شاعر يك ترجمههاي
آثار دوسالانه نمايشگاه سومين برگزاري
حجمي
شد منتشر ملي سينماي منشور
پيوست مطبوعات جمع به نو سينماي
شاعر يك ترجمههاي
شاملو احمد ترجمههاي از گزارشي
برخلافآنچهمردمميپندارند ، مترجمازنوشتهاصليتصويرارائه"
".ميكند نوشتهرادوبارهخلق نميدهدبلكههنرمندانهآن
چكوفسكي
كار بود ، كرده پيدا ترجمه براي شاملو كه مناسبي قالب *
و برده فراتر -ترجمه كار در -هنري بازسازي يك از را او
بود كرده نزديك هنري اثر يك خلق به را آن
نتوانيم را شاملو اگر كه داشت اذعان نكته اين به بايد *
را او ميتوانيم شك بدون اما بناميم ، ترجمه استاد
.بدانيم ترجمه كار در زيبا ابتكارهاي پيشتاز
و شاعرانه سليقه و ذوق از برخاسته همگي كه ترجمههايي
هستند او بدعتگذار روحيه
شاعر يك بهعنوان بيشتر ايران در شاملو احمد:اشاره
بررسيهايي و مقالهها اكثر و مترجم تا است شده شناخته
بوده او اشعار قلمرو در گرفته انجام او آثار روي بر كه
شاملو كه ساخت دور ذهن از نبايد را نكته اين اما.است
زبردستي و قابل مترجم بوده ، توانايي شاعر كه آن جز به
بيشتر شايد او ترجمههاي شمار كه آنجا تا.است بوده نيز
.باشد شعرش كتابهاي از
دبيرستان ، راه نيمه در كه شاملو شدن مترجم مورد در
و حرف زده ، حيرت را بسياري و بود كرده رها را تحصيل
:بودند پرسيده او از كه هنگامي..فراواناست حديث
پاسخ "..شديد؟ مترجم و آموختيد زبان كي و چگونه"
جوابي صورت به كه است آن از مفصلتر حديثاش":ميدهد
مجموعه در ماجرايشرا.آورد هم به را سروتهاش بشود
(1)"...آوردهام چين بزرگ ديوار و درها
فرا چگونگي مورد در و داشت تسلط فرانسه زبان به او
مجله با كه مصاحبهاي در خود كه چنان روسي زبان گرفتن
بودم جوان خيلي كه وقتي را روسي":ميگويد داشته معيار
(2)"...گرفتم ياد رشت در متفقين زندان در
در نكتههايي" عنوان تحت مقالهاي در اولناوين استنلي
زبان دانستنيك كه اين تصور":ميگويد "ترجمه مورد
اگر حتي است ، محض اشتباه است كافي ترجمه كار براي خارجي
كار اين براي بداند ، كامل طور به را خارجي فرديزبان
استعداد با همراه دانش كه اين مگر نميكند ، كفايت مهم
به را مترجم نگارش قدرت با همراه بالاتر همه از و شخصي
".باشد خودداشته مادري زبان
زمره در را شاملو ميتوان ترجمه هنر به نگاهي چنين با
كه را نكتهاي درخشانترين كه چرا.موفقدانست مترجمان
و ابتكار كرد ، مشاهده ميتوان او شده ترجمه كارهاي در
كتاب عاميانه فرهنگ عظيم توشه اعتبار به كه است خلاقيتي
و بديع فرمهايي با منسجم ساختارهايي خلق در كوچه
در فارسي زبان چنانچه.مينمايد ارائه مفهوم از سرشار
هيچگاه كه بود گرفته جاي شدني رام گونهاي به دستانش
.نساخت بيانمحدود در را او
او كار بود ، كرده پيدا ترجمه براي شاملو كه مناسبي قالب
آن و برده فراتر -ترجمه كار در -هنري بازسازي يك از را
.بود كرده نزديك هنري اثر يك خلق به را
را زندهاي تصوير اصطلاحات ، و لغات كردن رديف جاي به او
ترجمههايش در او بهخصوص.ميكرد ايجاد خواننده ذهن در
هميشه را ترجمه رواني ;كه دارد تاكيد موضوع اين بر
