهت كنسولگري به مراجعه در مقررات
خانوادههايي چنين به ما:ميگويد ميشوند روبهرو
مراجعه با فرزند آمدن دنيا به از قبل تا ميكنيم پيشنهاد
را احوال ثبت سازمان ضوابط طبق و قانوني نام كنسولگري به
براي ابتدا همان در فرزند تولد هنگام تا كرده انتخاب
.نباشند مواجه نامگذاري مشكل با پرونده تشكيل
* * *
براي شما توجيه كه پرسش اين به پاسخ در صابري
شده مندرج و نظر مورد ضوابط مغاير اسامي كه خانوادههايي
حيثيت بحث همچون مواردي به چيست ، كردهاند درخواست
والديني چنين به:ميگويد و كرده اشاره اسلامي و انساني
.ميشود جامعه وارد و شده بزرگ شما فرزند روزي ميگوييم
شخصي چنين براي شده انتخاب اسم اين هم ديگر سال آيا 30
وي.است برازنده و پسنديده اجتماعي ، موقعيت يك داشتن با
و ميشوند توجيه خانوادهها از بسياري:ميافزايد
.كنند انتخاب است جامعه عرف مطابق كه اسمي ميپذيرند
در اسامي از بسياري است ممكن:ميگويد وي ديگر سوي از
آن از نتوان نام عنوان به ولي باشد موجود ماخذ و منابع
به دارند حضور نامگذاري كميته در كه افرادي.كرد استفاده
اسامي روي كامل اشراف با و ميانديشند مصالح و جوانب همه
تهيه با كه اين ديگر نكته.ميكنند تصميمگيري جديد
آن در انتخابي نام هزار حدود كه نام راهنماي جديد دفترچه
مشكل سوم و دوم دفترچههاي تهيه با اميدواريم شده درج
.كنيم حل جديد نامهاي انتخاب در را والدين عموم
* * *
مذهبي اقليتهاي بخش در نامگذاري مقوله در كارشناس اين
در خصوص اين در خاصي برنامه هيچ كه نكته اين بر تاكيد با
طبق نام انتخاب و است نشده تدوين كشور احوال ثبت سازمان
در چنانچه اگر:ميگويد است خودشان داخلي مقررات و ضوابط
هموطنان براي مثال عنوان به آيد پيش مشكلي نام تغيير بحث
بلامانع با و كرده جو و پرس ارامنه خليفهگري از ارامنه
تغيير قانون طبق آنان سوي از تغييرنام اين شدن خوانده
.ميشود انجام نام
* * *
مراجعه احوال ثبت سازمان به بسياري افراد روزانه
شنبه ، همچون اسامياي.دهند تغيير را خود نام تا ميكنند
جمله از..و كشور چشمك ، سوسو ، كنيز ، اسكناس ، دوشنبه ،
نامگذاري كميته تاكيد و افراد مراجعه با كه است نامهايي
.ميشود حذف نيز نامگذاري راهنماي فهرست و كرده تغيير
امير نام انتخاب عدم از افراد از بسياري ديگر سوي از
سجلي امور سرپرست كه هستند معترض خود پسر فرزندان براي
يا جداگانه صورت به نام اين انتخاب ميكند تاكيد سازمان
با فقط سازمان اين و نبوده همراه ممنوعيتي هيچ با مركب
مونث اسم يك از كه اشتباه مركب اسامي يا و بيمعنا اسامي
.ميكند مخالفت (اشرف علي) همچون شده تشكيل مذكر اسم يك و
* * *
تا 20 كه اسامياي.است دگرگوني و تغيير حال در چيز همه
جا امروزه ميشدند مطرح اسامي بهترين عنوان به پيش سال
كارشناسان اگرچه.دادهاند نوينتر و تازهتر اسامي به
عصر با رويارويي در كه باورند اين بر احوال ثبت سازمان
تازهتري اسامي روابط ، گسترش و فنآوري ورود و ارتباطات
يك تهيه درصدد منظور همين به و ميشود يافت و ابداع
براي همچنان اما هستند ، نامگذاري براي جديد راهنماي
آرشيا خسرو ، سيروس ، همچون اسامي چرا است سوال جاي بسياري
جايي ميشوند محسوب قديمي و ايراني اسامي جزء كه...و
.ندارند جديد شناسنامههاي در
از نشان و بينام خبرنگار يك ضدگزارش
ايران به پستي بستههاي
ورود وضعيت
...بياره مسافر بده
حسيني كيوان
و هيجانانگيزترين از يكي گاه ميتواند پستي بسته يك
از كه بستهاي.كند خلق را زندگي لحظات خاطرهانگيزترين
براي بسياري حرفهاي آن در و ميآيد دور بسيار راهي
و خاطرهانگيز لحظات به چيز همه امادارد وجود شنيدن
گاه پستي بسته يك.نميشود ختم گونه اين احساسات
شخصي كاري و حرفهاي سرنوشت كه باشد مهم چنان ميتواند
بيجاني موجودات هميشه پستي بستههاي.شود خلاصه آن در
هم و دارند روح هم خود محتويات با نيز گاهي.نيستند
كنيد تصور را بازرگاني.است مشكل آن توصيف كه غريب حياتي
به پستي بسته يك طريق از مهمي بسيار اطلاعات است قرار كه
كتاب انتظار امتحان شب كه را دانشجويي يا برسد ، دستش
اين تكنولوژي همه اين با.ميكشد را ارزشمندي بسيار
روزمره و عادي مناسبات از بسياري كه گونه همان روزها
اثرگذاري از داده شكل تغيير خود سايه زير را انسانها
نامههاي و بستهها ارسال چون سنتيتر ارتباطات روي بر
آرام آرام نيز را ارتباط نوع اين و نگذشته نيز پستي
با تحولات همه ايران چون كشوري در اما.ميكند متحول
جايگزيني شاهد جايي در ما.ميرود پيش عجيبي كندي
به نتوانستهايم هنوز كه هستيم ارتباطي نوين شيوههاي
.بدهيم ساماني و سر سنتيتر شيوههاي
بستههاي ورود ماجراي و نيست خبرها اين از ايران در اما
داشته ديگري حكايت هميشه ايران به ديگر كشورهاي از پستي
تهران ، اصلي ميادين از يكي در پست ، اداره دراست
ديگر بسياري و پست اداره اين.دارد وجود غريبي همهمه
تكراري سوال مقابل در هميشه ايران سراسر پست ادارات از
پاسخي.ميدهند تحويل كليشهاي و تكراري پاسخي مراجعان
تا ميشود حس آن از عجيب سوءاستفاده يك بوي بيشتر كه
سرنوشت پي در شما كه زماني.باشد بايد كه واقعيتي
كنيد ، مراجعه پست اداره به نرسيده دستتان به كه بستهاي
كالاهاي و گمركي مميزيهاي گردن به را چيز همه آنها
شما بسته كه داشته وجود مشكلي حتما.مياندازند ممنوعه
چه ايراني امروزه ، كه نكنيد فراموش ديگر طرف از.نرسيده
است واقف محدوديتها تمامي به لندن قلب در چه و تهران در
موسيقي نوار مثال عنوان به ميشود ، حاضر كسي كمتر و
.كند پست ايران در كسي براي را وطن از فراري خوانندههاي
براي كسي سختي به شايد شويد ، اداره وارد كه زماني
بياعتنايي بار چند و سوال بار چند.شود پيدا پاسخدادن
چنين پيشتر كه مراجعيني از يكي بالاخره تا ميشود موجب
خارجي مرسولات از قسمتي سمت به را شما داشته ، مشكلي
ميشود متوجه كه زماني كننده مراجعه آن.كند راهنمايي
شما به ترحمي سر از نگاه آمدهايد ، منظوري چه به شما
چه سرش بر كه ميكند تعريف برايتان خستگي با و مياندازد
شهروند اين كلام جزئيات به كه است زود هنوزآمده بلايي