اصطلاحات و كلمهها آهنگ به توجه.داشت نظر در بايستي
برخوردارند بسزايي اهميت از او ترجمههاي در فارسي زبان
-ترجمههايش در شاملو كه داد انصاف بايستي حقيقت در و
توجه.ميكرد خلق دوباره را كتاب -خود زحمت پر كار با
به همچنين و جملهها و عبارتها به دادن شكل در شاملو
در را خاصي ارتباط و رواني فارسي ، زبان در آنها آهنگ
شهريار كتاب ترجمه.ميآورد بهوجود او ترجمههاي
به تا است ، ترجمه امر اودر شاهكارهاي از يكي كوچولو
.داشت محسوب ترجمه مطلوب حد را آن ميتوان كه حد آن
جايگزيني بر سعي آنجاستكه مترجمان از بعضي اشتباه
به مبدا زبان هاي ويژگي و اصطلاحات و واژهها تمامي
و واژهها او.نبود گونه اين شاملو امادارند را مقصد
كه برميگرداند فارسي زبان به بهگونهاي را اصطلاحات
است درآمده نگارش به فارسي زبان به ابتدا از كتاب انگار
آن شاهد ترجمهها از برخي در كه بيگانگي احساس آن و
امر اين و ميخورد چشم به كمتر او ترجمههاي در هستيم
دانستهها تمامي شاملو كه مينمود ميسر خاطر بدين
و توده عظيمفرهنگ پشتوانه از كه را خود وتجربيات
با و دقيق خلاقانه ، بسيار داشت ، همراه به كوچه كتاب
در شاملو خود.ميبرد كار به ترجمه امر در بالا ابتكار
راستي به پابرهنهها ترجمهكتاب اگر":است گفته جايي
قرار ديگر دوستان و شما تمجيد مورد كه اندازه همان
همين در بايد علتشرا باشد ، درآمده آب از موفق گرفته
(3)"...كرد جستوجو كوچه زبان روي جدي كار
به كه واژگاني از است مجموعهاي او شاعرانه ترجمههاي
يكديگر به شاعرانهاي مهارت با و شدهاند انتخاب دقت
ابتكار و هنر ظرافت ، از سرشار شدهاندكه زده پيوند
هنر ميتوان را ترجمهاي چنين طبيعتا و هستند خلاقانه
از يكي شاملوبرد عظيم لذتي آن خواندن از و ناميد
فارسي به خارجي شاعران ديگر اشعار مترجمين پربارترين
از او كه شاعرانهاي ترجمههاي بارزترين از.است بوده
مارگوت اشعار ترجمه دارد ، فارسي زبان به شاعران ديگر
اين به پاسخ در او.است لوركا گارسيا فدريكو و بيگل
دارد قدرتي و زيبايي آنچنان گاهي شما ترجمه چرا كه سوال
طور چه و كند بيان مادريشنتوانسته زبان به شاعر آن كه
ميدهد پاسخ ميزنيد؟ اشعار اين ترجمه به دست كه ميشود
بيشتربا ما زبان كه باشد اين دليلش يك شايد..":كه
و شعر هر كه هست آن در فضايي نوع يك شده ، داده ورز شعر
پيدا متعالي شكل يك ميتواند بيفتد جا او در مضموني هر
زبان مثل و ميآيد آمريكايي شاعر يك از مضموني.كند
ابتدا يا شعرها اين...ميافتد جا ما زبان تو مادريش
و شده داده من به و شده كلمه به كلمه ترجمه ديگران توسط
ترجمه از يا و كردهام بازنويسي را فارسياش من
وقتي وليلوركا مورد مثل.گرفتهام بهره فرانسهشان
پارچهفاخري آن از بايد برميگردد فارسي زبان به شعري
.كنيم جامه قامتش به داده ، خلعت شعر به ما زبان كه
در انگار كه ميقاپد راچنان شعري زباني ، گاهي البته
من كه باشد اين دقيقش جواب شايد...شده سروده زبان همان
بود حقشان كه كردهام ترجمه فارسي زبان به را شعرهايي
يا بيخواب شهر.شدهاند خودي خانه هم فارسي زبان در و
كه بود شعرهايي از لوركا پادشاههارلم نكنم اشتباه اگر
ولي كنم ترجمه فارسي به ميداشتم دوست بسيار من
(4)"...نكردم نتيجه در و نميآمد در ترجمهشان
و نويسندگان آثار هيچگاه ترجمه كار زمينه در شاملو
در.نميكرد ترجمه را كلاسيك يا سرشناس و بزرگ شاعران
و قصه شعر ، زمينه در او كه والايي مرتبه با كه حالي
ترجمه به ميتوانست داشت ، خود كشور در فولكلوريك ادبيات
كه حالي در بپردازد ، جهان هنر و ادب بزرگان آثار
است آمده عمل به آثاري از او ترجمههاي تمامي تقريبا
است بوده او خود روحيه و سليقه انتخابشان ملاك تنها كه
هم كه بودهاند ، مهم او براي كه مناسبتهايي يا و
هم و كرد اشاره اجتماعي مناسبتهاي به ميتوان
تفكر طريقه و هوا و حال روحيات ، با كه تناسبهايي
اين در كه.برد نام داشتهاند او سياسي و اجتماعي
كه كرد اشاره بيگل مارگوت اشعار ترجمه به ميتوان زمينه
ما كشور در او اشعار از شاملو شاعرانه ترجمه سبب به
چنين به او خود كشور در كه واعتباريدارد محبوبيت چنان
مديون تنها را محبوبيت اين او و است نيافته موهبتيدست
.است شاملو بدعتگذار روحيه و شاعرانه سليقه و ذوق
به او رويكرد شاملو ترجمههاي ديگر ويژگيهاي از يكي
در كه است ، ستيزي استعمار و ظلمستيزي عدالتخواهي ،
را رويكرد اين نحوي به شدهاو ترجمه اكثرمتون
كتابهاي به ميتوان جمله آن از كه كرد مشاهده ميتوان
ديگر است شب نصف است ، من كار و كسب مرگ پابرهنهها ،
- همچنان را او كه كرد ، اشاره.. و شوايتزر دكتر
شيفته و عدالت شيفته-كارياش زمينههاي ساير همانند
كه آثاري انتخاب در نگاهي چنين با.ميدهد نشان آزادي
گرايشهاي ميكرد ، آنها ترجمه به اقدام شاملو
در تنها نه او.داشتهاند عمدهاي نقش او انسانمدارانه
كهدر داشت ، بسيار توجه انساني بعد به شعر زمينه
اين نكردو رها را انسانگرايي اين ترجمههايشهم
براي كه كتابهايي نوع در ميتوان بهوضوح خيلي را امر
كتاب ترجمه جمله آن از كه بيابيم ، مينمود انتخاب ترجمه
در كه اشعارش ، در تنها نه او.است كوچولو شهريار
گونهاي به كه است اين غماش و هم تمام ترجمههايشنيز
انسانگرايانه روحيه.بكشاند تصوير به را بشري رنج اين
اين كشاندن تصوير به در روانش و موجز بيان اوو
دادهاند هدفياري اين به نيل در را او هميشه تعابير ،
.دلنشينسازند و جذاب يكپارچه را او ترجمههاي تا
انسانگراييهاي سمبل را او ترجمههاي چنانچهميتوان
.دانست ناب
بوده مهم شاملو براي ترجمه زمينه در كه ديگري مهم مورد
بوده ميكند ترجمه كه كتابي از مردم تودهاي درك است
مخاطب هيچگاه و بوده مهم بسيار عام مخاطب او براي.است
كه چنان.نميگيرد كم دست فكري شعور نظر از را كتابش
فصل مجله در كه"شاملو ژورناليسم" مقاله در مجابي جواد
در اگراو":كه ميكند اشاره است گرديده منتشر سبز
به جز و نميكند رعايت را حدي و مصلحتي هيچ شعرش ،
چيز به عصيانش ذهن بيواسطه بيان هنريو كمال اقتضاي
ترجمه و مقالات نوشتن هنگام به اما ندارد ، توجه ديگري
.دارد هوشمندانهاي و سنجيده شيوه آثار ،
بياني و ساده زبان به ميانديشد ، بسيار مخاطبان به