.ميشود شروع عقبتر پلهاي از بازي جا اين.ببريد پي
درون كوچك سوراخ يك پشت در بزرگ و سياه عينكي با كارمندي
آرام نشسته (كارمند آن و شما بين مرز حد) بزرگ شيشهاي
فهرستي از را طويل اعدادي خونسردي با و ميكشد سيگار
مبادا كه ميكند وارد ديگر فهرستي در و مييابد طويلتر
.شود مواجه بيقانوني با طبقه چند ساختمان اين پيچيده نظم
مينويسد ، كه عددي هر و هشت و پنج و يك و صفر هر گويي
همه ميبايد و آمده دست به نخست است ، يافتهاي دير قاموس
او به بار چند اگر چون.كنند سكوت اعداد اين احترام به
اين راهروهاي شلوغي در را آن و داشتيد بستهاي كه بگوييد
ميكشد هم در را چهرهاش بار چندين كنيد ، جستوجو اداره
چه":بگويد كه ميكند بلند عصبانيت با را سرش سر آخر و
رفتارت شرمنده تو و "شده اشتباه اعداد !آقا است خبر
پيچيده هم در ارقام و اعداد مقدس ساحت به ميكني احساس
اين اما شايستهاي را برخوردي چنين كه كردهاي گستاخي
.بگويي خواستهات از و شود مهيا فرصتي تا ميشود موجب همه
قديمي همكلاسي دوست آن يا خواهرت پدرت ، برادرت ، كه اين
فرستاد برايت بستهاي ميبرد سر به وطن از دور سالها كه
و بپوشي اينجا كه كفش يا لباس احتمالا و ازكتابها
او.است بهمان و است فلان و است خارجي كه بفروشي فخر
لرزانش انگشت با و ميبرد فرو اعداد در را سرش دوباره
.بيابي را مسئول شخص كه ميدهد آدرس
نيز شود ارسال كشوري چه از پستي بسته كه اين ايران در
سياسي روابط قطع.دارد بسياري تاثير پستي بسته سرنوشت در
گاه كه ميشود موجب آمريكا چون كشوري با ايران اقتصادي و
ميبايد كه كنند احساس نيز دولتي اداره يك كارمندان حتي
هيچ ميان اين در كه چند هر.بود وفادار روابط اين قطع در
از پستي نامههاي يا بسته ورود ممنوعيت براي خاصي قانون
نميشود موجب همه اين اما.ندارد وجود آمريكا چون كشوري
بستهاي انتظار و بنشينيد آرامش با خانهتان در شما تا
اگر حتي.برسد دستتان به آمريكا از است قرار كه بكشيد را
كه تحصيل جوياي و دانشجو باشد جواني پستي بسته فرستنده
عاقبت اماباشد كرده ترك را كشورش آموختن قصد به
وضعيت به بيشتر ميرسد ديگر كشورهاي از كه بستههايي
اين به.دارد بستگي ايران با فرستنده كشور ديپلماتيك
كشورهاي خاص شرايط توضيح با دلسوز كارمند اين ترتيب
از نرسيده بسته قيد كه گفت خواهد شما به حتما مختلف
بعد و ميكند پا آن و پا اين ابتدا او.بزنيد را آمريكا
بدهد دلداري را شما ميخواهد كه حالي در احتمالا
مثلا.باشد داشته خاصي مشكل بستهتان شايد كه ميگويد
اخلاق ميتواند ورودش كه ژورنالي و عكس يا كاستي نوار
بگوييد قاطعيت با شما وقتي !كند مواجه خطر با را عمومي
را مشكلات اين از كدام هيچ و مطلعيد بسته محتويات از كه
كه ميگيريد را ديگري كارمند آدرس بيحوصلگي با ندارد ،
كلافه رجوعهايش ارباب دست از و نشسته شلوغ باجهاي در
.است
ابتدا از ميبايست شما كه است كسي همان واقع در آقا اين
شنيدن براي بسياري حرفهاي قسمت اين.ميآمديد او پيش
بغل به خود پستي بسته وضعيت از است كافي.دارد
برايتان را دلشان سفره هم آنها تا بگوييد دستيهايتان
از ناله ، و نقد از است سرشار كه سفرهاي كنند باز
اتفاق اين كه است بار ششمين اين".زورگويي و بيقانوني
بسته برايم بار هشت اخير سال سه در.افتاده برايم
من.بود لباس هم فقط.رسيد دوبارش فقط كه فرستادهاند
".نميدهند را آن كه دارد مشكلي چه ديگر لباس نميدانم
درون از كفش جفت سه و بودند كرده باز را من پستي بسته"
در بستهات ميگويند ميكنم اعتراض وقتي برداشتهاند آن
".ندارد ارتباطي هيچ ما به و شده باز گمرك
ميخواسته كه است پيري مادر حكايت بامزهتر همه از و
ايتاليا در پسرم":بگيرد زن مرزها سوي آن در پسرش براي
جا اين تا بود فرستاده خوشگل حلقه يك جا آن از و.است
".نشد خبري هيچ اما.بياندازيم آيندهاش همسر دست به ما
.دارد دست در هم را طلا حلقه پست مدارك پير مادر اين
.است شده ايران گمركات خاص قوانين مشمول نيز اين گويا اما
پاسخ ميشنويد احتمالا كه پاسخهايي جالبترين از يكي
بسته در":ميگويد متصدي.است ساله چند و بيست جوانكي به
ممنوع كشور به سيگار ورود و بود سيگار پاكت يك شما پستي
به سيگار ورود كه ميگويد بار چندين پسرك كه بماند "!است
باقي سيگار از غير به چرا كه اين اما شد ، آزاده كشور
شلوغي ، .نيست مشخص نميدهند تحويل را بسته اين محتويات
بيچاره كارمند كه است گونهاي به جماعت عصبيت و ازدحام
پشتسر در اتاقي به را مراجعان يكي يكي ميشود ، مجبور
در.بگردند خود پستي بسته دنبال به آنها تا بفرستد خود
كه ميشويد مواجه پستي بستههاي از كلي با شما اتاق آن
اين به ورود هنگام چهرهها.ريخته هم روي كتاب و بيحساب
شادي و هيجان با ابتدا معترض مراجعان.است ديدني هم اتاق
نشاني و نام دنبال به سرعت با بعد و ميشوند وارد غريبي
بسته كشورها روي از نيز بعضي.هستند جعبهها روي بر خود
كانادا ، انگلستان ، بلژيك ، هلند ، .ميكنند دنبال را خود
و... اسپانيا ، ژاپن ، تركيه ، سوئد ، فرانسه ، استراليا ،
و هستند دنيا جاي همه در كه مختلف ايرانيان طور همين
كه سوغاتي.فرستادهاند سوغات وطن در ايرانيان براي
از كه نوشتهاي يا كتابي گاه و كفش و است لباس آن عمده
حس شبانه نيمه گفتنهاي ايران _ ايران و نوستالژي بوي آن
.ميشود
.نيست پاسخگو كس هيچ كه ميدانيد و شدهايد نااميد حالا
قيد بايد بود درست اولي كننده مراجعه آن حرف گويا !نه
.رفت تلفن سراغ به و زد را بسته اين
[.ميشود وصل و قطع صدا]
..ميگم چي كن گوش..آره..ميآد صدا...ببين"
از...نميشنوه؟ چرا...نرسيد چي؟...نرسيد نه
...بياره مسافر بده بفرستي خواستي چي هر بعد به اين
ميگم [ميزند فرياد]..ميگي؟ چي...بياره مسافر بده
"!نرسيد بسته
وارده نامه
ن - ف
هست و بوده معروف عدالت آقاي به كه انوشيروان ميگويند
زمان هر در هركس تا بود آويخته ناقوسي ميدانگاهي در
زمانه بيعدالتي از و گرفته ظالم از را خود داد بتواند
صدا به با و ناقوس زنجير كشيدن با باشد داشته شكايتي