و ميشناسد را همسخني زبان ميآورد ، كار در قلم شيرين
با استدلال ، با.ميگيرد كار به چيرهدستانه را آن
خود ذهنيات با را مخاطب حيله هر به-همدلي با - هيجان
نوانديشي ميانديشدكه فروتنانه او...ميكند همسو
مترقي نمونههاي ارائه با نيست كسي تفاخر مايه ونوآوري
هنر و فرهنگي تجدد متن در جهان و ايران هنر و ادبيات
و دانشآموختگان جوانان ، با را خود مستمر ارتباط مدرن
(5)".ميدهد گسترش عصر روشنفكران
دنبال وقتي...":ميگويد باره اين در نيز شاملو خود و
تبديل را تجربهاش و درك بايد نويسنده كه برويم فكر اين
گراني كه است وقت آن توده ، شعور به عام ، شعور به كند
كه است اين تجربهها اين از يكي.ميكنيم حس را بار اين
براي آن ترجمه ميبينم و ميخوانم را كتاب فلان من
.ميزنم دست ترجمهاش به پس است ، مفيد جامعه آگاهي
بنشينم كه مرتبطنبوده شاعر من به وجه هيچ ظاهرابه
حال شرح ;كنم ترجمه را است من كار كسبو مرگ كتاب
كمك هم جرياني يك و است ذاتش تو فاشيسم مردكيكه
.جلاد هس رودلف همان.كار روي بيايند او امثال ميكند
بشناسد جامعه كه اين براي ميكنم ترجمه را كتاب اين ولي
با روماني اهل روستايي بچه يك كه اين يا.را آدم اين
يك ميشود سالگي پانزده سن در و ميكند حركت جرياني
اثر بر منزوياي مرد كه تجربه اين يا پابرهنهها ،
يا زنگار مبارز مرد به ميشود تبديل حوادثي با برخورد
(6)"...و خزه
را شاملو اگر كه داشت اذعان نكته اين به بايد آخر در و
او ميتوانيم شك بدون اما بناميم ، ترجمه استاد نتوانيم
.بدانيم ترجمه كار در زيبا ابتكارهاي پيشتاز را
و شاعرانه سليقه و ذوق از برخاسته همگي كه ترجمههايي
.هستند او بدعتگذار روحيه
:از عبارتند شاملو شده ترجمه آثار از نمونهاي
روورزي ژان از برزخ.1
لوپوريه هربر از زنگار.2
آكوتاگاوا- سوكه رينو از دماغ.3
روبرول از مرگ و سيزيف.4
فدريكوگارسيالوركا از خون عروسي.5
چيكي گرگهئي از مفتخورها.6
كالدول ارسكين از بابام قصههاي.7
ژيد آندره از سيزدهم درخت.8
استانكو زاهاريا از پابرهنهها.9
روبرول از است من كار و كسب مرگ.10
سبرون ژيلبر از شوايتزر دكتر ديگر است شب نصف.11
هربرلوپوريه از خزه.12
اگزوپري دوسنت آنتوان از كوچولو شاهزاده.13
آلبرشبون از 14 81490
تولستوي از پري پيرهن خروسزري.15
ويكتورآلبا از دست به دست.16
سليمان غزلهاي غزل.17
چيني كوچك افسانههاي.18
شده سپري دوران يك از سربازي.19
(مجموعهطنز) تلخ لبخند.20
(طنز مجموعه)زهرخند.21
باريوس دميتيلا از است شهادتي:بگويم سخن بگذار.22
دوچونگارا
كشيش مورن لئون.23
روبرول از اول نائب.24
موريوكايي از بود سنگ از قلبش كه مردي پسران.25
ملت دو هفتادو افسانههاي.26
شولوخوف ميخائيل از آرام دن.27
:نوشتها پا
ص بزرگمهر ، شيرين ايران ، تئاتر بر نمايشي متون ترجمه.1
;تو شعرهاي همه نام.3/ بهمن 1373 معيار مجله.2/ 279
ك.ر.4/ ص 715.ج 2 پاشايي ، .ع احمدشاملو ، شعر و زندگي
-شماره 5و 6سبز فصل مجله.5/ صص 968969.ج 2 همان
احمد شعر و زندگي ; تو شعرهاي همه نام.6/ مرداد 79