درصدد ديگران تا نمايد ابراز را خود درد آن درآوردن
خانهاي در سر پاستور ، خيابان.برآيند چارهجويي
رياست مردمي ارتباطات دفتر عنوان با شده نصب تابلويي
هر برادران و خواهران واحد ميشوي حياط وارد.جمهوري
مملو حياط صحن و اربابرجوع راهنمايي براي جداگانه كدام
و مشكلات رفع جهت نزديك و دور جاهاي از كه است افرادي از
.ايستادهاند يا و نشسته انتظار به خود پاسخ دريافت يا
.فريادرس جستوجوي در همه و است رنج و درد از پر دلها
خانم كارمند سه گيشه پشت خواهران ، مخصوص دفتر در
و مراجعين به پاسخگويي كارشان گويا كه نشستهاند
نامه دريافت همچنين و مربوطه واحدهاي به آنها راهنمايي
پشت.است مراجعهكنندگان به آن استرداد و مسئولين از
لهجه با كه ميرسد گوش به خانمي ناله است شلوغ گيشه
كه بفهماند گيشه سوي آن خانمهاي به ميخواهد لري شيرين
زير ديگري خانم شود ، بستري بايد و ميميرد درد از دارد
سرپناه و آلونك يك دنبال به چقدر كه ميكند شكايت لب
گويا هم او و ندارد اجاره توان و است صغيرش بچههاي براي
دريافت درستي جواب هنوز كه آنجاست پروپاقرص مشتريان از
از است پر اتاق.ديگر هاي رنج بالطبع و البته و نكرده
.بيجواب سوالات و نيازها.دل عقدههاي.همهمه و فرياد
كارمند خواهران گيشه داخل به چشمم گيرودار اين در
در و بود نشسته رايانهاي پشت خانمها از يكي.ميافتد
با ديدم شد نزديكتر وقتي كه ميكرد وارد اطلاعاتي ظاهر
هرازگاهي تفنن روي از و است گفتوگو گرم همكارش خانم
اين در.منظور چه به ندانستم البته كه ميفشارد را كليدي
به نامهها دادن مسئول كه جواني آقاي ميشود باز در لحظه
شاكيان به خود نوبه به هم آنها تا است كارمند خانمهاي
پفك نامه مخصوص سيني در اما ميشود داخل دهند ، تحويل
شوق به كارمند خانمهاي كه است آنجا در و است ريخته نمكي
گرفتن براي و شده بلند شادماني با خود جاي از پفك خوردن
چه براي نيست معلوم.ميخيزند بر مسابقه به پفك سيني
سهميه دريافت براي گرفتهاند ، سنگر گيشه آن پشت امري
و جلوتر ميروم.خصوصي تلفني مكالمات يا و درددل خوراكي ،
بايد كه اتاقي به مرا كه ميخواهم آنها از احترام با
بار دو را سوالم كه نماند ناگفته).كنند راهنمايي بروم
بايد كه را شخصي نام و من اسم برگهاي روي ،(كردم تكرار
من به را او اتاق شماره و خانه پلاك و كنم ملاقات
كه است خانهاي كوچه همان انتهاي خوشبختانهميدهند
طي از پس و داده نگهباني نشان را عبور برگه.بروم بايد
را كارگشا شخص.ميرسم مربوطه اتاق به طبقه چند كردن
برايش را مشكلم تا ميدهد را فرصت اين من به ميكنم پيدا
ميدهد گوش كه ميكند وانمود) است گوش سراپا دهم توضيح
نيز خودش از و شدم موضوع اين متوجه سخنانش در زيرا
برگه روي آخر در و راهنمايي سپس و (گرفتم اعتراف
.ببرم اوليه مركز به تايپ جهت بايد كه مينويسد يادداشتي
يا و بروم كه مستاصل ايستادهام بدهم دردسر چه خلاصه
خنده با.ميبينم را همكارم لحظه اين در بمانمكه
چه اينجا تو" ميپرسيم هم از و ميرويم يكديگر بهسوي
منظور چه به كه ميدهيم توضيح يكديگر به "ميكني كار
حين همين در گرفتهايم ، جواب چقدر تا و آمدهايم
حياط از خارج به را او و ميآيد همكارم بهسوي كاملمردي
تا برگردد منتظرم (اشاره و ايما با البته) ميكند دعوت
زير و ناراحتي و عصبانيت با ميآيد كنم خداحافظي او با
ديگر.ميرود و ميگويد سربسته ميكند ، غرغر لب
از كه مرد كامل همان نزد ميروم كنم تحمل نميتوانم
من استقبال به هم او آنجاست كاراي ظاهر به كارمندان
ارباب به دادهاند ياد او به حتما كه لبخندي با ميآيد
به.تمام به مصنوعي لبخندهاي آن از دهد ، تحويل بايد رجوع
را منتظر مردم پنجره ، از اينكه جاي به ميدهم توضيح او
خيل و خود گيشه پشت به نگاهي است بهتر بگيرد نظر زير
ميبيند ميخواهم جواب آقا آن از حالا.بياندازد منتظران
قيافه كرده ، تصور او كه نيست ابلهي و است طرف كسي بد با
به ميكند شروع ناچار و ميگيرد خود به جانبي به حق
سر و شدهاند زياد كارچاقكنها و كلاشها" دادن توضيح
سوء آنها سادگي از ميمالند ، شيره را بيگناه خانمهاي
كه ميبينم خودم انساني وظيفه من و ميكنند استفاده
چقدر روزانه نميدانيد كنم مطلع امر اين از را خانمها
(گناه از بدتر عذر) "..و ميشوم مواجه موارد اين با من
تشكر دارد خانمها ما به كه حسننيتي خاطر به او از
مشابه همكارم قيافه آيا كه ميشوم سريش باز اما ميكنم ،
داشته شيادي از حكايت ما سخنان يا و بوده كلاهبردارها با
اصلياش منظور به پي و كردهام پيله بدجوري ميبيند
تازه آنجا از كه را نامهام رفتن طفره براي.بردهام
خيلي را آن چسب و ميگيرد دستم از دوستانه خيلي گرفتهام
ميشود ، خواندن مشغول و كرده باز اجازه بدون و شيك و قشنگ
اما است غيراخلاقي او اينكار بدهم تذكر او به ميخواهم
مشكل اين شما پس اه".شود ارضا او كنجكاوي حس ميگذارم
راه من ميگفتيد من به بايد اول از را اين خوب داريد را
را سخنش "...هم شما و داد خواهم ياد شما به را ميانبر
براي و ندارم مشكلي ديگر كه ميگويم او به ميكنم ، قطع
كه نيست لازم عذرخواهي جاي به زشتش رفتار توجيه
عنوان لفافه در.كند بيان را عملش از زشتتر پيشنهادات
كرده عنوان خودش قبلا كه كلاهبردارهايي از كه ميكنم
روي را شيادي و رذالت لقب آنان زيرا است پليدتر بود ،
نواميس منجي نام با ايشان اما كردهاند حك خود پيشاني
و خطرناكتر البته صد و بره پوستين در است گرگي بشري ،
كس حق و كنم لگدمال را انسانيت است قرار اگر خبيثتر ،
ميدهم ترجيح برسم ، خود داد به من تا شود پايمال ديگري
ميشود تمام زندگيم در شكست قيمت به لو و كنم عقبنشيني
بنده او ، خيال به شايد يا و نفهميد هيچ ميدانم گرچه
دل مردم ما مشكلات دانستم ديگر ولي داشتم ، تشريف كودن
لقايشان به را عطايشان كجاست ، از سادهانديش و پاك
روزگار از شكسته دلي با درازتر پا از دست و بخشيدم
كه واقعا.تاسفي چه با نميدانيد اما شدم خانه رهسپار
.دارد تاسف جاي
كه است جايي مكان ، آن آنجا ، واقعا آيا جمهور رئيس آقاي
.درآيد صدا به بيدادي زنگ تا كشيد را عدالت زنجير بايد
|