ص970 ج 2 پاشايي ، .ع شاملو
آثار دوسالانه نمايشگاه سومين برگزاري
حجمي
مجسمهسازان آثار دوسالانه نمايشگاه سومين:هنري گروه
مجسمهسازي پيشكسوتان و هنرمندان حضور با ايران معاصر
.ميشود برگزار معاصر هنرهاي موزه در سال 81 ارديبهشت
از حجمي آثار دوسالانه نمايشگاه سومين دبير تناولي پرويز
ارائه با خواست سني مختلف گروههاي در مجسمهساز هنرمندان
به.بيفزايند نمايشگاه غناي و تنوع بر خود هنري آثار
تا كرد اميدواري ابراز وي اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش
سمت به تكنيكي و متنوع آثار معرفي ضمن نمايشگاه اين
:گفت داوران هيات تركيب درباره و برود پيش شدن بينالمللي
(اروپايي) خارجي و ايراني گروه دو از متشكل داوران هيات
با همچنين تناولي.است هنري مختلف رشتههاي در متخصص
:گفت نمايشگاه از ديدار براي كشور شهرداران از دعوت
هنري آثار مشاهده و نمايشگاه از ديدار با شهرداران
و ميادين مجسمههاي تاسفآور وضعيت به نسبت ميتوانند
جايگزين زيبا و محتوا با آثاري و كرده تجديدنظر پاركها
اين در شركت براي مجسمهسازان آثار ارسال مهلتكنند آنها
.است شده اعلام اسفندماه پايان دوسالانه ،
شد منتشر ملي سينماي منشور
توزيع تهيهكنندگانو اتحاديه مركزي شوراي:هنري گروه
منتشر را ايران ملي سينماي منشور شنبه روز ايران فيلم
.كرد
منشور اين در ايران فيلم توزيع و تهيهكنندگان اتحاديه
و هنر سينما ، " شامل مقوله در 12 را ايران سينماي مسائل
سينماي" ،"سرمايه و ملي سينماي" ،"ملي سينماي" ،"رسانه
و ملي سينماي"،"حمايت و ملي سينماي" ،"دولت و ملي
و ملي سينماي" ،"توليد و ملي سينماي" ،"صنفي تشكيلات
"فيلمخارجي و ملي سينماي" ،"نمايش و ملي سينماي ،"توزيع
و ملي سينماي" و "جهان سينماي و ملي سينماي"،
.كرد ارائه "اطلاعرساني
تعريف در ايران فيلم توزيع و تهيهكنندگان اتحاديه
انعكاس به سينما نوع اين كه است نوشته ملي سينماي
سينمايي و داستاني قالبهاي در جاري واقعيتهاي صادقانه
مختلف طبقات و اقشار گروهها ، افراد ، آشناترشدن جذاب ، به
ملي تفاهم برقراري در را خود نقش و ميرساند ياري مردم
.ميكند ايفا
اسلامي انقلاب از بعد:است شده اضافه منشور اين در
به سينما بازار و شد قطع خارج فيلم پيكر و بيدر واردات
توانست كمتر توليدكننده اما بازگشت ، داخلي توليد دامان
.بگذرد مديران سليقههاي سد از
پيوست مطبوعات جمع به نو سينماي
بنياد صاحبامتيازي با سينماينو هفتهنامه:هنري گروه
مطبوعات جمع به اكبريصحت جليل سردبيري و فارابي سينمايي
.پيوست
كارنامه و حاتميكيا فيلمهاي قهرمان به 11 نگاهي
جنگ ، مفهوم در سرگشتگي ششم ، مجلس فرهنگي كميسيون
دوئل خشن ، گروه اين جلاييپور ، حميدرضا از يادداشتي
سرانجام مستند ، سينماي در حريم و اخلاق فرهنگسازان ،
آغاز نميزنم ، حرف مخاطب از پيش نشد ، ثبت كه ديداري
سوار آن كردن حكايتبردار ايران ، از باران اسكار ، داستان
رسيده چاپ به كجايي؟ تو برادر اي فيلم به نگاهي رفت ، كه
نو سينماي هفتهنامه در را همكارانمان توفيق.است
.خواستاريم
|